ایران و صورت‌مسئله مهاجران افغانستانی

پایانی بر میزبانی ٤٠‌ساله

گروه اجتماعی
این روزها بحث درباره اخراج مهاجران افغانستانی از ایران به اوج رسیده است. حضور بی‌ضابطه و گسترده برخی اتباع خارجی غیرمجاز در سال‌های اخیر نگرانی‌هایی را در حوزه امنیت اجتماعی و خدمات عمومی ایجاد کرده است که با ورود جدی مسئولان به این موضوع به نظر می‌رسد مسیر تازه‌ای برای ساماندهی و کنترل دقیق‌تر اتباع غیرمجاز آغاز شده است. گویا در پی بازداشت شماری از شهروندان افغانستان به اتهام همکاری با رژیم صهیونیستی، روند اخراج مهاجران افغان شدت گرفته است، چنانچه دفتر استانداری طالبان در هرات اعلام کرده است  در روزهای۴ و۵ تیر، حدود ۶۰ هزار افغان از طریق گذرگاه مرزی اسلام‌‌قلعه به افغانستان بازگشته‌اند. هرچند این افراد به‌هیچ‌وجه نماینده جامعه‌محترم و عزیز افغانستان نیستند و هرگز رفتارهای غلط این عده‌ معدود قابل‌تعمیم به‌تمامی مهاجران نیست، اما واقعیت این است که «حضور افراد بدون مدرک و غیرقابل شناسایی در هر کشوری یک تهدید امنیتی به شمار می‌رود. هیچ کشوری هم در جهان نیست که با پدیده‌ مهاجرت روبه‌رو نباشد. کشورها برای مقابله با حضور مهاجران بدون مدرک راهکارهای گوناگونی را دنبال می‌کنند. اکثر کشورها بر ورود مهاجران نظارت دقیقی را اعمال می‌کنند. انسداد مرزها و دشوار کردن ورود غیرقانونی تقریبا در تمامی کشورها دنبال می‌شود. هم‌زمان با این مسئله شناسایی انگیزه‌های ورود مهاجران و تعریف ویزاهای مرتبط با این انگیزه‌ها نیز در دستور کار اکثر حکومت‌ها قرار دارد.»(1)
بر اساس تصمیم جدید دولت، «برگه‌های سرشماری» (مدارک حاوی اطلاعات در خصوص هویت اشخاص و قانونی بودن اقامت آنان) بیش از دو میلیون مهاجر افغان باطل و به آنان تا پانزدهم تیر فرصت داده شده است خاک ایران را ترک کنند.
وزارت کشور در توضیح این تصمیم گفته است که هدف ساماندهی وضعیت مهاجران و کاهش فشار بر زیرساخت‌های اقتصادی و اجتماعی است. به گفته او، تنها افرادی که با سند هویتی مشخص و روادید وارد کشور شده‌اند، «تبعه مجاز» محسوب می‌شوند. 
امیرخان متقی، وزیر خارجه طالبان، پنجم تیرماه با علیرضا بیگدلی، سفیر جمهوری اسلامی ایران در کابل، دیدار کرد. در این دیدار، موضوع اخراج مهاجران افغان محور اصلی گفت‌وگوها بود. در اطلاعیه وزارت خارجه طالبان آمده که امیرخان متقی با ابراز نگرانی از روند اخراج اجباری مهاجران افغان، تأکید کرده است که برای بازگشت تدریجی مهاجران افغان از ایران باید بر پایه اصل حسن همجواری، یک سازوکار منظم تدوین شود. 
سفیر جمهوری اسلامی ایران در کابل نیز وعده داده است که نگرانی طالبان در مورد اخراج مهاجران را به دولت متبوعش منتقل خواهد کرد. 
اقدام ایران برای اخراج گسترده مهاجران در شرایطی شدت یافته که در هفته‌های اخیر، رژیم صهیونیستی به ایران حمله کرد و خیلی زود دستگیری برخی اتباع افغان در عملیات‌های خرابکارانه، خبرساز شد و موجی از بهت و نگرانی را میان مردم پدید آورد. 
 رفتارهای غلط عده‌‌ای معدود قابل‌تعمیم به‌تمامی مهاجران نیست 
حدود ۱۰ روز پیش هم نهادهای اطلاعاتی اعلام کردند که دو شهروند افغانستان را که غیرقانونی وارد ایران شده بودند، به‌عنوان عوامل سازمان اطلاعاتی اسرائیل (موساد) بازداشت کرده‌اند. در ویدئو منتشرشده، یکی از این افراد اعتراف می‌کند که موقعیت چندین ساختمان ازجمله سازمان صداوسیما و منزل یکی از مقام‌های جمهوری اسلامی در سعادت‌آباد تهران را از طریق واتساپ برای شخصی در آلمان فرستاده و درازای هر فعالیت، دوهزار دلار دریافت کرده است! البته باید تأکید کرد که این افراد به‌هیچ‌وجه نماینده جامعه‌شریف و عزیز افغانستان نیستند و هرگز رفتارهای غلط این عده‌ معدود قابل‌تعمیم به‌تمامی مهاجران نیست. 
در حال حاضر، ۶ میلیون و ۱۰۰ هزار افغان در ایران زندگی می‌کنند، مهاجرانی که بخش اندکی مجاز و بخش قابل‌توجهی نیز غیرمجاز هستند. 
نادر یاراحمدی، رئیس مرکز امور اتباع و مهاجرین خارجی وزارت کشور، در دی‌ماه گذشته گفت: طی سه سال اخیر حدود 3 میلیون مهاجر غیرمجاز از کشور اخراج شده‌اند. اما این روند بی‌وقفه نیست؛ چراکه بسیاری از اخراج‌شدگان بار دیگر، با مسیرهای غیرقانونی یا کمک شبکه‌های قاچاق انسان، به ایران بازمی‌گردند. 
اسکندر مومنی، وزیر کشور، نیز در همین راستا اظهار داشته است: «برآورد ما این است که 50 درصد از اتباع اخراجی، مجددا به کشور بازمی‌گردند. بنابراین برای مقابله با این روند، باید به انسداد مرزها و تقویت زیرساخت‌های نظارتی توجه ویژه‌ای داشت.» 
از نگاه کارشناسان، ساماندهی اتباع بیگانه و نظارت بر حضور آن‌ها یکی از اولویت‌های مهم در حفظ امنیت و توسعه پایدار اجتماعی به شمار می‌رود. به‌زعم آن‌ها مسئله ساماندهی اتباع خارجی فراتر از حوزه اختیارات و وظایف یک دستگاه است و باید در هماهنگی و تعامل با دستگاه‌های مختلفی ازجمله وزارت کشور، سازمان ملی مهاجرت، دستگاه‌های امنیتی و انتظامی و سایر دستگاه‌ها پیگیری شود. بدون تردید شرایط اقتصادی دشوار، بیکاری و محدودیت منابع در کنار واقعیت‌های جمعیتی و امنیتی، موجب شده است که ایران قادر به پذیرش گسترده مهاجران نباشد. حضور بی‌ضابطه اتباع بیگانه تهدیدی برای ثبات امنیتی و فرهنگی کشور است. 
دهه‌هاست که مردم از افغانستان به ایران می‌گریزند. بسیاری از آن‌ها به‌صورت غیرقانونی در ایران زندگی می‌کنند و بخش عمده‌ای از آسمان‌خراش‌های شهرهای بزرگ در سال‌های اخیر بر دوش پناه‌جویان افغانستانی بنا شده است، این موضوع قابل‌انکار نیست. اما عدم ساماندهی آنان مشکلاتی را پدید آورده است. البته در چندین استان کشور، اقامت افغانستانی‌ها رسماممنوع است. حتی در برخی پارک‌های عمومی نیز از ورود افراد افغان‌تبار جلوگیری شده است. همچنین اردوگاه‌های متعددی برای پناهجویان افغانستانی دستگیرشده وجود دارد که سال‌هاست به‌صورت انبوه اخراج می‌شوند، اما مسئله ساماندهی به شکل صحیح، همواره یکی از پاشنه آشیل‌های ایران در بحث پذیرش مهاجران بوده است، به‌طوری‌که در روزهای گذشته، اخباری مبنی بر همکاری برخی از افغانستانی‌ها با موساد منتشر شده است. 
احمد پورصمیمی، پژوهشگر ایرانی که اغلب عمر خود را در افغانستان گذرانده، دراین‌باره می‌گوید: «واقع‌بینانه است که برخی از افغان‌های غیرمجاز واقعاعلیه جمهوری اسلامی فعالیت کرده باشند.» او نیز مانند بسیاری افراد به این نتیجه رسیده است که موساد مدت‌ها قبل از حملات هوایی اخیر در داخل کشور با همکاری برخی از افغان‌ها فعال بوده است. او براساس شنیده‌های خود می‌گوید: درغیر این صورت چگونه چنین حملاتی می‌توانست رخ دهد؟ 
اگرچه این فرضیه قابل‌تأیید نیست، ولی مطابق دیدگاه این پژوهشگر، برخی پناهجویان افغانستانی برای خود و خانواده‌هایشان، که بیشتر آن‌ها هنوز در افغانستان زندگی می‌کنند، به پول نیاز دارند. در چنین حالتی، دریافت پول از منابع مشکوک قابل‌تصور است و البته اغلب آن‌ها اطلاع دقیقی از کاری که انجام می‌دهند، ندارند و صرفا به دلیل نیاز مالی در این مسیر قرار گرفته‌اند. ضمن آنکه حضور گسترده مهاجران غیرقانونی در برخی مناطق شهری و تشکیل کلونی‌های بسته، چالش‌هایی را درزمینه‌انسجام اجتماعی و هویت شهری پدید آورده و مشکلات امنیتی را افزایش داده است. 
اما در مسئله ساماندهی باید به نکاتی هم توجه کرد، «نخست این‌که مهاجران افغانستانی حاضر در ایران به سبب جمعیت میلیونی، دسته‌ها و رسته‌های گوناگونی دارند و به‌هیچ‌وجه نمی‌توان آنان را یک کل واحد در نظر گرفت. ازنظر نوع زیست، یک دسته‌ از آنان مهاجرانی هستند که سابقه‌ حضور چند دهه‌ای در ایران دارند و یا خودشان هم در ایران به دنیا آمده‌اند و از ایران هم خارج نشده‌اند و دهه‌هاست در ایران زندگی می‌کنند و یا این‌که خود و یا حتی پدر و مادرشان متولد ایران هستند.»(2) همانند فاطمه که تمام عمر خود را در ایران گذرانده و حالا با اخراج اجباری روبه‌رو است.  فاطمه، فارسی را بدون لهجه افغانستانی حرف می‌زند و تحقق امیدهایش را با لهجه ایرانی انتظار می‌کشد.
خانواده او سال‌ها با مدارک قانونی پدرش در ایران اقامت داشتند، اما اعتیاد پدرش و ترک خانواده، وضعیت قانونی آن‌ها را از بین برد و کارت‌های اقامتشان بی‌اعتبار شد.
فاطمه در گفت‌وگو با رسانه‌ها می‌گوید: «پدرم اعتیاد خیلی شدیدی داشت. بعد کلا من و مادرم و برادرم رو رها کرد. اون موقع کارت اقامت قانونی داشتیم چون تو ایران زندگی می‌کردیم. ولی بعد از رفتنش، باطل شدند.»
مادر فاطمه، تنها با دو فرزند کوچک، تلاش کرد تا خانواده را سرپا نگه دارد. او چندین شغل گرفت و حتی از طریق سیستم قضائی ایران پیگیر طلاق شد و خود را به‌عنوان سرپرست کودکان در مدرسه ثبت‌نام کرد.
اما این تلاش‌ها هم درنهایت نتوانست آن‌ها را از حکم اخراج نجات دهد. فاطمه با بغض می‌گوید: «وقتی فهمیدم مادرم حکم خروج گرفته، واقعا گریه کردم. می‌دانید وضعیت فعلی افغانستان خوب نیست، واقعا نمی‌دانم چه‌کار کنم.»
«دسته‌ی دیگری از مهاجران افغانستانی کسانی هستند که باانگیزه‌های اقتصادی به ایران مهاجرت می‌کنند، مدتی نزد یک کارفرمای ایرانی کار می‌کنند، درآمد کسب می‌کنند و پس از مدتی به افغانستان بازمی‌گردند. این دسته عموما شکل ورودشان به ایران غیرقانونی است. از طرف دیگر اگر هم ورود قانونی داشته باشند چون اشتغال مهاجران در ایران با محدودیت‌های بسیاری روبه‌رو است، حضورشان در ایران غیرقانونی می‌شود. اما در این میان تمایل کارفرمایان ایرانی به استفاده از نیروی کار ارزان‌قیمت باعث می‌شود که این افراد همواره در پروژه‌های مختلف چندماهه پایدار بمانند و پس از اتمام پروژه یا به خواست خودشان یا توسط کارفرمای ایرانی یا توسط گشت‌های پلیس به 
نیروی انتظامی معرفی می‌شوند تا فرآیندهای اخراج آنان صورت بگیرد. نکته‌ حائز اهمیت در میان این افراد این است که اکثرشان سابقه‌ چندین بار اخراج از ایران را دارند و حضور چندماهه در ایران و بازگشت به افغانستان و دوباره مهاجرت به ایران، یک چرخه و یک سبک زندگی در میان آنان است. این شکل از مهاجرت در سایر نقاط جهان هم که بین دو کشور همسایه اختلاف سطح توسعه وجود دارد رواج دارد و موسوم است به مهاجرت چرخشی. پس از روی کار آمدن طالبان ما شاهد حضور دسته‌ی سومی هم بودیم که به دلیل بیم از جان و مال خود از افغانستان گریختند و به ایران پناه آوردند.»(3)
 شناسایی انگیزه‌های ورود مهاجران برای کسب توفیق در مسئله ساماندهی
تردیدی وجود ندارد که حضور گسترده افغانستانی‌ها در ایران مستلزم صرف هزینه‌ای گزاف است، اما این روزها خروج از ایران برای مهاجران افغانستانی‌ای که برگه سرشماری نیز دارند، کلید خورده است. تمدید نشدن یک‌باره برگه‌های سرشماری، مشارکت مهاجرین برای شرکت در هرگونه طرح شناسایی یا بازگشت داوطلبانه را منتفی و مسیر ساماندهی را دشوار خواهد کرد. از سوی دیگر همانطور که اشاره شد، برخی مهاجران برای حفظ جان و مال خود از افغانستان گریخته و به ایران پناه آورده‌اند. بازگشت این گروه به افغانستان می‌تواند آنان را 
در معرض خطر بازداشت، شکنجه و حتی مرگ قرار دهد. بسیاری از این افراد در ساختارهای امنیتی دولت پیشین نقش داشتند و اکنون، در فضای پرمخاطره پس از سقوط نظام جمهوری، آینده مبهمی در انتظارشان است.
همچنین محدودیت‌های وضع‌شده از سوی طالبان درخصوص زنان و دختران، مانعی جدی برای حضور آنان در افغانستان است. 
برای فاطمه و هزاران دختر دیگر افغان، بازگشت به این کشور در شرایط فعلی به معنای پایان تحصیلات است، چراکه دختران برای تحصیل، فراتر از کلاس ششم و زنان از کار و یا حضور در اماکن عمومی بدون یک سرپرست مرد منع شده‌اند. 
فاطمه با ناامیدی می‌گوید: «تصور کن به کشوری فرستاده شوی که زمینه کار یا تحصیل فراهم نباشد. واقعاحس بدی دارم. فقط آرزو می‌کنم شرایط بهتر بود تا مادرم و خودم می‌توانستیم کار کنیم.» این اظهارات به‌روشنی نشان می‌دهد که اخراج اجباری مهاجران درنهایت به ورود گسترده آنان به کشور از طریق شبکه‌های غیررسمی منتهی خواهد شد. طبیعتا حضور افراد بدون مدرک و غیرقابل‌شناسایی در هر کشوری یک تهدید امنیتی به شمار می‌رود، اما شناسایی انگیزه‌های ورود مهاجران و تعریف ویزاهای مرتبط با این انگیزه‌ها نیز در مسئله ساماندهی بسیار حائز اهمیت است. تجارب سایر کشورها نشان می‌دهد که حتی دیوارهای مرزی هم در این زمینه گره‌گشا نبوده است. لزوم شناخت دلایل مهاجرت و چاره‌اندیشی برای این دلایل است که می‌تواند مسئله را به شکل صحیح حل‌وفصل کند. 
 لزوم اتخاذ سیاست‌های مدیریتی و نظارتی چندلایه برای ساماندهی حضور مهاجران
مطابق نتایج پیمایش‌ها، نزدیک به ۸۳ درصد جوانان افغانستانی که به‌شکل غیرقانونی وارد ایران می‌شوند، تمایلی به حضور بلندمدت در ایران ندارند. این آمار به‌وضوح تأيید می‌کند که بسیاری از مهاجران به‌صورت موقت وارد ایران شده و گاه به این دلیل که شرایط برای خروج آنان فراهم نیست تا سالیان مدید در ایران ماندگار می‌شوند، بنابراین در صورت مطلوب بودن شرایط، به افغانستان یا سایر کشورها خواهند رفت و باتوجه به این‌که انگیزه عمده مهاجرین، حضور در بازار کار است، «باید بازار کار کشور را به‌گونه‌ای مدیریت کرد که در بخش‌های غیرحرفه‌ای از نیروی خارجی به‌صورت قانونی استفاده شود. بدون تردید حذف کامل اتباع نه ممکن است و نه به نفع اقتصاد کشور.» این را حمید نجف، در قامت کارشناس می‌گوید. 
او پیشنهاد می‌کند که سیاست‌های مدیریتی و نظارتی چندلایه برای ساماندهی حضور مهاجران اتخاذ شود. این کارشناس با اشاره به نیاز بازار کار ایران به نیروی کار مهاجر قانونی، هشدار می‌دهد که «در صورت حذف مطلق کارگران افغانستانی، مشاغلی چون خدمات شهری، عمران، راه‌سازی و معادن با بحران مواجه خواهند شد. اگر ما از نیروی کار افغانستانی استفاده نکنیم، در بسیاری از مشاغل خدماتی و سخت دچار مشکل می‌شویم. بسیاری از شهرک‌های صنعتی گزارش کمبود نیروی انسانی داده‌اند. ما مکررا از شهرک‌های صنعتی و انجمن‌های صنفی گزارشاتی را در رابطه‌ با بحران نیروی انسانی دریافت می‌کنیم که این انجمن‌ها و شهرک‌ها باوجود درج آگهی‌های استخدامی و فرصت‌های شغلی در فضای مجازی و روزنامه‌ها موفق به جذب نیروی کار ایرانی نمی‌شوند.» 
از سوی دیگر مادامی‌که برای اشتغال مهاجران افغانستانی جویای کار در ایران و اتصال آنان به کارفرمایان ایرانی خواهان آنان تدابیر قانونی اندیشیده نشود، عملا ورود غیرقانونی به ایران متوقف نخواهد شد. 
حفظ شأن و کرامت انسانی مهاجرین چه در اردوگاه‌ها و چه در رسانه‌ها
هیچ‌کس با موضوع اخراج مهاجران غیرقانونی و مسئله ساماندهی مخالف نیست و این اقدام اگر همراه با سازوکار‌های مشخص و درستی باشد، حتما اثرگذار است، اما تحت هر شرایطی حفظ‌ شأن و کرامت انسانی مهاجرین را نباید فراموش کرد و حتما باید از نفرت‌پراکنی فاصله گرفت. محمدرضا جوادی یگانه، دانشیار جامعه‌شناسی و عضو هیئت‌علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در‌این‌باره در شبکه «ایکس» نوشته است: «اخراج افغانستانی‌هایی که بدون مجوز در ایران ساکنند و کار می‌کنند، اگر یک ضرورت امنیتی فوری هم باشد، اخبار منتشره از نحوه اخراج آن‌ها، نگران‌کننده است. وضع و اعلام قواعد روشن‌و مراعات حقوق انسانی همسایگان در هنگام بازگرداندنشان به کشور خود، در این شرایط کشور اهمیت مضاعف دارد.» 
کاربر دیگری هم در این زمینه نوشته است: «ما شرایط ایران را کاملا درک می‌کنیم. چالش‌های اقتصادی پیش از جنگ و مشکلات دیگر که بعد از جنگ مزید بر علت شده است. همچنین قدردان میزبانی از میلیون‌ها مهاجر در طول سال‌های اخیر هستیم. خواسته‌ی ما در شرایط فعلی یک‌چیز است. حفظ‌ شأن و کرامت انسانی مهاجرین چه در اردوگاه‌ها و چه در رسانه‌ها.»
کاربری نیز ضمن ابراز همدری با مهاجرین عنوان کرده است: «آدم اگر بیست سال کنار یک درخت زندگی کند، وقت بریدن دلش می‌سوزد، چه برسد به همسایه‌ای که بیست سال با او خندیدی، جنگیدی، نان و درد تقسیم کردی، افغان‌ها فقط مهاجر نیستند؛ بخش بزرگی از خاطرات‌ شما هستند.» 
کاربری هم تأکید کرده است: «من هر جا باشم طرفدار وطنم اما این مهاجر ستیزی، این افغان ستیزی، این نفرت جمعی علیه برادران و خواهران هم‌زبان و هم‌کیش افغانستانی‌ام را برنمی‌تابم.
 هرجا هستید یک‌قدم از تنفر فاصله بگیرید.» 
سال‌هاست ایران پذیرای مهاجرین افغانی است اما برخی جریانات خاص و مشکوک، به‌جای مطالبه‌گری برای وضع قوانین در حوزه مهاجرت و برخورد با مهاجرین غیرقانونی، عامدانه موجی از افغان ستیزی به راه انداخته‌اند. 
این روزها در کارزارهای متعددی که برای خروج سریع و انسانی مهاجران غیرمجاز شکل گرفته، ضمن پرهیز از نفرت‌پراکنی، به‌درستی عنوان شده است: «هر روز بر تعداد مهاجران غیرقانونی افغان در ایران اضافه می‌شود. وجود این‌همه مهاجر غیرقانونی، امنیت کشور را در همه موارد
 به خطر انداخته است، پرونده‌های قضائی متعدد که بسیاری رسانه‌ای نمی‌شود، نشان از ناامنی ایجادشده توسط‌ مهاجران غیرقانونی دارد.» در ادامه تأکید شده است: « اینجا به‌هیچ‌وجه بحث روی ملیت خاص و مشخصی نیست، اما در یک نگاه کلی، نظام سیاستگذاری، برنامه‌ریزی و بودجه‌بندی کشورها براساس قواعد و شاخص‌های مربوط به ظرفیت‌های زیستی، طبیعی، اجتماعی و فرهنگی مشخصی است که متناسب با آن هزینه‌های کشوری، سیاست‌های رفاهی و خدماتی و سایر حوزه‌ها تعریف و اجرا می‌شود. متأسفانه در شرایطی که سال‌هاست کشور زیر تیغ تحریم‌های سنگین اقتصادی قرار دارد به‌گونه‌ای که بسیاری از خدمات رفاهی و نیازهای اولیه جامعه ایرانی مخدوش یا محدود شده است، طبیعی است که وارد کردن جمعیت میلیونی از خارج می‌تواند به ساختارهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و حتی امنیتی فشار و آسیب‌های جبران‌ناپذیری وارد کند که نارضایتی اجتماعی جامعه میزبان یکی از جدی‌ترین و بدیهی‌ترین آسیب‌ها به شمار می‌رود. این نارضایتی‌های اجتماعی به دلیل تقسیم منابع محدود سرزمینی با اتباع خارجی به‌تدریج می‌تواند به مطالبه‌گری سیاسی تبدیل شود و حتی به رفتارهای خشونت‌آمیز کلامی و فیزیکی میان جامعه میزبان و مهاجر/ پناهجو و... منجر شود که بروز هرکدام می‌تواند هزینه‌های سنگینی برای کشور به همراه داشته باشد.» 
پی‌نوشت:
1- پیمان حقیقت‌طلب، کارشناس در گفت‌وگو با شرق آنلاین
2- همان 
3- همان 
پایانی بر میزبانی ٤٠‌ساله
دریافت همه صفحات
دانلود این صفحه
آرشیو
تیترهای روزنامه