یکی از دلایل پیچیدگی‌ موضوع حجاب ریشه‌های فردی آن است

نسخه فاطمی برای احیای حجاب

جواد شاملو 
در ذهن بسیاری از شیعیان چند گزاره و خاطره‌ مشهور از صدیقه کبری سلام‌الله علیها وجود دارد که آن‌ها را از مجالس و محافل اهل‌بیت علیهم‌السلام شنیده‌اند. گزاره‌هایی که برای دانستن آن نیازی به تحقیق و مطالعه گسترده نیست.‌ یکی از این خاطره‌ها ماجرای رو گرفتن حضرت زهرا از یک مرد کور است. ماجرایی که زیاد نقل می‌شود اما شاید عمق آن چندان کاویده نشده باشد. از کنار این ماجرا ساده می‌گذریم، اما شاید در پستوی ذهن، این سؤال برایمان باقی بماند که به‌راستی چرا حضرت زهرا باید از یک مرد کور رو می‌گرفت؟ این درست که آن حضرت نمونه‌ کامل مفهوم حیا بود اما وقتی نامحرمی او را نبیند، گویی مسئله منتفی است؛ انگار که اصلا نامحرمی وجود نداشته باشد. در این ماجرا گفته می‌شود پیامبر از دختر گرامی خود پرسید چرا باوجود نابینایی این مرد از او روگرفتی؟ حضرت زهرا پاسخ می‌دهند او مرا نمی‌بیند، من که او را می‌بینم! 
چرا این مسئله برای ما عجیب است؟ شاید چون ما از احکام اسلامی بیشتر به دنبال مصالح و کارکردهای اجتماعی هستیم. اگر تنها کارکرد اجتماعی حجاب را در نظر بگیریم حضرت زهرا نباید از کور رو می‌گرفت، چون ظاهرا هیچ مفسده اجتماعی در این صحنه وجود ندارد. اما مسئله حجاب فقط یک امر اجتماعی نیست بلکه امری فردی است. نیرویی از درون از فرد میل به ستر دارد همان‌گونه از درون فرد است که افراد میل به کشف ستر و حجاب و برهنگی پیدا می‌کنند. این میل به این معنا درونی است که الزاما وابسته به واکنش بیرونی از شخص سر نمی‌زند. بلکه او از ستر یا عدم ستر خود شخصا لذت می‌برد. 
برای درک بهتر این ماجرا، می‌توانیم از یک ماجرای قرآنی الهام بگیریم. قرآن کریم در سوره عبس، به مرد کوری اشاره می‌کند که وارد جلسه پیامبر با مشرکان شد و در این میان یکی از بزرگان بنی‌امیه (بنابر برخی نقل‌ها این شخص عثمان است) به او رو ترش کرد. در این داستان، مرد کور که عبدالله مکتوم باشد متوجه این ترش‌رویی نشده است، اما آن شخص نگرش خطایی داشته که باید اصلاح شود، چه‌ مرد کور بفهمد و چه نفهمد. غرور و تکبری که در وجود آن شخص بوده ربطی به اینکه به یک شخص توهین بشود یا نشود ندارد. قرآن با این نگرش یا احساس درونی کار دارد و می‌گوید تو از کجا می‌دانی؛ شاید این مرد درون پاکیزه‌ای داشته باشد. قضیه یک قضیه اجتماعی نیست؛ کاملا فردی است. اسلام همان‌اندازه که جمع‌گراست، فردگراست. شاید چون جامعه کوه یخی است که ریشه‌های بسیار عظیمی در فرد دارد.
حضرت زهرا وقتی از کور رو گرفتند، فرمودند او مرا نمی‌بیند؛ اینجا جنبه اجتماعی رفتار ایشان منتفی شد. سپس در ادامه فرمودند اما من او را می‌بینم؛ اینجا جنبه فردی رفتار خودش را نشان داد. دیدن یک مرد نامحرم برای زنی که سرشار از حیا و میل به ستر و عفاف است، محرکی درونی برای‌ حجاب کردن ایجاد می‌کند. 
یکی از دلایل پیچیدگی‌ موضوع حجاب فردی بودن آن است. امر فردی نیاز به کار عمیق تربیتی و فرهنگی دارد و صرفا با ملاحظات اجتماعی حل نمی‌شود. قرآن خطاب به فردی‌ که از مرد کور روترش کرد، غیرمنطقی بودن غرور را یادآوری کرد. این یعنی کار فردی و فرهنگی. یعنی غرور بد است، زشت، غیرعقلانی و غیرمنطقی است. چه تو با این غرور دل کسی را بشکنی و چه نشکنی. بی‌حیایی و میل به برهنگی و تن‌نمایی هم یک رذیله درونی است نه صرفا یک ظلم بیرونی. میل به تن‌نمایی از نقص شخصیت برمی‌خیزد. این آگاهی برای بسیاری از افراد بیدارکننده است. مهم‌تر از این توجه به تربیت است. شخصیت فرد از کودکی باید باحیا باشد چراکه این قوه او را از محرک‌های بیرونی بی‌نیاز می‌سازد.
نسخه فاطمی  برای احیای حجاب
دریافت همه صفحات
دانلود این صفحه
آرشیو