سیاست منفعلانه فیلترینگ ،مانعی برای آغاز نهضت تولید محتوای حقیقت‌محور و انقلابی در سکوهای گوناگون بین‌المللی است

آدرس غلط در حکمرانی دیجیتال

گروه فرهنگی
 اعلام خبر رفع فیلتر پلتفرم یوتیوب برای دانشجویان و اساتید برخی دانشگاه‌ها، در ظاهر به‌مثابه یک گشایش در دسترسی به منابع علمی و پژوهشی تلقی می‌شود. با این حال اجرای این تصمیم ذیل عنوان «اینترنت طبقاتی»، نه‌تنها مشکل اصلی فیلترینگ را حل نمی‌کند، بلکه شائبه‌های عمیق‌تری در زمینه عدالت دیجیتال و حکمرانی فضای مجازی در کشور ایجاد کرده است.
 تبعیض در دسترسی و توزیع رانت دیجیتال
رفع فیلتر برای قشری خاص، درحالی‌که اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران همچنان با هزینه‌های بالا و سرعت پایین فیلترشکن‌ها دست و پنجه نرم می‌کنند، شائبه توزیع رانت دیجیتال را در افکار عمومی تقویت می‌کند. دانش‌آموزی که در مناطق محروم به محتوای آموزشی یوتیوب نیاز دارد، کاسبی که به دنبال ارتقاء مهارت‌های بازاریابی خود است یا یک پژوهشگر مستقل خارج از دانشگاه، صرفا به دلیل موقعیت اجتماعی یا شغلی خود از این مزیت محروم می‌مانند. مصرف محتوای آموزشی منحصر به قشر دانشجو نیست؛ بسیاری از افراد هستند که بارها بیش از بسیاری از دانشجویان، محصل به حساب می‌آیند. این اقدام، دسترسی آزاد به اطلاعات را از یک حق عمومی خارج کرده و آن را به یک امتیاز طبقاتی تقلیل می‌دهد. منتقدان به درستی این سیاست را دارای رنگ و بوی تبعیض دیجیتال می‌دانند که شکاف آموزشی، فرهنگی و اقتصادی موجود در جامعه را عمیق‌تر می‌کند.
تثبیت فیلترینگ عمومی به جای رفع آن
سیاست «اینترنت طبقاتی» به جای آنکه پاسخی به مطالبه عمومی رفع فیلتر فراگیر باشد، عملا تلاشی برای مشروعیت‌بخشی و تثبیت وضعیت فیلترینگ شدید برای عموم کاربران است. این اقدام با اعطای امتیاز به گروه‌های بانفوذ، به‌صورت تاکتیکی، صدای اعتراض بخشی از جامعه نخبگانی را کاهش می‌دهد، اما در عمل، وضعیت انفعالی حکمرانی در فضای مجازی را دائمی می‌کند. این توزیع رانت به جای حل ریشه‌ای مشکل، یک راه‌حل کوتاه مدت است که پیامدهای اجتماعی و سیاسی نامطلوبی را در پی خواهد داشت.
یوتیوب، ابزار کاهش انحصار اینستاگرام و ارتقاء مصرف رسانه‌ای فراتر از بُعد آموزشی، رفع فیلتر یوتیوب می‌تواند یک اثر جانبی استراتژیک و مثبت در مدیریت الگوی مصرف رسانه‌ای کاربران ایرانی داشته باشد: کاهش ضریب نفوذ اینستاگرام.
تغییر الگو از محتوای سطحی به محتوای عمقی
اینستاگرام، به‌ویژه با محوریت ریلز، کاربران را به مصرف «محتوای کوتاه و لحظه‌ای» با سرعت بالا سوق داده است که به دلیل ماهیت اعتیادآور خود، تمرکز و زمان ارزشمند کاربران را هدر می‌دهد. در مقابل، یوتیوب پلتفرم غالب برای ویدئوهای بلند، تحلیلی، آموزشی و تخصصی است. با رفع فیلتر یوتیوب، یک رقیب قدرتمند وارد میدان می‌شود که کاربران را تشویق می‌کند زمان صرف‌شده (Screen Time) خود را به سمت محتوای «بلند و باکیفیت» منتقل کنند. این تغییر الگو، به صورت مستقیم از زمان مصرفی در محتوای سطحی اینستاگرام کاسته و نقش اینترنت را از یک ابزار صرفا سرگرمی، به یک ابزار جدی برای آموزش و توسعه تبدیل می‌کند.
جذب تولیدکنندگان محتوای حرفه‌ای
یوتیوب به دلیل سازوکارهای بهتر کسب درآمد، امکانات فنی گسترده‌تر و حمایت از محتوای با عمق، جذابیت بیشتری برای تولیدکنندگان محتوای حرفه‌ای، به‌ویژه در حوزه‌های تخصصی دارد. این انگیزه‌ها، باعث مهاجرت ترافیک و تولیدکنندگان از اینستاگرام به یوتیوب خواهد شد و درنهایت، انحصار اینستاگرام در بازار محتوای ویدئویی ایران را تضعیف می‌کند. این اقدام، به معنای تنوع‌بخشی به پلتفرم‌های محتوایی و ایجاد یک بازار رقابتی‌تر و سالم‌تر برای مصرف‌کننده است.
از انفعال فیلترینگ تا تولید محتوای آگاهی‌بخش
یکی از دلایل اصلی برای حفظ فیلترینگ یوتیوب، وجود محتوای تبلیغاتی و رسانه‌ای ضد نظام قانونی ایران است که نگرانی‌هایی در خصوص تبعات امنیتی و تبلیغاتی ایجاد می‌کند. اما، اصرار بر فیلترینگ به دلیل این محتواها، یک سیاست انفعالی و ناکارآمد است که باید با یک راهبرد فعال جایگزین شود.
ناکارآمدی فیلترینگ و تقویت محتوای ممنوعه
تجربه سال‌ها فیلترینگ نشان داده است که مسدودسازی فنی پلتفرم‌ها، مانع دسترسی واقعی کاربران نمی‌شود. در حقیقت، فیلترینگ صرفا دسترسی را سخت، کند و پرهزینه می‌کند و تنها کسانی که انگیزه قوی برای دیدن محتوای ممنوعه دارند، با زحمت فیلترشکن به آن دسترسی پیدا می‌کنند. این رویکرد، ناخواسته به اعتباربخشی به محتوای فیلترشده کمک کرده و حس پنهان‌کاری را در جامعه تقویت می‌کند. به عبارت دیگر، فیلترینگ، راهی برای عدم اطلاع جامعه از محتوای ضدارزش نیست؛ بلکه راهی برای افزایش مخاطبان هدف محتوای مخالف است.
ضرورت تولید محتوای آگاهی‌بخش و رقابت فکری
راهبرد صحیح برای مقابله با محتوای مخالف، نه سانسور و پنهان‌کاری، بلکه رقابت فکری و تولید محتوای بهتر و متقاعدکننده‌تر است. رفع فیلتر یوتیوب، فرصتی طلایی برای وفاداران به نظام را  فراهم می‌کند تا به جای غیبت کامل، با حضور فعال، حرفه‌ای و مستدل در این پلتفرم، روایت خود را از واقعیت‌ها و دستاوردها مطرح کنند.
لزوم رویکرد تهاجمی به جای تدافعی
نهادها و رسانه‌های حامی نظام باید با ارتقاء کیفیت فنی و بصری تولیدات خود، از حالت رسمی و سنتی فاصله بگیرند و با تولید محتوای جذاب، پاسخگویی مستقیم به شبهات و ارائه تحلیل‌های عمیق، به‌طور فعال با محتوای مخالف به رقابت بپردازند. غیبت در یوتیوب به معنای واگذاری کامل میدان روایتگری به رقیب است. حضور قدرتمند، نه‌تنها باعث جذب مخاطب، بلکه نشان‌دهنده اعتمادبه‌نفس نظام در مواجهه مستقیم و بدون واسطه با انتقادات خواهد بود و به ارتقاء سواد رسانه‌ای و قدرت تحلیل جامعه کمک شایانی می‌کند. سیاست «اینترنت طبقاتی» یک خطای استراتژیک و یک عقب‌نشینی اخلاقی است که به جای حل ریشه‌ای مسئله فیلترینگ، اقدام به توزیع ناعادلانه حق دسترسی می‌کند. بهترین راه برای حکمرانی فعال و سالم در فضای مجازی، رفع فیلترینگ عمومی یوتیوب برای همه شهروندان و تبدیل آن به یک ابزار برای توسعه علمی و اقتصادی است. درعین‌حال، باید رویکرد منفعلانه فیلترینگ کنار گذاشته‌شده و با اتخاذ یک راهبرد رسانه‌ای تهاجمی، تولید محتوای آگاهی‌بخش و باکیفیت در یوتیوب توسط وفاداران به نظام، تضمین شود تا فضای رقابت سالم فکری به نفع توسعه و آگاهی جامعه شکل گیرد. این رویکرد، نه‌تنها عدالت دیجیتال را محقق می‌سازد، بلکه پایداری و قدرت نرم نظام را در فضای جهانی تقویت خواهد کرد.
 آدرس غلط در حکمرانی دیجیتال
دریافت همه صفحات
دانلود این صفحه
آرشیو