غیبت تا ظهور
محمد ناظمی اردکانی
امروز، ۱۳ شهریور، مصادف است با آغاز امامت حضرت ولیعصر (عجلالله تعالی فرجهالشریف).
روایات فراوانی درباره غیبت و شرایط ظهور آن حضرت نقل شده است. در میان همه ادیان الهی، قویترین و روشنترین روایتها درباره ظهور منجی، در اسلام و بهویژه مذهب تشیع یافت میشود. بسیاری از اندیشمندان شیعه درباره ابعاد فردی و اخلاقی ظهور سخن گفتهاند، اما کمتر به تحلیل ساختارهای جهانی و مناسبات بینالمللی پرداختهاند. حال آنکه تقریباً در همه روایات، از جهانی بودن حکومت آن حضرت سخن به میان آمده است؛ یعنی ظهور زمانی محقق میشود که جهان در سطحی کلان آماده پذیرش آن باشد.
انقلاب اسلامی ایران نمونهای کوچک اما الهامبخش از این حقیقت است. امام خمینی(ره) در تبعید و غربت به سر میبردند و تنها جمعی اندک با ایشان در ارتباط بودند. اما هنگامی که ظلم و فساد رژیم پهلوی مردم را به ستوه آورد، قیام شکل گرفت و امام، زمینه را آماده دیدند و با بازگشت به کشور، جمهوری اسلامی را بنیان نهادند. ظهور حضرت ولیعصر(عج) نیز چنین است، با این تفاوت که ماهیتی جهانی دارد و حکومتی برپا خواهد شد که سراسر عالم را دربر گیرد. امروز بخشهای بزرگی از جهان طعم تلخ ظلم را میچشند و اعتراضات گسترده مردمی در گوشهوکنار دنیا نشان میدهد که بشر از نظام موجود به ستوه آمده است. ظلم آشکاری که بر مردم فلسطین و غزه میرود، تنها نمونهای از این بیعدالتی جهانی است.
در بررسی وضعیت کنونی جهان، نخستین نقطه کانونی، ساختار سازمان ملل متحد است. این نهاد پس از جنگ جهانی دوم به ابتکار کشورهای پیروز تأسیس شد و امروز ۱۹۳ کشور عضو آن هستند. با این حال، شورای امنیت ــ بهویژه اعضای دائم آن شامل آمریکا، انگلیس، فرانسه، روسیه و چین ــ عملاً قدرت اصلی تصمیمگیری جهانی را در اختیار دارد و با حق وتو، مسیر بسیاری از تحولات را تعیین میکند. افزون بر این، سازمانهای وابسته به سازمان ملل مانند بانک جهانی، صندوق بینالمللی پول، یونسکو، سازمان بهداشت جهانی، سازمان تجارت جهانی و دهها نهاد دیگر، در تار و پود اقتصاد و سیاست جهانی نفوذ کردهاند. اما جهانبینی حاکم بر این ساختارها، غیر الهی و سلطهمحور است و نتیجه آن این شده که جهان هرگز حتی یک روز طعم واقعی عدالت، آرامش و امنیت را نچشد.
در این شرایط، پرسش مهم این است: چه باید کرد؟ تجربه نشان میدهد که کشورهای اسلامی، مستقل و غیرمتعهد میتوانند با ارادهای آگاهانه و متعهدانه در این ساختارها نفوذ کنند و نقشآفرین شوند. هر گام مؤثر در این مسیر، میتواند زمینهای برای اصلاح ساختار جهانی و نزدیکتر شدن به تحقق وعده ظهور باشد.
نمونهای از این تجربه، زمانی بود که ایران توانست پس از سالها تلاش، برای نخستینبار عضو شورای راهبری سازمان بینالمللی استاندارد شود؛ شورایی که نقشی مهم در تعیین ضوابط فنی و فناوری در جهان دارد. چنین موفقیتی نشان میدهد که حضور فعال کشورهای مستقل در این نهادها، هرچند بهظاهر محدود، میتواند سهم قدرتهای سلطهگر را کاهش دهد. اگر این الگو در سایر حوزهها نیز تکرار شود، گامی مؤثر در تغییر موازنه جهانی و زمینهسازی برای حکومت عدل جهانی خواهد بود. بیتردید، این حرکتها در کنار آگاهی و صبر ملتها، میتواند بخشی از مقدمه ظهور منجی موعود باشد، به حول و قوه الهی.
امروز، ۱۳ شهریور، مصادف است با آغاز امامت حضرت ولیعصر (عجلالله تعالی فرجهالشریف).
روایات فراوانی درباره غیبت و شرایط ظهور آن حضرت نقل شده است. در میان همه ادیان الهی، قویترین و روشنترین روایتها درباره ظهور منجی، در اسلام و بهویژه مذهب تشیع یافت میشود. بسیاری از اندیشمندان شیعه درباره ابعاد فردی و اخلاقی ظهور سخن گفتهاند، اما کمتر به تحلیل ساختارهای جهانی و مناسبات بینالمللی پرداختهاند. حال آنکه تقریباً در همه روایات، از جهانی بودن حکومت آن حضرت سخن به میان آمده است؛ یعنی ظهور زمانی محقق میشود که جهان در سطحی کلان آماده پذیرش آن باشد.
انقلاب اسلامی ایران نمونهای کوچک اما الهامبخش از این حقیقت است. امام خمینی(ره) در تبعید و غربت به سر میبردند و تنها جمعی اندک با ایشان در ارتباط بودند. اما هنگامی که ظلم و فساد رژیم پهلوی مردم را به ستوه آورد، قیام شکل گرفت و امام، زمینه را آماده دیدند و با بازگشت به کشور، جمهوری اسلامی را بنیان نهادند. ظهور حضرت ولیعصر(عج) نیز چنین است، با این تفاوت که ماهیتی جهانی دارد و حکومتی برپا خواهد شد که سراسر عالم را دربر گیرد. امروز بخشهای بزرگی از جهان طعم تلخ ظلم را میچشند و اعتراضات گسترده مردمی در گوشهوکنار دنیا نشان میدهد که بشر از نظام موجود به ستوه آمده است. ظلم آشکاری که بر مردم فلسطین و غزه میرود، تنها نمونهای از این بیعدالتی جهانی است.
در بررسی وضعیت کنونی جهان، نخستین نقطه کانونی، ساختار سازمان ملل متحد است. این نهاد پس از جنگ جهانی دوم به ابتکار کشورهای پیروز تأسیس شد و امروز ۱۹۳ کشور عضو آن هستند. با این حال، شورای امنیت ــ بهویژه اعضای دائم آن شامل آمریکا، انگلیس، فرانسه، روسیه و چین ــ عملاً قدرت اصلی تصمیمگیری جهانی را در اختیار دارد و با حق وتو، مسیر بسیاری از تحولات را تعیین میکند. افزون بر این، سازمانهای وابسته به سازمان ملل مانند بانک جهانی، صندوق بینالمللی پول، یونسکو، سازمان بهداشت جهانی، سازمان تجارت جهانی و دهها نهاد دیگر، در تار و پود اقتصاد و سیاست جهانی نفوذ کردهاند. اما جهانبینی حاکم بر این ساختارها، غیر الهی و سلطهمحور است و نتیجه آن این شده که جهان هرگز حتی یک روز طعم واقعی عدالت، آرامش و امنیت را نچشد.
در این شرایط، پرسش مهم این است: چه باید کرد؟ تجربه نشان میدهد که کشورهای اسلامی، مستقل و غیرمتعهد میتوانند با ارادهای آگاهانه و متعهدانه در این ساختارها نفوذ کنند و نقشآفرین شوند. هر گام مؤثر در این مسیر، میتواند زمینهای برای اصلاح ساختار جهانی و نزدیکتر شدن به تحقق وعده ظهور باشد.
نمونهای از این تجربه، زمانی بود که ایران توانست پس از سالها تلاش، برای نخستینبار عضو شورای راهبری سازمان بینالمللی استاندارد شود؛ شورایی که نقشی مهم در تعیین ضوابط فنی و فناوری در جهان دارد. چنین موفقیتی نشان میدهد که حضور فعال کشورهای مستقل در این نهادها، هرچند بهظاهر محدود، میتواند سهم قدرتهای سلطهگر را کاهش دهد. اگر این الگو در سایر حوزهها نیز تکرار شود، گامی مؤثر در تغییر موازنه جهانی و زمینهسازی برای حکومت عدل جهانی خواهد بود. بیتردید، این حرکتها در کنار آگاهی و صبر ملتها، میتواند بخشی از مقدمه ظهور منجی موعود باشد، به حول و قوه الهی.
