شهادت سیدرضی از سر انفعال ایران نبود، بلکه انتقام از فعالیتهای ایران بود
انتقام غاصبان از امالقرای مقاومت
جواد شاملو
اقدامات تروریستی و اخلالگرانه از سوی غاصبان، مسئلهای بود که همان روز هفتم اکتبر خیلیها پیشبینیاش میکردند. پیشبینیای که پس از اختلال هکری در پمپ بنزینها و شهادت سردار سربلند، شهید سیدرضی موسوی به وقوع پیوست. این در حالی است که میان مقاومت فلسطین و جمهوری اسلامی ایران رابطهای مبتنی بر هماهنگی ستادی و نظامی وجود ندارد. حمایت مادی و معنوی هست، اما مقاومت برای تحرک نه منتظر دستور ایران است و نه حتی به چراغ سبز ایران نیاز دارد. این حقیقتی است که از سوی رسانههای استکباری وارونه جلوه میشود اما احتمالا دشمن هم آن را قبول دارد. پس چرا بعد از هر تحرک مقاومت، رژیم صهیونسیتی موج جدیدی از اقدامات خصمانهاش را متوجه ایران میکند؟
چند دلیل میتواند باعث این اتفاق باشد. دلیل اول آن است که اسرائیل دشمن وجودی ایران است و برای عداوت با ایران معطل دلیل نیست؛ تنها بهانهای کافی است که رژیم اشغالگر به ظن خود، به ایران آسیب وارد کند. تحرکات محور مقاومت این بهانه را به رژیم اشغالگر میدهد.
دلیل دوم را میتوان در حمایت معنوی و هژمونیک ایران بر محور مقاومت جستجو کرد. ایران به رغم اینکه فرمانده نظامی محور مقاومت نیست؛ اما امالقرا و فرمانده معنوی آن است. از این رو آسیب زدن به ایران خواه ناخواه میتواند روحیه رزمندگان مقاومت را تضعیف کند. از این رو رژیم غاصب تلاش دارد با آزار ایران و شعلهور ساختن جرقههای اجتماعی، پشتوانه روانی مقاومت را خدشهدار سازد.
سوم اینکه به نفع دشمن است ایران را پشت مقاومت فلسطین نشان دهد. او این را دوست دارد که مردم جهان فلسطین را غائلهای ختمشده بدانند و آن را صرفا یک منطقه بافر و حائل برای درگیریهای نیابتی بین قدرتهای منطقه ببینند. دشمن تلاش کرد هفتم اکتبر را هم ضربه ایران جلوه دهد اما خودش با حملات جنونآمیز بعد از هفتم اکتبر، این تصویر را نابود کرد. به هر رو عملیات تروریستی علیه ایران میتواند این ظن را تقویت کند که جنگ اصلی اسرائیل، جنگ با ایران است و نه جنگ با مردم مظلوم فلسطین.
مطلب چهارم این است که دشمن امید دارد با زهر چشم گرفتن از ایران، جلوی اقدام احتمالی ایران را بگیرد. این هم خطاست. کشتن جانبرکفان مدافعان حرم چشم ما را نمیترساند و اگر بنابر مداخله باشد، این دستوپازدنهای دشمن نمیتواند جلوی آن را بگیرد.
مطلب پنجم انتقام است. دشمن وضعیت امروز منطقه را ثمره مقاومت ایران میداند و در این یک زمینه کاملا حق دارد. اینکه غرب آسیای امروز، غرب آسیای آنها نیست، تنها یک دلیل یه کلمهای دارد: جمهوری اسلامی ایران! از این رو دشمن امروز از ما خشمگین است. این نکته را ما نیز گاهی فراموش میکنید. ترور شخصیتی مثل سید رضی اساسا انتقام دشمن از ماست؛ ما سیلیای زدهایم و حالا دشمن زبونانه انتقام میگیرد. شهادت سیدرضی به دلیل انفعال ما نیست، به دلیل فعالیت ماست. انتقام سیدرضی هم الزاما یک موشک وسط تلآویو نیست که تنها دل ما خنک شود، ادامه مسیر است.
اقدامات تروریستی و اخلالگرانه از سوی غاصبان، مسئلهای بود که همان روز هفتم اکتبر خیلیها پیشبینیاش میکردند. پیشبینیای که پس از اختلال هکری در پمپ بنزینها و شهادت سردار سربلند، شهید سیدرضی موسوی به وقوع پیوست. این در حالی است که میان مقاومت فلسطین و جمهوری اسلامی ایران رابطهای مبتنی بر هماهنگی ستادی و نظامی وجود ندارد. حمایت مادی و معنوی هست، اما مقاومت برای تحرک نه منتظر دستور ایران است و نه حتی به چراغ سبز ایران نیاز دارد. این حقیقتی است که از سوی رسانههای استکباری وارونه جلوه میشود اما احتمالا دشمن هم آن را قبول دارد. پس چرا بعد از هر تحرک مقاومت، رژیم صهیونسیتی موج جدیدی از اقدامات خصمانهاش را متوجه ایران میکند؟
چند دلیل میتواند باعث این اتفاق باشد. دلیل اول آن است که اسرائیل دشمن وجودی ایران است و برای عداوت با ایران معطل دلیل نیست؛ تنها بهانهای کافی است که رژیم اشغالگر به ظن خود، به ایران آسیب وارد کند. تحرکات محور مقاومت این بهانه را به رژیم اشغالگر میدهد.
دلیل دوم را میتوان در حمایت معنوی و هژمونیک ایران بر محور مقاومت جستجو کرد. ایران به رغم اینکه فرمانده نظامی محور مقاومت نیست؛ اما امالقرا و فرمانده معنوی آن است. از این رو آسیب زدن به ایران خواه ناخواه میتواند روحیه رزمندگان مقاومت را تضعیف کند. از این رو رژیم غاصب تلاش دارد با آزار ایران و شعلهور ساختن جرقههای اجتماعی، پشتوانه روانی مقاومت را خدشهدار سازد.
سوم اینکه به نفع دشمن است ایران را پشت مقاومت فلسطین نشان دهد. او این را دوست دارد که مردم جهان فلسطین را غائلهای ختمشده بدانند و آن را صرفا یک منطقه بافر و حائل برای درگیریهای نیابتی بین قدرتهای منطقه ببینند. دشمن تلاش کرد هفتم اکتبر را هم ضربه ایران جلوه دهد اما خودش با حملات جنونآمیز بعد از هفتم اکتبر، این تصویر را نابود کرد. به هر رو عملیات تروریستی علیه ایران میتواند این ظن را تقویت کند که جنگ اصلی اسرائیل، جنگ با ایران است و نه جنگ با مردم مظلوم فلسطین.
مطلب چهارم این است که دشمن امید دارد با زهر چشم گرفتن از ایران، جلوی اقدام احتمالی ایران را بگیرد. این هم خطاست. کشتن جانبرکفان مدافعان حرم چشم ما را نمیترساند و اگر بنابر مداخله باشد، این دستوپازدنهای دشمن نمیتواند جلوی آن را بگیرد.
مطلب پنجم انتقام است. دشمن وضعیت امروز منطقه را ثمره مقاومت ایران میداند و در این یک زمینه کاملا حق دارد. اینکه غرب آسیای امروز، غرب آسیای آنها نیست، تنها یک دلیل یه کلمهای دارد: جمهوری اسلامی ایران! از این رو دشمن امروز از ما خشمگین است. این نکته را ما نیز گاهی فراموش میکنید. ترور شخصیتی مثل سید رضی اساسا انتقام دشمن از ماست؛ ما سیلیای زدهایم و حالا دشمن زبونانه انتقام میگیرد. شهادت سیدرضی به دلیل انفعال ما نیست، به دلیل فعالیت ماست. انتقام سیدرضی هم الزاما یک موشک وسط تلآویو نیست که تنها دل ما خنک شود، ادامه مسیر است.
تیتر خبرها
تیترهای روزنامه
-
رهبر معظم انقلاب مفهومی نو از عدالت جنسیتی را برای جامعه تبیین کردند
-
جایگاه زنان در جامعه ما غیرقابلانکار است
-
غرب از پاسخ فرار میکند
-
انتقام غاصبان از امالقرای مقاومت
-
دموکراسی بیریخت آمریکایی
-
نظام حقوقی عادلانه تدوین شود
-
محدودیتی برای تصدی بانوان کارآمد در مشاغل مدیریتی وجود ندارد
-
«عدالت آموزشی» در اغما
-
مشارکت گسترده لازمه تحول
-
تخصیص 58800 میلیارد تومان به طرح دارویار در سال 1401
-
خیانت دولت اردن به ساکنان غزه