ریشههای بازماندگی از تحصیل بررسی شد
سالهای دور از مدرسه
گروه اجتماعی
پدیده بازماندگی و ترک تحصیل در طول یک دهه اخیر به بخشی از مهمترین مسائل مربوط به آموزش تبدیل شده است و آمارهای رسمی گویای این واقعیت تلخ است که نرخ بازماندگی از تحصیل نیز همراه با یک فراز و نشیب درمجموع روندی صعودی را طی کرده است. رسانهها از قول وزیر آموزشوپرورش شمار کودکان بازمانده از تحصیل در کشور را ۹۵۰ هزار نفر اعلام کردهاند. «علیرضا کاظمی»، در گفتوگو با خبرگزاری «ایلنا» گفته است این آمار براساس مدارک و مستندات رسمی سامانه آموزشوپرورش استخراج شده است.
اگرچه آمارهای اعلامشده ازسوی مسئولان درباره جاماندن دانشآموزان از مدرسه متفاوت است، اما با بررسی تغییرات این آمار در سالهای گذشته میتوان اینطور نتیجه گرفت که هرسال برشمار کودکانی که از مدرسه جا میمانند، اضافه میشود و حتی در آمارهایی که اخیرا ارائه شده بر بازماندگی دو میلیون دانشآموز از تحصیل نیز اشاره شده است. اما به روایت وزیر آموزشوپرورش، وزارتخانه تحتامر او آمار «نفربهنفر» دانشآموزان بازمانده از تحصیل را دارد و او ادعای برخی از مقامات مسئول مبنی بر بازماندگی دو میلیون دانشآموز از تحصیل را نادرست دانسته است.
مهرماه ۱۴۰۳، «فرشاد ابراهیمپور»، عضو کمیسیون آموزش مجلس، اعلام کرده بود که آمار کودکان بازمانده از تحصیل پنهان است. او در ادامه گفته بود در سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۴ حدود دو میلیون دانشآموز ثبتنام نشدهاند و مشکلات اقتصادی باعث شده تا والدین و دانشآموزان به مرحله ثبتنام نرسند.
نوجوانان ورود به بازار کار را به تحصیل ترجیح میدهند
شواهد بسیاری این موضوع را تأیید میکند که رغبت دانشآموزان به تحصیل کمتر از گذشته شده و جلال کریمیان، تحلیلگر نظام آموزشی در گفت وگو با «تجارت فردا» برای تحلیل این وضعیت، چندین عامل را برشمرده اما معتقد است، بخشی از آن طبیعتاً به شرایط اقتصادی کشور بازمیگردد و همین منجر به آن میشود که آیندهای که نوجوانان در ذهن خود ایجاد میکنند از آیندهای که درگذشته برای خود متصور بودند متفاوت باشد. درعینحال مسیرهایی هم که افراد برای رسیدن به اهداف خود در نظر میگیرند با گذشته متفاوت است. در شرایط حاضر جذابیت مسیر درس خواندن برای پیشرفت کمتر شده است و بسیاری از نوجوانان ورود به بازار کار را به تحصیل ترجیح میدهند.
بااینحال وزیر آموزشوپرورش این ادعا که «دانشآموزان ترک تحصیل میکنند تا وارد بازار کار شوند» را نیز رد کرده است. حال اینکه با گسترش روزافزون وسایل ارتباطجمعی و احساس بینیازی دانشآموزان نسبت به کسب علم و فراگیری محتوای کتابهای درسی، بهتدریج آموزش از مرکز توجه بسیاری از خانوادهها خارج شده است. درنتیجه این وضعیت، برخی کودکان و نوجوانان به انتخاب خود، در چرخه زودهنگام کار قرار میگیرند و البته آسیبهای مضاعفی نیز آنان را تهدید میکند.
گروهی از کارشناسان هم میگویند که در برخی مناطق، بازماندگی تحصیلی ابتدا به شکل مقطعی رخ داده و سپس شکل دائمی به خود میگیرد، به این صورت که در مناطق کم برخوردار و روستایی، دانشآموزان بهویژه دانشآموزان پسر چند ماه از سال تحصیلی را به کار روی زمین مشغول میشوند و بهتدریج علاقه و انگیزه خود را برای مدرسه رفتن از دست میدهند، چراکه تصور میکنند، هزینه برای تحصیل گزاف است و قرار گرفتن در مسیر کسب درآمد اقدام معقولانهتری به نظر میرسد.
گزارش مرکز آمار نیز پیشتر این مسئله را تأیید کرده است. این مرکز، میانگین هزینه آموزش خانوار برای سال ۱۴۰۱ را ۸۸۱ هزار تومان برآورد کرده و گفته بود ۸۶ صدم درصد سبد هزینه خانوارها برای آموزش صرف میشود. بر اساس این گزارش سهم آموزش در سبد هزینه دهک نخست تا دهک هفتم کمتر از میانگین برآورد شده و دهک دهم ۱۶ برابر دهک نخست بوده است.
بر اساس دادههای این گزارش، هزینه آموزش دهک نخست سالانه ۱۵۵ هزار تومان، دهک دوم ۳۳۸ هزار تومان، دهک سوم ۴۳۶ هزار تومان، دهک چهارم ۵۲۵ هزار تومان و دهک پنجم ۶۳۱ هزار تومان بوده درحالیکه دهک دهم حداقل دو میلیون و۸۵۱ هزار تومان برای آموزش هزینه کرده است.
روزنامه «دنیای اقتصاد» نیز اردیبهشتماه ۱۴۰۴ در گزارشی «هزینه بالای تحصیل، مشکلات مالی و اشتغال زودهنگام کودکان برای کمک به درآمد خانوادهها» را از عوامل اصلی افزایش تعداد کودکان بازمانده از تحصیل معرفی کرده است. از سوی دیگر عدم عدالت آموزشی، نبود فضاهای آموزشی در نقاط محروم و روستاهای مرزی، کمبود معلم، مدارس فرسوده و ناایمن و محتواهای آموزشی ناکارآمد هم از دیگر عواملیاند که به محرومیت کودکان از تحصیل منجر میشوند. این در حالی است که بهروز دهقانی، در مطلبی با عنوان، «سیاستهای کلان چگونه نرخ ترک تحصیل را افزایش داد؟» نوشته است: افزایش نرخ بازماندگی و ترک تحصیل در میانمدت و بلندمدت به بازتولید گسترده نابرابری دامن میزند و پرواضح است که عرصه آموزش در سالجاری نیز با بحران بازماندگی از تحصیل روبرو شود.
معلولیت در بازماندگی از تحصیل نقش پررنگی دارد
دهقانی در ادامه مطلب خود، معلولیت را بهعنوان عامل بازماندگی از تحصیل مطرح کرده است: «معلولیت بهخصوص در بازماندگی از تحصیل در مقطع ابتدایی نقش پررنگی دارد. معاونت ابتدایی آموزشوپرورش گفته است که معلولیت مهمترین و اولین دلیل بازماندگی از تحصیل در دوره ابتدایی است. حذف رفتوآمد رایگان سبب شده که بسیاری از خانوادههایی که دانشآموزی معلول دارند نتوانند هزینه رفتوآمد را تأمین کند و درنتیجه دانشآموز از تحصیل بازمانده است.»
عدم مناسبسازی مکانهای عمومی نیز باعث شده معلولان از چرخه آموزش کنار گذاشته شوند و البته حمایت دولت نیز از افراد دارای معلولیت کافی نیست و باتوجه به هزینه بالای تحصیل، خانوادههای دارای عضو معلول ترجیح میدهند، قید تحصیل فرزند خود را بزنند.
رضا امیدی، پژوهشگر مسائل اجتماعی چندی پیش در کانال تلگرامیاش به دادههای وزارت رفاه در مورد دانشآموزان بازمانده از تحصیل در مقطع ابتدایی در میانه دهه نود اشاره کرده و نوشته بود: «بر اساس تماس تلفنی با تکتک سرپرستان این خانوارها مشخص شده است که معلولیت (۲۰ درصد) مهمترین عامل در بازماندگی از تحصیل این کودکان است. حدود ۱۰ درصد این کودکان نیز بهدلیل فقر خانوار از مدرسه بیرون ماندهاند. حدود ۲۸/۴ درصد این کودکان نیز بهدلایلی نظیر زندگی کوچنشینی، دوزبانهبودن، زندگی در خارج از کشور، فوت و بیماریهای صعبالعلاج، از آموزش در مدارس ابتدایی بازماندهاند. حدود پنج درصد کودکان بهدلیل بیعلاقگی مدرسه را رها کردهاند و 6 درصد نیز دوربودن مدرسه را دلیل ترک تحصیل اعلام کردهاند.»
مشکل از ساختار نظام آموزشی است؟
برخی از کارشناسان آموزش و فعالان حقوق کودک، همواره انگشت اتهام خود را بهسوی ساختار نظام آموزشی و بهطور مشخص وزارت آموزشوپرورش نشانه میگیرند، اما علیرضا کاظمی با این مسئله موافق نیست و معتقد است، از ۹۵۰هزار دانشآموز بازمانده از تحصیل حدود سه درصد بهدلیل شرایط آموزشی ترک تحصیل کردهاند.
وزیر آموزشوپرورش تأکید کرده است که بخشی از کاهش کیفیت مستقیما به آموزشوپرورش بازمیگردد و «کلاسهای پرجمعیت غیراستاندارد، وابستگی به گوشیهای هوشمند، گسست خانواده و مدرسه، شکافهای زبانی در مناطق دوزبانه و پوشش ناکافی پیشدبستانی»، از عوامل مهم افت تحصیلی است.
او افت تحصیلی را پدیدهای چند علتی توصیف کرده و گفته است: «بیایید در یک کلاس ۵ نفری که هیچ استانداردی ندارد کار کنید، ببینید چه محصولی تولید میکنید؟ معلمان ما با تمام وجود کار میکنند اما خیلی از متغیرها اصلا در اختیار آنها نیست.»
اگرچه مسئولان بارها نسبت به انجام اقدامات ویژه برای کاهش بازماندگی از تحصیل تأکید کردهاند اما افزایش سالانه نرخ بازماندگی و ترک تحصیل نشان میدهد این اقدامات تماما بیاثر بوده است، چراکه میان افزایش ترک و بازماندگی از تحصیل با مسئله کالاییسازی آموزش ارتباط معناداری وجود دارد.
نتایج آزمون سراسری دانشگاهها هم موید این وضعیت است؛ سهم ناچیز دانشآموزان مدارس دولتی در رتبههای برتر و پذیرفتهشدگان دانشگاههای برتر ازجمله پیامدهای کالاییسازی و خصوصیسازی آموزش است. تداوم این روند در سرخوردگی و کاهش رغبت دانشآموزانِ طبقات محروم جامعه برای ادامه تحصیل سهم پررنگی داشته است. مینو امامی با این دیدگاه موافق است و در قامت کنشگر مسائل آموزشی دیگر دلایل ترک تحصیل را اینگونه تشریح میکند: «نبود مدرسه دولتی در محل زندگی و نداشتن توان مالی مساعد برای تحصیل در مدارس غیرانتفاعی یا غیردولتی بخشی از دلایل ترک تحصیل است. باید در نظر داشت که پراکندگی انواع مدارس در محل زندگی یک دانشآموز لزوما مطابق با توان مالی، نیاز یا شرایط آموزشی او نیست. استفاده از سرویس مدارس نیز هزینهای مازاد را به خانوادههای محروم تحمیل میکند که از عهده توان آنان خارج است.»
محتوای کتابهای درسی دانشآموزان را از مدرسه فراری کرده است
این کنشگر در ادامه سهم بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی را نیز در این زمینه مؤثر دانسته و میگوید: «عدم دسترسی فارغالتحصیلان به مشاغل مطلوب، تابلوی نومید کنندهای را پیشروی دانشآموزان قرار داده است. امروز یک نوجوان و جوان با مشاهده بیکاران تحصیل کرده پیرامون خود و با دقت در گفتوگوی بزرگترها، به این نتیجه میرسد که وقتی عاقبت درسخواندن و نخواندن یکسان است، پس چرا وقت و عمر خودم را تلف کنم، حداقل از سنین پایینتر و با یادگیری مهارتی، آینده خود را تضمین میکنم. گاه والدین نیز با این تصمیم موافق و همراه هستند.»
امامی خاطرنشان میکند که «محتوای کتابهای درسی نیز دانشآموزان را دلزده و از مدرسه فراری کرده است. پیشتر یک رسانه در گزارشی آماری علل گریزان بودن دانشآموزان از مدرسه را موردبررسی قرار داده و به این پاسخ رسیده بود که محتوای کتابهای درسی و محیط مدرسه با نیازهای دانشآموزان امروز مطابقت ندارد. اغلب دانشآموزان بر این نکته اشتراک نظر دارند که این درسها را دوست ندارند و محتوای آنها را بیمعنا میدانند و همین مسئله نیز در پدیده ترک تحصیل سهم بسزایی دارد.»
کاهش بودجه و افزایش ترک تحصیل
فاطمه مقدسی از کارشناسان و صاحبنظران این حوزه نیز در گفت وگویی، یکی از دلایل کمتوجهی مسئولان آموزشوپرورش به موضوع بازماندگی و ترک تحصیل را مسئله بودجه دانسته و میگوید: «بودجه آموزشوپرورش سالبهسال سیر رشدش کمتر میشود. اینکه دولتها مدام آموزشوپرورش را پشت گوش میاندازند واقعا مسئله است. در دهه ٦٠، آموزشوپرورش سهم ١٩درصدی از بودجه دولت داشته است. الان چند سال است به ٩ یا ١٠ درصد نسبت بهکل بودجه رسیده است. آموزشوپرورش تماما مورد بیتوجهی گرفته و بعد همین بودجه کمهم، ٩٨ درصدش برای حقوق معلمان صرف میشود و برای کیفیتبخشی تنها دو درصد باقی میماند. همانجای مهمی که میتواند از ترک تحصیل بچهها جلوگیری کند. یعنی آن دو درصد عملا قرار است کل بار سیستم آموزشی را برعهده بگیرد و این اصلا ممکن نیست.»
این صاحبنظر با ابراز تأسف اظهار میدارد: «مادامیکه گفتارهای بازارمحور و مسئله خصوصیسازی در نظام آموزشی مشروعیت بیشتری پیدا کند، آینده در مسئله بودجه روشن نخواهد بود. چراکه گروهی از مسئولان در نظام آموزشی، خصوصیسازی را بد نمیدانند و تحقق این مسئله باعث به حاشیه رفتن موضوع بودجه میشود. درصورتیکه خصوصیسازی محقق شود، دیگر پدیده بازماندگی و ترک تحصیل دیده نمیشود، لذا پیگیری این موضوع برای کسی اهمیتی نخواهد داشت و باید از این بابت نگران بود.»
مقدسی درکنار تخصیص بودجه ناکافی، نقش ناتوانی خانوادهها در تأمین هزینههای تحصیل را در بروز پدیده بازماندگی و ترک تحصیل مهم دانسته و بیان میکند: «همه میدانند که آموزشوپرورش و مدارسش، مبالغ زیادی هم از طریق کمک به مدرسه دریافت میکند. اما این «از مردم گرفتن» کجا اتفاق میافتد؟ در همه مدارس دولتی این اتفاق میافتد. ما کمک به مدرسه را همیشه داریم. علاوه بر کمک به مدرسه، ما کمکهزینه حملونقل را داریم که موردی بسیار جدی در ترک تحصیل کودکان است. یکی از سمنهایی که در سیستانوبلوچستان فعال است، آمار داده و اعلام کرده بود که هزینه حملونقل و تغذیه، عامل مهمی در ترک تحصیل کودکان است. برای اینکه خودش بار سنگینی به خانواده تحمیل میکند. با کاهش سرانه خانوار، اولین چیزی که حذف میشود آموزش است. این نکته بسیار مهم همواره مورد غفلت واقع شده است.»
این کارشناس در ادامه عنوان میکند: «طی سالیان گذشته وزارت رفاه پژوهشی انجام داد و دلایل بازماندگی از تحصیل را اعلام کرد. این پژوهش یک سری از انگارهها را شکست، چون معمولاً دولتها از خود سلب مسئولیت میکنند اما جامعه آماری این پژوهش، نکتهای را بیان میکند که هفت درصد عوامل بازماندگی از تحصیل، انتخاب آگاهانه والدین است و مابقی علل دیگر است. علت معلولیت در بعضی از شهرها بسیار بالاست. ولی در این پژوهش، فقر کودک و امکانات آموزشی مهم است و از خانواده نقش مهمتری دارد. ما میبینیم خیلی از خانوادهها امکان اینکه بچهها را از آموزشوپرورش برخوردار کنند، ندارند. هم به علت فقر و هم به علت مسائل اجتماعی و ساختار خانواده. خیلی از مواقع پدر در زندان قرار دارد، یا خانواده تکسرپرست است و امثال این مشکلات وجود دارد و دولت باید این موارد را پیگیری کند.»
راهکار چیست؟
اما مطابق نظرگاه حسین اکبری، جامعهشناس «دولت، چون درگیر انواعواقسام مشکلات است، وظایف خودش را در این حوزه بهدرستی انجام نمیدهد. احتمالا ترکتحصیل کودکان، یکی از بحرانهای پیشپاافتاده دولت است که شاید چندان هم برایش اهمیتی نداشته باشد؛ زیرا معضلات کلانتر و مسائل مهمتری برای رسیدگی دارد.»
این جامعهشناس میگوید: راهکار برونرفت از این معضل، ریشهای است؛ یعنی ابتدا باید بحرانهای اقتصادی، مدیریت و سیاستگذاری، بررسی و حل شوند و برای پیشگیری درست از معضلات اینچنینی از سطوح کلان تا خرد، نیز راهکاری اساسی اندیشیده شود.
به گفته وی، پیشگیری در این حوزه باید معطوف به پیشگیری اولیه و ثانویه باشد و عوامل تأثیرگذار بر آن در سطوح مختلف بررسی شود، بنابراین وقتی از سطح کلان و پیشگیریهای اساسی پایینتر بیاییم، به عوامل دیگری میرسیم که باید برای آنها راهکار درنظر گرفته شود. اکبری بیان میکند: در آینده روستاهای زیادی خواهیم داشت که بهدلیل کاهش جمعیت شاید برای نظام آموزشی، تأسیس یا حفظ مدرسه در آنها به لحاظ مالی و بهرهوری، چندان مقرونبهصرفه نباشد. ازطرفی برای خانوادههای ساکن در چنین روستاهایی نیز مقرونبهصرفه نیست که فرزندانشان را برای تحصیل به دیگر روستاها یا مراکز دورتر بفرستند، بنابراین باید تدبیری اندیشیده شود که رشد مراکز آموزشی یا رشد آموزش از راه دور را رقم بزند.
او ادامه میدهد: : در سطوح دیگر نیز آموزشوپرورش باید برنامه مشخص و هدفمندی برای بازگرداندن دانشآموزان ترکتحصیلکرده به چرخه آموزش، در نظر بگیرند. ازسوی دیگر شبکه این عوامل باید در سطوح مختلف، ارزیابی و نظام پیشگیرانهای برای خروج دانشآموزان از سیر تحصیلی ایجاد شود.
پدیده بازماندگی و ترک تحصیل در طول یک دهه اخیر به بخشی از مهمترین مسائل مربوط به آموزش تبدیل شده است و آمارهای رسمی گویای این واقعیت تلخ است که نرخ بازماندگی از تحصیل نیز همراه با یک فراز و نشیب درمجموع روندی صعودی را طی کرده است. رسانهها از قول وزیر آموزشوپرورش شمار کودکان بازمانده از تحصیل در کشور را ۹۵۰ هزار نفر اعلام کردهاند. «علیرضا کاظمی»، در گفتوگو با خبرگزاری «ایلنا» گفته است این آمار براساس مدارک و مستندات رسمی سامانه آموزشوپرورش استخراج شده است.
اگرچه آمارهای اعلامشده ازسوی مسئولان درباره جاماندن دانشآموزان از مدرسه متفاوت است، اما با بررسی تغییرات این آمار در سالهای گذشته میتوان اینطور نتیجه گرفت که هرسال برشمار کودکانی که از مدرسه جا میمانند، اضافه میشود و حتی در آمارهایی که اخیرا ارائه شده بر بازماندگی دو میلیون دانشآموز از تحصیل نیز اشاره شده است. اما به روایت وزیر آموزشوپرورش، وزارتخانه تحتامر او آمار «نفربهنفر» دانشآموزان بازمانده از تحصیل را دارد و او ادعای برخی از مقامات مسئول مبنی بر بازماندگی دو میلیون دانشآموز از تحصیل را نادرست دانسته است.
مهرماه ۱۴۰۳، «فرشاد ابراهیمپور»، عضو کمیسیون آموزش مجلس، اعلام کرده بود که آمار کودکان بازمانده از تحصیل پنهان است. او در ادامه گفته بود در سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۴ حدود دو میلیون دانشآموز ثبتنام نشدهاند و مشکلات اقتصادی باعث شده تا والدین و دانشآموزان به مرحله ثبتنام نرسند.
نوجوانان ورود به بازار کار را به تحصیل ترجیح میدهند
شواهد بسیاری این موضوع را تأیید میکند که رغبت دانشآموزان به تحصیل کمتر از گذشته شده و جلال کریمیان، تحلیلگر نظام آموزشی در گفت وگو با «تجارت فردا» برای تحلیل این وضعیت، چندین عامل را برشمرده اما معتقد است، بخشی از آن طبیعتاً به شرایط اقتصادی کشور بازمیگردد و همین منجر به آن میشود که آیندهای که نوجوانان در ذهن خود ایجاد میکنند از آیندهای که درگذشته برای خود متصور بودند متفاوت باشد. درعینحال مسیرهایی هم که افراد برای رسیدن به اهداف خود در نظر میگیرند با گذشته متفاوت است. در شرایط حاضر جذابیت مسیر درس خواندن برای پیشرفت کمتر شده است و بسیاری از نوجوانان ورود به بازار کار را به تحصیل ترجیح میدهند.
بااینحال وزیر آموزشوپرورش این ادعا که «دانشآموزان ترک تحصیل میکنند تا وارد بازار کار شوند» را نیز رد کرده است. حال اینکه با گسترش روزافزون وسایل ارتباطجمعی و احساس بینیازی دانشآموزان نسبت به کسب علم و فراگیری محتوای کتابهای درسی، بهتدریج آموزش از مرکز توجه بسیاری از خانوادهها خارج شده است. درنتیجه این وضعیت، برخی کودکان و نوجوانان به انتخاب خود، در چرخه زودهنگام کار قرار میگیرند و البته آسیبهای مضاعفی نیز آنان را تهدید میکند.
گروهی از کارشناسان هم میگویند که در برخی مناطق، بازماندگی تحصیلی ابتدا به شکل مقطعی رخ داده و سپس شکل دائمی به خود میگیرد، به این صورت که در مناطق کم برخوردار و روستایی، دانشآموزان بهویژه دانشآموزان پسر چند ماه از سال تحصیلی را به کار روی زمین مشغول میشوند و بهتدریج علاقه و انگیزه خود را برای مدرسه رفتن از دست میدهند، چراکه تصور میکنند، هزینه برای تحصیل گزاف است و قرار گرفتن در مسیر کسب درآمد اقدام معقولانهتری به نظر میرسد.
گزارش مرکز آمار نیز پیشتر این مسئله را تأیید کرده است. این مرکز، میانگین هزینه آموزش خانوار برای سال ۱۴۰۱ را ۸۸۱ هزار تومان برآورد کرده و گفته بود ۸۶ صدم درصد سبد هزینه خانوارها برای آموزش صرف میشود. بر اساس این گزارش سهم آموزش در سبد هزینه دهک نخست تا دهک هفتم کمتر از میانگین برآورد شده و دهک دهم ۱۶ برابر دهک نخست بوده است.
بر اساس دادههای این گزارش، هزینه آموزش دهک نخست سالانه ۱۵۵ هزار تومان، دهک دوم ۳۳۸ هزار تومان، دهک سوم ۴۳۶ هزار تومان، دهک چهارم ۵۲۵ هزار تومان و دهک پنجم ۶۳۱ هزار تومان بوده درحالیکه دهک دهم حداقل دو میلیون و۸۵۱ هزار تومان برای آموزش هزینه کرده است.
روزنامه «دنیای اقتصاد» نیز اردیبهشتماه ۱۴۰۴ در گزارشی «هزینه بالای تحصیل، مشکلات مالی و اشتغال زودهنگام کودکان برای کمک به درآمد خانوادهها» را از عوامل اصلی افزایش تعداد کودکان بازمانده از تحصیل معرفی کرده است. از سوی دیگر عدم عدالت آموزشی، نبود فضاهای آموزشی در نقاط محروم و روستاهای مرزی، کمبود معلم، مدارس فرسوده و ناایمن و محتواهای آموزشی ناکارآمد هم از دیگر عواملیاند که به محرومیت کودکان از تحصیل منجر میشوند. این در حالی است که بهروز دهقانی، در مطلبی با عنوان، «سیاستهای کلان چگونه نرخ ترک تحصیل را افزایش داد؟» نوشته است: افزایش نرخ بازماندگی و ترک تحصیل در میانمدت و بلندمدت به بازتولید گسترده نابرابری دامن میزند و پرواضح است که عرصه آموزش در سالجاری نیز با بحران بازماندگی از تحصیل روبرو شود.
معلولیت در بازماندگی از تحصیل نقش پررنگی دارد
دهقانی در ادامه مطلب خود، معلولیت را بهعنوان عامل بازماندگی از تحصیل مطرح کرده است: «معلولیت بهخصوص در بازماندگی از تحصیل در مقطع ابتدایی نقش پررنگی دارد. معاونت ابتدایی آموزشوپرورش گفته است که معلولیت مهمترین و اولین دلیل بازماندگی از تحصیل در دوره ابتدایی است. حذف رفتوآمد رایگان سبب شده که بسیاری از خانوادههایی که دانشآموزی معلول دارند نتوانند هزینه رفتوآمد را تأمین کند و درنتیجه دانشآموز از تحصیل بازمانده است.»
عدم مناسبسازی مکانهای عمومی نیز باعث شده معلولان از چرخه آموزش کنار گذاشته شوند و البته حمایت دولت نیز از افراد دارای معلولیت کافی نیست و باتوجه به هزینه بالای تحصیل، خانوادههای دارای عضو معلول ترجیح میدهند، قید تحصیل فرزند خود را بزنند.
رضا امیدی، پژوهشگر مسائل اجتماعی چندی پیش در کانال تلگرامیاش به دادههای وزارت رفاه در مورد دانشآموزان بازمانده از تحصیل در مقطع ابتدایی در میانه دهه نود اشاره کرده و نوشته بود: «بر اساس تماس تلفنی با تکتک سرپرستان این خانوارها مشخص شده است که معلولیت (۲۰ درصد) مهمترین عامل در بازماندگی از تحصیل این کودکان است. حدود ۱۰ درصد این کودکان نیز بهدلیل فقر خانوار از مدرسه بیرون ماندهاند. حدود ۲۸/۴ درصد این کودکان نیز بهدلایلی نظیر زندگی کوچنشینی، دوزبانهبودن، زندگی در خارج از کشور، فوت و بیماریهای صعبالعلاج، از آموزش در مدارس ابتدایی بازماندهاند. حدود پنج درصد کودکان بهدلیل بیعلاقگی مدرسه را رها کردهاند و 6 درصد نیز دوربودن مدرسه را دلیل ترک تحصیل اعلام کردهاند.»
مشکل از ساختار نظام آموزشی است؟
برخی از کارشناسان آموزش و فعالان حقوق کودک، همواره انگشت اتهام خود را بهسوی ساختار نظام آموزشی و بهطور مشخص وزارت آموزشوپرورش نشانه میگیرند، اما علیرضا کاظمی با این مسئله موافق نیست و معتقد است، از ۹۵۰هزار دانشآموز بازمانده از تحصیل حدود سه درصد بهدلیل شرایط آموزشی ترک تحصیل کردهاند.
وزیر آموزشوپرورش تأکید کرده است که بخشی از کاهش کیفیت مستقیما به آموزشوپرورش بازمیگردد و «کلاسهای پرجمعیت غیراستاندارد، وابستگی به گوشیهای هوشمند، گسست خانواده و مدرسه، شکافهای زبانی در مناطق دوزبانه و پوشش ناکافی پیشدبستانی»، از عوامل مهم افت تحصیلی است.
او افت تحصیلی را پدیدهای چند علتی توصیف کرده و گفته است: «بیایید در یک کلاس ۵ نفری که هیچ استانداردی ندارد کار کنید، ببینید چه محصولی تولید میکنید؟ معلمان ما با تمام وجود کار میکنند اما خیلی از متغیرها اصلا در اختیار آنها نیست.»
اگرچه مسئولان بارها نسبت به انجام اقدامات ویژه برای کاهش بازماندگی از تحصیل تأکید کردهاند اما افزایش سالانه نرخ بازماندگی و ترک تحصیل نشان میدهد این اقدامات تماما بیاثر بوده است، چراکه میان افزایش ترک و بازماندگی از تحصیل با مسئله کالاییسازی آموزش ارتباط معناداری وجود دارد.
نتایج آزمون سراسری دانشگاهها هم موید این وضعیت است؛ سهم ناچیز دانشآموزان مدارس دولتی در رتبههای برتر و پذیرفتهشدگان دانشگاههای برتر ازجمله پیامدهای کالاییسازی و خصوصیسازی آموزش است. تداوم این روند در سرخوردگی و کاهش رغبت دانشآموزانِ طبقات محروم جامعه برای ادامه تحصیل سهم پررنگی داشته است. مینو امامی با این دیدگاه موافق است و در قامت کنشگر مسائل آموزشی دیگر دلایل ترک تحصیل را اینگونه تشریح میکند: «نبود مدرسه دولتی در محل زندگی و نداشتن توان مالی مساعد برای تحصیل در مدارس غیرانتفاعی یا غیردولتی بخشی از دلایل ترک تحصیل است. باید در نظر داشت که پراکندگی انواع مدارس در محل زندگی یک دانشآموز لزوما مطابق با توان مالی، نیاز یا شرایط آموزشی او نیست. استفاده از سرویس مدارس نیز هزینهای مازاد را به خانوادههای محروم تحمیل میکند که از عهده توان آنان خارج است.»
محتوای کتابهای درسی دانشآموزان را از مدرسه فراری کرده است
این کنشگر در ادامه سهم بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی را نیز در این زمینه مؤثر دانسته و میگوید: «عدم دسترسی فارغالتحصیلان به مشاغل مطلوب، تابلوی نومید کنندهای را پیشروی دانشآموزان قرار داده است. امروز یک نوجوان و جوان با مشاهده بیکاران تحصیل کرده پیرامون خود و با دقت در گفتوگوی بزرگترها، به این نتیجه میرسد که وقتی عاقبت درسخواندن و نخواندن یکسان است، پس چرا وقت و عمر خودم را تلف کنم، حداقل از سنین پایینتر و با یادگیری مهارتی، آینده خود را تضمین میکنم. گاه والدین نیز با این تصمیم موافق و همراه هستند.»
امامی خاطرنشان میکند که «محتوای کتابهای درسی نیز دانشآموزان را دلزده و از مدرسه فراری کرده است. پیشتر یک رسانه در گزارشی آماری علل گریزان بودن دانشآموزان از مدرسه را موردبررسی قرار داده و به این پاسخ رسیده بود که محتوای کتابهای درسی و محیط مدرسه با نیازهای دانشآموزان امروز مطابقت ندارد. اغلب دانشآموزان بر این نکته اشتراک نظر دارند که این درسها را دوست ندارند و محتوای آنها را بیمعنا میدانند و همین مسئله نیز در پدیده ترک تحصیل سهم بسزایی دارد.»
کاهش بودجه و افزایش ترک تحصیل
فاطمه مقدسی از کارشناسان و صاحبنظران این حوزه نیز در گفت وگویی، یکی از دلایل کمتوجهی مسئولان آموزشوپرورش به موضوع بازماندگی و ترک تحصیل را مسئله بودجه دانسته و میگوید: «بودجه آموزشوپرورش سالبهسال سیر رشدش کمتر میشود. اینکه دولتها مدام آموزشوپرورش را پشت گوش میاندازند واقعا مسئله است. در دهه ٦٠، آموزشوپرورش سهم ١٩درصدی از بودجه دولت داشته است. الان چند سال است به ٩ یا ١٠ درصد نسبت بهکل بودجه رسیده است. آموزشوپرورش تماما مورد بیتوجهی گرفته و بعد همین بودجه کمهم، ٩٨ درصدش برای حقوق معلمان صرف میشود و برای کیفیتبخشی تنها دو درصد باقی میماند. همانجای مهمی که میتواند از ترک تحصیل بچهها جلوگیری کند. یعنی آن دو درصد عملا قرار است کل بار سیستم آموزشی را برعهده بگیرد و این اصلا ممکن نیست.»
این صاحبنظر با ابراز تأسف اظهار میدارد: «مادامیکه گفتارهای بازارمحور و مسئله خصوصیسازی در نظام آموزشی مشروعیت بیشتری پیدا کند، آینده در مسئله بودجه روشن نخواهد بود. چراکه گروهی از مسئولان در نظام آموزشی، خصوصیسازی را بد نمیدانند و تحقق این مسئله باعث به حاشیه رفتن موضوع بودجه میشود. درصورتیکه خصوصیسازی محقق شود، دیگر پدیده بازماندگی و ترک تحصیل دیده نمیشود، لذا پیگیری این موضوع برای کسی اهمیتی نخواهد داشت و باید از این بابت نگران بود.»
مقدسی درکنار تخصیص بودجه ناکافی، نقش ناتوانی خانوادهها در تأمین هزینههای تحصیل را در بروز پدیده بازماندگی و ترک تحصیل مهم دانسته و بیان میکند: «همه میدانند که آموزشوپرورش و مدارسش، مبالغ زیادی هم از طریق کمک به مدرسه دریافت میکند. اما این «از مردم گرفتن» کجا اتفاق میافتد؟ در همه مدارس دولتی این اتفاق میافتد. ما کمک به مدرسه را همیشه داریم. علاوه بر کمک به مدرسه، ما کمکهزینه حملونقل را داریم که موردی بسیار جدی در ترک تحصیل کودکان است. یکی از سمنهایی که در سیستانوبلوچستان فعال است، آمار داده و اعلام کرده بود که هزینه حملونقل و تغذیه، عامل مهمی در ترک تحصیل کودکان است. برای اینکه خودش بار سنگینی به خانواده تحمیل میکند. با کاهش سرانه خانوار، اولین چیزی که حذف میشود آموزش است. این نکته بسیار مهم همواره مورد غفلت واقع شده است.»
این کارشناس در ادامه عنوان میکند: «طی سالیان گذشته وزارت رفاه پژوهشی انجام داد و دلایل بازماندگی از تحصیل را اعلام کرد. این پژوهش یک سری از انگارهها را شکست، چون معمولاً دولتها از خود سلب مسئولیت میکنند اما جامعه آماری این پژوهش، نکتهای را بیان میکند که هفت درصد عوامل بازماندگی از تحصیل، انتخاب آگاهانه والدین است و مابقی علل دیگر است. علت معلولیت در بعضی از شهرها بسیار بالاست. ولی در این پژوهش، فقر کودک و امکانات آموزشی مهم است و از خانواده نقش مهمتری دارد. ما میبینیم خیلی از خانوادهها امکان اینکه بچهها را از آموزشوپرورش برخوردار کنند، ندارند. هم به علت فقر و هم به علت مسائل اجتماعی و ساختار خانواده. خیلی از مواقع پدر در زندان قرار دارد، یا خانواده تکسرپرست است و امثال این مشکلات وجود دارد و دولت باید این موارد را پیگیری کند.»
راهکار چیست؟
اما مطابق نظرگاه حسین اکبری، جامعهشناس «دولت، چون درگیر انواعواقسام مشکلات است، وظایف خودش را در این حوزه بهدرستی انجام نمیدهد. احتمالا ترکتحصیل کودکان، یکی از بحرانهای پیشپاافتاده دولت است که شاید چندان هم برایش اهمیتی نداشته باشد؛ زیرا معضلات کلانتر و مسائل مهمتری برای رسیدگی دارد.»
این جامعهشناس میگوید: راهکار برونرفت از این معضل، ریشهای است؛ یعنی ابتدا باید بحرانهای اقتصادی، مدیریت و سیاستگذاری، بررسی و حل شوند و برای پیشگیری درست از معضلات اینچنینی از سطوح کلان تا خرد، نیز راهکاری اساسی اندیشیده شود.
به گفته وی، پیشگیری در این حوزه باید معطوف به پیشگیری اولیه و ثانویه باشد و عوامل تأثیرگذار بر آن در سطوح مختلف بررسی شود، بنابراین وقتی از سطح کلان و پیشگیریهای اساسی پایینتر بیاییم، به عوامل دیگری میرسیم که باید برای آنها راهکار درنظر گرفته شود. اکبری بیان میکند: در آینده روستاهای زیادی خواهیم داشت که بهدلیل کاهش جمعیت شاید برای نظام آموزشی، تأسیس یا حفظ مدرسه در آنها به لحاظ مالی و بهرهوری، چندان مقرونبهصرفه نباشد. ازطرفی برای خانوادههای ساکن در چنین روستاهایی نیز مقرونبهصرفه نیست که فرزندانشان را برای تحصیل به دیگر روستاها یا مراکز دورتر بفرستند، بنابراین باید تدبیری اندیشیده شود که رشد مراکز آموزشی یا رشد آموزش از راه دور را رقم بزند.
او ادامه میدهد: : در سطوح دیگر نیز آموزشوپرورش باید برنامه مشخص و هدفمندی برای بازگرداندن دانشآموزان ترکتحصیلکرده به چرخه آموزش، در نظر بگیرند. ازسوی دیگر شبکه این عوامل باید در سطوح مختلف، ارزیابی و نظام پیشگیرانهای برای خروج دانشآموزان از سیر تحصیلی ایجاد شود.
تیتر خبرها
تیترهای روزنامه
-
نتانیاهو استراتژی زمین سوخته را در غزه پیاده میسازد
-
لازمه توسعه اقتصادی رونق سرمایهگذاری است
-
پیوند فناوری و کشاورزی
-
تعادل بازار با تولید داخلی
-
ترکیب برنده
-
سیاستهای ناهماهنگ دامداران را متضرر کرده است
-
اجرای برنامه هفتم راهبرد اصلی دولت است
-
سالهای دور از مدرسه
-
ترامپ و استراتژی «هم جنگ هم صلح»!
-
تشدید حملات باج افزاری به اروپا
-
چرخه خونین خشونت داخلی در آمریکا



