چرا شولتس به مهره بازی نتانیاهو تبدیل شده است؟
شریک آلمانی جلاد غزه
فخرالدین اسدی
تحلیلگر حوزه روابط بینالملل
مواضع مشمئزکننده و بحرانساز صدراعظم آلمان در حمایت از رژیم اشغالگر قدس و استمرار نسلکشی غزه و جنگ لبنان منجر به خشم افکار عمومی دنیا از اولاف شولتس شده است. صدراعظم سرزمین ژرمنها، بارها کشتار هزاران زن و کودک در غزه را طبیعی و مصداق دفاع مشروع قلمداد کرده است. فراتر از آن، درحالیکه فرانسویها و برخی دولتهای اروپایی دیگر حداقل در مواضع ظاهری خود، از قطع کمکهای تسلیحاتی خود به رژیم اشغالگر قدس سخن میگویند، دولت برلین اعلام کرده است که به حمایت تسلیحاتی از رژیم کودک کش صهیونیستی به بهانه تقویت قابلیت دفاعی این رژیم نامشروع ادامه خواهد داد.
پشت پرده یک سیاست
حمایت مطلق احزاب دموکرات مسیحی، سوسیال مسیحی و سوسیالدموکرات از رژیم اشغالگر قدس و اقدامات وحشیانه رژیم موضوع تازهای نیست اما این روند در دوران صدارت اعظمی اولاف شولتس به نقطه اوج خود رسیده است.دولت کنونی آلمان میگوید برلین به دلیل آنچه علیه یهودیان در جنگ جهانی دوم ( در دوران نازیها) رخ داده به تلآویو بدهکار است و حمایت مطلق خود از صهیونیستهای جنایتکار را به این شکل توجیه میکند! بااینحال، اصل ماجرا به دغدغههای اولاف شولتس جهت بقا در قدرت بازمیگردد. واقعیت امر این است که لابیهای صهیونیستی در برلین، کلن، دوسلدورف، فرانکفورت و مونیخ نقش بسیار پررنگی در تنظیم مناسبات قدرت داشته و حتی برخی تحلیلگران مسائل داخلی آلمان، صهیونیستها را برگزارکنندگان اصلی انتخابات در این کشور اروپایی قلمداد میکنند.از زمان حضور اولاف شولتس در رأس معادلات سیاسی و اجرایی سرزمین ژرمنها، شاهد تشکیل دولتی ائتلافی و ناکارآمد در برلین بودهایم.دولت متشکل از سه حزب دموکراتهای آزاد، سوسیالدموکرات و حزب سبز روزبهروز در انجام اهداف و مأموریتهای اقتصادی، رفاهی و اجتماعی خود ناکامتر از گذشته جلوهگر میشود. نظرسنجیهای صورت گرفته در آلمان نشان میدهد که میزان محبوبیت دولت ائتلافی شولتس اکنون به حدود 25 درصد رسیده که بهخودیخود، یک فاجعه است.از سوی دیگر، صدراعظم آلمان نسبت به ارتباطات گسترده و پشت پرده احزاب سوسیال مسیحی و دموکرات مسیحی( معروف به ائتلاف احزاب مسیحی) با رژیم اشغالگر قدس آگاه است. شولتس از اینکه لابی مشترک ائتلاف احزاب مسیحی و رژیم اشغالگر قدس در آلمان، از وضعیت کنونی ( ناتوانی داخلی دولت برلین)در راستای تسریع سقوط دولت استفاده کنند، شدیدا نگران است. ازاینرو صدراعظم آلمان در مسیر تأمین رضایت لابیهای صهیونیستی و تبدیل آنها به سوپاپ اطمینانی برای بقای حداقلی خود در قدرت ، از احزاب مسیحی نیز پیشی گرفته است!
برلین و بازی غیریتسازی
در اینجا باید نسبت به مفهوم «غیریت سازی»در نظام بینالملل نیز توجه داشت. این غیریت سازی معطوف به تحولات مهم در منطقه و جهان است .
غیریت سازی، به این معناست که بازیگران در قبال بحرانهای به وجود آمده یا مستمر در جهان، تلاش میکنند تعریف و کارکرد متفاوتی از خود نشان داده و تلاش در کارآمد جلوه دادن خود نسبت به دیگر بازیگران ( در قبال صحنه و بحران مذکور) نمایند. در حال حاضر، برلین متهم به همین غیریت سازی است.درست زمانی که دولت امانوئل ماکرون حداقل در ظاهر، سخن از احتمال توقف صادرات تسلیحاتی فرانسه به اراضی اشغالی میگوید، اولاف شولتس بلافاصله بر تسریع صدور تسلیحات مخرب به تلآویو تأکید میکند. پیام غیرمستقیم این موضعگیری ژرمنها مشخص است:غیریت سازیبا فرانسه و ایجاد حاشیهای امن برای دلالی سیاسی -تسلیحاتی ژرمنها در منطقه و نظام بینالملل.
بااینحال به نظر میرسد برلین بازی غیریت سازی و ماهیت آن را بهدرستی درک نکرده است. این بازی، با هدف افزایش قدرت چانهزنی بازیگران در قبال بحرانهای گوناگون صورت میگیرد اما ثمره بازی ژرمنها در زمین تلآویو، تبدیلشدن برلین به«مهره بازی تلآویو » و نه یک«بازیگر فعال»در قبال بحران غزه شده است. فراتر از آن، غیریت سازی افراطی ژرمنها و ناتوانی آنها در مدیریت این پروسه، منجر به «همسانی مطلق با تلآویو»شده است. بهاینترتیب، برلین باید در آیندهای نزدیک با هزینههای ناشی از شکست رژیم منحوس و نامشروع صهیونیستی در جنگ غزه و لبنان نیز مواجه شود.
سوءسابقه ژرمنها
اگرچه ژرمنها معمولا در مواضع ظاهری خود تلاش میکنند خود را جزئی از درگیری نظامی در قبال بحرانهای بینالمللی تلقی نکنند، اما نقش پشت پرده و غیراعلامی آنها در شدیدترین منازعات جهانی غیرقابلانکار است. در سال 2003 میلادی، دولت وقت آلمان به صدارت اعظمی گرهارد شرودر مخالفت خود را با هرگونه مشارکت کشورش در اشغال عراق اعلام کرد اما بعدها مشخص شد که ژرمنها یکی از اصلیترین شرکای اطلاعاتی واشنگتن در جریان این جنگ بوده و حتی در دوران پسا صدام نیز در روند احیای ساختارهای اطلاعاتی عراق به سود اهداف غرب فعالیت داشتهاند. پایگاه تروریستی رامشتاین در خاک آلمان نیز طی یک دهه اخیر بهصورت خاص، تبدیل به اتاق وضعیت آمریکا و رژیم اشغالگر قدس در قبال رصد و اقدامات مخرب منطقهای این دو تبدیل شده است.
نقش ژرمنها در تأسیس و حمایت از داعش
ماجرا به اینجا ختم نمیشود! در جریان ظهور گروه تروریستی -تکفیری داعش در غرب آسیا، ژرمنها پررنگترین نقش را در حمایت تسلیحاتی از این گروه متوحش اعمال کردند. داعش در ماه ژوئن ۲۰۱۴ توانست با استفاده از حجم انبوهی از تسلیحات آلمانی که ساخت شرکت «هکلر اند کخ»بودند شهر موصل را تصرف کند. مقامات آلمانی مدعی بودند که این تسلیحات بهصورت اتفاقی و تصادفی به دست داعش رسیده و برلین اساسا مراودهای تسلیحاتی با داعش ندارد! بااینحال تبدیلشدن استفاده از تسلیحات آلمانی به یک روند معمول در طول حیات مسموم داعش در عراق و سوریه، نشان داد که ژرمنها این بار نیز بهمانند همیشه به افکار عمومی دنیا دروغ گفتهاند. بدون شک این بار نیز طبل رسوایی ژرمنها زودتر ازآنچه اولاف شولتس و همراهانش در برلین تصور میکنند به صدا درخواهد آمد. بدون شک بازی دولت برلین در زمین نتانیاهو و جلادان غزه،جایگاه آنها را بهعنوان شریک جنایات غزه و لبنان رسمیت میبخشد. در آیندهای نزدیک، ما با«مجرمانی»در آلمان مواجه هستیم که هم قدرت سیاسی خود را ازدستدادهاند و هم بهواسطه مشارکت آشکار در شهادت دهها هزار فلسطینی و لبنانی باید مورد محاکمه و مجازات قرار گیرند. شولتس بازی دوسرباخت و ناشیانهای را طراحی کرده که فرجام آن چیزی جز تباهی نیست.
تحلیلگر حوزه روابط بینالملل
مواضع مشمئزکننده و بحرانساز صدراعظم آلمان در حمایت از رژیم اشغالگر قدس و استمرار نسلکشی غزه و جنگ لبنان منجر به خشم افکار عمومی دنیا از اولاف شولتس شده است. صدراعظم سرزمین ژرمنها، بارها کشتار هزاران زن و کودک در غزه را طبیعی و مصداق دفاع مشروع قلمداد کرده است. فراتر از آن، درحالیکه فرانسویها و برخی دولتهای اروپایی دیگر حداقل در مواضع ظاهری خود، از قطع کمکهای تسلیحاتی خود به رژیم اشغالگر قدس سخن میگویند، دولت برلین اعلام کرده است که به حمایت تسلیحاتی از رژیم کودک کش صهیونیستی به بهانه تقویت قابلیت دفاعی این رژیم نامشروع ادامه خواهد داد.
پشت پرده یک سیاست
حمایت مطلق احزاب دموکرات مسیحی، سوسیال مسیحی و سوسیالدموکرات از رژیم اشغالگر قدس و اقدامات وحشیانه رژیم موضوع تازهای نیست اما این روند در دوران صدارت اعظمی اولاف شولتس به نقطه اوج خود رسیده است.دولت کنونی آلمان میگوید برلین به دلیل آنچه علیه یهودیان در جنگ جهانی دوم ( در دوران نازیها) رخ داده به تلآویو بدهکار است و حمایت مطلق خود از صهیونیستهای جنایتکار را به این شکل توجیه میکند! بااینحال، اصل ماجرا به دغدغههای اولاف شولتس جهت بقا در قدرت بازمیگردد. واقعیت امر این است که لابیهای صهیونیستی در برلین، کلن، دوسلدورف، فرانکفورت و مونیخ نقش بسیار پررنگی در تنظیم مناسبات قدرت داشته و حتی برخی تحلیلگران مسائل داخلی آلمان، صهیونیستها را برگزارکنندگان اصلی انتخابات در این کشور اروپایی قلمداد میکنند.از زمان حضور اولاف شولتس در رأس معادلات سیاسی و اجرایی سرزمین ژرمنها، شاهد تشکیل دولتی ائتلافی و ناکارآمد در برلین بودهایم.دولت متشکل از سه حزب دموکراتهای آزاد، سوسیالدموکرات و حزب سبز روزبهروز در انجام اهداف و مأموریتهای اقتصادی، رفاهی و اجتماعی خود ناکامتر از گذشته جلوهگر میشود. نظرسنجیهای صورت گرفته در آلمان نشان میدهد که میزان محبوبیت دولت ائتلافی شولتس اکنون به حدود 25 درصد رسیده که بهخودیخود، یک فاجعه است.از سوی دیگر، صدراعظم آلمان نسبت به ارتباطات گسترده و پشت پرده احزاب سوسیال مسیحی و دموکرات مسیحی( معروف به ائتلاف احزاب مسیحی) با رژیم اشغالگر قدس آگاه است. شولتس از اینکه لابی مشترک ائتلاف احزاب مسیحی و رژیم اشغالگر قدس در آلمان، از وضعیت کنونی ( ناتوانی داخلی دولت برلین)در راستای تسریع سقوط دولت استفاده کنند، شدیدا نگران است. ازاینرو صدراعظم آلمان در مسیر تأمین رضایت لابیهای صهیونیستی و تبدیل آنها به سوپاپ اطمینانی برای بقای حداقلی خود در قدرت ، از احزاب مسیحی نیز پیشی گرفته است!
برلین و بازی غیریتسازی
در اینجا باید نسبت به مفهوم «غیریت سازی»در نظام بینالملل نیز توجه داشت. این غیریت سازی معطوف به تحولات مهم در منطقه و جهان است .
غیریت سازی، به این معناست که بازیگران در قبال بحرانهای به وجود آمده یا مستمر در جهان، تلاش میکنند تعریف و کارکرد متفاوتی از خود نشان داده و تلاش در کارآمد جلوه دادن خود نسبت به دیگر بازیگران ( در قبال صحنه و بحران مذکور) نمایند. در حال حاضر، برلین متهم به همین غیریت سازی است.درست زمانی که دولت امانوئل ماکرون حداقل در ظاهر، سخن از احتمال توقف صادرات تسلیحاتی فرانسه به اراضی اشغالی میگوید، اولاف شولتس بلافاصله بر تسریع صدور تسلیحات مخرب به تلآویو تأکید میکند. پیام غیرمستقیم این موضعگیری ژرمنها مشخص است:غیریت سازیبا فرانسه و ایجاد حاشیهای امن برای دلالی سیاسی -تسلیحاتی ژرمنها در منطقه و نظام بینالملل.
بااینحال به نظر میرسد برلین بازی غیریت سازی و ماهیت آن را بهدرستی درک نکرده است. این بازی، با هدف افزایش قدرت چانهزنی بازیگران در قبال بحرانهای گوناگون صورت میگیرد اما ثمره بازی ژرمنها در زمین تلآویو، تبدیلشدن برلین به«مهره بازی تلآویو » و نه یک«بازیگر فعال»در قبال بحران غزه شده است. فراتر از آن، غیریت سازی افراطی ژرمنها و ناتوانی آنها در مدیریت این پروسه، منجر به «همسانی مطلق با تلآویو»شده است. بهاینترتیب، برلین باید در آیندهای نزدیک با هزینههای ناشی از شکست رژیم منحوس و نامشروع صهیونیستی در جنگ غزه و لبنان نیز مواجه شود.
سوءسابقه ژرمنها
اگرچه ژرمنها معمولا در مواضع ظاهری خود تلاش میکنند خود را جزئی از درگیری نظامی در قبال بحرانهای بینالمللی تلقی نکنند، اما نقش پشت پرده و غیراعلامی آنها در شدیدترین منازعات جهانی غیرقابلانکار است. در سال 2003 میلادی، دولت وقت آلمان به صدارت اعظمی گرهارد شرودر مخالفت خود را با هرگونه مشارکت کشورش در اشغال عراق اعلام کرد اما بعدها مشخص شد که ژرمنها یکی از اصلیترین شرکای اطلاعاتی واشنگتن در جریان این جنگ بوده و حتی در دوران پسا صدام نیز در روند احیای ساختارهای اطلاعاتی عراق به سود اهداف غرب فعالیت داشتهاند. پایگاه تروریستی رامشتاین در خاک آلمان نیز طی یک دهه اخیر بهصورت خاص، تبدیل به اتاق وضعیت آمریکا و رژیم اشغالگر قدس در قبال رصد و اقدامات مخرب منطقهای این دو تبدیل شده است.
نقش ژرمنها در تأسیس و حمایت از داعش
ماجرا به اینجا ختم نمیشود! در جریان ظهور گروه تروریستی -تکفیری داعش در غرب آسیا، ژرمنها پررنگترین نقش را در حمایت تسلیحاتی از این گروه متوحش اعمال کردند. داعش در ماه ژوئن ۲۰۱۴ توانست با استفاده از حجم انبوهی از تسلیحات آلمانی که ساخت شرکت «هکلر اند کخ»بودند شهر موصل را تصرف کند. مقامات آلمانی مدعی بودند که این تسلیحات بهصورت اتفاقی و تصادفی به دست داعش رسیده و برلین اساسا مراودهای تسلیحاتی با داعش ندارد! بااینحال تبدیلشدن استفاده از تسلیحات آلمانی به یک روند معمول در طول حیات مسموم داعش در عراق و سوریه، نشان داد که ژرمنها این بار نیز بهمانند همیشه به افکار عمومی دنیا دروغ گفتهاند. بدون شک این بار نیز طبل رسوایی ژرمنها زودتر ازآنچه اولاف شولتس و همراهانش در برلین تصور میکنند به صدا درخواهد آمد. بدون شک بازی دولت برلین در زمین نتانیاهو و جلادان غزه،جایگاه آنها را بهعنوان شریک جنایات غزه و لبنان رسمیت میبخشد. در آیندهای نزدیک، ما با«مجرمانی»در آلمان مواجه هستیم که هم قدرت سیاسی خود را ازدستدادهاند و هم بهواسطه مشارکت آشکار در شهادت دهها هزار فلسطینی و لبنانی باید مورد محاکمه و مجازات قرار گیرند. شولتس بازی دوسرباخت و ناشیانهای را طراحی کرده که فرجام آن چیزی جز تباهی نیست.