آموزش مجازی تنها راه جبران صدمات آموزشی ناشی از تعطیلیهای پی در پی مدارس است
ضرورت توسعه آموزش مجازی
گروه اجتماعی- مرضیه صاحبی
سرنوشت تحصیل میلیونها دانشآموز سالهاست که به کیفیت و برودت هوا و ترازی و ناترازی انرژی گره خورده و هربار که دستور خانهنشینی صادر میشود، دانشآموزان به گوشی و تبلت پناه برده و معلمها نیز از آنسوی خط، آموزش را پیگیری میکنند، این در حالی است که حجتالله بنیادی، پژوهشگر حوزه آموزش به ما میگوید، «آموزشوپرورش برنامهای برای توسعه آموزش مجازی چه بهعنوان مکمل آموزش و چه بهعنوان ابزار برقراری عدالت آموزشی در مناطق محروم و روستاهای صعبالعبور و چه بهعنوان جایگزین آموزشهای حضوری در شرایط اضطرار ندارد.»
این پژوهشگر در ادامه با اشاره به اشکالات فراوان شبکه شاد بهعنوان ابزاری برای آموزش مجازی میگوید: «سامانه شاد، یک سامانه ناکارآمد و پر از اشکال است. این سامانه هم ازنظر فنی و هم ازنظر فرآیندها و امکانات مشکلات اساسی دارد. البته اینکه در شرایط سخت و بحرانی کرونا آموزشوپرورش بدون درنظرگرفتن تجربیات مشابه درصدد برآمد یک سامانه جدید را برای آموزش دانشآموزان راهاندازی کند، بخشی از اشکالات و نواقص شاد در آن زمان را قابل دفاع مینماید. اما سؤال این است که چرا این سامانه هنوز بعد از چند سال امکانات اولیه یک سامانه آموزشی را ندارد؟ این شبکه نهتنها ظرفیتها و قابلیتهای یک بستر با سرعت و کیفیت برای تشکیل کلاسهای مجازی را ندارد، بلکه قابلیتهای یک شبکه اجتماعی جذاب و پیامرسان کارآمد را نیز ندارد. نبود امکانات کافی برای تشکیل کلاس، طراحی درس، آزمون و مدیریت کلاس، قطعیهای مکرر، سرعتپایین و نهایتا مجبور شدن معلمان به استفاده از یک پیامرسان دیگر بهموازات شاد از مهمترین چالشهای آموزش مجازی است.»
این پژوهشگر باسابقه در ادامه، نقطهنظر خود را در باب کاستیهای آموزش غیرحضوری، با ارائه پاسخ مبسوط به پرسشهای «رسالت» مطرح کرده است.
جناب بنیادی همانطور که میدانید آموزش به شیوه مجازی، به یک تصمیم عادی در نظام آموزشی ما بدل شده است؛ از انتشار انواع ویروسها مثل آنفلوآنزا تا ناترازی انرژی و معضل همیشگی آلودگی هوا اما مسئلهای که نظام آموزشی کشور سعی در نادیدهگرفتن آن دارد، میزان دسترسی به آموزش مجازی در طبقات نابرخوردار است. اغلب در طبقات فرودست، یک تلفن همراه در کل خانواده وجود دارد. بهعنوانمثال در یک خانواده، سه فرزند دانشآموز وجود دارد که خواهر و برادرند و هر سه تنها به یک گوشی دسترسی دارند. اگرچه فینفسه آموزش مجازی که از دوران کرونا رواج یافته اتفاق خوبی است اما چرا آموزشوپرورش همچنان سازوکاری برای دسترسی دانشآموزان محروم جامعه به آموزش مجازی فراهم نکرده است؟
ببینید دلیل اصلی چنین وضعیتی، این است که آموزشوپرورش ما سالهاست که بدون برنامه است. برنامهریزی در سطح راهبردی و عملیاتی در آموزشوپرورش بیش از آنکه اصول و مبنای مدیریت و اقدام باشند، مفاهیمی هستند که فقط در سخنرانیهای مدیران استفاده میشوند. سند تحول بنیادین آموزشوپرورش که از آن بهعنوان کلان برنامه آموزشوپرورش یاد میشود، به دلیل کلیگویی و ابهام زیاد در اهداف و راهکارها نه ویژگیهای یک برنامه راهبردی را دارد و نه یک برنامه عملیاتی است. تدوین و تصویب زیرنظام تجهیزات و فناوری نیز نشان داد که نهاد برنامهریز آموزشوپرورش (شورای عالی آموزشوپرورش) در دام تکرار و بازی با لغات و عبارات گرفتار است. در برنامه زیرنظام تأمین فضا، تجهیزات و فناوری، خبری از مباحث مرتبط با کاربست فناوری در آموزش مجازی نیست و بهصورت خیلی کلی تأمین تجهیزات و زیرساختهای فناوری اطلاعات و ارتباطات را به سازمان نوسازی و تجهیز مدارس سپرده است.
مرکز توسعه آموزشهای مجازی، فناوری و امنیت اطلاعات یکی از بخشهای ساختاری آموزشوپرورش است که «توسعه آموزشهای مجازی» فقط در عنوان آن درج شده است. این مرکز نیز تاکنون برنامه راهبردی و عملیاتی برای توسعه آموزشهای مجازی ارائه نکرده است. این مرکز حتی در مدیریت و راهبری شبکه شاد که از آن با نام زیستبوم فضای مجازی و آموزشهای مجازی آموزشوپرورش یاد میشود نقش و سهمی ندارد. بررسیها نشان میدهد سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی هم در زمینه آموزش مجازی و الزامات آن برنامه و اقدام مؤثری انجام نداده است. از طرفی برای راهبری و مدیریت کلان سامانه شاد نیز واحد سازمانی و مسئول مستقیمی در ساختار سازمانی آموزشوپرورش تعریفنشده و معلوم نیست که هر یک از معاونتهای آموزشی، پرورشی و غیره چه مسئولیتی در این سامانه دارند.
ماحصل نبود برنامه راهبردی و عملیاتی و نابسامانی در مدیریت راهبردی آموزشهای مجازی، این است که هیچ بخش ساختاری آموزشوپرورش پیگیری حل مسائل و مشکلات آموزشهای مجازی و سامانه شاد را جزءوظایف و مسئولیتهای مستقیم خود نمیداند. مسلما در چنین وضعیتی مشکلات و مسائل از واحدی به واحد دیگر منتقل میشود و هیچ راهکار و برنامه اثربخشی برای آنها اجرا نمیشود. با چنین ساختار سازمانی و ابهام در مأموریت و وظایف برخی سازمانها و معاونتهای ستاد، نادیدهگرفتن و چشمپوشی بر روی بسیاری از واقعیتها ازجمله عدم دسترسی بخش قابلتوجهی از دانشآموزان به آموزشهای مجازی موضوع جدیدی نیست و متأسفانه این نوع نگرش محدود به مسائل و چالشهای آموزش مجازی نیست.
در اواسط دوره کرونا، بسیاری از کشورها به شکلهای مختلف (ایمیل، تلفن) به تمام خانوادهها اطلاعرسانی کردند که اگر فرزندشان در زمینه سختافزار یا اینترنت برای دسترسی به آموزشهای مجازی با هر مشکلی مواجه است اعلام کنند. این اقدام بدان معناست که در این کشورها، آموزشوپرورش در آن فرصت محدود توانسته بود بهسرعت هماهنگی و امکانات لازم برای اطمینان از دسترسی همه کودکان به آموزشهای مجازی را فراهم کند. در کشور ما گزارشهای خوشبینانه حاکی از این بود که در دوره کرونا بیش از ٣٠ درصد دانشآموزان به دلیل نداشتن سختافزار به آموزشهای مجازی دسترسی نداشتهاند. در برخی از کشورهای پیشرو در حوزه آموزشوپرورش، بیش از ٩٠ درصد دانشآموزان در مدرسه دارای رایانه (لپتاپ، تبلت) اختصاصی هستند. هرچند که به دلایل ناتوانی شبکه شاد برای حضور همزمان همه دانشآموزان، ساعت برگزاری آموزش مجازی در کل ساعت مدرسه نیست و این خلأ این امکان را ایجاد میکند که خانوادهای که دو فرزند دارد با یک گوشی همراه بتوانند در کلاس مجازی حضور یابند، اما این وضعیت نیز در مقایسه با مدارس خاص که آموزشهای مجاز خود را در ساعت بیشتری و با سرعت و کیفیت بهتر و با نرمافزارهایی سریعتر و باکیفیتتر از شبکه شاد انجام میدهند، نوع دیگری از ناعدالتی است.
پس از پایان کرونا نیز نابسامانی در حوزه آموزش مجازی ادامه یافت و همچنان هم این رویه حاکم است، اینطور نیست؟
بله طبیعتا با پایان کرونا فرآیند آموزش در بیشتر کشورها به روال عادی و حضوری برگشت اما در کشور ما بعد از پایان این دوره نیز تعطیلی مدارس (غیرحضوری یا مجازی شدن آموزشها) به دلایل مختلف همچنان ادامه دارد و پیشبینیها حاکی از این است که این وضعیت در چند سال آینده نیز بهبود نخواهد یافت. صرفنظر از وضعیت ناعادلانه کنونی که در دسترسی به آموزشهای مجازی وجود دارد و سختی و تلخی که خانوادهها برای دسترسی فرزندشان به شبکه شاد متحمل میشوند، نگرانی مهمتر دیگری که وجود دارد این است که علیرغم استمرار تعطیلی کلاسهای حضوری مدارس، برنامه شفاف و اقدام مؤثری برای تأمین موبایل، لپتاپ و تبلت باهدف دسترسی همه دانشآموزان و حل مسائل و ضعفهای شبکه شاد تدارک دیده نشده است. به عبارتی میتوان گفت که تصور مدیران آموزشوپرورش این است که تأمین موبایل و سختافزار برای دسترسی دانشآموزان به آموزشهای مجازی خارج از وظایف این وزارتخانه است. شاید در نگاه اول اینطور به نظر برسد، ولی واقعیت این است که با تغییرات و تنگناهای مختلفی که در شرایط اجتماعی و زندگی مردم پیش میآید، وظایف و مأموریتهای دستگاه نیز تغییر مییابد. از طرفی اگر فرض کنیم، تأمین موبایل برای آموزش مجازی بهصورت مستقیم وظیفه آموزشوپرورش نیست، آنگاه باید سؤال کرد وظیفه کدام دستگاه است و آموزشوپرورش برای حل این مسئله چه اقدام و پیگیری انجام داده است؟ جای تأسف بیشتر آنجاست که نهادهای سیاستگذار ازجمله شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای عالی آموزشوپرورش، در زمینه نبود امکان دسترسی بخشی از دانشآموزان به شبکه شاد و ناعدالتی حاصل از آن، اقدام مؤثری نکرده و برنامه مشخصی نیز در این زمینه ندارند.
برنامه OLPC یا طرح «یک لپتاپ برای هر دانشآموز» از سال ٢٠٠٨ میلادی با حمایت بانک جهانی آغاز شد. این طرح در سال ١٣٩١ در ایران نیز اجرا شد اما گزارش شفافی از مناطق، دوره تحصیلی وتعداد دانشآموزان دریافت کننده تبلت منتشر نشد. یکبار نیز در سال ١٣٩٩، اولویتهای آموزشوپرورش برای واگذاری تبلت به دانشآموزان نیازمند اعلام شد. مطابق اعلام مسئولین وقت آموزشوپرورش تأمین ۲ میلیون و ۹۸۰ هزار تبلت تعهد شده بود. اما این طرح همانند طرح قبلی بدون گزارش آماری به فراموشی سپرده شد.
جای تعجب است که آموزشوپرورش که قادر به تأمین زیرساختها و بسترهای اولیه برای آموزش مجازی عادلانه نیست، چگونه میخواهد برنامهای گسترده برای توسعه هوش مصنوعی اجرا کند. مطرح کردن آموزش ۲ میلیون دانشآموز و ۱۰۰ هزار معلم، در کنار تدوین «سند ملی هوش مصنوعی در آموزش»، نیز برنامههایی هستند که گزارش شفافی از آنها منتشر نشده و معین نیست که راهبری توسعه هوش مصنوعی در آموزشوپرورش بر عهده کدام بخش ساختاری است. عملکرد بدون برنامه و ناهماهنگ معاونتهای مختلف آموزشوپرورش در مواجهه باهوش مصنوعی نشانه دیگری از خلأ برنامهریزی راهبردی در آموزشوپرورش است.
معمولا فضای فیزیکی منازل خانوادههای کم برخوردار یادگیری را دشوار میکند. خانههای کوچک نه امکان تمرکز و فراغت برای کودک را فراهم میکنند و نه شرایط کافی برای انجام تکالیف و حضور در کلاس. علاوه بر این، فضای پرتنش یا غیرآرام برخی از این خانهها، فرآیند یادگیری را بیشازپیش مختل میکند، بنابراین مدرسه برای این کودکان فضایی امن و فرصتی برای فاصله گرفتن از محیط پرتنش خانه است. حذف این فضا و جایگزینی آن با آموزش مجازی، آنها را در معرض افزایش آسیبهای روانی و افت تحصیلی قرار میدهد، تحلیل شما از این مسئله چیست؟
این مسئله مصداق بارزی است که نشان میدهد، در جامعهای با آموزشوپرورش ناعادلانه، فقر بازتولید میشود. فقر مالی در خانوادههای کمدرآمد، موجب فقر در آموزش و دسترسی به تحصیل مناسب میشود. بسیاری از افراد بااستعداد به دلیل فقر خانواده قادر بهدستیابی بهجایگاههای تحصیلی و شغلی متناسب نمیشوند. در نقطه مقابل بسیاری از افراد کماستعداد به دلیل قدرت مالی و دسترسی به امکانات بهتر، بهجایگاههای تحصیلی و شغلی دست مییابند که شایسته آن نیستند. اما در شرایط کنونی تنها راهی که تا حدی مانع از بروز این ناعدالتی و بحران در خانوادهای کمدرآمد میشود، تعطیل نکردن مدرسه است. ولی در شرایطی که تنها راهکار تعطیلی مدرسه باشد، ظرفیت بزرگی به نام انجمن اولیا و مربیان (انجمن همکارهای خانه و مدرسه) که متأسفانه به دلیل غلبه نگرشهای نادرست ایدئولوژیک فراموش و ناکارآمد شده است، میتواند تا حدی به بهبود وضعیت از طریق توسعه مشارکت اثربخش و فعالانه خانوادهها بینجامد. یکی از مأموریتهای اصلی انجمن، هماهنگ ساختن فعالیتهای آموزشی و تربیتی دانشآموزان در خانه و مدرسه و بهبود پیشرفت وضع تربیت آنان و ایجاد و تقویت ارتباط مؤثر بین اولیای اطفال و آموزشگاه بود. با ابلاغ اساسنامه جدید انجمن اولیا و مربیان در سال ١٣٦٧، مأموریتها و ساختار این انجمنها از حالت عملیاتی و شفاف به عبارتهای مبهم و کلی تغییر پیدا کرد. انجمن اولیا و مربیان در حال حاضر نیز میتواند ظرفیتی باشد که این چالشها و خلأها را شناسایی کند و با استفاده از تعامل و ارتباط بین خانوادهها تا حدی این مشکلات را کاهش دهد. برگزاری جلسات انجمن اولیا (بهصورت مجازی) در روزهایی که آموزش مدرسه بهصورت مجازی است، میتواند فضایی برای طرح مسائل و تنگناها و فرصتی برای همفکری و همکاری بین خانوادهها و مسئولان مدرسه در زمینه حل مسائل فراهم کند. آموزش مجازی برای خانوادههایی که پدر و مادر شاغل هستند و فرزند آنها مجبور است بهتنهایی در خانه بماند، مشکلاتی را ایجاد کرده است. عمدهترین مسئولیت و مأموریت آموزشوپرورش برای حل این مسائل مهیاکردن فرصت و امکان همفکری و مشارکت خانوادهها با یکدیگر است.
برخی معتقدند آموزش مجازی به افزایش ترک تحصیل میانجامد. به این معنا که مجازی شدن مدارس باعث ضعف پایههای درسی کودک شده و درعینحال مشاهده نابرابریها در حوزه آموزش غیرحضوری و نشانههای طبقاتی بودن آموزش، حس درماندگی را تشدید کرده و سرانجام منجر به ترک تحصیل میشود. آیا اینطور است؟
بله، همینطور است. سالها است ضعف و محدودیتهای مدارس عادی دولتی در کنار امکانات، تسهیلات و اختیارات مدارس خاص (استعداد درخشان، شاهد، نمونه دولتی و...) باعث کاهش قدرت رقابت دانشآموزان مدارس عادی دولتی شده است. در شرایط آموزش مجازی این ناعدالتی فاحشتر شده است، مدارس خاص با استفاده از نرمافزارها و محتوای آموزشی بسیار مناسبتر با اختلاف بیشتری شرایط تحصیل را برای دانشآموزان خود فراهم مینمایند. علاوه بر این تفاوتها، مدارس خاص با برگزاری کلاسهای جبرانی و تکمیلی عقبماندگی ناشی از آموزشهای مجازی را جبران میکنند. برآیند این تفاوتها و ناعدالتی در نظام آموزشی و رقابت نابرابر دانشآموزان سبب میشود، بخشی از خانوادههای کمبضاعت، ترک تحصیل و ورد به بازار کار را ترجیح دهند. به این نکته نیز باید توجه داشت که ما در زمینه اجرای اصل سیام قانون اساسی و دوره تحصیل اجباری رایگان خلأ قانونی داریم و هیچ الزام و اجباری برای خانوادهها وجود ندارد که مانع ترک تحصیل فرزندان آنها شود.
حتما اطلاع دارید که مسئولان آموزشوپرورش دائما به «مخالفت خود با تعطیلی مدارس» تأکید میکنند، اما سؤال این است: آیا حالا که مخالفت این وزارتخانه در تصمیمگیری نقش نداشته و مدارس مجازی میشوند، چرا این مجموعه برنامهای برای بهبود وضعیت آموزش مجازی ندارد؟
همانطور که قبلا اشاره کردم، ریشه این مشکل، ناتوانی و ضعف آموزشوپرورش در تدوین برنامه و اجرای آن است. توسعه فناوریهای نوین آموزشی و آموزش الکترونیک بهعنوان مکمل آموزش حضوری و در صورت ضرورت، جایگزین موقت آن، سالهاست که در بسیاری از کشورهای دنیا اجرایی شده است.
سال ١٣٩٦، در ماده (٦٩) قانون برنامه ششم، وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات مکلف شده بود با همکاری وزارت آموزشوپرورش تا پایان سال دوم برنامه، هوشمندسازی مدارس، امکان دسترسی الکترونیک (سختافزاری نرمافزاری و محتوا) به کتب درسی، کمکآموزشی، رفع اشکال، آزمون و مشاوره تحصیلی، بازیهای رایانهای آموزشی، استعدادسنجی، آموزش مهارتهای حرفهای، مهارتهای فنی و اجتماعی را بهصورت رایگان برای کلیه دانشآموزان شهرهای زیر بیست هزار نفر و روستاها و حاشیه شهرهای بزرگ فراهم نماید. متأسفانه این تکلیف قانونی اجرایی نشد و به دلیل ضعف و نگرش غیربرنامهای مدیران آموزشوپرورش در قانون برنامه هفتم پیشرفت این بند حذف شد. این وضعیت نشان میدهد که آموزشوپرورش در سطح حکمرانی و راهبردی چالش مسئله دارد. این سوءمدیریت و ضعف عملکرد نشان میدهد که آموزشوپرورش برنامهای برای توسعه آموزش مجازی چه بهعنوان مکمل آموزش و چه بهعنوان ابزار برقراری عدالت آموزشی در مناطق محروم و روستاهای صعبالعبور و چه بهعنوان جایگزین آموزشهای حضوری در شرایط اضطرار نداشته است. بهطور خلاصه میتوان گفت آموزشوپرورش کشور ما سالهاست از ضعف دانش مدیریت و برنامهریزی راهبردی رنج میبرد و ریشه بسیاری از مشکلات کنونی نیز ضعف مدیریت راهبردی و بیاعتقادی یا ناتوانی در برنامهریزی راهبردی و عملیاتی است.
معلمان میگویند دانشآموزان اگر در زمان کلاس، اینترنت، گوشی و امکان نشستن پای درس را داشته باشند، آنگاه باید با معضل نرمافزار شاد دستوپنجه نرم کنند. این سامانه، در اصل یک پیامرسان است که باید یک کلاس مجازی را ممکن کند، اما نه کار پیامرسان را بهدرستی انجام میدهد و نه میتواند جایگزین کلاس مجازی شود. اغلب دانشآموزان میگویند در روزهای غیرحضوری شدن مدارس، خبری از تدریس نیست و در بیشتر اوقات دانشآموز فقط حضوروغیاب خود را ثبت میکند. آموزشوپرورش نیز به این موضوع توجهی ندارد، درحالیکه شاد از همان ابتدا پر از ایرادات نرمافزاری بود. این شبکه، نه ابزار خاصی برای معلم فراهم میکند، نه برای دانشآموز امکاناتی برای یادگیری دارد. لطفا در این زمینه هم نقطهنظر خود را ارائه بفرمایید.
بله، کاملا درست است. سامانه شاد، یک سامانه ناکارآمد و پر از اشکال است. این سامانه هم ازنظر فنی و هم ازنظر فرآیندها و امکانات مشکلات اساسی دارد. البته اینکه در شرایط سخت و بحرانی کرونا، آموزشوپرورش بدون درنظرگرفتن تجربیات مشابه درصدد برآمد یک سامانه جدید را برای آموزش دانشآموزان راهاندازی کند، بخشی از اشکالات و نواقص شاد در آن زمان را قابل دفاع مینماید. اما سؤال این است که چرا این سامانه هنوز بعد از چند سال امکانات اولیه یک سامانه آموزشی را ندارد؟ عموما در هر زمینهای قبل از اجرای یک پروژه و ساخت یک سازه، گروهی از متخصصان، آن پروژه را طراحی و چگونگی و گامهای اجرایی آن را معین میکنند. سامانه شاد، یکی از پروژههای آموزشوپرورش است که بدون طراحی و بدون مطالعه راهاندازی شده است و همچنان نیز با همان سبک و روش اداره میشود.
مرکز توسعه آموزشهای مجازی وزارت آموزشوپرورش که اصلیترین مأموریت آن توسعه آموزشهای مجازی ذکر شده است، در زمینه مدیریت و راهبری شاد نقش و سهم چندانی ندارد. مدیریت شبکه شاد و چگونگی پشتیبانی از آن نیز پر از ابهام است. آنگونه که اعلامشده، توسعه و پشتیبانی فنی آن توسط اپراتور همراه اول انجام میشود، اما اینکه کدام بخش وزارتخانه راهبر و کارفرمای این شبکه است، نامعین است. ابهام و سردرگمی وزارت آموزشوپرورش در مدیریت شبکهای که میخواهد خدمات آموزش مجازی به بیش از ١٦ میلیون دانشآموز ارائه دهد، نشانه دیگری از ضعف در مدیریت راهبری و ناتوانی آموزشوپرورش در ایفای وظایف و تعهدات خود است.
شبکه شاد، نهتنها ظرفیتها و قابلیتهای یک بستر با سرعت و کیفیت برای تشکیل کلاسهای مجازی را ندارد، بلکه قابلیتهای یک شبکه اجتماعی جذاب و پیامرسان کارآمد را نیز ندارد.
نبود امکانات کافی برای تشکیل کلاس، طراحی درس، آزمون و مدیریت کلاس، قطعیهای مکرر، سرعت پایین و نهایتا مجبور شدن معلمان به استفاده از یک پیامرسان بهموازات شاد از دیگر اشکالات این شبکه است.
گروهی از کارشناسان معتقدند برای دانشآموزان دبستانی که در سالهای اول تحصیل هستند و یا دانشآموزان کمبرخوردار، باید امکاناتی فراهم کرد که معلم بتواند بیشتر آنها را درگیر کند و مراقب آنها باشد. آیا باتوجه به انفعالی که آموزشوپرورش در این بخش از خود نشان داده، این مسئله قابلیت تحقق دارد؟
معلم اصلیترین عنصر نظام آموزشی است و اساسیترین شرط موفقیت هر نظام آموزشی، توجه و سرمایهگذاری بر روی معلمان است. متأسفانه ارتقاء مهارتهای حرفهای معلمان بیش از 10 سال است که معلق است و با چالش روبهرو است. بخشی از مهارتهای حرفهای موردنیاز معلمان باید معطوف به چگونگی تدریس و یاددهی در کلاسهای مجازی و تولید محتوای آموزش الکترونیک باشد. عملکرد آموزشوپرورش از دوره کرونا تا کنون حاکی از آن است که برنامه منسجم و یکپارچهای در این زمینه وجود ندارد و معلمان با سعی و خطا بهصورت کجدار و مریز کار آموزش غیرحضوری را پیش میبرند.
نکته بسیار مهم دیگری که در زمینه آموزش مجازی وجود دارد، تأمین سختافزار و اینترنت مناسب و پرسرعت برای معلمان است. آموزشوپرورش نهتنها در قبال عدم دسترسی دانشآموزان به گوشی و اینترنت برنامه و اقدام مؤثری انجام نداده، در مورد دسترسی معلمان به رایانه مناسب (لپتاپ) و اینترنت پرسرعت بیتوجه بوده است.
بنابراین آموزشوپرورش برای اینکه بتواند آموزشهای خود را چه در شکل حضوری و چه مجازی ارتقاء دهد، چارهای جز توجه و سرمایهگذاری بر روی معلمان ندارد. معلمان توانمند و باانگیزه میتوانند در حل مسائل درسی و غیردرسی دانشآموزان و حتی خانوادههای آنان نقش مؤثری ایفا کنند، اما معلمی که از آموزشها و مهارتهای حرفهای لازم بهرهمند نیست و با نظام جبران خدمات ناعادلانه، تبعیضهای آزاردهنده و تنگناهای مختلف دستوپنجه نرم میکند، قادر نخواهد بود در حل مسائل و مشکلات دانشآموزان نقش اثربخشی داشته باشد. اینکه بخشی از معلمان با عشق و علاقه و با ایثار خود کارهای شایسته و درخور تحسینی را رقم میزنند، به دلیل حس مسئولیتپذیری و عشق و علاقه آنها به پیشرفت کشور است.
تصور مدیران آموزشوپرورش بر این است که هرگاه از طریق رسانهها اعلام شد کلاسهای مدارس بهصورت غیرحضوری و مجازی برگزار میشود، مسئولت آنها تمام است و دانشآموز و معلم موظفند نسبت به تهیه امکانات و حضور در کلاسهای مجازی اقدام کنند. تجربه بسیاری از کشورها نشان میدهد که قبل از کرونا نیز لپتاپ و اینترنت رایگان از طرف مدرسه در اختیار بخش مهمی از معلمان قرار داده شده بود.
سرنوشت تحصیل میلیونها دانشآموز سالهاست که به کیفیت و برودت هوا و ترازی و ناترازی انرژی گره خورده و هربار که دستور خانهنشینی صادر میشود، دانشآموزان به گوشی و تبلت پناه برده و معلمها نیز از آنسوی خط، آموزش را پیگیری میکنند، این در حالی است که حجتالله بنیادی، پژوهشگر حوزه آموزش به ما میگوید، «آموزشوپرورش برنامهای برای توسعه آموزش مجازی چه بهعنوان مکمل آموزش و چه بهعنوان ابزار برقراری عدالت آموزشی در مناطق محروم و روستاهای صعبالعبور و چه بهعنوان جایگزین آموزشهای حضوری در شرایط اضطرار ندارد.»
این پژوهشگر در ادامه با اشاره به اشکالات فراوان شبکه شاد بهعنوان ابزاری برای آموزش مجازی میگوید: «سامانه شاد، یک سامانه ناکارآمد و پر از اشکال است. این سامانه هم ازنظر فنی و هم ازنظر فرآیندها و امکانات مشکلات اساسی دارد. البته اینکه در شرایط سخت و بحرانی کرونا آموزشوپرورش بدون درنظرگرفتن تجربیات مشابه درصدد برآمد یک سامانه جدید را برای آموزش دانشآموزان راهاندازی کند، بخشی از اشکالات و نواقص شاد در آن زمان را قابل دفاع مینماید. اما سؤال این است که چرا این سامانه هنوز بعد از چند سال امکانات اولیه یک سامانه آموزشی را ندارد؟ این شبکه نهتنها ظرفیتها و قابلیتهای یک بستر با سرعت و کیفیت برای تشکیل کلاسهای مجازی را ندارد، بلکه قابلیتهای یک شبکه اجتماعی جذاب و پیامرسان کارآمد را نیز ندارد. نبود امکانات کافی برای تشکیل کلاس، طراحی درس، آزمون و مدیریت کلاس، قطعیهای مکرر، سرعتپایین و نهایتا مجبور شدن معلمان به استفاده از یک پیامرسان دیگر بهموازات شاد از مهمترین چالشهای آموزش مجازی است.»
این پژوهشگر باسابقه در ادامه، نقطهنظر خود را در باب کاستیهای آموزش غیرحضوری، با ارائه پاسخ مبسوط به پرسشهای «رسالت» مطرح کرده است.
جناب بنیادی همانطور که میدانید آموزش به شیوه مجازی، به یک تصمیم عادی در نظام آموزشی ما بدل شده است؛ از انتشار انواع ویروسها مثل آنفلوآنزا تا ناترازی انرژی و معضل همیشگی آلودگی هوا اما مسئلهای که نظام آموزشی کشور سعی در نادیدهگرفتن آن دارد، میزان دسترسی به آموزش مجازی در طبقات نابرخوردار است. اغلب در طبقات فرودست، یک تلفن همراه در کل خانواده وجود دارد. بهعنوانمثال در یک خانواده، سه فرزند دانشآموز وجود دارد که خواهر و برادرند و هر سه تنها به یک گوشی دسترسی دارند. اگرچه فینفسه آموزش مجازی که از دوران کرونا رواج یافته اتفاق خوبی است اما چرا آموزشوپرورش همچنان سازوکاری برای دسترسی دانشآموزان محروم جامعه به آموزش مجازی فراهم نکرده است؟
ببینید دلیل اصلی چنین وضعیتی، این است که آموزشوپرورش ما سالهاست که بدون برنامه است. برنامهریزی در سطح راهبردی و عملیاتی در آموزشوپرورش بیش از آنکه اصول و مبنای مدیریت و اقدام باشند، مفاهیمی هستند که فقط در سخنرانیهای مدیران استفاده میشوند. سند تحول بنیادین آموزشوپرورش که از آن بهعنوان کلان برنامه آموزشوپرورش یاد میشود، به دلیل کلیگویی و ابهام زیاد در اهداف و راهکارها نه ویژگیهای یک برنامه راهبردی را دارد و نه یک برنامه عملیاتی است. تدوین و تصویب زیرنظام تجهیزات و فناوری نیز نشان داد که نهاد برنامهریز آموزشوپرورش (شورای عالی آموزشوپرورش) در دام تکرار و بازی با لغات و عبارات گرفتار است. در برنامه زیرنظام تأمین فضا، تجهیزات و فناوری، خبری از مباحث مرتبط با کاربست فناوری در آموزش مجازی نیست و بهصورت خیلی کلی تأمین تجهیزات و زیرساختهای فناوری اطلاعات و ارتباطات را به سازمان نوسازی و تجهیز مدارس سپرده است.
مرکز توسعه آموزشهای مجازی، فناوری و امنیت اطلاعات یکی از بخشهای ساختاری آموزشوپرورش است که «توسعه آموزشهای مجازی» فقط در عنوان آن درج شده است. این مرکز نیز تاکنون برنامه راهبردی و عملیاتی برای توسعه آموزشهای مجازی ارائه نکرده است. این مرکز حتی در مدیریت و راهبری شبکه شاد که از آن با نام زیستبوم فضای مجازی و آموزشهای مجازی آموزشوپرورش یاد میشود نقش و سهمی ندارد. بررسیها نشان میدهد سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی هم در زمینه آموزش مجازی و الزامات آن برنامه و اقدام مؤثری انجام نداده است. از طرفی برای راهبری و مدیریت کلان سامانه شاد نیز واحد سازمانی و مسئول مستقیمی در ساختار سازمانی آموزشوپرورش تعریفنشده و معلوم نیست که هر یک از معاونتهای آموزشی، پرورشی و غیره چه مسئولیتی در این سامانه دارند.
ماحصل نبود برنامه راهبردی و عملیاتی و نابسامانی در مدیریت راهبردی آموزشهای مجازی، این است که هیچ بخش ساختاری آموزشوپرورش پیگیری حل مسائل و مشکلات آموزشهای مجازی و سامانه شاد را جزءوظایف و مسئولیتهای مستقیم خود نمیداند. مسلما در چنین وضعیتی مشکلات و مسائل از واحدی به واحد دیگر منتقل میشود و هیچ راهکار و برنامه اثربخشی برای آنها اجرا نمیشود. با چنین ساختار سازمانی و ابهام در مأموریت و وظایف برخی سازمانها و معاونتهای ستاد، نادیدهگرفتن و چشمپوشی بر روی بسیاری از واقعیتها ازجمله عدم دسترسی بخش قابلتوجهی از دانشآموزان به آموزشهای مجازی موضوع جدیدی نیست و متأسفانه این نوع نگرش محدود به مسائل و چالشهای آموزش مجازی نیست.
در اواسط دوره کرونا، بسیاری از کشورها به شکلهای مختلف (ایمیل، تلفن) به تمام خانوادهها اطلاعرسانی کردند که اگر فرزندشان در زمینه سختافزار یا اینترنت برای دسترسی به آموزشهای مجازی با هر مشکلی مواجه است اعلام کنند. این اقدام بدان معناست که در این کشورها، آموزشوپرورش در آن فرصت محدود توانسته بود بهسرعت هماهنگی و امکانات لازم برای اطمینان از دسترسی همه کودکان به آموزشهای مجازی را فراهم کند. در کشور ما گزارشهای خوشبینانه حاکی از این بود که در دوره کرونا بیش از ٣٠ درصد دانشآموزان به دلیل نداشتن سختافزار به آموزشهای مجازی دسترسی نداشتهاند. در برخی از کشورهای پیشرو در حوزه آموزشوپرورش، بیش از ٩٠ درصد دانشآموزان در مدرسه دارای رایانه (لپتاپ، تبلت) اختصاصی هستند. هرچند که به دلایل ناتوانی شبکه شاد برای حضور همزمان همه دانشآموزان، ساعت برگزاری آموزش مجازی در کل ساعت مدرسه نیست و این خلأ این امکان را ایجاد میکند که خانوادهای که دو فرزند دارد با یک گوشی همراه بتوانند در کلاس مجازی حضور یابند، اما این وضعیت نیز در مقایسه با مدارس خاص که آموزشهای مجاز خود را در ساعت بیشتری و با سرعت و کیفیت بهتر و با نرمافزارهایی سریعتر و باکیفیتتر از شبکه شاد انجام میدهند، نوع دیگری از ناعدالتی است.
پس از پایان کرونا نیز نابسامانی در حوزه آموزش مجازی ادامه یافت و همچنان هم این رویه حاکم است، اینطور نیست؟
بله طبیعتا با پایان کرونا فرآیند آموزش در بیشتر کشورها به روال عادی و حضوری برگشت اما در کشور ما بعد از پایان این دوره نیز تعطیلی مدارس (غیرحضوری یا مجازی شدن آموزشها) به دلایل مختلف همچنان ادامه دارد و پیشبینیها حاکی از این است که این وضعیت در چند سال آینده نیز بهبود نخواهد یافت. صرفنظر از وضعیت ناعادلانه کنونی که در دسترسی به آموزشهای مجازی وجود دارد و سختی و تلخی که خانوادهها برای دسترسی فرزندشان به شبکه شاد متحمل میشوند، نگرانی مهمتر دیگری که وجود دارد این است که علیرغم استمرار تعطیلی کلاسهای حضوری مدارس، برنامه شفاف و اقدام مؤثری برای تأمین موبایل، لپتاپ و تبلت باهدف دسترسی همه دانشآموزان و حل مسائل و ضعفهای شبکه شاد تدارک دیده نشده است. به عبارتی میتوان گفت که تصور مدیران آموزشوپرورش این است که تأمین موبایل و سختافزار برای دسترسی دانشآموزان به آموزشهای مجازی خارج از وظایف این وزارتخانه است. شاید در نگاه اول اینطور به نظر برسد، ولی واقعیت این است که با تغییرات و تنگناهای مختلفی که در شرایط اجتماعی و زندگی مردم پیش میآید، وظایف و مأموریتهای دستگاه نیز تغییر مییابد. از طرفی اگر فرض کنیم، تأمین موبایل برای آموزش مجازی بهصورت مستقیم وظیفه آموزشوپرورش نیست، آنگاه باید سؤال کرد وظیفه کدام دستگاه است و آموزشوپرورش برای حل این مسئله چه اقدام و پیگیری انجام داده است؟ جای تأسف بیشتر آنجاست که نهادهای سیاستگذار ازجمله شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای عالی آموزشوپرورش، در زمینه نبود امکان دسترسی بخشی از دانشآموزان به شبکه شاد و ناعدالتی حاصل از آن، اقدام مؤثری نکرده و برنامه مشخصی نیز در این زمینه ندارند.
برنامه OLPC یا طرح «یک لپتاپ برای هر دانشآموز» از سال ٢٠٠٨ میلادی با حمایت بانک جهانی آغاز شد. این طرح در سال ١٣٩١ در ایران نیز اجرا شد اما گزارش شفافی از مناطق، دوره تحصیلی وتعداد دانشآموزان دریافت کننده تبلت منتشر نشد. یکبار نیز در سال ١٣٩٩، اولویتهای آموزشوپرورش برای واگذاری تبلت به دانشآموزان نیازمند اعلام شد. مطابق اعلام مسئولین وقت آموزشوپرورش تأمین ۲ میلیون و ۹۸۰ هزار تبلت تعهد شده بود. اما این طرح همانند طرح قبلی بدون گزارش آماری به فراموشی سپرده شد.
جای تعجب است که آموزشوپرورش که قادر به تأمین زیرساختها و بسترهای اولیه برای آموزش مجازی عادلانه نیست، چگونه میخواهد برنامهای گسترده برای توسعه هوش مصنوعی اجرا کند. مطرح کردن آموزش ۲ میلیون دانشآموز و ۱۰۰ هزار معلم، در کنار تدوین «سند ملی هوش مصنوعی در آموزش»، نیز برنامههایی هستند که گزارش شفافی از آنها منتشر نشده و معین نیست که راهبری توسعه هوش مصنوعی در آموزشوپرورش بر عهده کدام بخش ساختاری است. عملکرد بدون برنامه و ناهماهنگ معاونتهای مختلف آموزشوپرورش در مواجهه باهوش مصنوعی نشانه دیگری از خلأ برنامهریزی راهبردی در آموزشوپرورش است.
معمولا فضای فیزیکی منازل خانوادههای کم برخوردار یادگیری را دشوار میکند. خانههای کوچک نه امکان تمرکز و فراغت برای کودک را فراهم میکنند و نه شرایط کافی برای انجام تکالیف و حضور در کلاس. علاوه بر این، فضای پرتنش یا غیرآرام برخی از این خانهها، فرآیند یادگیری را بیشازپیش مختل میکند، بنابراین مدرسه برای این کودکان فضایی امن و فرصتی برای فاصله گرفتن از محیط پرتنش خانه است. حذف این فضا و جایگزینی آن با آموزش مجازی، آنها را در معرض افزایش آسیبهای روانی و افت تحصیلی قرار میدهد، تحلیل شما از این مسئله چیست؟
این مسئله مصداق بارزی است که نشان میدهد، در جامعهای با آموزشوپرورش ناعادلانه، فقر بازتولید میشود. فقر مالی در خانوادههای کمدرآمد، موجب فقر در آموزش و دسترسی به تحصیل مناسب میشود. بسیاری از افراد بااستعداد به دلیل فقر خانواده قادر بهدستیابی بهجایگاههای تحصیلی و شغلی متناسب نمیشوند. در نقطه مقابل بسیاری از افراد کماستعداد به دلیل قدرت مالی و دسترسی به امکانات بهتر، بهجایگاههای تحصیلی و شغلی دست مییابند که شایسته آن نیستند. اما در شرایط کنونی تنها راهی که تا حدی مانع از بروز این ناعدالتی و بحران در خانوادهای کمدرآمد میشود، تعطیل نکردن مدرسه است. ولی در شرایطی که تنها راهکار تعطیلی مدرسه باشد، ظرفیت بزرگی به نام انجمن اولیا و مربیان (انجمن همکارهای خانه و مدرسه) که متأسفانه به دلیل غلبه نگرشهای نادرست ایدئولوژیک فراموش و ناکارآمد شده است، میتواند تا حدی به بهبود وضعیت از طریق توسعه مشارکت اثربخش و فعالانه خانوادهها بینجامد. یکی از مأموریتهای اصلی انجمن، هماهنگ ساختن فعالیتهای آموزشی و تربیتی دانشآموزان در خانه و مدرسه و بهبود پیشرفت وضع تربیت آنان و ایجاد و تقویت ارتباط مؤثر بین اولیای اطفال و آموزشگاه بود. با ابلاغ اساسنامه جدید انجمن اولیا و مربیان در سال ١٣٦٧، مأموریتها و ساختار این انجمنها از حالت عملیاتی و شفاف به عبارتهای مبهم و کلی تغییر پیدا کرد. انجمن اولیا و مربیان در حال حاضر نیز میتواند ظرفیتی باشد که این چالشها و خلأها را شناسایی کند و با استفاده از تعامل و ارتباط بین خانوادهها تا حدی این مشکلات را کاهش دهد. برگزاری جلسات انجمن اولیا (بهصورت مجازی) در روزهایی که آموزش مدرسه بهصورت مجازی است، میتواند فضایی برای طرح مسائل و تنگناها و فرصتی برای همفکری و همکاری بین خانوادهها و مسئولان مدرسه در زمینه حل مسائل فراهم کند. آموزش مجازی برای خانوادههایی که پدر و مادر شاغل هستند و فرزند آنها مجبور است بهتنهایی در خانه بماند، مشکلاتی را ایجاد کرده است. عمدهترین مسئولیت و مأموریت آموزشوپرورش برای حل این مسائل مهیاکردن فرصت و امکان همفکری و مشارکت خانوادهها با یکدیگر است.
برخی معتقدند آموزش مجازی به افزایش ترک تحصیل میانجامد. به این معنا که مجازی شدن مدارس باعث ضعف پایههای درسی کودک شده و درعینحال مشاهده نابرابریها در حوزه آموزش غیرحضوری و نشانههای طبقاتی بودن آموزش، حس درماندگی را تشدید کرده و سرانجام منجر به ترک تحصیل میشود. آیا اینطور است؟
بله، همینطور است. سالها است ضعف و محدودیتهای مدارس عادی دولتی در کنار امکانات، تسهیلات و اختیارات مدارس خاص (استعداد درخشان، شاهد، نمونه دولتی و...) باعث کاهش قدرت رقابت دانشآموزان مدارس عادی دولتی شده است. در شرایط آموزش مجازی این ناعدالتی فاحشتر شده است، مدارس خاص با استفاده از نرمافزارها و محتوای آموزشی بسیار مناسبتر با اختلاف بیشتری شرایط تحصیل را برای دانشآموزان خود فراهم مینمایند. علاوه بر این تفاوتها، مدارس خاص با برگزاری کلاسهای جبرانی و تکمیلی عقبماندگی ناشی از آموزشهای مجازی را جبران میکنند. برآیند این تفاوتها و ناعدالتی در نظام آموزشی و رقابت نابرابر دانشآموزان سبب میشود، بخشی از خانوادههای کمبضاعت، ترک تحصیل و ورد به بازار کار را ترجیح دهند. به این نکته نیز باید توجه داشت که ما در زمینه اجرای اصل سیام قانون اساسی و دوره تحصیل اجباری رایگان خلأ قانونی داریم و هیچ الزام و اجباری برای خانوادهها وجود ندارد که مانع ترک تحصیل فرزندان آنها شود.
حتما اطلاع دارید که مسئولان آموزشوپرورش دائما به «مخالفت خود با تعطیلی مدارس» تأکید میکنند، اما سؤال این است: آیا حالا که مخالفت این وزارتخانه در تصمیمگیری نقش نداشته و مدارس مجازی میشوند، چرا این مجموعه برنامهای برای بهبود وضعیت آموزش مجازی ندارد؟
همانطور که قبلا اشاره کردم، ریشه این مشکل، ناتوانی و ضعف آموزشوپرورش در تدوین برنامه و اجرای آن است. توسعه فناوریهای نوین آموزشی و آموزش الکترونیک بهعنوان مکمل آموزش حضوری و در صورت ضرورت، جایگزین موقت آن، سالهاست که در بسیاری از کشورهای دنیا اجرایی شده است.
سال ١٣٩٦، در ماده (٦٩) قانون برنامه ششم، وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات مکلف شده بود با همکاری وزارت آموزشوپرورش تا پایان سال دوم برنامه، هوشمندسازی مدارس، امکان دسترسی الکترونیک (سختافزاری نرمافزاری و محتوا) به کتب درسی، کمکآموزشی، رفع اشکال، آزمون و مشاوره تحصیلی، بازیهای رایانهای آموزشی، استعدادسنجی، آموزش مهارتهای حرفهای، مهارتهای فنی و اجتماعی را بهصورت رایگان برای کلیه دانشآموزان شهرهای زیر بیست هزار نفر و روستاها و حاشیه شهرهای بزرگ فراهم نماید. متأسفانه این تکلیف قانونی اجرایی نشد و به دلیل ضعف و نگرش غیربرنامهای مدیران آموزشوپرورش در قانون برنامه هفتم پیشرفت این بند حذف شد. این وضعیت نشان میدهد که آموزشوپرورش در سطح حکمرانی و راهبردی چالش مسئله دارد. این سوءمدیریت و ضعف عملکرد نشان میدهد که آموزشوپرورش برنامهای برای توسعه آموزش مجازی چه بهعنوان مکمل آموزش و چه بهعنوان ابزار برقراری عدالت آموزشی در مناطق محروم و روستاهای صعبالعبور و چه بهعنوان جایگزین آموزشهای حضوری در شرایط اضطرار نداشته است. بهطور خلاصه میتوان گفت آموزشوپرورش کشور ما سالهاست از ضعف دانش مدیریت و برنامهریزی راهبردی رنج میبرد و ریشه بسیاری از مشکلات کنونی نیز ضعف مدیریت راهبردی و بیاعتقادی یا ناتوانی در برنامهریزی راهبردی و عملیاتی است.
معلمان میگویند دانشآموزان اگر در زمان کلاس، اینترنت، گوشی و امکان نشستن پای درس را داشته باشند، آنگاه باید با معضل نرمافزار شاد دستوپنجه نرم کنند. این سامانه، در اصل یک پیامرسان است که باید یک کلاس مجازی را ممکن کند، اما نه کار پیامرسان را بهدرستی انجام میدهد و نه میتواند جایگزین کلاس مجازی شود. اغلب دانشآموزان میگویند در روزهای غیرحضوری شدن مدارس، خبری از تدریس نیست و در بیشتر اوقات دانشآموز فقط حضوروغیاب خود را ثبت میکند. آموزشوپرورش نیز به این موضوع توجهی ندارد، درحالیکه شاد از همان ابتدا پر از ایرادات نرمافزاری بود. این شبکه، نه ابزار خاصی برای معلم فراهم میکند، نه برای دانشآموز امکاناتی برای یادگیری دارد. لطفا در این زمینه هم نقطهنظر خود را ارائه بفرمایید.
بله، کاملا درست است. سامانه شاد، یک سامانه ناکارآمد و پر از اشکال است. این سامانه هم ازنظر فنی و هم ازنظر فرآیندها و امکانات مشکلات اساسی دارد. البته اینکه در شرایط سخت و بحرانی کرونا، آموزشوپرورش بدون درنظرگرفتن تجربیات مشابه درصدد برآمد یک سامانه جدید را برای آموزش دانشآموزان راهاندازی کند، بخشی از اشکالات و نواقص شاد در آن زمان را قابل دفاع مینماید. اما سؤال این است که چرا این سامانه هنوز بعد از چند سال امکانات اولیه یک سامانه آموزشی را ندارد؟ عموما در هر زمینهای قبل از اجرای یک پروژه و ساخت یک سازه، گروهی از متخصصان، آن پروژه را طراحی و چگونگی و گامهای اجرایی آن را معین میکنند. سامانه شاد، یکی از پروژههای آموزشوپرورش است که بدون طراحی و بدون مطالعه راهاندازی شده است و همچنان نیز با همان سبک و روش اداره میشود.
مرکز توسعه آموزشهای مجازی وزارت آموزشوپرورش که اصلیترین مأموریت آن توسعه آموزشهای مجازی ذکر شده است، در زمینه مدیریت و راهبری شاد نقش و سهم چندانی ندارد. مدیریت شبکه شاد و چگونگی پشتیبانی از آن نیز پر از ابهام است. آنگونه که اعلامشده، توسعه و پشتیبانی فنی آن توسط اپراتور همراه اول انجام میشود، اما اینکه کدام بخش وزارتخانه راهبر و کارفرمای این شبکه است، نامعین است. ابهام و سردرگمی وزارت آموزشوپرورش در مدیریت شبکهای که میخواهد خدمات آموزش مجازی به بیش از ١٦ میلیون دانشآموز ارائه دهد، نشانه دیگری از ضعف در مدیریت راهبری و ناتوانی آموزشوپرورش در ایفای وظایف و تعهدات خود است.
شبکه شاد، نهتنها ظرفیتها و قابلیتهای یک بستر با سرعت و کیفیت برای تشکیل کلاسهای مجازی را ندارد، بلکه قابلیتهای یک شبکه اجتماعی جذاب و پیامرسان کارآمد را نیز ندارد.
نبود امکانات کافی برای تشکیل کلاس، طراحی درس، آزمون و مدیریت کلاس، قطعیهای مکرر، سرعت پایین و نهایتا مجبور شدن معلمان به استفاده از یک پیامرسان بهموازات شاد از دیگر اشکالات این شبکه است.
گروهی از کارشناسان معتقدند برای دانشآموزان دبستانی که در سالهای اول تحصیل هستند و یا دانشآموزان کمبرخوردار، باید امکاناتی فراهم کرد که معلم بتواند بیشتر آنها را درگیر کند و مراقب آنها باشد. آیا باتوجه به انفعالی که آموزشوپرورش در این بخش از خود نشان داده، این مسئله قابلیت تحقق دارد؟
معلم اصلیترین عنصر نظام آموزشی است و اساسیترین شرط موفقیت هر نظام آموزشی، توجه و سرمایهگذاری بر روی معلمان است. متأسفانه ارتقاء مهارتهای حرفهای معلمان بیش از 10 سال است که معلق است و با چالش روبهرو است. بخشی از مهارتهای حرفهای موردنیاز معلمان باید معطوف به چگونگی تدریس و یاددهی در کلاسهای مجازی و تولید محتوای آموزش الکترونیک باشد. عملکرد آموزشوپرورش از دوره کرونا تا کنون حاکی از آن است که برنامه منسجم و یکپارچهای در این زمینه وجود ندارد و معلمان با سعی و خطا بهصورت کجدار و مریز کار آموزش غیرحضوری را پیش میبرند.
نکته بسیار مهم دیگری که در زمینه آموزش مجازی وجود دارد، تأمین سختافزار و اینترنت مناسب و پرسرعت برای معلمان است. آموزشوپرورش نهتنها در قبال عدم دسترسی دانشآموزان به گوشی و اینترنت برنامه و اقدام مؤثری انجام نداده، در مورد دسترسی معلمان به رایانه مناسب (لپتاپ) و اینترنت پرسرعت بیتوجه بوده است.
بنابراین آموزشوپرورش برای اینکه بتواند آموزشهای خود را چه در شکل حضوری و چه مجازی ارتقاء دهد، چارهای جز توجه و سرمایهگذاری بر روی معلمان ندارد. معلمان توانمند و باانگیزه میتوانند در حل مسائل درسی و غیردرسی دانشآموزان و حتی خانوادههای آنان نقش مؤثری ایفا کنند، اما معلمی که از آموزشها و مهارتهای حرفهای لازم بهرهمند نیست و با نظام جبران خدمات ناعادلانه، تبعیضهای آزاردهنده و تنگناهای مختلف دستوپنجه نرم میکند، قادر نخواهد بود در حل مسائل و مشکلات دانشآموزان نقش اثربخشی داشته باشد. اینکه بخشی از معلمان با عشق و علاقه و با ایثار خود کارهای شایسته و درخور تحسینی را رقم میزنند، به دلیل حس مسئولیتپذیری و عشق و علاقه آنها به پیشرفت کشور است.
تصور مدیران آموزشوپرورش بر این است که هرگاه از طریق رسانهها اعلام شد کلاسهای مدارس بهصورت غیرحضوری و مجازی برگزار میشود، مسئولت آنها تمام است و دانشآموز و معلم موظفند نسبت به تهیه امکانات و حضور در کلاسهای مجازی اقدام کنند. تجربه بسیاری از کشورها نشان میدهد که قبل از کرونا نیز لپتاپ و اینترنت رایگان از طرف مدرسه در اختیار بخش مهمی از معلمان قرار داده شده بود.
تیتر خبرها
تیترهای روزنامه
-
ضرورت توسعه آموزش مجازی
-
نحوه ایجاد «سوابق تحصیلی» هنرستانیها برای ورود به دانشگاه
-
خطر ارجاع بیماران برای تأمین تجهیزات پزشکی با تداوم کمبود نقدینگی در بیمارستانها
-
تصادفات؛ علت ۵۰۰ هزار مأموریت اورژانس در کشور
-
توقف پروژههای عمرانی فاقد ناظر ایمنی
-
موج سنگین آنفلوآنزا در مسیر مهار؛ خطر تمام نشده است



