وقتی دبیر کل هم هیچ‌کاره است!

ساختار سازمان ملل علیه بازیگران

فخرالدین اسدی
تحلیلگر روابط بین‌الملل

رسانه‌های بین‌المللی ، از اقدام جسورانه و نادر آنتونیو گوترش، دبیر کل سازمان ملل متحد در خصوص استناد به  «ماده ۹۹ منشور سازمان ملل متحد» تمجید کرده‌اند. ماده ۹۹ منشور سازمان ملل متحد ده‌ها سال بود که مورداستفاده قرار نگرفته بود. این ماده به مقام دبیرکل سازمان ملل این اختیار را می‌دهد تا مسائلی را که تهدیدی برای صلح و امنیت بین‌المللی هستند، برجسته‌تر کند.بااین‌حال، پس از برگزاری جلسه شورای امنیت سازمان ملل متحد ( وفق درخواست گوترش)، آمریکا با استفاده از حق وتوی خود جلوی ایجاد آتش‌بس در جنگ غزه را گرفت. همان‌گونه که مشاهده می‌کنیم، حتی استناد دبیر کل سازمان ملل متحد به اختیارات ویژه خود، نمی‌تواند پایان‌بخش یک بحران واقعی در نظام بین‌الملل باشد و حق وتوی یک بازیگر، به‌مراتب نسبت به اراده دبیر کل برای پایان دادن به بحران ارزش بیشتری در ساختار کنونی سازمان ملل متحد دارد.
واقعیت امر این است که ساختار سازمان ملل متحد و کارویژه شورای امنیت، معطوف به فرامتن جنگ جهانی دوم و دوران پس‌ازآن طراحی و ترسیم‌شده است. این ساختار، حتی در دوران شکل‌گیری نظام دوقطبی در حوزه روابط بین‌الملل نیز کارکرد خود را تا حدود زیادی از دست داد اما با گذار به هزاره سوم و آغاز جنگ افغانستان و عراق، این ناتوانی ساختاری بیش‌ازپیش عیان گردید.
در تحلیل ساختار کنونی سازمان ملل متحد، ما با غلبه فرامتن تاریخی بر متن واقعی، طغیان ساختار علیه بازیگران و تئوریزه سازی زور و سلطه مواجه هستیم. قطعا تنها راه مواجهه با این روند، تغییر مناسبات زیربنایی و ساختار حاکم بر سازمان ملل متحد و بازتعریف مکانیسم اثرگذاری سازمان ملل در مواجهه با مناقشات رو به گسترش جهانی می‌باشد. تغییر دبیر کل یا جابه‌جایی مقامات سازمان ملل متحد ، قطعا نمی‌تواند منجر به تأمین منافع ملت‌ها و اکثریت قریب به‌اتفاق کشورهای جهان گردد.
تجربه جنگ غزه، به‌وضوح نشان داد که حتی دبیر کل سازمان ملل متحد با استناد به بی‌سابقه‌ترین اختیارات سازمانی و قانونی خود نیز قدرت جلوگیری از وقوع یک بحران جاری و گسترده در جهان را ندارد. آنچه صهیونیست‌ها در نوار غزه به‌صورت عامدانه به آن مبادرت می‌ورزند، نوعی نسل‌کشی سیستماتیک است که حادثه بیمارستان المعمدانی و بمباران اردوگاه جبالیا دو مصداق عینی آن محسوب می‌شوند. مخرج مشترک هر دو جنایت صهیونیست‌ها، انفعال سازمان‌های حقوق بشری و بین‌المللی در قبال پیشگیری از این حوادث و اقدامی قانونی و تأثیرگذار در قبال آن‌ها بوده است.
فاجعه‌بار خواندن حادثه بیمارستان المعمدانی از سوی آنتونیو گوترش، دبیر کل سازمان ملل متحد نتوانست از وقوع دوباره کودک‌کشی صهیونیست‌ها (این بار در جبالیا) جلوگیری کند. سؤال اصلی اینجاست که سازمان ملل متحد چه زمانی حاضر می‌شود از سازوکارهای تنبیهی خود علیه رژیمی که رسما دست به کودک‌کشی در غزه می‌زند، استفاده کند و آیا این سازوکارها اساسا برای مواجهه با رژیمی نامشروع و کودک کش کافی به نظر می‌رسند؟!آیا مداخله بشردوستانه جهان و سازمان ملل متحد (به سود کودکان غزه) در قبال یک جنایت و نسل‌کشی تمام‌عیار حداقلی‌ترین اقدامی نیست که باید در قبال رژیمی متوحش صورت داد؟ طنز تلخ ماجرا اینجاست که تفسیر این مداخله بشردوستانه بر عهده آمریکا، انگلیس و فرانسه به‌عنوان سه کشور اصلی حامی نسل‌کشی در غزه است! دیگر کمترین شبهه‌ای وجود ندارد که ساختار سازمان ملل متحد، متعلقات و روند تفسیر قوانین آن باید به سود انسانیت، مدنیت و صیانت واقعی از حقوق بشر تغییر یابد.
 دور باطل در شورای امنیت
پس از رأی منفی آمریکا به قطعنامه آتش‌بس در نوار غزه، دبیرکل سازمان ملل در نامه خود به رئیس شورای امنیت، مجددا بر درخواست‌های قبلی خود برای استقرار آتش‌بس تأکید کرده و هشدار داده است که نظم عمومی در غزه «به‌دلیل شرایط ناامیدکننده آن به‌زودی و به‌طور کامل با فروپاشی روبه رو خواهد شد».
این درخواست کم‌سابقه در پی ناتوانی شورای امنیت سازمان ملل در تصویب قطعنامه «آتش‌بس فوری و پایدار» در جنگ اسرائیل و غزه مطرح شد. هم‌زمان با افزایش دامنه و عمق جنایات رژیم کودک کش صهیونیستی و اهمال  تسری جنگ به کشورهای اطراف و پیامدهای غیرقابل‌برگشت آن، این مداخله دبیرکل منعکس‌کننده نیاز فوری به اقدام سریع و قاطع شورای امنیت است.
 صهیونیسم ضرب در امپریالیسم
حملات لفظی گسترده صهیونیست‌ها به آنتونیو گوترش و فراتر از آن، حمایت آمریکا از استمرار نسل‌کشی رژیم اشغالگر قدس در غزه، نقطه آشکارساز ناکارآمدی ساختاری و مطلق سازمان ملل متحد در مواجهه با بحران‌های جهانی و منطقه‌ای محسوب  می‌شود. الی کوهن، وزیر امور خارجه رژیم اشغالگر قدس ، آنتونیو گوترش را به حمایت از حماس متهم کرد و دوران تصدی وی را «خطری برای صلح جهانی» توصیف کرد.گیلعاد اردان، سفیر رژیم صهیونیستی  در سازمان ملل نیز خواستار استعفای آنتونیو گوترش شد و مواضع او را مغرضانه توصیف کرد. ابزارهای قانونی جاری در متن اساسنامه و منشور ملل متحد ،اساسا کاربردی در مهار یا حتی محدودسازی منازعه اخیر جنگ غزه و دیگر منازعات را نداشته و در آینده نیز نخواهد داشت. ماده ۹۹ یک ابزار دیپلماتیک است که به‌ندرت مورداستفاده قرارگرفته شده است و به مقام دبیرکل سازمان ملل اجازه می‌دهد تا هر موضوعی را که ممکن است تهدیدهای موجود برای حفظ صلح و امنیت بین‌المللی را تشدید کند به شورای امنیت گوشزد کند.این اولین بار است که گوترش از زمان روی کار آمدن خود در سال ۲۰۱۷ به ماده ۹۹ استناد می‌کند.ماده ۹۹ به‌طور خیلی ساده اشاره می‌کند که «دبیر کل می‌تواند نظر شورای امنیت را به هر موضوعی که به عقیده او ممکن است حفظ صلح و امنیت بین‌المللی را تهدید کند جلب کند.»
بسته به نوع تفسیری که از کلمه «استناد» می‌توان کرد شمار مواردی که دبیران کل از آن استفاده کرده‌اند می‌تواند متفاوت باشد. اما از زمان تأسیس سازمان در سال ۱۹۴۵، دبیرکل‌های قبلی تنها 6 بار «صراحتا» به ماده ۹۹ استناد کرده‌اند.اما نکته اصلی اینجاست که این اختیار، صرفا معطوف به تشکیل جلسه شورای امنیت سازمان ملل متحد است نه تصویب قطعنامه رسمی و پایان دادن به بحران! یعنی نهایت توان بالقوه دبیر کل سازمان ملل متحد، تسریع برگزاری جلسات شورای امنیت جهت بررسی یک بحران است ، نه بیشتر!

 ساختار سازمان ملل علیه بازیگران
دریافت همه صفحات
دانلود این صفحه
آرشیو