نواهای تمدن‌ساز

سید مقدام حیدری 
یکی از جلوه‌های ناب و زیبای پیشروی به سوی تحقق امت واحده‌  اسلام این است که مداح فارس‌زبان ما عربی می‌خواند و مداح عرب، فارسی. موکب ایرانی ملاباسم پخش می‌کند و موکب عراقی حاج محمود! حتما این قطعه‌ای از جدول و پروسه‌  تحقق امت واحده است که عباس خضر و حیدر البیاتی به محفلِ ما در تهران حاضر می‌شوند، و در مقابل حاج محمود و حاج میثم و سید مجید به بصره می‌روند تا در حسینیه‌  داوود العاشور بخوانند.  
تحول و پیشرفت و حرکت به سوی مقتضیات و نیاز روز و تشکیل امت واحده در مداحی‌های ما بیشتر مشهود است تا در سخنرانی‌هایمان. مداح ما هر سال چای عراقی و موکب عراقی و تیکه‌کلام‌های خدام‌الحسین عراقی را قاطی نوحه‌اش می‌کند و به عراقی‌ها حال می‌دهد. از آن طرف مداح عراقی هم برای مدح و ثنای آقا گرفته تا افتخار به موشک‌‌های ایرانی و حتی سحر امامی پایه است! قبول دارم که کار برای سخنرانان و خطبای ما سخت‌تر و دشوارتر است، به این غصه هم جای دیگری جدا باید پرداخت، اما در زمانی که سال به سال می‌گذرد و حتی یک نماهنگ محبوب و پربازدید از منبر خطبه‌های جمعه‌  ما برای جوانان عرب تولید نمی‌شود؛ در زمانی که جز مقام معظم رهبری، هیچ یک از سخنرانان ما نمی‌توانند به زبان عربی، جوان عرب را مورد خطاب قرار دهند و در دل او نفوذ کنند، جای بسی افتخار و قدردانی و شکرگزاری است که مداح ایرانی ما یک تنه این بار را برداشته و کاری کرده گاهی جوان عراقی نوحه‌اش را زمزمه کند و موکب عراقی پخش کند؛ حتی نوحه‌  فارسی‌اش را. حتم دارم قطعه‌ای از حلقه‌  وصل بین قبائل و شعوب جهان اسلام یا دست کم طایفه‌  شیعه را مداحان دارند جوش می‌دهند که دم‌شان گرم.  
این قدردانی و تشکر و افتخار سر جای خود، ولی نمی‌شود از این تذکر برادرانه گذشت. برخی از مداحان بزرگوار ما در انتخاب شعر و انتخاب یا ساخت لحن، فوقِ کاردرست‌ند. از کیفیت نوحه‌های‌شان پیداست که کار را با منتهای حساسیت، وسواس، کمال‌گرایی و دقت تنظیم می‌کنند و ارائه می‌دهند. هر سال هم چند شاهکار به یادگار می‌گذارند. اما عبارات و اشعار عربی‌شان را یک شاعر یا نیم‌چه شاعر ایرانی می‌نویسد! شاعرشان را نمی‌شناسم ولی از فجاعت اشتباهات لغوی و نحوی اشعار پیداست که هم‌چین افتضاحی را هیچ عربی مرتکب نمی‌شود؛ حتی یک عرب کم‌سواد. این اعتماد به سقف را از کجا آورده‌اند عزیزان؟! مگر اشعار فارسی را می‌شود یک عرب بگوید؟! اساسا مگر هر فارس‌زبانی می‌تواند شعر فارسی بگوید؟! کلا خودشان از انبوه اشعار و نوحه‌های فارسی، چند شعر به دل‌شان می‌چسبد؟ آن وقت چطور می‌شود که این‌قدر ناشیانه و نابلد چندتا کلمه‌  عربی را کنار هم بگذارند و بخوانند؛ بدون توجه به ظرافت‌های اِعراب؛ بدون توجه به قواعد تذکیر و تأنیث؛ بدون توجه به پیچیدگی‌های سماعی و بی‌قاعده‌  الف و لام؟! عرب هیچ وقت الف و لام به حیدر و زینب نمی‌چسباند، ولی به حسن و حسین و عباس چرا. و قس علی هذا. 
حواس‌تان باشد که دارید به زبان قومی شعر می‌خوانید که از قدیم و ندیم به ادبیات و شعر بسیار اهمیت می‌دادند و هنوز هم؛ کسانی که به صورت تاریخی و آبا و اجدادی روی زبان‌شان حساس‌ند. هنوز که هنوز است اشعار نوحه‌های عربی و عراقی خیلی شعرتر از اشعار نوحه‌های ماست. قافیه و ردیف اشعار نوحه‌های‌شان چارچوب و چفت و بست محکم‌تری دارد. شعرای‌شان هم مثل مداحان‌شان معروف‌ند. سینه‌زنان وسط سینه‌زنی اصرار دارند نام شاعر را از مداح بپرسند. بین‌شان مرسوم است، شاعر پای منبر مداحی که دارد شعرش را می‌خواند بیاید و سینه بزند. دم نوحه‌های‌شان یکی دو کلمه نیست؛ یک بند است. و چون حفظ کردنش سخت است؛ قبلا آن را روی مقوا می‌نوشتند و این سال‌ها روی چندتا نمایشگر. اگر سینه‌زنان از یک بندِ نوحه خیلی خوش‌شان بیاید و به قول معروف آن بند، بترکاند، فریاد می‌زنند: أعِد! یعنی تکرار کن. و مداح در پاسخ می‌گوید: خادم! یعنی به روی چشم؛ خدمتگزارم. و آن بند را دوباره تکرار می‌کند.  
دانه دانه‌  این خرده رسم‌ها و خرده فرهنگ‌ها را اگر مادحان عزیز و بزرگوار ما کنار هم بگذارند، می‌فهمند این مردم، شعر و ادبیات را می‌شناسند و می‌سنجند و به آن اهمیت می‌دهند. آن وقت از اعتماد به نفسِ کاذب و نابجای خود می‌کاهند و نمی‌آیند چندتا کلمه را کنار هم بگذارند و فکر کنند شعرِ عربی شده. تصور و درکش خیلی سخت نیست؛ فرض کنید مداح درجه‌  یک عراقی، با چندتا کلمه‌  فارسی که از این و آن شنیده، نوحه‌ای سر هم کند و بخواند! خنده‌دار و احیانا شرم‌آور نیست؟! بعضی از شما بزرگواران دقیقا هم‌چین کاری دارید می‌کنید. الغرض این که حتی یک خط و یک عبارت عربی را که می‌خوانید، باید شاعرِ خوبِ عرب تأیید کند و لا غیر!
نواهای تمدن‌ساز