نحوه مدیریت آب در دوران اضطرار بررسی شد
ضرورت بازنگری همهجانبه در مدیریت آب
چالش آب دیگر یک مسئله صرفا زیستمحیطی یا طبیعی نیست، بلکه چالشی اساسی به شمار میرود که ساختارهای اقتصادی و اجتماعی کشور را تهدید میکند. در کشوری مانند ایران که در منطقه خشک و نیمهخشک جهان قرار دارد، برنامهریزی و مداخلات اصلاحی بیش از هر زمان دیگری مهم و ضروری است. کاهش شدید منابع آبی، بهرهبرداری نادرست و سیاستگذاریهای غیراصولی، شرایطی را ایجاد کرده که منابع آب در ایران در معرض تهدید جدی قرارگرفته است. در این مطلب، باتکیهبر گزارش بانک جهانی، دلایل چالش آب و راهکارهای برونرفت از این شرایط را بررسی خواهیم کرد.
«ایران در منطقهای با بیشترین استرس آبی قرار دارد و بهعنوان یکی از آسیبپذیرترین کشورها نسبت به آب شناخته میشود. این درحالی است که بیش از ۹۰ درصد از جمعیت و تولید ناخالص ملی کشور در مناطقی قرار دارند که مصرف آب آنها در حال نزدیک شدن به مرز ناپایدار و یا عبور از مصرف پایدار است و به همین دلیل است که اقدامات لازم برای اطمینان از دسترسی به آب ضروری است. با وجود این وضعیت، بهرهوری آب در ایران کماست و قیمت آب شهری ازجمله کمترین بهای آب در جهان است و عدم ارزش آب، نیاز به حفاظت از آن و همچنین قدرت و پایداری خدمات آب را تضعیف نموده است، و دولت را مجبور به پرداخت یارانههای قابلتوجهی برای پوشش خدمات، هزینههای عملیاتی و تعمیر و نگهداری کرده است. وقتی آب کم میشود، محیطزیست بیشترین آسیب را متحمل میشود. کاهش سطح دریاچهها و تالابهای بسیار قدیمی با این کمبود آب، روبهافزایش است، زیرا هرساله مقدار آب کاهش مییابد.» این عبارت گزیدهای از گزارش بانک جهانی است که در آن، تصریح شده است که ورود ایران به مرحله اضطرار آبی حاصل انباشت بلندمدت تصمیمگیریهای نادرست و ناهماهنگ است.
سنت طولانی مدت ایران در مدیریت منابع آب
بانک جهانی در گزارش خود به صراحت عنوان کرده است که ایران دارای مدیریت سنتی قوی منابع آب است و از لحاظ تاریخی در مدیریت منابع تحت شرایط آب وهوایی بسیار متغیر و خشک موفق بوده است. بیش از ۲۵۰۰ سال پیش، ایرانیان قنات و سیستم مدیریت منحصربهفرد آبهای زیرزمینی را در مناطق بیابانی بهمنظور برداشت آب از چاههای مادر و انتقال آن به مزارع جهت آبیاری و یا شهرها (حسن، ۲۰۱۰) توسعه دادند. نوآوریهای فنی، قناتها را محدود نکرد. ایرانیان قرنها قبل از رومیان، سدها، کانالها، کنترل سیلاب و زیرساختهای انتقال آب را قبل از بسیاری از ملیتها ساخته بودند. آنها همچنین یک سیستم حکمرانی آب و مقررات قوی، نظارت و مکانیزم بازار را در اختیار داشتند (مدنی، ۲۰۱۴ و مدنی و همکاران، ۲۰۱۶). بااینحال، نشانههای کنونی کمبود شدید آب همراه با افزایش تقاضا، استفاده ناپایدار آب، و بهرهوری پایین در میان عوامل دیگر، چالش آب را تشدید کرده است و البته دولت نیاز به رسیدگی به این مسائل را به رسمیت شناخته است.
خشکیدن برخی دریاچهها، رودخانهها و تالابها با تخریب اراضی و آلودگی آب نمایانگر اهمیت توجه به مدیریت آب در شرایط اضطرار است. در [شمال] غرب کشور، دریاچه ارومیه – بزرگترین دریاچه درخاورمیانه و یکی از دریاچههای بزرگ بسیار شور جهان قرار دارد که حدود ۸۸ درصد از سطح آن از دهه ۱۹۷۰، در نتیجه خشکسالیهای مکرر و استفاده آب در بالادست، انحراف و ذخیرهسازی آب کاهش یافته است (فتحیان و همکاران، ۲۰۱۴). در شرق، دریاچه هامون نیز کوچک شده است (هیپل، ۲۰۱۱). در مرکز کشور، زایندهرود در فصل خشک، خشک میشود و فشار بر اکوسیستمهای آبزی و تالاب گاوخونی را بهوجود میآورد (گوهری و همکاران، ۲۰۱۴). اینروند در چندین ناحیه دیگر در سراسر کشور، مانند پریشان و دریاچه و تالابهای شادگان، علیرغم تعهد به حفاظت از آنها تحت کنوانسیون رامسر از سال ۱۹۷۱ تکرار شده است و فروپاشی زمین و فروچالهها که بر بخشهای بزرگی از کشور تأثیر میگذارد، از دیگر نشانههای برداشت غیر پایدارآبهای زیرزمینی است. همه این عوامل همچنین منجر به کمبود مکرر آببرای مصرفکنندگان کشاورزی، صنعت و خانگی میشود. تشدید شرایط آبوهوایی تهدیدی جدی برای مردم و اقتصاد هم به شمار میرود. صنعت کشاورزی بهوضعیت آبوهوا بهویژه خشکسالی حساس است. برآوردها نشان میدهد که حتی انحرافات اندک یک میلیمتر پایینتر از حد میانگین بارندگی تاریخی میتواند حدود ۹۰ میلیون دلار زیان اقتصادی به بار آورد و اثرات عدم مدیریت خشکسالی میتواند معیشت خانوارها در مناطق روستایی را تحتتأثیر قرار دهد و منجر به مهاجرت روستائیان و مسائل مربوط به توسعه اجتماعی در مراکز شهری شود.(صدوف و همکاران، ۲۰۱۷)
هدایتکنندگان بالقوه چالش آب
استفاده ناپایدار یکی از دلایل اصلی بالقوه بحران آب به شمار میرود. بیش از ۲۵ درصد مصرف آب در ایران ناپایدار است. این بدین معنی است که ۲۵ درصد از کل برداشت آب از آبخوانها، رودخانهها و دریاچهها، بیش از مقداری است که توسط چرخه هیدرولوژیکی تجدید میشود. آبهای زیرزمینی ۵۵ درصد از کل تقاضای آب را تأمین میکنند. این وضعیت منجر به تخریب آبهای زیرزمینی و صدمه برگشتناپذیر به اکوسیستمهای آبی و پیکره آبهای سطحی میشود. مانند خشک شدن دریاچه ارومیه. برداشتهای تهاجمی آبهای زیرزمینی نیز سبب کاهش میزان آبهای زیرزمینی، تخریب زمین و کاهش کیفیت آب شده است.
علیرغم این چالش جدی در آینده، بهرهوری آب در ایران ازجمله کمترین میزان بهرهوریها در منطقه است. بهرهوری کل آب بهعنوان خروجی اقتصادی (تولید ناخالص داخلی) در واحد حجم (مترمکعب) آببرداشت شده، تعریف میشود. بخش بزرگی از استفاده آب در کشاورزی و بازده اقتصادی آن در ایران نسبت به سایر نواحی منطقه کمتر است. افزایش بهرهوری کل آب چالشبرانگیز است و نیازمند سیاستهای دقیق طراحی شده ازجمله حفاظت آب، تغییر الگوی کشت به محصولی با مصرف آب کمتر است و تخصیص مجدد به بخشهای اقتصادیتر تولید است. تصمیمات در زمینه بهبود بهرهوری آب باید بر مبنای حسابرسی آب در مقیاس حوضه آب و ملاحظات اقتصادی و اجتماعی، و ارزش محیطزیستی آب و تأثیرات توزیع شده مربوط به جوامع و خانوارها در حوضه باشد.
دولت در تلاش برای تنوع بخشیدن به اقتصاد و بهبود امنیت غذایی، بخش کشاورزی را از طریق یارانههای آب و انرژی مورد حمایت قرار داده است اما مبتنی بر گزارش بانک جهانی، راندمان پایین آبیاری (کمتر از ۳۲ درصد) به علت یارانههای آب و انرژی، الگوهای کشت سنتی، و قیمت تضمینی، بخش کشاورزی را یکی از بزرگترین مشارکتکنندگان چالش آب قرار داده است. یارانههای بالا برای مصرف انرژی در بخش کشاورزی باعث پمپاژ عمیق آبهای زیرزمینی شده و جابهجایی چاهها از لحاظ اقتصادی را امکانپذیر ساخته، که این امر به تخلیه آبهای زیرزمینی در مقیاس وسیع کمک کرده است. اگرچه برخی از اقدامات مانند افزایش قیمت انرژی و گسترش شبکه پایش زیرزمینی (کنتورهای هوشمند) برای کنترل برداشتها ایجاد شده است، [ولی]روند استفاده از آب کشاورزی بدون تغییر باقی مانده است.
ایران همچنین دارای یکی از پایینترین تعرفههای آب شهری در منطقه خاورمیانه و جهان است. تعرفه آب در تهران ۱۰ بار کمتر از ابوظبی و ۲۰ بار کمتر از لندن است. ناکامی در قیمت مناسب خدمات آب باعث افزایش مصرف آب میشود و پایداری مالی بخش آب را تضعیف میکند. پوشش هزینهها برای تضمین پایداری بلندمدت خدمات آب و سطوح مناسب سرمایهگذاری در بهرهبرداری و نگهداری سیستمهای آبرسانی ضروری است، نهتنها در زیرساختها بلکه برای آموزش کارکنان نیز ضروری است. فقدان پایداری مالی خدمات آب میتواند بهشدت ظرفیت خدمات آب و تصفیه فاضلابها را تضعیف کرده و منجر به کاهش کیفیت آب و تخریب اکوسیستمهای آب شیرین شود.
گسستگی نهادی، تلاشها برای هماهنگی و نوآوری را تضعیف میکند. فقدان چارچوب قانونی قوی، اجرای ضعیف، و عدم هماهنگی سازمانی، مانع همه تلاشها برای مدیریت یکپارچه منابع آب میشود و سازگاری آهسته با نوآوریهای اخیر مانند تصفیه فاضلاب و فنآوریهای استفاده مجدد میتواند به کشور در افزایش تقاضای آب کمک کند. حکمرانی ضعیف آب، بهعنوان مثال در قالب حقوق مالکیت ضعیف تعریف شده است و حقوق مالکیت اجباری بر روی زمین و آب، تنظیم میزان مصرف را دشوار کرده است. در مورد مدیریت آب در کشاورزی، مؤسسات مالی محدود و مؤثر، باعث افزایش چالش در جهت بهبود بهرهوری بخش کشاورزی در آب شده است.
فعالیت بخش آب، به وسیله سیاستهای دولت بسیار محدود است. حفظ میزان کم آب تنظیم شده برای اهداف اجتماعی دارای اثرات نامطلوب بر عملکرد مالی شرکتهای آب و فاضلاب شهری است. یارانههای غیرمستقیم در قالب سرمایهگذاری و خسارتهای دورهای دولت از حسابهای پرداخت نشده، بیشتر باعث تحریف تصمیمات دولت میشود.
در بخش وسیعی از ایران و مراکز رشد شهری بیش از نیمی از جمعیت متصل به سیستم فاضلاب نیستند و تنها ۲۵ درصد از فاضلاب در ایران مورد استفاده قرار میگیرد. بیش از ۷۰ درصد از جمعیت ایران شهرنشین هستند و افزایش مهاجرت به مراکز شهری به این معنی است که این تعداد (جمعیت) افزایش مییابد. این چالش مهمی برای سیستمهای توزیع آب و فاضلاب است. با وجود پیشرفتهای اخیر، کمتر از نیمی از جمعیت شهری ایران به سیستم جمعآوری فاضلاب مجهز هستند و همه فاضلاب جمعآوری شده نیز تصفیه نمیشود. این بدین معناست که افزایش حجم فاضلاب آغاز شده و ۷۵ درصد از این فاضلاب بدون تصفیه به محیطزیست برگردانده شده است. این امر باعث ایجاد خطرات بهداشتی برای افراد و اکوسیستمها شده و همچنین یک منبع آب قابلملاحظه است که میتواند با بازیافت، بازچرخانی و استفاده مجدد برای مناظر شهری، صنعت و تغذیه آبهای زیرزمینی مورد استفاده قرار گیرد.
نگاه به آینده
بانک جهانی در گزارش خود تأکید کرده است که مدیریت آب طولانی مدت سنتی ایران و دستورالعملهای اخیر در مورد محیطزیست، زمینهای برای رسیدگی به چالشهای آبوهوای فعلی و آینده ایران است. تمرکز عمومی بر پایش آلودگی آب و تغییرات آبوهوایی همراه با مدیریت تغییرات اقلیمی، خط مشخصی را برای گسترش حفاظت از منابع و سازگاری با تغییرات محیطزیست فراهم میآورد. تأكيد جدی بر حفاظت کیفی و کمی آبهای زیرزمینی نشانه مشخصی از اهمیت این منابع برای توسعه بلندمدت و رفاه کشور است. ترویج دیپلماسی محیطزیستی نشانه تمایل ایران برای مدیریت آبهای مرزی خود از طریق همکاری است. طیف وسیعی از اقداماتی که میتواند به کاهش چالشهای آب در ایران کمک کند، به طور خلاصه در پاراگرافهای زیر موردبحث قرارگرفته است. لازم است که برای اولویت دادن به این اقدامات بیشتر کار شود و آنها را به واقعیتهای بسیار ناهمگون آب در ایران متصل کرد.
نوسازی سیستمهای آبیاری برای کاهش تلفات آب میتواند منجر به افزایش ۳ میلیارد دلاری درآمد سالانه، بدون افزایش کل منطقه تحت آبیاری شود. اگر تمام آب موجود در کشاورزی در ایران میتوانست ذخیره شود و به طور مؤثر برای آبیاری کشاورزی استفاده شود، تولید کشاورزی افزایش و تغییرات در تولید برخی از کالاها کاهش مییافت. تحت این سناریو، کل مناطق تحت آبیاری ثابت و برداشت آبهای زیرزمینی محدود و کنترل میشدند. ذخیره آب و تحویل ظرفیت به سیستمهای آبیاری چیزی است که تغییر میکند و قادر است سود سالانه ۳ میلیارد دلار جهت رفاه را در پی داشته باشد. این دستاوردها از اندازهگیری استاندارد تولید مازاد (خدمات آب و خدمات دسترسی بهبود یافته) و مازاد مصرفکنندگان (کاهش قیمت مواد غذایی) میآید. درواقع، نیمی از دستاوردها در قالب اثرات اضافی بر بخشهای غیرکشاورزی خواهد بود. سرمایهگذاری در زیرساختهای ذخیرهسازی در استانهای ایلام و خوزستان مزایای زیرساختهای بهبود یافته در عملکرد سیستم آبیاری را نشان میدهد.
تقویت انگیزهها و اصلاحات یارانهای مداوم میتواند به طور قابلتوجهی باعث کاهش مصرف آب نامناسب توسط مصرفکنندگان شود. اصلاحات یارانهای انرژی سال ۲۰۱۰ ایران نشان داد که حذف یارانهها امکانپذیر است و سیاستهای خوب طراحی شده میتواند رفتار مصرفکنندگان را شکل دهد. این تجربه و تجربیات دیگر نشان میدهد که سیاستهای حذف قیمتگذاری مؤثر و سیاستهای حذف یارانهها از ویژگیهای مشترک مانند ساختار خوب تعرفهای طراحی شده است که تعادل بازپرداخت هزینهها و نیازهای اقتصاد مؤثر را منصفانه و مقرونبهصرفه بهبود میبخشد. قیمتگذاری دقیق و سیاستهای حذف یارانه همچنین شامل هدفگذاری دقیق تغییرات قیمت میشود، بهعنوان مثال با هدف قراردادن مصرفکنندگان بیشتر و کمپینهای عمومی توضیح دلیل تغییرات قیمتگذاری و در دسترس بودن مکانیسمهای جبرانی را برعهده دارد.
انگیزهها را میتوان هدف نیازهای توسعه محلی در نظر گرفت و شرایط برای اطمینان از اینکه سیاستها برای واقعیتهای خاصی طراحی شدهاند، همانطور که در سیاستهای دولت برای حمایت از تولید برنج در استانهای شمالی گیلان و مازندران، یا بهمنظور ترویج استفاده مشترک از منابع آبهای سطحی و زیرزمینی برای جلوگیری از تخریب آبهای زیرزمینی نشان داده شد.
باتوجهبه سهم بسیار بزرگی از آبهای ایران که مرزی هستند، مدیریت هماهنگ این منابع مهم است بهویژه آنکه تغییر آبوهوا باعث میشود تا قابلیت دسترسی کمتر آب قابل پیشبینی باشد. به همین ترتیب، هماهنگی بین استانی نیز برای دستیابی به مدیریت یکپارچه جامع منابع آب در داخل کشور ضروری است.
ایجاد تعادل مؤثر آب و مدلهایی که ملاحظات اجتماعی و اقتصادی را در سطوح حوضه و شهرها برای مدیریت تجارب و افزایش بهرهوری سرمایهگذاری با هم ادغام میکند بسیار ضروری است. بهعنوان کشوری با هر دو موضوع مطرح، و همچنین تنش آبی بسیار متغیر، چالشهای پیشرو از رشد اقتصادی و جمعیت و تأثیرات تغییرات اقلیمی روبهافزایش است، مبادلات مهم میبایست براساس اولویت بخشهای داخلی و تخصیصها باشد. این تصمیمات پیامدهای عمدهای را برای بخشهای مربوطه به همراه دارد، همانند توسعه سیاستهایی که انگیزهها و سرمایهگذاریهای عمده در زیرساختها، مانند امکانات انتقال بین حوضهای، شیرینسازی و بازیافت آب را در پی دارد. مفاهیم و عدم برگشتپذیری این اقدامات، نیازمند حمایت از تصویب بخشهای آببرای حوضههای اصلی و همچنین شهرها، با منابع آب یکپارچه و ارزیابیهای اجتماعی و اقتصادی و مدلسازی است.
بهبود جمعآوری، پردازش و گزارش اطلاعات مربوط به راهنمای سیاستهای آب و سرمایهگذاری نیز در گذر از دوران اضطراری آب و دستیابی به امنیت آبی بسیار حائز اهمیت است. اطلاعات پایه، زمینه را برای تصمیمگیری صحیح و برنامهریزی و مدیریت آب فراهم میکند. این اطلاعات از منابع متعدد ازجمله مشاهدات طولانی مدت مداوم از متغیرهای هیدرولوژیکی، دانش بومی و مطالعات سفارش داده شده جمعآوری شده است. اطلاعات یک دارایی مشترک است که براساس هرگونه اصلاحات معتبر یا پروژه زیرساختی در بخش آب را پایه ریزی میکند. سیستمهای اطلاعاتی نیز یک عنصر حیاتی برای پیشبینی و پاسخ در زمان وقوع بلایای مربوط به آب، مانند سیل و خشکسالی هستند. برای اطلاعات مربوط به تصمیمگیری، باید نهادهای مناسب برای جمعآوری، سازماندهی و پردازش اطلاعات ایجاد شود.
پی نوشت:
گزارش بانک جهانی، ترجمه شهره صدری خانلو- صنوبر
«ایران در منطقهای با بیشترین استرس آبی قرار دارد و بهعنوان یکی از آسیبپذیرترین کشورها نسبت به آب شناخته میشود. این درحالی است که بیش از ۹۰ درصد از جمعیت و تولید ناخالص ملی کشور در مناطقی قرار دارند که مصرف آب آنها در حال نزدیک شدن به مرز ناپایدار و یا عبور از مصرف پایدار است و به همین دلیل است که اقدامات لازم برای اطمینان از دسترسی به آب ضروری است. با وجود این وضعیت، بهرهوری آب در ایران کماست و قیمت آب شهری ازجمله کمترین بهای آب در جهان است و عدم ارزش آب، نیاز به حفاظت از آن و همچنین قدرت و پایداری خدمات آب را تضعیف نموده است، و دولت را مجبور به پرداخت یارانههای قابلتوجهی برای پوشش خدمات، هزینههای عملیاتی و تعمیر و نگهداری کرده است. وقتی آب کم میشود، محیطزیست بیشترین آسیب را متحمل میشود. کاهش سطح دریاچهها و تالابهای بسیار قدیمی با این کمبود آب، روبهافزایش است، زیرا هرساله مقدار آب کاهش مییابد.» این عبارت گزیدهای از گزارش بانک جهانی است که در آن، تصریح شده است که ورود ایران به مرحله اضطرار آبی حاصل انباشت بلندمدت تصمیمگیریهای نادرست و ناهماهنگ است.
سنت طولانی مدت ایران در مدیریت منابع آب
بانک جهانی در گزارش خود به صراحت عنوان کرده است که ایران دارای مدیریت سنتی قوی منابع آب است و از لحاظ تاریخی در مدیریت منابع تحت شرایط آب وهوایی بسیار متغیر و خشک موفق بوده است. بیش از ۲۵۰۰ سال پیش، ایرانیان قنات و سیستم مدیریت منحصربهفرد آبهای زیرزمینی را در مناطق بیابانی بهمنظور برداشت آب از چاههای مادر و انتقال آن به مزارع جهت آبیاری و یا شهرها (حسن، ۲۰۱۰) توسعه دادند. نوآوریهای فنی، قناتها را محدود نکرد. ایرانیان قرنها قبل از رومیان، سدها، کانالها، کنترل سیلاب و زیرساختهای انتقال آب را قبل از بسیاری از ملیتها ساخته بودند. آنها همچنین یک سیستم حکمرانی آب و مقررات قوی، نظارت و مکانیزم بازار را در اختیار داشتند (مدنی، ۲۰۱۴ و مدنی و همکاران، ۲۰۱۶). بااینحال، نشانههای کنونی کمبود شدید آب همراه با افزایش تقاضا، استفاده ناپایدار آب، و بهرهوری پایین در میان عوامل دیگر، چالش آب را تشدید کرده است و البته دولت نیاز به رسیدگی به این مسائل را به رسمیت شناخته است.
خشکیدن برخی دریاچهها، رودخانهها و تالابها با تخریب اراضی و آلودگی آب نمایانگر اهمیت توجه به مدیریت آب در شرایط اضطرار است. در [شمال] غرب کشور، دریاچه ارومیه – بزرگترین دریاچه درخاورمیانه و یکی از دریاچههای بزرگ بسیار شور جهان قرار دارد که حدود ۸۸ درصد از سطح آن از دهه ۱۹۷۰، در نتیجه خشکسالیهای مکرر و استفاده آب در بالادست، انحراف و ذخیرهسازی آب کاهش یافته است (فتحیان و همکاران، ۲۰۱۴). در شرق، دریاچه هامون نیز کوچک شده است (هیپل، ۲۰۱۱). در مرکز کشور، زایندهرود در فصل خشک، خشک میشود و فشار بر اکوسیستمهای آبزی و تالاب گاوخونی را بهوجود میآورد (گوهری و همکاران، ۲۰۱۴). اینروند در چندین ناحیه دیگر در سراسر کشور، مانند پریشان و دریاچه و تالابهای شادگان، علیرغم تعهد به حفاظت از آنها تحت کنوانسیون رامسر از سال ۱۹۷۱ تکرار شده است و فروپاشی زمین و فروچالهها که بر بخشهای بزرگی از کشور تأثیر میگذارد، از دیگر نشانههای برداشت غیر پایدارآبهای زیرزمینی است. همه این عوامل همچنین منجر به کمبود مکرر آببرای مصرفکنندگان کشاورزی، صنعت و خانگی میشود. تشدید شرایط آبوهوایی تهدیدی جدی برای مردم و اقتصاد هم به شمار میرود. صنعت کشاورزی بهوضعیت آبوهوا بهویژه خشکسالی حساس است. برآوردها نشان میدهد که حتی انحرافات اندک یک میلیمتر پایینتر از حد میانگین بارندگی تاریخی میتواند حدود ۹۰ میلیون دلار زیان اقتصادی به بار آورد و اثرات عدم مدیریت خشکسالی میتواند معیشت خانوارها در مناطق روستایی را تحتتأثیر قرار دهد و منجر به مهاجرت روستائیان و مسائل مربوط به توسعه اجتماعی در مراکز شهری شود.(صدوف و همکاران، ۲۰۱۷)
هدایتکنندگان بالقوه چالش آب
استفاده ناپایدار یکی از دلایل اصلی بالقوه بحران آب به شمار میرود. بیش از ۲۵ درصد مصرف آب در ایران ناپایدار است. این بدین معنی است که ۲۵ درصد از کل برداشت آب از آبخوانها، رودخانهها و دریاچهها، بیش از مقداری است که توسط چرخه هیدرولوژیکی تجدید میشود. آبهای زیرزمینی ۵۵ درصد از کل تقاضای آب را تأمین میکنند. این وضعیت منجر به تخریب آبهای زیرزمینی و صدمه برگشتناپذیر به اکوسیستمهای آبی و پیکره آبهای سطحی میشود. مانند خشک شدن دریاچه ارومیه. برداشتهای تهاجمی آبهای زیرزمینی نیز سبب کاهش میزان آبهای زیرزمینی، تخریب زمین و کاهش کیفیت آب شده است.
علیرغم این چالش جدی در آینده، بهرهوری آب در ایران ازجمله کمترین میزان بهرهوریها در منطقه است. بهرهوری کل آب بهعنوان خروجی اقتصادی (تولید ناخالص داخلی) در واحد حجم (مترمکعب) آببرداشت شده، تعریف میشود. بخش بزرگی از استفاده آب در کشاورزی و بازده اقتصادی آن در ایران نسبت به سایر نواحی منطقه کمتر است. افزایش بهرهوری کل آب چالشبرانگیز است و نیازمند سیاستهای دقیق طراحی شده ازجمله حفاظت آب، تغییر الگوی کشت به محصولی با مصرف آب کمتر است و تخصیص مجدد به بخشهای اقتصادیتر تولید است. تصمیمات در زمینه بهبود بهرهوری آب باید بر مبنای حسابرسی آب در مقیاس حوضه آب و ملاحظات اقتصادی و اجتماعی، و ارزش محیطزیستی آب و تأثیرات توزیع شده مربوط به جوامع و خانوارها در حوضه باشد.
دولت در تلاش برای تنوع بخشیدن به اقتصاد و بهبود امنیت غذایی، بخش کشاورزی را از طریق یارانههای آب و انرژی مورد حمایت قرار داده است اما مبتنی بر گزارش بانک جهانی، راندمان پایین آبیاری (کمتر از ۳۲ درصد) به علت یارانههای آب و انرژی، الگوهای کشت سنتی، و قیمت تضمینی، بخش کشاورزی را یکی از بزرگترین مشارکتکنندگان چالش آب قرار داده است. یارانههای بالا برای مصرف انرژی در بخش کشاورزی باعث پمپاژ عمیق آبهای زیرزمینی شده و جابهجایی چاهها از لحاظ اقتصادی را امکانپذیر ساخته، که این امر به تخلیه آبهای زیرزمینی در مقیاس وسیع کمک کرده است. اگرچه برخی از اقدامات مانند افزایش قیمت انرژی و گسترش شبکه پایش زیرزمینی (کنتورهای هوشمند) برای کنترل برداشتها ایجاد شده است، [ولی]روند استفاده از آب کشاورزی بدون تغییر باقی مانده است.
ایران همچنین دارای یکی از پایینترین تعرفههای آب شهری در منطقه خاورمیانه و جهان است. تعرفه آب در تهران ۱۰ بار کمتر از ابوظبی و ۲۰ بار کمتر از لندن است. ناکامی در قیمت مناسب خدمات آب باعث افزایش مصرف آب میشود و پایداری مالی بخش آب را تضعیف میکند. پوشش هزینهها برای تضمین پایداری بلندمدت خدمات آب و سطوح مناسب سرمایهگذاری در بهرهبرداری و نگهداری سیستمهای آبرسانی ضروری است، نهتنها در زیرساختها بلکه برای آموزش کارکنان نیز ضروری است. فقدان پایداری مالی خدمات آب میتواند بهشدت ظرفیت خدمات آب و تصفیه فاضلابها را تضعیف کرده و منجر به کاهش کیفیت آب و تخریب اکوسیستمهای آب شیرین شود.
گسستگی نهادی، تلاشها برای هماهنگی و نوآوری را تضعیف میکند. فقدان چارچوب قانونی قوی، اجرای ضعیف، و عدم هماهنگی سازمانی، مانع همه تلاشها برای مدیریت یکپارچه منابع آب میشود و سازگاری آهسته با نوآوریهای اخیر مانند تصفیه فاضلاب و فنآوریهای استفاده مجدد میتواند به کشور در افزایش تقاضای آب کمک کند. حکمرانی ضعیف آب، بهعنوان مثال در قالب حقوق مالکیت ضعیف تعریف شده است و حقوق مالکیت اجباری بر روی زمین و آب، تنظیم میزان مصرف را دشوار کرده است. در مورد مدیریت آب در کشاورزی، مؤسسات مالی محدود و مؤثر، باعث افزایش چالش در جهت بهبود بهرهوری بخش کشاورزی در آب شده است.
فعالیت بخش آب، به وسیله سیاستهای دولت بسیار محدود است. حفظ میزان کم آب تنظیم شده برای اهداف اجتماعی دارای اثرات نامطلوب بر عملکرد مالی شرکتهای آب و فاضلاب شهری است. یارانههای غیرمستقیم در قالب سرمایهگذاری و خسارتهای دورهای دولت از حسابهای پرداخت نشده، بیشتر باعث تحریف تصمیمات دولت میشود.
در بخش وسیعی از ایران و مراکز رشد شهری بیش از نیمی از جمعیت متصل به سیستم فاضلاب نیستند و تنها ۲۵ درصد از فاضلاب در ایران مورد استفاده قرار میگیرد. بیش از ۷۰ درصد از جمعیت ایران شهرنشین هستند و افزایش مهاجرت به مراکز شهری به این معنی است که این تعداد (جمعیت) افزایش مییابد. این چالش مهمی برای سیستمهای توزیع آب و فاضلاب است. با وجود پیشرفتهای اخیر، کمتر از نیمی از جمعیت شهری ایران به سیستم جمعآوری فاضلاب مجهز هستند و همه فاضلاب جمعآوری شده نیز تصفیه نمیشود. این بدین معناست که افزایش حجم فاضلاب آغاز شده و ۷۵ درصد از این فاضلاب بدون تصفیه به محیطزیست برگردانده شده است. این امر باعث ایجاد خطرات بهداشتی برای افراد و اکوسیستمها شده و همچنین یک منبع آب قابلملاحظه است که میتواند با بازیافت، بازچرخانی و استفاده مجدد برای مناظر شهری، صنعت و تغذیه آبهای زیرزمینی مورد استفاده قرار گیرد.
نگاه به آینده
بانک جهانی در گزارش خود تأکید کرده است که مدیریت آب طولانی مدت سنتی ایران و دستورالعملهای اخیر در مورد محیطزیست، زمینهای برای رسیدگی به چالشهای آبوهوای فعلی و آینده ایران است. تمرکز عمومی بر پایش آلودگی آب و تغییرات آبوهوایی همراه با مدیریت تغییرات اقلیمی، خط مشخصی را برای گسترش حفاظت از منابع و سازگاری با تغییرات محیطزیست فراهم میآورد. تأكيد جدی بر حفاظت کیفی و کمی آبهای زیرزمینی نشانه مشخصی از اهمیت این منابع برای توسعه بلندمدت و رفاه کشور است. ترویج دیپلماسی محیطزیستی نشانه تمایل ایران برای مدیریت آبهای مرزی خود از طریق همکاری است. طیف وسیعی از اقداماتی که میتواند به کاهش چالشهای آب در ایران کمک کند، به طور خلاصه در پاراگرافهای زیر موردبحث قرارگرفته است. لازم است که برای اولویت دادن به این اقدامات بیشتر کار شود و آنها را به واقعیتهای بسیار ناهمگون آب در ایران متصل کرد.
نوسازی سیستمهای آبیاری برای کاهش تلفات آب میتواند منجر به افزایش ۳ میلیارد دلاری درآمد سالانه، بدون افزایش کل منطقه تحت آبیاری شود. اگر تمام آب موجود در کشاورزی در ایران میتوانست ذخیره شود و به طور مؤثر برای آبیاری کشاورزی استفاده شود، تولید کشاورزی افزایش و تغییرات در تولید برخی از کالاها کاهش مییافت. تحت این سناریو، کل مناطق تحت آبیاری ثابت و برداشت آبهای زیرزمینی محدود و کنترل میشدند. ذخیره آب و تحویل ظرفیت به سیستمهای آبیاری چیزی است که تغییر میکند و قادر است سود سالانه ۳ میلیارد دلار جهت رفاه را در پی داشته باشد. این دستاوردها از اندازهگیری استاندارد تولید مازاد (خدمات آب و خدمات دسترسی بهبود یافته) و مازاد مصرفکنندگان (کاهش قیمت مواد غذایی) میآید. درواقع، نیمی از دستاوردها در قالب اثرات اضافی بر بخشهای غیرکشاورزی خواهد بود. سرمایهگذاری در زیرساختهای ذخیرهسازی در استانهای ایلام و خوزستان مزایای زیرساختهای بهبود یافته در عملکرد سیستم آبیاری را نشان میدهد.
تقویت انگیزهها و اصلاحات یارانهای مداوم میتواند به طور قابلتوجهی باعث کاهش مصرف آب نامناسب توسط مصرفکنندگان شود. اصلاحات یارانهای انرژی سال ۲۰۱۰ ایران نشان داد که حذف یارانهها امکانپذیر است و سیاستهای خوب طراحی شده میتواند رفتار مصرفکنندگان را شکل دهد. این تجربه و تجربیات دیگر نشان میدهد که سیاستهای حذف قیمتگذاری مؤثر و سیاستهای حذف یارانهها از ویژگیهای مشترک مانند ساختار خوب تعرفهای طراحی شده است که تعادل بازپرداخت هزینهها و نیازهای اقتصاد مؤثر را منصفانه و مقرونبهصرفه بهبود میبخشد. قیمتگذاری دقیق و سیاستهای حذف یارانه همچنین شامل هدفگذاری دقیق تغییرات قیمت میشود، بهعنوان مثال با هدف قراردادن مصرفکنندگان بیشتر و کمپینهای عمومی توضیح دلیل تغییرات قیمتگذاری و در دسترس بودن مکانیسمهای جبرانی را برعهده دارد.
انگیزهها را میتوان هدف نیازهای توسعه محلی در نظر گرفت و شرایط برای اطمینان از اینکه سیاستها برای واقعیتهای خاصی طراحی شدهاند، همانطور که در سیاستهای دولت برای حمایت از تولید برنج در استانهای شمالی گیلان و مازندران، یا بهمنظور ترویج استفاده مشترک از منابع آبهای سطحی و زیرزمینی برای جلوگیری از تخریب آبهای زیرزمینی نشان داده شد.
باتوجهبه سهم بسیار بزرگی از آبهای ایران که مرزی هستند، مدیریت هماهنگ این منابع مهم است بهویژه آنکه تغییر آبوهوا باعث میشود تا قابلیت دسترسی کمتر آب قابل پیشبینی باشد. به همین ترتیب، هماهنگی بین استانی نیز برای دستیابی به مدیریت یکپارچه جامع منابع آب در داخل کشور ضروری است.
ایجاد تعادل مؤثر آب و مدلهایی که ملاحظات اجتماعی و اقتصادی را در سطوح حوضه و شهرها برای مدیریت تجارب و افزایش بهرهوری سرمایهگذاری با هم ادغام میکند بسیار ضروری است. بهعنوان کشوری با هر دو موضوع مطرح، و همچنین تنش آبی بسیار متغیر، چالشهای پیشرو از رشد اقتصادی و جمعیت و تأثیرات تغییرات اقلیمی روبهافزایش است، مبادلات مهم میبایست براساس اولویت بخشهای داخلی و تخصیصها باشد. این تصمیمات پیامدهای عمدهای را برای بخشهای مربوطه به همراه دارد، همانند توسعه سیاستهایی که انگیزهها و سرمایهگذاریهای عمده در زیرساختها، مانند امکانات انتقال بین حوضهای، شیرینسازی و بازیافت آب را در پی دارد. مفاهیم و عدم برگشتپذیری این اقدامات، نیازمند حمایت از تصویب بخشهای آببرای حوضههای اصلی و همچنین شهرها، با منابع آب یکپارچه و ارزیابیهای اجتماعی و اقتصادی و مدلسازی است.
بهبود جمعآوری، پردازش و گزارش اطلاعات مربوط به راهنمای سیاستهای آب و سرمایهگذاری نیز در گذر از دوران اضطراری آب و دستیابی به امنیت آبی بسیار حائز اهمیت است. اطلاعات پایه، زمینه را برای تصمیمگیری صحیح و برنامهریزی و مدیریت آب فراهم میکند. این اطلاعات از منابع متعدد ازجمله مشاهدات طولانی مدت مداوم از متغیرهای هیدرولوژیکی، دانش بومی و مطالعات سفارش داده شده جمعآوری شده است. اطلاعات یک دارایی مشترک است که براساس هرگونه اصلاحات معتبر یا پروژه زیرساختی در بخش آب را پایه ریزی میکند. سیستمهای اطلاعاتی نیز یک عنصر حیاتی برای پیشبینی و پاسخ در زمان وقوع بلایای مربوط به آب، مانند سیل و خشکسالی هستند. برای اطلاعات مربوط به تصمیمگیری، باید نهادهای مناسب برای جمعآوری، سازماندهی و پردازش اطلاعات ایجاد شود.
پی نوشت:
گزارش بانک جهانی، ترجمه شهره صدری خانلو- صنوبر

تیتر خبرها
تیترهای روزنامه
-
چابکسازی دولت با واگذاری فعالیتهای اقتصادی به بخش خصوصی محقق میشود
-
قاطعیت و درایت دو رمز پیروزی مقاومت است
-
کلید توسعه پروژهها
-
تغییر پارادایم یا پارادایم تغییر
-
واگذاری فعالیتهای اقتصادی به بخش خصوصی نسخه شفابخش اقتصاد است
-
بخش خصوصی شریک حقیقی دولت
-
ضرورت بازنگری همهجانبه در مدیریت آب
-
بازگشت ترامپ به فرمول بایدن در اوکراین
-
سه ساعت با اهریمن کاغذی