چگونه فناوریهای نوین میتوانند موتور رقابتپذیری تولید باشند؟
دیجیتالسازی، ضرورت اجتنابناپذیر تقویت تولید
گروه اقتصادی
صنعت، ستون فقرات اقتصاد هر کشور محسوب میشود و بدون پویایی و نوسازی این بخش، دستیابی به رشد پایدار و رقابت در بازارهای جهانی ممکن نخواهد بود. امروز بازارهای بینالمللی بیش از هرزمان دیگری وارد عصر صنعتی شدهاند؛ عصری که با مفاهیمی همچون دیجیتالسازی، هوش مصنوعی، رباتیک، اینترنت اشیاء و اتوماسیون تعریف میشود و بدیهی است کشورهایی که در این عرصه عقب بمانند، نهتنها فرصتهای صادراتی خود را از دست میدهند، بلکه چهبسا در تأمین نیازهای داخلی نیز دچار چالش خواهند شد. شایانذکر است تا بگوییم که جمهوری اسلامی ایران با برخورداری از ظرفیتهای عظیم انسانی، معدنی، انرژی و جغرافیایی، میتواند بیشازپیش یکی از بازیگران مهم منطقه در حوزه تولید و صادرات صنعتی باشد اما گاه فرسودگی صنایع، کمبود بهرهوری و فقدان برنامهریزی جامع برای نوسازی، مانعی در برابر این هدف قرار میگیرد. بنابراین اکنون ضرورت دارد دولت و بخش خصوصی در کنار هم، برنامهریزی برای بازآفرینی صنایع با تکیه بر فناوریهای نوین و هوشمندسازی خطوط تولید را دردستورکار قراردهند چرا که بدون چنین گامی، اقتصاد همچنان درگیر تکرار مشکلات مزمن خواهد بود. بر اساس آمارهای رسمی، میانگین عمر ماشینآلات صنعتی درکشورمان بیش از
۲۰ سال است. در برخی صنایع مادر همچون فولاد، پتروشیمی و نساجی، چهبسا بخشی از تجهیزات به دهههای ۶۰ و ۷۰ بازمیگردد. روشن است که این فرسودگی موجب افزایش هزینههای تولید، کاهش بهرهوری انرژی، افت کیفیت محصولات و درنهایت کاهش قدرت رقابت با رقبای منطقهای شده است. درحالیکه کشورهای همسایه با سرعت به سمت بهکارگیری خطوط تولید رباتیک و دیجیتال حرکت کردهاند، هنوز بسیاری از واحدهای صنعتی کشور با روشهای سنتی تولید فعالیت میکنند. این وضعیت همانطور که اشاره شد؛ در شرایطی رخ میدهد که بازارهای جهانی بهشدت رقابتی میباشند و خریداران نیز بهصورت عمده محصولاتی را میپذیرند که استانداردهای کیفی، زیستمحیطی و قیمت تمامشده مطلوب داشته باشند.
دیجیتالسازی صنایع به معنای بهرهگیری از فناوریهای نوین برای کنترل هوشمند خطوط تولید، مدیریت دادهها، کاهش خطاهای انسانی و افزایش بهرهوری است. اتوماسیون صنعتی نیز با جایگزینی فرآیندهای دستی با سیستمهای مکانیزه، سرعت و دقت تولید را افزایش داده و هزینهها را بهطور چشمگیری کاهش میدهد. کشورهایی که مسیر دیجیتالسازی را پیمودهاند، توانستهاند جهشی بزرگ در صادرات و سهم خود از بازار جهانی ایجاد کنند. بهعنوان نمونه، ترکیه با سرمایهگذاری گسترده در خطوط هوشمند نساجی و لوازمخانگی، توانسته سهم خود را در بازار اروپا تثبیت کند. چین نیز با راهاندازی کارخانههای هوشمند به بزرگترین صادرکننده جهان تبدیل شده است.
ما نیز برای رقابت در چنین فضایی ناگزیر هستیم هرچه سریعتر از ظرفیت شرکتهای دانشبنیان، مراکز تحقیقاتی و توان مهندسان داخلی استفاده کرده و مسیر هوشمندسازی صنایع را بهصورت هرچهتمامتر در دستور کار قرار دهیم.
پیوند صنعت و دانشبنیانها
یکی از ظرفیتهای ارزشمند کشور در این مسیر، گسترش شرکتهای دانشبنیان در سالهای اخیر است. این شرکتها با اتکا به نیروی جوان و متخصص، توانایی طراحی و ساخت نرمافزارها، تجهیزات و سامانههای کنترل هوشمند را دارند اما حلقه اتصال میان این توانمندیها و صنایع سنتی کشور همچنان ضعیف است. برای رفع این خلأ، دولت باید سازوکاری ایجاد کند که صنایع بزرگ ملزم به همکاری با شرکتهای دانشبنیان در فرآیند نوسازی شوند. این همکاری میتواند از طریق قراردادهای پژوهشی، سرمایهگذاری مشترک و ایجاد مراکز نوآوری صنعتی صورت گیرد. چنین مدلی علاوه بر کاهش هزینههای نوسازی، باعث میشود صنایع داخلی وابستگی کمتری به واردات فناوریهای خارجی داشته باشند.
موانع پیشروی نوسازی صنایع
باوجود ضرورت روشن نوسازی، چند مانع اصلی همچون کمبود سرمایهگذاری و تسهیلات بانکی، مقررات دست و پاگیر، ضعف در آموزش و مهارتآموزی بر سر راه تحقق این هدف وجود دارد که در ادامه این گزارش بررسیشان خواهیم کرد.
کمبود سرمایهگذاری و تسهیلات بانکی: بسیاری از صنایع کوچک و متوسط توان مالی لازم برای خرید تجهیزات نوین یا ارتقای خطوط تولید را ندارند. نظام بانکی نیز بهجای حمایت از تولید، بهصورت عمده به دنبال سرمایهگذاری در بازارهای سوداگرانه است.
مقررات دستوپاگیر: فرآیند واردات ماشینآلات یا انتقال فناوری در کشور با بروکراسی پیچیده مواجه است. همین امر سبب میشود بسیاری از صنایع از ورود به پروژههای نوسازی صرفنظر کنند.
ضعف در آموزش و مهارتآموزی: نیروی انسانی ماهر برای بهرهگیری از فناوریهای جدید کافی نیست. توسعه مراکز آموزش فنیوحرفهای و دانشگاهی برای تربیت متخصصان در حوزه رباتیک، هوش مصنوعی و دیجیتالسازی ضروری است.
باوجود موانع ذکرشده، کشورمان فرصتهای بینظیری برای حضور در بازار جهانی دارد؛ بهشرط آنکه صنایع خود را نوسازی و رقابتی کند. برخی از این فرصتها عبارتاند از:
انرژی و منابع غنی: ایران یکی از بزرگترین دارندگان ذخایر نفت و گاز است. اگر این مزیت با صنایع پیشرفته ترکیب شود، میتواند قدرت رقابتی کشور را در صنایع انرژیبر مانند فولاد و پتروشیمی افزایش دهد.
بازار منطقهای بزرگ: کشورهای همسایه سالانه میلیاردها دلار واردات صنعتی دارند. حضور فعال در این بازارها مستلزم ارائه محصولاتی باکیفیت و قیمت رقابتی است که تنها از مسیر دیجیتالسازی ممکن خواهد بود.
نیروی انسانی جوان و تحصیلکرده:
جمعیت جوان کشور با تخصصهای مهندسی و فناوری اطلاعات، پشتوانهای مهم برای توسعه صنایع نوین است.
نمونه موفق تجربه نوسازی در صنایع غذایی
در سالهای اخیر برخی صنایع غذایی کشور با ورود به حوزه دیجیتالسازی توانستهاند جایگاه خود را در بازار داخلی و صادراتی ارتقا ءدهند. استفاده از سامانههای هوشمند در کنترل کیفیت، بستهبندی مکانیزه و مدیریت زنجیره تأمین، موجب افزایش اعتماد مشتریان و رشد صادرات این صنایع شده است. این تجربه نشان میدهد که حرکت به سمت فناوریهای نوین نه یک شعار بلکه یک واقعیت عملی و ثمربخش است. گفتنیست که برای تحقق پروژه ملی نوسازی صنایع، دولت باید چند اقدام اساسی همچون ایجاد صندوق ویژه نوسازی صنایع با تمرکز بر ارائه وامهای کمبهره و بلندمدت به واحدهای صنعتی، اصلاح قوانین و مقررات بهگونهای که واردات ماشینآلات و تجهیزات فناورانه با حداقل بوروکراسی انجام شود و تشویق صنایع به همکاری با دانشبنیانها از طریق مشوقهای مالیاتی و حمایتی را در دستورکار قرار دهد. همچنین دیپلماسی اقتصادی فعال برای انتقال فناوری و جذب سرمایهگذاری خارجی در پروژههای صنعتی و برنامه ملی مهارتآموزی برای تربیت نیروی انسانی متناسب با نیازهای صنایع دیجیتال از دیگر ضرورتهای موجود است.
سخن پایانی
در جمعبندی میتوان گفت که ضرورت بهکارگیری فناوریهای نوین و نوسازی صنعتی کشور بیش از هر زمان دیگری آشکار شده است. درحقیقت امروز دیگر اتکا به شیوههای سنتی و صنایع فرسوده نمیتواند پاسخگوی نیازهای روزافزون جامعه و حضور در رقابتهای جهانی باشد. تجربه کشورهای پیشرفته و چهبسا برخی کشورهای نوظهور نشان داده که دیجیتالسازی، اتوماسیون و بهرهگیری از فناوریهای نوین نه یک انتخاب، بلکه یک الزام برای تدوام رونق و پیشرفت در عرصه اقتصادی است. جمهوری اسلامی ایران با برخورداری از ظرفیتهای گسترده انسانی، منابع طبیعی غنی و بازار داخلی قدرتمند، این توان را دارد که با یک عزم جدی و برنامهریزی اصولی، مسیر نوسازی صنایع را هموار کند. البته این مهم نیازمند توجه ویژه مسئولان، رفع موانع زیرساختی و حمایت از سرمایهگذاری داخلی و خارجی در بخش صنعت است. در این میان، سیاستگذاری دقیق و پرهیز از روزمرگی، همراه با نظارت مستمر بر عملکرد دستگاهها، میتواند زمینهساز تحقق اهداف کلان کشور در حوزه تولید و کارآفرینی باشد. بیتردید، حرکت به سمت اقتصاد دانشبنیان و بهرهگیری از فناوریهای نوین صنعتی، نه تنها راهی برای افزایش بهرهوری و کاهش هزینههاست، بلکه گامی اساسی در جهت تحقق شعار سال، حمایت از تولید داخلی، تقویت صادرات غیرنفتی محسوب میشود. درحقیقت رونق آینده اقتصادی در گرو آن است که صنایع ما بتوانند در میدان رقابت جهانی باقدرت ظاهر شوند و این امر جز با نوسازی، دیجیتالسازی و اتوماسیون محقق نخواهد شد.
صنعت، ستون فقرات اقتصاد هر کشور محسوب میشود و بدون پویایی و نوسازی این بخش، دستیابی به رشد پایدار و رقابت در بازارهای جهانی ممکن نخواهد بود. امروز بازارهای بینالمللی بیش از هرزمان دیگری وارد عصر صنعتی شدهاند؛ عصری که با مفاهیمی همچون دیجیتالسازی، هوش مصنوعی، رباتیک، اینترنت اشیاء و اتوماسیون تعریف میشود و بدیهی است کشورهایی که در این عرصه عقب بمانند، نهتنها فرصتهای صادراتی خود را از دست میدهند، بلکه چهبسا در تأمین نیازهای داخلی نیز دچار چالش خواهند شد. شایانذکر است تا بگوییم که جمهوری اسلامی ایران با برخورداری از ظرفیتهای عظیم انسانی، معدنی، انرژی و جغرافیایی، میتواند بیشازپیش یکی از بازیگران مهم منطقه در حوزه تولید و صادرات صنعتی باشد اما گاه فرسودگی صنایع، کمبود بهرهوری و فقدان برنامهریزی جامع برای نوسازی، مانعی در برابر این هدف قرار میگیرد. بنابراین اکنون ضرورت دارد دولت و بخش خصوصی در کنار هم، برنامهریزی برای بازآفرینی صنایع با تکیه بر فناوریهای نوین و هوشمندسازی خطوط تولید را دردستورکار قراردهند چرا که بدون چنین گامی، اقتصاد همچنان درگیر تکرار مشکلات مزمن خواهد بود. بر اساس آمارهای رسمی، میانگین عمر ماشینآلات صنعتی درکشورمان بیش از
۲۰ سال است. در برخی صنایع مادر همچون فولاد، پتروشیمی و نساجی، چهبسا بخشی از تجهیزات به دهههای ۶۰ و ۷۰ بازمیگردد. روشن است که این فرسودگی موجب افزایش هزینههای تولید، کاهش بهرهوری انرژی، افت کیفیت محصولات و درنهایت کاهش قدرت رقابت با رقبای منطقهای شده است. درحالیکه کشورهای همسایه با سرعت به سمت بهکارگیری خطوط تولید رباتیک و دیجیتال حرکت کردهاند، هنوز بسیاری از واحدهای صنعتی کشور با روشهای سنتی تولید فعالیت میکنند. این وضعیت همانطور که اشاره شد؛ در شرایطی رخ میدهد که بازارهای جهانی بهشدت رقابتی میباشند و خریداران نیز بهصورت عمده محصولاتی را میپذیرند که استانداردهای کیفی، زیستمحیطی و قیمت تمامشده مطلوب داشته باشند.
دیجیتالسازی صنایع به معنای بهرهگیری از فناوریهای نوین برای کنترل هوشمند خطوط تولید، مدیریت دادهها، کاهش خطاهای انسانی و افزایش بهرهوری است. اتوماسیون صنعتی نیز با جایگزینی فرآیندهای دستی با سیستمهای مکانیزه، سرعت و دقت تولید را افزایش داده و هزینهها را بهطور چشمگیری کاهش میدهد. کشورهایی که مسیر دیجیتالسازی را پیمودهاند، توانستهاند جهشی بزرگ در صادرات و سهم خود از بازار جهانی ایجاد کنند. بهعنوان نمونه، ترکیه با سرمایهگذاری گسترده در خطوط هوشمند نساجی و لوازمخانگی، توانسته سهم خود را در بازار اروپا تثبیت کند. چین نیز با راهاندازی کارخانههای هوشمند به بزرگترین صادرکننده جهان تبدیل شده است.
ما نیز برای رقابت در چنین فضایی ناگزیر هستیم هرچه سریعتر از ظرفیت شرکتهای دانشبنیان، مراکز تحقیقاتی و توان مهندسان داخلی استفاده کرده و مسیر هوشمندسازی صنایع را بهصورت هرچهتمامتر در دستور کار قرار دهیم.
پیوند صنعت و دانشبنیانها
یکی از ظرفیتهای ارزشمند کشور در این مسیر، گسترش شرکتهای دانشبنیان در سالهای اخیر است. این شرکتها با اتکا به نیروی جوان و متخصص، توانایی طراحی و ساخت نرمافزارها، تجهیزات و سامانههای کنترل هوشمند را دارند اما حلقه اتصال میان این توانمندیها و صنایع سنتی کشور همچنان ضعیف است. برای رفع این خلأ، دولت باید سازوکاری ایجاد کند که صنایع بزرگ ملزم به همکاری با شرکتهای دانشبنیان در فرآیند نوسازی شوند. این همکاری میتواند از طریق قراردادهای پژوهشی، سرمایهگذاری مشترک و ایجاد مراکز نوآوری صنعتی صورت گیرد. چنین مدلی علاوه بر کاهش هزینههای نوسازی، باعث میشود صنایع داخلی وابستگی کمتری به واردات فناوریهای خارجی داشته باشند.
موانع پیشروی نوسازی صنایع
باوجود ضرورت روشن نوسازی، چند مانع اصلی همچون کمبود سرمایهگذاری و تسهیلات بانکی، مقررات دست و پاگیر، ضعف در آموزش و مهارتآموزی بر سر راه تحقق این هدف وجود دارد که در ادامه این گزارش بررسیشان خواهیم کرد.
کمبود سرمایهگذاری و تسهیلات بانکی: بسیاری از صنایع کوچک و متوسط توان مالی لازم برای خرید تجهیزات نوین یا ارتقای خطوط تولید را ندارند. نظام بانکی نیز بهجای حمایت از تولید، بهصورت عمده به دنبال سرمایهگذاری در بازارهای سوداگرانه است.
مقررات دستوپاگیر: فرآیند واردات ماشینآلات یا انتقال فناوری در کشور با بروکراسی پیچیده مواجه است. همین امر سبب میشود بسیاری از صنایع از ورود به پروژههای نوسازی صرفنظر کنند.
ضعف در آموزش و مهارتآموزی: نیروی انسانی ماهر برای بهرهگیری از فناوریهای جدید کافی نیست. توسعه مراکز آموزش فنیوحرفهای و دانشگاهی برای تربیت متخصصان در حوزه رباتیک، هوش مصنوعی و دیجیتالسازی ضروری است.
باوجود موانع ذکرشده، کشورمان فرصتهای بینظیری برای حضور در بازار جهانی دارد؛ بهشرط آنکه صنایع خود را نوسازی و رقابتی کند. برخی از این فرصتها عبارتاند از:
انرژی و منابع غنی: ایران یکی از بزرگترین دارندگان ذخایر نفت و گاز است. اگر این مزیت با صنایع پیشرفته ترکیب شود، میتواند قدرت رقابتی کشور را در صنایع انرژیبر مانند فولاد و پتروشیمی افزایش دهد.
بازار منطقهای بزرگ: کشورهای همسایه سالانه میلیاردها دلار واردات صنعتی دارند. حضور فعال در این بازارها مستلزم ارائه محصولاتی باکیفیت و قیمت رقابتی است که تنها از مسیر دیجیتالسازی ممکن خواهد بود.
نیروی انسانی جوان و تحصیلکرده:
جمعیت جوان کشور با تخصصهای مهندسی و فناوری اطلاعات، پشتوانهای مهم برای توسعه صنایع نوین است.
نمونه موفق تجربه نوسازی در صنایع غذایی
در سالهای اخیر برخی صنایع غذایی کشور با ورود به حوزه دیجیتالسازی توانستهاند جایگاه خود را در بازار داخلی و صادراتی ارتقا ءدهند. استفاده از سامانههای هوشمند در کنترل کیفیت، بستهبندی مکانیزه و مدیریت زنجیره تأمین، موجب افزایش اعتماد مشتریان و رشد صادرات این صنایع شده است. این تجربه نشان میدهد که حرکت به سمت فناوریهای نوین نه یک شعار بلکه یک واقعیت عملی و ثمربخش است. گفتنیست که برای تحقق پروژه ملی نوسازی صنایع، دولت باید چند اقدام اساسی همچون ایجاد صندوق ویژه نوسازی صنایع با تمرکز بر ارائه وامهای کمبهره و بلندمدت به واحدهای صنعتی، اصلاح قوانین و مقررات بهگونهای که واردات ماشینآلات و تجهیزات فناورانه با حداقل بوروکراسی انجام شود و تشویق صنایع به همکاری با دانشبنیانها از طریق مشوقهای مالیاتی و حمایتی را در دستورکار قرار دهد. همچنین دیپلماسی اقتصادی فعال برای انتقال فناوری و جذب سرمایهگذاری خارجی در پروژههای صنعتی و برنامه ملی مهارتآموزی برای تربیت نیروی انسانی متناسب با نیازهای صنایع دیجیتال از دیگر ضرورتهای موجود است.
سخن پایانی
در جمعبندی میتوان گفت که ضرورت بهکارگیری فناوریهای نوین و نوسازی صنعتی کشور بیش از هر زمان دیگری آشکار شده است. درحقیقت امروز دیگر اتکا به شیوههای سنتی و صنایع فرسوده نمیتواند پاسخگوی نیازهای روزافزون جامعه و حضور در رقابتهای جهانی باشد. تجربه کشورهای پیشرفته و چهبسا برخی کشورهای نوظهور نشان داده که دیجیتالسازی، اتوماسیون و بهرهگیری از فناوریهای نوین نه یک انتخاب، بلکه یک الزام برای تدوام رونق و پیشرفت در عرصه اقتصادی است. جمهوری اسلامی ایران با برخورداری از ظرفیتهای گسترده انسانی، منابع طبیعی غنی و بازار داخلی قدرتمند، این توان را دارد که با یک عزم جدی و برنامهریزی اصولی، مسیر نوسازی صنایع را هموار کند. البته این مهم نیازمند توجه ویژه مسئولان، رفع موانع زیرساختی و حمایت از سرمایهگذاری داخلی و خارجی در بخش صنعت است. در این میان، سیاستگذاری دقیق و پرهیز از روزمرگی، همراه با نظارت مستمر بر عملکرد دستگاهها، میتواند زمینهساز تحقق اهداف کلان کشور در حوزه تولید و کارآفرینی باشد. بیتردید، حرکت به سمت اقتصاد دانشبنیان و بهرهگیری از فناوریهای نوین صنعتی، نه تنها راهی برای افزایش بهرهوری و کاهش هزینههاست، بلکه گامی اساسی در جهت تحقق شعار سال، حمایت از تولید داخلی، تقویت صادرات غیرنفتی محسوب میشود. درحقیقت رونق آینده اقتصادی در گرو آن است که صنایع ما بتوانند در میدان رقابت جهانی باقدرت ظاهر شوند و این امر جز با نوسازی، دیجیتالسازی و اتوماسیون محقق نخواهد شد.

تیتر خبرها
تیترهای روزنامه