رهبر معظم انقلاب اسلامی در سالگرد ارتحال امام خمینی رحمت‌الله علیه مطرح فرمودند:

استقلال ملی، رمز ماندگاری انقلاب

رهبر معظم انقلاب اسلامی در اجتماع عظیم و پرشور مردم در حرم مطهر امام خمینی(رض)، با اشاره به تأثیرات محسوس انقلاب اسلامی در تحولات امروز جهان تأکید کردند: امام راحل عظیم‌الشأن با تدبیر و عقلانیتی برخاسته از ایمان، اصولِ استمرار حرکت مقتدرانه و عزتمند انقلاب و کشور را ذیل مفهوم اساسی «استقلال ملی» گنجاند و ایران عزیز در پرتو همین اصول، به پیشرفت، رفاه عمومی، امنیت پایدار، ارتقای بیشتر موقعیت خارجی و آینده روشن خود دست خواهد یافت. مشروح سخنان ایشان به شرح زیر است:
پیش از هر سخنی، به روح مطهّر امام بزرگوار درود می‌فرستم و در این ایّامِ عبادت و توجّه و تذکّر، علوّ درجات آن بزرگوار را از خدای متعال مسئلت می‌کنم. فردا روز عرفه است، بهار دعا است، بهار خشوع و توجّه و توسّل است؛ از این فرصت، همه‌ ما باید ان‌شاءالله استفاده کنیم.
من بخصوص به جوانها عرض می‌کنم که از فرصت روز عرفه حدّاکثرِ استفاده را بکنند؛ دعا کنند، توسّل کنند، با خدای متعال خواسته‌های خودشان، حوائج خودشان، اهداف خودشان را در میان بگذارند و از خدای متعال کمک بخواهند، هدایت بخواهند. توصیه 
می کنم بخصوص به جوان‌ها که علاوه‌ بر دعای امام حسین در روز عرفه که دعای بسیار با حال و عاشقانه‌ای است، دعای امام سجّاد (علیه السّلام) را هم که دعای چهل‌وهفتم صحیفه‌ سجّادیّه است، بخوانند؛ البتّه دعای مفصّلی است، امّا هر مقداری که حالِ دعا دارید و می‌توانید [بخوانید]؛ لزومی ندارد که انسان اگر وقت ندارد یا حال و مجال ندارد، همه‌ دعا را بخواند.
مطلبی که امروز من عرض می‌کنم و آماده کرده‌ام یک سخنی درباره‌ امام راحل عظیم‌الشّأن است و بعد از آن هم مطلب کوتاهی درباره‌ یک مسئله‌ ملّی که دانستن آن برای مردم ان‌شاءالله مفید است. من مطلب را می‌خواهم از اینجا آغاز کنم که نظام سیاسی کشور ما ــ که بحمدالله نظام دارای رشد و ثبات و اقتدار است ــ برآمده و متولّدشده‌ از یک انقلاب عظیم است. رهبر آن انقلاب و پدیدآورنده‌ آن انقلاب و معمار نظام اسلامی برآمده‌ از آن انقلاب، مرد بزرگی است که امروز بعد از سی و چند سال از رحلت ایشان، حضور او در جهان همچنان محسوس است و تأثیر عظیم او و تأثیر انقلاب او را انسان در جهانِ امروز می‌تواند بوضوح مشاهده کند: نظم بین‌المللی چندقطبی جهان، متأثّر از انقلاب او است؛ افول قدرت‌های بزرگ، متأثّر از انقلاب او است؛ تنزّل شدید جایگاه و نفوذ آمریکا در دنیا متأثّر از انقلاب او است؛ نفرت عمومی از صهیونیسم ــ که امروز به طور واضح در دنیا دیده می‌شود ــ متأثّر از انقلاب او است؛ صراحت بسیاری از ملّتها، بخصوص جوان‌هایشان، در نفی ارزش‌های غربی که امروز مشاهده می‌شود، متأثّر از انقلاب او است. امروز در جهان غرب، در اروپا، حتّی در آمریکا و کشورهای وابسته‌ به اینها، انسان می‌بیند یک حرکتی را به سمت بیزاری از ارزش‌های غربی. انقلاب امام بزرگوار ما و انقلاب ملّت ایران قطعاً تا حدود زیادی در همه‌ این چیزهایی که عرض کردیم مؤثّر بوده است و تأثیر گذاشته. یک چنین انقلابی را امام بزرگوار به کمک مردم به وجود آورد.
غافلگیر شدند؛ احساس نمی‌کردند، گمان نمی‌کردند که یک مردِ روحانیِ تنها و بدون تجهیزات و بدون منابع مالیِ معتنابه بتواند یک ملّت را وارد میدان کند؛ در غرب، هیچ کس احتمال این را نمی داد و گمان نمی‌کرد. انقلاب اسلامی ایران دنیای غرب را غافلگیر کرد! احتمال نمیدادند که این ملّت با هدایت و رهبری این عالم دینی بتواند با دست خالی بر رژیم تا دندان مسلّحِ حاکم بر ایران غلبه پیدا کند، آن هم رژیمی که همه قدرت‌های دنیا ــ چه شرقی و چه غربی ــ
 از او حمایت می‌کردند؛ احتمال نمی‌دادند که این رژیم را ساقط کند. احتمال نمی‌دادند که این انقلاب و این امام، بتواند این آمریکایی‌ها را و صهیونیست‌ها را که سال‌ها در ایران جا خوش کرده بودند و بر همه‌ چیز تسلّط داشتند، جارو کند، بتواند این‌ها را از کشور بیرون کند و اثری از این‌ها در کشور باقی نماند.
غافلگیری بعدی اینها تشکیل نظام جمهوری اسلامی بود. اگر بعد از انقلاب یک حکومت سازش‌کاری بر سر کار می‌آمد
 ــ همچنان که در اوایل کار، یک نشانه‌هایی هم از این دیده شد که یک حکومت سازش‌کار با غرب بر سر کار بیاید ــ اگر چنین چیزی اتّفاق می‌افتاد، غربی‌ها امیدوار می شدند که بتوانند دوباره در ایران نفوذ کنند و منافع نامشروع خودشان را در این کشور تأمین کنند، لکن امام مواضع صریح و روشن خود را در بنای اسلامی کشور ابراز کرد؛ یعنی امام اعلام کرد
 ــ هم در زبان، هم در عمل ــ که نظامی که برآمده از این انقلاب است یک نظام اسلامی است، یک نظام دینی است. از اینجا توطئه‌ها شروع شد؛ بعد از آنکه غربی‌ها احساس کردند که انقلاب در چه جهتی حرکت می‌کند، ملّت ایران به کدام سمت دارند حرکت می‌کنند و می‌روند، توطئه‌های دشمنان، طرح های
 مخرّب آن‌ها، طرح‌های ویرانگر آن‌ها برای کشور عزیز ما و ملّت ما شروع شد. بنده هیچ نظام انقلابی را در دنیا در تاریخ این دو سه قرنِ انقلاب‌ها نمی‌شناسم که تا این اندازه در معرض توطئه و دشمنی و طرّاحی دشمنان قرار گرفته باشد. شما نگاه کنید ببینید از اوّل انقلاب، از تحریکات قومی و قومیّت‌ها را تحریک کردن، تا مسلّح کردن گروه‌های چپ ــ گروه‌های چپ در ایران کم‌وبیش بودند؛ این‌ها را مسلّح کنند، در دانشگاه و جاهای دیگر این‌ها را بگنجانند، آماده‌‌ برای حرکت علیه نظام ــ
 تا تحریک و پشتیبانی گرگ خونخواری مثل صدّام‌حسین که تحریکش کردند، وادارش کردند، تشویقش کردند که به مرزهای ما حمله کند، تا ترورهای هدفمند، ترور شهید مطهّری، ترور شهید بهشتی، ترور شهید مفتّح، ترور شهید رجائی، ترور شهدای محراب و همین‌طور ادامه پیدا کند تا ترور دانشمندان هسته‌ای، تا ترور جوانان فعّال انقلابی؛ ببینید، این‌ها مجموعه‌ طرّاحی‌هایی است که علیه نظامِ برخاسته‌ از انقلاب در ایران انجام گرفت. بعد هم تحریم‌های همه‌جانبه، بعد هم حملات مستقیم مثل حمله‌ آمریکایی‌ها به طبس و آن قضیّه‌ معروف و معجز‌آسا یا حمله به هواپیمای مسافربری و اسقاط هواپیما و از این قبیل کارها؛ این کارها نسبت به نظام برآمده‌ از انقلاب اسلامی، از اوّل انقلاب شروع شد و البتّه تا امروز هم ادامه دارد. انواع این طرحها و این توطئه‌ها از لحاظ تنوّع، از لحاظ شدّت عمل، از لحاظ مضمون خباثت‌آمیز آن‌ها، به نظر من در هیچ انقلابی از این انقلاب‌های شناخته‌شده‌ دنیا سابقه ندارد. چه کسی این توطئه‌ها را انجام می‌داد؟ یک وقت هست که گروه‌های تروریستی یک کاری را انجام می‌دهند، [امّا] در ایران این‌جور نبود؛ این توطئه‌ها، این طرّاحی‌ها، این خباثت‌ها به‌ وسیله‌ دولت‌های مستکبر ــ عمدتاً آمریکا و صهیونیسم ــ و به وسیله‌ دستگاه‌های جاسوسی معروف دنیا مثل سیا که مال آمریکا است، مثل ام‌آی‌6 که مال انگلیس است، مثل موساد که مال رژیم صهیونیستی است انجام می گرفت.
نظام اسلامی، جمهوری اسلامی، در مقابل همه‌ این توطئه‌ها و طرّاحی‌ها و دشمنی‌ها طاقت آورد و این توطئه‌ها را خنثی کرد؛ شاید اگر بشمریم، بیش از هزار توطئه به وسیله‌ جمهوری اسلامی خنثی شد، بعضی‌ها را هم پاسخ داد. مهم این است که این‌ها این توطئه‌ها را انجام دادند برای اینکه جمهوری اسلامی را تضعیف کنند، امّا جمهوری اسلامی نه‌فقط تضعیف نشد، بلکه روزبه‌روز بر توانایی‌های آن و قدرت آن افزوده شد؛ نه‌فقط در داخل کشور، بلکه حتّی در خارج از کشور توانایی‌های گوناگون جمهوری اسلامی افزایش پیدا کرد. و همین جا من به ملّت ایران عرض کنم و همه‌ کسانی که به مسائل ایران علاقه دارند بدانند که از این پس هم به توفیق الهی، تا بتوانیم بر قدرت همه‌جانبه‌ ملّی خود خواهیم افزود.
در اینجا من یک نکته‌ لازم را عرض کنم و بعد از این نکته، مطلب اصلی مورد نظر خودم را عرض خواهم کرد. آن نکته این است که قیام‌های اجتماعی، در همه جای دنیا، معمولاً به کمک احساسات شکل می‌گیرند. احساسات کمک می‌کند به اینکه قیام‌های اجتماعی شکل بگیرد و پیروز بشود. اگر اندیشه‌ای و عقلانیّتی هم پشت سر این احساسات وجود داشته باشد، غالباً در لابه‌لای نظرات و اجتهادهای برخاسته‌ از این احساسات، آن پشتوانه‌های عقلانی گم می‌شود، کم‌رنگ می‌شود؛ احساسات، خیلی اوقات، اهداف عقلانی قیامها را تحت تأثیر خود قرار می‌دهد. نتیجه چیست؟ نتیجه این است که وقتی احساسات فروکش کرد، مسیر حرکتی که انقلاب برای آن به وجود آمده است عوض می‌شود؛ چون آن عقلانیّتی که پشت سر این قیام بود گم شده و کم‌اثر شده، لذا مسیر عوض می‌شود. نمونه‌های متعدّدی در تاریخ دارد؛ مثلاً انقلاب فرانسه در قرن هجدهم برای مبارزه‌ با سلطنت یک خاندانی به وجود آمد ــ خاندان بوربون‌ها ــ بعد که انقلاب پیروز شد و حتّی پادشاه را و زنش را کشتند، احساسات گوناگون در بین مردم آن‌چنان فضا را در قبضه‌ خودش گرفت که مردم یادشان رفت برای چه قیام کردند، برای چه مبارزه کردند و به میدان آمدند؛ بعد از حدود پانزده سال، سلطنت ناپلئون بر کشور فرانسه به وجود آمد و بعد از رفتن او هم همان خاندانی که انقلاب علیه آن‌ها بود، همان‌ها آمدند و حدود هفتاد سال یا هشتاد سال، فرانسه‌ای که با سلطنت جنگیده بود با سلطنت زندگی کرد؛ یعنی آن مبنای عقلانیِ پشت سر آن قیام و انقلاب به کلّی گم شد و از بین رفت؛ این را ما تقریباً در همه‌ انقلاب‌ها یا در اغلب انقلاب‌های دنیا می‌بینیم.
حرف اصلی من این است که امام انقلاب اسلامی را در قبال این آفتِ نابودکننده حفظ کرد و مصونیّت داد. امام بزرگوار، با تدبیر الهی و با عقلانیّت برخاسته‌ از ایمان به خدا و ایمان به غیب، کاری کرد که این آفت دامن انقلاب اسلامی را نگیرد؛ یعنی ایشان کاری کرد که احساسات ــ خب در انقلاب ما هم احساسات زیاد بود ــ نتواند مسیر اصلی و درست اوّلیّه‌ انقلاب را و حرکت مردم را منحرف بکند و مردم را از آن راه دور بکند.
امام چه کار کرد؟ مظهر عقلانیّت امام، آن عقلانیّتی که موجب شد بتواند این کار را انجام بدهد، دو رکن اساسی بود: یک رکن «ولایت فقیه»، یک رکن «استقلال ملّی». من آن معنایی را که در ذهن مبارک امام بود و در کلمات ایشان تکرار 
می شد، در ذیل کلمه‌ «استقلال ملّی» معرّفی می کنم؛ وقتی فکر میکنم، میبینم هیچ تعبیری مناسب‌تر از «استقلال ملّی» وجود ندارد.
درباره‌ی «ولایت فقیه» توضیحات زیادی داده شده، من نمیخواهم وارد آن بشوم. «ولایت فقیه» جنبه‌ی دینی این انقلاب را حفظ کرد. اگر «ولایت فقیه» نبود، این انقلابی که با انگیزه‌ی دینی و با گذشت ناشی از ایمان به خدا به وجود آمده بود، از راه دین منحرف میشد. بنابراین، رکن اوّل «ولایت فقیه» بود. این عقلانیّت امام بزرگوار است؛ عقلانیّتی که پشت این حرکت عمومی مردم قرار دارد و آن را به پیش میبرد و هدایت میکند. درباره‌ی «ولایت فقیه» بیش از این صحبت نمیکنم.
رکن دوّم «استقلال ملّی» است. بسیاری از سرفصل‌هایی که در بیانات امام تکرار شده است و ایشان مکرّر روی آنها تکیه کردند، در ذیل عنوان «استقلال ملّی» میگنجند. البتّه «استقلال» به معنای قطع رابطه‌ی با محیط پیرامون و دنیا نیست؛ بعضی‌ها مغالطه نکنند که بگویند ما خودمان را منزوی کردیم؛ نخیر، «استقلال» به معنای عدم ارتباط با کسی نیست. معنای «استقلال» این است که کشور ایران، ملّت ایران، روی پای خودش بِایستد، به این و آن تکیه نکند، خودش تشخیص بدهد، خودش تصمیم بگیرد، خودش عمل کند؛ این معنای «استقلال ملّی» است. معنای «استقلال» این است، منتظر چراغ سبز آمریکا و امثال آمریکا نباشد؛ نگران چراغ قرمز آمریکا و امثال آمریکا نباشد؛ تشخیص با خود ملّت ایران، تصمیم‌گیری با خود ملّت ایران و اقدام در هر جایی که لازم باشد با خود ملّت ایران است؛ دیگران، قدرتها، آمریکا، دیگری، موافق باشند یا مخالف باشند اهمّیّت ندارد؛ این معنای «استقلال» است. خب، گفتیم سرفصل‌های مکرّر بیان امام در ذیل این «استقلال ملّی» می‌گنجد. من چند مورد از این سرفصل‌ها را عرض می‌کنم.
یک سرفصل، اصل «ما می‌توانیم» است. امام به ما یاد داد که بگوییم و باور کنیم که می‌توانیم. در رژیم گذشته گفته بودند و باورانده بودند که ما نمی‌توانیم، کاری از دست ما برنمی‌آید، دیگران باید برای ما انجام بدهند؛ امام ۱۸۰ درجه عکس این را در هویّت ملّی ملّت ایران وارد کرد: «ما می‌توانیم»؛ یعنی اعتماد به نفْس را در ملّت و در جوانان زنده کرد. این را هم همین جا من عرض بکنم که این «ما می‌توانیم» این‌قدر مهم است که برای نفی این «ما می‌توانیم» طرّاحی می‌کنند. الان در همین قضیّه‌اخیر هسته‌ای و گفت‌وگوهایی که در زمینه‌ هسته‌ای با وساطت عمان وجود دارد، طرحی که آمریکایی‌ها ارائه کردند صد درصد ضدّ «ما می‌توانیم» است. امام اعتماد به نفْس را در جوانان ما زنده کردند، در سیاستمداران ما زنده کردند؛ گفتند می‌توانیم، [ما هم] تجربه کردیم دیدیم بله، می‌توانیم. این پیشرفت‌های علمی، این پیشرفت‌های فنّاوری، این توانایی‌های دفاعی، این کارهای بزرگی که دولت‌ها در طول این سال‌ها در آبادانی این کشور انجام دادند، این‌ها را ما باور نمی‌کردیم که بشود؛ می‌گفتند هم که نمی‌شود، امتحان کردیم دیدیم نخیر، ملّت ایران می‌تواند و می‌توانیم. این یکی از سرفصل‌های مهم و یک اصلی است در «استقلال ملّی» که در بیانات امام تکرار شده.
اصل بعدی اصل «مقاومت» است. «مقاومت» یعنی در برابر اراده‌ قدرت‌های بزرگ، انسان سر خم نکند؛ اگر به چیزی اعتقاد دارد، چیزی را لازم می‌داند یا چیزی را ممنوع می‌داند، بر طبق عقیده‌ خودش عمل کند و در مقابل اراده‌ دشمن، تحمیل دشمن، زورگویی دشمن، سر خم نکند؛ این معنای «مقاومت» است. یکی از اجزای «استقلال ملّی» هم «مقاومت» است.
یک اصل دیگر «ارتقاء قدرت دفاعی کشور» است، ارتقاء قدرت دفاعی. ما در اوّل انقلاب توانایی‌های دفاعی نداشتیم و تولیدات دفاعی ما به قدری ناچیز بود که نزدیک به صفر بود؛ آن مقدار چیزی که تولید می‌کردیم در حکم صفر بود. امام به ما یاد داد که باید قدرت دفاعی خودمان را بالا ببریم. من رفتم خدمت امام به ایشان اطّلاع دادم که جوان‌های ما دارند یک موشک ضدّتانک را که دارای قدرت چنین و چنان است تولید می‌کنند؛ و [آن‌ها] یک زمانی هم معیّن کردند که من به امام گفتم که این‌ها گفته‌اند در این زمان این کار را انجام می‌دهیم؛ به قدری امام خوشحال شد که من کمتر خوشحالیِ آن‌جوری در چهره‌ امام دیدم! تشویق می‌کرد که قدرت دفاعی را بالا ببریم؛ نتیجه چه شده؟ نتیجه این است که امروز ارزیابان قدرت‌های دفاعی دنیا قضاوت می‌کنند که در این منطقه، در فلان مقوله، ایران در رتبه‌ اوّل قرار دارد؛ یا اظهار تعجّب می‌کنند از این‌که ایران، در عین تحریم، مثلاً می‌تواند ماهواره به فضا پرتاب کند و امثال این‌ها؛ این نتیجه‌ این توانایی‌های مربوط به قدرت دفاعی است که این هم یکی از سرفصل‌های مهمّ فرمایشات امام است.
یک سرفصل دیگر اصل «تبیین» است. امام معتقد به تبیین بود. «تبیین» یعنی مردم را در جریان مسائلی که باید بدانند، با زبان مناسب قرار دادن. خود امام، از آغاز نهضت، از اوّل نهضت ــ از سال ۱۳۴۱ ــ با مردم حرف زد، برای مردم تبیین کرد، تا آخرین سال عمر او که این نوشته‌های امام بزرگوار در سال آخر عمر مبارک ایشان جزو برترین نوشته‌های ایشان است؛ خطاب به مردم، خطاب به حوزه‌های علمیّه و طلّاب و علما، خطاب به دانشگاهیان و دیگران. این نکته را خوب است من عرض کنم که امام وقتی تبیین می‌کرد، تبیین امام فقط تحریک احساسات نبود؛ هم احساسات را هدایت می‌کرد، هم استدلال می‌کرد و عقل‌ها را قانع می‌کرد؛ عقل‌ها را قانع می‌کرد! هم با دل‌ها حرف می زد، هم با مغزها حرف می‌زد؛ می‌توانست این‌جور تبیین کند. این «تبیین» هم یکی از چیزهایی است که در مجموعه «استقلال ملّی» کشور ما ــ که رکن اصلی فعّالیّت امام است ــ می‌گنجد.
یک اصل دیگر اصل «استقامت» است؛ «استقامت» غیر از آن «مقاومت» است که عرض کردیم. «استقامت» یعنی راه را دنبال کردن، صراط مستقیم را رها نکردن، پیگیری کردن، تداوم دادن؛ این معنای «استقامت» است.
«استقلال ملّی» مجموعه‌ای از این اصول و برخی [اصول] دیگر است؛ این‌ها را امام در هویّت ملّت ایران وارد کرد و مردم را، دلها را، ذهن‌ها را، جوان‌ها را با این اصول آشنا کرد. امروز جوان ما با مسئله‌ «خودباوری»، با مسئله‌ «ما می‌توانیم»، با مسئله‌ «مقاومت»، با مسئله‌ «ادامه‌ راه» آشنا است، ذهن‌ها و د‌ل‌ها آشنا است؛ این کار را امام بزرگوار کرد، لذا هویّت انقلاب حفظ شد. این، آن عقلانیّتی است که امام به وسیله‌ آن توانست انقلاب اسلامی را و نظام ناشی از انقلاب اسلامی را در همان خطّی که برای آن به وجود آمده بود و از آغاز ترسیم شده بود، نگه دارد. امروز گاهی ما می‌بینیم در بعضی از گفتارها می‌گویند «عقلانیّت»، اسم «عقلانیّت» را می‌آورند، [امّا] منظورشان از «عقلانیّت» این است که ما برویم در مقابل آمریکا سر خم کنیم؛ می‌گویند این «عقلانیّت» است! مقصودشان این است که ما تسلیم قدرت زورگو بشویم؛ این را «عقلانیّت» می‌دانند! اینها «عقلانیّت» نیست. «عقلانیّت»، عقلانیّت امام است؛ همان چیزی است که توانست این ملّت را پیش ببرد، این ملّت را قوی کند، مقتدر کند، در دنیا آبرومند کند، موجّه کند و آینده‌ روشنی را در مقابل این ملّت بگذارد. ان‌شاءالله کشور با عقلانیّتی که امام پایه‌گذاری کردند می‌تواند به پیشرفت برسد، می‌تواند به امنیّت پایدار برسد، می‌تواند به رفاه عمومی برسد و در محیط بین‌الملل هم می‌تواند از آنچه هست ارتقاء بیشتری پیدا کند. این مسئله‌ مربوط به امام.
و امّا تبیینِ یک مسئله‌ ملّی؛ مسئله‌ هسته‌ای. من راجع به مسئله‌ هسته‌ای بایستی چند جمله‌ای برای آگاهی ملّت ایران عرض کنم. عزیزان من! ایران به برکت هوش جوانان، همّت دانشمندان، تلاش فراوان، توانست دارای چرخه‌ کامل سوخت هسته‌ای بشود؛ یعنی ما امروز قادر هستیم سوخت هسته‌ای را از معدن تا خود نیروگاه تولید کنیم و پیش ببریم؛ این [کار] را جوان‌های ما کردند، دانشمندان ما کردند. در دنیا کشورهایی که این توانایی را دارند، شاید از عدد انگشتان دو دست کمترند؛ این را ملّت ایران به دست آورده.
من یک نکته را اوّل عرض بکنم. صنعت هسته‌ای فقط برای انرژی نیست؛ بعضی خیال می‌کنند صنعت هسته‌ای فقط برای انرژی پاک و ارزان است ــ که البتّه همین‌جور هم هست ــ و این ناشی از صنعت هسته‌ای است، لکن فقط این نیست؛ این یک جزئی از فواید صنعت هسته‌ای است. صنعت هسته‌ای یک صنعت مادر است، یک صنعت مادر ؛ متخصّصین و دانشمندان و کسانی که حرفه‌شان این است، برای ما توضیح دادند و من امیدوارم برای مردم هم بیشتر توضیح بدهند. عرصه‌های متعدّد علمی متأثّر از صنعت هسته‌ای‌اند، عرصه‌های متعدّد علمی، از جمله فنّاوری‌های دقیق و حسّاس مثل تجهیزات پزشکی، هوافضا، حسگرهای دقیق، الکترونیک؛ این‌ها مربوط به صنعت هسته‌ای‌اند، متأثّر از صنعت هسته‌ای هستند. از جمله علوم پایه و مهندسی مثل فیزیک هسته‌ای، مهندسی انرژی، مهندسی مواد؛ از جمله کاربردهای پزشکی و دارویی، هم در تشخیص، هم در درمان؛ این‌ها متأثّر از صنعت هسته‌ای هستند. صنعت هسته‌ای در درمان بعضی از بیماری‌های سخت، حرف اوّل را می زند؛ هم در تشخیص، هم در درمان. [از جمله] در صنایع مربوط به کشاورزی و در صنایع مربوط به محیط زیست؛ موارد متعدّدی از این قبیل هست که وابسته‌ به صنعت هسته‌ای یا متأثّر از صنعت هسته‌ای است. صنعت هسته‌ای یک صنعت مادر است، یک صنعت اصلی است.
خب، حالا در صنعت هسته‌ای یک نقطه وجود دارد که به منزله‌‌ کلید است و آن عبارت است از غنی‌سازی؛ غنی‌سازی اورانیوم. دشمنان ما روی همین غنی‌سازی اورانیوم تکیه کرده‌اند، روی این انگشت گذاشته‌اند. صنعتِ هسته‌ایِ با این عظمت، بدون داشتن توانایی غنی‌سازی یک چیز بی‌فایده است، زیرا برای سوخت نیروگاه‌هایمان باید دستمان را دراز کنیم به [طرف] دیگران. این مثل آن می‌ماند که شما نفت در داخل کشورتان داشته باشید، امّا حق نداشته باشید پالایشگاه درست کنید و بنزین تولید کنید! نفت دارید، امّا بنزین را باید از دیگری بخرید؛ آن کشور اگر خواست به شماها می‌فروشد، به هر قیمتی خواست می‌فروشد، اگر هم نخواست نمی‌فروشد؛ بهانه‌ای می‌آورد و نمی‌فروشد: فلان کار را بکن، وَالّا بنزین نمی‌دهم؛ هدف آن‌ها این است. ما اگر صد نیروگاه هسته‌ای داشته باشیم امّا غنی‌سازی نداشته باشیم، به دردمان نمی‌خورد؛ برای خاطر اینکه نیروگاه هسته‌ای احتیاج به سوخت دارد و اگر این سوخت را نتوانیم در داخل کشور تولید کنیم، باید دست دراز کنیم طرف آمریکا و آن‌ها برای دادن سوخت هسته‌ای ممکن است ده‌ها شرط بگذارند؛ ما این را امتحان کردیم. در دهه‌ هشتاد، سر سوخت بیست درصد، رئیس‌جمهور آمریکا خودش دو نفر از رؤسای جمهور دوست ما را واسطه کرد که به ایران بگویید یک مقداری از غنی‌سازی‌های سه‌و‌نیم درصد را به ما بدهد، ما بیست درصدی را که احتیاج دارد به او می‌دهیم؛ ما احتیاج داشتیم به بیست درصد، مسئولین قبول کردند، بنا شد که مبادله بشود. بنده گفتم که این مبادله باید این‌جوری باشد که آن‌ها بیست درصد را بیاورند بندرعبّاس، ما آزمایش کنیم ببینیم درست است، بعد آن را می‌گیریم، سه‌ونیم درصد را به آن‌ها می‌دهیم. وقتی دیدند ما روی گرفتن بیست درصد دقّت داریم و اصرار داریم، زیر قول خودشان زدند و ندادند! البتّه در همین اوقات، در همین حین که مسئولین ما سر این قضیّه مشغول این زدوخوردهای سیاسی بودند، دانشمندان ما خودشان در داخل بیست درصد را تولید کردند.
حرف اوّل آمریکایی‌ها این است که شماها اصلاً صنعت هسته‌ای نداشته باشید، ایران صنعت هسته‌ای نداشته باشد، شما در رادیودارو به ما احتیاج داشته باشید، در انرژی به ما احتیاج داشته باشید، در دستگاه آب‌شیرین‌کن به ما احتیاج داشته باشید، در ده‌ها رشته‌ مهمّ دیگر به ما وابسته باشید و اصلاً صنعت هسته‌ای نداشته باشید. هزاران دانشمند و پژوهشگری که در ایران تربیت شدند ــ الان ما هزاران جوان دانشمند در مسائل هسته‌ای و مرتبط با هسته‌ای در کشور داریم که اینها در همین چند سال تربیت شده‌اند ــ همه‌ اینها را ما مأیوس کنیم، بیکار کنیم، از آینده‌  کشور خودمان ناامید کنیم؛ آمریکایی‌ها این را می خواهند، این را می گویند، این را از ما مطالبه می کنند؛ سردمداران بی‌ادب و گستاخ آمریکا این خواسته را با زبان های گوناگون تکرار می کنند. آنها با پیشرفت ایران مخالفند، با استغناء ملّت ایران مخالفند.
من اینها را گفتم برای اینکه ملّت عزیزمان تا حدودی در جریان مسئله قرار بگیرند؛ البتّه بیشتر باید توضیح بدهند. پاسخ ما به یاوه‌گویی‌های دولت پُرسروصدا و بی‌تدبیر آمریکا معلوم است؛ معلوم است ما چه جوابی می دهیم. یک روز ــ چند سال قبل از این ــ یکی از رؤسای جمهور آمریکا گفت من اگر بتوانم، پیچ‌ومهره‌های صنعت هسته‌ای ایران را باز می کنم و از بین می برم! که البتّه اعتراف کرد که نمی تواند و از آن روز، پیچ‌ومهره‌های صنعت هسته‌ای ما بسیار محکم‌تر هم شده. او البتّه اقرار کرد که نمی تواند پیچ‌ومهره‌ها را باز کند؛ گفت نمی توانم، اگر می توانستم می کردم. اینهایی هم که امروز سر کارند ــ صهیونی و آمریکایی ــ  اینها هم بدانند که در این مورد، هیچ غلطی نمی توانند بکنند. البتّه قبل از این حرفها، قبل از این توضیح ها، اوّلین مطلبی که ما در باب هسته‌ای به طرف های
 آمریکایی و غیره می گوییم این است که شما چه‌کاره‌اید؟ چرا دخالت می کنید که ایران باید غنی‌سازی داشته باشد یا نداشته باشد؟ به شما چه؟ شما امکانات اتمی دارید، بمب اتم دارید، ویرانگری شدید دنیا در اختیار شما است، به شما چه که ملّت ایران غنی‌سازی داشته باشد یا نداشته باشد، صنعت هسته‌ای داشته باشد یا نداشته باشد؟ [ملّت ایران] یک ملّتی است که اختیارش دست خودش است؛ به شما ربطی ندارد؛ شما چه‌کاره‌اید؟ شما از چه موضع حقوقی‌ای این حرفها را می زنید؟ این مطلب ما است. این هم راجع به مسئله‌ هسته‌ای.
آخرین حرف من مربوط به جنایات حیرت‌انگیز رژیم صهیونیستی در غزّه است؛ واقعاً حیرت‌انگیز است! انسان باورش نمی‌آمد که اینها این‌جور طرح های جنایت‌آمیزی داشته باشند. ببینید، اینها یک بمب می‌انداختند و یک خانه یا دو خانه خراب می شد، مثلاً 10 نفر یا پانزده نفر شهید می شدند؛ دیدند نه، این کم است؛ حالا چه کار می کنند؟ حالا یک مرکزی را درست می کنند به عنوان «تقسیم غذا» ــ چون موادّ غذایی که وارد غزّه نمی شود ــ مردم هجوم می برند برای اینکه از آنجا غذا بگیرند و اینها با یک مسلسل، 10 برابر آن چیزی را که با بمب از بین می بردند از بین می برند! کشتن مردم برایشان گران تمام می شد، ارزانش کردند؛ باید بمب مصرف می کردند، حالا گلوله مصرف می کنند. این حیرت‌انگیز است؛ واقعاً این جنایت انسان را متحیّر می کند که انسان چقدر ممکن است پست و خبیث و شقی و شریر باشد که بتواند یک چنین کاری را بکند! البتّه آمریکا هم در این جنایت شریک است، دست آمریکا هم در این جنایات آلوده است؛ به همین دلیل هم هست که ما گفتیم، تکرار کردیم و اصرار می کنیم که آمریکا باید از این منطقه خارج بشود.
یک جمله هم مایلم به دولت های اسلامی بگویم. دولت های اسلامی امروز خیلی تکلیف دارند. می خواهم صریح به دولتها بگویم که امروز جای مجامله و ملاحظه‌کاری و بی‌طرفی نیست، امروز روز سکوت کردن نیست. اگر دولتی در میان دولت های اسلامی به هر شکلی و به هر بهانه‌ای از رژیم صهیونی حمایت بکند ــ چه با عادّی‌سازی روابط، چه با بستن راه کمک به فلسطین، چه با توجیه جنایات صهیونیست‌ها ــ یقین بداند که ننگ ابدی بر پیشانی‌اش خواهد ماند. البتّه حساب اخروی هم هست، قیامت هم هست، جزای الهی هم هست که خیلی سخت است، خیلی سنگین است، پیش خدا نمی توانند جواب بدهند، امّا فقط جزای اخروی نیست؛ در دنیا هم ملّتها این خیانت را فراموش نخواهند کرد. و دولتها بدانند با تکیه‌ به رژیم صهیونیستی برای هیچ دولتی امنیّت به وجود نمی‌آید؛ امنیّت را نمی توانند با تکیه‌ به رژیم صهیونیستی به دست بیاورند؛ چون رژیم صهیونی به حکم قاطع الهی در حال فروپاشی است و ان‌شاءالله دیری نخواهد پایید.
حرف اوّل آمریکایی‌ها این است که شماها اصلاً صنعت هسته‌ای نداشته باشید، ایران صنعت هسته‌ای نداشته باشد، شما در رادیودارو به ما احتیاج داشته باشید، در انرژی به ما احتیاج داشته باشید، در دستگاه آب‌شیرین‌کن به ما احتیاج داشته باشید، در ده‌ها رشته‌ مهمّ دیگر به ما وابسته باشید و اصلاً صنعت هسته‌ای نداشته باشید. هزاران دانشمند و پژوهشگری که در ایران تربیت شدند ــ الان ما هزاران جوان دانشمند در مسائل هسته‌ای و مرتبط با هسته‌ای در کشور داریم که اینها در همین چند سال تربیت شده‌اند ــ همه‌ اینها را ما مأیوس کنیم، بیکار کنیم، از آینده‌  کشور خودمان ناامید کنیم؛ آمریکایی‌ها این را می خواهند، این را می گویند، این را از ما مطالبه می کنند؛ سردمداران بی‌ادب و گستاخ آمریکا این خواسته را با زبان های گوناگون تکرار می کنند. آنها با پیشرفت ایران مخالفند، با استغناء ملّت ایران مخالفند.
من اینها را گفتم برای اینکه ملّت عزیزمان تا حدودی در جریان مسئله قرار بگیرند؛ البتّه بیشتر باید توضیح بدهند. پاسخ ما به یاوه‌گویی‌های دولت پُرسروصدا و بی‌تدبیر آمریکا معلوم است؛ معلوم است ما چه جوابی می دهیم. یک روز ــ چند سال قبل از این ــ یکی از رؤسای جمهور آمریکا گفت من اگر بتوانم، پیچ‌ومهره‌های صنعت هسته‌ای ایران را باز می کنم و از بین می برم! که البتّه اعتراف کرد که نمی تواند و از آن روز، پیچ‌ومهره‌های صنعت هسته‌ای ما بسیار محکم‌تر هم شده. او البتّه اقرار کرد که نمی تواند پیچ‌ومهره‌ها را باز کند؛ گفت نمی توانم، اگر می توانستم می کردم. اینهایی هم که امروز سر کارند ــ صهیونی و آمریکایی ــ  اینها هم بدانند که در این مورد، هیچ غلطی نمی توانند بکنند. البتّه قبل از این حرفها، قبل از این توضیح ها، اوّلین مطلبی که ما در باب هسته‌ای به طرف های
 آمریکایی و غیره می گوییم این است که شما چه‌کاره‌اید؟ چرا دخالت می کنید که ایران باید غنی‌سازی داشته باشد یا نداشته باشد؟ به شما چه؟ شما امکانات اتمی دارید، بمب اتم دارید، ویرانگری شدید دنیا در اختیار شما است، به شما چه که ملّت ایران غنی‌سازی داشته باشد یا نداشته باشد، صنعت هسته‌ای داشته باشد یا نداشته باشد؟ [ملّت ایران] یک ملّتی است که اختیارش دست خودش است؛ به شما ربطی ندارد؛ شما چه‌کاره‌اید؟ شما از چه موضع حقوقی‌ای این حرفها را می زنید؟ این مطلب ما است. این هم راجع به مسئله‌ هسته‌ای.
آخرین حرف من مربوط به جنایات حیرت‌انگیز رژیم صهیونیستی در غزّه است؛ واقعاً حیرت‌انگیز است! انسان باورش نمی‌آمد که اینها این‌جور طرح های جنایت‌آمیزی داشته باشند. ببینید، اینها یک بمب می‌انداختند و یک خانه یا دو خانه خراب می شد، مثلاً 10 نفر یا پانزده نفر شهید می شدند؛ دیدند نه، این کم است؛ حالا چه کار می کنند؟ حالا یک مرکزی را درست می کنند به عنوان «تقسیم غذا» ــ چون موادّ غذایی که وارد غزّه نمی شود ــ مردم هجوم می برند برای اینکه از آنجا غذا بگیرند و اینها با یک مسلسل، 10 برابر آن چیزی را که با بمب از بین می بردند از بین می برند! کشتن مردم برایشان گران تمام می شد، ارزانش کردند؛ باید بمب مصرف می کردند، حالا گلوله مصرف می کنند. این حیرت‌انگیز است؛ واقعاً این جنایت انسان را متحیّر می کند که انسان چقدر ممکن است پست و خبیث و شقی و شریر باشد که بتواند یک چنین کاری را بکند! البتّه آمریکا هم در این جنایت شریک است، دست آمریکا هم در این جنایات آلوده است؛ به همین دلیل هم هست که ما گفتیم، تکرار کردیم و اصرار می کنیم که آمریکا باید از این منطقه خارج بشود.
یک جمله هم مایلم به دولت های اسلامی بگویم. دولت های اسلامی امروز خیلی تکلیف دارند. می خواهم صریح به دولتها بگویم که امروز جای مجامله و ملاحظه‌کاری و بی‌طرفی نیست، امروز روز سکوت کردن نیست. اگر دولتی در میان دولت های اسلامی به هر شکلی و به هر بهانه‌ای از رژیم صهیونی حمایت بکند ــ چه با عادّی‌سازی روابط، چه با بستن راه کمک به فلسطین، چه با توجیه جنایات صهیونیست‌ها ــ یقین بداند که ننگ ابدی بر پیشانی‌اش خواهد ماند. البتّه حساب اخروی هم هست، قیامت هم هست، جزای الهی هم هست که خیلی سخت است، خیلی سنگین است، پیش خدا نمی توانند جواب بدهند، امّا فقط جزای اخروی نیست؛ در دنیا هم ملّتها این خیانت را فراموش نخواهند کرد. و دولتها بدانند با تکیه‌ به رژیم صهیونیستی برای هیچ دولتی امنیّت به وجود نمی‌آید؛ امنیّت را نمی توانند با تکیه‌ به رژیم صهیونیستی به دست بیاورند؛ چون رژیم صهیونی به حکم قاطع الهی در حال فروپاشی است و ان‌شاءالله دیری نخواهد پایید.


 استقلال ملی، رمز ماندگاری انقلاب
دریافت همه صفحات
دانلود این صفحه
آرشیو