«رسالت» گزارش میدهد
صادرات پنهان آب!
گروه اجتماعی
امروز بحران آب، به یکی از اصلیترین چالشهای کشور بدل شده است و به همین دلیل، مفهوم «آب مجازی» اهمیتی دوچندان یافته است. در شرایطی که منابع آب قابل برنامهریزی کشاورزی به سختی پاسخگوی نیازهای غذایی جمعیت است. ارائه و تدوین الگوی مطلوب مواد غذایی کمآببرتر با حفظ ارزشهای غذایی مورد نیاز جمعیت و متناسب با ظرفیت منابع آب کشور، میتواند ضرورت داشته باشد و مهمتر از همه اینکه بهجای استفاده از منابع محدود خود میتوان به واردات «آب مجازی» فکر کرد.
«آب مجازی» عبارت است از میزان آبی که برای تولید یک محصول به مصرف میرسد و پژوهشگران این عرصه معتقدند با در نظر گرفتن وضعیت آب، تنها با صرفهجویی در آب «مجازی» میتوان ذخایر موجود را مدیریت کرد. به تعبیر آنان، میزان مصرف را نمیتوان با کنتور اندازه گرفت زیرا آب مجازی بهصورت مستقیم در محصول نهایی قابل مشاهده نیست. به بیان دقیقتر، وقتی محصولی تولید و صادر میشود، میزان آبی که در فرآیند تولید آن به مصرف رسیده نیز به شکل پنهان و با قیمتی نازل از کشور خارج میشود. این برای کشوری همچون ایران که با بحران آب دست به گریبان است، بهمفهوم حراج منابع حیاتی و استراتژیک سرزمین است.
پسته از جمله این محصولات است که در تولید یک کیلوگرم آن بین ۴ تا ۵ هزار لیتر آب به مصرف میرسد. یا هر کیلو هندوانه که میزان آب مصرفی آن ۳۰۰ تا ۵۰۰ لیتر است. تولید محصولاتی همچون سیب، خربزه، گندم، برنج و خرما نیز سهم بسیاری در هدررفت آب مجازی دارند. و نکته تأسفبارتر اینکه عمده این محصولات نه در مناطق پرآب و معتدل، بلکه در استانهایی با نیاز آبی شدید و مناطق نیمه خشک تولید میشوند، ازجمله در استانهایی مانند کرمان، یزد، خوزستان، سیستان و بلوچستان، فارس و اصفهان که بهجای تطبیق الگوی کشت خود با منابع آبی محدود و سازگاری با اقلیم شکنندهشان، همچنان متکی بر سیاستگذاریهای نادرست و نبود برنامه اصلاح و بهره وری زراعت به کشت گسترده محصولات آببر ادامه میدهند. این یعنی به جای محافظت از منابع محدود آب، آن را به شکل پنهان در بستههای صادراتی، روانه بازارهای جهانی کرده و به این ترتیب کشور را تشنه و تشنهتر میکنند. و اما از دیگر مباحث نگرانکننده در این بخش فرونشست زمین است، در واقع محصولات کشاورزی در شرایطی صادر میشود که منابع آبی تجدید ناپذیر به شکل بیرویه به مصرف میرسد و صدها دشت کشور با بحران فرونشست مواجهاند. بهعنوان مثال، استان کرمان که یکی از قطبهای تولید پسته کشور است، با چالش جدی کاهش سطح آبخوانهای زیرزمینی روبهرو است و سالیان مدید است که برداشت آب از چاههای غیرمجاز، منجر به نابودی منابع آبی در برخی دشتها شده است. در یزد، خوزستان و سیستان نیز مشابه این وضعیت رخ داده است. براثر کاهش حجم آبخوانها و تخصیص آب جهت تولید محصولات آببر، ذخایر آبی کشور درآستانه نابودی قرار گرفته است. در سایه فقدان آمایش سرزمین، هر منطقهای بدون توجه به ظرفیت اکولوژیکی خود هر نوع محصولی را کشت میکند. بنابراین الگوی تولید و صادرات کالاهای کشاورزی با منطق اقلیمی مناطق مختلف کشور در تضاد آشکار است، حال اینکه باید در ساختار برنامهریزی کشور مسئله پایداری اکولوژیک و تابآوری سرزمین را در اولویت قرار داد. از همه مهمتر توجه به معیشت کشاورزان است، آن هم در شرایطی که صدها هزار خانوار کشاورز برای تأمین معیشت خود به الگوی ناپایدار تولید وابستگی دارند. از این رو بدون حمایت دولت و اقدامات کارشناسی در جهت تعریف مشاغل جایگزین و یا تدوین الگوی کشت مناسب برای هر منطقه، مقوله اصلاح ساختار کشاورزی و مدیریت مصرف آب غیرممکن است و سبب بروز نارضایتی خواهد بود.
مسیر غلطِ صادرات پنهان آب
مطابق اظهارات فاطمه پاسبان، کارشناس حوزه کشاورزی «باید برای هر منطقه از کشور، یک الگوی کشت علمی و متناسب با شرایط اقلیمی و منابع موجود تدوین کرد. این الگو میتواند مشخص کند که کدام محصولات برای تولید در یک منطقه مناسب هستند. برای مثال، باید میزان آب مورد نیاز برای هر محصول، توجیه اقتصادی آن و حتی اثرات زیستمحیطی آن کاملا بررسی شود. در واقع، الگوی کشت یک ابزار کلیدی است که میتواند هم بهرهوری کشاورزی را افزایش دهد، هم منابع آب و خاک را حفظ کند. علاوه بر این، کشاورزی باید در زنجیرهای تولید شود که نهتنها غذا را برای مردم تأمین کند، بلکه بتواند برای صادرات نیز پتانسیلهایی معقول ایجاد کند.»
اما معمولا «ارزش راهبردی آب» در تولید و صادرات محصولات کشاورزی مورد توجه قرار نمیگیرد. میلیونها مترمکعب آب در قالب تولید محصولات آببر به بهایی ارزان از کشور خارج و به تاراج میرود. به عبارت بهتر مسئولان ما به جای صادرات محصولات کشاورزی، آب را به قیمتی نازل و صرفا برای کسب ارزآوری کوتاهمدت، بدون در نظر گرفتن ملاحظات و خسارات محیطزیستی به سایر کشورها صادر میکنند و نکته عجیبتر آنکه هیچگاه زیان صادرات اینگونه محصولات در حوزه امنیت محیطزیست و منابع حیاتی محاسبه نمیشود! آن هم در کشوری که به تعبیر روزبه اسکندری، کارشناس محیط زیست، «به شدت از تغییرات اقلیمی تأثیر گرفته است. میزان بارندگی سالانه در ایران، حدودا یکسوم میانگین جهانی است و تجدید منابع آبیاش سالها زمان میبرد؛ اگر اصلا ممکن باشد. کشوری که آب ندارد، نمیتواند امنیت غذایی، معیشتی یا اکولوژیکی پایداری داشته باشد. از اینرو، ادامه این مسیر نهتنها به سودش نیست، بلکه نوعی خودویرانگری با بستهبندی تجاری است، صدور تشنگی به بیرون مرزها و باقیماندن فرسودگی در درون آن!»
اگرچه در سالهای اخیر مقامات رسمی دست از مقاومت در مقابل پذیرش بحران آب برداشته و حتی خود به یکی از مروجان این گفتمان بدل شدهاند، اما همچنان از کشاورزی آببر و ناکارآمد گذر نکرده و برای تحقق کشاورزی سازگار با اقلیم، گام مؤثری برنداشتهاند؛ هنوز هم صادرات کمبازده و پرمصرف به جای محصولات با ارزش افزوده بالا در میان مسئولان ذیربط پرطرفدار است و حامیان سرسختی دارد!
به باور پژوهشگران این عرصه باید به منظور حفاظت از منابع حیاتی از اتخاذ سیاستهای محلی پرهیز و بهسوی حکمرانی منسجم و یکدست و البته فراگیر حرکت کرد. این اقدامات، ضرورتی غیرقابل انکار برای محافظت از سرمایههای طبیعی و جلوگیری از تشدید بحران آب است.
لزوم جبران کمبودهای آبی با واردات آب به صورت پنهان
مریم ابراهیمی، فعال محیط زیست در این زمینه میگوید: «بسیاری از کشورهای در خطر خشکسالی در خاورمیانه، کمبودهای آبی خود را با واردات آب به صورت پنهان جبران کردهاند. این کار از طریق واردات محصولات کشاورزی نیازمند آب یا انتقال آب صورت گرفته است، اما کشور ما در سالهای اخیر با وجود خشکسالی، ضمن نادیده گرفتن ارزش اقتصادی محصولاتی که برای صادرات انتخاب میشوند، منابع آبی خود را به صورت چشمگیری هدر داده است و یکی از مهمترین این موارد، صادرات هندوانه، گوجه و خیار به کشورهای همسایه است. با صادرات محصولات کشاورزی حاوی آب، در واقع آب تجدیدناپذیر کشور را با قیمتی بسیار ارزان به فروش میرسانیم.»
ابراهیمی در ادامه عنوان میکند: «ایران برای سالهای متمادی از ذخایر آبی تجدیدناپذیر خود در تولید محصولات صادارتی استفاده کرده و ذخایر ملی بازگشتناپذیر را به فروش رسانده است. حال اینکه برای تولید هر کیلوگرم هندوانه در کشور ۲۸۶ تا ۴۰۰ لیتر آب مصرف میشود. در واقع با صادرات هر کیلو هندوانه حدود ۵۰۰ لیتر آب از کشور خارج میشود و باید دید آیا این میزان خروج آب از کشوری که همواره با خشکسالی دست و پنجه نرم میکند صرفه اقتصادی دارد یا خیر؟ در مجموع میتوان ادعا کرد که در بحث خشکسالی، ایران بیشترین آسیب را نه از الگوی مصرف آب شرب شهروندان که از مدیریت مصرف آب دیده است.»
این فعال محیط زیست بیان میکند: «از کیپ تاون در آفریقا تا فلینت میشیگان و از روستاهای زیر صحرای آفریقا تا کلان شهرهای آسیا و به ویژه در خاورمیانه، بحران آب وجود دارد. مردم سراسر دنیا و به خصوص مناطقی که از تنش آبی در رنجند، تلاش میکنند تا به کمیت و کیفیت خوب آب موردنیاز برای آشامیدن، پختوپز، استحمام، شستن دست و تولید مواد غذایی دسترسی یابند و در این راستا به جای صادرات آب مجازی، منابع آب خود را به سه دسته آبی و سبز و خاکستری تقسیم کردهاند. «آب سبز»، بارشهای آسمانی است که در خاک نفوذ کرده و توسط گیاهان جذب و تبخیر میشود، امری که سازگارترین روش با محیط زیست و برای تولید محصولات کشاورزی دارای اهمیت است. «آب آبی»، آبهای سطحی و زیرزمینی است که به رودها و دریاچهها باز نمیگردد، برای تولید و آبیاری مزارع به کار میرود و ذخایر آن در سطح جهان محدود است. «آب خاکستری» نیز آبی است که در روند تولید، مانند استفاده از کودهای شیمیایی و آفتکشها در کشاورزی و به شیوههای دیگر در صنعت آلوده میشود.»
ابراهیمی خاطرنشان میکند: «در ادبیات حوزه اقتصاد آب، شاخص و معیاری وجود دارد که میگوید که از یک واحد آب مجازی موجود در محصولات کشاورزی و صنعتی صادرشده توسط یک کشور چند درصد آن از منابع آب (عمدتا آب زیرزمینی) آمده است. برای برخی کشورها این عدد نزدیک صفر است.
یعنی تقریبا تمام صادرات آب مجازیشان از طریق آب سبز است و در نتیجه هیچ فشاری به منابع آب زیرزمینیشان وارد نمیشود. در مقابل برای برخی کشورها این عدد نزدیک یک است. یعنی احتمالا بخش مهمی از آب مجازی صادراتیشان از منابع زیرزمینی آمده است (البته بخشی هم میتواند از آب سطحی باشد) و این ممکن است علامت مهمی برای استفاده تهاجمی و ناپایدار از منابع آب باشد.»
آب تنها یک منبع تولید نیست، بلکه سرمایهای ژئواستراتژیک است
روزبه اسکندری، فعال محیط زیست در مطلبی عنوان کرده است: در بسیاری از کشورهای پیشرو در مدیریت منابع، مفهوم «تراز آب مجازی» بهعنوان یکی از پایههای سیاستگذاری تجارت کشاورزی مورد استفاده قرار میگیرد. در این الگو، صادرات به محصولاتی محدود میشود که یا در مناطق پرآب تولید میشوند، یا با بهرهوری بالای آبی (آب مصرفشده بهازای هر واحد ارزش اقتصادی) همراهاند.
این کشورها با دقت محاسبه میکنند که چه مقدار آب نهان در قالب هر محصول از سرزمینشان خارج میشود، و بر همین اساس، نظام تعرفهگذاری، مشوقهای صادراتی و الگوی تولید ملی را طراحی میکنند.» این فعال محیط زیست معتقد است: «در عصر بحرانهای اقلیمی و منابع محدود، آب تنها یک منبع تولید نیست، بلکه سرمایهای ژئواستراتژیک است که هرگونه بهرهبرداری نادرست از آن، هزینههای گزافی در سطح کلان ملی به جا خواهد گذاشت.لذا این درک راهبردی باید در سطح سیاستگذاری نهادینه شود. نبود نظام آمایش سرزمین -که مشخص کند هر منطقه بر اساس ظرفیت اکولوژیکی خود چه نوع الگوی کشاورزی را باید دنبال کند- در کنار نبود قیمتگذاری واقعی برای منابع آب و خاک و یارانههای سنگین و ناکارآمد برای انرژی و آب در بخش کشاورزی، موجب شده است که الگوی تولید و صادرات نهتنها با منطق اقلیمی و علمی، بلکه حتی با عقلانیت در صرفه اقتصادی نیز در تضاد باشد.
در چنین ساختاری، کشاورزی بیش از آنکه به یک بخش تولیدی کارآمد تبدیل شود، به منبعی برای هدررفت منابع طبیعی، اتلاف سرمایه ملی، و گسترش بحرانهای اکولوژیکی بدل شده است. مسیری که باید اصلاح شود.»
امروز بحران آب، به یکی از اصلیترین چالشهای کشور بدل شده است و به همین دلیل، مفهوم «آب مجازی» اهمیتی دوچندان یافته است. در شرایطی که منابع آب قابل برنامهریزی کشاورزی به سختی پاسخگوی نیازهای غذایی جمعیت است. ارائه و تدوین الگوی مطلوب مواد غذایی کمآببرتر با حفظ ارزشهای غذایی مورد نیاز جمعیت و متناسب با ظرفیت منابع آب کشور، میتواند ضرورت داشته باشد و مهمتر از همه اینکه بهجای استفاده از منابع محدود خود میتوان به واردات «آب مجازی» فکر کرد.
«آب مجازی» عبارت است از میزان آبی که برای تولید یک محصول به مصرف میرسد و پژوهشگران این عرصه معتقدند با در نظر گرفتن وضعیت آب، تنها با صرفهجویی در آب «مجازی» میتوان ذخایر موجود را مدیریت کرد. به تعبیر آنان، میزان مصرف را نمیتوان با کنتور اندازه گرفت زیرا آب مجازی بهصورت مستقیم در محصول نهایی قابل مشاهده نیست. به بیان دقیقتر، وقتی محصولی تولید و صادر میشود، میزان آبی که در فرآیند تولید آن به مصرف رسیده نیز به شکل پنهان و با قیمتی نازل از کشور خارج میشود. این برای کشوری همچون ایران که با بحران آب دست به گریبان است، بهمفهوم حراج منابع حیاتی و استراتژیک سرزمین است.
پسته از جمله این محصولات است که در تولید یک کیلوگرم آن بین ۴ تا ۵ هزار لیتر آب به مصرف میرسد. یا هر کیلو هندوانه که میزان آب مصرفی آن ۳۰۰ تا ۵۰۰ لیتر است. تولید محصولاتی همچون سیب، خربزه، گندم، برنج و خرما نیز سهم بسیاری در هدررفت آب مجازی دارند. و نکته تأسفبارتر اینکه عمده این محصولات نه در مناطق پرآب و معتدل، بلکه در استانهایی با نیاز آبی شدید و مناطق نیمه خشک تولید میشوند، ازجمله در استانهایی مانند کرمان، یزد، خوزستان، سیستان و بلوچستان، فارس و اصفهان که بهجای تطبیق الگوی کشت خود با منابع آبی محدود و سازگاری با اقلیم شکنندهشان، همچنان متکی بر سیاستگذاریهای نادرست و نبود برنامه اصلاح و بهره وری زراعت به کشت گسترده محصولات آببر ادامه میدهند. این یعنی به جای محافظت از منابع محدود آب، آن را به شکل پنهان در بستههای صادراتی، روانه بازارهای جهانی کرده و به این ترتیب کشور را تشنه و تشنهتر میکنند. و اما از دیگر مباحث نگرانکننده در این بخش فرونشست زمین است، در واقع محصولات کشاورزی در شرایطی صادر میشود که منابع آبی تجدید ناپذیر به شکل بیرویه به مصرف میرسد و صدها دشت کشور با بحران فرونشست مواجهاند. بهعنوان مثال، استان کرمان که یکی از قطبهای تولید پسته کشور است، با چالش جدی کاهش سطح آبخوانهای زیرزمینی روبهرو است و سالیان مدید است که برداشت آب از چاههای غیرمجاز، منجر به نابودی منابع آبی در برخی دشتها شده است. در یزد، خوزستان و سیستان نیز مشابه این وضعیت رخ داده است. براثر کاهش حجم آبخوانها و تخصیص آب جهت تولید محصولات آببر، ذخایر آبی کشور درآستانه نابودی قرار گرفته است. در سایه فقدان آمایش سرزمین، هر منطقهای بدون توجه به ظرفیت اکولوژیکی خود هر نوع محصولی را کشت میکند. بنابراین الگوی تولید و صادرات کالاهای کشاورزی با منطق اقلیمی مناطق مختلف کشور در تضاد آشکار است، حال اینکه باید در ساختار برنامهریزی کشور مسئله پایداری اکولوژیک و تابآوری سرزمین را در اولویت قرار داد. از همه مهمتر توجه به معیشت کشاورزان است، آن هم در شرایطی که صدها هزار خانوار کشاورز برای تأمین معیشت خود به الگوی ناپایدار تولید وابستگی دارند. از این رو بدون حمایت دولت و اقدامات کارشناسی در جهت تعریف مشاغل جایگزین و یا تدوین الگوی کشت مناسب برای هر منطقه، مقوله اصلاح ساختار کشاورزی و مدیریت مصرف آب غیرممکن است و سبب بروز نارضایتی خواهد بود.
مسیر غلطِ صادرات پنهان آب
مطابق اظهارات فاطمه پاسبان، کارشناس حوزه کشاورزی «باید برای هر منطقه از کشور، یک الگوی کشت علمی و متناسب با شرایط اقلیمی و منابع موجود تدوین کرد. این الگو میتواند مشخص کند که کدام محصولات برای تولید در یک منطقه مناسب هستند. برای مثال، باید میزان آب مورد نیاز برای هر محصول، توجیه اقتصادی آن و حتی اثرات زیستمحیطی آن کاملا بررسی شود. در واقع، الگوی کشت یک ابزار کلیدی است که میتواند هم بهرهوری کشاورزی را افزایش دهد، هم منابع آب و خاک را حفظ کند. علاوه بر این، کشاورزی باید در زنجیرهای تولید شود که نهتنها غذا را برای مردم تأمین کند، بلکه بتواند برای صادرات نیز پتانسیلهایی معقول ایجاد کند.»
اما معمولا «ارزش راهبردی آب» در تولید و صادرات محصولات کشاورزی مورد توجه قرار نمیگیرد. میلیونها مترمکعب آب در قالب تولید محصولات آببر به بهایی ارزان از کشور خارج و به تاراج میرود. به عبارت بهتر مسئولان ما به جای صادرات محصولات کشاورزی، آب را به قیمتی نازل و صرفا برای کسب ارزآوری کوتاهمدت، بدون در نظر گرفتن ملاحظات و خسارات محیطزیستی به سایر کشورها صادر میکنند و نکته عجیبتر آنکه هیچگاه زیان صادرات اینگونه محصولات در حوزه امنیت محیطزیست و منابع حیاتی محاسبه نمیشود! آن هم در کشوری که به تعبیر روزبه اسکندری، کارشناس محیط زیست، «به شدت از تغییرات اقلیمی تأثیر گرفته است. میزان بارندگی سالانه در ایران، حدودا یکسوم میانگین جهانی است و تجدید منابع آبیاش سالها زمان میبرد؛ اگر اصلا ممکن باشد. کشوری که آب ندارد، نمیتواند امنیت غذایی، معیشتی یا اکولوژیکی پایداری داشته باشد. از اینرو، ادامه این مسیر نهتنها به سودش نیست، بلکه نوعی خودویرانگری با بستهبندی تجاری است، صدور تشنگی به بیرون مرزها و باقیماندن فرسودگی در درون آن!»
اگرچه در سالهای اخیر مقامات رسمی دست از مقاومت در مقابل پذیرش بحران آب برداشته و حتی خود به یکی از مروجان این گفتمان بدل شدهاند، اما همچنان از کشاورزی آببر و ناکارآمد گذر نکرده و برای تحقق کشاورزی سازگار با اقلیم، گام مؤثری برنداشتهاند؛ هنوز هم صادرات کمبازده و پرمصرف به جای محصولات با ارزش افزوده بالا در میان مسئولان ذیربط پرطرفدار است و حامیان سرسختی دارد!
به باور پژوهشگران این عرصه باید به منظور حفاظت از منابع حیاتی از اتخاذ سیاستهای محلی پرهیز و بهسوی حکمرانی منسجم و یکدست و البته فراگیر حرکت کرد. این اقدامات، ضرورتی غیرقابل انکار برای محافظت از سرمایههای طبیعی و جلوگیری از تشدید بحران آب است.
لزوم جبران کمبودهای آبی با واردات آب به صورت پنهان
مریم ابراهیمی، فعال محیط زیست در این زمینه میگوید: «بسیاری از کشورهای در خطر خشکسالی در خاورمیانه، کمبودهای آبی خود را با واردات آب به صورت پنهان جبران کردهاند. این کار از طریق واردات محصولات کشاورزی نیازمند آب یا انتقال آب صورت گرفته است، اما کشور ما در سالهای اخیر با وجود خشکسالی، ضمن نادیده گرفتن ارزش اقتصادی محصولاتی که برای صادرات انتخاب میشوند، منابع آبی خود را به صورت چشمگیری هدر داده است و یکی از مهمترین این موارد، صادرات هندوانه، گوجه و خیار به کشورهای همسایه است. با صادرات محصولات کشاورزی حاوی آب، در واقع آب تجدیدناپذیر کشور را با قیمتی بسیار ارزان به فروش میرسانیم.»
ابراهیمی در ادامه عنوان میکند: «ایران برای سالهای متمادی از ذخایر آبی تجدیدناپذیر خود در تولید محصولات صادارتی استفاده کرده و ذخایر ملی بازگشتناپذیر را به فروش رسانده است. حال اینکه برای تولید هر کیلوگرم هندوانه در کشور ۲۸۶ تا ۴۰۰ لیتر آب مصرف میشود. در واقع با صادرات هر کیلو هندوانه حدود ۵۰۰ لیتر آب از کشور خارج میشود و باید دید آیا این میزان خروج آب از کشوری که همواره با خشکسالی دست و پنجه نرم میکند صرفه اقتصادی دارد یا خیر؟ در مجموع میتوان ادعا کرد که در بحث خشکسالی، ایران بیشترین آسیب را نه از الگوی مصرف آب شرب شهروندان که از مدیریت مصرف آب دیده است.»
این فعال محیط زیست بیان میکند: «از کیپ تاون در آفریقا تا فلینت میشیگان و از روستاهای زیر صحرای آفریقا تا کلان شهرهای آسیا و به ویژه در خاورمیانه، بحران آب وجود دارد. مردم سراسر دنیا و به خصوص مناطقی که از تنش آبی در رنجند، تلاش میکنند تا به کمیت و کیفیت خوب آب موردنیاز برای آشامیدن، پختوپز، استحمام، شستن دست و تولید مواد غذایی دسترسی یابند و در این راستا به جای صادرات آب مجازی، منابع آب خود را به سه دسته آبی و سبز و خاکستری تقسیم کردهاند. «آب سبز»، بارشهای آسمانی است که در خاک نفوذ کرده و توسط گیاهان جذب و تبخیر میشود، امری که سازگارترین روش با محیط زیست و برای تولید محصولات کشاورزی دارای اهمیت است. «آب آبی»، آبهای سطحی و زیرزمینی است که به رودها و دریاچهها باز نمیگردد، برای تولید و آبیاری مزارع به کار میرود و ذخایر آن در سطح جهان محدود است. «آب خاکستری» نیز آبی است که در روند تولید، مانند استفاده از کودهای شیمیایی و آفتکشها در کشاورزی و به شیوههای دیگر در صنعت آلوده میشود.»
ابراهیمی خاطرنشان میکند: «در ادبیات حوزه اقتصاد آب، شاخص و معیاری وجود دارد که میگوید که از یک واحد آب مجازی موجود در محصولات کشاورزی و صنعتی صادرشده توسط یک کشور چند درصد آن از منابع آب (عمدتا آب زیرزمینی) آمده است. برای برخی کشورها این عدد نزدیک صفر است.
یعنی تقریبا تمام صادرات آب مجازیشان از طریق آب سبز است و در نتیجه هیچ فشاری به منابع آب زیرزمینیشان وارد نمیشود. در مقابل برای برخی کشورها این عدد نزدیک یک است. یعنی احتمالا بخش مهمی از آب مجازی صادراتیشان از منابع زیرزمینی آمده است (البته بخشی هم میتواند از آب سطحی باشد) و این ممکن است علامت مهمی برای استفاده تهاجمی و ناپایدار از منابع آب باشد.»
آب تنها یک منبع تولید نیست، بلکه سرمایهای ژئواستراتژیک است
روزبه اسکندری، فعال محیط زیست در مطلبی عنوان کرده است: در بسیاری از کشورهای پیشرو در مدیریت منابع، مفهوم «تراز آب مجازی» بهعنوان یکی از پایههای سیاستگذاری تجارت کشاورزی مورد استفاده قرار میگیرد. در این الگو، صادرات به محصولاتی محدود میشود که یا در مناطق پرآب تولید میشوند، یا با بهرهوری بالای آبی (آب مصرفشده بهازای هر واحد ارزش اقتصادی) همراهاند.
این کشورها با دقت محاسبه میکنند که چه مقدار آب نهان در قالب هر محصول از سرزمینشان خارج میشود، و بر همین اساس، نظام تعرفهگذاری، مشوقهای صادراتی و الگوی تولید ملی را طراحی میکنند.» این فعال محیط زیست معتقد است: «در عصر بحرانهای اقلیمی و منابع محدود، آب تنها یک منبع تولید نیست، بلکه سرمایهای ژئواستراتژیک است که هرگونه بهرهبرداری نادرست از آن، هزینههای گزافی در سطح کلان ملی به جا خواهد گذاشت.لذا این درک راهبردی باید در سطح سیاستگذاری نهادینه شود. نبود نظام آمایش سرزمین -که مشخص کند هر منطقه بر اساس ظرفیت اکولوژیکی خود چه نوع الگوی کشاورزی را باید دنبال کند- در کنار نبود قیمتگذاری واقعی برای منابع آب و خاک و یارانههای سنگین و ناکارآمد برای انرژی و آب در بخش کشاورزی، موجب شده است که الگوی تولید و صادرات نهتنها با منطق اقلیمی و علمی، بلکه حتی با عقلانیت در صرفه اقتصادی نیز در تضاد باشد.
در چنین ساختاری، کشاورزی بیش از آنکه به یک بخش تولیدی کارآمد تبدیل شود، به منبعی برای هدررفت منابع طبیعی، اتلاف سرمایه ملی، و گسترش بحرانهای اکولوژیکی بدل شده است. مسیری که باید اصلاح شود.»
