رمزگشایی از اصرار دشمنان بر خلع سلاح مقاومت

سناریوی خونین واشنگتن و تل‌آویو در غرب آسیا

حسین یاری
تحلیلگر حوزه روابط بین‌الملل 
     بازتولید تروریسم تکفیری از یک«راهبرد کلان»تبدیل به یک«هدف عملیاتی»در سیاست خارجی و سیاستگذاری امنیتی آمریکا ،رژیم صهیونیستی و اتحادیه اروپا تبدیل شده است. درست در شرایطی که منطقه غرب آسیا به واسطه اشغالگری ،توحش و نسل‌کشی مشترک غرب و صهیونیست‌ها در مناطق گوناگون جهان اسلام با معضلات عدیده ناشی از جنگ دست و پنجه نرم می‌کند، پنتاگون و سنتکام در تلاش هستند با تنفس مصنوعی به داعش و دیگر گروه‌های تروریستی بار دیگر بحران‌های مزمن و مستمر امنیتی را در دوران پساجنگ در محدوده جغرافیایی و استراتژیک جهان اسلام خلق کنند. 
 استراتژی از دموکرات‌ها؛اجرا از جمهوری‌خواهان 
اکنون بار دیگرآمریکا به بهانه «بازسازی مناطق تحت اشغال قبلی داعش»، پروسه «بازتعریف تروریسم تکفیری» را از فاز غیرعلنی وارد فاز آشکار ساخته است! درست در سال ۲۰۰۶ میلادی، زمانی که تنها سه سال از اشغال عراق توسط دولت جرج واکر بوش سپری می‌شد، جو بایدن در کسوت سناتور ایالت دلاور در سنای آمریکا، طرح موسوم به «فدرالیزه کردن عراق» را به عنوان پیش درآمدی بر طرح کلان‌تری به نام «تجزیه عراق» روی میز استراتژیست‌ها و آینده‌پژوهان حوزه سیاست خارجی ایالات‌متحده قرار داد. بایدن معتقد بود که می‌توان بر اساس مؤلفه‌های قومیتی و مذهبی، عراق را به سه کشور براساس هویت کُردی، شیعی و سنی تقسیم کرد. فراتر از آن، جو بایدن معتقد بود که می‌توان طرح تجزیه عراق را به مبنایی برای تجزیه کل منطقه و جهان اسلام تبدیل کرد، به‌گونه‌ای که «قومیت و مذهب» در خدمت «نقشه ژئوپلیتیکی مطلوب آمریکا» در غرب آسیا، شمال آفریقا و شبه‌قاره هند درآید! اکنون بایدن به عنوان رئیس‌جمهور آمريكا، معتقد است که خلق بحران‌های مزمن سیاسی و امنیتی در غرب آسیا، در گرو تثبیت بحران‌های امنیتی در سوریه و عراق است. ازاین‌رو، وی دست به هر کاری می‌زند تا پروسه «بازتعریف داعش» را عملیاتی سازد.این قاعده در خصوص دیگر کشورهای منطقه نیز صادق است. تجزیه منطقه از طریق تمرکز بر شکاف‌های امنیتی -قومیتی موضوعی است که تبدیل به یک فرمول عملیاتی-استراتژیک کلان در حوزه سیاستگذاری منطقه‌ای آمریکا شده و ترامپ نیز به عنوان رئیس‌جمهور جدید آمریکا درصدد عملیاتی سازی آن است. 
 رمزگشایی از یک بیانیه 
وزارت دفاع آمریکا  در بیانیه‌ای که اسم رمز «بازتولید داعش» محسوب می‌شود از حمایت مالی از گروه‌های دموکراتیک و ارتش آزاد سوریه در مبارزه علیه داعش خبر داد. «پنتاگون» مدعی شده  که ۱۳۰ میلیون دلار در بودجه ۲۰۲۶ خود برای حمایت از نیروهای دموکراتیک سوریه (اس‌دی‌اف) و ارتش آزاد سوریه (اف‌اس‌ای) در نظر گرفته است تا آن‌ها بتوانند به مبارزه خود علیه «داعش» ادامه دهند.پنتاگون در بیانیه خود اعلام کرد: «آمریکا به  حمایت  از نیروهای شریک مورد اعتماد برای حفظ فشار مداوم بر این داعش، برای  شکست پایدار داعش متعهد است، زیرا تجدید حیات این گروه ،تهدیدی برای منافع ملی ایالات‌متحده، مردم عراق، سوریه و لبنان و به‌طورکلی جامعه بین‌المللی است».
وزارت دفاع آمریکا در این بیانیه همچنین توضیح داد که این  حمایت معطوف به مبارزه با داعش و جلوگیری از تجدید حیات آن است! تجربیات گذشته نشان می‌دهد که«اختصاص بودجه به مبارزه با داعش»از سوی آمریکا مترادف با  اختصاص بودجه جهت احیای داعش و تروریسم تکفیری خواهد بود. حدود سه سال قبل نیز  آنتونی بلینکن، وزیر خارجه سابق  آمریکا مدعی شد کشورش حدود ۱۵۰ میلیون دلار برای بازسازی به مناطقی که در سوریه و عراق از دست گروه داعش آزاد شده‌اند، کمک خواهد کرد. او که در نشست وزیران امور خارجه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس به میزبانی عربستان سعودی در ریاض شرکت کرده بود، تصریح کرد که «خوشبختانه داعش دیگر هیچ منطقه‌ای در جهان را کنترل نمی‌کند، هرچند که همچنان قدرت خود را در آفریقا، آسیا و خاورمیانه حفظ کرده است.»
اگرچه برخی سیاستمداران زودباور از این موضوع استقبال کردند اما نتیجه و خروجی آن تشدید فعالیت‌های داعش در سه استان عراق بود. ادعاهایی که از سوی پنتاگون وکاخ سفید  مبنی بر اختصاص میلیون‌ها دلار برای مبارزه با تروریسم تکفیری ساخته و پرداخته دست غرب و صهیونیست‌ها مطرح می‌شود   نقطه آشکارساز یک بازی خطرناک امنیتی دیگر در منطقه است! این بازی خطرناک در سال ۲۰۱۱ میلادی در بحبوحه بیداری اسلامی طراحی شد، اما به واسطه جانفشانی رزمندگان مقاومت در مواجهه با تروریسم تکفیری وابسته به آمریکا و رژیم اشغالگر قدس به نتیجه نرسید. اکنون بار دیگر آمریکا به بهانه «بازسازی مناطق تحت اشغال قبلی داعش»، پروسه «بازتعریف تروریسم تکفیری» را از فاز غیرعلنی وارد فاز آشکار ساخته است! 
 رمزگشایی از اصرار دشمنان بر خلع سلاح مقاومت
در چنین فضا و فرامتنی متوجه چرایی اصرار مشترک آمریکا و رژیم صهیونیستی مبنی بر خلع سلاح مقاومت می‌شویم. 
اگرچه بازتعریف تروریسم تکفیری در قالب بازتولید خشونت‌های منطقه‌ای براساس الگوهای جدید، تبدیل به یک دستورالعمل کاری در حوزه سیاست خارجی آمریکا شده است، اما جبهه مقاومت طی سال‌های اخیر  این نقشه کلان، مؤلفه‌ها و پیش‌فرض‌های راهبردی و حتی جوانب تاکتیکی و عملیاتی آن را تحت رصد و تحلیل دقیق خود قرار داده است. بدیهی است هرکجا جبهه مقاومت احساس نیاز کند، در حوزه عملیاتی نیز نسبت به دفع و خنثی‌سازی این نقشه شوم مقامات غربی و صهیونیستی اقدام نموده است. در سال 2018 میلادی شاهد شکست رسمی داعش در عراق و سوریه به دست توانمند رزمندگان مقاومت بودیم. درهم‌شکسته شدن  دژ غربی-عبری داعش توسط رزمندگان مقاومت و از بین رفتن خلافت خونین و خود خوانده تروریست‌های تکفیری، بدترین خبر برای دستگاه‌های نظامی -امنیتی آمریکا و رژیم صهیونیستی محسوب می‌شد. ازاین‌رو واشنگتن و تل‌آویو در عین «بازتعریف داعش» قصد دارند به صورت موازی ابزار واقعی سرکوب تروریسم ترکیبی یعنی قدرت و سلاح مقاومت را محدود نموده یا از بین ببرند.
بدون شک داعش در یک محیط آرام و مملو  از آرامش و ثبات نمی‌تواند رشد کند زیرا تروریسم تکفیری به مانند خاستگاه غربی-صهیونیستی آن جریانی«بحران زیست»است. ازاین‌رو سیاستمدارانی که در کشورهای عربی و مسلمان تصورمی کنند با محدودسازی سلاح مقاومت شاهد خلق ثبات در منطقه خواهند بود دچار بدترین خبط راهبردی ممکن شده‌اند. بی‌ثباتی مطلق  در منطقه غرب آسیا از گذشته تا حال و آینده اصلی‌ترین هدف مثلث شوم آمریکا-رژیم صهیونیستی-اتحادیه اروپا بوده و خواهد بود.
 سناریوی خونین واشنگتن و تل‌آویو  در غرب آسیا