«رسالت» گزارش می‌دهد

موج مهاجرستیزی را متوقف کنید

گروه اجتماعی 
ایران به‌عنوان یکی از مهم‌ترین کشور‌های پذیرای مهاجران افغان، چهار دهه است که از آنان به‌خوبی میزبانی کرده و در سال‌های اخیر روند این مهاجرت صعودی بوده است و حالا حضور افغانستانی‌ها در بطن جامعه بیش‌از‌پیش قابل‌رؤیت‌ است. در طول سالیان متوالی جنگ‌ها و نزاع‌های داخلی و خارجی باعث شده عده‌ای از اتباع این کشور آواره و به کشور‌های دیگر از‌جمله ایران رهسپار شوند. اما حضور آنان به درازا کشیده و نام ایران به‌عنوان کشوری که طولانی‌ترین میزبانی از پناهندگان را به خود اختصاص داده، مطرح است. 
طبیعتا با توجه به شرایط پیچیده اقتصادی و اینکه اغلب اتباع افغانستانی حاضر در ایران، فاقد مدارک اقامتی معتبر هستند، موضوع ساماندهی و کنترل جمعیت آن‌ها ضرورتی غیرقابل انکار است، اما محور این گزارش نقدی بر موج مهاجرستیزی است که از سوی گروه‌های خاصی هدایت می‌شود و بررسی‌ها نشان می‌دهد به‌تازگی بسیاری از حساب‌های کاربری در شبکه‌های اجتماعی باهدف نفرت پراکنی علیه مهاجران افغانستانی ایجادشده است. کاربران این حساب‌ها، کلیشه‌های غلط و گزاره‌های اثبات نشده‌ای درباره افغانستانی‌ها منتشر و سعی دارند در گسترش بیکاری و افزایش ارتکاب جرم انگشت تقصیر را به سمت مهاجران نشانه بگیرند. در این موج هراس‌افکنی، افغانستانی‌ها در قامت آدم‌های خطرناک و غیرقابل اعتماد به تصویر کشیده شد‌ه‌اند، آدم‌هایی که نباید با آن‌ها ارتباط دوستانه‌ای داشت! حال اینکه در نتایج پژوهش‌ها نشانه‌ای از افزایش جرم در میان مهاجران افغانستانی دیده نمی‌شود. 
 مهاجرستیزی به کاهش ناهنجاری‌های اجتماعی کمکی نمی‌کند 
افزایش جرم و بزه خود برخاسته از وخامت وضعیت اقتصادی است و نسبت دادن آن به مهاجرین تلاشی است برای اینکه نگاه جامعه به‌سوی دیگری معطوف شود. بزهکاری و ارتکاب جرم بیش از آنکه به پیشینه افغانستانی‌تبار بودن آن‌ها مربوط باشد، به مشکلات معیشتی و گروه‌های به حاشیه رانده ارتباط دارد که در سرتاسر جهان نیز چنین است. طبیعتا عدم برخورداری مهاجران از کمک‌های حمایتی دولت، حقوق کم‌آنها، وضعیت معیشتی‌شان را شدیدا تحت تأثیر قرار می‌دهد. چه‌بسا در مواردی بیکاری و درنتیجه فقر آن‌ها را به‌دنبال دارد که این موضوع می‌تواند اثرات مستقیمی برافزایش بزهکاری داشته باشد. می‌دانیم که این گروه‌ها بیشتر با خطر کج‌روی اجتماعی مواجه‌اند و برای رفع چنین تهدیدی باید میزان آسیب‌پذیری مهاجرین را کاهش داد. ضمن آنکه این موضوع تحلیلی ساده و سطحی است که گمان کنیم با محدود کردن اتباع افغانستانی مشکلات و آسیب‌های اجتماعی به‌کلی از جامعه رخت برمی‌بندد. برای مقابله با ناهنجاری‌های اجتماعی، مهاجر‌ستیزی کوچک‌ترین تأثیری بر کاهش این ناهنجاری‌ها ندارد و باید به فکر بهبود رفاه همگانی بود که از‌جمله شامل مهاجران افغانستانی‌تبار هم می‌شود.  
چندی پیش تحقیقی درباره نرخ بیکاری انجام شد که نتایج آن تأمل‌برانگیز بود، برمبنای این تحقیق نرخ بیکاری در استان‌هایی که بیشترین تعداد کارگران مهاجر افغانستانی در آن‌جا کار می‌کنند، پایین‌تر از نرخ بیکاری در استان‌هایی است که مهاجران افغان حق ورود به آن‌جا را ندارند؛ بنابراین نمی‌توان گفت نرخ بیکاری در شهر‌های مهاجر‌پذیر بیشتر است و این ادعا که مهاجران فرصت اشتغال را از نیروی کار داخلی گرفته‌اند، نادرست است، چرا که وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی، اتباع خارجی «مجاز» و «غیرمجاز» را از فعالیت در بسیاری از کسب‌و‌کار‌ها منع و امکان اشتغال آنان تنها در بخش محدودی از مشاغل سخت به‌رسمیت شناخته شده است. طبق قانون کار، فعالیت شغلی مهاجران بدون «پروانه و کارت اشتغال موقت» جرم‌انگاری و تخلف است و در عین‌حال شرایط بسیار سختی برای صدور مجوز اشتغال معین شده است. 
 نگرانی از حضور افغانستانی‌ها در ایران، دغدغه به‌حق جامعه 
البته بخشی از شکل‌گیری موج تازه‌ای از نگرانی پیرامون حضور افغانستانی‌ها در ایران، دغدغه به‌حق جامعه است و نمی‌توان آن را صرفا با نفرت‌پراکنی مرتبط دانست. طی دو سال ‌گذشته جمعیت قابل‌توجهی از مردم این کشور با نگاه اقامت کوتاه‌مدت وارد کشورمان شدند، اما افغانستان هنوز و همچنان روی آرامش پایدار را ندیده است و شرایط امنیتی و اقتصادی این کشور به‌گونه‌ای نیست که مهاجران به سرزمین‌شان بازگردند و آن‌ها همچنان چشم به آینده دارند. از طرفی شکل‌گیری دغدغه‌های جامعه میزبان در این زمینه واقعیتی است که باید به آن توجه داشت و عمدتا با پیوستن تعداد قابل‌ملاحظه‌ای از مهاجران به کشور مقصد، خطر تنش و رویکرد منفی به مهاجران شدت می‌گیرد. چرا که دل نگرانی از محدودیت منابع و چگونگی توزیع آن، می‌تواند به دغدغه جامعه میزبان بدل شود. این‌که چنین مسئله‌ای تا چه حد واقعیت دارد یا خیر، کمتر اهمیت دارد. اما نفس رواج چنین طرز فکری که برخی گروه‌ها سعی دارند به آن دامن بزنند، می‌تواند برای انحراف افکار عمومی مؤثر واقع شود. بنابراین در شرایطی که نرخ بیکاری به دلیل وضعیت نامساعد اقتصادی بالاست، همه نگاه‌ها به‌سوی مهاجرین به‌عنوان مسببان این وضع برگردانده می‌شود. درحالی که آنان در بازار کار به‌عنوان کارگر ارزان، بدون بیمه و مزایای شغلی فعالیت می‌کنند و طبیعتا صاحبان سرمایه و قدرت حداکثر سود را از این وضعیت می‌برند. بالا بودن نرخ بیکاری و سهیم دانستن مهاجران در این مسئله، چرخه معیوبی برای جبران ناکارآمدی‌ مسئولان در این زمینه است که از طریق فشار بر گروهی صورت می‌گیرد که خود آسیب‌دیده به شمار می‌روند. البته چنین تصوری محدود و منحصر به کشور ما نیست و در جوامع غربی هم با نمونه‌های مشابه آن مواجهیم، به‌طوری‌که حضور چند میلیون مهاجر را به وجود چند میلیون بیکار گره‌زده و اخراج مهاجران را در حل مشکل بیکاری مؤثر می‌دانند! بنابراین چندان عجیب نیست که در بین مردم و مسئولان ما نیز چنین استدلال‌هایی وجود داشته باشد و گروه‌های مهاجرستیز هم این جنس استدلال‌ها را در جامعه تشدید و ترویج می‌کنند. 
آنان نگاهشان به مهاجران افغان، از دریچه هزینه امکانات جامعه است، اما مهاجرین در سراسر جهان بیش از آنکه اسباب دردسر و گرفتاری باشند فرصت‌سازند. آنان معمولا نیروی کار ارزان جوامع محسوب می‌شوند زیرا عمدتا کار‌هایی انجام می‌دهند که شهروندان آن کشور حاضر به انجام آن با شرایطی که بر مهاجران تحمیل می‌شود، نیستند و این به مفهوم بهره‌مندی هرچه بیشتر کارفرمایان و دولت‌هاست که شامل مهاجران افغانستانی‌ در ایران هم می‌شود. 
بیش از چهار دهه است که ایران میزبان مهاجران افغانستانی است و گروهی از آنان در ایران متولد و در نظام آموزشی ما تحصیل و به لحاظ فرهنگی و اجتماعی در هوای ایران تنفس کرده‌اند. تعداد زیادی از این گروه حتی یک‌بار هم افغانستان را ندیده‌اند. آنان دیگر نه در «خانه میزبان» بلکه در «خانه خود» ساکن‌اند اما قوانین رسمی همچنان آن‌ها را متمایز از جامعه ایرانی می‌شناسد. از این‌رو در مسئله مهاجران باید از زوایای مختلف به موضوع نگریست و همه آن‌ها را ذیل یک مقوله کلی قرار نداد. سوای اشتراکات فرهنگی و نژادی، افغانستان همسایه شرقی ماست و هر دو کشور سال‌ها با تمام نا‌ملایمات در کنار یکدیگر بوده و پشت‌به‌پشت هم ایستاده‌اند و هر اتفاقی در افغانستان رخ بدهد، پیامد آن گریبانگیر ایران هم خواهد بود و در این موضوع هم تردیدی نیست که سیاست‌ مهاجرتی سایر کشور‌ها در پذیرفتن مهاجران در راستای منافع ملی و رونق اقتصادی است. هر‌چند نمی‌توان این واقعیت را ازنظر دور داشت که ایران‌خواه ناخواه یکی از کشورهای‌ مهاجر‌پذیر دنیاست، اما ناگفته پیداست که نتوانسته از ظرفیت حضور این مهاجران اغلب هم‌زبان و با زمینه فرهنگی مشترک نه به نفع آنان و نه برای خود استفاده کند. در تمام سالیان گذشته صد‌ها مهاجر افغانستانی تحصیلات عالیه داشته‌اند، اما به دلیل ممنوعیت اقامت و تابعیت آن‌ها در ایران، راهی کشور‌های غربی شده‌اند، به گفته کارشناسان مشکل اصلی متوجه ایران است که نتوانسته سیاست‌های مهاجرتی خود را اصلاح کند. از دهه ۶۰ تاکنون چندین طرح برای مدیریت پناهندگان افغان ارائه و اجرایی شده، اما هیچ‌کدام از این طرح‌ها موفق نبوده و عمدتا در میانه مسیر رها شده‌اند. با‌این‌وجود مسئولان می‌گویند برای کنترل و مدیریت مهاجران برنامه دارند و این موضوع در ساماندهی وضعیت مهاجران افغانستانی مثمر ثمر است. 
اسکندر مؤمنی، وزیر کشور نیز با اشاره به اینکه بیشترین مهاجران از افغانستان هستند، عنوان کرده: آن‌ها اشتراکات زیادی با ما دارند و رنج‌های زیادی دیده‌اند و چند بار در کشور آن‌ها جنگ رخ‌داده است. این مهاجران افراد بافرهنگی هستند ولی کشور ما توان پذیرش آن‌قدر مهاجر را ندارد. این حجم از ورود مهاجران تحملش برای کشور ما سخت است. ما برنامه‌ای داریم تا بدون هیجان، این مسئله به شکل مناسبی ساماندهی شود و اولویت کار هم درباره مهاجران غیرقانونی است. 
طبق گزارش اکوایران، بیش از ۲ میلیون و ۷۸۸ هزار نفر مهاجر رسمی در کشور حضور دارند که ۲ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر آن‌ها افغانستانی هستند. باید تأکید کرد که این آمار مربوط به سال ۱۴۰۲ بوده و صرفا مهاجران رسمی که تابعیت آن‌ها در آمارها ثبت شده، توسط مرکز آمار اعلام شده است. البته که باید عنوان کرد این آمار حداقل جمعیت افغان در کشور است که به‌صورت رسمی در آمارها عنوان‌شده و جمعیت مهاجران غیرقانونی قید نشده است. طبق گفته کارشناسان رقم دقیقی از تعداد کل مهاجران افغان در کشور در دست نیست، اما تخمینی در حدود پنج‌تا هفت میلیون نفر برای جمعیت مهاجرین افغانستانی در رسانه‌ها عنوان شده است. 
 مهاجرین را با نفرت‌پراکنی از تحصیل محروم نکنید
زمانی که از مهاجران افغانستانی سخن می‌گوییم، به آن دسته از مهاجرانی اشاره داریم که به‌صورت قانونی در کشور حضور دارند و همواره در بخش‌های مختلف نیز شاهد نقش‌آفرینی مؤثر و سازنده آنان بوده‌ایم. آنان بخش مهمی از جامعه‌ مهاجران در ایران را تشکیل می‌دهند که طی دهه‌های گذشته همواره به کشور منفعت رسانده‌اند و در حوزه‌های مختلف فرهنگی – اجتماعی نیز بیشترین قرابت‌ها را با جامعه ما داشته‌اند اما گروه‌هایی که محتوای حساسیت‌برانگیز با محوریت «افغانستان‌هراسی» تولید می‌کنند، مهاجران قانونی را هم عامل احساس ناامنی، عدم پویایی و تحرک و انگیزه جامعه دانسته و معتقدند آنان قسمت بزرگی از منابع و قابلیت‌های کشور را هدر می‌دهند و به‌این‌ترتیب گاه و بی‌گاه عده‌ای با حمل پلاکارد، شغل‌های محدود آن‌ها را مشکل اصلی کارگران اعلام می‌کنند و یا برخی مدارس از ثبت‌نام دانش‌آموزان افغانستانی سر باز می‌زنند. علیرغم اینکه از سال ۱۳۹۴ مقام معظم رهبری دستور داد، همه کودکان مهاجر اعم از قانونی و غیرقانونی در مدارس ثبت‌نام شوند، انتظار می‌رفت کودک مهاجری از تحصیل باز نماند ولی گزارش‌های فعالان حقوق کودک نشان می‌دهد که هنوز کودکان افغان با چالش و موانع متعددی برای تحصیل مواجه‌اند که می‌توان به ناهماهنگی در تمدید یا صدور برگه حمایت تحصیلی، صدور دیرهنگام این برگه، اثبات محل سکونت از طریق ارائه اجاره نامه و استشهاد محلی، ضرورت ارائه کارنامه ممهور به مهر آموزش‌وپرورش و نداشتن چنین کارنامه‌ای برای کودکان تحصیل کرده در مدارس خودگردان و تکمیل شدن ظرفیت مدارس اشاره کرد. 
آن‌طور که پیمان حقیقت‌طلب،مدیر پژوهش انجمن دیاران می‌گوید: «افغانستان فقط یک کشور در یک جغرافیای محدود نیست. افغانستان یکی از مهم‌ترین کشورهای دنیا و منطقه و در همسایگی ایران است. اینکه بگوییم اگر افغانستانی‌ها بی‌سواد و کم‌سواد باشند یا بخشی از آن‌ها افکار دگم و قدیمی و قوم‌گرا داشته باشند، به ما ربط ندارد اشتباه است. معضلات این ماجرا فقط دامن‌گیر افغانستان نخواهد بود، بلکه قطعا امنیت ما را هم به مخاطره می‌اندازد. اگر ما کاری کنیم که این کشور رشد پیدا کند و نسل جوان فکر بازتر و بزرگ‌تری داشته باشند، منفعت‌اش به خود ما می‌رسد. درواقع ما با این کار در درازمدت امنیت خودمان را تأمین می‌کنیم. حالا اگر این بچه‌ها در ایران درس نخوانند، ما عملا داریم امنیت خودمان را در سال‌های آینده به خطر می‌اندازیم.»
حقیقت‌طلب در گفت‌وگو با «مهر» عنوان می‌کند: «شاید الآن برای ما هزینه داشته باشد، که هزینه تحصیل هم عموما هزینه بالایی است، اما این هزینه در قبال چیزی که به دست می‌آوریم مبلغ زیادی نیست. ما الآن برای تحصیل بچه‌های فارس‌زبان هم چالش داریم، چه برسد به اینکه بخواهیم به بچه‌هایی که زبان پشتو یا ترک دارند درس بدهیم. متأسفانه ایران برنامه خاصی برای این بچه‌ها ندارد. چون الآن در پله اول که ثبت‌نام بچه‌هاست ایستاده‌ایم، به مسائل بعدی و مهم‌تر فکر نکردیم. الآن کشورهای دیگر مثل ترکیه دارند سرمایه‌گذاری زیادی برای زبان و جذب نخبگان دیگر کشورها می‌کنند، اما ما فعالیت چندانی نداریم. شاید وزارت امور خارجه یا کنسولگری ایران در افغانستان این نگاه را درک کرده باشند، ولی آموزش‌وپرورش اهمیت این مسئله را درک نکرده است. در دو سال اخیر بیشتر مهاجرت‌ها به ایران مهاجرت خانوادگی بوده است. مخصوصا خانواده‌هایی که دختر دارند، ایران را به این چشم نگاه می‌کنند که بچه‌های ما می‌توانند اینجا رشد کنند. رشد هم رشد حداقلی است. ولی همین‌که بچه‌هایشان باسواد شوند باعث خوشحالی‌شان است. انگیزه تحصیل همیشه یکی از دلایل مهاجرت مردم افغانستان به ایران بوده است. یعنی اگر شما دلایل اقتصادی را کنار بگذارید، چون بخش زیادی از مهاجرت‌ها به خاطر کار و اشتغال است، بسیاری از مهاجرت‌های خانوادگی برای تحصیل بچه‌ها بوده است. این برای ایران یک فرصت است.» 
یکی از فعالان حوزه مهاجرت نیز با اظهارات پیمان حقیقت‌طلب موافق است و اشاره دارد به اینکه مردم افغانستان چاره‌ای به‌جز مهاجرت ندارند، بنابراین باید موج مهاجرستیزی را متوقف کرد. او می‌گوید: پس از قدرت‌گیری طالبان، نظام آموزشی افغانستان از هم‌گسیخت و قوانین سفت و سخت شرایط را برای دانش‌آموزان دشوار ساخت. در قدم اول طالبان مکتب‌های دخترانه را برای دختران بالای صنف ششم بست و دانشگاه‌ها نیز از فضای باز و اکادمیک فاصله گرفتند، در پی این تحولات استادان دانشگاه راه مهاجرت در پیش گرفته و ترک وطن کردند. رفتن اساتید دانشگاه نیز مزید برعلت شد تا دانشجویان راه دشوار مهاجرت را در پیش بگیرند اما آنان در ایران هم با وضعیت بسامانی مواجه نیستند و به دلیل مشکلات اقتصادی، زندگی باکیفیتی ندارند. تورم در این کشور فزاینده است و افغان‌ها فاقد بیمه درمانی، بیمه کار و بیمه خدمات اجتماعی هستند و حتی نا‌چارند برای مراجعه به پزشک، دو تا سه برابر یک ایرانی هزینه بپردازند. مهاجران افغان تمایل دارند زودتر به افغانستان برگردند؛ البته به‌شرط این‌که آرامش نسبی در کشورشان حکمفرما باشد.»
 ساماندهی صحیح مهاجرین، راهکاری مؤثرتر از نفرت‌پراکنی
این فعال حوزه مهاجرت که تمایلی به درج نامش ندارد، در گفت‌وگو با «ما» بیان می‌کند: «مهاجران افغان یک‌بار تجربه حضور دوباره در افغانستان را به‌دست آوردند. در سال ۱۳۷۱ مهاجران به گمان این‌که افغانستان روی آرامش را خواهد دید، به‌صورت گروهی به افغانستان سرازیر شدند. اما این هجوم سیل‌آسا برای بسیاری، جز پشیمانی به بار نیاورد. درنتیجه دوباره سیلی عظیم‌تر از گذشته به‌سوی مرز‌های افغانستان حرکت کرد و یک‌بار دیگر مردم دردمند افغانستان مجبور به مهاجرت شدند، مهاجرتی که روشن نیست تا کی ادامه‌دارد. متأسفانه دولت و مجلس برنامه مشخص و دستور کار روشن و هدفمندی برای ساماندهی مهاجرین افغانستانی نداشته‌اند، این بی‌برنامگی سبب شده است که مهاجرستیزان با تمام قوا در تشدید ناامنی، از بین رفتن فرصت‌های شغلی و هدر‌رفت سرمایه‌ها و منابع ملی افغانی‌ها را مقصر بد‌انند. اما بی‌برنامگی کشور ما در امر ساماندهی مهاجرین، هیچ ارتباطی با اتباع افغانستانی ندارد. اگر ما نگاهی سطحی به سیاست‌های مهاجرتی کشور‌های همسایه بیندازیم، روش آن‌ها در پذیرش مهاجران روشن و شفاف است و به‌دنبال استفاده از نخبگان و تحصیلکردگان مهاجر هستند و برای ورود مهاجرین سطح و جایگاه تحصیلی و شغلی متناسب با نیاز بازار کار‌‌ خود تعریف کرده‌اند، اما متأسفانه در کشور ما مسئولان بدون هیچ محدودیتی دروازه مهاجر‌پذیری را گشوده‌اند، و درحالی از بیکاری، هزینه‌های جبران‌ناپذیر برای کشور و ایجاد مشکلات امنیتی به‌عنوان پیامد‌های منفی حضور مهاجران غیرقانونی نام می‌برند که بیش از چهار دهه است مقوله ساماندهی مهاجرین مورد غفلت واقع‌شده و در نگاه اغلب مسئولان مقوله ساماندهی با کلیدواژه «اخراج» گره‌خورده و در‌عین‌حال نفرت‌پراکنی علیه مهاجرین موجب شده با ایجاد نوعی دیگری‌سازی از مهاجران به‌جای نگاه انسانی، شناخت و درک جامعه ایران از افغانستانی‌های مهاجر با آن‌که چند دهه همزیستی داشته‌اند؛ کاملا محدود و سطحی باشد.» او تصریح می‌کند: «این تصور که مشکل مردم افغانستان ارتباطی به ما ندارد، به‌کلی ناصحیح است و نمی‌توان نسبت به درد و رنج مردم این کشور بی‌تفاوت بود و به‌راحتی هم نمی‌توان با کشیدن یک دیوار چندمتری ورود غیرقانونی مهاجرین به کشور را مدیریت و کنترل کرد. بنابراین هیچ‌چیز به‌اندازه کمک به برقراری توسعه و پیشرفت در افغانستان به این مسئله کمک نخواهد کرد. در این صورت مهاجران دلیلی برای ماندن در ایران نخواهند داشت و طبیعتا مهاجرستیزان نیز نمی‌توانند اطلاعات نادرست، گمراه‌کننده و اغراق شده را به خورد مخاطبانشان بدهند، چراکه مقوله ساماندهی در شکل درست خودش اتفاق افتاده و قضاوت افکار عمومی در مورد افغانستانی‌ها به‌صورت هیجانی و براساس نفرت شکل نمی‌گیرد.»این فعال حوزه مهاجرت خاطرنشان می‌کند: «مهاجرت مردم افغانستان به کشور‌های همسایه خاصه ایران، نوعی مهاجرت اجباری است که با آسیب روحی و روانی اعضای خانواده‌های مهاجر همراه است و به دلیل درآمد پایین امکان زندگی در نقاط شهری را نداشته و درنتیجه غالبا در حاشیه شهر‌ها یا روستا‌های نزدیک به شهر‌ها، ساکن می‌شوند. در نتیجه تراکم جمعیت در این مناطق بالا‌تر رفته و مشاغل کاذب زیادتر می‌شود و همین موضوع موجب شده تا مهاجرستیزان منشأ گسترش بزه و اعمال خلاف قانون را مهاجرین بد‌انند. به نظر می‌رسد به‌جای دامن‌زدن به نفرت و تفرقه، باید به گفت‌وگوی سازنده و بررسی دقیق واقعیت‌های موجود در مورد مهاجران و تأثیر آن‌ها بر جامعه ایران پرداخت و بدون تردید ساماندهی صحیح مهاجرین، راهکاری مؤثرتر از نفرت‌پراکنی خواهد بود.» 
طرح ساماندهی مهاجران در دست بررسی
براین اساس مجلس شورای اسلامی طرح ساماندهی مهاجران افغان را در دست بررسی دارد و طبق این طرح، جمعیت آن‌ها در هر استان، شهر و روستا نباید بیش از ۳ درصد جمعیت آن نقطه باشد. 
این طرح که در قالب الحاق پنج تبصره به ماده ۱۶ قانون ورود و اقامت اتباع خارجی مصوب سال ۱۳۱۰ شمسی تدوین شده است در مردادماه امسال و پیش از رأی اعتماد به کابینه مسعود پزشکیان در مجلس اعلام وصول‌شده است. حال و پس از بررسی این طرح در کمیسیون شوراها و امور داخلی مجلس قرار است در صحن علنی به رأی گذاشته شود تا صورت قانونی بگیرد. 
این پنج تبصره که در طرح آمده بر ساماندهی گسترده اتباع خارجی در سراسر کشور متمرکز شده است. توزیع سرزمینی و سیاست مقابله با ورود اتباع خارجی غیرمجاز مهمترین بخش این طرح است و بناست میزان حضور افغان‌ها در هر نقطه جمعیتی از شهر تا استان و سراسر کشور محاسبه و وزارت کشور هرسال ۱۰ درصد از جمعیت آن‌ها را کاهش دهد. 
موج مهاجرستیزی را متوقف کنید
دریافت همه صفحات
دانلود این صفحه
آرشیو