خروج از تنش آبی موجود به اقدامات سرسختانه نیاز دارد

ضرورت مقابله جدی و جامع با کم‌آبی

گروه اجتماعی 
گسترش جمعیت و توسعه بی‌قاعده بدون زیرساخت‌های لازم در شبکه آبرسانی، نبود برنامه‌ریزی و قوانین اجرایی، کم‌توجهی به بهره‌وری و فقدان سیستم‌های پایش منابع و مصرف، موجب شده بحران آب در پایتخت هر سال پیچیده‌تر و پرهزینه‌تر شود.
کاهش بارندگی در تهران (۲۵ درصد نسبت به سال گذشته و ۴۶ درصد نسبت به میانگین بلندمدت) و رکورد دما در تابستان، نشانه‌هایی از بحران اقلیمی هستند که با محدودیت منابع آبی هم‌افزا شده‌اند. این در حالی‌است که هیچ برنامه‌ای برای افزایش بهره‌وری یا کاهش مصرف تدوین نشده است.
وضعیت امروز تهران قابل پیش‌بینی بود؛ نه صرفا به‌عنوان تحلیلی اقلیمی یا نظری، بلکه بر اساس داده‌ها و هشدارهایی که طی سال‌ها از سوی نهادهای رسمی منتشر شد و نادیده گرفته شد. به‌عنوان نمونه، در شهریور ۱۳۹۹ ذخایر سدهای تهران ۳۱۴ میلیون مترمکعب کاهش یافت، و در سال آبی 1400–۱399، کمترین میزان بارش ۵۳ سال اخیر ثبت شد (۲/۳ میلی‌متر در فروردین). لایروبی سدها، از جمله سد لار، نیز در میانه دهه ۹۰ به تعویق افتاد... این عبارت‌ها گزیده‌ای از تحلیل‌های اعظم بهرامی، فعال محیط‌زیست است که بسیاری از کارشناسان و ناظران نیز در این زمینه با او اشتراک نظر دارند، ازجمله رضوان شریف‌نیا. کارشناس و کنشگر آب و محیط‌زیست که به صراحت در گفت‌وگو با «رسالت» می‌گوید: «ما در وضعیت شکننده‌ای از منابع آبی قرار داریم و بایستی خیلی زودتر اقدامات سختگیرانه ریاضتی و همچنین کاهش هدر‌رفت آب را آغاز می‌کردیم. منظور از اقدامات سختگیرانه صرفا تنبیه و توبیخ یا ترساندن مصرف کننده نیست. بلکه بایستی برنامه و دستورالعمل‌هایی برای بخش‌های مختلف تعریف شود.» 
مطابق نقطه نظر این کنشگر آب، برای خروج از بحران و افزایش تاب‌آوری، «گام اول پذیریش وضعیت موجود است و اینکه هر بخشی مسئولیت خود در کاهش مصارف را بپذیرد. تا زمانی که وعده رسیدن آب جدید به مصرف‌کنندگان داده شود و آب دائمی در لوله‌ها و کانال‌ها جاری باشد نیازی به اصلاح مصرف احساس نمی‌شود. در وضعیت فعلی مردم تصور می‌کنند که اگر آب را مصرف نکنند، کسانی یا بخش‌های دیگری از آن استفاده خواهند کرد. بنابراین توجیهی برای تغییر در رفتار مصرف نمی‌بینند. در برنامه سازگاری با کم‌آبی نباید تبعیضی وجود داشته باشد که مثلا شهرنشینان به روستائیان اولویت داده شوند یا جغرافیای خاصی مورد‌توجه بیشتر باشد یا بخشی مشمول برنامه‌های کاهش مصرف شود در‌حالی‌که بخش‌های دیگر تغییری در روند استفاده و توسعه ایجاد نکنند.»
این کارشناس و کنشگر آب در ادامه به پرسش‌های« رسالت»، پاسخ داده است.
خانم شریف‌نیا، مسئولان ما تقریبا دو برابر میزان آب قابل استفاده توسط انسان، مخزن سد ساخته‌اند اما در خشکسالی‌هایی همچون امسال تأمین آب شرب هم دشوار است، فکر می‌کنید چرا امروز در این نقطه بحرانی قرار‌گرفته‌ایم؟ 
مطابق اظهارات مسئولان ذیربط، آبی پشت سد‌ها باقی نمانده، اما آب شرب در ایران بیش از اینکه از طریق سد‌ها تأمین شود متکی بر آب زیرزمینی و چاه‌هاست. در خشکسالی‌ها و بدمصرفی‌های متوالی بارگذاری بیش‌از‌اندازه بر منابع آب تجدید‌پذیر اتفاق افتاده است. در‌حالی‌که ما حداکثر می‌توانیم برای استفاده از منابع تجدید‌پذیر به میزان ٧٠ درصد و به‌اندازه بارش‌ها برنامه‌ریزی کنیم، ولی در عمل برداشت‌ها بیش از ١٠٠ درصد بوده است که نتیجه آن تشدید وخامت وضعیت منابع آبی است. این موضوعی هست که به اسم ورشکستگی آبی شناخته می‌شود. ساخت سد‌ها با اهداف مختلفی انجام شده اما متأسفانه در ارزیابی اثرات آن ها و توسعه بی‌رویه در مصارف جدید نوعی اغماض سهوی یا عامدانه اتفاق افتاده است. به طوری که بسیاری از این سد‌ها نتوانستند به اهدافی که برای آن ها تعریف شده بود دست پیدا کنند یا اگر این اهداف محقق شده برای دوره کوتاهی دوام داشته است. همچنین عموما در طراحی سد‌ها و تعریف مصارف جدید از آمار بارش بلند‌مدت در گذشته استفاده شده است بدون اینکه پیش‌بینی‌ای از آینده و تغییرات اقلیمی در این محاسبات لحاظ شود و ما امروز تبعات عدم توجه به تغییرات اقلیمی و سازگار نشدن با این تغییرات را می‌بینیم. 
این یک واقعیت است که ما در وضعیت شکننده‌ای از منابع آبی قرار داریم و بایستی خیلی زودتر اقدامات سختگیرانه ریاضتی و همچنین کاهش هدر‌رفت آب را آغاز می‌کردیم. منظور از اقدامات سختگیرانه صرفا تنبیه و توبیخ یا ترساندن مصرف کننده نیست. بلکه بایستی برنامه و دستورالعمل‌هایی برای بخش‌های مختلف تعریف شود. 
طی سالیان اخیر نوک پیکان تقصیر در حوزه کمبود منابع آبی، به سمت فرهنگ مصرف بوده است. آیا این مسئله تنها عامل کمبود آب است یا مدیریت ناصحیح منابع آبی به موازات تشدید خشکسالی و بی‌توجهی دولت‌ها نسبت به ضرورت آموزش فرهنگ مصرف هم باید به این عوامل اضافه شود؟
آب شرب سهم کمی از کل مصارف آبی کشور را به خود اختصاص می‌دهد. بیشترین سهم مربوط به بخش کشاورزی است. اما تأمین و انتقال این آب هزینه بالایی دارد به علاوه کوچک‌ترین تنشی در این بخش می‌تواند بحران ایجاد کند. بنابراین بخش شرب نه از نظر کمیت بلکه به لحاظ اشکال مختلف امنیت (آبی، اجتماعی، بهداشتی و...) حساس است. در سال‌های گذشته متأسفانه شاهد این بودیم که توسعه در سایر مصارف، در سایه تأمین آب شرب شکل گرفته است. برای خروج از بحران و افزایش تاب‌آوری، گام اول پذیریش وضعیت موجود است و اینکه هر بخشی مسئولیت خود در کاهش مصارف را بپذیرد. در‌حالی‌که ما می‌بینیم در بخش تصمیم‌گیری همچنان گزینه‌های انتقال آب از مناطق دیگر برای رفع تنش‌های آبی مطرح می‌شود. تا زمانی که وعده رسیدن آب جدید به مصرف‌کنندگان داده شود و آب دائمی در لوله‌ها و کانال‌ها جاری باشد نیازی به اصلاح مصرف احساس نمی‌شود. همچنین آموزش چه به مردم و چه سایر بخش‌های مصرف‌کننده زمانی اثربخش خواهد بود که راهکار‌های عملی ارائه شود و یک برنامه جامع و همه‌جانبه شکل بگیرد. در وضعیت فعلی مردم تصور می‌کنند که اگر آب را مصرف نکنند، کسانی یا بخش‌های دیگری از آن استفاده خواهند کرد. بنابراین توجیهی برای تغییر در رفتار مصرف نمی‌بینند. در برنامه سازگاری با کم‌آبی نباید تبعیضی وجود داشته باشد که مثلا شهرنشینان به روستائیان اولویت داده شوند یا جغرافیای خاصی مورد‌توجه بیشتر باشد یا بخشی مشمول برنامه‌های کاهش مصرف شود در‌حالی‌که بخش‌های دیگر تغییری در روند استفاده و توسعه ایجاد نکنند.
همانطور که مطلع هستید شركت آب و فاضلاب تهران به شهروندان پیشنهاد كرده كه پمپ و منبع بخرند. برخی از کارشناسان می‌گویند این سیاست، نه تنها مدیریت منابع آبی نیست بلكه بازهم احساس و درک بحران بی‌آبی را از مردم سلب می‌كند، فکر می‌كنید چه راهکاری مؤثر است؟
کم‌کردن فشار آب در شبکه توزیع به طرز قابل‌توجهی از هدررفت آب و انرژی جلوگیری می‌کند. از یک سو می‌دانیم که ٣٠ درصد آب در شبکه توزیع هدر می‌رود که با کم‌کردن فشار در شبکه می‌توان به طور موقت از هدر‌رفت کم‌کرد (البته که این راهکار اصلی نیست و صرفا مانند مسکن عمل می‌کند). از طرف دیگر کم‌کردن فشار اثر چشمگیری در هدررفت هنگام مصرف دارد. مثلا تلفات آب حین شست‌وشو، استحمام و... با کم‌شدن فشار کاهش پیدا می‌کند. بنابر این استفاده از پمپ و منبع راهکار موقت مؤثری برای عبور از شرایط بحرانی با کمترین تبعات بهداشتی و اجتماعی است. در دراز مدت نیاز به برنامه‌هایی داریم که استفاده از ابزار‌های کاهنده فشار، ایجاد سیستم‌های بازچرخانی آب در منازل، شرکت‌ها و صنایع و بررسی تلفات از مسیر توزیع آب در دستور کار قرار گیرد. تفکیک آب آشامیدنی از آب بهداشتی می‌تواند به اصلاح و ترمیم تدریجی شبکه توزیع کمک کند.
مطابق تأکیدات شما مواردی همچون شناسایی و پیشگیری از نشت آب در شبکه‌های توزیع و یا بازسازی زیرساخت‌ها و استفاده از فاضلاب تصفیه‌شده برای برخی مصارف شهری می‌تواند در کوتاه‌مدت مؤثر باشد و در این میان همراهی مردم نیز ضروری است اما مسئولان چرا صرفا توپ را در زمین مردم انداخته‌اند و در زمینه پیشگیری از نشت آب در شبکه‌های توزیع، بازسازی زیرساخت‌ها و استفاده از فاضلاب تصفیه‌شده کاری نمی‌کنند؟
پیش‌تر، هر زمان که ایرادی به مدیریت آب گرفته می‌شد با عبارت «ایران در منطقه خشک و نیمه‌خشک قرار دارد» و «ما ناچار به ساختن سد‌ها برای مهار آب هستیم» مواجه می‌شدیم و امروزه که‌مشخص شده است سدسازی به‌تنهایی علاج مقابله با کم‌آبی نیست، مصارف شهری مقصر جلوه داده می‌شود که همه اینها به‌نوعی فرافکنی برای نپرداختن ریشه‌ای به مسئله آب است. آنچه که نتیجه رویکرد فعلی تصمیم‌گیران است، هدایت مردم به استفاده بیشتر از آب است. مصرف آب بیشتر به معنی تولید فاضلاب بیشتر و فروش این فاضلاب با قیمت بالا‌تر به بخش‌های دیگر است. اگر چه در دید اقتصادی رفع نواقص و بهبود زیرساخت‌ها می‌تواند برای شرکت‌های آب سودآور باشد اما تا زمانی که انتقال آب میسر باشد این مهم در اولویت نیست. در‌حالی‌که برنامه هفتم پیشرفت و سایر مصوبات، انتقال آب را صرفا برای شرب مجاز دانسته است، دست شرکت‌های آب‌ برای فروش فاضلاب به صنایع متقاضی باز خواهد بود. در چنین شرایطی پرداختن ریشه‌ای به حل مسئله آب سودآوری‌ای نخواهد داشت اما در مقابل، رسیدن به نقاط بحرانی در تأمین آب شرب و فشار‌های اجتماعی می‌تواند پیشران دست درازی به منابع آبی سایر مناطق باشد. با وجود این تعارض منافع آشکار، نباید از مسئله اصلی که محدودیت شدید در منابع آبی است غفلت کنیم و آن را غیر واقعی یا اغراق‌آمیز تلقی کنیم.
همواره در کلانشهر‌هایی نظیر تهران دخل کمتر از خرج بوده و اکنون در کمال تعجب برخی مسئولان تصور می‌کنند راهکار مدیریت مخارج، انتقال آب از حوضه‌های مجاور است، آیا این نسخه کمک‌کننده بوده؟ 
قطعا در زمان‌هایی که بخشی از تهران باغ شهر بوده تعادلی وجود داشته ولی با تمرکز توسعه در پایتخت و گسترش شهر مسائل جدیدی ظهور پیدا کردند که عموما مسائل شهری با در هم تنیدگی و پیچیدگی همراه است. متأسفانه راهکار‌های خطی که وعده علاج بخشی سریع را با خود همراه داشتند نتوانستند حتی برای کوتاه‌مدت مسائل را تعدیل کنند. شاید دخل در اختیار ما نباشد اما خرج قابل مدیریت است. راهکار مدیریت مخارج قرض کردن نیست. انتقال آب از حوضه‌های مجاور به معنی قرض کردن برای مخارج بیشتر است.
امروز همچنان سعی می‌شود كه آب از نقاط دیگر به تهران برسد ولی چون چرخه بحران‌ساز متوقف نشده، باز مجبور به انتقال آب هستیم، اینطور نیست؟
بله. درمقاله‌ای که حاصل مطالعه‌ای در کشور هند بود با بررسی حوضه مبدأ و مقصد انتقال آب به این نتیجه رسیده بودند که در این شیوه از تأمین آب هم مبدأ و هم مقصد به‌صورت رفت‌و‌برگشتی (اصطلاحا هیبریدی) آسیب می‌بینند. به این صورت که با تأمین منابع جدید، مصارف در مقصد بیشتر شده و بارگذاری فزاینده‌ای بر منابع موجود اتفاق می‌افتد. همین‌طور در مبدأ هم با این ذهنیت که اگر از آب استفاده نکنند به مناطق دیگر انتقال پیدا خواهد کرد، روند توسعه و مصرف را شدت می‌دهند تا در رقابت با توسعه عقب نمانند. همچنین ممکن است به علت افزایش مصارف در مقصد، طرح‌های جدیدی برای انتقال آب طراحی و اجرا شود. بنابراین با شروع انتقال آب، روند معیوب و آسیب‌زننده تا نابودی منابع مقصد و مبدأ ادامه پیدا می‌کند، مگر اینکه راهکار‌های خروج و کنترل مصرف اجرایی شود. لذا با ادامه روند انتقال آب به تهران، بحران آب در سطح گسترده‌تری از استان‌ها و حوضه‌های مجاور تسری پیدا می‌کند.
ما در منطقه‌ای از کره خاکی زندگی می‌کنیم که خشکی با سرشت آن در آمیخته است. در چنین شرایطی، نمی‌توانیم منابع آبی را بر پایه رویکرد‌های اروپایی مدیریت کنیم. ما باید بفهمیم کجا هستیم، چرا مسئولان ما این موضوع را درک نمی‌کنند، حتی حالا که با شدید‌ترین بحران آبی دست‌به‌گریبانیم؟
مسئله اصلا نداشتن دانش یا درک نکردن موضوع از سوی تصمیم‌گیران نیست. مسئله اصلی در تصمیم‌گیری برای آب، منافع است. تا زمانی که تعارض منافع توسط ضوابط قانونی مهار نشود و راهبرد مشخص و الزام‌آوری در زمینه مدیریت منابع آب وجود نداشته باشد، مصارف توسعه پیدا می‌کند و راهکار‌های درآمدزا که بخش خاصی را منتفع می‌کند بر راهکار‌های کارآمد با در‌نظر‌گرفتن منافع جمعی پیشی می‌گیرد. 
 ضرورت مقابله جدی و جامع  با کم‌آبی