کارشناسان از ضرورت تدوین راهکارهایی برای مدیریت پیامدهای سالمندی می‌گویند

سالمندان را از قلم نیندازیم

آمار سالمندان به دوازده درصد از مجموع کل جمعیت رسیده و این به معنای آن است که ایران در آستانه یک بحران جمعیتی تمام عیار قرار دارد که علاوه بر مسائل اقتصادی، با چالش‌های اجتماعی و بهداشتی پیچیده‌ای روبه رو خواهد شد. صرف نظر از تامین منابع مالی برای خدمات درمانی و رفاهی سالمندان، سیاست‌گذاری‌های مناسب باهدف مدیریت سالمندی در این گروه سنی ضروری است. در غیر این صورت، چالش‌های گسترده‌ای کشور را تهدید کرده و می‌تواند آثار منفی عمیقی بر جامعه و اقتصاد تحمیل کند.
از این رو، کارشناسان ضمن لزوم پیگیری سیاست‌های افزایش نرخ فرزندآوری، بر ضرورت تدوین راهکارهایی به‌منظور مدیریت پیامدهای سالمندی تاکید دارند، چراکه حتی با در نظر گرفتن نرخ مهاجرت و آمار مرگ‌ومیر، تامین منابع مالی برای خدمات درمانی و اجتماعی جمعیت عظیم سالمندان، چالش‌های جدی‌ای به همراه خواهد داشت. 
کاظم فروتن، دبیر ستاد ملی جمعیت، در این زمینه هشدار داده که ایران در دهه‌های آینده به پیرترین کشور جهان تبدیل خواهد شد. این پدیده به‌ویژه در صورتی‌ که برای افزایش منابع مالی و خدمات درمانی برای سالمندان اقدام‌های لازم صورت نگیرد، می‌تواند به بحران‌های اجتماعی و اقتصادی گسترده‌ای منجر شود.
فروتن همچنین تاکید کرده که نیاز سالمندان به خدمات درمانی در آینده حداقل چهار برابر بیشتر از سایر گروه‌ها خواهد بود و این امر چالش‌های بزرگی برای تامین هزینه‌های درمانی سالمندان ایجاد می‌کند.
این موضوع از چنان اهمیتی برخوردار است که همایون معمار در مقاله‌ای با عنوان «ایران به سرعت پیر می‌شود» با تشریح نمودار سالمندی، از ضرورت ایجاد یک نظام حمایتی منسجم، مستمر و فراگیر برای سالمندان سخن گفته است. در ادامه جزئیات این مقاله را از نظر می‌گذرانید. 
برآوردهای جمعیتی نشان می‌دهد ایران در سه دهه‌ آینده با بحران سالمندی روبه‌رو شده و حدود یک‌سوم جمعیت ایران پیرسال خواهند بود. در شش دهه از سال ۱۳۳۵ تا ۱۳۹۵ تعداد سالمندانِ بالای ۶۰ سال، از ۱/۴ میلیون نفر (حدود ۷ درصد جمعیت) به  ۴/۷ میلیون نفر (حدود ۱۰ درصد جمعیت) رسیده است. در این شصت سال، افزایش جمعیت سالمندان روند کندی داشت اما این روند در سه دهه‌ آینده تسریع خواهد شد.
بنا بر پیش‌بینی پژوهشگران کتاب «آینده‌پژوهیِ سالمندی جمعیت در ایران»، انتظار می‌رود تعداد سالمندان بالای ۶۰ سال، تا سی سال آینده به ۳۳/۴ میلیون نفر برسد.
بنابر همین پژوهش، در دهه‌های آینده سالمندان بخش بزرگی از جمعیت را تشکیل خواهند داد. «در سال ۱۳۹۵ کمتر از ۱۰ درصد جمعیت ایران را سالمندان ۶۰ ساله و بالاتر تشکیل داده است. اما این نسبت در سال ۱۴۳۵ به ۳۲ درصد جمعیت می‌رسد. جمعیت سالمندان ۶۵ ساله و بیشتر نیز از شش درصد به  ۲۲ درصد افزایش خواهد یافت.»
اگر شروع سالمندی را ۶۰ یا ۶۵ سال در نظر بگیریم حدود یک‌سوم تا یک‌چهارم جمعیت ایران در سال ۱۴۳۵ سالمند خواهند بود.
بررسی‌ها نشان می‌دهد که روند افزایش جمعیت سالمندان تا سال ۱۴۱۵ با شیبی آرام افزایش می‌یابد اما بعد از آن با ورود متولدین دهه‌ شصت خورشیدی سرعت بیشتری خواهد گرفت.
مرکز پژوهش‌های مجلس نیز در گزارشی تأکید دارد که سالخوردگیِ جمعیت در کشورهای توسعه‌یافته به تدریج و طی بیش از یک قرن رخ داده است و از این رو، نظام اقتصادی این کشورها زمان کافی برای برنامه‌ریزی و مواجهه با این تغییر ساختار سنی را داشته‌ است اما «در ایران همین وضعیت طی پانزده سال رخ می‌دهد.»
تا چند دهه‌ی نخست قرن پیش سرشماری در ایران وجود نداشت اما برآوردها نشان می‌دهد که تا شروع قرن چهاردهم، جمعیت ایران حدود ۱۰ میلیون نفر بود که به دلیل مرگ و میر ناشی از بیماری‌های واگیر، خشکسالی، کمبود امکانات درمانی و بهداشتی و وضعیت نامطلوب اجتماعی و اقتصادی رشد جمعیت اندک بود. از سال ۱۳۰۰ به بعد، همراه با بهبود امکانات بهداشتی و درمانی مرگ و میر کاهش و رشد جمعیت کم‌کم افزایش یافت و به میانگین سالانه ۲.۵ درصد رسید.
آمار نشان می‌دهد که در سال ۱۳۳۵ خورشیدی که مرکز آمار اولین سرشماری جمعیت را در ایران انجام داد، ایران سالانه حدود ۹۰۰ هزار تولد و ۴۰۰ هزار مرگ داشت یعنی سالانه ۵۰۰ هزار نفر به جمعیت ایران اضافه می‌شد. بعد از آن در دهه‌ی چهل، تعداد تولدها به ۱.۱ میلیون و در دهه‌ی پنجاه به ۱.۴ میلیون تولد و در دهه‌ی شصت خورشیدی به حدود دو میلیون تولد رسید.
از دهه‌ی شصت خورشیدی در اوج جنگ ایران و عراق، بیش از ۲۰ میلیون نفر به جمعیت ایران اضافه شد. با رشد فزاینده‌ی جمعیت در دهه‌ی شصت که به تورم در هرم جمعیتی منجر شد، برآورد می‌شود که با ورود این گروه در دو سه دهه‌ی آینده تعداد سالمندان به یک‌باره افزایش چشمگیری پیدا کند. در حال حاضر نزدیک به ۲۴ میلیون نفر از این جمعیت در سن ۳۰ تا ۴۵ سالگی قرار دارند که بزرگ‌ترین گروه جمعیتی ایران به حساب می‌آیند. این جمعیت از حدود پانزده سال دیگر وارد دوره‌ سالمندی خواهند شد. به باور پژوهشگرانِ مرکز پژوهش‌های مجلس، درصد بالایی از این گروهِ جمعیتی باسوادند و در صورت استفاده از مهارت‌های مورد نیاز می‌توانند دوره‌ی سالمندی موفقی را پشت سر بگذارند اما نقطه‌ضعف این گروه جمعیتی، علاوه بر نرخ بالای بیکاری این است که تمایلی به ازدواج و تشکیل خانواده ندارد و این مسئله می‌تواند به کاهش بیشتر جمعیت منجر شود.
بنا بر برآورد مرکز آمار، «محتمل‌ترین» سناریو این است که رشد جمعیت در سال‌های پیش رو در حد ۱۶ درصد باشد. با این فرض، مرکز آمار پیش‌بینی کرده است که جمعیت ایران در سال ۱۴۳۰ به حدود ۹۴ میلیون نفر خواهد رسید. این یعنی از هر سه یا چهار ایرانی یک نفر سالمند خواهد بود.»
تغییر ترکیب سنی جمعیت
پژوهشگران معتقدند کاهش چشمگیر باروری و کاهش مرگ و میر ساختار سنی جمعیت ایران را در چند دهه تغییر داده است. بنا بر پژوهش‌ها، میانگین سنی جمعیت ایران از ۱۹ سال در سال ۱۳۷۵ به ۳۰ سال در سال ۱۳۹۵ افزایش پیدا کرده و «با توجه به تورم جمعیتی کشور در مراحل سنی بالاتر، انتظار می‌رود که روند افزایشی میانه‌ی سنی همچنان تداوم داشته باشد و در سال ۱۴۳۰ به
 ۴۳ سال افزایش یابد.»
شواهد نشان می‌دهد که سالخوردگی جمعیت به پدیده‌ای فراگیر تبدیل خواهد شد اما نشانی از برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری رفاهی برای این جمعیت بزرگ دیده نمی‌شود. در شرایط فعلی بیشترِ انرژی دولت صرف افزایش باروری و زاد و ولد شده تا نسبت سالمندان در جمعیت کمتر شود اما به عقیده‌ پژوهشگران، این کافی نیست و باید از هم اکنون برای این جمعیت بزرگ برنامه‌ریزی کرد.
دغدغه‌های سالمندان
کیفیت زندگی سالمندان یکی از مهم‌ترین موضوعات در دوران سالمندی است؛ چون در این دوران مشکلات فیزیولوژیکی مثل اختلالات بینایی و شنوایی رخ می‌دهد که نتیجه‌ آن محدود شدن موقعیت‌های اجتماعی و افزایش تدریجی وابستگی به دیگران است. علاوه بر این، افزایش بیماری‌هایی مثل فشار خون، چربی خون، افسردگی، زوال عقل و بیماری‌های قلبی کیفیت زندگی سالمندان را تحت تأثیر قرار می‌دهد.
بر اساس پژوهش‌های انجام شده «سالمندان دغدغه‌های زیادی در زمینه‌ امنیت مالی دارند و نگران فرورفتن به دامن فقر در دوران پیری، نگران دسترسی به خدمات مراقبت از سلامت و مراقبت‌های پزشکی، مسکن مناسب، تبعیض سنی، تنهایی و احساس بیهوده بودن هستند.»
اکثر سالمندان تحت پوشش بیمه و خدمات حمایتی نیستند. آخرین سرشماری که در سال ۱۳۹۵ از سوی مرکز آمار انجام شده، نشان می‌دهد که حدود دو میلیون بازنشسته‌ ۶۰ سال به بالا تحت پوشش سازمان تأمین اجتماعی و ۸۰۶ هزار بازنشسته نیز تحت پوشش صندوق بازنشستگی کشوری قرار دارند و این یعنی تنها ۴۵ درصد سالمندان تحت پوشش مستمری بازنشستگی قرار دارند.
وضعیت صندوق‌های بازنشستگی هم مطلوب نیست و قادر نیستند حتی حقوق بازنشستگی اعضای خود را بپردازند و بخش عمده‌ای از منابع این صندوق‌ها به دلیل بحران مالی، از سوی دولت تأمین می‌شود.
پژوهش‌ها نشان می‌دهد که سالمندان زیادی در معرض فقر درآمدی قرار دارند و وضعیت مالکیت مسکن آنها نیز در حال بدتر شدن است. در سال ۱۳۸۵ حدود ۹۰ درصد سالمندان، مالک منزل مسکونی بودند که یک دهه بعد در سال ۱۳۹۵ این رقم به ۸۲ درصد کاهش پیدا کرده است و سالمندان بیشتری ناچار در خانه‌های اجاره‌ای زندگی می‌کنند.
پیری معمولاً با رشد سریع بیماری‌ها همراه است که به معنی افزایش هزینه‌هاست. در حالی که عمده‌یجمعیت سالمندان، توان مالی کافی برای پرداخت هزینه‌ها ندارند. پولی هم که این گروه بابت بازنشستگی می‌گیرند به اندازه‌ای نیست که کفاف هزینه‌های آنها را بدهد زیرا امکانات مراقبتی و پزشکی سالمندان «بسیار اندک و اغلب نیز گران است.»
بنا بر آمارهای رسمی، در حال حاضر ۱۴۵۰۰ تخت سالمندی در بخش دولتی و خصوصی وجود دارد که این رقم در مقابل بیش از ۹ میلیون سالمند فعلی ایران بسیار کم است. بنا بر این آمار به ازای هر ۷۰۰ سالمند یک تخت مراقبت از سالمند وجود دارد در حالی که این شاخص در کشورهای توسعه‌یافته معادل یک تخت به ازای هر ۱۸ سالمند است.
بی‌برنامگی برای سالمندان
به‌رغم چشم‌انداز بحرانی سالمندیِ جمعیت، برنامه‌ای درخور برای آن تهیه نشده است. بررسی‌ها نشان می‌دهد که در نگاه رسمی، تغییر قوانین در «حوزه‌ سالمندان به بازنشستگان تقلیل یافته است.» برنامه‌های پنج‌‎ساله‌ توسعه نیز بیشتر بر بحران مالی صندوق‌های بازنشستگی، حمایت از بازنشستگان در مقابل تورم، متناسب‌سازی حقوق بازنشستگان، بازنشستگی گروه‌های خاص، بازنشستگی پیش از موعد، گسترش پوشش بیمه‌ای و کاهش نقش دولت و ایجاد صندوق‌های بازنشستگی خصوصی تأکید دارند. به این معنی که بیشتر قوانین به بازنشستگان، صندوق‌های بازنشستگی و سازمان‌های بیمه‌ای اختصاص دارد و توجه چندانی به سالمندان بدون بیمه و بازنشستگی ندارد.
پژوهشگرانِ کتاب «آینده‌پژوهی سالمندی جمعیت در ایران» معقتدند: «افزایش سرعت سالمندی در بازه‌ی زمانی کوتاه، زنانه‌شدن سالمندی، افزایش نسبت جمعیت سالمندان کهنسال (۸۰ سال به بالا) و گستردگی بیشتر سالمندی در مناطق روستایی و استان‌های شمالی کشور از ابعاد مسئله‌آفرین سالمندی جمعیت در ایران است که نیاز به برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری دارد.»
با وجود آنکه سند ملی سالمندان در سال ۱۳۹۹ تصویب شده اما به عقیده‌ نویسندگان کتاب «آینده‌پژوهی سالمندی جمعیت در ایران» «هنوز داده‌ی مناسبی در مورد سالمندان، به خصوص سالمندان آسیب‌پذیر، وجود ندارد در حالی که مهم‌ترین مرحله پیش از هر سیاست‌گذاری، بررسی کامل اطلاعات گروه هدف است.»
افزایش تعداد سالمندان و کمبود امکانات در کنارِ تغییر ساخت خانواده و کاهش حمایت‌های سنتی، تصویر دشواری را پیش روی سالمندان قرار داده است. به این معنی که اگر برنامه‌ریزی دقیقی برای آینده انجام نشود ایران در آینده با مشکلات جدی در این زمینه رو‌به‌رو خواهد شد.
جواد حسینی، رئیس سازمان بهزیستی نیز با تأیید بحرانی بودن وضعیت گفته است: سالمندی یکی از جدی‌ترین بحران‌های پیش روی ایران است و در حالی که «سریع‌ترین روند رشد سالمندی جهان مربوط به ایران است و تا سال ۱۴۳۰ سالمندترین کشور دنیا خواهیم شد اما هیچ برنامه‌ای برای آن نداریم.»
کدام استان‌ها سالمند بیشتری دارند
بنا بر آخرین سرشماری رسمی در سال ۱۳۹۵، حدود یک‌پنجم جمعیتِ سالمندان ایران در استان تهران ساکن‌اند و بیش از نیمی از سالمندان نیز در هفت استان؛ تهران، خراسان رضوی، اصفهان، فارس، آذربایجان شرقی، مازندان و گیلان زندگی می‌کنند.
اما نکته مهم نسبتِ جمعیت سالمندان به کل جمعیت استان است. بنا بر این شاخص، بیشترین نسبت جمعیت بالای ۶۰ سال در استان گیلان (۱۳درصد) و کمترین آن در استان سیستان و بلوچستان (۵ درصد) زندگی می‌کنند. غیر از گیلان، استان‌های مازندران، مرکزی و همدان بیشترین نسبت سالمندی را دارند.
در سرشماری سال ۱۳۹۵ نسبت سالمندی جمعیت در هیچ یک از استان های کشور بالای ۱۵ درصد نبود اما در سال ۱۴۱۵ نسبت سالمندان بالای ۶۰ سال در ۲۰ استان از ۳۱ استان کشور بیش از ۱۵ درصد خواهد شد. در میان استان‌های کشور، استان گیلان به دلیل باروری پایین و به عنوان مقصدی برای سالمندان مهاجر، در سال ۱۴۱۵ همچنان پیشتاز خواهد بود و حدود یک‌چهارم جمعیت این استان را سالمندان تشکیل خواهند داد.
ترکیب جنسیتی بین مردان و زنان سالمند نیز تغییرات محسوسی پیدا کرده است. به عنوان نمونه آمارها نشان می‌دهد که در سال ۱۳۸۵، ۵۲ درصد سالمندان بالای ۶۰ سال مرد بودند در حالی که این رقم در سال ۱۳۹۵ به ۴۹ درصد کاهش یافته و تعداد زنان به ۵۱ درصد رسیده است این به معنی افزایش نسبت زنان سالمند و زنانه‌شدن سالمندی در ایران به خصوص در روستاهاست. پژوهشگرانِ «آینده‌پژوهی سالمندی جمعیت در ایران» معتقدند که «افزایش سهم زنان سالمند به دلیل بالاتر بودن امید زندگی زنان است که حکایت از زنانه‌شدن سالمندیِ جمعیت در ایران دارد.»
برآوردها نشان می‌دهد که تعداد زنان سالمندِ تنها در سال ۱۴۳۰ به بیش از سه برابر افزایش خواهد یافت و این در حالی است که بنا به باور پژوهشگران، «زنان کشور در مقابل مشکلات اقتصادی و اجتماعی بسیار آسیب‌پذیرند.»
وضعیت زناشویی سالمندان در سال‌های ۱۳۸۵، ۱۳۹۰ و ۱۳۹۵ نشان می‌دهد که «حدود ۷۰ درصد سالمندان دارای همسر و ۳۰ درصد بدون همسرند» اما مطابق همین پژوهش «حدود نیمی از زنان سالمند بدون همسرند در حالی که این رقم برای مردان کمتر از ۱۰ درصد است. از این رو، زنان سالمندِ بدون همسر یکی از مسائل و چالش‌های اجتماعی است که در سیاست‌ها و برنامه‌های رفاهی باید به آن توجهی خاص شود.»
پژوهش‌های انجام شده در مورد مردان و زنان سالمندِ بالای ۶۰ سال در سال ۱۳۹۵ نشان می‌دهد که ۵/۵ درصد مردان و ۲۴ درصد زنان سالمند تنها زندگی می‌کردند. تنهازیستی در مردان و زنان سالمند بالای ۶۵ سال به ترتیب ۷ و ۳۱ درصد بوده است.
بیشترین تنهازیستی مردان سالمند مربوط به استان‌های سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی و گیلان و کمترین آن هم مربوط به استان‌های کهگیلویه و بویر احمد، ایلام و چهارمحال و بختیاری بوده است. بیشترین تنهازیستی زنانِ سالمند هم در استان‌های سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی و کمترین آن در استان‌های کهگیلویه و بویر احمد، خوزستان و بوشهر دیده می‌شود.
پژوهشگران مرکز پژوهش‌های مجلس معتقدند تغییر در سبک زندگی جوانان، افزایش میزان تجردِ قطعی و افزایش طلاق، سبب بروز پدیده‌ی سالمندان تنها و بدون همسر شده است.
نیازهای سالمندی
در گذشته افراد سالخورده در خانواده‌های بزرگ در کنار فرزندان و فامیل و هم‌محلی‌های خود زندگی می‌کردند و امکان معاشرت آنها با دیگران زیاد بود به خصوص که مراسم و جشن‌های سنتی هم اوقات فراغت سالخوردگان را پر می‌کرد، اما اکنون به دلیل افزایش شهرنشینی و تغییر الگوی زندگی، دیگر این خانواده‌ها وجود ندارند، سنت‌های گذشته نیز فراموش شده است و از معاشرت و مهمانی هم خبری نیست.
از طرف دیگر تغییرات اجتماعی که به دلیل مهاجرت و گسترش شهرنشینی رخ داده، تفاوت‌های نسلی عمیقی در جامعه ایجاد کرده، به گونه‌ای که بافت نسلی جامعه‌ ایران از یک جامعه‌ سنتی به یک جامعه‌ مدرن تغییر پیدا کرده است. این تغییر، باعث بروز شکاف‌های نسلی شده و پژوهشگران معتقدند که «یکی از مسائل و چالش‌های اجتماعی فراروی سالمندان کاهش مناسبات و روابط بین‌نسلی و در مقابل، افزایش شکاف نسلی است.»
از آنجا که سالمندان یکی از گروه‌های آسیب‌پذیر اجتماعی هستند «مسئله‌ رضایت از زندگی در آنها به دلیل کاهش توانایی‌هایی جسمانی و روانی از اهمیت زیادی برخوردار است. بر این اساس هدف سیاست‌گذاری اجتماعی نباید تنها افزایش عمر باشد، بلکه ارتقای کیفیت زندگی و رضایت‌بخش کردن آن نیز بسیار مهم است.»
سالخوردگی جمعیت، جریانی برگشت‌ناپذیر است و برای همین هم نیاز به برنامه‌ جامع دارد. با آنکه هم اکنون در ایران خانواده نقشی تاریخی در حمایت و نگهداری از سالمندان دارد و بیشتر سالمندان در بستر خانواده و بدون حمایت دولت از سوی اعضای خانواده مخصوصاً همسر و فرزندان نگهداری می‌شوند اما با افزایش شدید تعداد سالمندان در سال‌های آینده مشکلات پیش روی خانواده‌ها و دولت بسیار بیشتر خواهد شد. به عقیده‌ پژوهشگران، «سالمندیِ جمعیت از چالش‌های اساسی کشور خواهد بود که مسائل بسیاری را پیش روی دولت و خانواده‌ها قرار می‌دهد.»
در چند دهه‌ گذشته عمده‌ی برنامه‌ی ایران محدود به ارائه‌ خدمات بهداشتی و بازنشستگی بوده «و الگوهای خانواده‌محور و اجتماع‌محور از اولویت برخوردار نبوده‌اند. تنها سند جامع در بین اسناد مورد بررسی برنامه‌ ملی "تحول نظام سلامت، رفاه و منزلت سالمندان ایران" است که از سوی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی به تصوب رسیده اما به دلیل عدم ارتباط و هماهنگی بین نهادهای ذی‌ربط به طور کامل به اجرا در نیامده است.»
دوران بازنشستگی و پایان فعالیت‌های شغلی باعث می‌شود که ارتباطات اجتماعی افراد سالمند محدود شود که در نتیجه به انزوای آنها منجر می‌شود. علاوه بر این، سالمندان بعد از بازنشستگی همزمان با افت وضعیت سلامت و مرگ همسر در معرض آسیب اقتصادی قرار می‌گیرند. مسکن، حمل و نقل و امکانات اوقات فراغت در بهزیستن سالمندان اهمیت زیادی دارد چون صِرف افزایش امید به زندگی و طول عمر برای آنها کافی نیست بلکه باید برای این گروه، دوره‌ سالمندیِ پویا و فعال فراهم باشد و به امکانات و خدمات زندگی مناسب دسترسی داشته باشند.
اولویت‌های سالمندان شامل بهداشت و سلامت، درآمد، حمل و نقل و سرپناه مطمئن است و عمده‌ی نگرانی نیز به عدم دسترسی به خدمات سالمندی، کافی نبودن پوشش بیمه‌ای و حمایتی و هزینه‌های رو به رشد مراقبت‌های بهداشتی و پزشکی مربوط است.
در چنین شرایطی به عقیده جمعیت‌شناسان، لازم است یک نظام حمایتی منسجم، مستمر و فراگیر برای سالمندان ایجاد شود و این نظام حمایتی باید ترکیبی از بیمه‌‌ بازنشستگی و سلامت با پوشش فراگیر باشد تا بتواند دست‌کم بخشی از نگرانی‌های سالمندان را کم کند. به عقیده‌ پژوهشگران، ایران باید از هم اکنون خود را برای تأمین اجتماعی، بیمه و بازنشستگی و مراقبت‌های بهداشتی این جمعیت عظیم آماده کند وگرنه میانسالان امروز باید از هم اکنون خود را برای روزهای بحرانی سالمندی آماده کنند.
 سالمندان را  از قلم نیندازیم