ما در شرایط بدر و خیبریم

سیدمحمد بحرینیان
یک. روزهایی را تصور کنید که انقلاب اسلامی مردم ایران تازه به پیروزی رسیده، ارتش عملا از هم پاشیده و سپاه هم جانی نگرفته است. ناهماهنگی میان قوا و نیروها موج می زند. رئیس جمهور خائن است و دست در دست سرکرده مجاهدین خلق از کشور گریخته و حلقه های میدانی منافقین در سطح شهرها ماشین کشتار و ترور مردم و مسئولین به راه انداخته اند. رئیس جمهور، نخست وزیر، رئیس شورای عالی قضایی و جمع زیادی از چهره های برجسته به شهادت رسیده اند و از منظر امنیتی، اجتماعی و اقتصادی ایران در آسیب پذیرترین شرایط ممکن است.
دو. در همان روزها، تهاجم سخت همسایه غربی از زمین و هوا آغاز شده است. از منظر جنگ افزار، تجربه نظامی و ساماندهی حرفی برای گفتن نیست. این را هم باید دقت کرد که همان زمان هم جنگ ایران با صدام و حزب بعث نبود، جنگ با قدرت‌های جهانی و بلوک غرب و شرق بود. کمک‌های مالی، تسلیحاتی، تبلیغاتی و اطلاعاتی آمریکا، شوروی، انگلیس، فرانسه، آلمان و سران مرتجع منطقه همه در اختیار متجاوز بود و ایران مظلوم اما مقتدر ما در میانه میدان و در بین لشکر گرگ‌ها تنها مانده بود.
سه. در همان روزها، سفارت آمریکا که عملا جاسوسخانه بود، به دست دانشجویان انقلابی تسخیر شد. دولت آمریکا برای آزادی گروگان ها، بمباران جماران و نقاط حساس و اصلی کشور برنامه ریزی کرد تا مستقیما وارد میدان شود و علیه ایران عملیات مستقیم کند.
چهار. در همان ایام، روزی نبود که شاهد آسیب های جدی به مردم و کشور از ناحیه نفوذی ها نباشیم. حتی در سطح نیروهای نظامی تراز اول، بسیاری از افراد از وابستگان سرویس ها یا حزب توده بودند. فرمانده نیروی دریایی و فرمانده جبهه میانی نیروی زمینی ارتش از آن جمله اند.
پنج. مشکلات اقتصادی داستان مفصل دیگری بود. کسری وحشتناک، نه تنها زندگی مردم بلکه اداره امور جاری را سخت کرده بود. کمبود کالای مورد نیاز مردم از یک سو و نبود نقدینگی برای اداره جنگ وضعیت بغرنجی ساخته بود. کشوری با ایران تجارت نمی کرد و کل درآمد خارجی ایران در سال های میانی دهه 60 به 5 میلیارد دلار رسیده بود که بیش از نیمی از آن هم به جنگ اختصاص می یافت.
شش. نتیجه چه شد؟ در تمام موقعیت های یاد شده، خداوند متعال دست ملت ایران را گرفت و آنقدر برکشید تا بر تمام مشکلاتش پیروز شود. نفوذی های داخل شناسایی و سرکوب شدند، جنگ تحمیلی با سربلندی مردم و نیروهای مسلح ایران خاتمه یافت، بزرگان و چهره های شهید شده جایگزین های شایسته و برجسته ای پیدا کردند و اوضاع اقتصادی مردم و کشور هم به تدریج بهبود یافت. هر لحظه خدا خواست دستمان را بلند کرد و وسیله ای به دستمان داد تا دشمنان را بشکنیم و بر مشکلات پیروز شویم و هر جا هم که چنین نشد، بدون دخالت ما مشکلات را از سر راهمان برداشت. گاهی بلندمان کرد تا همسایه متجاوز را تنبیه کنیم و گاهی در خواب بودیم و خود طوفان شن فرستاد تا دشمن ما را تار و مار کند. هرچه که بود حتی اگر به دریا رسیدیم، دریا را برایمان شکافت.
هفت. امروز، ایران اسلامی ملتی رشیدتر، نیروهای مسلحش مقتدرتر و جایگاهش مستحکم تر است. پروردگار مهربان ما تا همین جا لحظه ای دستمان را رها نکرده است. شرایط امروز، سخت تر از چهل سال پیش نیست. امروز هم لشکر دشمن پراکنده تر و هم جبهه خودی منسجم تر است. امیرالمومنین علی علیه السلام فرمود "هیچ کس را به جنگ دعوت نکن اما اگر تو را به مبارزه طلبیدند بپذیر." دلیل مولا هم شنیدنی است. فرمود "چرا که آغازگر جنگ ستمکار است و ستمکار هلاک می شود." ما به رهبر مقتدر و مدبرمان، به نیروهای مسلح قهرمان ایران و به یکدلی ملت افتخار می کنیم و تنها امیدمان به خداست، او که وعده اش تخلف ناپذیر است.

ما در شرایط بدر و خیبریم