مروری بر فیلمهای قهرمانمحور جشنواره فجر چهل و دوم
اساسا علاقه به یک قهرمان سن نمیشناسد چون دوست داشتن یک فرد امری وابسته به زمان نیست اما ریشه کلمه قهرمان چیست؟ شاید برایتان جالب باشد که بدانید ریشه واژه «قَـهرمان» واژه «کَهرمان» است که پیوندی از «کهر» یا «کار»+ «مَن» یا «مان» است به معنی «مرد کار». منظور از مرد، آدمیست انسانی که کارکُن و کارآمد و کارش بی مانند است.به گزارش تسنیم، تصویری که از «قهرمان» در ذهن افراد نقش میبندد یا وابسته به فیلمهاییست که دیده و یا کتابهایی که در طول زندگی خود خواندهاند. البته ناگفته نماند در این میان ایده بسیاری از آثار تصویری از کتابها و داستانهایی میآید که بعضا افراد خواندهاند و شاید بتوان گفت تاثیر تصویر به دلایل مختلف از کتاب بعضا بیشتر و ماندگاری آن در ذهن پایدارتر است.اما ما چه قدر در به تصویر کشیدن قهرمانان خود موفق عمل کردیم؟ چه قدر از گنجینه ادبیات غنی و میراثی که در این زمینه داریم، بهره بردیم تا با زبان تصویر با مردم سخن بگوییم؛ مردمی که این روزها به دلایل متعدد تماشای 2 ساعت فیلم را به خواندن یک رمان 500 صفحهای برای اطلاع از زندگی یک قهرمان ترجیح میدهند. آیا ما در جامعهمان به جز قهرمانان دفاع مقدس که خود دریایی از قصه است و تا سالیان سال میتوان درباره آن فیلم ساخت، به قهرمانانی پرداختیم که اتفاقات بزرگی را در جامعه رقم زدهاند و بذر امید را در دل مردم کاشتند؟ هزاران پرسش دیگر میتوان مطرح کرد به ویژه که امروزه بسیاری از منتقدان و کارشناسان سینما معتقدند یکی از نقاط ضعف سینمای ایران در حال حاضر عدم وجود قهرمان در آثار سینمایی است.
پای «قهرمان» چه زمان به قصهها باز شد؟
آنگونه که به نظر میرسد پس از پیروزی انقلاب اسلامی، فرهنگ ما دچار تحولاتی شد که یکی از همین تغییرات مربوط به واژه قهرمان بود. به گونهای که به قهرمان بودن ملت تاکید و این مسئله مطرح شد که ما دیگر احتیاجی به قهرمانسازی نداریم و باید از کاراکترهای قهرمان به سبک کشورهای دیگر و همچون فیلمفارسی امتناع کرد.این وضعیت شاید تا سالها ادامه پیدا کند و حتی در دهه 80 برخی از بازیگران چهره که حال به آنها سلبریتی گفته میشود، جای قهرمان را در آثار سینمایی گرفتند. خوشبختانه از دهه 90 ورق برگشت و سینمای قهرمانمحور که مدتی به فراموشی سپرده شده بود، با ساخت فیلمهایی نظیر «23 نفر»، «ایستاده در غبار»، «به وقت شام»، «تنگه ابوقریب»، «چ»، «منصور» و... بحث توجه به قهرمانان جمعی و حتی قهرمان فردی به میان آمد و این امر میان نهادهای متولی فرهنگ و هنر جدی گرفته شد.شاید یکی از دلایلی که پیش از دهه 80 کمتر به آثار ساخت قهرمانمحور توجه شده، حساسیتهایی است که در ساختار سینمای ایران وجود دارد؛ به هر حال پرداختن به یک شخصیت قهرمان و قراردادن آن شخصیت در چارچوب باورها و بایدها و نبایدها، یک توجه مضاعف میطلبد به طوری که هم باید توانایی داستاننویسی، شخصیتپردازی، ترسیم قهرمان و تبدیل کردن آن به یک فیلمنامه را داشته باشیم و هم اینکه مختصات شخصیت به گونهای باشد که در چارچوب قرار بگیرد. از سوی دیگر ساخت آثار قهرمانمحور به واسطه حساسیتهای بعضا بیش از حد و بودجهمحور بودن شاید نیازمند حضور جدی نهادهای حاکمیتی و دولتی است. یکی از نهادهایی که میتواند در زمینه قهرمانسازی و ساخت آثاری مرتبط با این مسئله جریانساز باشد سازمان سینمایی سوره است؛ نهادی وابسته به حوزه هنری که از پایان سال 99 تا به امروز، با توجه به اهداف تعیین شده و بودجهای که در اختیار داشته، در این مسیر با ساخت آثاری همچون «هِناس» و «دسته دختران» قدم گذاشته است.در همین راستا اگر بخواهیم مروری بر قصه فیلمهای «هِناس» و «دسته دختران» داشته باشیم باید بگوییم فیلم «هِناس» به کارگردانی حسین دارابی و تهیهکنندگی محمدرضا شفاه، روایت بخشهایی از زندگی دانشمند هستهای، شهید داریوش رضایینژاد است که سال 1390 مقابل چشم همسر و دختر پنج سالهاش ترور شد. فیلم سینمایی «دسته دختران» نیز اثریست که برای اولین بار روزهای پُرتلاطم جنگ در خرمشهر را از زاویه مقاومت زنان به تصویر کشیده است؛ آنانی که قهرمانانه مقابل دشمن ایستادند و به دفاع از میهن خود پرداختند.
امسال هم سازمان سینمایی سوره به همراه سازمانهای دیگر اقدام به تولید کارهای قهرمانمحور کردهاست. در ادامه گزارش، اشاره کوتاهی به موضوع هرکدام از آثار قهرمانمحور جشنواره فیلم فجر چهل و دوم خواهیم داشت:
«آسمان غرب»
«ستاره درخشان جنگ کردستان» عنوانیست که به خلبان شهید علیاکبر شیرودی اطلاق میشود؛ فردی که بیشتر مخاطبان او را با سریال «سیمرغ» به یاد میآوردند. مشخص نیست که چرا تاکنون در آثار سینمایی به زندگی این خلبان پرداخته نشده است اما امسال فیلم سینمایی «آسمان غرب» دومین تجربه کارگردانی محمد عسکری به تهیهکنندگی حبیب والینژاد قرارست روایتگر مقطع مهمی از زندگی ایشان را برای مخاطبان علاقهمند روایت کند. این اثر با نگاهی متفاوت، رشادت، غیرت و میهندوستی خلبان شهید علیاکبر شیرودی و دیگر همرزمانش را در روزهای آغازین جنگ به تصویر میکشد.هنوز اطلاعات بیشتری از این پروژه رسانهای نشده است و باید منتظر ماند و دید قرارست چه قصهای را روایت کند.
«احمد»
شهید احمد کاظمی از آن دسته فرماندهانی است که همچون همرزم شهیدش حاج قاسم سلیمانی هیچ زمان به دنبال شناخته شدن و اسم و رسم برای خود نبود؛ به گونهای که هنوز بسیاری از افراد نمیدانند تنها فردی که بلافاصله پس از وقوع زلزله بم همراه با سردار سلیمانی در این شهر حاضر شد و به مردم یاری رساند، احمد کاظمی بود.امیرعباس ربیعی در سومین تجربه کارگردانی با ساخت فیلم سینمایی «احمد» برای اولین بار قصهای ناگفته از 18 ساعت ابتدایی حادثه تراژیک زلزله بم و اقدام قهرمانانه شهید احمد کاظمی در این ساعات پُرالتهاب را روایت میکند. این اثر به تهیهکنندگی حبیب والینژاد و نویسندگی امیرعباس ربیعی و رضا محبینوری در ژانر حادثهای و فضای متفاوت تولید شده است. شهید احمد کاظمی اما از نخستین کسانی بود که به همراه نیروهایش به ساخت و تعمیر بخشهای حیاتی فرودگاه پرداختند تا امکان انتقال مجروحان فراهم باشد. او با بهکارگیری هواپیماها و بالگردهای نیروی هوایی سپاه، کاری کرد تا مجروحان این زلزله توسط ناوگان هوایی سپاه از منطقه تخلیه شوند و برای مداوا به سایر شهرها اعزام شوند.
پای «قهرمان» چه زمان به قصهها باز شد؟
آنگونه که به نظر میرسد پس از پیروزی انقلاب اسلامی، فرهنگ ما دچار تحولاتی شد که یکی از همین تغییرات مربوط به واژه قهرمان بود. به گونهای که به قهرمان بودن ملت تاکید و این مسئله مطرح شد که ما دیگر احتیاجی به قهرمانسازی نداریم و باید از کاراکترهای قهرمان به سبک کشورهای دیگر و همچون فیلمفارسی امتناع کرد.این وضعیت شاید تا سالها ادامه پیدا کند و حتی در دهه 80 برخی از بازیگران چهره که حال به آنها سلبریتی گفته میشود، جای قهرمان را در آثار سینمایی گرفتند. خوشبختانه از دهه 90 ورق برگشت و سینمای قهرمانمحور که مدتی به فراموشی سپرده شده بود، با ساخت فیلمهایی نظیر «23 نفر»، «ایستاده در غبار»، «به وقت شام»، «تنگه ابوقریب»، «چ»، «منصور» و... بحث توجه به قهرمانان جمعی و حتی قهرمان فردی به میان آمد و این امر میان نهادهای متولی فرهنگ و هنر جدی گرفته شد.شاید یکی از دلایلی که پیش از دهه 80 کمتر به آثار ساخت قهرمانمحور توجه شده، حساسیتهایی است که در ساختار سینمای ایران وجود دارد؛ به هر حال پرداختن به یک شخصیت قهرمان و قراردادن آن شخصیت در چارچوب باورها و بایدها و نبایدها، یک توجه مضاعف میطلبد به طوری که هم باید توانایی داستاننویسی، شخصیتپردازی، ترسیم قهرمان و تبدیل کردن آن به یک فیلمنامه را داشته باشیم و هم اینکه مختصات شخصیت به گونهای باشد که در چارچوب قرار بگیرد. از سوی دیگر ساخت آثار قهرمانمحور به واسطه حساسیتهای بعضا بیش از حد و بودجهمحور بودن شاید نیازمند حضور جدی نهادهای حاکمیتی و دولتی است. یکی از نهادهایی که میتواند در زمینه قهرمانسازی و ساخت آثاری مرتبط با این مسئله جریانساز باشد سازمان سینمایی سوره است؛ نهادی وابسته به حوزه هنری که از پایان سال 99 تا به امروز، با توجه به اهداف تعیین شده و بودجهای که در اختیار داشته، در این مسیر با ساخت آثاری همچون «هِناس» و «دسته دختران» قدم گذاشته است.در همین راستا اگر بخواهیم مروری بر قصه فیلمهای «هِناس» و «دسته دختران» داشته باشیم باید بگوییم فیلم «هِناس» به کارگردانی حسین دارابی و تهیهکنندگی محمدرضا شفاه، روایت بخشهایی از زندگی دانشمند هستهای، شهید داریوش رضایینژاد است که سال 1390 مقابل چشم همسر و دختر پنج سالهاش ترور شد. فیلم سینمایی «دسته دختران» نیز اثریست که برای اولین بار روزهای پُرتلاطم جنگ در خرمشهر را از زاویه مقاومت زنان به تصویر کشیده است؛ آنانی که قهرمانانه مقابل دشمن ایستادند و به دفاع از میهن خود پرداختند.
امسال هم سازمان سینمایی سوره به همراه سازمانهای دیگر اقدام به تولید کارهای قهرمانمحور کردهاست. در ادامه گزارش، اشاره کوتاهی به موضوع هرکدام از آثار قهرمانمحور جشنواره فیلم فجر چهل و دوم خواهیم داشت:
«آسمان غرب»
«ستاره درخشان جنگ کردستان» عنوانیست که به خلبان شهید علیاکبر شیرودی اطلاق میشود؛ فردی که بیشتر مخاطبان او را با سریال «سیمرغ» به یاد میآوردند. مشخص نیست که چرا تاکنون در آثار سینمایی به زندگی این خلبان پرداخته نشده است اما امسال فیلم سینمایی «آسمان غرب» دومین تجربه کارگردانی محمد عسکری به تهیهکنندگی حبیب والینژاد قرارست روایتگر مقطع مهمی از زندگی ایشان را برای مخاطبان علاقهمند روایت کند. این اثر با نگاهی متفاوت، رشادت، غیرت و میهندوستی خلبان شهید علیاکبر شیرودی و دیگر همرزمانش را در روزهای آغازین جنگ به تصویر میکشد.هنوز اطلاعات بیشتری از این پروژه رسانهای نشده است و باید منتظر ماند و دید قرارست چه قصهای را روایت کند.
«احمد»
شهید احمد کاظمی از آن دسته فرماندهانی است که همچون همرزم شهیدش حاج قاسم سلیمانی هیچ زمان به دنبال شناخته شدن و اسم و رسم برای خود نبود؛ به گونهای که هنوز بسیاری از افراد نمیدانند تنها فردی که بلافاصله پس از وقوع زلزله بم همراه با سردار سلیمانی در این شهر حاضر شد و به مردم یاری رساند، احمد کاظمی بود.امیرعباس ربیعی در سومین تجربه کارگردانی با ساخت فیلم سینمایی «احمد» برای اولین بار قصهای ناگفته از 18 ساعت ابتدایی حادثه تراژیک زلزله بم و اقدام قهرمانانه شهید احمد کاظمی در این ساعات پُرالتهاب را روایت میکند. این اثر به تهیهکنندگی حبیب والینژاد و نویسندگی امیرعباس ربیعی و رضا محبینوری در ژانر حادثهای و فضای متفاوت تولید شده است. شهید احمد کاظمی اما از نخستین کسانی بود که به همراه نیروهایش به ساخت و تعمیر بخشهای حیاتی فرودگاه پرداختند تا امکان انتقال مجروحان فراهم باشد. او با بهکارگیری هواپیماها و بالگردهای نیروی هوایی سپاه، کاری کرد تا مجروحان این زلزله توسط ناوگان هوایی سپاه از منطقه تخلیه شوند و برای مداوا به سایر شهرها اعزام شوند.
تیتر خبرها
تیترهای روزنامه