آیا سیاست‌های حمایتی می‌تواند گره زنجیره تأمین صنایع کوچک را باز کند؟

حمایت هدفمند پشتیبان تولید خرد

گروه اقتصادی  
صنایع کوچک و متوسط ستون‌های اصلی اقتصاد هر کشوری به شمار می‌آیند. این صنایع به دلیل انعطاف‌پذیری بالا، اشتغال‌زایی گسترده و نقش مؤثر در توسعه صادرات غیرنفتی، همواره موردتوجه دولت‌ها قرار داشته‌اند. در کشورمان نیز حجم قابل‌توجهی از بنگاه‌های تولیدی را واحدهای کوچک و متوسط تشکیل می‌دهند که سهمی قابل‌توجهی نیز در ایجاد اشتغال پایدار دارند. باوجوداین، طی سال‌های اخیر چالش‌های متعددی به ویژه در حوزه دسترسی به مواد اولیه، زنجیره تأمین و تأمین مالی، این صنایع را با مشکلاتی جدی مواجه ساخته است. برآوردها نشان می‌دهد که بیش از نیمی از واحدهای کوچک فعال در حوزه‌های مختلف تولیدی، با محدودیت‌های جدی در تأمین مواد اولیه روبه‌رو هستند. افزایش نرخ ارز، نوسانات قیمت جهانی، محدودیت‌های وارداتی، بوروکراسی‌های اداری و همچنین رقابت نابرابر با واحدهای بزرگ‌تر، فشار مضاعفی را بر این صنایع وارد کرده است.
 کارشناسان اقتصادی معتقدند که تداوم این روند، می‌تواند بخشی از توان تولیدی این واحدها را از مدار خارج کند و به تضعیف جایگاه صنایع کوچک در بازارهای داخلی و خارجی بینجامد. همچنین شایان‌ذکر است تا بگوییم بررسی تجارب بین‌المللی نشان می‌دهد که بسیاری از کشورها با درک اهمیت صنایع کوچک در اشتغال‌زایی و رشد تولید، سیاست‌های جدی برای پشتیبانی از زنجیره تأمین مواد اولیه اتخاذ کرده‌اند. برای نمونه، ترکیه با تشکیل بورس مواد اولیه توانسته است دسترسی صنایع کوچک به مواد موردنیاز را ساده و شفاف کند. این بورس علاوه بر کنترل قیمت‌ها، بستر رقابتی سالمی را ایجاد کرده و مانع از واسطه‌گری‌های مخرب شده است. همچنین در چین خوشه‌های صنعتی محلی نقش مهمی در تأمین مواد اولیه ایفا می‌کنند. در این خوشه‌ها، تولیدکنندگان کوچک در یک جغرافیای مشخص متمرکزشده و با همکاری مشترک به خرید مواد اولیه و صادرات محصول می‌پردازند. این همکاری جمعی باعث کاهش هزینه‌ها و افزایش قدرت رقابت در بازارهای جهانی شده است. چنین الگوهایی می‌تواند برای کشورمان نیز الهام‌بخش و مثمرثمر باشد چراکه کشورمان از نظر منابع طبیعی و ظرفیت‌های انسانی کمبودی ندارد اما نیازمند سازمان‌دهی کارآمدتر در فضای موجود است. 
نقش تعاونی‌ها و خوشه‌های صنعتی در توسعه صنایع کوچک چیست؟ 
کارشناسان اقتصادی بر این باورند که تشکیل تعاونی‌های تخصصی برای تأمین مواد اولیه می‌تواند بسیاری از مشکلات صنایع کوچک را برطرف کند. اگر تولیدکنندگان خرد در قالب اتحادیه‌ها و خوشه‌های صنعتی به صورت تجمیعی اقدام به خرید مواد اولیه کنند، قدرت چانه‌زنی آن‌ها در بازار افزایش خواهد یافت. این سازوکار علاوه بر جلوگیری از افزایش قیمت‌های کاذب، شفافیت را در معاملات به همراه خواهد داشت. از سوی دیگر، خوشه‌های صنعتی امکان اشتراک‌گذاری دانش فنی، تجهیزات و چه‌بسا بازارهای صادراتی را نیز فراهم می‌سازند. در شرایطی که صنایع کوچک به‌تنهایی توان ورود به بازارهای بین‌المللی را ندارند، فعالیت خوشه‌ای می‌تواند بستر صادرات محصولات داخلی به کشورهای همسایه و منطقه را هموارتر کند. 
ضرورت توسعه سیاست‌های حمایتی
برای عبور از این شرایط، کارشناسان بر ضرورت تدوین و اجرای سیاست‌های حمایتی ویژه صنایع کوچک تأکید دارند. این سیاست‌ها می‌تواند در چند محور اصلی طراحی شود که در ادامه بررسی خواهیم داشت. 
تخصیص سهمیه از مواد اولیه داخلی: ضروری است که دولت با نظارت بر بازار مواد اولیه، سهمیه مشخصی را برای صنایع کوچک در نظر بگیرد تا این واحدها بتوانند بدون واسطه و به قیمت واقعی مواد اولیه موردنیاز خود را تأمین کنند. ایجاد سامانه‌های شفاف برای توزیع مواد اولیه می‌تواند تا حد زیادی از فعالیت دلالان بکاهد.
تسهیل واردات مواد اولیه برای صنایع کوچک: صنایع کوچک به‌تنهایی توان و امکانات واردات مواد اولیه را ندارند. دولت می‌تواند با ایجاد شرکت‌های واسط دولتی یا نیمه‌دولتی، فرآیند واردات مواد اولیه را تسهیل کرده و با قیمت مناسب در اختیار این صنایع قرار دهد.
حمایت مالی و اعتباری هدفمند: بانک‌ها و صندوق‌های حمایتی باید تسهیلات ویژه‌ای برای خرید مواد اولیه در اختیار صنایع کوچک قرار دهند. تخصیص خطوط اعتباری کوتاه مدت و کم‌بهره، می‌تواند قدرت خرید این صنایع را افزایش داده و ثبات بیشتری در زنجیره تأمین آن‌ها ایجاد کند.
توسعه خوشه‌های صنعتی و تعاونی‌ها: همان‌طور که پیش‌تر نیز‌ عنوان شد، یکی از راهکارهای مهم، توسعه خوشه‌های صنعتی است که در آن واحدهای کوچک در یک حوزه مشخص گرد هم می‌آیند و با تجمیع منابع، قدرت خرید بیشتری برای تأمین مواد اولیه پیدا می‌کنند. این مدل در بسیاری از کشورها موفق بوده و به تقویت رقابت‌پذیری صنایع کوچک کمک کرده است.
آثار مثبت حمایت از صنایع کوچک در تأمین مواد اولیه کدامند؟ 
افزایش اشتغال پایدار: با تقویت صنایع کوچک و رفع موانع دسترسی آن‌ها به مواد اولیه، ظرفیت اشتغال‌زایی این بخش افزایش می‌یابد. این صنایع به دلیل ماهیت کاربر بودن، می‌توانند هزاران فرصت شغلی جدید ایجاد کنند.
رونق تولید داخلی و کاهش وابستگی به واردات کالاهای نهایی: صنایع کوچک در بسیاری از بخش‌ها تولیدکننده قطعات و محصولات واسطه‌ای هستند. تقویت این صنایع موجب افزایش توان تولید داخلی و کاهش نیاز کشور به واردات کالاهای نهایی خواهد شد.
افزایش صادرات غیرنفتی: با توجه به توانایی صنایع کوچک در انعطاف‌پذیری و نوآوری، حمایت از آن‌ها می‌تواند صادرات غیرنفتی کشور را گسترش دهد و ارزآوری بیشتری به همراه داشته باشد.
تقویت عدالت اقتصادی و منطقه‌ای: بسیاری از صنایع کوچک در شهرستان‌ها و مناطق محروم فعالیت می‌کنند. حمایت از این واحدها به توسعه متوازن و کاهش شکاف اقتصادی میان مناطق مختلف کشور کمک خواهد کرد. در حقیقت باید بگوییم که اگر سیاست‌های حمایتی در زمینه مواد اولیه به درستی اجرایی شود، آثار مثبت آن تنها به پایداری تولید محدود نخواهد شد. اشتغال‌زایی پایدار یکی از مهم‌ترین نتایج این روند خواهد بود؛ چراکه صنایع کوچک سهم بزرگی در جذب نیروی کار، به ویژه در مناطق محروم دارند. از سوی دیگر، تأمین مواد اولیه به‌موقع و با قیمت مناسب، امکان افزایش تولید و صادرات را فراهم می‌کند. در شرایط کنونی که کشور به ارزآوری و تقویت تراز تجاری نیاز دارد، صنایع کوچک می‌توانند با بهره‌گیری از حمایت‌های هدفمند، سهمی مؤثر در صادرات غیرنفتی ایفا کنند. درواقع توسعه زنجیره تأمین، پلی برای گذر از اقتصاد نفتی و حرکت به سمت اقتصاد مولد و صادرات محور است.  
سخن پایانی
صنایع کوچک به عنوان بازوی اصلی تولید در کشور، برای تداوم فعالیت و ایفای نقش مؤثر خود در اقتصاد ملی نیازمند حمایت جدی در حوزه تأمین مواد اولیه هستند. نوسانات ارزی، عدم شفافیت بازار، محدودیت‌ها و مشکلات مالی، مهم‌ترین موانع بر سر راه این صنایع است. در این میان، دولت می‌تواند با سیاست‌گذاری صحیح و اجرای برنامه‌های حمایتی همچون تخصیص سهمیه عادلانه مواد اولیه، تسهیل واردات، حمایت اعتباری و توسعه خوشه‌های صنعتی، مسیر فعالیت این واحدها را هموار سازد. تقویت صنایع کوچک نه‌تنها به معنای افزایش تولید و اشتغال است، بلکه نقش مهمی در تحقق عدالت اقتصادی، توسعه منطقه‌ای و افزایش صادرات غیرنفتی دارد. بر همین اساس، حمایت از این بخش باید در اولویت برنامه‌های اقتصادی کشور قرار گیرد تا چرخه تولید باقدرت بیشتری به حرکت درآید و اقتصاد کشور از آسیب‌پذیری در برابر تکانه‌های خارجی مصون بماند. به طورکل نیز می‌توان عنوان داشت که صنایع کوچک ستون‌های پنهان، اما حیاتی اقتصاد هستند؛ بخش‌هایی که اگرچه کمتر دیده می‌شوند، اما بیشترین نقش را در اشتغال‌زایی، توزیع عادلانه فرصت‌ها و تقویت تولید داخلی دارند. حل مشکلات زنجیره تأمین و دسترسی پایدار این واحدها به مواد اولیه، نه فقط یک ضرورت کوتاه مدت بلکه یک سرمایه‌گذاری بلندمدت برای اقتدار اقتصادی کشور است. هر میزان حمایت واقعی و هدفمند در این حوزه، می‌تواند چرخه تولید را روان‌تر سازد، امید کارآفرینان را افزایش دهد و درنهایت به تقویت معیشت مردم و ارتقای شرایط اقتصادی منجر شود. 
حمایت هدفمند  پشتیبان تولید خرد