نوسانات خلقی ترامپ در جنگ اوکراین !

عدم وجود یک ثبات استراتژیک در دیدگاه رئیس‌جمهور آمریکا، به‌ویژه در قبال مناقشه حساس اوکراین، به‌وضوح قابل‌مشاهده است. در میانه‌سال ۲۰۲۳، زمانی که درگیری به اوج خود رسیده بود، هنری کسینجر، استراتژیست برجسته، با طرحی مشخص پیشنهاد پایان دادن به جنگ را مطرح کرد: به‌رسمیت شناختن کریمه درازای تضمین عدم پیوستن اوکراین به ناتو. این پیشنهاد در آن مقطع توسط ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین، به‌شدت رد و توهین‌آمیز تلقی شد. با تشدید رقابت‌های ریاست‌جمهوری ۲۰۲۴ و بازگشت پررنگ دونالد ترامپ به صحنه، وی وعده داد که در عرض ۲۴ ساعت به این جنگ خاتمه دهد. ایده محوری ترامپ، که با برخی تحلیلگران مانند 
ایلان ماسک همسو بود، واگذاری بخشی از خاک اوکراین به روسیه را پیش‌شرط صلح می‌دانست. در ادامه، مقامات دولت جدید ترامپ دامنه این واگذاری‌ها را از کریمه فراتر برده و خواستار کنار گذاشتن مناطقی کلیدی در دونباس (شامل دونتسک و لوهانسک) درازای آتش‌بس شدند. این موضع‌گیری با انتقادات شدید دموکرات‌ها مواجه شد که اصرار بر تفکیک رسمی سرزمین‌های اوکراین را محکوم می‌کردند.نقطه عطف بعدی در نشست اخیر آلاسکا رخ داد؛ جایی که ولادیمیر پوتین و ترامپ، «جدایی بخشی از خاک اوکراین» را به‌عنوان پیش‌شرطی اجتناب‌ناپذیر برای پایان دادن به وضعیت کنونی مطرح کردند. همان‌طور که پیداست، این قلمرویی که دولت ترامپ برای واگذاری به روسیه مساعد می‌بیند، به‌مراتب وسیع‌تر از طرح اولیه کسینجر (که تنها به کریمه محدود می‌شد) است و این موضوع باعث خشم و نگرانی مقامات کی‌یف و اروپایی از رئیس‌جمهور آمریکا شده است.بااین‌حال، شکست مذاکرات آلاسکا و عدم پذیرش تمامی شروط طرف آمریکایی توسط پوتین (به‌ویژه عدم ارائه تضمین‌های قاطع در مورد گسترش ناتو)، موجب یک چرخش رفتاری ناگهانی از سوی ترامپ شد. در مجمع عمومی سازمان ملل، ترامپ به‌صراحت از روسیه و پوتین به دلیل «عدم همراهی در روند صلح» انتقاد کرد و موضعی حمایتی از اوکراین برای بازپس‌گیری سرزمین‌های تحت اشغال اتخاذ نمود. این تناقض به حدی رسید که برخی منابع آمریکایی از احتمال موافقت نسبی دولت ترامپ با اجرای «منطقه پروازممنوع» بر فراز کی‌یف خبر می‌دهند؛ درخواستی که در دوران ریاست‌جمهوری بایدن، علی‌رغم اصرار زلنسکی برای شهرهای اصلی، با مخالفت قاطع کاخ سفید روبه‌رو شده بود. به‌بیان‌دیگر، ترامپ که پیش‌تر برای مسکو از بایدن «نرم‌تر» به نظر می‌رسید، ناگهان به «سخت‌گیرتر» از او تبدیل شده است. این نوسانات شدید، بیش از آنکه نشان‌دهنده یک رویکرد معاملاتی خاص از سوی ترامپ باشد، نمادی از فقدان درک استراتژیک او نسبت به دینامیک‌های جاری و آتی روابط بین‌الملل است. چنین رفتار متزلزلی، در بلندمدت قطعادر راستای منافع کلان ایالات‌متحده در نظام جهانی نخواهد بود.
نوسانات خلقی ترامپ  در جنگ اوکراین !