آتش سوزی پرتکرار جنگلهای زاگرس
گروه اجتماعی
بهار و آغاز تابستان امسال بخش گستردهای از جنگلها، مراتع و کشتزارها در استانهای زاگرسنشین دچار آتشسوزی شدهاند و هر بار که شعله های آتش جان میگیرد، فعالان محیطزیست هشدار میدهند که ارزش اقلیمی جنگلهای زاگرس برای کشور حیاتی است و عدم کنترل این روند میتواند خسارتی جبرانناپذیر به اقلیم و محیطزیست کشور وارد کند. شدت این آتشسوزیها فعالان محیطزیست را نگران کرده و معتقدند مسئولان از خسارت هولناک جنگلسوزیها برای آینده کشور درک درستی ندارند و به همین علت از کنار این رخداد پرتکرار به سادگی عبور میکنند.
جنگلهای زاگرس با گستردگی در حدود ۱۱ استان
کشور با 6 میلیون هکتار مساحت از مهمترین رویشگاههای جنگلی ایراناند که 40 درصد جنگلهای کشور را تشکیل میدهند و از استان آذربایجان غربی تا فیروزآباد در استان فارس امتداد دارند. بیش از ۸۰ درصد عشایر و بالغ بر ۵۰ درصد دامها در این مناطق سکونت دارند و نقش بسیار پررنگی در عرصههای مختلف از جمله امنیت زیستی، غذایی، اجتماعی و اقتصادی دارند و به همین دلیل حفظ جنگلهای زاگرس از اهمیت ویژهای برخوردار است. علیرغم اینکه اهمیت این عرصه سبز بر کسی پوشیده نیست، اما صیانت از این جنگلها در سالهای اخیر با چالشهایی رو به رو شده و از آن جمله می توان به آتش جنگلهای بلوط منطقه حفاظت شده خائیز اشاره کرد. این حریق ۱۸تیر امسال پس از آن دامن خائیز را گرفت که یک کشاورز برای آمادهسازی زمین، آن را آتشزده بود و به این ترتیب دو هزار هکتار از مراتع و جنگلهای این منطقه حفاظت شده در آتش سوختند.
این نخستین بار نیست که خائیز دچار آتشسوزی میشود، خرداد امسال نیز بخشی از مراتع طعمه حریق شدند. مطابق بررسی ها، جنگلهای بلوط و زیستگاه گونههای مختلف طبیعی و جانوری در این منطقه از سال ۱۳۹۷ تاکنون به عمد و غیرعمد، بارها آتش گرفته است. در سال ۱۳۹۷ دستکم یک بار به مدت ۹ ساعت طعمه حریق بوده و سه هکتار از این منطقه قربانی آتش شده است. در خرداد۱۳۹۸ و بهدنبال وقوع آتشسوزی در مناطق خائیز، بدیل، کوه حاتم و تنگبن، برای اطفای حریق این مناطق از استانداری و فرمانداری درخواست بالگرد شد.
همان زمان «جمشید محبتخانی»، فرمانده یگان حفاظت از محیطزیست گفت: برآوردهای اولیه نشان میدهد که ۱۰۰ هکتار از این منطقه دچار آتشسوزی شده است.
آتشسوزی خائیز در سال ۱۳۹۹ از ۸خرداد آغاز شد و همان سال مدیرکل مدیریت بحران خوزستان به خبرگزاری ایسنا گفت بعد از ۲۰۰ بار تماس با تهران توانستیم بالگرد به خائیز اعزام کنیم. در سال ۱۳۹۹ علاوهبر خرداد، در مهر و آبان نیز این منطقه طعمه حریق شد.
«کوروش کیانی»، مدیرکل منابع طبیعی خوزستان در خصوص علت این آتشسوزیها گفته بود: «آتشسوزیها صددرصد عمدی بوده و افراد خاطی شناسایی و به دستگاه قضائی معرفی شدهاند.»
اشاره او به دعوای میان دو دامدار در منطقه است که از یک مدرسه متروک بهدلیل خالی از سکنه بودن، به عنوان محل نگهداری دام خود استفاده میکردند. یکی از این دو به تلافی آنکه نمیتواند این محل را برای دامهای خود قرق کند، آنجا را آتشمیزند که به این دلیل حریق تمام منطقه را در بر میگیرد.
همچنین پساز آنکه در سال ۱۴۰۰ این منطقه از حریق در امان ماند، در ۲۴تیر۱۴۰۱ نیز بار دیگر در محدوده کهگیلویهوبویراحمد، حریقی روی داد. به گفته فرماندار شهرستان کهگیلویه، مهار این حریق درحالی روی داد که نیروهای مهار آتش با کمبود تجهیزات، ازجمله دمنده و اره بنزینی مواجه بودند، بنابراین سالهاست که درختان بلوط و گونههای جانوری منطقه زاگرس دچار آتشسوزیهای بیسابقه شدهاند و فقدان هلیکوپترهای اطفای حریق و کمبود بودجه برای در اختیار گرفتن نیروهای جنگلبانی بهقصد نظارت مداوم بر مناطق جنگلی از اصلیترین دلایل گسترش این حریقها بوده است.
کمتر از یک هفته پیش، جنگلهای پلدختر نیز آتش گرفتند. همچنین، در دو ماه گذشته، بخشهایی از پارک ملی کرخه در خوزستان و حدود ۱۵۰ هکتار از مراتع کوههای گزکان، پوشیده از درختان بلوط و بادام زاگرس، در آتش سوختند. به گفته کارشناسان محیطزیست، در غیاب امکانات لازم برای مواجهه با آتش در جنگلهای زاگرس، زحمات نیروهای محلی کافی نیست و برای کنترل بسیاری از این حریقها، نه اقدامهای دولتی که در نهایت طبیعت با باران به داد درختان در محاصره آتش میرسد.
مطابق آمارها، در روند تخریب جنگلها طی چهار دهه، حدود یک میلیون هکتار از جنگلهای زاگرس با مجموعهای بینظیر از تنوع گونههای گیاهی از بین رفته است و بر اثر آن برخی گونههای جانوری نیز منقرض شدهاند. اما چرا آتشسوزی اتفاقی پرتکرار در جنگلهای زاگرس است؟
رحیم ملک نیا، متخصص جنگلداری و عضو هیئت علمی دانشگاه لرستان علت آتشسوزی پرتکرار در جنگلهای زاگرس را ناشی از فعالیتهای انسانی دانسته و به «رسالت» میگوید: «عامل انسانی به شکل عمدی و سهوی در بروز این رخداد نقش پررنگی دارد و بخش مهمی از فشارهای انسانی وارده بر جنگلهای زاگرس ناشی از توسعه نیافتگی است و آمارهای اقتصادی هم نشان میدهد استانهای زاگرس نشین به لحاظ نرخ بیکاری در صدر جدول قرار دارند، بنابراین معیشت بسیاری از مردم این منطقه به عرصههای جنگلی وابسته است؛ از دامداری در جنگل گرفته تا کشت زیر اشکوب و برداشت غیرمجاز از درختان برای تولید چوب یا زغال و در برخی موارد تغییرات غیرقانونی کاربری اراضی جنگلی به زمینهای کشاورزی و مسکونی باعث از بین رفتن پوشش گیاهی و ایجاد شرایطی برای اشتعال سریعتر میشود. برخی از کشاورزان برای افزایش سطح زمینهای کشاورزی، بهطور غیرقانونی اقدام به آتشسوزی در جنگلها میکنند. این اقدامات میتواند به گسترش آتش و تخریب گسترده جنگلها منجر شود. گاه وقوع حریقها ناشی از اختلاف جامعه محلی با یکدیگر برسر بهرهبرداری از منابع و یا اختلاف با اداره منابع طبیعی است. امسال و پیش از حریق خائیز، یکی از ساکنان «تشان» در منطقه شکار ممنوع «بدیل» در همین محدوده که خواهان زمین از اداره کل منابع طبیعی بوده و با آن مخالفت شده، به تلافی آنجا را آتش زد که با ورود به موقع از گسترده شدن آن جلوگیری شد. البته در برخی موارد وقوع حریق غیرعمدی است و ممکن است به قصد آتش زدن جنگل نبوده باشد ولی به جنگل هم سرایت کرده است.»
تمرکز سازمان منابع طبیعی بر اطفای حریق به جای پیشگیری
ملک نیا در ادامه به اصل پیشگیری تاکید و با انتقاد از سازمان منابع طبیعی بیان میکند: «این سازمان بیشتر بر بحث اطفای حریق تاکید دارد، درحالی که برای مدیریت این اتفاق باید بر پیشگیری متمرکز بود، البته نمیتوان از اطفای حریق غافل شد، ولی برای کاهش این رخداد، باید به پیشگیری توجه کرد. وقتی به طور مرتب حریق در عرصه جنگلهای زاگرس تکرار میشود، به این معناست که راهحلی برای آن تدوین نشده و مسیر طی شده بهمنظور مقابله با این پدیده، اشتباه بوده و مشکل به این ترتیب لاینحل مانده و در حال حاضر تبدیل به یک چالش عظیم شده است که سوای عواقب زیستمحیطی آن، با اثرات اجتماعی و روانی این مسئله هم مواجهیم، دلیل اصلی آن هدف گذاری اشتباه سازمان منابع طبیعی است که بهجای توجه به اصل پیشگیری، صرفا بر بحث اطفا تمرکز دارد و عملا برنامهای هم در حوزه پیشگیری طراحی و تدوین نشده، این عدم برنامه در شرایط تغییرات اقلیمی، پیامدها و آثار خودش را بیشتر نشان میدهد.»
ملک نیا تاکید میکند: «علاوه بر عوامل انسانی ذکر شده، تغییرات اقلیمی و افزایش دمای جهانی منجر به شرایط گرمتر و خشکتر میشود که رطوبت گیاهان را کاهش میدهد و جنگلها را قابل اشتعالتر میکند. تغییرات اقلیمی الگوهای بارش را تغییر داده و منجر به خشکسالیهای طولانیمدت در برخی مناطق و بارانهای غیر فصلی در مناطق دیگر میشود. امواج گرمای شدید در حال حاضر پنج برابر بیشتر از ۱۵۰ سال پیش است. افزایش گرما به آتشسوزیهای بزرگتر و مکرر جنگلها کمک میکند و متاسفانه در این بخش هیچ برنامه قابل استنادی وجود ندارد و اگر هم وجود دارد فاقد کارآمدی لازم است و اثرات آن در کاهش سطح حریق مشهود نیست.»
مطابق بررسی های کارشناسان، نظارت بر سلامت جنگلها با استفاده از فناوریهای مدرن مانند تصاویر ماهوارهای و سنجش از دور میتواند به شناسایی مناطق آسیبپذیر و جلوگیری از آتشسوزیهای جنگلی کمک کند. سرمایهگذاری بر روی فناوری پیشرفته، از جمله تصاویر ماهوارهای و تجزیه و تحلیل دادهها میتواند به مقامات محلی و جوامع در اتخاذ اقدامات سریع برای مهار آتشسوزی کمک کند. علاوه بر این شناسایی مناطق پرخطر و تهیه نقشههای آتشسوزی با استفاده از دادهها و تکنولوژیهای مکانی مانند تصاویر ماهوارهای و سیستمهای اطلاعات جغرافیایی نیز از اهمیت بالایی در مدیریت و کاهش خسارات ناشی از آتشسوزیهای جنگلی برخوردار است. این نقشهها با پیشبینی گسترش آتش در هر لحظه از زمان، میتوانند به نیروهای اطفای حریق کمک کنند تا استراتژیهای مقابله با آتشسوزی را بهبود بخشند.
اگرچه کنترل آتشسوزی در شرایط اقلیمی و توپوگرافی ایران بسیار دشوار است، اما با استفاده از نقشههای مناطق پرخطر و تکنولوژیهای نظارتی میتوان تعداد وقوع آتشسوزیها و خسارات ناشی از آنها را به حداقل رساند.
دعوت عمومی برای اطفای حریق، اوج سوءمدیریت است
ملک نیا با اشاره به این موارد، و ضمن تاکید دوباره بر اهمیت پیشگیری از وقوع حریق عنوان میکند: «با استفاده از مدلهایی که وجود دارد، میتوان از طریق اقدامات پیشگیرانه، نقاط حساس و پرخطر و دلایل آتشسوزی و عمدی یا سهوی بودن آن را مشخص و سپس عوامل پدیدآورنده آن را برطرف کرد. در بخش اطفای حریق نیز دو مقوله تربیت نیروی انسانی و تجهیزات حائز اهمیت است، حال اینکه طی روزهای گذشته در منطقه حفاظت شده قلارنگ حریقی رخ داد و با صدور اطلاعیهای از مردم محلی خواسته شد در عملیات اطفای حریق شرکت کنند. این موضوع اوج سوء مدیریت را نشان میدهد، چراکه تاکنون عملیات اطفاء حریق موجب قربانی شدن مردم و داوطلبان محلی نیز شدهاست. طبیعتا مردمی که آموزش ندیدهاند و فاقد حفاظ صورت، لباس مناسب و کفش مناسب هستند، در پی حضور در عملیات مهار آتش آسیب میبینند. بنابراین استفاده از تجربه و تجهیزات سایر کشورها میتواند به بهبود و کارایی روشهای اطفای حریق کمک کند و از بروز و گسترش آتشسوزیها جلوگیری کند، این مورد در کنار آموزش جامعه محلی و تامین نیازهای تجهیزاتی هر منطقه براساس شرایط توپوگرافی آن باید در دستور کار باشد، اما مسئولان ذیربط چنین نگاه جامعی به موضوع حریق جنگلها ندارند و نتیجه آن صدور فراخوان عمومی برای همکاری جامعه محلی است، جامعهای که تجهیزاتی در اختیار ندارد و برای نبرد با آتش تعلیم ندیده است.»
این متخصص جنگلداری و عضو هیئت علمی دانشگاه لرستان در پاسخ به این پرسش که آیا نقشه مناطق مستعد آتش سوزی تدوین شده است، میگوید: «تحقیقات و پژوهشهایی در بخش دانشگاهی باهدف مشخص کردن مناطق مستعد آتشسوزی صورت پذیرفته، بااینحال به شخصه چنین نقشه جامعی را ندیدهام. هرچند برخی از مدیران سازمان ادعا میکنند که این نقشه وجود دارد و مناطق مستعد آتشسوزی به شکل مستمر پایش و رصد میشود. اما وقتی مشکل حریق به چالشی عظیم تبدیل میشود، باید به اینگونه ادعاها شک کرد. اگر چنین نقشهای وجود دارد، چگونه است که حریق بهصورت پیوسته تکرار میشود؟ این مسئله نشان میدهد که به علت قرارگرفتن در مسیر نادرست، حریق به شکل مداوم در حال تکرار است.»
اهمیت بازسازی پس از حریق
این متخصص جنگلداری خاطرنشان میکند: «آتش سوزی جنگلهای زاگرس به مقیاس محلی و منطقهای محدود نمیشود. به این دلیل که زاگرس ٤٠ درصد آب کشور را تامین و امنیت غذایی ما به این منطقه وابسته است و اگر همین روند ادامه پیدا کند میتواند به منشا تولید ریزگرد بدل شده و شرایط زیستی تمام سرزمین را تهدید کند، جلوگیری از تشدید ریزگردها ازجمله کاربردهای جنگلهای زاگرس است، بنابراین مدیران ارشد کشور باید به این جنگلها نگاه ملی داشته باشند و برنامه جامعی را در حوزه پیشگیری و اطفای حریق و بازسازی پس از حریق تدوین کنند. همان میزان که پیشگیری و اطفاء مهم است، مدیریت پس از حریق هم حائز اهمیت است و باید روند برگشتپذیری جنگلها به وضعیت طبیعی را تسریع کرد.»
استعداد آتش سوزی به علت تغییرات اقلیمی افزایش یافته است
هادی کیادلیری، نایب رئیس انجمن علمی جنگلبانی کشور نیز در این باره به «رسالت» میگوید: «وقوع حریق به یک عامل اشتعال نیاز دارد که بشر وقوع این حریقها را تشدید کرده است و البته استعداد آتشسوزی به خاطر تغییرات اقلیمی هم افزایش یافته و بارندگیهایی که در بهار رخ میدهد، منجر به رویش علفی شده و این علفها که عمر بسیار کوتاهی دارند پس از یک ماه مستعد آتشسوزی خواهند بود، چون تراکم آنان بهشدت افزایش مییابد. ضمن آنکه چنان جنگلها را تخریب و تنک کردهایم که از حالت جنگل به شکل جنگل - مرتع درآمدهاند و طی 10 سال اخیر به طور متوسط حدود ١٨ هزار هکتار جنگل دچار آتشسوزی شدهاند. اگرچه در گذشته هم این حریقها بهوقوع پیوسته ولی با این شدت و حدت و الگوهای زمانی و مکانی نبوده است. این موارد نشان میدهد وقوع حریقها از حالت اکولوژیکی و طبیعی خارج شده است و اگرچه تغییرات اقلیمی مناطق جنگلی را مستعد آتشسوزی کرده اما بخش عمده این اتفاق ناشی از سوء مدیریت است، به این علت جمعیت درختان در زاگرس بهشدت کاهش یافته و جمعیت گونههای علفی افزایش یافته است. بنابراین باید بر یک بخش متمرکز شد و بهصورت فنی و تخصصی حداقل برای ١٨ هزار هکتار در سال آماده بود و مشخص کرد که برای این وسعت به چه میزان بودجه، تجهیزات و نیروی انسانی نیاز است. درعینحال میزان پراکندگی را هم باید در نظر گرفت و مشخص کرد میزان وقوع حریق در کدام استانها بیشتر است و علت آن چیست. هنوز هیچ بررسیای نشده تا ببینند الگوی وقوع این آتشسوزیها و نحوه گسترش آن چیست، تا یک مدل طراحی و مطابق آن به مهار حریقها بپردازند. ما نمیتوانیم شرایط سخت زیستمحیطی را تغییر بدهیم ولی میتوانیم با ارائه تمهیداتی، اثرات تغییر اقلیم را تعدیل کنیم. سایر کشورهای جهان نیز بر این اساس عمل میکنند.»
سایر کشورهای جهان با شاخه بلوط آتش را خاموش نمی کنند!
کیادلیری یکی از بزرگترین اشکالات در بحث مدیریت منابع طبیعی را اقدام پس از وقوع مشکل دانسته و بیان میکند: «ما در بحث کنترل و پایش بسیار ضعیف عمل کردهایم، درحالی که باید مناطق مستعد حریق شناسایی و عوامل وقوع آن بررسی شود، در این صورت میتوان وقوع حریق را پیشبینی و اقدامات لازم را در حوزه پیشگیری انجام داد. و اگر علیرغم تمامی این اقدامات، بازهم حریق رخ بدهد، مستلزم کنترل است. اما معمولا این پروسه طی نشده و برنامه و تمهیداتی وجود ندارد. بحث بودجه و منابع انسانی نیز مطرح است که قانون این امکان را داده تا در صورت نیاز، از تجهیزات ارگانهای دیگر استفاده کنیم، اما متاسفانه این همکاری وجود ندارد و اگرچه قانون در صورت عدم همکاری اجازه شکایت داده است ولی سازمانهای دولتی نمیخواهند از یکدیگر شکایت کنند و این به نفع منابع طبیعی نیست.»
نایب رئیس انجمن علمی جنگلبانی کشور با بیان اینکه سایر کشورهای جهان برای مقابله با حریق جنگلها آمادگی و ابزار بیشتری در اختیار دارند و با شاخه بلوط آتش را خاموش نمیکنند، میگوید: «در بسیاری از مناطق کشور، به دلیل نبود امکانات، برای رسیدن به محل آتشسوزی جنگلها و مراتع از حیوانات مثل الاغ و اسب استفاده میشود. بسیاری از داوطلبان در تلاش برای مهار آتشسوزیهای جنگلی به دلیل نبود امکانات کافی، جان خود را از دست میدهند. یکی از مشکلات اساسی، مشکلات مالی و بوروکراتیک برای استفاده از هلیکوپترها است. کانادایر (هواپیمای آبپاش) ارزانتر و مناسبتر از هلیکوپتر است، اما تا کنون تهیه نشده و این نشان میدهد که ما در این زمینه برنامهریزی نکردهایم و روند مشکل همچنان رو به افزایش است. حتی اگر عامل انسانی هم عامدانه بهوقوع آتشسوزی منجر نشود، باتوجه به تغییر اقلیم امکان حریق خود به خودی وجود دارد و فقط هم علفها، کف جنگل و درختان نمیسوزند، بلکه تمام حیات وحش و اکوسیستم ما دگرگون خواهد شد. این درحالی است که زادآوری در جنگلهای زاگرس به دلیل کشاورزی و دامداری و وقوع آتشسوزیهای سطحی و غیرسطحی بیش از ۳۰ سال است که متوقف شده و باعث شده است درختان موجود در این عرصهها بسیار پیر شوند. وقتی عرصههای جنگلی بهعنوان بومسازگانهای زنده تحت تاثیر عوامل بیرونی اعم از عوامل طبیعی یا انسانی دچار ضعف فیزیولوژیکی و پیری میشوند، در برابر انواع بیماریها و آفات نیز ضعیف خواهند شد. بسیاری از جوندگان و حیواناتی که در زادآوری این درختان نقش دارند و اکوسیستم سازند، براثر همین آتشسوزیها از بین میروند. ضمن اینکه الگوهای زمانی و مکانی حریق نیز تغییر کرده، سالها قبل در فصول خاصی آتشسوزی رخ میداد ولی اکنون در تمامی فصول این حریقها رخ میدهد، چراکه عوامل ایجاد آتشسوزی تا حدودی غیرطبیعی است و این موضوع حیوانات را هم غافلگیر کرده و نمیتوانند از مهلکه جان سالم به در ببرند. اگرچه این اتفاق در تمام دنیا رخ میدهد ولی در کشور ما هنوز آمادگی خاصی به لحاظ فنی، علمی و اجرایی وجود ندارد.»
حفظ جنگلهای زاگرس در گرو تأمین معیشت پایدار
کیادلیری خاطرنشان میکند که «جنگلهای زاگرس به شکل جنگلهای معیشتی درآمده و مردم بهشدت از نظر اقتصادی به این جنگلها وابسته هستند، لذا سالهای سال است که تحتفشار زیاد بودهاند و شاید بتوان گفت نوعی بهرهکشی از عرصههای جنگلی زاگرس به کاهش محسوس تراکم پوشش گیاهی این عرصهها منجر شده است. حدود ٨٠ درصد از عشایر و ۵٠ درصد دام مولد کشور ما در این منطقه هستند و عشایر تامین کننده بخش عظیمی از گوشت و امنیت غذایی کشورند. بااینوجود معیشت این افراد ناپایدار و کمبازده است. در نتیجه ما باید در این منطقه معیشت پایدار ایجاد کنیم تا مردم به سمت قطع درختان و قاچاق چوب و آتش سوزی نروند. در این میان پژوهشهای پراکندهای بهمنظور علل رخداد آتشسوزی صورت پذیرفته است، با این تفاوت که در کشورهای توسعهیافته بخشهای اجرایی بهدنبال تحقیق و پژوهش هستند تا با استفاده از نتایج آن، تعداد حریقهای جنگلی را کاهش دهند، ولی در کشورهای درحال توسعه، پژوهشگران باید از بخشهای اجرایی تقاضا کنند که نتایج تحقیقات آنان را بهکار ببندند. ضمن اینکه شکاف عمیقی بین مشکلات و مسائل اجرایی و مشکلات پژوهشی وجود دارد و حتی ضعفهای پژوهشی هم غیرقابل انکار است. به هر روی در اغلب موارد، تحقیق و پژوهشها در قفسه کتابخانهها خاک میخورد و مدیرانی که در راس سازمانهای متولی قرار دارند، هنوز ضرورت این مسئله را احساس نکردهاند. در برخی موارد هم الزاما نیاز به تحقیق و پژوهش نداریم، چراکه راهحلها از قبل مشخص است و کارهای اجرایی انجام شده است.»
بهار و آغاز تابستان امسال بخش گستردهای از جنگلها، مراتع و کشتزارها در استانهای زاگرسنشین دچار آتشسوزی شدهاند و هر بار که شعله های آتش جان میگیرد، فعالان محیطزیست هشدار میدهند که ارزش اقلیمی جنگلهای زاگرس برای کشور حیاتی است و عدم کنترل این روند میتواند خسارتی جبرانناپذیر به اقلیم و محیطزیست کشور وارد کند. شدت این آتشسوزیها فعالان محیطزیست را نگران کرده و معتقدند مسئولان از خسارت هولناک جنگلسوزیها برای آینده کشور درک درستی ندارند و به همین علت از کنار این رخداد پرتکرار به سادگی عبور میکنند.
جنگلهای زاگرس با گستردگی در حدود ۱۱ استان
کشور با 6 میلیون هکتار مساحت از مهمترین رویشگاههای جنگلی ایراناند که 40 درصد جنگلهای کشور را تشکیل میدهند و از استان آذربایجان غربی تا فیروزآباد در استان فارس امتداد دارند. بیش از ۸۰ درصد عشایر و بالغ بر ۵۰ درصد دامها در این مناطق سکونت دارند و نقش بسیار پررنگی در عرصههای مختلف از جمله امنیت زیستی، غذایی، اجتماعی و اقتصادی دارند و به همین دلیل حفظ جنگلهای زاگرس از اهمیت ویژهای برخوردار است. علیرغم اینکه اهمیت این عرصه سبز بر کسی پوشیده نیست، اما صیانت از این جنگلها در سالهای اخیر با چالشهایی رو به رو شده و از آن جمله می توان به آتش جنگلهای بلوط منطقه حفاظت شده خائیز اشاره کرد. این حریق ۱۸تیر امسال پس از آن دامن خائیز را گرفت که یک کشاورز برای آمادهسازی زمین، آن را آتشزده بود و به این ترتیب دو هزار هکتار از مراتع و جنگلهای این منطقه حفاظت شده در آتش سوختند.
این نخستین بار نیست که خائیز دچار آتشسوزی میشود، خرداد امسال نیز بخشی از مراتع طعمه حریق شدند. مطابق بررسی ها، جنگلهای بلوط و زیستگاه گونههای مختلف طبیعی و جانوری در این منطقه از سال ۱۳۹۷ تاکنون به عمد و غیرعمد، بارها آتش گرفته است. در سال ۱۳۹۷ دستکم یک بار به مدت ۹ ساعت طعمه حریق بوده و سه هکتار از این منطقه قربانی آتش شده است. در خرداد۱۳۹۸ و بهدنبال وقوع آتشسوزی در مناطق خائیز، بدیل، کوه حاتم و تنگبن، برای اطفای حریق این مناطق از استانداری و فرمانداری درخواست بالگرد شد.
همان زمان «جمشید محبتخانی»، فرمانده یگان حفاظت از محیطزیست گفت: برآوردهای اولیه نشان میدهد که ۱۰۰ هکتار از این منطقه دچار آتشسوزی شده است.
آتشسوزی خائیز در سال ۱۳۹۹ از ۸خرداد آغاز شد و همان سال مدیرکل مدیریت بحران خوزستان به خبرگزاری ایسنا گفت بعد از ۲۰۰ بار تماس با تهران توانستیم بالگرد به خائیز اعزام کنیم. در سال ۱۳۹۹ علاوهبر خرداد، در مهر و آبان نیز این منطقه طعمه حریق شد.
«کوروش کیانی»، مدیرکل منابع طبیعی خوزستان در خصوص علت این آتشسوزیها گفته بود: «آتشسوزیها صددرصد عمدی بوده و افراد خاطی شناسایی و به دستگاه قضائی معرفی شدهاند.»
اشاره او به دعوای میان دو دامدار در منطقه است که از یک مدرسه متروک بهدلیل خالی از سکنه بودن، به عنوان محل نگهداری دام خود استفاده میکردند. یکی از این دو به تلافی آنکه نمیتواند این محل را برای دامهای خود قرق کند، آنجا را آتشمیزند که به این دلیل حریق تمام منطقه را در بر میگیرد.
همچنین پساز آنکه در سال ۱۴۰۰ این منطقه از حریق در امان ماند، در ۲۴تیر۱۴۰۱ نیز بار دیگر در محدوده کهگیلویهوبویراحمد، حریقی روی داد. به گفته فرماندار شهرستان کهگیلویه، مهار این حریق درحالی روی داد که نیروهای مهار آتش با کمبود تجهیزات، ازجمله دمنده و اره بنزینی مواجه بودند، بنابراین سالهاست که درختان بلوط و گونههای جانوری منطقه زاگرس دچار آتشسوزیهای بیسابقه شدهاند و فقدان هلیکوپترهای اطفای حریق و کمبود بودجه برای در اختیار گرفتن نیروهای جنگلبانی بهقصد نظارت مداوم بر مناطق جنگلی از اصلیترین دلایل گسترش این حریقها بوده است.
کمتر از یک هفته پیش، جنگلهای پلدختر نیز آتش گرفتند. همچنین، در دو ماه گذشته، بخشهایی از پارک ملی کرخه در خوزستان و حدود ۱۵۰ هکتار از مراتع کوههای گزکان، پوشیده از درختان بلوط و بادام زاگرس، در آتش سوختند. به گفته کارشناسان محیطزیست، در غیاب امکانات لازم برای مواجهه با آتش در جنگلهای زاگرس، زحمات نیروهای محلی کافی نیست و برای کنترل بسیاری از این حریقها، نه اقدامهای دولتی که در نهایت طبیعت با باران به داد درختان در محاصره آتش میرسد.
مطابق آمارها، در روند تخریب جنگلها طی چهار دهه، حدود یک میلیون هکتار از جنگلهای زاگرس با مجموعهای بینظیر از تنوع گونههای گیاهی از بین رفته است و بر اثر آن برخی گونههای جانوری نیز منقرض شدهاند. اما چرا آتشسوزی اتفاقی پرتکرار در جنگلهای زاگرس است؟
رحیم ملک نیا، متخصص جنگلداری و عضو هیئت علمی دانشگاه لرستان علت آتشسوزی پرتکرار در جنگلهای زاگرس را ناشی از فعالیتهای انسانی دانسته و به «رسالت» میگوید: «عامل انسانی به شکل عمدی و سهوی در بروز این رخداد نقش پررنگی دارد و بخش مهمی از فشارهای انسانی وارده بر جنگلهای زاگرس ناشی از توسعه نیافتگی است و آمارهای اقتصادی هم نشان میدهد استانهای زاگرس نشین به لحاظ نرخ بیکاری در صدر جدول قرار دارند، بنابراین معیشت بسیاری از مردم این منطقه به عرصههای جنگلی وابسته است؛ از دامداری در جنگل گرفته تا کشت زیر اشکوب و برداشت غیرمجاز از درختان برای تولید چوب یا زغال و در برخی موارد تغییرات غیرقانونی کاربری اراضی جنگلی به زمینهای کشاورزی و مسکونی باعث از بین رفتن پوشش گیاهی و ایجاد شرایطی برای اشتعال سریعتر میشود. برخی از کشاورزان برای افزایش سطح زمینهای کشاورزی، بهطور غیرقانونی اقدام به آتشسوزی در جنگلها میکنند. این اقدامات میتواند به گسترش آتش و تخریب گسترده جنگلها منجر شود. گاه وقوع حریقها ناشی از اختلاف جامعه محلی با یکدیگر برسر بهرهبرداری از منابع و یا اختلاف با اداره منابع طبیعی است. امسال و پیش از حریق خائیز، یکی از ساکنان «تشان» در منطقه شکار ممنوع «بدیل» در همین محدوده که خواهان زمین از اداره کل منابع طبیعی بوده و با آن مخالفت شده، به تلافی آنجا را آتش زد که با ورود به موقع از گسترده شدن آن جلوگیری شد. البته در برخی موارد وقوع حریق غیرعمدی است و ممکن است به قصد آتش زدن جنگل نبوده باشد ولی به جنگل هم سرایت کرده است.»
تمرکز سازمان منابع طبیعی بر اطفای حریق به جای پیشگیری
ملک نیا در ادامه به اصل پیشگیری تاکید و با انتقاد از سازمان منابع طبیعی بیان میکند: «این سازمان بیشتر بر بحث اطفای حریق تاکید دارد، درحالی که برای مدیریت این اتفاق باید بر پیشگیری متمرکز بود، البته نمیتوان از اطفای حریق غافل شد، ولی برای کاهش این رخداد، باید به پیشگیری توجه کرد. وقتی به طور مرتب حریق در عرصه جنگلهای زاگرس تکرار میشود، به این معناست که راهحلی برای آن تدوین نشده و مسیر طی شده بهمنظور مقابله با این پدیده، اشتباه بوده و مشکل به این ترتیب لاینحل مانده و در حال حاضر تبدیل به یک چالش عظیم شده است که سوای عواقب زیستمحیطی آن، با اثرات اجتماعی و روانی این مسئله هم مواجهیم، دلیل اصلی آن هدف گذاری اشتباه سازمان منابع طبیعی است که بهجای توجه به اصل پیشگیری، صرفا بر بحث اطفا تمرکز دارد و عملا برنامهای هم در حوزه پیشگیری طراحی و تدوین نشده، این عدم برنامه در شرایط تغییرات اقلیمی، پیامدها و آثار خودش را بیشتر نشان میدهد.»
ملک نیا تاکید میکند: «علاوه بر عوامل انسانی ذکر شده، تغییرات اقلیمی و افزایش دمای جهانی منجر به شرایط گرمتر و خشکتر میشود که رطوبت گیاهان را کاهش میدهد و جنگلها را قابل اشتعالتر میکند. تغییرات اقلیمی الگوهای بارش را تغییر داده و منجر به خشکسالیهای طولانیمدت در برخی مناطق و بارانهای غیر فصلی در مناطق دیگر میشود. امواج گرمای شدید در حال حاضر پنج برابر بیشتر از ۱۵۰ سال پیش است. افزایش گرما به آتشسوزیهای بزرگتر و مکرر جنگلها کمک میکند و متاسفانه در این بخش هیچ برنامه قابل استنادی وجود ندارد و اگر هم وجود دارد فاقد کارآمدی لازم است و اثرات آن در کاهش سطح حریق مشهود نیست.»
مطابق بررسی های کارشناسان، نظارت بر سلامت جنگلها با استفاده از فناوریهای مدرن مانند تصاویر ماهوارهای و سنجش از دور میتواند به شناسایی مناطق آسیبپذیر و جلوگیری از آتشسوزیهای جنگلی کمک کند. سرمایهگذاری بر روی فناوری پیشرفته، از جمله تصاویر ماهوارهای و تجزیه و تحلیل دادهها میتواند به مقامات محلی و جوامع در اتخاذ اقدامات سریع برای مهار آتشسوزی کمک کند. علاوه بر این شناسایی مناطق پرخطر و تهیه نقشههای آتشسوزی با استفاده از دادهها و تکنولوژیهای مکانی مانند تصاویر ماهوارهای و سیستمهای اطلاعات جغرافیایی نیز از اهمیت بالایی در مدیریت و کاهش خسارات ناشی از آتشسوزیهای جنگلی برخوردار است. این نقشهها با پیشبینی گسترش آتش در هر لحظه از زمان، میتوانند به نیروهای اطفای حریق کمک کنند تا استراتژیهای مقابله با آتشسوزی را بهبود بخشند.
اگرچه کنترل آتشسوزی در شرایط اقلیمی و توپوگرافی ایران بسیار دشوار است، اما با استفاده از نقشههای مناطق پرخطر و تکنولوژیهای نظارتی میتوان تعداد وقوع آتشسوزیها و خسارات ناشی از آنها را به حداقل رساند.
دعوت عمومی برای اطفای حریق، اوج سوءمدیریت است
ملک نیا با اشاره به این موارد، و ضمن تاکید دوباره بر اهمیت پیشگیری از وقوع حریق عنوان میکند: «با استفاده از مدلهایی که وجود دارد، میتوان از طریق اقدامات پیشگیرانه، نقاط حساس و پرخطر و دلایل آتشسوزی و عمدی یا سهوی بودن آن را مشخص و سپس عوامل پدیدآورنده آن را برطرف کرد. در بخش اطفای حریق نیز دو مقوله تربیت نیروی انسانی و تجهیزات حائز اهمیت است، حال اینکه طی روزهای گذشته در منطقه حفاظت شده قلارنگ حریقی رخ داد و با صدور اطلاعیهای از مردم محلی خواسته شد در عملیات اطفای حریق شرکت کنند. این موضوع اوج سوء مدیریت را نشان میدهد، چراکه تاکنون عملیات اطفاء حریق موجب قربانی شدن مردم و داوطلبان محلی نیز شدهاست. طبیعتا مردمی که آموزش ندیدهاند و فاقد حفاظ صورت، لباس مناسب و کفش مناسب هستند، در پی حضور در عملیات مهار آتش آسیب میبینند. بنابراین استفاده از تجربه و تجهیزات سایر کشورها میتواند به بهبود و کارایی روشهای اطفای حریق کمک کند و از بروز و گسترش آتشسوزیها جلوگیری کند، این مورد در کنار آموزش جامعه محلی و تامین نیازهای تجهیزاتی هر منطقه براساس شرایط توپوگرافی آن باید در دستور کار باشد، اما مسئولان ذیربط چنین نگاه جامعی به موضوع حریق جنگلها ندارند و نتیجه آن صدور فراخوان عمومی برای همکاری جامعه محلی است، جامعهای که تجهیزاتی در اختیار ندارد و برای نبرد با آتش تعلیم ندیده است.»
این متخصص جنگلداری و عضو هیئت علمی دانشگاه لرستان در پاسخ به این پرسش که آیا نقشه مناطق مستعد آتش سوزی تدوین شده است، میگوید: «تحقیقات و پژوهشهایی در بخش دانشگاهی باهدف مشخص کردن مناطق مستعد آتشسوزی صورت پذیرفته، بااینحال به شخصه چنین نقشه جامعی را ندیدهام. هرچند برخی از مدیران سازمان ادعا میکنند که این نقشه وجود دارد و مناطق مستعد آتشسوزی به شکل مستمر پایش و رصد میشود. اما وقتی مشکل حریق به چالشی عظیم تبدیل میشود، باید به اینگونه ادعاها شک کرد. اگر چنین نقشهای وجود دارد، چگونه است که حریق بهصورت پیوسته تکرار میشود؟ این مسئله نشان میدهد که به علت قرارگرفتن در مسیر نادرست، حریق به شکل مداوم در حال تکرار است.»
اهمیت بازسازی پس از حریق
این متخصص جنگلداری خاطرنشان میکند: «آتش سوزی جنگلهای زاگرس به مقیاس محلی و منطقهای محدود نمیشود. به این دلیل که زاگرس ٤٠ درصد آب کشور را تامین و امنیت غذایی ما به این منطقه وابسته است و اگر همین روند ادامه پیدا کند میتواند به منشا تولید ریزگرد بدل شده و شرایط زیستی تمام سرزمین را تهدید کند، جلوگیری از تشدید ریزگردها ازجمله کاربردهای جنگلهای زاگرس است، بنابراین مدیران ارشد کشور باید به این جنگلها نگاه ملی داشته باشند و برنامه جامعی را در حوزه پیشگیری و اطفای حریق و بازسازی پس از حریق تدوین کنند. همان میزان که پیشگیری و اطفاء مهم است، مدیریت پس از حریق هم حائز اهمیت است و باید روند برگشتپذیری جنگلها به وضعیت طبیعی را تسریع کرد.»
استعداد آتش سوزی به علت تغییرات اقلیمی افزایش یافته است
هادی کیادلیری، نایب رئیس انجمن علمی جنگلبانی کشور نیز در این باره به «رسالت» میگوید: «وقوع حریق به یک عامل اشتعال نیاز دارد که بشر وقوع این حریقها را تشدید کرده است و البته استعداد آتشسوزی به خاطر تغییرات اقلیمی هم افزایش یافته و بارندگیهایی که در بهار رخ میدهد، منجر به رویش علفی شده و این علفها که عمر بسیار کوتاهی دارند پس از یک ماه مستعد آتشسوزی خواهند بود، چون تراکم آنان بهشدت افزایش مییابد. ضمن آنکه چنان جنگلها را تخریب و تنک کردهایم که از حالت جنگل به شکل جنگل - مرتع درآمدهاند و طی 10 سال اخیر به طور متوسط حدود ١٨ هزار هکتار جنگل دچار آتشسوزی شدهاند. اگرچه در گذشته هم این حریقها بهوقوع پیوسته ولی با این شدت و حدت و الگوهای زمانی و مکانی نبوده است. این موارد نشان میدهد وقوع حریقها از حالت اکولوژیکی و طبیعی خارج شده است و اگرچه تغییرات اقلیمی مناطق جنگلی را مستعد آتشسوزی کرده اما بخش عمده این اتفاق ناشی از سوء مدیریت است، به این علت جمعیت درختان در زاگرس بهشدت کاهش یافته و جمعیت گونههای علفی افزایش یافته است. بنابراین باید بر یک بخش متمرکز شد و بهصورت فنی و تخصصی حداقل برای ١٨ هزار هکتار در سال آماده بود و مشخص کرد که برای این وسعت به چه میزان بودجه، تجهیزات و نیروی انسانی نیاز است. درعینحال میزان پراکندگی را هم باید در نظر گرفت و مشخص کرد میزان وقوع حریق در کدام استانها بیشتر است و علت آن چیست. هنوز هیچ بررسیای نشده تا ببینند الگوی وقوع این آتشسوزیها و نحوه گسترش آن چیست، تا یک مدل طراحی و مطابق آن به مهار حریقها بپردازند. ما نمیتوانیم شرایط سخت زیستمحیطی را تغییر بدهیم ولی میتوانیم با ارائه تمهیداتی، اثرات تغییر اقلیم را تعدیل کنیم. سایر کشورهای جهان نیز بر این اساس عمل میکنند.»
سایر کشورهای جهان با شاخه بلوط آتش را خاموش نمی کنند!
کیادلیری یکی از بزرگترین اشکالات در بحث مدیریت منابع طبیعی را اقدام پس از وقوع مشکل دانسته و بیان میکند: «ما در بحث کنترل و پایش بسیار ضعیف عمل کردهایم، درحالی که باید مناطق مستعد حریق شناسایی و عوامل وقوع آن بررسی شود، در این صورت میتوان وقوع حریق را پیشبینی و اقدامات لازم را در حوزه پیشگیری انجام داد. و اگر علیرغم تمامی این اقدامات، بازهم حریق رخ بدهد، مستلزم کنترل است. اما معمولا این پروسه طی نشده و برنامه و تمهیداتی وجود ندارد. بحث بودجه و منابع انسانی نیز مطرح است که قانون این امکان را داده تا در صورت نیاز، از تجهیزات ارگانهای دیگر استفاده کنیم، اما متاسفانه این همکاری وجود ندارد و اگرچه قانون در صورت عدم همکاری اجازه شکایت داده است ولی سازمانهای دولتی نمیخواهند از یکدیگر شکایت کنند و این به نفع منابع طبیعی نیست.»
نایب رئیس انجمن علمی جنگلبانی کشور با بیان اینکه سایر کشورهای جهان برای مقابله با حریق جنگلها آمادگی و ابزار بیشتری در اختیار دارند و با شاخه بلوط آتش را خاموش نمیکنند، میگوید: «در بسیاری از مناطق کشور، به دلیل نبود امکانات، برای رسیدن به محل آتشسوزی جنگلها و مراتع از حیوانات مثل الاغ و اسب استفاده میشود. بسیاری از داوطلبان در تلاش برای مهار آتشسوزیهای جنگلی به دلیل نبود امکانات کافی، جان خود را از دست میدهند. یکی از مشکلات اساسی، مشکلات مالی و بوروکراتیک برای استفاده از هلیکوپترها است. کانادایر (هواپیمای آبپاش) ارزانتر و مناسبتر از هلیکوپتر است، اما تا کنون تهیه نشده و این نشان میدهد که ما در این زمینه برنامهریزی نکردهایم و روند مشکل همچنان رو به افزایش است. حتی اگر عامل انسانی هم عامدانه بهوقوع آتشسوزی منجر نشود، باتوجه به تغییر اقلیم امکان حریق خود به خودی وجود دارد و فقط هم علفها، کف جنگل و درختان نمیسوزند، بلکه تمام حیات وحش و اکوسیستم ما دگرگون خواهد شد. این درحالی است که زادآوری در جنگلهای زاگرس به دلیل کشاورزی و دامداری و وقوع آتشسوزیهای سطحی و غیرسطحی بیش از ۳۰ سال است که متوقف شده و باعث شده است درختان موجود در این عرصهها بسیار پیر شوند. وقتی عرصههای جنگلی بهعنوان بومسازگانهای زنده تحت تاثیر عوامل بیرونی اعم از عوامل طبیعی یا انسانی دچار ضعف فیزیولوژیکی و پیری میشوند، در برابر انواع بیماریها و آفات نیز ضعیف خواهند شد. بسیاری از جوندگان و حیواناتی که در زادآوری این درختان نقش دارند و اکوسیستم سازند، براثر همین آتشسوزیها از بین میروند. ضمن اینکه الگوهای زمانی و مکانی حریق نیز تغییر کرده، سالها قبل در فصول خاصی آتشسوزی رخ میداد ولی اکنون در تمامی فصول این حریقها رخ میدهد، چراکه عوامل ایجاد آتشسوزی تا حدودی غیرطبیعی است و این موضوع حیوانات را هم غافلگیر کرده و نمیتوانند از مهلکه جان سالم به در ببرند. اگرچه این اتفاق در تمام دنیا رخ میدهد ولی در کشور ما هنوز آمادگی خاصی به لحاظ فنی، علمی و اجرایی وجود ندارد.»
حفظ جنگلهای زاگرس در گرو تأمین معیشت پایدار
کیادلیری خاطرنشان میکند که «جنگلهای زاگرس به شکل جنگلهای معیشتی درآمده و مردم بهشدت از نظر اقتصادی به این جنگلها وابسته هستند، لذا سالهای سال است که تحتفشار زیاد بودهاند و شاید بتوان گفت نوعی بهرهکشی از عرصههای جنگلی زاگرس به کاهش محسوس تراکم پوشش گیاهی این عرصهها منجر شده است. حدود ٨٠ درصد از عشایر و ۵٠ درصد دام مولد کشور ما در این منطقه هستند و عشایر تامین کننده بخش عظیمی از گوشت و امنیت غذایی کشورند. بااینوجود معیشت این افراد ناپایدار و کمبازده است. در نتیجه ما باید در این منطقه معیشت پایدار ایجاد کنیم تا مردم به سمت قطع درختان و قاچاق چوب و آتش سوزی نروند. در این میان پژوهشهای پراکندهای بهمنظور علل رخداد آتشسوزی صورت پذیرفته است، با این تفاوت که در کشورهای توسعهیافته بخشهای اجرایی بهدنبال تحقیق و پژوهش هستند تا با استفاده از نتایج آن، تعداد حریقهای جنگلی را کاهش دهند، ولی در کشورهای درحال توسعه، پژوهشگران باید از بخشهای اجرایی تقاضا کنند که نتایج تحقیقات آنان را بهکار ببندند. ضمن اینکه شکاف عمیقی بین مشکلات و مسائل اجرایی و مشکلات پژوهشی وجود دارد و حتی ضعفهای پژوهشی هم غیرقابل انکار است. به هر روی در اغلب موارد، تحقیق و پژوهشها در قفسه کتابخانهها خاک میخورد و مدیرانی که در راس سازمانهای متولی قرار دارند، هنوز ضرورت این مسئله را احساس نکردهاند. در برخی موارد هم الزاما نیاز به تحقیق و پژوهش نداریم، چراکه راهحلها از قبل مشخص است و کارهای اجرایی انجام شده است.»