ممنوعیت فعالیت معلم بلاگرها درست یا غلط؟
تیغ دولبه معلم بلاگری
گروه اجتماعی
نظام آموزشی ما مدتهاست که با پدیدهای به نام «معلم بلاگرها» روبهرو است و اگرچه آموزشوپرورش در روزهای اخیر این کار را ممنوع اعلام کرده، اما گروهی از صاحبنظران میگویند همه معلم بلاگرها را نباید با یک چوب راند. آنهایی که هدف و تمرکزشان صرفا تولید محتوای آموزشی است، میتوانند در انتقال بهتر مفاهیم درسی به دانشآموزان کمک کنند. البته بر سر این موضوع عدهای در جایگاه موافق و عدهای مخالف باهم رودررو شدهاند ولی هر دو طیف در این مورد اشتراک نظر دارند، که نظام آموزشی ما هنوز دستورالعملی برای فعالیت معلمان در فضایمجازی تهیه نکرده و همین امر سبب شده بعضا محتواهایی برخلاف هنجارها و ارزشهای جامعه تولید و الگوی نامناسبی برای دانشآموزان بهحساب آید. بارها نیز ویدئوهایی در شبکههای اجتماعی دستبهدست چرخیده و جنجالبرانگیز شده است.
فضای مجازی در سالهای اخیر تحت تأثیر بلاگرها بودهاست؛ پدیدهای نوظهور که با گسترش استفاده ازشبکههای اجتماعی
مختلف درمیان کاربران زیادی شکلگرفته است، اما هنگامیکه از معلمبلاگرها سخن میگوییم، ماجرا کمی متفاوت میشود. بلاگرها بهدنبال کسب شهرت و منفعت مادیاند. ازاینرو، وقتی قرار باشد معلمی باهدف درآمدزایی به این عرصه وارد شود، از اهداف اصلی نظام آموزشی دور خواهد شد.
البته بلاگری معلمها میتواند مزیت و فرصتی هم برای نظام آموزشی باشد. معلمان توانمند و خلاقی که قادرند از این ظرفیت در جهت بهبود فضاهای آموزشی، سادهسازی محتوای دروس و اشتراکگذاری آنها با دیگران استفاده کنند، اما واقعیت این است که همه معلمها با چنین رویکرد و هدفی وارد حوزه بلاگری نشدهاند. گاهی محتواهای تولیدی، برای دانش آموزان مناسب نیست و فضای اندیشیدن و پرسشگری در کلاس درس جای خود را به چهره شدن معلم در فضای مجازی میدهد.
معلم بلاگری ممنوع!
دراینباره، «علی فرهادی»، سخنگوی وزارت آموزشوپرورش، معلم بلاگری را «ممنوع» دانسته و گفته است: معلم بلاگر موضوعی است که اخیرا مطرحشده و با توجه به توسعه فناوری و شبکههای اجتماعی این کار «ممنوع» است، زیرا حریم خصوصی دانشآموز محترم است و باید توسط خانواده و نظام تعلیم و تربیت در مدرسه حفظ شود. او در گفتوگو با ایسنا دانشآموزان را معصوم و پاک توصیف و افزوده: «دانشآموز آسیبپذیر و در دفاع از حقوق خود ضعیف است، زیرا بلوغ ندارد و سنش کم است، بنابراین اگر معلمان در فضایی بهعنوان معلم بلاگر فعالیت داشته باشند و حقوق خصوصی دانشآموز را نقض کنند طبق قانون برخورد میشود، چراکه موظف به حفظ حقوق کودکان در آموزشوپرورش هستیم.»
فرهادی هشدار داده است که «در بستر قانون رسیدگی به تخلفات اداری معلمان و کارمندان که مصوب نهادهای قانونگذار است، اگر کسی حریم و حقوق دانشآموز را نقض کند، مطابق قانون برخورد میکنیم.» مدیرکل آموزشوپرورش شهرستانهای استان تهران هم خبر داده است که «ضبط فیلم از دانشآموزان در کلاس درس که منجر به ورود به حریم خصوصی آنها میشود، ممنوع است و خانوادهها حق شکایت دارند. حریم خصوصی نهفقط در مدرسه و کلاس درس، بلکه در تمام ابعاد زندگی شهروندان باید موردتوجه قرار گیرد. بنابراین اگر مطلع شویم معلمی در کلاس درس این اقدامات را انجام میدهد، حتما با آن برخورد میکنیم.»
هم تهدید و هم فرصت
بااینحال، علیرغم اعلام ممنوعیت از سوی آموزشوپرورش و هشدارهایی که دراینباره صورت گرفته، پدیده معلم بلاگری را باید هم به چشم تهدید و هم فرصت دید؛ پدیدهای که مزیتها و به همان نسبت چالشها و مشکلاتی به همراه دارد. فاطمه بنیادی، دکترای علوم ارتباطات و پژوهشگر حوزه علم در باب مزایای این موضوع به «شفقنا» میگوید: «گاهی تدریس فرد آنقدر جذاب است که سبب شده تا تعداد مخاطبانش بالا برود. این افراد یکسری خلاقیت درروش تدریس محتوایشان دارند یا ممکن است سادهسازی محتوایشان بسیار بالا باشد و سبب شود تا مخاطبان باعلاقهمندی بیشتری آنها را دنبال کنند. این عرضه روش تدریس و اشتراکگذاری آن با اعضای جامعه میتواند اتفاق خوبی باشد. چون از طرفی افراد بیشتری به آن دسترسی پیدا میکنند، از طرف دیگر از زاویه دید سایر همکاران این اشتراک تجربه، اتفاق جذابی است. خیلیها با استفاده کردن از محتواهای تولیدشده توسط معلم بلاگرها در شبکههای اجتماعی، ترسشان از مواجهه با آموزش در خارج از مدرسه ریخته است و تمرکز بر روی پداگوژی اتفاق خوبی است. خیلیها دیدند که همکارانشان در سنین بالا و…، در این دورههای آموزشی شرکت کردهاند و از محتواهای آن استفاده میکنند. در چنین شرایطی پدیده پخش مسئولیت اتفاق میافتد، یعنی گویی دیگر تنها نیستند و افرادی مشابه آنها هم وجود دارند که به سمت یادگیری این آموزشها میروند که خود سبب ترغیب دیگران میشود. موردی که معلمها میتوانند در انتقال تجربه از آن استفاده کنند، عکسالعمل مخاطبان به مدل خاصی از آموزش است. به عبارتی گاهی ارزیابی محتواهای منتشرشده توسط مخاطبان برای معلمان دیگر راهگشاست و این هم از مزایای معلم بلاگری است.»
این پژوهشگر در ادامه، بابیان چالشهای احتمالی این پدیده عنوان میکند: «عملکرد معلم بلاگرهایی که فضای بلاگ را به کلاس میبرند و از کاراکتر دانشآموزان استفاده میکنند، با آسیب بیشتری همراه است. به عبارتی همه آسیبهایی که یک کودک ممکن است در فضای مجازی با آن مواجه شود، در اینجا همچنین امکانی وجود دارد. علاوه بر آن متأسفانه مغز انسان بهگونهای طراحیشده که کمتر پذیرای غم، غصه، ناراحتی و… است، بنابراین کسی که در محتواهایش از خرده روایتها استفاده میکند، نمیتواند این بخش از زندگیاش را نشان دهد و ناچار به مخفی کردن واقعیتها و لبخند غیرواقعی زدن میشود که به لحاظ روانی دارای آسیبهایی است و از زاویه دید مخاطب هم این آسیبها وجود دارد. این نوع معلم بلاگری که کاراکترها را سرکلاس انتخاب میکند و شاگردان را درگیر این کار میکند، میتواند آسیبهای دیگری هم داشته باشد ازجمله برای اینکه مخاطبان را با خود همراه کنند، باید همیشه در کلاس پست شاد داشته باشند چراکه جریان عادی زندگی، کمتر ترند میشود.»
معلم بلاگرها؛ از تعمیق یادگیری تا سادهسازی مطالب
ابراهیم سحرخیز، معاون اسبق آموزش متوسطه وزارت آموزشوپرورش در این زمینه، نکاتی را در گفتوگو با «رسالت» مطرح کرده است. او معلم بلاگری را با رعایت یکسری شروط و چارچوبها فرصت تلقی کرده و میگوید: «اگر این معلمان از فضای مجازی و اپلیکيشنهای داخلی و تحت نظارت سیستم استفاده کنند، میبایست تمام تبعات قانونی و الزامات آن را بپذیرند و چنانچه خارج از آن چارچوب است، امکانی برای نظارت وجود ندارد. اما درمجموع نباید چنین فضایی را محدود و بلاگر معلمان را تهدید بدانیم، چراکه معتقدم این اقدام، فرصتسوزی است. امروز در بحث استفاده از شیوهها و روشهای نوین یاددهی- یادگیری یا بهکارگیری روشهای فناوری هوشمند در فضای مجازی باید به افراد اجازه رقابت بدهیم، چون باعث بروز خلاقیت خواهد شد. در حیطه معلمی نمیتوانید یک روش تدریس را تحمیل کنید. ممکن است برخی به دلیل خلاقیت و نوآوری بتوانند محتوای خوبی در فضای مجازی ارائه دهند. گاهی تدریس یک معلم بهقدری جذاب است که مخاطب را با خود همراه میکند. درگذشته این فضا وجود نداشت، و اگر در یک مدرسه گمنام و یا شناختهشدهای؛ معلم مبتکری تدریس میکرد، شیوه آموزش او دهانبهدهان میچرخید و خانوادهها به سراغ آن مدرسه و معلم میرفتند و حتی با او کلاس خصوصی برمیداشتند، یا بعضا وارد فضاهایی میشدند که به صلاح آموزشوپرورش نبود، بهاینترتیب معضلاتی پدید میآمد و چون خارج از مدرسه بود، کنترل آن به لحاظ قانونی با نظام آموزشی نبود، بنابراین خانوادهها میبایست تبعات و عواقب آن را میپذیرفتند. اکنون هم فضای مجازی یک فرصت است، در عین اینکه میتواند تهدید هم باشد. اگر معلم بلاگرها یا افرادی که در این زمینه فعالیت میکنند، در روشهای یاددهی- یادگیری دارای نوآوری باشند و یا در تفهیم بیشتر محتوا و مفاهیم کلیدی به دانشآموزان کمک کنند، هیچ اشکالی ندارد. بستههای کمکآموزشی میتواند کتاب و یا ویدئوکلیپ باشد و معلمان ما اگر به شیوه بهتری بتوانند محتوای درسی را در فضای مجازی ارائه کرده و زمینهای برای تعمیق یادگیری و سادهسازی مطالب دشوار کتب درسی فراهم کنند، باید از این مسئله استقبال کرد. البته بعضی از معلم بلاگرها وارد تکنیکهای تستزنی و نمونه سؤالات امتحانی شدهاند که این مسئله هم ایرادی ندارد، مادامیکه کنکور برقرار است، نمیتوان مانع چنین فعالیتهایی شد. در صورت برخورد هم اینگونه معلمان شیوه دیگری در پیش میگیرند و یا به یک طریق دیگری مخاطبان خود را پیدا میکنند.»
سحرخیز در ادامه با اشاره به مصوبه شورای عالی آموزشوپرورش در مورد ساماندهی تولید محتوای دروس بیان میکند: «طبق این مصوبه، نظارت بر محتوای الکترونیک و یا کتابهای کمکدرسی نوپدید، برعهده آموزشوپرورش است و نهاد مسئول هم سازمان پژوهش و برنامهریزی کتابهای درسی است، در اینجاست که باید نظارتهای لازم صورت بگیرد. چون روشهای یاددهی- یادگیری ما ممکن است یک رویکرد تلفیقی هم داشته باشد. بهعنوانمثال احتمال دارد معلمی که زبان انگلیسی درس میدهد، در بیان مثالهای خود برای تفهیم بهتر مطلب، واژگانی را بهکار ببرد، که بدآموزی دارد و یا بافرهنگ دینی و اعتقادی ما در تعارض است، آنجا میتوان از طریق پلیس فتا به شکل قانونی طرح شکایت کرد و با مسببین و سوءاستفادهگران برخورد قانونی و حقوقی به عمل آورد. در غیر این صورت اگر معلمان ما محتوای کتاب را بهخوبی در کلاس آموزش داده و مسائل را از طریق سادهترین راهحلها پاسخ دهند و فیلم آن را در اینستاگرام منتشر کنند، اقدامی مؤثر و جالب است. امروزه برخی معلمان خلاق و مبتکر با روشهای ملموستر و بهتری، نمونه سؤالات مرکز تیزهوشان و برخی المپیادها در سایر کشورها را حل و در فضای مجازی منتشر میکنند، این اشکالی ندارد چون برای دانشآموزان مفید است و یا بعضا معلم بلاگرها روشهای تندخوانی و تکنیک تستزنی را آموزش میدهند که این هم مفید فایده است. دانشآموزانی که متعلق به طبقات پایین جامعهاند اغلب در مدارس دولتی و با کمترین امکانات تحصیلکرده و برای فراگیری بهتر دروس به لحاظ مادی امکان دسترسی به معلم خصوصی را ندارند، طبیعتا از طریق برخی معلم بلاگرها امکانی برای تفهیم بهتر دروس فراهمشده و ارزانتر هم تمام میشود.»
لزوم تهیه دستورالعملهای اجرایی و نظارتی ویژه
معاون اسبق آموزش متوسطه به این موضوع هم گریز میزند، که برخی عنوان میکنند حضور معلم در فضای مجازی و بلاگری کردن، از اقتدار معلم در کلاس درس میکاهد، درحالیکه معتقدم «نمیتوان فضای مجازی را به روی دانشآموزان بست و باتوجه به توسعه فناوریهای هوشمند، نباید دانشآموزان و معلمان را برای تمرکز صرف بر کتابهای درسی ملزم کرد. عصر مولتیمدیاست و آلترناتیو و پدیدههای زیادی در کنار معلم وجود دارند، آن معلمی که میتواند در طوفان رقابت خودش را حفظ کند، و حرف تازهای برای گفتن داشته باشد، برنده است. اگرچه امروزه دسترسی به اطلاعات زیاد است، ولی نقش معلم بهعنوان راهبر آموزشی هنوز هم یک نقش منحصربهفرد و کلیدی است. این معلمان هستند که از میان تمامی محتواهای آموزشی در فضای مجازی، میتوانند دانشآموزان را راهنمایی کنند که کدام محتوای ارائهشده مناسب است. واقعیت این است که معلم بلاگرها میتوانند به خلاقیت بیشتر دانشآموزان و اندیشیدن به راهحلهای غیرکلیشهای در حل مسائل درسی کمک کنند. بنابراین باید چنین فضایی را مدیریت و بر آن نظارت کرد و چنانچه محتوای ارائهشده، در تعارض با اهداف درسی و آموزههای اخلاقی باشد، برخوردهای لازم صورت پذیرد.»
سحرخیز تأکید میکند که «نباید معلمان بلاگر را تهدید و مانع فعالیت آنها در شبکههای اجتماعی شد. اگر محتوای تولیدی آنها بدآموزی دارد و در تعارض با اهداف آموزشوپرورش است، باید به شکل مورد به مورد تصمیمگیری و برخورد کرد. اما اینکه بهصورت کلی فعالیت معلم بلاگرها را ممنوع کنیم، به نظر میرسد که رویه درست و سنجیدهای نیست.
نظارت بر فعالیت و ساماندهی آنها، نتایج مثبت و مؤثری بهدنبال دارد. درگذشته الگوهای برتر تدریس را معرفی و از معلمان میخواستند به سمت تولید محتوای الکترونیک گام بردارند. در بدو شیوع کرونا هم شبکه شاد راهاندازی و از معلمان خواسته شد محتوای مکمل تولید و در این شبکه بارگذاری کنند، در چنین فضایی چه اشکال دارد معلمان علاقهمند؛ در قالب فعالیت بلاگری، با رعایت خطوط قرمز، محتوای آموزشی تولید کنند. اگر به اینها اجازه فعالیت بدهیم، وارد فضایی نخواهند شد که از کنترل ما خارج است. چنانچه مدیریت و نظارت لازم صورت پذیرد، زمینه برای رقابت بین معلمان فراهم خواهد شد. حرکتهایی ازایندست مخاطب دارد و مورد اقبال دانشآموزان و خانوادههاست. البته سخنگوی آموزشوپرورش فعالیت معلم بلاگرها را ممنوع اعلام کرده و گفته است برخورد میشود و یا ممکن است اینها را به دادگاه اداری معرفی کنیم، درحالیکه بهجای برخوردهای اینچنینی، باید بهصورت مصداقی، موارد تخطی معلم بلاگرها اعلام شود. طبیعتا باید استدلالی برای برخورد وجود داشته باشد، معلم بلاگرها نیز، برای دفاع از تولید محتوای خود باید ادله و استدلالی داشته باشند. گاهی یک معلم در منزل خودش محتوایی آموزشی ارائه میکند که در این صورت موضوع متفاوت است. اما اینکه از محیط مدرسه سوءاستفاده کرده و از دانشآموزان باهدف کسب درآمد فیلم بگیرند و یا محتوایی غیراخلاقی ارائه دهند، صحیح نیست و حتما باید برخوردهای لازم صورت بگیرد. اگر هدف معلم بلاگر از تهیه ویدئو در کلاس درس، درآمدزایی باشد، شأن و منزلت مدرسه و دانشآموز از بین میرود. در برخی موارد معلم بلاگرها قصدشان درآمدزایی نیست و ضمن هماهنگی با مدیر مدرسه، رضایت خانواده دانش آموزان را هم جلب کردهاند، در این صورت هیچ مانعی ندارد. البته در اینگونه موارد نمیتوان بهشکل کلی اظهارنظر کرد و چنانچه مسئولان ذیربط و مقامات آموزشی شیوهنامه ویژهای تنظیم و معلم بلاگرها هم مطابق آن عمل کنند، مشکلی وجود نخواهد داشت و حتما در هنگام تخطی و تخلف هم باید پاسخگو باشند.»
ضبط کلیپ در ساعت رسمی آموزش ممنوع
نرگس ملکزاده هم در قامت مدیر مدرسه و کارشناس خُبره نظام آموزشی، اگرچه موافق پدیده معلم بلاگری نیست، اما بر تهیه دستورالعمل و شیوهنامهای برای فعالیت آنها تأکید و در گفتوگو با «رسالت» میگوید: «بلاگری معلمان در کلاس درس باهدف کسب درآمد، قابلپذیرش نیست، بااینحال چنانچه معلمی خارج از ساعت آموزش رسمی، از فرآیند آموزش در کلاس خودش فیلمی تهیه، و بهعنوان محتوای آموزشی با دیگران به اشتراک بگذارد، جای قدردانی دارد و باید به فعالیتهای او در زمینه بلاگری در نظام ارتقای شغلی امتیاز مثبت هم داد، ولی برخی معلم بلاگرها کلیپهای طنز و چالشهای فضای مجازی را با حضور دانشآموزان در کلاس درس تهیه و بعد هم در اینستاگرام با مخاطبان خود به اشتراک میگذارند. ضبط یک کلیپ بخش زیادی از ساعت آموزش رسمی را میگیرد، آن ساعت حق دانشآموز است و نباید وقت آموزشی محصلان صرف تبلیغ و رونق کسبوکار معلم در فضای مجازی شود. به همین علت لازم است دستورالعمل و بخشنامهای تهیه و چارچوب فعالیت بلاگری در کلاس درس مشخص شود. همانطور که در زمینه برخورد با دانشآموزان، دستورالعمل و بخشنامههایی وجود دارد، برای چنین فضاهایی نیز باید دستورالعملی وجود داشته باشد و در هنگام عدم رعایت هنجارها و موازین اخلاقی، اقدامات قانونی لازم در دستور کار قرار گیرد. اما اینکه بهیکباره بخواهیم در برابر معلمان گارد بگیریم و بلاگری را در کلاس درس ممنوع اعلام کنیم، قابلقبول نیست، چون اغلب اینها معلمان جوان هستند و ایدههای خوب آموزشی دارند، طبیعتا برخیها از مسیر ارائه محتوای درس منحرفشدهاند که تدوین دستورالعمل در این زمینه کارساز است. تابستان امسال بود که وزیر آموزشوپرورش از تدوین پروتکلی برای نحوه فعالیت معلم بلاگرها خبر داد، اما در حال حاضر که 6 ماه از سال گذشته، هیچ اقدامی انجامنشده، حتی قبلتر از آن، وقتی کلیپ معلم بلاگر مازندرانی در فضای مجازی دست بهدست میچرخید، باید دستورالعمل و بخشنامهای تهیه و به مدارس ابلاغ میشد و پسازآن در صورت تخطی معلمان، تذکر و مواجهه درستی صورت میگرفت.»
این مدیر مدرسه خاطرنشان میکند: «اگر بناست دستورالعملی در این زمینه تهیه شود، نباید به نحوی باشد که معلمان محدودیت بیشازاندازهای احساس کنند. با صدور بخشنامه و یا دستورالعمل سختگیرانه جلوی خلاقیت این معلمان گرفته خواهد شد. آنچه باید در این چارچوب مشخص باشد، حدومرز فعالیت آنهاست. بعضا برخی معلمان ما کلاس درس را با فضای کسبوکار اشتباه گرفتهاند و با تهیه کلیپ در ساعت رسمی آموزش بهدنبال درآمدزایی هستند و بهدنبالکنندگان خود، نمونه سؤال و بستههای کمکآموزشی میفروشند. درحالیکه باید در ساعت رسمی آموزش اشکالات را برطرف و یا به سؤالات دانشآموزان پاسخ گفت. به نظر میرسد، مدیران مدارس هم باید بر این مسئله کنترل و نظارت کرده و فعالیت معلمان خود را رصد کنند.»
نظام آموزشی ما مدتهاست که با پدیدهای به نام «معلم بلاگرها» روبهرو است و اگرچه آموزشوپرورش در روزهای اخیر این کار را ممنوع اعلام کرده، اما گروهی از صاحبنظران میگویند همه معلم بلاگرها را نباید با یک چوب راند. آنهایی که هدف و تمرکزشان صرفا تولید محتوای آموزشی است، میتوانند در انتقال بهتر مفاهیم درسی به دانشآموزان کمک کنند. البته بر سر این موضوع عدهای در جایگاه موافق و عدهای مخالف باهم رودررو شدهاند ولی هر دو طیف در این مورد اشتراک نظر دارند، که نظام آموزشی ما هنوز دستورالعملی برای فعالیت معلمان در فضایمجازی تهیه نکرده و همین امر سبب شده بعضا محتواهایی برخلاف هنجارها و ارزشهای جامعه تولید و الگوی نامناسبی برای دانشآموزان بهحساب آید. بارها نیز ویدئوهایی در شبکههای اجتماعی دستبهدست چرخیده و جنجالبرانگیز شده است.
فضای مجازی در سالهای اخیر تحت تأثیر بلاگرها بودهاست؛ پدیدهای نوظهور که با گسترش استفاده ازشبکههای اجتماعی
مختلف درمیان کاربران زیادی شکلگرفته است، اما هنگامیکه از معلمبلاگرها سخن میگوییم، ماجرا کمی متفاوت میشود. بلاگرها بهدنبال کسب شهرت و منفعت مادیاند. ازاینرو، وقتی قرار باشد معلمی باهدف درآمدزایی به این عرصه وارد شود، از اهداف اصلی نظام آموزشی دور خواهد شد.
البته بلاگری معلمها میتواند مزیت و فرصتی هم برای نظام آموزشی باشد. معلمان توانمند و خلاقی که قادرند از این ظرفیت در جهت بهبود فضاهای آموزشی، سادهسازی محتوای دروس و اشتراکگذاری آنها با دیگران استفاده کنند، اما واقعیت این است که همه معلمها با چنین رویکرد و هدفی وارد حوزه بلاگری نشدهاند. گاهی محتواهای تولیدی، برای دانش آموزان مناسب نیست و فضای اندیشیدن و پرسشگری در کلاس درس جای خود را به چهره شدن معلم در فضای مجازی میدهد.
معلم بلاگری ممنوع!
دراینباره، «علی فرهادی»، سخنگوی وزارت آموزشوپرورش، معلم بلاگری را «ممنوع» دانسته و گفته است: معلم بلاگر موضوعی است که اخیرا مطرحشده و با توجه به توسعه فناوری و شبکههای اجتماعی این کار «ممنوع» است، زیرا حریم خصوصی دانشآموز محترم است و باید توسط خانواده و نظام تعلیم و تربیت در مدرسه حفظ شود. او در گفتوگو با ایسنا دانشآموزان را معصوم و پاک توصیف و افزوده: «دانشآموز آسیبپذیر و در دفاع از حقوق خود ضعیف است، زیرا بلوغ ندارد و سنش کم است، بنابراین اگر معلمان در فضایی بهعنوان معلم بلاگر فعالیت داشته باشند و حقوق خصوصی دانشآموز را نقض کنند طبق قانون برخورد میشود، چراکه موظف به حفظ حقوق کودکان در آموزشوپرورش هستیم.»
فرهادی هشدار داده است که «در بستر قانون رسیدگی به تخلفات اداری معلمان و کارمندان که مصوب نهادهای قانونگذار است، اگر کسی حریم و حقوق دانشآموز را نقض کند، مطابق قانون برخورد میکنیم.» مدیرکل آموزشوپرورش شهرستانهای استان تهران هم خبر داده است که «ضبط فیلم از دانشآموزان در کلاس درس که منجر به ورود به حریم خصوصی آنها میشود، ممنوع است و خانوادهها حق شکایت دارند. حریم خصوصی نهفقط در مدرسه و کلاس درس، بلکه در تمام ابعاد زندگی شهروندان باید موردتوجه قرار گیرد. بنابراین اگر مطلع شویم معلمی در کلاس درس این اقدامات را انجام میدهد، حتما با آن برخورد میکنیم.»
هم تهدید و هم فرصت
بااینحال، علیرغم اعلام ممنوعیت از سوی آموزشوپرورش و هشدارهایی که دراینباره صورت گرفته، پدیده معلم بلاگری را باید هم به چشم تهدید و هم فرصت دید؛ پدیدهای که مزیتها و به همان نسبت چالشها و مشکلاتی به همراه دارد. فاطمه بنیادی، دکترای علوم ارتباطات و پژوهشگر حوزه علم در باب مزایای این موضوع به «شفقنا» میگوید: «گاهی تدریس فرد آنقدر جذاب است که سبب شده تا تعداد مخاطبانش بالا برود. این افراد یکسری خلاقیت درروش تدریس محتوایشان دارند یا ممکن است سادهسازی محتوایشان بسیار بالا باشد و سبب شود تا مخاطبان باعلاقهمندی بیشتری آنها را دنبال کنند. این عرضه روش تدریس و اشتراکگذاری آن با اعضای جامعه میتواند اتفاق خوبی باشد. چون از طرفی افراد بیشتری به آن دسترسی پیدا میکنند، از طرف دیگر از زاویه دید سایر همکاران این اشتراک تجربه، اتفاق جذابی است. خیلیها با استفاده کردن از محتواهای تولیدشده توسط معلم بلاگرها در شبکههای اجتماعی، ترسشان از مواجهه با آموزش در خارج از مدرسه ریخته است و تمرکز بر روی پداگوژی اتفاق خوبی است. خیلیها دیدند که همکارانشان در سنین بالا و…، در این دورههای آموزشی شرکت کردهاند و از محتواهای آن استفاده میکنند. در چنین شرایطی پدیده پخش مسئولیت اتفاق میافتد، یعنی گویی دیگر تنها نیستند و افرادی مشابه آنها هم وجود دارند که به سمت یادگیری این آموزشها میروند که خود سبب ترغیب دیگران میشود. موردی که معلمها میتوانند در انتقال تجربه از آن استفاده کنند، عکسالعمل مخاطبان به مدل خاصی از آموزش است. به عبارتی گاهی ارزیابی محتواهای منتشرشده توسط مخاطبان برای معلمان دیگر راهگشاست و این هم از مزایای معلم بلاگری است.»
این پژوهشگر در ادامه، بابیان چالشهای احتمالی این پدیده عنوان میکند: «عملکرد معلم بلاگرهایی که فضای بلاگ را به کلاس میبرند و از کاراکتر دانشآموزان استفاده میکنند، با آسیب بیشتری همراه است. به عبارتی همه آسیبهایی که یک کودک ممکن است در فضای مجازی با آن مواجه شود، در اینجا همچنین امکانی وجود دارد. علاوه بر آن متأسفانه مغز انسان بهگونهای طراحیشده که کمتر پذیرای غم، غصه، ناراحتی و… است، بنابراین کسی که در محتواهایش از خرده روایتها استفاده میکند، نمیتواند این بخش از زندگیاش را نشان دهد و ناچار به مخفی کردن واقعیتها و لبخند غیرواقعی زدن میشود که به لحاظ روانی دارای آسیبهایی است و از زاویه دید مخاطب هم این آسیبها وجود دارد. این نوع معلم بلاگری که کاراکترها را سرکلاس انتخاب میکند و شاگردان را درگیر این کار میکند، میتواند آسیبهای دیگری هم داشته باشد ازجمله برای اینکه مخاطبان را با خود همراه کنند، باید همیشه در کلاس پست شاد داشته باشند چراکه جریان عادی زندگی، کمتر ترند میشود.»
معلم بلاگرها؛ از تعمیق یادگیری تا سادهسازی مطالب
ابراهیم سحرخیز، معاون اسبق آموزش متوسطه وزارت آموزشوپرورش در این زمینه، نکاتی را در گفتوگو با «رسالت» مطرح کرده است. او معلم بلاگری را با رعایت یکسری شروط و چارچوبها فرصت تلقی کرده و میگوید: «اگر این معلمان از فضای مجازی و اپلیکيشنهای داخلی و تحت نظارت سیستم استفاده کنند، میبایست تمام تبعات قانونی و الزامات آن را بپذیرند و چنانچه خارج از آن چارچوب است، امکانی برای نظارت وجود ندارد. اما درمجموع نباید چنین فضایی را محدود و بلاگر معلمان را تهدید بدانیم، چراکه معتقدم این اقدام، فرصتسوزی است. امروز در بحث استفاده از شیوهها و روشهای نوین یاددهی- یادگیری یا بهکارگیری روشهای فناوری هوشمند در فضای مجازی باید به افراد اجازه رقابت بدهیم، چون باعث بروز خلاقیت خواهد شد. در حیطه معلمی نمیتوانید یک روش تدریس را تحمیل کنید. ممکن است برخی به دلیل خلاقیت و نوآوری بتوانند محتوای خوبی در فضای مجازی ارائه دهند. گاهی تدریس یک معلم بهقدری جذاب است که مخاطب را با خود همراه میکند. درگذشته این فضا وجود نداشت، و اگر در یک مدرسه گمنام و یا شناختهشدهای؛ معلم مبتکری تدریس میکرد، شیوه آموزش او دهانبهدهان میچرخید و خانوادهها به سراغ آن مدرسه و معلم میرفتند و حتی با او کلاس خصوصی برمیداشتند، یا بعضا وارد فضاهایی میشدند که به صلاح آموزشوپرورش نبود، بهاینترتیب معضلاتی پدید میآمد و چون خارج از مدرسه بود، کنترل آن به لحاظ قانونی با نظام آموزشی نبود، بنابراین خانوادهها میبایست تبعات و عواقب آن را میپذیرفتند. اکنون هم فضای مجازی یک فرصت است، در عین اینکه میتواند تهدید هم باشد. اگر معلم بلاگرها یا افرادی که در این زمینه فعالیت میکنند، در روشهای یاددهی- یادگیری دارای نوآوری باشند و یا در تفهیم بیشتر محتوا و مفاهیم کلیدی به دانشآموزان کمک کنند، هیچ اشکالی ندارد. بستههای کمکآموزشی میتواند کتاب و یا ویدئوکلیپ باشد و معلمان ما اگر به شیوه بهتری بتوانند محتوای درسی را در فضای مجازی ارائه کرده و زمینهای برای تعمیق یادگیری و سادهسازی مطالب دشوار کتب درسی فراهم کنند، باید از این مسئله استقبال کرد. البته بعضی از معلم بلاگرها وارد تکنیکهای تستزنی و نمونه سؤالات امتحانی شدهاند که این مسئله هم ایرادی ندارد، مادامیکه کنکور برقرار است، نمیتوان مانع چنین فعالیتهایی شد. در صورت برخورد هم اینگونه معلمان شیوه دیگری در پیش میگیرند و یا به یک طریق دیگری مخاطبان خود را پیدا میکنند.»
سحرخیز در ادامه با اشاره به مصوبه شورای عالی آموزشوپرورش در مورد ساماندهی تولید محتوای دروس بیان میکند: «طبق این مصوبه، نظارت بر محتوای الکترونیک و یا کتابهای کمکدرسی نوپدید، برعهده آموزشوپرورش است و نهاد مسئول هم سازمان پژوهش و برنامهریزی کتابهای درسی است، در اینجاست که باید نظارتهای لازم صورت بگیرد. چون روشهای یاددهی- یادگیری ما ممکن است یک رویکرد تلفیقی هم داشته باشد. بهعنوانمثال احتمال دارد معلمی که زبان انگلیسی درس میدهد، در بیان مثالهای خود برای تفهیم بهتر مطلب، واژگانی را بهکار ببرد، که بدآموزی دارد و یا بافرهنگ دینی و اعتقادی ما در تعارض است، آنجا میتوان از طریق پلیس فتا به شکل قانونی طرح شکایت کرد و با مسببین و سوءاستفادهگران برخورد قانونی و حقوقی به عمل آورد. در غیر این صورت اگر معلمان ما محتوای کتاب را بهخوبی در کلاس آموزش داده و مسائل را از طریق سادهترین راهحلها پاسخ دهند و فیلم آن را در اینستاگرام منتشر کنند، اقدامی مؤثر و جالب است. امروزه برخی معلمان خلاق و مبتکر با روشهای ملموستر و بهتری، نمونه سؤالات مرکز تیزهوشان و برخی المپیادها در سایر کشورها را حل و در فضای مجازی منتشر میکنند، این اشکالی ندارد چون برای دانشآموزان مفید است و یا بعضا معلم بلاگرها روشهای تندخوانی و تکنیک تستزنی را آموزش میدهند که این هم مفید فایده است. دانشآموزانی که متعلق به طبقات پایین جامعهاند اغلب در مدارس دولتی و با کمترین امکانات تحصیلکرده و برای فراگیری بهتر دروس به لحاظ مادی امکان دسترسی به معلم خصوصی را ندارند، طبیعتا از طریق برخی معلم بلاگرها امکانی برای تفهیم بهتر دروس فراهمشده و ارزانتر هم تمام میشود.»
لزوم تهیه دستورالعملهای اجرایی و نظارتی ویژه
معاون اسبق آموزش متوسطه به این موضوع هم گریز میزند، که برخی عنوان میکنند حضور معلم در فضای مجازی و بلاگری کردن، از اقتدار معلم در کلاس درس میکاهد، درحالیکه معتقدم «نمیتوان فضای مجازی را به روی دانشآموزان بست و باتوجه به توسعه فناوریهای هوشمند، نباید دانشآموزان و معلمان را برای تمرکز صرف بر کتابهای درسی ملزم کرد. عصر مولتیمدیاست و آلترناتیو و پدیدههای زیادی در کنار معلم وجود دارند، آن معلمی که میتواند در طوفان رقابت خودش را حفظ کند، و حرف تازهای برای گفتن داشته باشد، برنده است. اگرچه امروزه دسترسی به اطلاعات زیاد است، ولی نقش معلم بهعنوان راهبر آموزشی هنوز هم یک نقش منحصربهفرد و کلیدی است. این معلمان هستند که از میان تمامی محتواهای آموزشی در فضای مجازی، میتوانند دانشآموزان را راهنمایی کنند که کدام محتوای ارائهشده مناسب است. واقعیت این است که معلم بلاگرها میتوانند به خلاقیت بیشتر دانشآموزان و اندیشیدن به راهحلهای غیرکلیشهای در حل مسائل درسی کمک کنند. بنابراین باید چنین فضایی را مدیریت و بر آن نظارت کرد و چنانچه محتوای ارائهشده، در تعارض با اهداف درسی و آموزههای اخلاقی باشد، برخوردهای لازم صورت پذیرد.»
سحرخیز تأکید میکند که «نباید معلمان بلاگر را تهدید و مانع فعالیت آنها در شبکههای اجتماعی شد. اگر محتوای تولیدی آنها بدآموزی دارد و در تعارض با اهداف آموزشوپرورش است، باید به شکل مورد به مورد تصمیمگیری و برخورد کرد. اما اینکه بهصورت کلی فعالیت معلم بلاگرها را ممنوع کنیم، به نظر میرسد که رویه درست و سنجیدهای نیست.
نظارت بر فعالیت و ساماندهی آنها، نتایج مثبت و مؤثری بهدنبال دارد. درگذشته الگوهای برتر تدریس را معرفی و از معلمان میخواستند به سمت تولید محتوای الکترونیک گام بردارند. در بدو شیوع کرونا هم شبکه شاد راهاندازی و از معلمان خواسته شد محتوای مکمل تولید و در این شبکه بارگذاری کنند، در چنین فضایی چه اشکال دارد معلمان علاقهمند؛ در قالب فعالیت بلاگری، با رعایت خطوط قرمز، محتوای آموزشی تولید کنند. اگر به اینها اجازه فعالیت بدهیم، وارد فضایی نخواهند شد که از کنترل ما خارج است. چنانچه مدیریت و نظارت لازم صورت پذیرد، زمینه برای رقابت بین معلمان فراهم خواهد شد. حرکتهایی ازایندست مخاطب دارد و مورد اقبال دانشآموزان و خانوادههاست. البته سخنگوی آموزشوپرورش فعالیت معلم بلاگرها را ممنوع اعلام کرده و گفته است برخورد میشود و یا ممکن است اینها را به دادگاه اداری معرفی کنیم، درحالیکه بهجای برخوردهای اینچنینی، باید بهصورت مصداقی، موارد تخطی معلم بلاگرها اعلام شود. طبیعتا باید استدلالی برای برخورد وجود داشته باشد، معلم بلاگرها نیز، برای دفاع از تولید محتوای خود باید ادله و استدلالی داشته باشند. گاهی یک معلم در منزل خودش محتوایی آموزشی ارائه میکند که در این صورت موضوع متفاوت است. اما اینکه از محیط مدرسه سوءاستفاده کرده و از دانشآموزان باهدف کسب درآمد فیلم بگیرند و یا محتوایی غیراخلاقی ارائه دهند، صحیح نیست و حتما باید برخوردهای لازم صورت بگیرد. اگر هدف معلم بلاگر از تهیه ویدئو در کلاس درس، درآمدزایی باشد، شأن و منزلت مدرسه و دانشآموز از بین میرود. در برخی موارد معلم بلاگرها قصدشان درآمدزایی نیست و ضمن هماهنگی با مدیر مدرسه، رضایت خانواده دانش آموزان را هم جلب کردهاند، در این صورت هیچ مانعی ندارد. البته در اینگونه موارد نمیتوان بهشکل کلی اظهارنظر کرد و چنانچه مسئولان ذیربط و مقامات آموزشی شیوهنامه ویژهای تنظیم و معلم بلاگرها هم مطابق آن عمل کنند، مشکلی وجود نخواهد داشت و حتما در هنگام تخطی و تخلف هم باید پاسخگو باشند.»
ضبط کلیپ در ساعت رسمی آموزش ممنوع
نرگس ملکزاده هم در قامت مدیر مدرسه و کارشناس خُبره نظام آموزشی، اگرچه موافق پدیده معلم بلاگری نیست، اما بر تهیه دستورالعمل و شیوهنامهای برای فعالیت آنها تأکید و در گفتوگو با «رسالت» میگوید: «بلاگری معلمان در کلاس درس باهدف کسب درآمد، قابلپذیرش نیست، بااینحال چنانچه معلمی خارج از ساعت آموزش رسمی، از فرآیند آموزش در کلاس خودش فیلمی تهیه، و بهعنوان محتوای آموزشی با دیگران به اشتراک بگذارد، جای قدردانی دارد و باید به فعالیتهای او در زمینه بلاگری در نظام ارتقای شغلی امتیاز مثبت هم داد، ولی برخی معلم بلاگرها کلیپهای طنز و چالشهای فضای مجازی را با حضور دانشآموزان در کلاس درس تهیه و بعد هم در اینستاگرام با مخاطبان خود به اشتراک میگذارند. ضبط یک کلیپ بخش زیادی از ساعت آموزش رسمی را میگیرد، آن ساعت حق دانشآموز است و نباید وقت آموزشی محصلان صرف تبلیغ و رونق کسبوکار معلم در فضای مجازی شود. به همین علت لازم است دستورالعمل و بخشنامهای تهیه و چارچوب فعالیت بلاگری در کلاس درس مشخص شود. همانطور که در زمینه برخورد با دانشآموزان، دستورالعمل و بخشنامههایی وجود دارد، برای چنین فضاهایی نیز باید دستورالعملی وجود داشته باشد و در هنگام عدم رعایت هنجارها و موازین اخلاقی، اقدامات قانونی لازم در دستور کار قرار گیرد. اما اینکه بهیکباره بخواهیم در برابر معلمان گارد بگیریم و بلاگری را در کلاس درس ممنوع اعلام کنیم، قابلقبول نیست، چون اغلب اینها معلمان جوان هستند و ایدههای خوب آموزشی دارند، طبیعتا برخیها از مسیر ارائه محتوای درس منحرفشدهاند که تدوین دستورالعمل در این زمینه کارساز است. تابستان امسال بود که وزیر آموزشوپرورش از تدوین پروتکلی برای نحوه فعالیت معلم بلاگرها خبر داد، اما در حال حاضر که 6 ماه از سال گذشته، هیچ اقدامی انجامنشده، حتی قبلتر از آن، وقتی کلیپ معلم بلاگر مازندرانی در فضای مجازی دست بهدست میچرخید، باید دستورالعمل و بخشنامهای تهیه و به مدارس ابلاغ میشد و پسازآن در صورت تخطی معلمان، تذکر و مواجهه درستی صورت میگرفت.»
این مدیر مدرسه خاطرنشان میکند: «اگر بناست دستورالعملی در این زمینه تهیه شود، نباید به نحوی باشد که معلمان محدودیت بیشازاندازهای احساس کنند. با صدور بخشنامه و یا دستورالعمل سختگیرانه جلوی خلاقیت این معلمان گرفته خواهد شد. آنچه باید در این چارچوب مشخص باشد، حدومرز فعالیت آنهاست. بعضا برخی معلمان ما کلاس درس را با فضای کسبوکار اشتباه گرفتهاند و با تهیه کلیپ در ساعت رسمی آموزش بهدنبال درآمدزایی هستند و بهدنبالکنندگان خود، نمونه سؤال و بستههای کمکآموزشی میفروشند. درحالیکه باید در ساعت رسمی آموزش اشکالات را برطرف و یا به سؤالات دانشآموزان پاسخ گفت. به نظر میرسد، مدیران مدارس هم باید بر این مسئله کنترل و نظارت کرده و فعالیت معلمان خود را رصد کنند.»