سیدصادق پژمان، کارشناس فرهنگ و اقتصاد:
صنایع خلاق بسترساز توسعه پایدارهستند
ممکن است اینروزها این پرسش مطرح باشد که چرا صنایع فرهنگی در کشور ما به رغم نقش آن در رشد اقتصادی، تقویت تولید ملی و اشتغال زایی، تاکنون توسط مسئولان و مدیران فرهنگی مورد توجه جدی قرار نگرفته و موانع رشد و توسعه آن در ایران چیست.
برای پاسخ به سوال مورد اشاره، میتوان به موانع اقتصادی، فرهنگی و حقوقی توسعه صنایع فرهنگی اشاره کرد. اولین دسته از موانع توسعه صنایع فرهنگی در ایران، موانع اقتصادی است. در کشور ما به صنایع فرهنگی به مثابه یک صنعت نگریسته نمی شود و بخش فرهنگ به عنوان یک بخش مولد اقتصادی و نهاد تولید ثروت تلقی نمی شود و این بخش صرفاً به منزله مرکز هزینه دیده می شود. همچنین اغلب مدیران موسسات فرهنگی، اطلاعات کمی در خصوص قابلیتهای تجاری و اقتصادی صنایع فرهنگی دارند و به این دلیل که کار خود را اقتصادی و یا دارای بازده اقتصادی نمیبینند، غالباً خواهان حمایتهای دولتی هستند.
این صنعت از موانع و مشکلاتی برخوردار است که در خصوص چالشهای صنایع فرهنگی و مشکلات پیش روی آن با سیدصادق پژمان، کارشناس فرهنگ و اقتصاد به گفت وگو نشستیم.
به گزارش مهر مشروح اینگفت وگو در ادامه میآید؛
آقای پژمان بزرگترین چالش ما در صنایع فرهنگی چیست؟
صنعت فرهنگ امروز وابستگی زیادی به صنعت رسانه دارد و چه بسا صنایع فرهنگی مثل صنعت فیلم، انیمیشن، موسیقی، سرگرمی، بازی دیجیتال، مطبوعات، و همچنین ورزش و گردشگری، خودشان یک رسانه محسوب میشوند. یکی از عمدهترین مشکلاتی که در حال حاضر وجود دارد، شکل نگرفتن این مدیومها به عنوان یک صنعت فرهنگی واقعی است به طوری که مرچندایزنیگ (بازارپردازی) این صنایع در دنیا نشان می دهد علی رغم رشد بطئی، حجم بازار و جامعه مصرف کنندگان در طی مدت یک و حتی دو دهه، شیب صعودی بسیار ملایمی را طی کرده است.
اکوسیستم این صنایع در حال حاضر یک چرخه کامل ندارد و از تامین کننده و تولیدکننده تا مصرفکننده اتصال درستی شکل نگرفته است. به طوری که در کشور ما، تولیدکنندگان زیادی در حوزه محتوای فرهنگی داریم، اما به دلیل اینکه صنایع نرم به درستی شکل نگرفته و چرخه اقتصادی کاملی ندارد، تولیدکننده اغلب با چالشهای مالی و دسترسی به شبکه مخاطب مواجه می شود.از طرف دیگر، صنایع فرهنگی در عصر حاضر میل به فعالیت بیشتر در بستر فضای مجازی دارند و اگر فناوری مناسبی برای این صنایع فراهم نباشد، کسب و کار آنها مختل می شود و در نهایت کاربران و مخاطبان این صنایع نرخ ریزش بالایی خواهند داشت. امروزه از ضرورت های اصلی ایجاد زنجیره ارزش واقعی برای ایجاد یک محصول نهایی در صنایع فرهنگی و خلاق، از طراحی اولیه تا رسیدن به دست مشتری فراهم بودن فناوری ارتباطی و اطلاعاتی مناسب برای تامین کنندگان است.
از طرفی میان صنایع فرهنگی هم ارتباط خوبی شکل نگرفته است. در واقع بخشی از زنجیره ارزش این صنایع، اتصال درونی میان محصولات و خدمات این حوزه است. این صنعت زمانی مفهوم کاملی پیدا میکند که میان صنایع مختلف آن هم افزایی و هماهنگی ایجاد شود. مثلاً بین کتاب، بازی دیجیتال و گردشگری تقریباً ارتباط بسیار ضعیفی وجود دارد.
حوزه صنایع فرهنگی نیازمند چه پارادایم مشخصی است؟
موضوع صنایع فرهنگی به تنهایی برخاسته از پارادایم فکری مکتب فرانکفورت است که این مفهوم در دهه ۱۹۴۰ در مکتب فرانکفورت به وجود آمد و بعداً تبدیل به صنایع فرهنگی شد و سرانجام در دهه ۱۹۹۰ تبدیل به «صنایع خلاق» شد. اما این پارادایم فکری، قرار بود منجر به کشف صنایع بومی هر فرهنگ شود و جلوه ای از هنر و فرهنگ هر ملت را به نمایش بگذارد. برای اینکه صنایع فرهنگی در کشور ما بتواند عرضه صحیحی داشته باشد و از کپی کاری و بازنشر محتوای خارجی در کشور جلوگیری کند، باید به سمت بومی سازی و انعکاس هویت ایرانیاسلامی قدم بردارد. درواقع، صنایع فرهنگی داخلی ما باید هویت ساز
باشند و به بازتولید فرهنگ اصیل بومی ما در شکل های جدید خود بپردازند.
به بحث تحول برسیم. به نظرتان تحول در صنایع فرهنگی نیازمند چه مواردی است؟
به نظر من توجه به سبک زندگی ایرانی-اسلامی، هویت ملی، فرهنگ بومی و پرهیز از تولید محتوای تکراری و غیرخلاق از پایه ای ترین ضروریات صنایع فرهنگی ماست. تولید ایده های بکر و نوآوری در عرضه محصولات فرهنگی جدید می تواند این عرصه را متحول کند.
صنایع خلاق در هر کشوری بسترساز توسعه پایدار است و اگر به شیوه درستی به بازتاب فرهنگ بومی و ملی آن کشور نپردازد و صرفاً معطوف به بازنشر و کار تکراری شود، نه تنها در مسیر توسعه پایدار بلکه در عرصههای اقتصاد، فرهنگ و اجتماع هم نمیتواند موثر باشد. ترویج فرهنگ، خلاقیت و رقابتپذیری در عین حفاظت و ترویج میراث فرهنگی و کهن کشور باید در دستور کار تحول صنایع فرهنگی ما قرار گیرد.
چشمانداز ما در صنایع فرهنگی برای کشور مستلزم شکوفایی هنر و فرهنگ و توجه به کسب و کارهای نوپا ولی مستعد است. این نگاه باید به گونهای باشد که در برنامهریزی بلند مدت ضمن توجه به صنایع فرهنگی به عنوان یکی از پایههای توسعه پایدار، به حل و فصل زیرساختها و چالشهای آن بپردازیم برای مثال در گزارشهای مرچندایز صنایع فرهنگی و خلاق یونسکو به این موضوع اشاره شده که اتحادیه اروپا مدت زیادی است که بر صنایع خلاق تمرکز دارد و برنامههای مهمی مانند، «برنامه اروپای خلاق» را با بودجه ۲/۴۴ میلیارد یورویی برای دوره ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۷ راهاندازی کرده است.
امروز چند درصد از کسب و کارها در ردیف صنایع فرهنگی قرار میگیرد؟
یونسکو در فوریه ۲۰۲۲ اعلام کرده است که صنایع فرهنگی و خلاق ۶/۲ درصد از اشتغال در دنیا به خود اختصاص داده اند که سهم قاره آفریقا به میزان ۸/۲ درصد بیش از بقیه قارهها بوده است.
صنایع فرهنگی ۳/۱ درصد از تولید ناخالص داخلی جهانی (GDP) و ۶/۲ درصد از کل اشتغال را به خود اختصاص داده و نزدیک به ۵۰ میلیون شغل در سراسر جهان ایجاد کرده است. صنایع خلاق به دلیل ماهیت نوآورانه و منعطف، در بحران کووید ۱۹ نیز کمتر از صنایع سخت متحمل ضربه شدند و صادرات این صنایع تنها ۱/۸ درصد کاهش داشت، در صورتی که شاهد کاهش ۲۰ درصدی صادرات سایر حوزههای صنعتی بودیم.
این در حالی است که در ایران با وجود استعدادهای زیاد، سهم کمی از GDP به حوزه صنایع فرهنگی و خلاق اختصاص یافته و طی سال های اخیر رشد چندانی در این زمینه حاصل نشده است. در دنیا سهم GDP (تولید ناخالص داخلی) کشورها از صنایع خلاق بین ۴ تا ۷ درصد، اما سهم تولید ناخالص داخلی ایران کمتر از ۲ درصد است. در مرحله نخست باید سهم GDP صنایع خلاق را به ۴ درصد جهانی برسانیم. پیشبینی میشود که در سال ۲۰۳۰ میلادی، ۱۰ درصد از تولید ناخالص داخلی در کل دنیا را صنایع خلاق و فرهنگی تشکیل دهد. در سال جاری ارزش صنایع فرهنگی بالغ بر یک هزار میلیارد دلار در جهان است.
علاوه بر این شاهد تحولاتی که صنایع فرهنگی و خلاق در عرصه اقتصاد دیجیتال ایجاد
کرده اند، هستیم. این صنایع با ایجاد زنجیره ارزش و قابلیت دسترس پذیری بالا در سطوح مختلف جامعه، به خلق حوزه های جدیدی از اقتصاد دیجیتال کمک می کنند که برای مثال رمز ارزها و NFT (دارایی دیجیتال منحصربه فرد) که اقتصاد جدیدی در زمینه رمز ارزها ایجاد کرده است، از این دست هستند.
ایدههای خلاق چهقدر در صنایع فرهنگی مؤثر است؟
متاسفانه همانطور که گفتم، یکی از آفتهای صنایع فرهنگی مسئله عدم نوآوری و بازنشر محتوای خلاق دیگران است. در واقع اگر کمی ریشه ای تر به این مسئله بپردازیم، مشکل اصلی عدم برنامه ریزی دقیق در حوزه توسعه صنایع خلاق و نوآور است. در حال حاضر کشورهای منطقه به ویژه عربستان در برنامه توسعه خود تا سال ۲۰۳۰، سهم قابل توجهی برای صنایع فرهنگی دیده اند و ضمن
فراهم سازی بسترهای مناسب، این صنایع را عامل کاهش بیکاری و افزایش درآمد ناخالص داخلی در نظر گرفته اند.
نگاه کلان به اینعرصه و برنامه ریزی برای توسعه از اینمسیر، استارتاپ های صاحب ایده و خلاق را پای کار می آورد و از تکثیر ایده های قدیمی و فاقد مخاطب آن را دور می کند. در واقع باید بر این نکته تاکید کنم که دولت در ایجاد صنعت فرهنگ نقش شایانی دارد و بدون حمایتها و برنامهریزیهای بلندمدت و پیوسته دولت تا نقطه خوداتکایی صنایع فرهنگی، توسعه این عرصه غیرممکن است.
از آفتهای عدم نوآوری در محتوا را میتوانیم در شرایط فعلی صنعت سینمای کشور شاهد باشیم. این مسئله تا جایی پیش رفته که موضوعات و طرحهای تکراری و بدون جذابیت، مخاطب را دچار «سینمازدگی» کرده و ترجیح میدهد از VODها یا سینمای غرب برای مواجهه با محتوای مطلوب استفاده کند. همینجا نقش دولت در حمایت از صنعت پررنگ میشود. حالا که اقبال مردم به پلتفرمهای ویدئو به درخواست افزایش یافته است، دولت می تواند با کمک به «اقتصاد محتوا» از طریق پرداخت هزینههای محتوا از ترافیک به تحول و توسعه این عرصه جدید فرهنگی و رسانه ای کمک کند.
شناسایی کسب و کارهای محلی و معرفیشان به نهادهای اجتماعی تا چهقدر به صنایع فرهنگی خلاق کمک میکند؟
همان طور که گفتم از مجموع سهم ۶/۲ درصدی صنایع فرهنگی در دنیا در آمار اشتغال، سهم قاره آفریقا بیش از بقیه قاره ها بوده است. این نشان می دهد که علی رغم انتظار و بضاعت کم این قاره نسبت به سایر قاره ها، کسب و کارهای محلی در آفریقا با تولید و صادرات صنایع محلی خلاق توانسته اند بر اقتصاد جهانی تاثیر گذار باشند.
شناسایی این کسب و کارها در ذیل روشهای اجرایی اهداف و برنامه های ملی قرار میگیرد و از طریق مدیریت هوشمندانه جریانهای فرهنگی و رسانهای به تحقق میرسد. این صنایع به دلیل نقش قابل توجهی که در انسجام اجتماعی ایفا می کنند، نیازمند برنامه ریزی دقیق در عرصه دیپلماسی فرهنگی است. برای مثال با بررسی گزارشهای مرچندایز کره جنوبی در زمینه این صنایع شاهد این هستیم که فرهنگ جدیدی به نام «کی پاپ» ایجاد و معرفی شده است.
در گزارشهای مرچندایز صنایع فرهنگی و خلاق یونسکو به این موضوع اشاره شده که اتحادیه اروپا مدت زیادی است که بر صنایع خلاق تمرکز دارد و برنامههای مهمی مانند، «برنامه اروپای خلاق» را با بودجه ۲/۴۴ میلیارد یورویی برای دوره ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۷ راهاندازی کرده استاین فرهنگ از ژانر جدیدی برای معرفی هویت کره استفاده کرده که به خلق k-culture منتج شده است. این امر با برنامه ریزی کوتاه مدت و فشرده و ایجاد سازمان محتوای خلاق شروع شده و به محبوبیت جهانی این فرهنگ، صادرات و گردش اقتصادی قابل توجهی دست یافته است.
شما چهقدر ضرورت جمع سپاری در صنایع خلاق را احساس میکنید؟
این روش برای ترویج صنایع فرهنگی و خلاق موثر است به طوریکه در حال حاضر کسب و کارهای جدید با هوشمندی و بهره گیری از خرد جمعی در حال توسعه حجم بازار خود هستند. مثلاً برنامه آبادیران زیر نظر معاونت علمی، از حمایت مردمی به شیوه جمع سپاری مالی برای توسعه محصولات سبک زندگی ایرانی-اسلامی استفاده کرده است.
این مدل به ترویج کسب و کارهای خرد و فرهنگ سازی آن کمک می کند و از تامین سرمایه به روش نوآورانه کمک می گیرد که در نهایت انگیزه برای مشارکت در تولید ملی ایجاد می کند.
تغییر گفتمان صنایع فرهنگی باید در چه مسیری قرار بگیرد؟
این تغییر گفتمان مستلزم تغییر نگاه در سطوح کلان و خرد اجتماعی و فرهنگی است. برای دستیابی به این اهداف، سرمایهگذاری در زیرساختها و طرحهایی که از رشد صنعت خلاقه حمایت میکند می تواند به این تغییر کمک کند. این شامل ایجاد مراکز خلاق جدید، ارائه برنامههای آموزشی و توسعهای و ایجاد مشارکتهای دولتی و خصوصی جدید است.
همچنین ایجاد صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر، داشتن قوانین قدرتمند برای کپی رایت، رفع موانع دولتی و بوروکراتیک هم می تواند به توسعه صنایع فرهنگی کمک کند و سرعت رشد و توسعه آن را افزایش دهد.
در نهایت نگاهمان به حوزه صنایع فرهنگی باید چگونه باشد؟
چشمانداز ما در صنایع فرهنگی برای کشور مستلزم شکوفایی هنر و فرهنگ و توجه به کسب و کارهای نوپا ولی مستعد است. این نگاه باید به گونهای باشد که در برنامهریزی بلند مدت ضمن توجه به صنایع فرهنگی به عنوان یکی از پایههای توسعه پایدار، به حل و فصل زیرساختها و چالشهای آن بپردازیم. علاوه بر این، محصولات فرهنگی ذائقه مخاطب داخلی و خارجی را شناسایی کند و هویت ملی را گرامی بدارد.
برای پاسخ به سوال مورد اشاره، میتوان به موانع اقتصادی، فرهنگی و حقوقی توسعه صنایع فرهنگی اشاره کرد. اولین دسته از موانع توسعه صنایع فرهنگی در ایران، موانع اقتصادی است. در کشور ما به صنایع فرهنگی به مثابه یک صنعت نگریسته نمی شود و بخش فرهنگ به عنوان یک بخش مولد اقتصادی و نهاد تولید ثروت تلقی نمی شود و این بخش صرفاً به منزله مرکز هزینه دیده می شود. همچنین اغلب مدیران موسسات فرهنگی، اطلاعات کمی در خصوص قابلیتهای تجاری و اقتصادی صنایع فرهنگی دارند و به این دلیل که کار خود را اقتصادی و یا دارای بازده اقتصادی نمیبینند، غالباً خواهان حمایتهای دولتی هستند.
این صنعت از موانع و مشکلاتی برخوردار است که در خصوص چالشهای صنایع فرهنگی و مشکلات پیش روی آن با سیدصادق پژمان، کارشناس فرهنگ و اقتصاد به گفت وگو نشستیم.
به گزارش مهر مشروح اینگفت وگو در ادامه میآید؛
آقای پژمان بزرگترین چالش ما در صنایع فرهنگی چیست؟
صنعت فرهنگ امروز وابستگی زیادی به صنعت رسانه دارد و چه بسا صنایع فرهنگی مثل صنعت فیلم، انیمیشن، موسیقی، سرگرمی، بازی دیجیتال، مطبوعات، و همچنین ورزش و گردشگری، خودشان یک رسانه محسوب میشوند. یکی از عمدهترین مشکلاتی که در حال حاضر وجود دارد، شکل نگرفتن این مدیومها به عنوان یک صنعت فرهنگی واقعی است به طوری که مرچندایزنیگ (بازارپردازی) این صنایع در دنیا نشان می دهد علی رغم رشد بطئی، حجم بازار و جامعه مصرف کنندگان در طی مدت یک و حتی دو دهه، شیب صعودی بسیار ملایمی را طی کرده است.
اکوسیستم این صنایع در حال حاضر یک چرخه کامل ندارد و از تامین کننده و تولیدکننده تا مصرفکننده اتصال درستی شکل نگرفته است. به طوری که در کشور ما، تولیدکنندگان زیادی در حوزه محتوای فرهنگی داریم، اما به دلیل اینکه صنایع نرم به درستی شکل نگرفته و چرخه اقتصادی کاملی ندارد، تولیدکننده اغلب با چالشهای مالی و دسترسی به شبکه مخاطب مواجه می شود.از طرف دیگر، صنایع فرهنگی در عصر حاضر میل به فعالیت بیشتر در بستر فضای مجازی دارند و اگر فناوری مناسبی برای این صنایع فراهم نباشد، کسب و کار آنها مختل می شود و در نهایت کاربران و مخاطبان این صنایع نرخ ریزش بالایی خواهند داشت. امروزه از ضرورت های اصلی ایجاد زنجیره ارزش واقعی برای ایجاد یک محصول نهایی در صنایع فرهنگی و خلاق، از طراحی اولیه تا رسیدن به دست مشتری فراهم بودن فناوری ارتباطی و اطلاعاتی مناسب برای تامین کنندگان است.
از طرفی میان صنایع فرهنگی هم ارتباط خوبی شکل نگرفته است. در واقع بخشی از زنجیره ارزش این صنایع، اتصال درونی میان محصولات و خدمات این حوزه است. این صنعت زمانی مفهوم کاملی پیدا میکند که میان صنایع مختلف آن هم افزایی و هماهنگی ایجاد شود. مثلاً بین کتاب، بازی دیجیتال و گردشگری تقریباً ارتباط بسیار ضعیفی وجود دارد.
حوزه صنایع فرهنگی نیازمند چه پارادایم مشخصی است؟
موضوع صنایع فرهنگی به تنهایی برخاسته از پارادایم فکری مکتب فرانکفورت است که این مفهوم در دهه ۱۹۴۰ در مکتب فرانکفورت به وجود آمد و بعداً تبدیل به صنایع فرهنگی شد و سرانجام در دهه ۱۹۹۰ تبدیل به «صنایع خلاق» شد. اما این پارادایم فکری، قرار بود منجر به کشف صنایع بومی هر فرهنگ شود و جلوه ای از هنر و فرهنگ هر ملت را به نمایش بگذارد. برای اینکه صنایع فرهنگی در کشور ما بتواند عرضه صحیحی داشته باشد و از کپی کاری و بازنشر محتوای خارجی در کشور جلوگیری کند، باید به سمت بومی سازی و انعکاس هویت ایرانیاسلامی قدم بردارد. درواقع، صنایع فرهنگی داخلی ما باید هویت ساز
باشند و به بازتولید فرهنگ اصیل بومی ما در شکل های جدید خود بپردازند.
به بحث تحول برسیم. به نظرتان تحول در صنایع فرهنگی نیازمند چه مواردی است؟
به نظر من توجه به سبک زندگی ایرانی-اسلامی، هویت ملی، فرهنگ بومی و پرهیز از تولید محتوای تکراری و غیرخلاق از پایه ای ترین ضروریات صنایع فرهنگی ماست. تولید ایده های بکر و نوآوری در عرضه محصولات فرهنگی جدید می تواند این عرصه را متحول کند.
صنایع خلاق در هر کشوری بسترساز توسعه پایدار است و اگر به شیوه درستی به بازتاب فرهنگ بومی و ملی آن کشور نپردازد و صرفاً معطوف به بازنشر و کار تکراری شود، نه تنها در مسیر توسعه پایدار بلکه در عرصههای اقتصاد، فرهنگ و اجتماع هم نمیتواند موثر باشد. ترویج فرهنگ، خلاقیت و رقابتپذیری در عین حفاظت و ترویج میراث فرهنگی و کهن کشور باید در دستور کار تحول صنایع فرهنگی ما قرار گیرد.
چشمانداز ما در صنایع فرهنگی برای کشور مستلزم شکوفایی هنر و فرهنگ و توجه به کسب و کارهای نوپا ولی مستعد است. این نگاه باید به گونهای باشد که در برنامهریزی بلند مدت ضمن توجه به صنایع فرهنگی به عنوان یکی از پایههای توسعه پایدار، به حل و فصل زیرساختها و چالشهای آن بپردازیم برای مثال در گزارشهای مرچندایز صنایع فرهنگی و خلاق یونسکو به این موضوع اشاره شده که اتحادیه اروپا مدت زیادی است که بر صنایع خلاق تمرکز دارد و برنامههای مهمی مانند، «برنامه اروپای خلاق» را با بودجه ۲/۴۴ میلیارد یورویی برای دوره ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۷ راهاندازی کرده است.
امروز چند درصد از کسب و کارها در ردیف صنایع فرهنگی قرار میگیرد؟
یونسکو در فوریه ۲۰۲۲ اعلام کرده است که صنایع فرهنگی و خلاق ۶/۲ درصد از اشتغال در دنیا به خود اختصاص داده اند که سهم قاره آفریقا به میزان ۸/۲ درصد بیش از بقیه قارهها بوده است.
صنایع فرهنگی ۳/۱ درصد از تولید ناخالص داخلی جهانی (GDP) و ۶/۲ درصد از کل اشتغال را به خود اختصاص داده و نزدیک به ۵۰ میلیون شغل در سراسر جهان ایجاد کرده است. صنایع خلاق به دلیل ماهیت نوآورانه و منعطف، در بحران کووید ۱۹ نیز کمتر از صنایع سخت متحمل ضربه شدند و صادرات این صنایع تنها ۱/۸ درصد کاهش داشت، در صورتی که شاهد کاهش ۲۰ درصدی صادرات سایر حوزههای صنعتی بودیم.
این در حالی است که در ایران با وجود استعدادهای زیاد، سهم کمی از GDP به حوزه صنایع فرهنگی و خلاق اختصاص یافته و طی سال های اخیر رشد چندانی در این زمینه حاصل نشده است. در دنیا سهم GDP (تولید ناخالص داخلی) کشورها از صنایع خلاق بین ۴ تا ۷ درصد، اما سهم تولید ناخالص داخلی ایران کمتر از ۲ درصد است. در مرحله نخست باید سهم GDP صنایع خلاق را به ۴ درصد جهانی برسانیم. پیشبینی میشود که در سال ۲۰۳۰ میلادی، ۱۰ درصد از تولید ناخالص داخلی در کل دنیا را صنایع خلاق و فرهنگی تشکیل دهد. در سال جاری ارزش صنایع فرهنگی بالغ بر یک هزار میلیارد دلار در جهان است.
علاوه بر این شاهد تحولاتی که صنایع فرهنگی و خلاق در عرصه اقتصاد دیجیتال ایجاد
کرده اند، هستیم. این صنایع با ایجاد زنجیره ارزش و قابلیت دسترس پذیری بالا در سطوح مختلف جامعه، به خلق حوزه های جدیدی از اقتصاد دیجیتال کمک می کنند که برای مثال رمز ارزها و NFT (دارایی دیجیتال منحصربه فرد) که اقتصاد جدیدی در زمینه رمز ارزها ایجاد کرده است، از این دست هستند.
ایدههای خلاق چهقدر در صنایع فرهنگی مؤثر است؟
متاسفانه همانطور که گفتم، یکی از آفتهای صنایع فرهنگی مسئله عدم نوآوری و بازنشر محتوای خلاق دیگران است. در واقع اگر کمی ریشه ای تر به این مسئله بپردازیم، مشکل اصلی عدم برنامه ریزی دقیق در حوزه توسعه صنایع خلاق و نوآور است. در حال حاضر کشورهای منطقه به ویژه عربستان در برنامه توسعه خود تا سال ۲۰۳۰، سهم قابل توجهی برای صنایع فرهنگی دیده اند و ضمن
فراهم سازی بسترهای مناسب، این صنایع را عامل کاهش بیکاری و افزایش درآمد ناخالص داخلی در نظر گرفته اند.
نگاه کلان به اینعرصه و برنامه ریزی برای توسعه از اینمسیر، استارتاپ های صاحب ایده و خلاق را پای کار می آورد و از تکثیر ایده های قدیمی و فاقد مخاطب آن را دور می کند. در واقع باید بر این نکته تاکید کنم که دولت در ایجاد صنعت فرهنگ نقش شایانی دارد و بدون حمایتها و برنامهریزیهای بلندمدت و پیوسته دولت تا نقطه خوداتکایی صنایع فرهنگی، توسعه این عرصه غیرممکن است.
از آفتهای عدم نوآوری در محتوا را میتوانیم در شرایط فعلی صنعت سینمای کشور شاهد باشیم. این مسئله تا جایی پیش رفته که موضوعات و طرحهای تکراری و بدون جذابیت، مخاطب را دچار «سینمازدگی» کرده و ترجیح میدهد از VODها یا سینمای غرب برای مواجهه با محتوای مطلوب استفاده کند. همینجا نقش دولت در حمایت از صنعت پررنگ میشود. حالا که اقبال مردم به پلتفرمهای ویدئو به درخواست افزایش یافته است، دولت می تواند با کمک به «اقتصاد محتوا» از طریق پرداخت هزینههای محتوا از ترافیک به تحول و توسعه این عرصه جدید فرهنگی و رسانه ای کمک کند.
شناسایی کسب و کارهای محلی و معرفیشان به نهادهای اجتماعی تا چهقدر به صنایع فرهنگی خلاق کمک میکند؟
همان طور که گفتم از مجموع سهم ۶/۲ درصدی صنایع فرهنگی در دنیا در آمار اشتغال، سهم قاره آفریقا بیش از بقیه قاره ها بوده است. این نشان می دهد که علی رغم انتظار و بضاعت کم این قاره نسبت به سایر قاره ها، کسب و کارهای محلی در آفریقا با تولید و صادرات صنایع محلی خلاق توانسته اند بر اقتصاد جهانی تاثیر گذار باشند.
شناسایی این کسب و کارها در ذیل روشهای اجرایی اهداف و برنامه های ملی قرار میگیرد و از طریق مدیریت هوشمندانه جریانهای فرهنگی و رسانهای به تحقق میرسد. این صنایع به دلیل نقش قابل توجهی که در انسجام اجتماعی ایفا می کنند، نیازمند برنامه ریزی دقیق در عرصه دیپلماسی فرهنگی است. برای مثال با بررسی گزارشهای مرچندایز کره جنوبی در زمینه این صنایع شاهد این هستیم که فرهنگ جدیدی به نام «کی پاپ» ایجاد و معرفی شده است.
در گزارشهای مرچندایز صنایع فرهنگی و خلاق یونسکو به این موضوع اشاره شده که اتحادیه اروپا مدت زیادی است که بر صنایع خلاق تمرکز دارد و برنامههای مهمی مانند، «برنامه اروپای خلاق» را با بودجه ۲/۴۴ میلیارد یورویی برای دوره ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۷ راهاندازی کرده استاین فرهنگ از ژانر جدیدی برای معرفی هویت کره استفاده کرده که به خلق k-culture منتج شده است. این امر با برنامه ریزی کوتاه مدت و فشرده و ایجاد سازمان محتوای خلاق شروع شده و به محبوبیت جهانی این فرهنگ، صادرات و گردش اقتصادی قابل توجهی دست یافته است.
شما چهقدر ضرورت جمع سپاری در صنایع خلاق را احساس میکنید؟
این روش برای ترویج صنایع فرهنگی و خلاق موثر است به طوریکه در حال حاضر کسب و کارهای جدید با هوشمندی و بهره گیری از خرد جمعی در حال توسعه حجم بازار خود هستند. مثلاً برنامه آبادیران زیر نظر معاونت علمی، از حمایت مردمی به شیوه جمع سپاری مالی برای توسعه محصولات سبک زندگی ایرانی-اسلامی استفاده کرده است.
این مدل به ترویج کسب و کارهای خرد و فرهنگ سازی آن کمک می کند و از تامین سرمایه به روش نوآورانه کمک می گیرد که در نهایت انگیزه برای مشارکت در تولید ملی ایجاد می کند.
تغییر گفتمان صنایع فرهنگی باید در چه مسیری قرار بگیرد؟
این تغییر گفتمان مستلزم تغییر نگاه در سطوح کلان و خرد اجتماعی و فرهنگی است. برای دستیابی به این اهداف، سرمایهگذاری در زیرساختها و طرحهایی که از رشد صنعت خلاقه حمایت میکند می تواند به این تغییر کمک کند. این شامل ایجاد مراکز خلاق جدید، ارائه برنامههای آموزشی و توسعهای و ایجاد مشارکتهای دولتی و خصوصی جدید است.
همچنین ایجاد صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر، داشتن قوانین قدرتمند برای کپی رایت، رفع موانع دولتی و بوروکراتیک هم می تواند به توسعه صنایع فرهنگی کمک کند و سرعت رشد و توسعه آن را افزایش دهد.
در نهایت نگاهمان به حوزه صنایع فرهنگی باید چگونه باشد؟
چشمانداز ما در صنایع فرهنگی برای کشور مستلزم شکوفایی هنر و فرهنگ و توجه به کسب و کارهای نوپا ولی مستعد است. این نگاه باید به گونهای باشد که در برنامهریزی بلند مدت ضمن توجه به صنایع فرهنگی به عنوان یکی از پایههای توسعه پایدار، به حل و فصل زیرساختها و چالشهای آن بپردازیم. علاوه بر این، محصولات فرهنگی ذائقه مخاطب داخلی و خارجی را شناسایی کند و هویت ملی را گرامی بدارد.
تیتر خبرها
تیترهای روزنامه