زنگ هشدار خشکسالی جهانی به صدا در آمده است

جهان در چنگال خشکسالی

چالش‌ها و معضلاتی که آینده این جهان را هدف قرار داده‌اند، کم نیستند. «خشکسالی» تنها یک مورد خطرناک از این فهرست بالابلند است، که از سال‌ها پیش یکی از موضوعات مهم و داغ محافل علمی اکثر کشورها بوده است. خشکسالی از دیدگاه‌های مختلف تعاریف خاص خود را دارد و از قانونمندی‌های خاصی در طبیعت پیروی می‌کند. ولی پرواضح است که فعالیت‌های انسانی و سیاستگذاری‌های غلط، به تشدید این فرآیند و پیامدهای حاصل از آن دامن زده است. اخیرا باری دیگر زنگ نگرانی‌ها در مورد خشکسالی به صدا در آمده است. تنها دریکی از این موارد، «دانشمندان هشدار می‌دهند جهان با بحران کم‌آبی بی‌سابقه‌ای روبه‌رواست و خشکسالی‌های موسوم به روز صفر ممکن است تا سال ۲۰۳۰ ده‌ها شهر بزرگ را درگیر کنند.» 
خشکسالی روز صفر یعنی زمانی که تقاضای محلی برای آب از سوی مردم، صنعت و کشاورزی از میزان آب موجود فراتر می‌رود و این پدیده می‌تواند زندگی طولانی‌مدت در مناطق به‌شدت آسیب‌دیده را غیرممکن کند. 
براساس پژوهش جدید که در مجله لایوساینس منتشر شده، تقریبا سه‌چهارم مناطق جهان که مستعد خشکسالی هستند، در صورت کاهش نیافتن میزان انتشار گازهای گلخانه‌ای، تا سال ۲۱۰۰ در معرض خطر کمبود شدید آب قرار خواهند گرفت. همچنین، احتمال دارد یک‌سوم از این مناطق پیش از سال ۲۰۳۰ با این بحران مواجه شوند. مناطق در معرض خطر شامل شهرهایی در ایالات‌متحده، منطقه مدیترانه و جنوب آفریقا هستند.
به گزارش «رسانه‌ها»، در این پژوهش برای تعیین زمان و مکان وقوع شدیدترین کمبودهای آب، از سناریوهای اقلیمی استفاده شده که علاوه بر بارش و جریان رودخانه، مصرف آب انسانی را نیز در نظر می‌گیرند.
نخست، سناریوی انتشار متوسط گازهای گلخانه‌ای: این مسیر تقریبا همان مسیری است که جهان درحال حاضر طی می‌کند و پیش‌بینی می‌شود تا سال ۲۱۰۰ دمای زمین حدود ۲/۷ درجه سانتی‌گراد نسبت به سطح پیشاصنعتی افزایش یابد.
دوم، سناریوی انتشار بالاتر: ناشی از رقابت‌های ملی و کاهش همکاری جهانی، که پیش‌بینی می‌شود باعث افزایش دمای حدود ۳/۶ درجه سانتی‌گراد شود.
هر دو سناریو پیش‌بینی می‌کنند که دست‌کم نیمی از مناطق متأثر از خشکسالی تا سال ۲۱۰۰ با کمبود بی‌سابقه آب مواجه خواهند شد و حدود ۲۲ درصد از این مناطق ممکن است پیش از سال ۲۰۳۰ با این وضعیت روبه‌رو شوند. 
سناریوی انتشار بالاتر پیش‌بینی می‌کند که در دهه‌های آینده، تعداد خشکسالی‌های روز صفر به‌طور چشمگیری افزایش یابد و مناطق پرخطر در سراسر مدیترانه، جنوب آفریقا و بخش‌هایی از آمریکای شمالی و آسیا قرار داشته باشند.
این مطالعه همچنین نشان می‌دهد که تا سال ۲۱۰۰، در صورت ادامه مسیر انتشار بالای گازهای گلخانه‌ای، ۷۴ درصد از مناطق مستعد خشکسالی در سراسر جهان در معرض خشکسالی‌های شدید و پایدار قرار خواهند گرفت. بیش از یک‌سوم این مناطق ممکن است بین سال‌های ۲۰۲۰ تا ۲۰۳۰ با کمبود شدید آب مواجه شوند.
سناریوی انتشار بالاتر این را هم پیش‌بینی می‌کند که مناطق کمتری با خشکسالی «روز صفر» مواجه شوند و ظهور این خشکسالی دیرتر اتفاق بیفتد. این مطالعه نشان می‌دهد گرمایش جهانی باعث بروز و تشدید شرایط خشکسالی روز صفر می‌شود.
پژوهشگران در مطالعه خود هشدار می‌دهند که در آینده، احتمال دارد فاصله زمانی بین وقوع خشکسالی‌های روز صفر کوتاه‌تر شود، یعنی این بحران‌ها بافاصله زمانی کمتری از یکدیگر رخ دهند. این روند به‌ویژه در مناطقی مانند مدیترانه، بخش‌هایی از آسیا، جنوب آفریقا و استرالیا قابل‌توجه است. کوتاه‌تر شدن این بازه زمانی باعث می‌شود منابع آب فرصت کافی برای بازسازی و بازیابی نداشته باشند و درنتیجه تأمین آب پایدار در این مناطق با چالش‌های جدی مواجه شود. به‌عبارت‌دیگر، تکرار سریع خشکسالی‌های شدید شرایطی ایجاد می‌کند که توانایی مناطق آسیب‌دیده برای مقابله با بحران و بازگرداندن منابع حیاتی آب به سطح ایمن کاهش می‌یابد و مدیریت منابع آب در این مناطق به‌مراتب دشوارتر خواهد شد.
این‌ موضوع که مهم‌ترین عامل افزایش خشکسالی‌های روز صفر تغییرات اقلیمی است یا میزان مصرف آب، به منطقه بستگی دارد. بنابراین پژوهشگران مطالعه جدید می‌گویند آگاهی از اینکه کدام مناطق بیشترین خطر را دارند می‌تواند به تدوین راهبردهای محلی و جامع مدیریت منابع آب کمک کند. همچنین، اقدام در مقیاس گسترده‌تر برای تدوین سیاست‌هایی باهدف تسریع گذار از سوخت‌های فسیلی به انرژی‌های پاک، به مهار تغییرات اقلیمی یاری خواهد رساند. بدون تردید فقط با سازگاری با دوره‌های خشک و طولانی‌تر و درعین‌حال کاهش سریع گازهای گلخانه‌ای است که می‌توان اثرات فزاینده ناشی از خشکسالی‌های شدیدتر در جهانی گرم‌تر را محدود کرد.
با این اوصاف اگر این پژوهش‌ از دقت لازم و کافی برخوردار باشد، که قطعا این‌گونه است، به جد باید نگران وضعیت آینده دنیا و تغییر چهره جهان طی سال‌های آتی بود. پژوهش پیش‌رو با این استدلال که خشکسالی مؤلفه‌های مهمی را در جهان نشانه می‌رود و ممکن است به تغییراتی در معادلات جهانی ختم شود، به رشته تحریر درآمده است. نگارنده پیامدهای خشکسالی را به دو بخش، اثرات اقتصادی-اجتماعی و اثرات زیست‌محیطی تفکیک کرده است و بیشتر از آن‌که به دلیل عدم تخصص کافی درگیر جزئیات این پرونده شود به آینده پایدار ماندن چنین شرایطی پرداخته است. 
بی‌شک خشکسالی آثار زیانبار فراوانی برجای خواهد گذاشت که در بیشتر تحلیل‌ها به اثرات مستقیم یا غیرمستقیم و اثرات دست‌ اول یا دست‌دوم شهرت دارند. منظور از اثرات مستقیم یا دست‌اول، کاهش تولید مواد غذایی به دلیل کاهش سطح زیرکشت است و عوامل غیرمستقیم یا دست‌دوم، ناظر به کاهش میزان اشتغال و سطح درآمد و افزایش قیمت مواد غذایی است. پر‌واضح است که این پیامدها بیشتر ناظر به کوتاه‌مدت است و در بلندمدت همه‌چیز متفاوت خواهد بود و این اثرات و معضلات همگی به تهدیدهای جدی در سطح ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی بدل خواهند شد که در ادامه سعی در بیان این پیامدها در چنین شرایطی است.
خشکسالی و تهدید امنیت ملی
این سخن که «جنگ‌ها بر سر آب خواهد بود» را باید با دیده تأمل و دقت نظر بیشتری نگریست. در حقیقت خشکسالی و کمیاب شدن منابع آبی رفته‌رفته به تهدیدی برای امنیت ملی کشورها تبدیل می‌شود. باید بپذیریم که چه بخواهیم، چه نخواهیم، جنگ آب و دیگر پیامدهای خشکسالی یک واقعیت جدید و تلخ پیش‌روی دولت‌هاست. مثال‌ها در مورد مناقشات آبی که اکثرا در نتیجه خشکسالی‌ها روی داده، کم نیستند و این مسئله عمیقا امنیت ملی کشورها را طی دهه‌های آتی تحت تأثیر خود قرار خواهد داد. شرایطی که نیازمند سیاستگذاری‌های جدی‌تری است.
خشکسالی و تهدید امنیت غذایی
خشکسالی بی‌شک مهم‌ترین عامل تهدید‌کننده امنیت غذایی کشورها در سال‌های آتی به شمار می‌رود. امروزه، دسترسی به غذای سالم و کافی و امنیت پایدار غذایی، مهم‌ترین دغدغه سیاستگذاران و فرادستان اقتصادی در کشورهای مختلف است، به‌گونه‌ای که در پی خشکسالی‌ یک دهه اخیر و کمیاب شدن منابع آبی، برخی از کشورهای جهان ترجیح داده‌اند، برای تأمین امنیت غذایی شهروندان خود به کشت فراسرزمینی و کشاورزی در زمین‌های حاصلخیز و پربارش دیگر کشورها از طریق خرید زمین یا اجاره روی آورند. 
چین به‌عنوان پیشگام این عرصه، بیش از ۸ میلیون هکتار زمین کشاورزی در خارج از مرزهای خود تحت مدیریت دارد. پروژه‌های چین عمدتا در قزاقستان، روسیه و کشورهای آفریقایی متمرکز شده‌اند و محصولاتی مانند سویا، ذرت و گندم را شامل می‌شوند. 
عربستان سعودی نمونه بارز دیگری از این رویکرد است. پس از اعمال ممنوعیت کشت گندم در سال ۲۰۱۶ به دلیل بحران شدید آب، این کشور به سرمایه‌گذاری گسترده در کشورهایی مانند اتیوپی و سودان روی آورد. شرکت‌های سعودی مانند الراجحی موفق شده‌اند سالانه میلیون‌ها تن علوفه و گندم تولید کنند و ضمن صرفه‌جویی در مصرف آب داخلی، بخش عمده‌ای از نیازهای غذایی خود را تأمین نمایند.
عربستان سعودی به دلیل شرایط بیابانی حاکم، کمبود شدید منابع آبی و اقلیم نامناسب برای کشاورزی گسترده، همواره به‌عنوان یکی از آسیب‌پذیرترین کشورها در برابر ناامنی غذایی شناخته شده است. تجربه ناموفق برنامه «افزایش بهره‌وری کشاورزی با استفاده از منابع آبی غیرمتعارف» در گذشته که منجر به خشک شدن سریع ذخایر استراتژیک آب‌های زیرزمینی  این کشور شد، درس بزرگی برای سیاستگذاران آن بود. در پاسخ به این چالش، عربستان با یک برنامه‌ریزی بلندمدت و استراتژیک، مسیر خود را به سمت کشت فراسرزمینی در خارج از مرزهای خود تغییر داد.
آنچه مسلم است، ادامه روند فعلی خشکسالی و مسئله کمیابی منابع آبی، کشت‌های فراسرزمینی را به مسئله مهم‌تری در سال‌های آتی بدل خواهد کرد. البته با این پیش‌فرض که شرایط فعلی دوام بیاورد نگرانی چندانی وجود نخواهد داشت. مسئله زمانی عوض می‌شود که خشکسالی ادامه پیدا کند. آنگاه است که باید نگران امنیت غذایی حداقل در بسیاری از کشورهایی که دچار پدیده خشکسالی هستند، بود، موضوعی که عوارض غیرقابل کتمان و نگران‌کننده‌ای را در پی خواهد داشت. به‌طوری‌که ممکن است حتی معادلات بین‌المللی را تحت‌الشعاع قرار دهد.
خشکسالی و کوچ اجباری
پیش‌بینی می‌شود تا سال ۲۰۳۰، حدود ۷۰۰ میلیون نفر به‌دلیل فشار شدید کم‌آبی مجبور به مهاجرت شوند. مهاجرت در اثر خشکسالی به یک مشکل معنادار در بسیاری از کشورهای جهان تبدیل شده است. مهاجرانی که معمولا وارد یک ناحیه شهری پرتنش یا حتی کشورهای همسایه خواهند شد و حتی در صورت پایان ‌یافتن خشکسالی، بسیاری از آن‌ها دیگر به‌ندرت به خانه و کاشانه خود بازخواهند گشت. درنتیجه این کوچ اجباری، از یک‌سو مناطق روستایی از منابع انسانی بسیار ارزشمندی برای همیشه محروم خواهند شد و از سوی دیگر، چنین مهاجرتی فشاری فزاینده بر زیرساخت‌های مناطق شهری وارد آورده و مسبب بسیاری از مشکلات دیگر ازجمله فقر و نابرابری‌های اجتماعی خواهد شد. 
مطابق تحلیل کارشناسان، مهاجرت‌های ناشی از تغییرات اقلیمی (وقوع خشکسالی) اغلب داخل کشور و یا قاره اتفاق می‌افتد. مبتنی بر اطلاعات بانک جهانی، همه‌کسانی که به علت مسائل اقلیمی مجبور به جابه‌جایی بیش از ۱۴ کیلومتر شوند، مهاجران اقلیمی به‌حساب می‌آیند. پس این اصطلاح اغلب وضعیت روستائیانی را شرح می‌دهد که امکان ادامه کشت و پرورش دام در زمین‌هایشان را ندارند. 
چند تفاوت عمده میان مهاجران اقلیمی و افرادی که برای ادامه تحصیل و یا یافتن شغل مناسب و دلایلی ازاین‌دست مهاجرت می‌کنند، وجود دارد. در اکثر موارد این افراد می‌دانند که امکان بازگشت به سرزمینشان دیگر فراهم نخواهد شد و حتی ممکن است بخش‌هایی و یا تمام روستا و یا شهرشان را هم برای همیشه از دست بدهند. 
این افراد اغلب بدون آموزش و آمادگی کافی برای شروع یک فعالیت تازه و زندگی در محل جدید مجبور به مهاجرت می‌شوند و در اغلب موارد (خصوصا در مورد کشورهای کمتر توسعه‌یافته) حاشیه‌نشین شهرها می‌شوند و بدون توانمندسازی به بازار کارهای اغلب موقت و غیر ایمن وارد می‌شوند.
مورد مهم دیگر در مورد این گروه از مهاجران بحران هویت است. از دست دادن کار و خانه و دوری از دوستان و اعضای خانواده و مهاجرت به محلی ناشناخته یک گسست فرهنگی و اجتماعی به‌حساب می‌آید. حاشیه‌نشینی در کنار شهرها نیز اغلب به معنای دسترسی نداشتن به زیرساخت‌های مناسب و اولیه زندگی اعم از دسترسی به مدرسه و بیمارستان و وسایل حمل‌ونقل عمومی و غیره است. و همین مسئله به آسیب‌های اجتماعی و فردی گوناگونی راه می‌برد. 
خشکسالی و ریزگردها و عواقب اقتصادی اجتماعی آن
پدیده گردوغبار و ریزگردها یکی از مشکلات اساسی ناشی از خشکسالی و بیابان‌زایی در سال‌های اخیر است و عواقب بسیار خطرناکی از جمله کاهش کیفیت خاک، کاهش تولید محصولات کشاورزی، مرگ‌ومیر دام‌ها، وقفه در حمل‌ونقل، ایجاد سرطان پوست و انتقال بیماری‌های قارچی، بیماری‌های قلبی عروقی و... در پی خواهد داشت. بر اساس گزارشی که مرکز پژوهش هوایی آمریکا انجام داده است، عامل اصلی شدت یافتن ریزگردها به مسئله خشکسالی و گسترش بیابان‌ها بر‌می‌گردد. در حال حاضر کشورهای مختلفی به‌طور مستقیم با پدیده گردوغبار و ریزگردها مواجه هستند. پیشتر مطالعات در مورد این پدیده در ایران نشان می‌داد عامل اصلی شدت یافتن طوفان‌های شن مخصوصا گردوغبار در کشورمان، گسترش بیابان در بخش‌های شرقی عراق است. این منطقه در نزدیکی بغداد و بین دو رودخانه دجله و فرات قرار گرفته که در روزگاران گذشته دارای تالاب‌ها و دریاچه‌های بی‌شماری بوده است. اما خشکسالی‌های مداوم که از سال 1991-1990 آغاز شده به همراه کاهش بارندگی و درصد رطوبت و عوامل محیطی همانند تقسیمات آبی انجام‌گرفته در بالادست رودخانه فرات از سوی سوریه، ایجاد سد در چندین نقطه از رودخانه دجله از سوی دولت ترکیه، استفاده بی‌رویه عراقی‌ها از آب رودخانه‌ها، دریاچه‌ها و حتی تالاب‌ها برای مصارف کشاورزی سبب شده تا تمامی دریاچه‌ها و تالاب‌های مناطق بیابانی مخصوصا منطقه آل‌جزیره کاملا خشک شود. از سوی دیگر به همراه خشک شدن منابع آبی موجود، پوشش گیاهی و نیزارهای این مناطق نیز در پی خشکسالی‌های پی‌درپی و استفاده احشام تقریبا به‌طور کامل از بین رفته است و به‌این‌ترتیب ذرات بستر دریاچه‌ها و تالاب‌ها که بسیار ریز (در حد رس) هستند، به‌راحتی در مسیر حرکت بادهای قوی موسمی عراق به نام باد شمال قرار گرفته و به حالت معلق درآمده‌اند. ورود و پخش ریزگردها در تمامی‌‌ شهرهای کشور و به‌خصوص در شهرهای غرب و هم‌مرز با عراق منشأ مشکلات و مسائل عدیده اقتصادی-اجتماعی برای کشور و ساکنان این شهرها شده است و مقابله با آن هزینه‌های هنگفتی را طلب می‌کند. 
اخیرا براساس اطلاعات ارائه شده از سوی ستاد ملی سیاست‌گذاری و هماهنگی مدیریت مقابله با پدیده گرد و غبار، کشورهای همسایه ایران درمجموع ۲۷۰ میلیون هکتار کانون گردوغبار دارند که ۱۲۲ میلیون هکتار آن تنها در عربستان و عراق قرار گرفته است. ایران تاکنون موفق به شناسایی هشت کانون اصلی گردوغبار در منطقه شده که ازجمله آن‌ها می‌توان به عربستان، امارات، عراق، کشورهای آسیای میانه و افغانستان اشاره کرد. 
حال تصور کنید که این وضعیت در چندین کشور دیگر هم پابرجا باشد و با ادامه خشکسالی‌ها شاهد افزایش این پدیده‌ در سایر نقاط جهان باشیم. این وضعیت قطعا غیرقابل‌تحمل خواهد شد.
خشکسالی و اثرات زیست‌محیطی
خشکسالی اثرات مستقیم زیست‌محیطی بسیاری دارد. آسیب به گونه‌های گیاهی و حیوانی، تخریب زیستگاه حیات‌وحش و تنزل کیفیت آب‌و‌هوایی، ازدیاد آتش‌سوزی در جنگل‌ها و دامن زدن به سیل‌ها و طغیان‌های شدید، تخریب چشم‌اندازها و مناظر، از دست رفتن تنوع زیستی و فرسایش خاک تنها بخشی از اثرات زیست‌محیطی خشکسالی است که چهره‌‌ جهان را در سال‌های آتی عبوس خواهد کرد. برخی از این اثرات کوتاه‌مدت هستند و شرایط بعد از پایان خشکی به حالت اولیه برخواهد گشت و برخی دیگر مدت‌ها طول خواهد کشید و حتی ممکن است دائمی شود. با بروز خشکسالی و از دست رفتن تالاب‌ها، دریاچه‌ها و پوشش گیاهی و زیستگاه‌های حیات‌وحش از روی زمین برچیده‌ خواهد شد. ادامه چنین شرایطی می‌تواند منجر به زیان‌های زیست‌محیطی بسیار بیشتری شود. سه مثالی که در ادامه می‌آید در نظر دارد اهمیت محیط‌زیست و تأثیرپذیری آن را از خشکسالی بیشتر توضیح دهد. 
1- مورد اول رابطه بین خشکسالی و بیابان‌زایی است. در حقیقت بیابان‌زایی زمانی اتفاق می‌افتد که زمین‌ها عریان و ناپایدار می‌شوند. این مسئله ممکن است در اثر جنگل‌زدایی یا سایر فعالیت‌های اقتصادی اتفاق بیفتد اما خشکسالی هم به‌شدت آن را تقویت خواهد کرد و شانس بازیابی مجدد زمین را از بین خواهد برد. مشکل زمانی بیشتر می‌شود که بدانیم ارتباط بین خشکسالی و بیابان‌زایی یک رابطه دو‌سویه است. و این تأثیر متقابل به طرز بی‌رحمانه‌ای زندگی انسان‌ها را تهدید می‌کند. در ایران تشدید بیابان‌زایی و خشکسالی ممتد، به دلیل توسعه سدسازی و طرح‌های اشتباه انتقال آب حوضه به حوضه، استقرار مدیریت نشده صنایع، تأکید بر کشاورزی غیراصولی و پرمصرف و... سرعت زیادی به خود گرفته است. واقعیت آن است که بیابان‌زایی تنها عواقبی چون پیشروی ماسه‌ها و خشکی قنات‌ها در پی ندارد، بلکه افت حاصلخیزی خاک و افزایش مهاجرت و همین‌طور افزایش شاخص بزهکاری و روند فزاینده‌‌ افسردگی و ناامنی از تبعات جدید آن است.
2- مورد بعدی به ارتباط بین خشکسالی و تجزیه مواد آلی می‌پردازد. می‌دانیم که رطوبت خاک، کلید تجزیه مواد آلی است و ازاین‌جهت هشدارها در مورد خشکسالی شایسته توجه بیشتری می‌شود. باوجود خشکسالی اما کیفیت خاک بسیار پایین می‌آید، فعالیت آلی کمتر می‌شود، فرسایش بیشتری صورت می‌پذیرد و حشرات یا ارگانیسم‌های خاک از بین می‌روند و این چرخه مهم و مؤثر، معیوب و دچار اختلال می‌شود.
3- مثال سوم عواقب خشکسالی بر اکوسیستم‌ها را بررسی خواهد کرد. درواقع هنگامی‌که خشکسالی اتفاق می‌افتد، توده‌های آب (دریاچه‌ها، حوضچه‌ها، تالاب‌ها و...) خشک شده یا در معرض خشک شدن قرار خواهند گرفت و به قتلگاه حیوانات آبی تبدیل خواهند شد. بسیاری از حیوانات و پرندگان دیگر نیز مجبور به مهاجرت به فاصله‌های دورتر برای جست‌وجوی آب خواهند شد و نهایتا به ایستگاه‌هایی می‌رسند که آن‌ها را آسیب‌پذیرتر و در معرض خطر بیشتری قرار خواهد داد. این موضوع سرجمع، تخریب زیستگاه نامیده می‌شود و عواقب خطرناکی برجای خواهد گذاشت. چراکه با مرگ یا مهاجرت حیوانات آبزی (و در ادامه سایر حیوانات وحشی)، کل زنجیره‌های غذایی و اکوسیستم‌ها تحت تأثیر قرار خواهند گرفت. 
جهان در چنگال خشکسالی
دریافت همه صفحات
دانلود این صفحه
آرشیو
تیترهای روزنامه