به احترام آن روحانی نجیب

سیدمقدام حیدری
کسی چه می‌داند؟ هیچ بعید نیست که دعوای آن زن و شوهرِ فرودگاه، زرگری بوده تا کسی شک نکند و زمینه‌  دعوای بعدی فراهم شود. شاید این خانم، شوهرش را پیچاند و آمد عدل وسط دو مرد، بغل دست آن طلبه‌   متین نشست که بتواند کرم بریزد و دعوا درست کند.  ظاهر فیلم که این را می‌گوید. بعد که حاج‌آقا بهترین کار را کرد و از پیش این خانم دور شد، بی‌خیال نشد و آمد بدترین کاری که در آن شرایط می‌شد با یک طلبه‌  معمم بکند، کرد. 
بعد از چنین اهانتی هر جور واکنشی قابل درک است؛ گر چه دشمنان و فتنه‌گران به کمتر از این واکنش هم راضی‌اند. همین که حاج‌آقا داد بزند یا با خشم به این خانم نگاه کند یا دو قدم به طرفش بدود که عمامه‌اش را پس بگیرد، آن‌ها ماهی‌شان را می‌گیرند و بمب رسانه‌ای‌شان را در می‌کنند و تا هر چقدر که زورشان بچربد فضای کشور را به هم می‌ریزند.
بنازم به این حاج‌آقای متین که بهترین و پخته‌ترین و سخت‌ترین کار ممکن را بدون کم‌وکاست در غافلگیرانه‌ترین و هیجان‌انگیزترین شرایط ممکن انجام داد. باید تمام‌قد به احترام این روحانی متین و خودساخته ایستاد. وگرنه مگر داریم هم‌چین صبر و نجابتی؟ با نجابت و کرامت دندان روی جگر گذاشت و کظم غیظ کرد و افسار خشمش را محکم گرفت و آرام نگه داشت فضای کشور را. با کارهایی به مراتب ساده‌تر و کم‌اثرتر، قهرمان ملی شده‌اند خیلی‌ها. بی‌انصافی است اگر از کار بزرگ این طلبه‌  ناشناس و گمنام بگذریم و هیچ نگوییم.
زیباست هر کسی که دل‌سوز اخلاق و فرهنگ و ادب و انسانیت این سرزمین است به دفاع از این طلبه‌  نجیبِ بی‌گناه برخیزد و توهین آن زن هتاک را محکوم کند. قطعا اگر صحنه برعکس بود همه سینه چاک کرده بودند و فریاد و  انسانیت اه سر داده بودند. اما الآن انگار نه انگار زنی گستاخ انسانیت را در برابر چشم میلیون‌ها ایرانی ذبح کرد و زیر پا لگدمال کرد. خیلی‌ها به روی مبارک‌شان نمی‌آورند که نشان می‌دهد نه دل‌شان برای این انسان طلبه سوخت نه کک‌شان گزید، ولی بدانند، انسانیت گزینشیِ جناحی، انسانیت نیست؛ بی‌شرفی است.
اما وظیفه‌  مسئولین و دستگاه قضا چیست؟ با آن‌هایی که هرازگاهی «یا بخت و یا اقبال» می‌گویند و کبریت می‌کشند بلکه آتش فتنه‌  «اشد من القتل» دوباره بگیرد چه باید کرد؟ 
​​​​​​​
به احترام آن روحانی نجیب
دریافت همه صفحات
دانلود این صفحه
آرشیو