ظرافتهای زیستن در عصر گوشیهای هوشمند واکاوی شد
خدمت و خیانت فضای مجازی
گروه اجتماعی
همه ما بارها در طول روز به صفحه تلفن همراه خود خیره میشویم و یا هر زمان که در محیط کار حوصلهمان سر میرود، ناخودآگاه دستمان به سمت تلفن همراه میرود. طبیعتا پذیرش زندگی مدرن بدون هزینه نیست. آسایش و لذتی که گوشیهای هوشمند به همراه دارند، بهایی دارد؛ این ابزار کاربردی اکنون بخش جداییناپذیری از زندگی روزمره ماست. حتی اگر بخواهیم، نمیتوانیم بهطور کامل آن را کنار بگذاریم، چراکه کاربری تلفنهمراه دیگر محدود به تماس تلفنی نیست و به معنای تام کلمه یک «همراه» تمامعیار است. از راه افتادن مناسبات مالی و بانکی و پرداخت قبوض گرفته تا فعالیتهای گسترده اقتصادی و استفاه از شبکههای اجتماعی. بنابراین تلاش برای کاهش استفاده از این شبکهها و یا تلفن همراه، کار چندان سادهای نیست. برای خیلی از ما، حضور مستمر در این شبکهها ضروری و یا لااقل لذتبخش است. اما دائماً آنلاین بودن و هر چند دقیقه یکبار تمامی برنامهها را «دوره کردن» میتواند بخش بزرگی از زندگی روزمره ما را مختل کند. بدون تردید زمانی که صرف شبکههای اجتماعی میشود فقط برای بازدید کردن نیست. معمولاً تمرکز ما، پس از حضور در این شبکهها و خروج از آنها، تا چند دقیقه هم به دلیل یادآوری خاطرات و تداعیها، مختل میشود.
این وضعیت در سراسر جهان مصداق دارد. آمارهایی که پیشتر در سایت عصر ایران منتشر شده، حاکی «از نفوذ ۷۶درصدی استفاده از این وسیله هوشمند در جهان است؛ عددی نزدیک به 6 میلیارد انسان در کره خاکی! این موضوع تنها به داشتن تلفنهمراه هوشمند محدود نشده است و روز به روز استفاده از این وسیله ارتباطی هم میان افراد افزایش پیدا میکند.» مبتنی بر شواهد آماری، بیش از ۳۰درصد مردم ما بالغبر 6 ساعت در روز از گوشیهای هوشمند خود استفاده میکنند. اما چه شد که در این نقطه قرار گرفتیم؟ همهچیز به سال ۲۰۱۰ برمیگردد. ۲۰۱۰، دقیقا سالی بود که تحول بزرگی در دنیای گجتهای الکتریک و گوشیهای دیجیتال پدید آمد. این حوزه بهمرور بهقدری پیچیدهتر و پیشرفتهتر شد که خیلی زود تبدیل به یک کامپیوتر جیبی همراه شد. در آن سال، اکثر برنامهها و اپلیکیشنهای سرشناس امروزی، متولد شدند. تحول عظیمی که این روزها آن را به نام گوشیهای هوشمند میشناسیم، تنها یک دستگاه کوچک است که مفهوم انسان بودن را تغییر داد. دستگاهی که با توسعه، بهمرور توانست نحوه مدیریت دنیا، روابط و حتی خود انسان را تغییر دهد.
موبایل، فرصت نگاه کردن به دوردست را از ما گرفته است
آرش محبی در قامت پژوهشگر علوم تربیتی که مدتی است میزان استفاده از تلفن همراه را به کمترین میزان ممکن در طول شبانهروز رسانده، در گفتگو با «ما» نکات جالبی را مطرح میکند. این پژوهشگر ابتدا اشاره میکند به اینکه فقط شبها به مدت دو ساعت از تلفن همراهاش استفاده میکند. او دلایل متعددی برای این کار دارد. اولین دلیلاش، نگرانی دربارهی محیطزیست است. ساخت تلفنهای همراه (ازجمله با استفاده از مواد خام)، انرژیای که مصرف میکنند، و انرژیای که صرف نقلوانتقال تماسها و دسترسی به اینترنت میشود، همه مقدار قابلتوجهی آلایندههای دیاکسید کربن تولید میکنند. این ایده که تلفنهای همراه تنها چند سالی به درد میخورند کاملاً شناختهشده است، و همین باعث افزایش تعداد تلفنهایی میشود که کارشان به محل دفن زبالهها ختم شده، و این باعث نشت فلزات سنگین سمی، مانند مس و سرب، در خاک و آبهای زیرزمینی میشود.
این پژوهشگر در ادامه به دیگر دلایل خود اشاره دارد. مطابق دیدگاه محبی مهم نیست که تکنولوژی صفحهنمایش چقدر پیشرفت کند و این پیشرفت، چقدر آسیبهای احتمالی وارده به چشمان ما را کاهش دهد. چراکه موبایلها، فرصت نگاه کردن به دوردست را از ما گرفتهاند. اکثر پزشکان اگرچه تأکید میکنند که شواهد قطعی مبنی بر آسیب رسیدن به چشم در اثر مشاهده صفحهنمایش وجود ندارد، اما بهتر است معادل نصف زمانی که به صفحهنمایش نگاه میکنیم، به نقطهای دوردست نگاه کنیم تا چشم فرصت استراحت داشته باشد. یکی از لذات دیدن دریا و دشت بهصورت فیزیکی، امکان خیره شدن به نقطهای دوردست در افق است. اما شبکههای اجتماعی آنها را هم به تصاویری جذاب و شفاف با 16 میلیون رنگ، اما در فاصله 30 سانتیمتری چشم ما تبدیل کردهاند. دیدن افقهای دور وقتی بیشترین لذت را دارد که چشمان غیرمسلح به آنها خیره شوند. اما این روزها، بهمحض دیدن غروب زیبای خورشید، موبایل بین چشمان ما و خورشید قرار میگیرد تا این تصویر زیبا را به دیگران نشان دهد. از طرفی گزارشهایی که در زمینه تأثیر موبایل بر روی حافظه و تمرکز منتشر میشوند کم نیستند. ماجرا بسیار ساده است. حافظه با تمرین و به کار گرفته شدن تقویت میشود. انسان که زمانی اشعار بلند را حفظ میکرد و متن کتابها را به خاطر میسپرد، امروز نیازی به حفظ کردن شماره نزدیکترین دوستانش هم ندارد. آیا تابهحال دقت کردهاید که وقتی مجبور میشوید یک نامه دستنویس کوتاه را بخوانید و تایپ کنید، چند بار باید نگاه خود را از کاغذ به صفحهنمایش و بالعکس حرکت دهید؟ در زمینه تمرکز هم بحثهای مشابه زیاد است. موبایل جدا از اینکه تمرکز را به هم میزند، باعث میشود که یک کار ساده که 15 دقیقه بیشتر وقت نمیگیرد، گاه دو تا سه برابر زمان بگیرد (و شاید هم بهصورت کامل قطع شود).»
نوتیفیکیشن شبکههای اجتماعی حواس ما را از مطالعه پرت میکنند
محبی عنوان میکند: «باید بپذیریم که کتاب به شکل کاغذی آن، در حال انقراض است و دیر یا زود، در حد دکور کافیشاپها مورداستفاده قرار خواهد گرفت. تبلتها و موبایلها، وسیله جدید مطالعهی ما هستند. اما وقتی همزمان با خواندن کتاب، نوتیفیکیشن شبکههای اجتماعی مدام حواس ما را پرت میکنند، آیا میتوان مطالعه اثربخش و آرامشبخش داشت؟ این درحالی است که خیلیها در هنگام مطالعه، موبایل یا تبلت خود را روی حالت پرواز نمیگذارند. متأسفانه این ابزار ارتباطی، سبک زندگی ما را تغییر داده است. گاه در میانه اتوبان، خاطره تلخ یک پیام یا پیامک چنان آزارمان میدهد که سرعت را کم میکنیم و میکوشیم پاسخ بدهیم. گاهی دهها بار موبایل خود را چک میکنیم تا ببینیم پیام یا پیامکی که قرار بود بیاید یا دوست داریم بیاید آمده است یا نه. گاهی نیز بارها و بارها، از خواب میپریم و مطمئن میشویم که موبایل در دسترس است. در این میانه، همزمان با مشاهده یک فیلم در سینما، دقیقاً لحظهای که باید غرق تجربهی حسی خوب میشدیم، ویبرهی موبایل ما را از حال خوب آن لحظه جدا کرد. این درحالی است که قرار بود این ابزار ارتباطی زندگی در لحظه را به ما هدیه بدهد، درهرلحظه کنار دوستانمان باشیم. در هرلحظه با هرکسی خواستیم صحبت کنیم و هیچ لحظه و آنی را از دست ندهیم. اما موبایلهای هوشمند، ما را گرفتار گذشته و آینده کرده است.»
برقراری ارتباط باکسانی که حضور ندارند موجب ازخودبیگانگی است
ولی بههرحال، دلیل تعیینکننده او در مورد پرهیز از داشتن تلفن همراه، تمایل برای عدم دسترسی مداوم و مستمر است. مطابق نظرگاه او لازم نیست فرد، در هر زمان و همیشه در دسترس دیگران باشد: «من نمیخواهم همیشه و همهجا امکان ارتباط برقرار کردن با هرکسی را که حضور ندارد، داشته باشم. تلفنهای همراه استفادهکنندگانشان را همیشه آماده و همیشه در دسترس قرار میدهند، و این موضوع به همان اندازه که میتواند رهاییبخش و آرامبخش باشد، میتواند یک بارِ بیشازاندازه هم باشد. چنین باری به شکل تعهد به اشخاص و اتفاقاتی تجسم مییابد که عملاً در جای دیگری هستند. هرکسی که هنگام یک گفتوگوی رودررو تلفنش را چک میکند، متوجه این وسوسه هست. و هرکسی که با کسی همصحبت شده که تلفنش را چک میکرده، میفهمد که اشکال کار کجاست!»
آرش معتقد است: برقرار کردن ارتباط افراطی باکسانی که حضور ندارند موجب ازخودبیگانگی است، و ذهن را وا میدارد که خود را از جسم جدا کند. برای مثال، ما شاهد این موضوع در مسئلهی شناختهشده و فراگیرِ خطرات پیامک زدن به هنگام رانندگی هستیم، ولی این چیزی است که حتی در تجربههایی معمولیتر هم با آن مواجه میشویم: دوستان یا دیگرانی که به خاطر ارسال پیامک، حضورِ همدیگر را نادیده میگیرند.
تلفنِ همراه به شکلی سرزده به عرصههای عمومی و خصوصی وارد شده است، و از تعامل همهجانبهی ما با دنیای اطرافمان جلوگیری میکند. گوشیهای هوشمند فقط توانایی اعقابشان را برای اینگونه ورود سرزده به حد کمال میرسانند. همین تأثیراتِ تلفنهای همراه، یعنی جدا کردن ما از وضعیت فیزیکی خود و مداخلهی سرزده، پیامدهای قابلتوجهی برای روابط ما با خودمان و دیگران دارند. آشنایی و شناخت واقعی دیگران به صبر، خطر کردن، همدلی کردن، و مهربانی نیاز دارد، و تلفنهای همراه همهی اینها را از بین میبرند.
تلفنهای همراه؛ خلوت، خودنگری، و اندیشناکی را منع میکنند
تلفنهای همراه همچنین خلوت، خودنگری، و اندیشناکی را (که پیشازاین انتظار و ملال خوانده میشد) منع میکنند، چیزهایی که به نظر علیاکبر صادقی، کارشناس علوم اجتماعی برای یک زندگیِ سالم ضروریاند. خیلی قبلتر از اختراع تلفنهای همراه، افراد بشر در اینکه خودشان را از توجه منظم منحرف کنند، مهارت داشتند. بلز پاسکال فیلسوف فرانسوی در قرن هفدهم مینویسد: «تنها دلیل شاد نبودن آدمی این است که نمیداند چطور ساکت در اتاقش بماند.» این تمایل به حواسپرتی بهطور قابلتوجهی در پژوهشها تأیید شده است؛ در نتایج این پژوهشها، افراد شرکتکننده تحمل شوک الکتریکی را به این ترجیح دادند که خودشان را پانزده دقیقه با افکارشان مشغول کنند! این درحالی است که علیاکبر صادقی تأکید میکند: والاترین شرافتِ انسانی تفکر است، و نظام اندیشه با خود فرد، آفریننده او، و مقصود او شکل میگیرد. این کارشناس علوم اجتماعی اینگونه اندیشیدن را حامل پیوندی جداناشدنی با آرامش و شادی میداند. براین اساس آرش محبی نیز میگوید: کاهش استفاده از تلفن همراه، به من امکان برخوردار شدن از فضایی برای تفکر میدهد. پس امکانی است برای روشی غنیتر و خشنودکنندهتر در زندگی. با وظایفی کمتر برای به جا آوردن و ترجیحاتی کمتر برای برآورده ساختن. زندگی ضرباهنگی کندتر مییابد، که با تعمق و قدرشناسی سازگار است. زندگی با کاهش استفاده از تلفن همراه نهفقط به آزادسازی ذهن، که به آزادسازی جسم ما هم کمک میکند.
محبی با اشاره به دیدگاه آناکساگوراس، فیلسوف یونان باستان میگوید: این فیلسوف، براین باور است که «به خاطرِ داشتن دست است که آدمی باهوشترینِ جانوران شده است.» میتوانیم کاملاً مطمئن باشیم که آناکساگوراس ظهور گوشیهای هوشمند را پیشبینی نمیکرد. از سوی دیگر، کاهش استفاده از تلفنهای همراه این امکان را به فرد میدهد که از دستهایش برای فعالیتهایی پرمعنی استفاده کند (نواختن پیانو، باغبانی، کتاب خواندن)، بهنحویکه بهطور کامل در آن فعالیتها غرق شود، تا آنها به بالاترین معنای خودشان دست یابند. بدون تلفن همراه، تمرکز بر آنچه مقابل من است آسانتر است: همسرم و فرزندانم، کارم، پختن شام، بیرون رفتن برای قدم زدن. سعی میکنم فعالیتهایم را با فکر انتخاب کنم؛ پس وقتی کاری میکنم، نمیخواهم جای دیگری باشم – به چیزی که استفادهکنندگان از تلفن همراه «چندکارگی» مینامند هیچ علاقهای ندارم و مجذوب آن نمیشوم.
البته که میشود از تلفنهای همراه بهصورت مسئولانه استفاده کرد. میشود آن را خاموش کرد، یا به پیغامهایی که میرسد اعتنا نکرد. ولی این کار به ارادهای بسیار قوی نیاز دارد. بر اساس یک تحقیق جدید که از سوی مؤسسه «پیو» انجام شده، ۸۲ درصد افراد عقیده دارند که استفاده از تلفنهای همراه در موقعیتهای اجتماعی، بیش از آن که به گفتوگو کمک کند به آن آسیب میزند، درحالیکه ۸۹ درصد از دارندگان این تلفنها همچنان در چنین موقعیتهایی از آنها استفاده میکنند. پرهیز از استفاده مستمر از تلفن همراه تضمین میکند که من، وقتیکه لازم نیست، از آن استفاده نمیکنم.
میتوان از ابزارهای هوشمند به شیوه بهتری استفاده کرد
محبی میگوید: «بعضیها اصرار دارند که اگر من از تلفن همراه پرهیز میکنم، باید از تلفن معمولی هم بپرهیزم. درست است که استفاده از تلفن ثابت هم همان اثراتِ از خود دورکننده و واسطهسازِ تلفنهای همراه را دارد، ولی همیشه محدودیتهای طبیعی و فیزیکیای در مورداستفاده از تلفنهای «ثابت» وجود دارد، که حتی در عنوانِ این نوع تلفنها مستتر است. امکان جابهجایی که در تلفنهای همراه وجود دارد، با اتکا به فراگیر کردن اثرات ازخودبیگانهکنندهاش، نوع کاملاً جدیدی از ارتباطات را به وجود میآورد و عرضه میکند. من میخواهم از باقیمانده تجارب مستقیم و بیواسطهام محافظت کنم. معنای اصلی «وصل شدن» بر یک رابطه فیزیکی دلالت دارد – بستگی و پیوستگی به یکدیگر. حالا ما این تعبیر را تنها به شکل استعاری در مورد ارتباطاتمان با تلفن همراه به کار میبریم. حالا «وصل شدنها» فرازمینیاند؛ کلمهها و فکرهای ما به سطوح بالای فضا و به نزدیکی برج مخابراتی میرسند و همانجا میمانند، درحالیکه دستگاههای تلفنمان ما را از کسانی که در یک فضا با آنها سر میکنیم «منفصل» میکنند. باآنکه ما دو دست داریم، من فکر میکنم که شما نمیتوانید همزمان با یکدست تلفن همراهتان و با آنیکی، دستِ دیگری را در دست بگیرید.»
این پژوهشگر علوم تربیتی خاطرنشان میکند که «نمیتوان و نباید به گذشته بازگشت. گذشته مرده و آینده با نظر موافق یا مخالف ما میآید و آنها را که گرفتار گذشته ماندهاند، میشوید و میبرد. اما میتوان از ابزارهای هوشمند به شیوه بهتری استفاده کرد. میتوان در هرروز یک یا دو ساعت را با موبایل خاموش یا ساکت گذراند. میتوانیم گاهی عکسهایی بگیریم و بهجای قرار دادن در اینستاگرام برای صدها نفر و شمردن لایکها، فقط برای یکی از دوستان خود بفرستیم و زیرش بنویسیم: «به یادت هستم.» بنابراین می توانیم با ابزارهای جدید، شادتر از گذشته زندگی کنیم. اگر بپذیریم که برای این کار، تصمیم، اراده، آگاهی و ترک عادات نادرست لازم است.»
همه ما بارها در طول روز به صفحه تلفن همراه خود خیره میشویم و یا هر زمان که در محیط کار حوصلهمان سر میرود، ناخودآگاه دستمان به سمت تلفن همراه میرود. طبیعتا پذیرش زندگی مدرن بدون هزینه نیست. آسایش و لذتی که گوشیهای هوشمند به همراه دارند، بهایی دارد؛ این ابزار کاربردی اکنون بخش جداییناپذیری از زندگی روزمره ماست. حتی اگر بخواهیم، نمیتوانیم بهطور کامل آن را کنار بگذاریم، چراکه کاربری تلفنهمراه دیگر محدود به تماس تلفنی نیست و به معنای تام کلمه یک «همراه» تمامعیار است. از راه افتادن مناسبات مالی و بانکی و پرداخت قبوض گرفته تا فعالیتهای گسترده اقتصادی و استفاه از شبکههای اجتماعی. بنابراین تلاش برای کاهش استفاده از این شبکهها و یا تلفن همراه، کار چندان سادهای نیست. برای خیلی از ما، حضور مستمر در این شبکهها ضروری و یا لااقل لذتبخش است. اما دائماً آنلاین بودن و هر چند دقیقه یکبار تمامی برنامهها را «دوره کردن» میتواند بخش بزرگی از زندگی روزمره ما را مختل کند. بدون تردید زمانی که صرف شبکههای اجتماعی میشود فقط برای بازدید کردن نیست. معمولاً تمرکز ما، پس از حضور در این شبکهها و خروج از آنها، تا چند دقیقه هم به دلیل یادآوری خاطرات و تداعیها، مختل میشود.
این وضعیت در سراسر جهان مصداق دارد. آمارهایی که پیشتر در سایت عصر ایران منتشر شده، حاکی «از نفوذ ۷۶درصدی استفاده از این وسیله هوشمند در جهان است؛ عددی نزدیک به 6 میلیارد انسان در کره خاکی! این موضوع تنها به داشتن تلفنهمراه هوشمند محدود نشده است و روز به روز استفاده از این وسیله ارتباطی هم میان افراد افزایش پیدا میکند.» مبتنی بر شواهد آماری، بیش از ۳۰درصد مردم ما بالغبر 6 ساعت در روز از گوشیهای هوشمند خود استفاده میکنند. اما چه شد که در این نقطه قرار گرفتیم؟ همهچیز به سال ۲۰۱۰ برمیگردد. ۲۰۱۰، دقیقا سالی بود که تحول بزرگی در دنیای گجتهای الکتریک و گوشیهای دیجیتال پدید آمد. این حوزه بهمرور بهقدری پیچیدهتر و پیشرفتهتر شد که خیلی زود تبدیل به یک کامپیوتر جیبی همراه شد. در آن سال، اکثر برنامهها و اپلیکیشنهای سرشناس امروزی، متولد شدند. تحول عظیمی که این روزها آن را به نام گوشیهای هوشمند میشناسیم، تنها یک دستگاه کوچک است که مفهوم انسان بودن را تغییر داد. دستگاهی که با توسعه، بهمرور توانست نحوه مدیریت دنیا، روابط و حتی خود انسان را تغییر دهد.
موبایل، فرصت نگاه کردن به دوردست را از ما گرفته است
آرش محبی در قامت پژوهشگر علوم تربیتی که مدتی است میزان استفاده از تلفن همراه را به کمترین میزان ممکن در طول شبانهروز رسانده، در گفتگو با «ما» نکات جالبی را مطرح میکند. این پژوهشگر ابتدا اشاره میکند به اینکه فقط شبها به مدت دو ساعت از تلفن همراهاش استفاده میکند. او دلایل متعددی برای این کار دارد. اولین دلیلاش، نگرانی دربارهی محیطزیست است. ساخت تلفنهای همراه (ازجمله با استفاده از مواد خام)، انرژیای که مصرف میکنند، و انرژیای که صرف نقلوانتقال تماسها و دسترسی به اینترنت میشود، همه مقدار قابلتوجهی آلایندههای دیاکسید کربن تولید میکنند. این ایده که تلفنهای همراه تنها چند سالی به درد میخورند کاملاً شناختهشده است، و همین باعث افزایش تعداد تلفنهایی میشود که کارشان به محل دفن زبالهها ختم شده، و این باعث نشت فلزات سنگین سمی، مانند مس و سرب، در خاک و آبهای زیرزمینی میشود.
این پژوهشگر در ادامه به دیگر دلایل خود اشاره دارد. مطابق دیدگاه محبی مهم نیست که تکنولوژی صفحهنمایش چقدر پیشرفت کند و این پیشرفت، چقدر آسیبهای احتمالی وارده به چشمان ما را کاهش دهد. چراکه موبایلها، فرصت نگاه کردن به دوردست را از ما گرفتهاند. اکثر پزشکان اگرچه تأکید میکنند که شواهد قطعی مبنی بر آسیب رسیدن به چشم در اثر مشاهده صفحهنمایش وجود ندارد، اما بهتر است معادل نصف زمانی که به صفحهنمایش نگاه میکنیم، به نقطهای دوردست نگاه کنیم تا چشم فرصت استراحت داشته باشد. یکی از لذات دیدن دریا و دشت بهصورت فیزیکی، امکان خیره شدن به نقطهای دوردست در افق است. اما شبکههای اجتماعی آنها را هم به تصاویری جذاب و شفاف با 16 میلیون رنگ، اما در فاصله 30 سانتیمتری چشم ما تبدیل کردهاند. دیدن افقهای دور وقتی بیشترین لذت را دارد که چشمان غیرمسلح به آنها خیره شوند. اما این روزها، بهمحض دیدن غروب زیبای خورشید، موبایل بین چشمان ما و خورشید قرار میگیرد تا این تصویر زیبا را به دیگران نشان دهد. از طرفی گزارشهایی که در زمینه تأثیر موبایل بر روی حافظه و تمرکز منتشر میشوند کم نیستند. ماجرا بسیار ساده است. حافظه با تمرین و به کار گرفته شدن تقویت میشود. انسان که زمانی اشعار بلند را حفظ میکرد و متن کتابها را به خاطر میسپرد، امروز نیازی به حفظ کردن شماره نزدیکترین دوستانش هم ندارد. آیا تابهحال دقت کردهاید که وقتی مجبور میشوید یک نامه دستنویس کوتاه را بخوانید و تایپ کنید، چند بار باید نگاه خود را از کاغذ به صفحهنمایش و بالعکس حرکت دهید؟ در زمینه تمرکز هم بحثهای مشابه زیاد است. موبایل جدا از اینکه تمرکز را به هم میزند، باعث میشود که یک کار ساده که 15 دقیقه بیشتر وقت نمیگیرد، گاه دو تا سه برابر زمان بگیرد (و شاید هم بهصورت کامل قطع شود).»
نوتیفیکیشن شبکههای اجتماعی حواس ما را از مطالعه پرت میکنند
محبی عنوان میکند: «باید بپذیریم که کتاب به شکل کاغذی آن، در حال انقراض است و دیر یا زود، در حد دکور کافیشاپها مورداستفاده قرار خواهد گرفت. تبلتها و موبایلها، وسیله جدید مطالعهی ما هستند. اما وقتی همزمان با خواندن کتاب، نوتیفیکیشن شبکههای اجتماعی مدام حواس ما را پرت میکنند، آیا میتوان مطالعه اثربخش و آرامشبخش داشت؟ این درحالی است که خیلیها در هنگام مطالعه، موبایل یا تبلت خود را روی حالت پرواز نمیگذارند. متأسفانه این ابزار ارتباطی، سبک زندگی ما را تغییر داده است. گاه در میانه اتوبان، خاطره تلخ یک پیام یا پیامک چنان آزارمان میدهد که سرعت را کم میکنیم و میکوشیم پاسخ بدهیم. گاهی دهها بار موبایل خود را چک میکنیم تا ببینیم پیام یا پیامکی که قرار بود بیاید یا دوست داریم بیاید آمده است یا نه. گاهی نیز بارها و بارها، از خواب میپریم و مطمئن میشویم که موبایل در دسترس است. در این میانه، همزمان با مشاهده یک فیلم در سینما، دقیقاً لحظهای که باید غرق تجربهی حسی خوب میشدیم، ویبرهی موبایل ما را از حال خوب آن لحظه جدا کرد. این درحالی است که قرار بود این ابزار ارتباطی زندگی در لحظه را به ما هدیه بدهد، درهرلحظه کنار دوستانمان باشیم. در هرلحظه با هرکسی خواستیم صحبت کنیم و هیچ لحظه و آنی را از دست ندهیم. اما موبایلهای هوشمند، ما را گرفتار گذشته و آینده کرده است.»
برقراری ارتباط باکسانی که حضور ندارند موجب ازخودبیگانگی است
ولی بههرحال، دلیل تعیینکننده او در مورد پرهیز از داشتن تلفن همراه، تمایل برای عدم دسترسی مداوم و مستمر است. مطابق نظرگاه او لازم نیست فرد، در هر زمان و همیشه در دسترس دیگران باشد: «من نمیخواهم همیشه و همهجا امکان ارتباط برقرار کردن با هرکسی را که حضور ندارد، داشته باشم. تلفنهای همراه استفادهکنندگانشان را همیشه آماده و همیشه در دسترس قرار میدهند، و این موضوع به همان اندازه که میتواند رهاییبخش و آرامبخش باشد، میتواند یک بارِ بیشازاندازه هم باشد. چنین باری به شکل تعهد به اشخاص و اتفاقاتی تجسم مییابد که عملاً در جای دیگری هستند. هرکسی که هنگام یک گفتوگوی رودررو تلفنش را چک میکند، متوجه این وسوسه هست. و هرکسی که با کسی همصحبت شده که تلفنش را چک میکرده، میفهمد که اشکال کار کجاست!»
آرش معتقد است: برقرار کردن ارتباط افراطی باکسانی که حضور ندارند موجب ازخودبیگانگی است، و ذهن را وا میدارد که خود را از جسم جدا کند. برای مثال، ما شاهد این موضوع در مسئلهی شناختهشده و فراگیرِ خطرات پیامک زدن به هنگام رانندگی هستیم، ولی این چیزی است که حتی در تجربههایی معمولیتر هم با آن مواجه میشویم: دوستان یا دیگرانی که به خاطر ارسال پیامک، حضورِ همدیگر را نادیده میگیرند.
تلفنِ همراه به شکلی سرزده به عرصههای عمومی و خصوصی وارد شده است، و از تعامل همهجانبهی ما با دنیای اطرافمان جلوگیری میکند. گوشیهای هوشمند فقط توانایی اعقابشان را برای اینگونه ورود سرزده به حد کمال میرسانند. همین تأثیراتِ تلفنهای همراه، یعنی جدا کردن ما از وضعیت فیزیکی خود و مداخلهی سرزده، پیامدهای قابلتوجهی برای روابط ما با خودمان و دیگران دارند. آشنایی و شناخت واقعی دیگران به صبر، خطر کردن، همدلی کردن، و مهربانی نیاز دارد، و تلفنهای همراه همهی اینها را از بین میبرند.
تلفنهای همراه؛ خلوت، خودنگری، و اندیشناکی را منع میکنند
تلفنهای همراه همچنین خلوت، خودنگری، و اندیشناکی را (که پیشازاین انتظار و ملال خوانده میشد) منع میکنند، چیزهایی که به نظر علیاکبر صادقی، کارشناس علوم اجتماعی برای یک زندگیِ سالم ضروریاند. خیلی قبلتر از اختراع تلفنهای همراه، افراد بشر در اینکه خودشان را از توجه منظم منحرف کنند، مهارت داشتند. بلز پاسکال فیلسوف فرانسوی در قرن هفدهم مینویسد: «تنها دلیل شاد نبودن آدمی این است که نمیداند چطور ساکت در اتاقش بماند.» این تمایل به حواسپرتی بهطور قابلتوجهی در پژوهشها تأیید شده است؛ در نتایج این پژوهشها، افراد شرکتکننده تحمل شوک الکتریکی را به این ترجیح دادند که خودشان را پانزده دقیقه با افکارشان مشغول کنند! این درحالی است که علیاکبر صادقی تأکید میکند: والاترین شرافتِ انسانی تفکر است، و نظام اندیشه با خود فرد، آفریننده او، و مقصود او شکل میگیرد. این کارشناس علوم اجتماعی اینگونه اندیشیدن را حامل پیوندی جداناشدنی با آرامش و شادی میداند. براین اساس آرش محبی نیز میگوید: کاهش استفاده از تلفن همراه، به من امکان برخوردار شدن از فضایی برای تفکر میدهد. پس امکانی است برای روشی غنیتر و خشنودکنندهتر در زندگی. با وظایفی کمتر برای به جا آوردن و ترجیحاتی کمتر برای برآورده ساختن. زندگی ضرباهنگی کندتر مییابد، که با تعمق و قدرشناسی سازگار است. زندگی با کاهش استفاده از تلفن همراه نهفقط به آزادسازی ذهن، که به آزادسازی جسم ما هم کمک میکند.
محبی با اشاره به دیدگاه آناکساگوراس، فیلسوف یونان باستان میگوید: این فیلسوف، براین باور است که «به خاطرِ داشتن دست است که آدمی باهوشترینِ جانوران شده است.» میتوانیم کاملاً مطمئن باشیم که آناکساگوراس ظهور گوشیهای هوشمند را پیشبینی نمیکرد. از سوی دیگر، کاهش استفاده از تلفنهای همراه این امکان را به فرد میدهد که از دستهایش برای فعالیتهایی پرمعنی استفاده کند (نواختن پیانو، باغبانی، کتاب خواندن)، بهنحویکه بهطور کامل در آن فعالیتها غرق شود، تا آنها به بالاترین معنای خودشان دست یابند. بدون تلفن همراه، تمرکز بر آنچه مقابل من است آسانتر است: همسرم و فرزندانم، کارم، پختن شام، بیرون رفتن برای قدم زدن. سعی میکنم فعالیتهایم را با فکر انتخاب کنم؛ پس وقتی کاری میکنم، نمیخواهم جای دیگری باشم – به چیزی که استفادهکنندگان از تلفن همراه «چندکارگی» مینامند هیچ علاقهای ندارم و مجذوب آن نمیشوم.
البته که میشود از تلفنهای همراه بهصورت مسئولانه استفاده کرد. میشود آن را خاموش کرد، یا به پیغامهایی که میرسد اعتنا نکرد. ولی این کار به ارادهای بسیار قوی نیاز دارد. بر اساس یک تحقیق جدید که از سوی مؤسسه «پیو» انجام شده، ۸۲ درصد افراد عقیده دارند که استفاده از تلفنهای همراه در موقعیتهای اجتماعی، بیش از آن که به گفتوگو کمک کند به آن آسیب میزند، درحالیکه ۸۹ درصد از دارندگان این تلفنها همچنان در چنین موقعیتهایی از آنها استفاده میکنند. پرهیز از استفاده مستمر از تلفن همراه تضمین میکند که من، وقتیکه لازم نیست، از آن استفاده نمیکنم.
میتوان از ابزارهای هوشمند به شیوه بهتری استفاده کرد
محبی میگوید: «بعضیها اصرار دارند که اگر من از تلفن همراه پرهیز میکنم، باید از تلفن معمولی هم بپرهیزم. درست است که استفاده از تلفن ثابت هم همان اثراتِ از خود دورکننده و واسطهسازِ تلفنهای همراه را دارد، ولی همیشه محدودیتهای طبیعی و فیزیکیای در مورداستفاده از تلفنهای «ثابت» وجود دارد، که حتی در عنوانِ این نوع تلفنها مستتر است. امکان جابهجایی که در تلفنهای همراه وجود دارد، با اتکا به فراگیر کردن اثرات ازخودبیگانهکنندهاش، نوع کاملاً جدیدی از ارتباطات را به وجود میآورد و عرضه میکند. من میخواهم از باقیمانده تجارب مستقیم و بیواسطهام محافظت کنم. معنای اصلی «وصل شدن» بر یک رابطه فیزیکی دلالت دارد – بستگی و پیوستگی به یکدیگر. حالا ما این تعبیر را تنها به شکل استعاری در مورد ارتباطاتمان با تلفن همراه به کار میبریم. حالا «وصل شدنها» فرازمینیاند؛ کلمهها و فکرهای ما به سطوح بالای فضا و به نزدیکی برج مخابراتی میرسند و همانجا میمانند، درحالیکه دستگاههای تلفنمان ما را از کسانی که در یک فضا با آنها سر میکنیم «منفصل» میکنند. باآنکه ما دو دست داریم، من فکر میکنم که شما نمیتوانید همزمان با یکدست تلفن همراهتان و با آنیکی، دستِ دیگری را در دست بگیرید.»
این پژوهشگر علوم تربیتی خاطرنشان میکند که «نمیتوان و نباید به گذشته بازگشت. گذشته مرده و آینده با نظر موافق یا مخالف ما میآید و آنها را که گرفتار گذشته ماندهاند، میشوید و میبرد. اما میتوان از ابزارهای هوشمند به شیوه بهتری استفاده کرد. میتوان در هرروز یک یا دو ساعت را با موبایل خاموش یا ساکت گذراند. میتوانیم گاهی عکسهایی بگیریم و بهجای قرار دادن در اینستاگرام برای صدها نفر و شمردن لایکها، فقط برای یکی از دوستان خود بفرستیم و زیرش بنویسیم: «به یادت هستم.» بنابراین می توانیم با ابزارهای جدید، شادتر از گذشته زندگی کنیم. اگر بپذیریم که برای این کار، تصمیم، اراده، آگاهی و ترک عادات نادرست لازم است.»
تیتر خبرها
تیترهای روزنامه
-
گفتاورد سند امنیتی ملی آمریکا
-
رونق معادن یکی از پیششرطهای اصلی رشد اقتصادی است
-
احیای معادن کوچک میتواند موتور اشتغال مناطق محروم شود
-
ظرفیت مغفول معادن
-
حزبالله حامی حاکمیت سرزمینی لبنان است
-
خدمت و خیانت فضای مجازی
-
نقش تلآویو در استمرار جنگ در اوراسیا
-
دانش بومی عشایر در حفاظت از محیطزیست
-
تولید مدرن با نیروی هوشمند



