تغذیه سالم، حلقه مفقوده سلامت

همین‌که از اهمیت تغذیه صحبت می‌شود، بسیاری معتقدند باید سبک زندگی سالم را انتخاب کرد. اما آن‌طور که کارشناسان عنوان می‌کنند، صنعت فست‌فود با تمام تاثیراتش، خود را به حوزه تغذیه تحمیل نموده و با تغییر و تحولاتی که در سبک زندگی پدید آمده، غذا‌های فست‌فودی سهم بیشتری در الگوی خانوار ایرانی پیدا کرده‌ است. 
با افزایش زندگی‌های کارگری یا کارمندی در جامعه‌ امروز و کم شدن نقش سنتی زنان از آشپزخانه‌ها، اغلب مردان و زنان شاغل در شهرهای بزرگ غذای خود را از بیرون تهیه می‌کنند و دایره‌ انتخاب وسیعی دارند؛ از فست‌فودها گرفته تا غذاهای سنتی. برای مردان و زنان شاغل، که در تهران و شهرهای اقماری‌اش زندگی می‌کنند، تهیه‌ی غذا در خانه هزینه‌بر و وقت‌گیر است و فست‌فودها خیلی راحت جای غذای خانگی را پر می‌کنند، اما در محله‌های کم‌درآمد، محصولات غذایی کیفیت پایین‌تری دارد و تعداد اغذیه‌فروشی‌ها (فست فودها) از رستوران‌ها بیشتر است و مردم با غذاهای ارزان قیمت شکم خود را سیر می‌کنند. 
علی شاهینی یکی از کارشناسان تغذیه در‌این‌باره می‌گوید: «بیشترین عاملی که می‌تواند منجر به مصرف بالای مواد غذایی ناسالم شود، صرف نکردن وقت و هزینه کافی برای تهیه مواد غذایی است. هنگامی که مردم درگیر کار و زندگی روزمره می‌شوند، می‌خواهند در کوتاه‌ترین زمان ممکن نیز میان‌وعده مصرف کنند و همین امر دلیل افزایش مصرف فست‌فودها می‌شود.» 
 پیشنهاد افزایش مالیات‌ برای مواد غذایی دارای افزودنی‌
این کارشناس با تاکید بر اینکه زنجیره مواد غذایی مجموعه‌ای از عوامل مهم و موثر را شامل می‌شود که نمی‌توان هیچ یک را حذف یا جایگزین دیگری کرد، عنوان می‌کند: «اقتصاد، فرهنگ مصرف و اجتماع بر استفاده مواد غذایی و تولیدات داخلی و خارجی تاثیرگذار است. البته موضوع مصرف مواد غذایی ناسالم و مصرف اشتباه مردم پیچیده است، به‌گونه‌ای که تهیه غذای ناسالم باید در همه ابعاد مورد بررسی قرار بگیرد. هنگامی که مردم خود به فکر نباشند یا قدرت تغییر عادت غذایی را نداشته باشند، باید دولت وارد شود و با ایجاد محدودیت‌هایی چه در زمینه تولید و چه در زمینه توزیع آن دخالت کند تا مردم سبد غذایی سالم‌تری داشته باشند. شاید در نگاه اول سود حاصل از تولیدات مواد غذایی آماده و استفاده از چربی‌ها و مواد افزودنی بالا باشد، اما عواقب کار بسیار پرهزینه است. طی دهه گذشته با افزایش مصرف مواد غذایی آماده و فست‌فودها بیماری‌ها افزایش یافتند و در مقابل بخش درمانی کشور متحمل جبران هزینه‌هایی بیش از هزینه تولید محصولات ارگانیک شده است. در این میان‌برخی کارشناسان پیشنهاد افزایش مالیات‌ها برای مواد غذایی دارای افزودنی‌ها را می‌دهند و معتقدند اگر مالیات این مواد غذایی افزایش یابد و مردم کمتر قادر به خرید آن باشند، فرهنگ مصرف مواد غذایی سالم افزایش می‌یابد. برخی دیگر می‌گویند باید نظارت دولت و دستگاه‌های ذی‌ربط بیشتر شود. البته این صحبت‌ها کار یک روز و دو روز نیست، بلکه نیازمند هزینه، زمان و فرهنگ‌سازی و اجرای دقیق است. چراکه اجرای این امر نیازمند فرآیند آموزشی از سوی مدارس و رسانه است. در بسیاری از کشور‌ها آموزش مصرف و تهیه غذای سالم ابتدا در مدارس و به والدین داده می‌شود چراکه زنان در خانواده نقش موثری در تربیت و ایجاد عادت غذایی دارند.»
 همه تفریحات شهرنشینان در رستوران‌گردی خلاصه شده
«جوانان امروز جایگزین دیگری به جز فست‌فودها ندارند! جز اینکه پیتزا یا ساندویچ بخورند چه تفریحات دیگری دارند؟ باید حرکتی انجام داد، سازمانی نظارت کند یا افرادی بسیج شوند و جایگزین ها  و انتخاب‌های بیشتری در اختیار آنها قرار دهند تا کمی از مصرف فست‌فودها بکاهند.» این جملات گوشه ای از اظهارات بهروز کیمیاگر، ‌متخصص تغذیه است که در ادامه می‌گوید: «همه تفریحات شهرنشینان در رستوران‌گردی خلاصه شده و هر لقمه غذای آنها در یک بسته پر از چربی و افزودنی خلاصه شده است. هر شب مقابل رستوران‌ها و اغذیه‌فروشی‌ها صف بسته می‌شود و این جوانان کشور هستند که با افزایش تبلیغات و رواج عادت غذایی نادرست هر روز بخشی از سلامتی خود را با دستان خود و صرف هزینه‌ای نامناسب دور می‌اندازند. استفاده مکرر از مواد غذایی با افزودنی‌ها، چربی‌ها و نمک افزوده‌شده برای جلب مشتری بیشتر باعث شده تا صدای پزشکان هم درآید و مدام در حال هشدارهای غذایی به مردم باشند.»
او در خاتمه اظهاراتش تصریح می‌کند: «اینکه سونامی سرطان و بیماری‌های معده و گوارش تا چه اندازه به مواد غذایی ناسالم برمی‌گردد چندان آمار دقیقی ندارد، اما مسلم است که وقتی بخش بزرگی از مردم غذای ناسالم مصرف کنند باید آینده سلامت کشور را هم پیش‌بینی کرد که در چند سال آینده به کجا می‌رسد. سلامتی که نسبت به وجود آن بی‌اعتنایی می‌شود و برای از دست دادن درصدی از آن باید میلیون‌ها تومان هزینه شود تا یک روز و یک سال آن برگردد.» 
 همه افرادی که غذای سالم استفاده نمی‌کنند، لزوماً دچار فقر نیستند
منیره اشرفی، از دیگر متخصصان تغذیه می گوید: «درصد قابل توجهی از جمعیت امروز خانوارها، دقت لازم را در تغذیه ندارند و به کیفیت غذا توجه نمی‌کنند. این مسئله یک واقعیت است و نمی‌توان آن را انکار کرد که متاسفانه سبک زندگی ما دچار تحولاتی شده و مهم‌ترین بخش آن مربوط به وعده غذایی صبحانه است که به آن اهمیت کافی داده نمی‌شود یا اساساً از لبنیات به اندازه کافی استفاده نمی‌شود. به وضوح دیده می‌شود که در این وعده از تخم‌مرغ استفاده نمی‌شود یا غذاهای فست‌فودی سهم بیشتری در الگوی خانوار پیدا کرده‌اند. همه این مسائل جای نگرانی دارد. بر همین اساس باید تاکید کرد که سهم غذای سالم در خانوارها کاهش پیدا کرده است و اگرچه افزایش تورم، تغییر در عادت‌هایی غذایی را به دنبال داشته اما این بدان معنا نیست که همه افرادی که غذای سالم استفاده نمی‌کنند، لزوماً دچار فقر هستند. این مسئله را باید ناشی از پایین آمدن فرهنگ تغذیه دانست که در کنار آن، سبک زندگی جدید و بی‌توجهی به نحوه غذا خوردن نیز در تشدید این اتفاق موثر بوده است. موضوع دیگری که باید در این میان به آن اشاره کرد این است که وظیفه دولت‌هاست که در خصوص بهبود تغذیه مردم، آگاه‌سازی کنند. در حال حاضر کمتر برنامه‌ای در تلویزیون دیده می‌شود که در خصوص نحوه و فرهنگ تغذیه و البته اهمیت آن، اطلاعاتی به مردم بدهد. در حقیقت کمتر دیده می‌شود که در برنامه‌ای، به کودکان در خصوص تغذیه هشدار دهند یا به بزرگ‌ترها در خصوص رعایت وعده‌های غذایی آگاهی دهند. به عنوان مثال این مسئله را بگویند که فاصله میان‌وعده‌های غذایی را رعایت کنند. همه اینها نیاز به فرهنگ‌سازی دارد و به تدریج باید سبک زندگی ما بر اساس فرهنگ درست، تغییر پیدا کند. نکته دیگری که می‌خواهم به آن اشاره کنم این است که باید به این مسئله توجه کنیم که اگر تغذیه ما درست نباشد، چه اتفاقی می‌افتد؟ اگر تغذیه ما درست نباشد و مواد مورد نیاز به بدن نرسد، بدن ضعیف می‌شود و آمادگی این را پیدا می‌کند که بستر انواع بیماری‌ها باشد. در این میان، فقر غذایی یکی از مسائل مهمی است که کلیه دستگاه‌های مربوطه باید به آن توجه کنند.»
این متخصص در ادامه تاکید می‌کند: «امروزه به این نتیجه رسیده‌اند که هر چه کیفیت و مقدار غذا کامل‌تر باشد، رشد بچه‌ها سریع‌تر خواهد بود. نتیجه این اتفاق، حضور باتمرکز و کیفی بچه‌ها در مدرسه خواهد بود. چنین پیوندی در مورد بچه‌ها و بزرگسالان به صورت همزمان صدق می‌کند و نباید آن را نادیده گرفت. حال اینکه صدا و سیما به عنوان یکی از تاثیرگذارترین و بانفوذترین رسانه‌هایی که فعلاً در اختیار دولت و مردم است، چقدر در این زمینه موفق بوده و چقدر تبلیغاتش، بر اساس زندگی سالم بوده است؟ به خوبی دیده می‌شود که بخش زیادی از تبلیغات این رسانه، به چیپس و پفک و نوشابه اختصاص یافته که بر‌خلاف زندگی سالم است. البته بسیاری از کودکان این محصولات را دوست دارند و نمی‌توان به سادگی این محصولات را از زندگی آنها حذف کرد. پیش از این و در دهه‌های قبل شاید به این دلیل کمتر محصولات ناسالم دیده می‌شد که والدین مواد غذایی مفید از جمله نخودچی و کشمش را به بچه‌ها می‌دادند و جایگزین بهتری برای مواد غیر‌مفید داشتند. این مواد ارزش غذایی بیشتری هم داشت. الان بچه‌ها به غذاهایی روی آورده‌اند که ارزش غذایی ندارد یا ناسالم است. به یک مثال اشاره می‌کنم تا مشخص شود که وضعیت در دیگر کشورها به چه صورت است. در برخی ایالت‌های آمریکا که با مصرف الکل مبارزه می‌کنند، برای مصرف شیر تبلیغ زیادی می‌شود. در حقیقت این باور وجود دارد که اگر مصرف شیر بیشتر شود، تمایل به مصرف الکل پایین می‌آید. بر همین اساس، بچه‌ها مدام این مسئله را به یکدیگر یادآوری می‌کنند. حتی معلم‌ها این مسئله را با پرسیدن میزان مصرف شیر از دانش‌آموزان خود، فرهنگ‌سازی می‌کنند و مدام به دانش‌آموزان یادآوری می‌کنند که اگر یک لیوان شیر روزانه‌تان را مصرف کرده باشید، دندان‌ها و پوست‌تان سالم‌تر می‌شود و سلامت بیشتری خواهید داشت. این مسئله به صورت مداوم در افراد فرهنگ‌سازی می‌شود. در این میان، رسانه‌ها نیز نقش ویژه‌ای در تغذیه و سلامت آن دارند. شاید بد نباشد که در خلال برنامه‌های پربیننده، برنامه‌های یک یا دودقیقه‌ای و به صورت طنز تهیه شود که آموزش لازم به افراد از این طریق صورت گیرد. در این میان به نظرم، رسانه‌های گروهی از جمله رادیو و تلویزیون نقش عمده‌ای ایفا می‌کنند و باید بیشتر از وضعیت فعلی، در این حوزه سرمایه‌گذاری شود. در حقیقت بخش مهمی از آموزشی که می‌توان در حوزه تغذیه انجام داد، از طریق رسانه‌های گروهی است که نباید از آن غافل شد.»
 حذف یک محصول، نتیجه نهایی و مناسبی به دست نمی‌دهد 
این متخصص ادامه می‌دهد: «موضوع دیگری که مطرح می‌شود، بحث جایگزینی غذاهای ناسالم و به نوعی غیرسالم است. اگر قرار باشد جایگزینی برای این محصولات در نظر گرفته شود، باید به محصولات ارگانیک توجه کرد. با این حال، آن‌طور که مشخص است، حمایت درستی از این محصولات صورت نمی‌گیرد. در حالی که تولید چنین محصولاتی پرهزینه است. در حقیقت می‌خواهم به این مسئله اشاره کنم که باید جایگزین مناسبی نیز برای این غذاها در نظر گرفت چرا که در غیر این صورت، حذف یک محصول نتیجه نهایی و مناسبی به دست نمی‌دهد. به نظرم وقتی که یک فرهنگ غالب می‌شود و یک فرهنگ مغلوب، یک نوع فرهنگ محکوم است که برخی چیزها را با خود منتقل کند. مثلاً در گذشته، در هر محله یک کبابی بود و بیشتر غذایی که مردم بیرون از خانه می‌خوردند، کباب یا جگر بود. همه این موارد جای خود را به فست‌فود و اسنک داده است. این درست همان فرهنگی است که از آن صحبت می‌شود. باید ابتدا قدری در این حوزه فرهنگ‌سازی کرد. در حال حاضر کار فرهنگی در این حوزه آغاز شده است. اما مسئله فست‌فودها باز هم نیاز به کار فرهنگی دارد چرا که این غذاها با وجود خوشمزه بودن، ارزش غذایی ندارند و صدالبته به دلیل چربی‌های اشباع نشده، فوق‌العاده مضر هستند. چون چاق می‌کنند و انرژی زیادی برای هضم آن، استفاده می‌شود. در این میان، در جامعه شهری، اتفاق‌های خوبی افتاده که باید از جمله آن به تعدد رسانه‌های مکتوبی اشاره کرد که از ارزش غذایی مواد مصرفی می‌گویند. با این حال باید این سوال را پرسید که چند درصد مردم ما از این سایت‌ها استفاده می‌کنند. در حقیقت این حوزه فرهنگ‌سازی جای کار بسیاری دارد. باید به زبان‌های مختلف و متفاوت و در سطوح متعدد، اطلاع‌رسانی نسبت به تغذیه صورت گیرد. حتی در فیلم‌ها و سریال‌ها هم می‌توان این فرهنگ‌سازی را انجام داد به این صورت که میزان استفاده از غذاهای خانگی در فیلم‌ها بیشتر باشد.»
 فرهنگ مصرف فست فود به یک الگو تبدیل شده است
اشرفی خاطرنشان می‌کند: «نکته تاسف‌بار این است که فرهنگ مصرف فست فود به یک الگو تبدیل شده است. در این میان، در کشوری مانند آلمان، برنامه‌ریزی گسترده‌ای برای رسیدن به اقتصاد سبز صورت گرفته است. البته مسئله اصلی چنین برنامه‌ای، حفاظت از محیط زیست است ولی مسائل فردی چنین طرحی، پرداختن به تغذیه و الگوی تغذیه تک‌تک افراد است. یعنی در این طرح به این اشاره می‌کنند که چه مواد غذایی باید مصرف شود تا ارزش غذایی بیشتری داشته باشد. به عنوان مثال، موادی مصرف شود که انواع چربی‌هایی که ناسالم هستند یا هضم‌اش سخت‌تر است، استفاده نشود و از غذاهایی که سوخت‌وساز سخت‌تری دارد، پرهیز شود. در این برنامه، مصرف تنقلات بیشتر می‌شود تا با ارزش غذایی بیشتری که دارند، جایگزین غذاهای ناسالم شوند. این تحول در کشوری مانند آلمان شکل گرفته و باید آرام‌آرام در کشور ما نیز انجام شود. در حقیقت باید به تدریج به سمت ایجاد چنین فرهنگی حرکت کنیم. یعنی به نظرم باید با فرهنگ‌سازی و الگوسازی و آموزش به مردم، جلوی این نوع هجوم فرهنگی را بگیریم. یعنی هرچه خانوارها و جوان‌ها را نسبت به تغذیه‌شان آماده‌تر کنیم و اطلاعات لازم در خصوص نوع مواد لازم برای مصرف را به آنها ارائه کنیم، طبیعتاً می‌تواند اثر بهتری در کل برنامه غذایی یک کشور داشته باشد.» 
تغذیه سالم، حلقه مفقوده سلامت
دریافت همه صفحات
دانلود این صفحه
آرشیو