باخت بزرگ بشریت مقابل زخمهای غزه
مرگ غیرت در دنیای امروز
فریادهای ناامیدانه مردم غزه که با بزرگترین ظلم بشری در عصر جدید مواجهند و لقمهای نان برای کودکان بیمار خود پیدا نمیکنند، گوش دنیا را کر کرده اما جهان خود را به خواب زده و این مردم را در یک زندانِ باز رها کرده تا از گرسنگی و بیماری بمیرند. در تصاویر و ویدئوهایی که بهطور گسترده در رسانههای اجتماعی منتشر شده، صحنههای دلخراشی از مردم گرسنه غزه را میبینیم که بیانگر بزرگترین فاجعه انسانی عصر جدید ناشی از محاصره و جنگ گرسنگی است که رژیم جنایتکار صهیونیستی در کنار حملات وحشیانه و مداوم خود به این باریکه تحمیل کرده است.
فریاد ناامیدانه مردمی که در گرسنگی جان میدهند
امروز قحطی در نوار غزه به سطوحی بیسابقه رسیده و از همه استانداردهای بشردوستانه فراتر رفته است. گرسنگی در غزه جان همه را تهدید میکند؛ زنان، کودکان، بیماران، سالمندان، مردان و .....سراسر نوار غزه شاهد صحنههای دردناکی است که غم و رنج جمعی مردم این باریکه را منعکس میکند و فریادهای ناامیدانه پدران، کودکان و زنانی که به دنبال آرد برای نان درست کردن هستند و از گرسنگی خسته شدهاند، گوش دنیا را کر کرده اما جهانیان همچنان نمیشنوند.اشغالگران علاوه بر هدف قرار دادن غیرنظامیان در نزدیکی مراکز آمریکایی- صهیونیستی موسوم به توزیع کمکها که درواقع «تلههای مرگ» هستند، هرگونه منبع غذایی در غزه را هم هدف قرار میدهد، ازجمله مراکز توزیع غذای رایگان و کارگران حاضر در آنجا. فریادهای دردناک مردم غزه نمایانگر نمونه کوچکی از رنج دهها هزار خانواده فلسطینی است که ابتداییترین مواد غذایی را هم در روز پیدا نمیکنند.این رنج با آمار نگران کننده قربانیان قحطی و تصاویری از افرادی که از شدت گرسنگی و خستگی در سراسر نوار غزه بیهوش میشود و به زمین میافتند همراه است. از اول مارس تاکنون صهیونیستها همه گذرگاههای منتهی به نوار غزه را بستند و از ورود غذا و کمکهای پزشکی به این باریکه جلوگیری کردند که منجر به افزایش شدید قیمت مواد غذایی اساسی و کمبود آنها در بازار شده است.
نسلکشی با گرسنگی
با تشدید فقر، بیکاری و کمبود فرصتهای شغلی، فلسطینیان در نوار غزه قادر به تأمین نیازهای غذایی اولیه خود نیستند و بسیاری از آنها در روز حتی یک وعده غذایی هم پیدا نمیکنند و نشانههای این وضعیت را در چهرههای رنگپریده و اندامهای بسیار نحیف و لاغر آنها بهویژه کودکان زنان و سالمندان میبینیم.منابع محلی گزارش دادند که قیمت یک کیلو آرد در غزه البته درصورتیکه پیدا شود، از 60 دلار هم فراتر میرود و بنابراین هیچکس قدرت خرید آن را ندارد.آمار نشان میدهد، علاوه بر دهها کودکی که طی روزها و هفتههای گذشته درنتیجه جنگ گرسنگی رژیم صهیونیستی علیه غزه جان خود را ازدستدادهاند، 650 هزار کودک همچنان در معرض خطر مرگ براثر گرسنگی و سوءتغذیه هستند. وزارت بهداشت غزه روزانه از ورود تعداد بیسابقهای از شهروندانی که از گرسنگی رنج میبرند به بخشهای اورژانس خبر میدهد و آمار، حاکی از تعداد بیشمار نوزادانی است که در معرض خطر مرگ براثر گرسنگی قرار دارند.
داستان مقاومت با شکم خالی
مرگ کودکان، زنان و بیماران براثر گرسنگی در غزه تنها یک حادثه گذرا نیست؛ بلکه جنبه دیگری از جنگ نسلکشی است که توسط اشغالگران به راه افتاده و ضعیفترین و آسیبپذیرترین گروهها را هدف قرار میدهد، ازجمله 12500 بیمار سرطانی که علاوه بر عدم دسترسی به دارو، براثر گرسنگی دچار ضعف شدید در سیستم ایمنی شدهاند و هرروز با مرگ دستوپنجه نرم میکنند.دلال ابو عاصی، یک مادر 29 ساله فلسطینی که دو فرزند دوساله و 4 ساله به نامهای امانی و حمزه دارد، در خیابانها و کوچههای اردوگاه آوارگان المغازی در مرکز نوار غزه در جستجوی چیزی است که درد گرسنگی آنها را تسکین دهد.امانی و حمزه مبتلابه بیماریهای مغزی هستند و مادرشان با صدای لرزان درحالیکه آنها را زیر آفتاب سوزان حمل میکند، به خبرنگار الجزیره گفت: ما نه هیچ سرپناهی داریم و نه غذایی و از ابتدای جنگ وضعیت ما اینگونه بوده است. من صبحها برای جستجوی غذا به بیرون از خانه میروم و در پایان روز و درحالیکه بسیار خسته و بیرمق هستم دستخالی برمیگردم. از زمان آغاز جنگ، ما هرگز طعم آرامش را نچشیدهایم و این تراژدی هرروز تکرار میشود و در چادری فرسوده، با گرسنگی و بیماری دستوپنجه نرم میکنبم.وی افزود: ما در روزهای اول جنگ به همراه دو فرزندم در یک آپارتمان ساده در برج مسکونی در منطقه جبالیا واقع در شمال نوار غزه زندگی میکردیم، اما یک موشک اسرائیلی در چند لحظه همهچیز را نابود کرد. ما خواب بودیم و ناگهان انفجار بزرگی رخ داد و احساس کردم همهِ خانه روی سر ما خراب شده است. ما سپس از زیر آواره پوشیده از گردوغبار بیرون آمدیم، چشمانمان هیچ جا را نمیدید و هیچچیز باقی نمانده بود و مجبور به فرار از میان آوارها شدیم.
این مادر 29 ساله فلسطینی گفت: از آن روزبه بعد سفر سخت آوارگی ما آغاز شد و هرروز بین جنوب و مرکز غزه، از جایی بهجای دیگر آواره بودیم؛ تا اینکه اکنون در چادری فرسوده در حیاط مدرسهای که تبدیل به یک پناهگاه شلوغ شده، ساکن گشتهایم. من و فرزندانم هر سه بیماریم و کسی را نداریم که به ما کمک کند و در چادر ما تقریباً هیچچیز نیست و به کمکهای همسایگان متکی هستیم. من و فرزندانم دو تشک، دو پتو و یک بطری آب داریم و فقط همین.
وی ادامه داد: هیچ نظافت، حریم خصوصی و امنیتی وجود ندارد، اما اینها دیگر برایم مهم نیست و تنها چیزی که امروز برای من اهمیت دارد سیر کردن شکم فرزندانم است؛ حتی اگر با یکلقمه کوچک باشد، اما همین لقمه کوچک امروز تبدیل به یک رویا شده است. گرسنگی در غزه تبدیل به سلاحی شدیدتر از بمباران شده و دشمن میخواهد ما را با گرسنگی بکشد. دیگر هیچ مرکز غذا یا رستوران خیریه هم وجود ندارد و من به هرجا که میروم میگویند هیچچیزی نیست و همه گرسنهاند.
فریاد ناامیدانه مردمی که در گرسنگی جان میدهند
امروز قحطی در نوار غزه به سطوحی بیسابقه رسیده و از همه استانداردهای بشردوستانه فراتر رفته است. گرسنگی در غزه جان همه را تهدید میکند؛ زنان، کودکان، بیماران، سالمندان، مردان و .....سراسر نوار غزه شاهد صحنههای دردناکی است که غم و رنج جمعی مردم این باریکه را منعکس میکند و فریادهای ناامیدانه پدران، کودکان و زنانی که به دنبال آرد برای نان درست کردن هستند و از گرسنگی خسته شدهاند، گوش دنیا را کر کرده اما جهانیان همچنان نمیشنوند.اشغالگران علاوه بر هدف قرار دادن غیرنظامیان در نزدیکی مراکز آمریکایی- صهیونیستی موسوم به توزیع کمکها که درواقع «تلههای مرگ» هستند، هرگونه منبع غذایی در غزه را هم هدف قرار میدهد، ازجمله مراکز توزیع غذای رایگان و کارگران حاضر در آنجا. فریادهای دردناک مردم غزه نمایانگر نمونه کوچکی از رنج دهها هزار خانواده فلسطینی است که ابتداییترین مواد غذایی را هم در روز پیدا نمیکنند.این رنج با آمار نگران کننده قربانیان قحطی و تصاویری از افرادی که از شدت گرسنگی و خستگی در سراسر نوار غزه بیهوش میشود و به زمین میافتند همراه است. از اول مارس تاکنون صهیونیستها همه گذرگاههای منتهی به نوار غزه را بستند و از ورود غذا و کمکهای پزشکی به این باریکه جلوگیری کردند که منجر به افزایش شدید قیمت مواد غذایی اساسی و کمبود آنها در بازار شده است.
نسلکشی با گرسنگی
با تشدید فقر، بیکاری و کمبود فرصتهای شغلی، فلسطینیان در نوار غزه قادر به تأمین نیازهای غذایی اولیه خود نیستند و بسیاری از آنها در روز حتی یک وعده غذایی هم پیدا نمیکنند و نشانههای این وضعیت را در چهرههای رنگپریده و اندامهای بسیار نحیف و لاغر آنها بهویژه کودکان زنان و سالمندان میبینیم.منابع محلی گزارش دادند که قیمت یک کیلو آرد در غزه البته درصورتیکه پیدا شود، از 60 دلار هم فراتر میرود و بنابراین هیچکس قدرت خرید آن را ندارد.آمار نشان میدهد، علاوه بر دهها کودکی که طی روزها و هفتههای گذشته درنتیجه جنگ گرسنگی رژیم صهیونیستی علیه غزه جان خود را ازدستدادهاند، 650 هزار کودک همچنان در معرض خطر مرگ براثر گرسنگی و سوءتغذیه هستند. وزارت بهداشت غزه روزانه از ورود تعداد بیسابقهای از شهروندانی که از گرسنگی رنج میبرند به بخشهای اورژانس خبر میدهد و آمار، حاکی از تعداد بیشمار نوزادانی است که در معرض خطر مرگ براثر گرسنگی قرار دارند.
داستان مقاومت با شکم خالی
مرگ کودکان، زنان و بیماران براثر گرسنگی در غزه تنها یک حادثه گذرا نیست؛ بلکه جنبه دیگری از جنگ نسلکشی است که توسط اشغالگران به راه افتاده و ضعیفترین و آسیبپذیرترین گروهها را هدف قرار میدهد، ازجمله 12500 بیمار سرطانی که علاوه بر عدم دسترسی به دارو، براثر گرسنگی دچار ضعف شدید در سیستم ایمنی شدهاند و هرروز با مرگ دستوپنجه نرم میکنند.دلال ابو عاصی، یک مادر 29 ساله فلسطینی که دو فرزند دوساله و 4 ساله به نامهای امانی و حمزه دارد، در خیابانها و کوچههای اردوگاه آوارگان المغازی در مرکز نوار غزه در جستجوی چیزی است که درد گرسنگی آنها را تسکین دهد.امانی و حمزه مبتلابه بیماریهای مغزی هستند و مادرشان با صدای لرزان درحالیکه آنها را زیر آفتاب سوزان حمل میکند، به خبرنگار الجزیره گفت: ما نه هیچ سرپناهی داریم و نه غذایی و از ابتدای جنگ وضعیت ما اینگونه بوده است. من صبحها برای جستجوی غذا به بیرون از خانه میروم و در پایان روز و درحالیکه بسیار خسته و بیرمق هستم دستخالی برمیگردم. از زمان آغاز جنگ، ما هرگز طعم آرامش را نچشیدهایم و این تراژدی هرروز تکرار میشود و در چادری فرسوده، با گرسنگی و بیماری دستوپنجه نرم میکنبم.وی افزود: ما در روزهای اول جنگ به همراه دو فرزندم در یک آپارتمان ساده در برج مسکونی در منطقه جبالیا واقع در شمال نوار غزه زندگی میکردیم، اما یک موشک اسرائیلی در چند لحظه همهچیز را نابود کرد. ما خواب بودیم و ناگهان انفجار بزرگی رخ داد و احساس کردم همهِ خانه روی سر ما خراب شده است. ما سپس از زیر آواره پوشیده از گردوغبار بیرون آمدیم، چشمانمان هیچ جا را نمیدید و هیچچیز باقی نمانده بود و مجبور به فرار از میان آوارها شدیم.
این مادر 29 ساله فلسطینی گفت: از آن روزبه بعد سفر سخت آوارگی ما آغاز شد و هرروز بین جنوب و مرکز غزه، از جایی بهجای دیگر آواره بودیم؛ تا اینکه اکنون در چادری فرسوده در حیاط مدرسهای که تبدیل به یک پناهگاه شلوغ شده، ساکن گشتهایم. من و فرزندانم هر سه بیماریم و کسی را نداریم که به ما کمک کند و در چادر ما تقریباً هیچچیز نیست و به کمکهای همسایگان متکی هستیم. من و فرزندانم دو تشک، دو پتو و یک بطری آب داریم و فقط همین.
وی ادامه داد: هیچ نظافت، حریم خصوصی و امنیتی وجود ندارد، اما اینها دیگر برایم مهم نیست و تنها چیزی که امروز برای من اهمیت دارد سیر کردن شکم فرزندانم است؛ حتی اگر با یکلقمه کوچک باشد، اما همین لقمه کوچک امروز تبدیل به یک رویا شده است. گرسنگی در غزه تبدیل به سلاحی شدیدتر از بمباران شده و دشمن میخواهد ما را با گرسنگی بکشد. دیگر هیچ مرکز غذا یا رستوران خیریه هم وجود ندارد و من به هرجا که میروم میگویند هیچچیزی نیست و همه گرسنهاند.

تیتر خبرها
تیترهای روزنامه