مدال انقلاب بر سینه ایران

جواد شاملو 
یکی از اتفاقات عجیب این سال‌ها مطرح شدن یک‌ سؤال است. سؤالی که بسترش عصیان‌گری پوچی است که به خورد نسل‌های جدیدتر داده شده؛ سؤالی بی‌نهایت مرتجع و متحجر. سؤالی که هدفش رسیدن به جواب نیست؛ پرسیده می‌شود که پرسیده شده باشد و زیر سؤال برود. «چرا انقلاب کردید؟».
اولین پیش‌فرض این پرسش وقیحانه این است که انقلاب همچون یک دکمه زیر دست انقلابیون بوده است؛ آن را زده‌اند و ناگهان انقلاب شده. نمی‌پرسند که چرا سال‌ها در زندان‌ها پوسیدید؟ چرا شکنجه شدید؟ چرا شهید دادید؟ چرا تبعید شدید؟ کل هزینه‌های انقلاب را نادیده
 می گیرند و صرفا می‌پرسند چرا انقلاب کردید. چون اگر آن هزینه‌ها را در نظر بگیرند دیگر پرسیدن این سوال احمقانه می‌شود‌. وقتی ملتی برای اتفاقی هزینه می‌دهند آن هم گزاف‌ترین هزینه‌ها، پرسیدن از دلیل توهین به آن‌هاست. می‌بینیم که نمی‌پرسند «چرا جنگیدید؟». هرچند از ماشین پروپاگاندای تحمیق بعید نیست در آینده این سؤال هم بر سر زبان‌ها بیفتد. اگر در مورد جنگ سؤال نمی‌شود به این دلیل است که معنای آن مشخص است. اگر نمی‌جنگیدیم، کشور اشغال می‌شد. همچنین شدت هزینه‌ای که مردم آن هم در بسیاری موارد بدون اجبار حکومت دادند، راه را بر این سؤال می‌بندد. 
در مورد انقلاب اما این سؤال پرسیده می‌شود، چون نسل‌های جدید اصلا نمی‌دانند انقلاب یعنی چه. برانداختن یک دیکتاتوری برخوردار از حمایت ابرقدرت علی‌الأطلاق جهان یک محال بود که ممکن شد. مایی که انقلاب را نزیستیم و انقلاب دیگری هم در جهان ندیدیم، نمی‌توانیم بفهمیم چه معجزه‌ای در ۱۳۵۷ رخ داد. انقلاب اسلامی، انقلاب هیچ بود علیه همه. مردمی علیه حکومتی؟ نه! مردمی علیه دنیایی. انقلاب اسلامی یک تصمیم ساده نبود که در برابر آن چرا بگذاریم. یک‌ معجزه بود که باید در برابر آن چگونه بگذاریم. انقلاب علیه نظام سلطه یا امپریالیسم محدود به ایران نبود و از نظر زمانی هم به برهه انقلاب ما محدود نمی‌شد بلکه جرقه آن از ابتدای قرن بیستم خورد و اولین پیروزی‌اش نه در ایران، بلکه در شوروی و در ۱۹۱۸ بود. در این قرن فضای انقلابی در سراسر جهان به چشم می‌خورد. در شرق با چین و هند و در غرب در سراسر اروپا که توسط سرمایه‌داری با تردستی سرکوب می‌شد. چرا انقلاب کردید پرسش کسی نیست که فی‌المثل از نظام جمهوری اسلامی خوشش نمی‌آید، پرسش کسی است که از این دنیا چیزی نمی‌داند. جهان، جهان سرمایه‌داری است و در آن انقلاب فصل مشترک ملت‌هاست. اگر در قرن گذشته تنها دو کشور به طور نمایان موفق به انقلاب شدند دلیل بر این است که دیگر ملت‌ها سودای انقلاب نداشتند. ملت‌های اروپا در میان جنگ اول و تا پیش از شروع جنگ دوم دانسته بودند که این سرمایه‌داری است که دارد جوانان آنان را به دم توپ می‌سپارد؛ اما تسلط تبلیغاتی سرمایه‌داری قدرتمندتر از آن بود که بتوان این عقیده را سوخت یک انقلاب ساخت. اکنون نیز اگر صدای انقلاب از گوشه و کنار جهان مدرن نمی‌شنویم، به دلیل است که امکان آن را ملت‌ها نمی‌بینند و تبلیغات با همدستی فناوری تخدیرکننده‌تر از هر زمان دیگر همچون بختکی بر سینه آن‌ها افتاده است. 
اگر هنوز آنقدر که باید موفق نیستیم دلیلش در انقلابمان نیست، در عدم سرایت انقلابمان در تمامیت کالبد نظاممان است. انقلاب مثل جرقه یک بخاری است، تا امتداد نیابد جایی را گرم نمی‌کند. ما انقلاب کردیم؛ تا ابد هم انقلاب می‌کنیم...
مدال انقلاب بر سینه ایران
دریافت همه صفحات
دانلود این صفحه
آرشیو