رقابت و تضاد منافع روسیه و آمریکا در کابل و تأثیر بر منطقه

لزوم مهار بازی ناتو در افغانستان

مرتضی بنانژاد ؛کارشناس ارشد مطالعات آمریکا
  منافع اقتصادی، امنیتی و سیاسی روسیه در افغانستان به هم گره خورده‌اند. از نظر امنیت، مهار داعش، کنترل قاچاق مواد مخدر، و جلوگیری از بی‌ثباتی مرزی در آسیای مرکزی از اولویت‌های اصلی است. از منظر اقتصاد، دسترسی به بازار افغانستان برای صادرات محصولات انرژی و گندم، و احتمالاً سرمایه‌گذاری در بخش معادن و زیرساخت‌ها در آینده، جذابیت دارد. افغانستان می‌تواند یک مسیر ترانزیتی برای تجارت روسیه با آسیای جنوبی باشد. و از بعد سیاسی/ژئوپلیتیک، تقویت نفوذ در آسیای مرکزی، به چالش کشیدن نفوذ غرب در منطقه، و معرفی خود به عنوان یک قدرت جهانی که می‌تواند در خلاف جهت هنجارهای بین‌المللی مورد حمایت غرب حرکت کند، از اهداف اصلی مسکو است. این اقدام بخشی از سیاست خارجی عمل‌گرای "بی‌رحم" روسیه است که منافع ملی را بر اصول ایدئولوژیک و حقوق بشری ارجحیت می‌دهد.
 تقویت نقش امنیتی روسیه در افغانستان 
تأثیر حضور مسکو در افغانستان بر منطقه آسیای میانه و چین و منافع آمریکا قابل توجه است. در آسیای مرکزی، این اقدام به تقویت نقش امنیتی روسیه منجر می‌شود. کشورهای این منطقه (که بسیاری از آنها عضو CSTO هستند) به شدت نگران بی‌ثباتی افغانستان هستند. روسیه با تعامل با طالبان، خود را به عنوان "ضامن اصلی امنیت" در منطقه معرفی می‌کند و این امر به تقویت جایگاه و نفوذ مسکو در این کشورها کمک می‌کند. این ممکن است به افزایش وابستگی امنیتی کشورهای آسیای مرکزی به روسیه منجر شده و نفوذ آمریکا در این زمینه را کاهش دهد. در نتیجه، منافع آمریکا در آسیای مرکزی محدودتر می‌شود. آمریکا با ابزارهای دیپلماتیک و اقتصادی تلاش می‌کند نفوذ خود را حفظ کند، اما حضور نظامی و امنیتی مستقیم روسیه در افغانستان و ارتباط آن با آسیای مرکزی، یک مزیت راهبردی برای مسکو ایجاد می‌کند. در خصوص چین، این تحولات به همسویی امنیتی و اقتصادی با روسیه منجر شده است. چین نیز مانند روسیه، نگران امنیت مرزهای خود با افغانستان و فعالیت گروه‌های تروریستی است. خروج آمریکا و نفوذ روسیه، چین را ترغیب کرده تا روابط خود را با طالبان تقویت کند. پکن عمدتاً به دنبال منافع اقتصادی (دسترسی به منابع معدنی، مسیرهای ترانزیتی از طریق طرح "یک کمربند-یک جاده") است. این می‌تواند به رقابت اما همچنین به همکاری ضمنی بین روسیه و چین در افغانستان و آسیای مرکزی منجر شود. این همسویی همچنین به تقویت ائتلاف ضدغربی بین روسیه و چین کمک کرده و جایگاه این کشورها را در برابر آمریکا و اروپا در مسائل منطقه‌ای ارتقاء می‌دهد.
 متغیری به نام جنگ اوکراین 
ارتباط با جنگ اوکراین و رقابت مسکو با اروپا و آمریکا نیز آشکار است. تصمیم روسیه برای به رسمیت شناختن طالبان، قطعاً با جنگ اوکراین و رقابت گسترده‌تر مسکو با اروپا و آمریکا مرتبط است. این اقدام، پیامی روشن به غرب است که روسیه می‌تواند در خلاف جهت سیاست‌های آنها عمل کند و به دنبال ایجاد نظم جهانی چندقطبی است، جایی که ایالات متحده دیگر قدرت بی‌رقیب نیست. مسکو با این اقدام، بخشی از نفوذ دیپلماتیک و سیاسی خود را در آسیا و خاورمیانه، در مقابل فشارهای غرب بر سر اوکراین، تقویت می‌کند. همچنین، در شرایطی که غرب به دنبال منزوی کردن روسیه به دلیل جنگ اوکراین است، مسکو با تعامل با بازیگران جدید و حتی مناقشه‌برانگیز (مانند طالبان)، سعی در شکستن این انزوا و نشان دادن توانایی خود در ایجاد ائتلاف‌های جایگزین دارد. این اقدام به روسیه کمک می‌کند تا نشان دهد، علیرغم تحریم‌ها، همچنان یک بازیگر جهانی مؤثر است. در نهایت، حواس‌پرتی استراتژیک نیز مطرح است. اقداماتی از این دست می‌تواند بخشی از یک استراتژی گسترده‌تر روسیه برای ایجاد "جبهه‌های جدید" و منحرف کردن توجه آمریکا و متحدانش از جنگ اوکراین باشد.
 چشم‌انداز آینده و اقدامات  احتمالی آمریکا
روسیه در آینده در افغانستان چه می‌خواهد بکند؟ مسکو در آینده احتمالاً بر تقویت روابط امنیتی خود با طالبان متمرکز خواهد شد تا از گسترش تهدیدات تروریستی به آسیای مرکزی و مرزهای خود جلوگیری کند. این شامل همکاری‌های اطلاعاتی، ارائه کمک‌های فنی و احتمالاً نظامی محدود به طالبان برای مبارزه با داعش خواهد بود. روسیه همچنین به دنبال گسترش روابط اقتصادی با افغانستان، به ویژه در حوزه‌های انرژی و کشاورزی، برای بهره‌برداری از بازار و منابع این کشور است.از نظر سیاسی، مسکو سعی خواهد کرد تا نقش خود را به عنوان یک قدرت منطقه‌ای و بازیگر اصلی در افغانستان تثبیت کند و از این طریق نفوذ غرب را در منطقه به حداقل برساند. هدف نهایی روسیه، ایجاد یک افغانستان باثبات نسبی و همسو با منافع امنیتی و اقتصادی مسکو است تا از آن به عنوان یک منطقه حائل در برابر تهدیدات جنوب و یک نقطه اتکا در رقابت با قدرت‌های غربی استفاده کند.
 چالش های پیچیده راهبردی علیه آمریکا
 واشنگتن با چالش‌های پیچیده‌ای در افغانستان و آسیای مرکزی روبه رو است، اما می‌تواند از راهکارهای مختلفی برای حفظ و افزایش نفوذ خود استفاده کند. اولاً، تقویت روابط با پاکستان: آمریکا می‌تواند نقش پاکستان را، که سابقه طولانی در ارتباط با طالبان و نفوذ در افغانستان دارد، مجدداً تعریف کند. این می‌تواند شبیه به نقشی باشد که پاکستان پس از ۱۱ سپتامبر در مبارزه با تروریسم ایفا کرد. واشنگتن می‌تواند با ارائه کمک‌های امنیتی و اقتصادی به پاکستان، این کشور را به همکاری در مهار نفوذ روسیه در افغانستان، و مبارزه با گروه‌های تروریستی ترغیب کند. این شامل تبادل اطلاعات و حتی استفاده از قلمرو پاکستان برای عملیات‌های فراافق در صورت لزوم خواهد بود. دوماً، تقویت دیپلماسی منطقه‌ای با کشورهای آسیای مرکزی: آمریکا باید به طور فعالانه روابط خود را در چارچوب C5+1 ادامه دهد و گزینه‌های جایگزین اقتصادی و امنیتی را به این کشورها ارائه دهد تا وابستگی آنها به روسیه را کاهش دهد. این شامل سرمایه‌گذاری در پروژه‌های زیرساختی، توسعه‌ای و انرژی است که به استقلال و حاکمیت این کشورها کمک کند. سوماً، ادامه فشار حقوق بشری و مالی بر طالبان: در حالی که روسیه به دنبال مشروعیت بخشیدن به طالبان است، آمریکا می‌تواند فشار حقوق بشری و تحریم‌های مالی هدفمند را بر طالبان حفظ کند. این اقدام می‌تواند اهرم فشاری برای بهبود وضعیت حقوق بشر و فراگیری در دولت طالبان باشد و در عین حال، به تمایز رویکرد آمریکا از روسیه کمک کند.
لزوم مهار  بازی ناتو در افغانستان