ایستاده برای دین و دانش
رهبر معظّم انقلاب اسلامی، در مراسم چهلم شهدای جنگ تحمیلی اخیر، به نکتهای مهم و اساسی درباره رویکرد جمهوری اسلامی پرداختند و دو عنصر «دین» و «دانش» را تشکیلدهنده نظام دانستند و مسیر آینده را نیز بر اساس همین دو عنصر تبیین کردند:
«آنچه مهم است، این است که توجّه داشته باشیم که ایران اسلامی بر اساس «دین» و «دانش» بنا شده و به وجود آمده. در بنای جمهوری اسلامی دو عنصر «دین» و «دانش» عمدهترین عناصر تشکیلدهنده هستند؛ به همین دلیل هم، دین مردم و دانش جوانان ما، توانستهاند در بسیاری از میدانهای مختلف دشمن را وادار به عقبنشینی کنند. بعد از این هم همینجور خواهد بود. آنچه استکبار جهانی و در رأس آن، آمریکای جنایتکار با آن مخالف است، همین دین شما و دانش شما است؛ با دین شما مخالفند، با این ایمان گسترده مردم مخالفند، با این اتّحادِ در زیر سایه اسلام و قرآن مخالفند؛ و با دانش شما مخالفند. اینکه بعد از پیروزی انقلاب تا امروز، جمعیّت ایران دو برابر بشود لکن تعداد دانشجو شاید حدود10 برابر یا بیشتر بشود، اینها را میرنجاند؛ اینکه جمهوری اسلامی در عرصههای گوناگونِ علم و دانش ــ چه دانشهای انسانی، چه دانشهای فنّی، چه دانشهای دینی ــ بتواند سخن نو به میان بیاورد، اینها را ناراحت میکند؛ اینها با این مخالفند. آنچه به عنوان [قضیّه] هستهای و غنیسازی و حقوق بشر و امثال این چیزها میگویند بهانه است؛ اصل قضیّه آن است. و ملّت ایران به توفیق الهی دین خود را و دانش خود را رها نخواهد کرد. ما در راه تقویت ایمان دینیمان و در راه گسترش و عمق دانشهای متنوّع و گوناگون خودمان، قدمهای بلندی برخواهیم داشت. و به فضل الهی و به کوری دشمن خواهیم توانست ایران را به اوج ترقّی و اوج افتخار برسانیم؛ ملّت ایران این توانایی را دارد و انشاءالله به توفیق الهی این توانایی را اِعمال خواهد کرد و به نتیجه خواهد رساند.»
چرا «دین» و «دانش»؟
قبل از هر چیز باید دانست چرا این دو عنصر مهم و اساسی هستند. انقلاب اسلامی ایران، به رهبری حضرت امام خمینی (رحمة الله علیه)، بر اساس آموزههای اسلام ناب به پیروزی رسید. اگرچه برخی با انگیزههای متعدّد میکوشند «دین» را عاملی در کنار دیگر عوامل در براندازی رژیم طاغوت معرّفی کنند، امّا واقعیّت آن است که «دین» در اتّحاد تودههای مردم و دادن انگیزه به آنان در مقابل رژیم پهلوی، نقشی محوری و بنیادین داشت و روح انقلاب چیزی نبود جز ایمان دینی مردم ایران. این «دین» و «دینداری»، پس از پیروزی انقلاب نیز به نقشآفرینیِ محوریِ خود ادامه داد؛ از تعیین نوع حکومت گرفته تا اتّخاذ رویکردهای اساسی حکمرانی و اجتماعی کشور.
در دنیای امروز، به دلایل متعدّد تاریخی و فراتاریخی، «دین» و «دانش» دو مقوله مجزّا و در موارد بسیاری حتّی متضاد تعریف شدهاند؛ تعریفی تحریفی که آثار آن در ابعاد مختلف زندگی بشر امروز مشهود است. امّا اسلامی که موتور محرّک پیروزی انقلاب در ایران شد، رویکردی متفاوت نسبت به «دانش» دارد؛ در این جهانبینی، «دین» و «دانش» از یکدیگر جدا نیستند و دو بال برای یک پرندهاند. با پیروزی انقلاب و استقرار نظام جمهوری اسلامی، هرچه زمان گذشت، به صورت تجربی نیاز به «دانش» بیش از پیش احساس شد. در کشوری بزرگ و غنی که میخواهد به قلّههای پیشرفت برسد و خود را به عنوان الگویی به جهانیان معرّفی کند و به موازات آن با سِیلی از توطئهها و دشمنیها نیز روبهرو است، بیتوجّهی به عنصر «دانش» حتّی قابل تصوّر هم نیست. جنگ تحمیلی هشتساله یکی از بزنگاههای اساسی در حسّ نیاز به دانش و فنّاوری در کشور بود. در این دوره، مسئولان ارشد کشور و نخبگانی که دل در گرو امنیّت و عزّت کشور داشتند، از عمقِ جانِ خود دریافتند که برای داشتن ایرانی سربلند، نیازمند تلاشهای جدّی و مستمر در حوزه علم و فنّاوری هستیم.
مقتدای ایمانی
در مسیر «دین» و «دانش» در جمهوری اسلامی، نقش رهبری به عنوان زعیم دینی جامعه تعیینکننده و راهبردی است. حضرت آیتالله خامنهای، قبل از هر چیز و فارغ از جایگاه سیاسی خود، در طول زندگی و در کسوت یک روحانی و فرد متدیّن، به شکلی عملی مروّج ایمان و معنویّت بودهاند. نگاهی به مقاطع مختلف زندگی ایشان نشان میدهد که پایبندی عمیق ایشان به دین و اهتمامشان به عملی کردن آموزههای دینی و ایمانی، به طور طبیعی از ایشان شخصیّتی الگو برای اطرافیان ساخته است.
امّا فارغ از این حیطه شخصی، ایشان در جایگاه ولیّفقیه و رهبر جامعه نیز نقشی خاص و بینظیر در راهبری معنوی جامعه به صورت ایجابی داشته و در حوزه سلبی نیز مصداق بارز آن حدیث هستند که فقهای مؤمن را به حصارهای دُور شهرها تشبیه کرده و از آنها به عنوان دژهای اسلام یاد میکند.
خاکریزِ اوّلِ تهاجمِ اعتقادی به جامعه
ایشان از چند دهه پیش نسبت به تهاجم فرهنگی غرب که ایمان جامعه و بهخصوص نسل جوان را هدف گرفته بود، هشدار دادند و در برابر طرحها و برنامههایی همچون سند ۲۰۳۰ که در صدد تغییر نگرشهای اعتقادی نسلهای آتی هستند، ایستادگی کردهاند.
اساسا ولایت فقیه چیزی جز مسئولیّت اداره جامعه و حکومت با تکیه بر احکام اسلام نیست. نگاهی به مواضع رهبر انقلاب در طیّ حدود چهار دهه اخیر و تطبیق آن با عملکرد ایشان، نشان میدهد که حفظ و حراست عملی از اسلام ناب و دینداری جامعه برگی درخشان در این کارنامه پُربار است. اسلام ناب است که اجازه نمیدهد ایران در برابر استکبار تسلیم شود و یا در برابر جنایات رژیم صهیونیستی سکوت کند و سیاست بیاعتنایی را در پیش بگیرد.
هنر حکمرانی دینی
یکی از نکات برجسته و قابل تأمّل درباره نسبت ایشان با بحث دین و دینداری آن است که نگرش و شناخت رهبر انقلاب نسبت به دین، نگرشی عمیق و شناختی چندبُعدی و متناسب با شرایط امروز است. ایشان با معارف اسلامی و قرآنی صرفا در حوزههای علمیّه و منابر و جلسات دینی و مذهبی تعامل نداشتهاند، بلکه سعی کردهاند این معارف و آموزهها را در بالاترین سطوح حاکمیّتی و اجتماعی و بینالمللی به شکل واقعی و عملی به کار گیرند؛ موضوعی که حدّاقل از دو جنبه بسیار مهم است: نخست آنکه چنین رویّهای کاملا نو و جدید بوده و پیش از انقلاب اسلامی ایران، نمونهای در قرنهای اخیر نداشته است؛ و دوّم آنکه وضعیّت جوامع و کشورها و اوضاع بینالمللی در دوران معاصر، بسیار پیچیده است و حرکت بر اساس دین در چنین وضعیّت خاصّی، فهمی عمیق از دین و شرایط و درعینحال هنرمندیِ مدیریّتیِ خاصّی میطلبد.
پرچمدار علم
در کنار این حراست مجدّانه و مستمر از دین و دینداری مردم، بیاغراق میتوان و باید گفت که پیشرفتهای علمی امروز کشور تا حدّ زیادی مدیون تفکّر و تلاش رهبر انقلاب است. نگاهی به سیره ایشان نشان میدهد که دانشجویان، اساتید، پژوهشگران، نخبگان و تمام اقشار و کسانی که به نحوی با مبحث علم و فنّاوری ارتباط دارند، همواره مورد توجّه خاصّ ایشان بودهاند؛ توجّهی که نتیجه آن را در بسیاری از بخشهای علم و فنّاوری کشور میتوان دید.
طرح «جنبش نرمافزاری» در سال ۱۳۷۹ از سوی رهبر انقلاب که سرآغاز دورهای جدید از حرکت پُرشتاب علمی در کشور شد، یکی از نقاط عطف در این زمینه است. در ادامه، میتوان به موضوعات و محورهای مهمّی همچون هدفگذاری برای رسیدن ایران به مرجعیّت علمی در منطقه و جهان، مطالبه و زمینهسازی برای تدوین نقشه جامع علمی کشور، بسترسازی و مطالبه ارتباط و اتّصال واقعی و کاربردی میان صنعت و دانشگاه و حمایت از شرکتهای دانشبنیان اشاره کرد، که البتّه این موارد تنها چند محور و سرفصل کلّی از کارنامه رهبر انقلاب در این میدان است. اینکه در تهاجم اخیر رژیم صهیونیستی به کشورمان، در همان ابتدای حمله، جمعی از دانشمندان هستهای نیز در کنار فرماندهان ارشد نظامی هدف ترور قرار میگیرند، نشاندهنده این موضوع است که دشمن در مواجهه با پیشرفتهای علمی ایران چقدر عصبانی و مستأصل است که چارهای جز ترور و حذف فیزیکی این افراد، پیش روی خود نمیبیند! و بالاخره در نهایت باید گفت در کنار پاسداری از دین و پیشبرد علم و فنّاوری در کشور، مهمترین و اصلیترین هنر رهبر انقلاب در این زمینه تلفیق واقعی و عملی این دو عرصه است. برای ایشان «دین» و «دانش» دو مقوله مجزّا و متفاوت از یکدیگر نیستند. تلفیق این دو، ابتدا در وجود خود ایشان رخ داده و سپس در مواضع و اقدماتشان بُروز یافته است؛ مردی که در عین توجّه عملی به دین و معنویّت در بالاترین سطوح خود، اهل دانش نیز هست و مطالعات مستمر و گسترده ایشان در موضوعات مختلف، تنها یک جلوه از این خرد و دانش است.
«آنچه مهم است، این است که توجّه داشته باشیم که ایران اسلامی بر اساس «دین» و «دانش» بنا شده و به وجود آمده. در بنای جمهوری اسلامی دو عنصر «دین» و «دانش» عمدهترین عناصر تشکیلدهنده هستند؛ به همین دلیل هم، دین مردم و دانش جوانان ما، توانستهاند در بسیاری از میدانهای مختلف دشمن را وادار به عقبنشینی کنند. بعد از این هم همینجور خواهد بود. آنچه استکبار جهانی و در رأس آن، آمریکای جنایتکار با آن مخالف است، همین دین شما و دانش شما است؛ با دین شما مخالفند، با این ایمان گسترده مردم مخالفند، با این اتّحادِ در زیر سایه اسلام و قرآن مخالفند؛ و با دانش شما مخالفند. اینکه بعد از پیروزی انقلاب تا امروز، جمعیّت ایران دو برابر بشود لکن تعداد دانشجو شاید حدود10 برابر یا بیشتر بشود، اینها را میرنجاند؛ اینکه جمهوری اسلامی در عرصههای گوناگونِ علم و دانش ــ چه دانشهای انسانی، چه دانشهای فنّی، چه دانشهای دینی ــ بتواند سخن نو به میان بیاورد، اینها را ناراحت میکند؛ اینها با این مخالفند. آنچه به عنوان [قضیّه] هستهای و غنیسازی و حقوق بشر و امثال این چیزها میگویند بهانه است؛ اصل قضیّه آن است. و ملّت ایران به توفیق الهی دین خود را و دانش خود را رها نخواهد کرد. ما در راه تقویت ایمان دینیمان و در راه گسترش و عمق دانشهای متنوّع و گوناگون خودمان، قدمهای بلندی برخواهیم داشت. و به فضل الهی و به کوری دشمن خواهیم توانست ایران را به اوج ترقّی و اوج افتخار برسانیم؛ ملّت ایران این توانایی را دارد و انشاءالله به توفیق الهی این توانایی را اِعمال خواهد کرد و به نتیجه خواهد رساند.»
چرا «دین» و «دانش»؟
قبل از هر چیز باید دانست چرا این دو عنصر مهم و اساسی هستند. انقلاب اسلامی ایران، به رهبری حضرت امام خمینی (رحمة الله علیه)، بر اساس آموزههای اسلام ناب به پیروزی رسید. اگرچه برخی با انگیزههای متعدّد میکوشند «دین» را عاملی در کنار دیگر عوامل در براندازی رژیم طاغوت معرّفی کنند، امّا واقعیّت آن است که «دین» در اتّحاد تودههای مردم و دادن انگیزه به آنان در مقابل رژیم پهلوی، نقشی محوری و بنیادین داشت و روح انقلاب چیزی نبود جز ایمان دینی مردم ایران. این «دین» و «دینداری»، پس از پیروزی انقلاب نیز به نقشآفرینیِ محوریِ خود ادامه داد؛ از تعیین نوع حکومت گرفته تا اتّخاذ رویکردهای اساسی حکمرانی و اجتماعی کشور.
در دنیای امروز، به دلایل متعدّد تاریخی و فراتاریخی، «دین» و «دانش» دو مقوله مجزّا و در موارد بسیاری حتّی متضاد تعریف شدهاند؛ تعریفی تحریفی که آثار آن در ابعاد مختلف زندگی بشر امروز مشهود است. امّا اسلامی که موتور محرّک پیروزی انقلاب در ایران شد، رویکردی متفاوت نسبت به «دانش» دارد؛ در این جهانبینی، «دین» و «دانش» از یکدیگر جدا نیستند و دو بال برای یک پرندهاند. با پیروزی انقلاب و استقرار نظام جمهوری اسلامی، هرچه زمان گذشت، به صورت تجربی نیاز به «دانش» بیش از پیش احساس شد. در کشوری بزرگ و غنی که میخواهد به قلّههای پیشرفت برسد و خود را به عنوان الگویی به جهانیان معرّفی کند و به موازات آن با سِیلی از توطئهها و دشمنیها نیز روبهرو است، بیتوجّهی به عنصر «دانش» حتّی قابل تصوّر هم نیست. جنگ تحمیلی هشتساله یکی از بزنگاههای اساسی در حسّ نیاز به دانش و فنّاوری در کشور بود. در این دوره، مسئولان ارشد کشور و نخبگانی که دل در گرو امنیّت و عزّت کشور داشتند، از عمقِ جانِ خود دریافتند که برای داشتن ایرانی سربلند، نیازمند تلاشهای جدّی و مستمر در حوزه علم و فنّاوری هستیم.
مقتدای ایمانی
در مسیر «دین» و «دانش» در جمهوری اسلامی، نقش رهبری به عنوان زعیم دینی جامعه تعیینکننده و راهبردی است. حضرت آیتالله خامنهای، قبل از هر چیز و فارغ از جایگاه سیاسی خود، در طول زندگی و در کسوت یک روحانی و فرد متدیّن، به شکلی عملی مروّج ایمان و معنویّت بودهاند. نگاهی به مقاطع مختلف زندگی ایشان نشان میدهد که پایبندی عمیق ایشان به دین و اهتمامشان به عملی کردن آموزههای دینی و ایمانی، به طور طبیعی از ایشان شخصیّتی الگو برای اطرافیان ساخته است.
امّا فارغ از این حیطه شخصی، ایشان در جایگاه ولیّفقیه و رهبر جامعه نیز نقشی خاص و بینظیر در راهبری معنوی جامعه به صورت ایجابی داشته و در حوزه سلبی نیز مصداق بارز آن حدیث هستند که فقهای مؤمن را به حصارهای دُور شهرها تشبیه کرده و از آنها به عنوان دژهای اسلام یاد میکند.
خاکریزِ اوّلِ تهاجمِ اعتقادی به جامعه
ایشان از چند دهه پیش نسبت به تهاجم فرهنگی غرب که ایمان جامعه و بهخصوص نسل جوان را هدف گرفته بود، هشدار دادند و در برابر طرحها و برنامههایی همچون سند ۲۰۳۰ که در صدد تغییر نگرشهای اعتقادی نسلهای آتی هستند، ایستادگی کردهاند.
اساسا ولایت فقیه چیزی جز مسئولیّت اداره جامعه و حکومت با تکیه بر احکام اسلام نیست. نگاهی به مواضع رهبر انقلاب در طیّ حدود چهار دهه اخیر و تطبیق آن با عملکرد ایشان، نشان میدهد که حفظ و حراست عملی از اسلام ناب و دینداری جامعه برگی درخشان در این کارنامه پُربار است. اسلام ناب است که اجازه نمیدهد ایران در برابر استکبار تسلیم شود و یا در برابر جنایات رژیم صهیونیستی سکوت کند و سیاست بیاعتنایی را در پیش بگیرد.
هنر حکمرانی دینی
یکی از نکات برجسته و قابل تأمّل درباره نسبت ایشان با بحث دین و دینداری آن است که نگرش و شناخت رهبر انقلاب نسبت به دین، نگرشی عمیق و شناختی چندبُعدی و متناسب با شرایط امروز است. ایشان با معارف اسلامی و قرآنی صرفا در حوزههای علمیّه و منابر و جلسات دینی و مذهبی تعامل نداشتهاند، بلکه سعی کردهاند این معارف و آموزهها را در بالاترین سطوح حاکمیّتی و اجتماعی و بینالمللی به شکل واقعی و عملی به کار گیرند؛ موضوعی که حدّاقل از دو جنبه بسیار مهم است: نخست آنکه چنین رویّهای کاملا نو و جدید بوده و پیش از انقلاب اسلامی ایران، نمونهای در قرنهای اخیر نداشته است؛ و دوّم آنکه وضعیّت جوامع و کشورها و اوضاع بینالمللی در دوران معاصر، بسیار پیچیده است و حرکت بر اساس دین در چنین وضعیّت خاصّی، فهمی عمیق از دین و شرایط و درعینحال هنرمندیِ مدیریّتیِ خاصّی میطلبد.
پرچمدار علم
در کنار این حراست مجدّانه و مستمر از دین و دینداری مردم، بیاغراق میتوان و باید گفت که پیشرفتهای علمی امروز کشور تا حدّ زیادی مدیون تفکّر و تلاش رهبر انقلاب است. نگاهی به سیره ایشان نشان میدهد که دانشجویان، اساتید، پژوهشگران، نخبگان و تمام اقشار و کسانی که به نحوی با مبحث علم و فنّاوری ارتباط دارند، همواره مورد توجّه خاصّ ایشان بودهاند؛ توجّهی که نتیجه آن را در بسیاری از بخشهای علم و فنّاوری کشور میتوان دید.
طرح «جنبش نرمافزاری» در سال ۱۳۷۹ از سوی رهبر انقلاب که سرآغاز دورهای جدید از حرکت پُرشتاب علمی در کشور شد، یکی از نقاط عطف در این زمینه است. در ادامه، میتوان به موضوعات و محورهای مهمّی همچون هدفگذاری برای رسیدن ایران به مرجعیّت علمی در منطقه و جهان، مطالبه و زمینهسازی برای تدوین نقشه جامع علمی کشور، بسترسازی و مطالبه ارتباط و اتّصال واقعی و کاربردی میان صنعت و دانشگاه و حمایت از شرکتهای دانشبنیان اشاره کرد، که البتّه این موارد تنها چند محور و سرفصل کلّی از کارنامه رهبر انقلاب در این میدان است. اینکه در تهاجم اخیر رژیم صهیونیستی به کشورمان، در همان ابتدای حمله، جمعی از دانشمندان هستهای نیز در کنار فرماندهان ارشد نظامی هدف ترور قرار میگیرند، نشاندهنده این موضوع است که دشمن در مواجهه با پیشرفتهای علمی ایران چقدر عصبانی و مستأصل است که چارهای جز ترور و حذف فیزیکی این افراد، پیش روی خود نمیبیند! و بالاخره در نهایت باید گفت در کنار پاسداری از دین و پیشبرد علم و فنّاوری در کشور، مهمترین و اصلیترین هنر رهبر انقلاب در این زمینه تلفیق واقعی و عملی این دو عرصه است. برای ایشان «دین» و «دانش» دو مقوله مجزّا و متفاوت از یکدیگر نیستند. تلفیق این دو، ابتدا در وجود خود ایشان رخ داده و سپس در مواضع و اقدماتشان بُروز یافته است؛ مردی که در عین توجّه عملی به دین و معنویّت در بالاترین سطوح خود، اهل دانش نیز هست و مطالعات مستمر و گسترده ایشان در موضوعات مختلف، تنها یک جلوه از این خرد و دانش است.
