رژیم غاصب با جنایتهای خود در این 100 روز طوفانالاقصی را تفسیر کرد
100 روز، هزاران شهید، میلیونها شاهد
جواد شاملو
شهید مطهری نظریهای داشت به نام نظریه منطق شهید. این نظریه بر این مبناست که شهید خون خود را میدهد تا مردم سره را از ناسره تشخیص دهند. او کشته میشود تا ذات کشنده را عیان کند؛ مقتول میشود تا قاتل را معرفی کند. این به معنای خودکشی نیست چراکه شهید در هر صورت مقاومت میکند اما تأثیر حرکت او نجات مردم از گمراهی است. این تصریح زیارت اربعین است. شهادت امام حسین علیهالسلام مردم را از جهالت و حیرت گمراهی بیدار کرد. مردم دیدند آنکه خود را خلیفه رسولالله صلوات الله علیه میخواند، پسر پیامبر را به بدترین حالت میکشد و بر نوامیس رسول خدا بیحرمتی روا میدارد.
طبق نظریه شهید مطهری هر شهید یک شمع است که خودش میسوزد اما پیرامون خود را روشن میسازد. اگر این نظریه را بپذیریم غزه امروز چهلچراغی است که مردم جهان را از حیرت گمراهی بیدار میسازد. درمان حیرت گمراهی، حیرت بیداری است. حیرت را حیرت درمان میکند. برای مردم عاشورا همچون بمبی بود که در مغزشان منفجر شود. باور نمیکردند چه رخ داده است. عصر روز دهم دشمنان هم گریه میکردند. این سؤال خود به خود به وجود آمد: چه شد که کار به اینجا رسید؟ این حیرت، درمان حیرتی بود که پیش از آن داشتند و دائم از خود میپرسیدند حق با کیست؟
امروز جهان حیرتزده است. 100 روز است که در هر روزش 100 انسان بیگناه کشته شدند. 100 روز است که در هر روزش کودکی جان خود را از دست داد. کودکی که هنوز وقت نکرده بود کیک خود را بخورد، یا تکه نانش را. یا اینکه هنوز عروسکش را در دست داشت. 100 روز است که در هر روز صدای مهیب انفجار کودکی را میلرزاند، تا آنجا که قلبش از تپش بایستد. 100 روز و هزاران شهید و میلیونها شاهد. غزه امروز نفهمیدنی است. چرا اینهمه آدم هر روز باید بمیرند؟ چرا اینهمه خانه هر روز باید بدل به قبر شود؟ چرا اینهمه بمب هر روز باید منفجر شود؟ این چرا هر یک بمبی است که کاخ غرب را در ذهن مردم جهان تخریب میکند. غرب در هر ذهنی برای خود یک کاخ دارد، که هر روز زیر بمباران این چراهاست.
در این 100 روز غرب راهی دادگاهی در ذهنها شد و به شدت بد از خود دفاع کرد. دادگاهی که بر اثر شکایت آفریقای جنوبی برپا شد یک نمونه کوچک از دادگاهی بود که هر انسانی در این 100 روز برای خود برپا کرد و خود در مسند قضاوت نشست و در آن غاصب را محکوم کرد. در ابتدای جنگ پروپاگاندای غرب این بود که جنگ را حماس آغاز کرد. کیست که امروز به این حرف نخندند؟ مثل اینکه ظالمی سر مردی را در آب فرو ببرد، او برای نجات خود دست و پا بزند و تو او را بزنی و بگویی او بود که با دست و پا زدنش جنگ را شروع کرد. رژیم غاصب با جنایتهای خود در این 100 روز طوفانالاقصی را تفسیر کرد. با ظلمهای خود آن را تبیین کرد. با فجایعی که آفرید آن را توجیه کرد. با وحشیگری خود آن را توضیح داد. با خونخواری خود آن را تجلیل کرد. دشمن حیثیت خود را به دار آویخت. مشروعیت خود را تیرباران کرد. تصویر خود را گردن زد. غزه امروز ستارهبارانی است که جلاد و شهید را به جهان نشان میدهد.
شهید مطهری نظریهای داشت به نام نظریه منطق شهید. این نظریه بر این مبناست که شهید خون خود را میدهد تا مردم سره را از ناسره تشخیص دهند. او کشته میشود تا ذات کشنده را عیان کند؛ مقتول میشود تا قاتل را معرفی کند. این به معنای خودکشی نیست چراکه شهید در هر صورت مقاومت میکند اما تأثیر حرکت او نجات مردم از گمراهی است. این تصریح زیارت اربعین است. شهادت امام حسین علیهالسلام مردم را از جهالت و حیرت گمراهی بیدار کرد. مردم دیدند آنکه خود را خلیفه رسولالله صلوات الله علیه میخواند، پسر پیامبر را به بدترین حالت میکشد و بر نوامیس رسول خدا بیحرمتی روا میدارد.
طبق نظریه شهید مطهری هر شهید یک شمع است که خودش میسوزد اما پیرامون خود را روشن میسازد. اگر این نظریه را بپذیریم غزه امروز چهلچراغی است که مردم جهان را از حیرت گمراهی بیدار میسازد. درمان حیرت گمراهی، حیرت بیداری است. حیرت را حیرت درمان میکند. برای مردم عاشورا همچون بمبی بود که در مغزشان منفجر شود. باور نمیکردند چه رخ داده است. عصر روز دهم دشمنان هم گریه میکردند. این سؤال خود به خود به وجود آمد: چه شد که کار به اینجا رسید؟ این حیرت، درمان حیرتی بود که پیش از آن داشتند و دائم از خود میپرسیدند حق با کیست؟
امروز جهان حیرتزده است. 100 روز است که در هر روزش 100 انسان بیگناه کشته شدند. 100 روز است که در هر روزش کودکی جان خود را از دست داد. کودکی که هنوز وقت نکرده بود کیک خود را بخورد، یا تکه نانش را. یا اینکه هنوز عروسکش را در دست داشت. 100 روز است که در هر روز صدای مهیب انفجار کودکی را میلرزاند، تا آنجا که قلبش از تپش بایستد. 100 روز و هزاران شهید و میلیونها شاهد. غزه امروز نفهمیدنی است. چرا اینهمه آدم هر روز باید بمیرند؟ چرا اینهمه خانه هر روز باید بدل به قبر شود؟ چرا اینهمه بمب هر روز باید منفجر شود؟ این چرا هر یک بمبی است که کاخ غرب را در ذهن مردم جهان تخریب میکند. غرب در هر ذهنی برای خود یک کاخ دارد، که هر روز زیر بمباران این چراهاست.
در این 100 روز غرب راهی دادگاهی در ذهنها شد و به شدت بد از خود دفاع کرد. دادگاهی که بر اثر شکایت آفریقای جنوبی برپا شد یک نمونه کوچک از دادگاهی بود که هر انسانی در این 100 روز برای خود برپا کرد و خود در مسند قضاوت نشست و در آن غاصب را محکوم کرد. در ابتدای جنگ پروپاگاندای غرب این بود که جنگ را حماس آغاز کرد. کیست که امروز به این حرف نخندند؟ مثل اینکه ظالمی سر مردی را در آب فرو ببرد، او برای نجات خود دست و پا بزند و تو او را بزنی و بگویی او بود که با دست و پا زدنش جنگ را شروع کرد. رژیم غاصب با جنایتهای خود در این 100 روز طوفانالاقصی را تفسیر کرد. با ظلمهای خود آن را تبیین کرد. با فجایعی که آفرید آن را توجیه کرد. با وحشیگری خود آن را توضیح داد. با خونخواری خود آن را تجلیل کرد. دشمن حیثیت خود را به دار آویخت. مشروعیت خود را تیرباران کرد. تصویر خود را گردن زد. غزه امروز ستارهبارانی است که جلاد و شهید را به جهان نشان میدهد.