«رسالت» بررسی کرد

باران و برف نوید پایان خشکسالی نیست!

گروه اجتماعی 
پس از ماه‌ها خشکسالی و بی‌آبی، حالا برف و باران در نقاط مختلف، چهره ایران را تغییر داده است. اگرچه این روزها بارقه‌ای از امید برای جبران بخشی از كمبود منابع آبی كشور پدید آمده، اما به گفته مقامات ذیربط، این بارش‌ها به‌تنهایی قادر به حل بحران‌های عمیق آبی سال‌های اخیر نیستند.  حتی در صورت بارش‌های مناسب، مشكلات انباشته‌شده سال‌های گذشته به‌سادگی و در كوتاه‌مدت برطرف نخواهد شد و در مجموع، عبور از بحران آب نیازمند رویكردی فراتر از اتكا به بارش‌ها و مبتنی بر مدیریت پایدار منابع آب و اصلاح الگوی مصرف است. احد وظیفه، رئیس مرکز ملی اقلیم و مدیریت بحران خشکسالی سازمان هواشناسی کشور نیز اعلام کرده «بارش‌های اخیر اگرچه در برخی مناطق مؤثر بوده‌اند، اما برای جبران کم‌بارشی عمیق کشور و نجات سدها کافی نیست.»
حتی با بارش‌های اخیر، کشور هنوز بیش از ۶۰ درصد کمتر از حد نرمال بارندگی داشته و منابع آب سطحی و زیرزمینی همچنان در شرایط بحرانی قرار دارند.» 
وی هشدار داده است: «کم آبی تنها ناشی از کاهش بارش نیست، بلکه برداشت بی‌رویه از منابع آب، توسعه ناهماهنگ کشاورزی و صنایع پرآب‌بر و مصرف فراتر از توان اقلیمی، بحران آبی ایران را تشدید کرده است.» به گواه اظهارات وظیفه، «بارش‌های اخیر در مناطق غربی‌و کوهستانی توانسته‌اند رطوبت سطح خاک را افزایش دهند اما این بارش‌ها هنوز تغییری جدی در منابع آب زیرزمینی و سدها ایجاد نکرده‌اند و از طرفی کم‌آبی محدود به امسال نیست، بلکه نتیجه چندین سال خشکسالی و افزایش دمای متوسط کشور است و نباید انتظار داشت با وقوع بارش‌های اخیر، کشور  به یکباره از چنگال خشکسالی رهایی یابد.» 
محمد بهنام رسولی، کارشناس و پژوهشگر حوزه آب نیز با اظهارات پیش‌گفته موافق است. این کارشناس در پاسخ به اینکه چرا همواره خشکسالی و کم‌آبی‌ای که ایران سالهاست به آن دچار است، به موضوع بارش‌ها گره می‌خورد، به «رسالت» می‌گوید: «وابسته کردن شرایط آبی به میزان بارندگی‌ها فرافکنی بزرگی است که حاکمیت بخش آب سال‌های متمادی در حال انجام آن بوده و از طریق آن به‌دنبال عدم پذیرش اشتباهات و شانه‌خالی‌کردن از سنگینی بار اصلاح مسیر و جبران خطا‌های گذشته است. گرچه با عمق یافتن بحران آب، برای نخستین بار شاهد اعتراف مقامات اجرایی نظیر رئیس‌جمهور محترم در‌رابطه‌با مسییر اشتباه توسعه در سالیان گذشته هستیم اما با نبود نظارت و سیستم پاسخگویی قوی و از سمت دیگر فشار فزاینده تحریم‌های اقتصادی، کماکان تغییر رفتاری در مدل مدیریت منابع آبی در کشور نمی‌توان انتظار داشت. حاکمیت آب در شرایطی از مواجه ساختن مردم با واقعیات وضعیت آب و ناکامی‌ها و اشتباهات صورت گرفته پرهیز دارد که تغییر مسیر و اصلاح رویه‌های مصرفی تنها با آگاه‌سازی، اقناع و همراه‌سازی مردم ممکن است.»
این کارشناس و پژوهشگر در ادامه به دیگر پرسش‌های «رسالت» پاسخ داده است. 
جناب بهنام همانطور که مطلع هستید بارش‌های خوبی در دو هفته اخیر صورت گرفته و برخی از کارشناسان، می‌گویند، این حجم بارش‌ در یک دهه اخیر بی‌سابقه یا کم‌سابقه بوده و در‌واقع به شکلی اطلاع‌رسانی می‌کنند که گویی خشکسالی به‌پایان رسیده! آیا اینطور است؟ 
خیر اینطور نیست. اما برای ورود به بحث ارتباط بارندگی با خشکسالی، پیش‌تر لازم است تا مروری بر تعریف و انواع خشکسالی داشته باشیم. ساده‌ترین نوع خشکسالی که در سئوال شما هم مورد اشاره قرار‌گرفته، خشکسالی هواشناسی هست. چیزی که در تعریف خشکسالی هواشناسی و باور عمومی هم نسبت به پدیده خشکسالی وجود دارد کمبود شدید و نقصان در میزان بارش‌ها در یک دوره، نسبت به میانگین‌های بلندمدت و دوره‌های مشابه است.
این درحالی است که خشکسالی هواشناسی کمترین شدت نوع خشکسالی را دارد. سطح دیگری از تعریف‌ خشکسالی، خشکسالی هیدرولوژیک است که در نتیجه کاهش سریع جریان‌های سطحی و افت سطح مخازن آب زیرزمینی، دریاچه‌ها و رودخانه‌ها ایجاد می‌شود. در‌واقع خشکسالی هیدرولوژیک هنگامی رخ می‌دهد که میزان دبی جریان سطحی در منطقه‌ای معین برای تامین نیازی از پیش تعیین‌شده کافی نباشد. در سطوح بالا‌تر خشکسالی از پدیده‌ای صرفا وابسته به سیکل بارش و رواناب و جریان هیدرولیکی و هیدرولوژیکی فراتر رفته و ابعاد اجتماعی و اقتصادی پیدا می‌کند. 
در چنین شرایطی، فعالیت‌های انسانی با عناصر خشکسالی اقلیمی و آبی مرتبط شده و می‌تواند ناشی از عواملی باشد که عرضه یا تقاضا برای مصارف وابسته به بارش را متاثر کند. در تعریف ساده‌تر، خشکسالی اجتماعی-اقتصادی زمانی رخ می‌دهد که به علت کاهش منابع آبی و از سمت دیگر افزایش تقاضا، نیاز‌های آبی برآورده نشوند و با تنش در پاسخگویی به مصارف از پیش تعریف شده مواجه باشیم. این سطح از خشکسالی در گذشته با قحطی همراه بوده و در طی آن زندگی بسیاری از مردم یک سرزمین با خطر و نقصان مواجه می‌شده است که امروزه این جنبه با گسترش تجارت محصولات کشاورزی و فراورده‌های غذایی مورد التیام قرار می‌گیرد.
تطبیق شرایط جاری کشور از لحاظ منابع و مصارف آبی با سطوح تعریف شده از خشکسالی، به وضوح نشان از عبور چالش‌های آبی در مناطق مختلف کشور از خشکسالی‌های هواشناسی به‌مراتب بعدی و تبدیل آن به بحران‌های چندوجهی اجتماعی و اقتصادی دارد. در چنین شرایطی حتی با تحقق بارش‌های بیش از نرمال (که خود نیازمند تحلیل‌های آماری و جمع‌بندی در پایان دوره‌ی سال آبی هست)، جریان رودخانه‌ها به میزان مورد انتظار افزایش نمی‌یابد، مخازن سد‌ها خالی مانده و دریاچه‌ها و تالاب‌ها فرصت زنده شدن دوباره را نخواهند داشت و آبخوان‌ها همچنان با روند افت سطح آب مواجه خواهند بود پس ضمن امیدواری برای ورود به دوره‌های ترسالی، با شناخت کافی از مسئله و بحران دست‌به‌گریبان منابع آبی کشور، نباید تصور کنیم که مشکل در صورت افزایش بارش‌ها رفع شده است و از دلایل ریشه‌ای دست‌به‌گریبان بیلان منفی در منابع آبی به ویژه در بخش آب‌های زیرزمینی غفلت نماییم.
گروهی از کارشناسان معتقدند حتی بارش‌های نرمال و فرانرمال هم نمی‌توانند خسارت‌های انباشته‌شده سال‌های گذشته را جبران کنند و اصلاح الگوی مصرف و مدیریت تقاضای آب، تنها راه مقابله با بحران است، تحلیل و دیدگاه شما دراین باره چیست؟ 
با این گروه از کارشناسان موافقم. در طی چند دهه‌ گذشته، افزایش مصارف در بخش‌های مختلف کشور، دامنه تامین آب را به سمت برداشت از منابع تجدید‌ناپذیر کشانده است. منابع آبی تجدید‌پذیر، هر‌ساله با بارندگی‌های جدید در طی سال آبی در بازه‌های افزایش/کاهش نسبت به میانگین بلند‌مدت (ترسالی/خشکسالی) مجدد در اختیار ما قرار می‌گیرند. جریان و آورد رودخانه‌ها در اثر بارش شکل و شدت می‌گیرد و میزانی از بارش‌ها به داخل آبخوان‌ها نفوذ پیدا کرده و موجب تغذیه سفره‌های آب زیرزمینی می‌شود. اما آنچه در عمل در طی چند دهه‌ گذشته صورت گرفته برداشت از ذخیره‌ی آبخوان‌ها بوده است. برداشت بیش از میزان تغذیه‌ سالانه موجب شده است تا با افت سطح آب زیرزمینی و کسری مخرن سالانه و تجمعی در تمامی دشت‌های کشور مواجه باشیم. کسری مخزن کل کشور به بالغ‌بر ١۵٠ میلیارد مترمکعب رسیده است و همراه شدن افت سطح آب با پدیده‌ی فرونشست عملا منجر به نابودی ظرفیت نگهداشت آب و مرگ آبخوان‌ها گردیده است. در شرایطی ما بیش از ١٠٠ درصد از منابع آبی در اختیارمان را برداشت کردیم که متون و استاندار‌های علمی تنها در محدوده‌ ٤٠ تا ٧٠ درصد اجازه‌ی برداشت از منابع تجدید‌پذیر را می‌دهند. جای شگفتی است که مطابق گزارشات و آمار‌های رسمی این نرخ برای دشت مشهد در حدود ١٨٠ درصد برآورد می‌شود. با این توصیف برای ایجاد تعادل در منابع آبی نیاز به بازتنظیم و باز تعریف مصارف هستیم. بخشی از مصارف باید حذف و یا به نقاط دیگر منتقل شود و در سایر مصارف نیز نوع و الگوی مصرف متناسب با شرایط آبی تغییر  کند. 
به گفته رئیس مرکز ملی پیش‌بینی و مدیریت بحران، بارش‌ها تا ۶ هفته آینده ادامه‌دارد و این مسئله بسیاری از شهروندان و مسئولان را بسیار امیدوار کرده است، فکر می‌کنید باتوجه به شرایطی که ایران دارد (وخامت وضعیت آبی)، مسئولان ذیربط و کارشناسان باید چه تصویری از بارش‌ها ارائه کنند، تا در دل مردم امید واهی شکل نگیرد و همچنان صرفه‌جویی را ادامه دهند؟ 
در کنار امیدواری به تداوم بارش‌ها در طی روز‌های آینده و مدیریت درست روان آب‌های ایجاد شده، لازم است تا مدیران و سیاست‌گذاران بخش آب کشور تصویر درستی از الگوی منابع و مصارف آبی در کلان کشور و هر منطقه برای مردم ترسیم نمایند. مردم باید با سئوالاتی در‌این‌رابطه مواجه باشند که میزان تاثیر بارش‌ها را مشخص کند. سئوالاتی نظیر اینکه: با فرض پر شدن دوباره‌ی سد‌های تامین آب شبکه شرب و بهداشت شهر تهران، آیا دیگر نیازی به برداشت از آب‌های زیرزمینی برای تامین آب تهران نیست؟
اگر سد دوستی با سیلاب‌های حاصل از بارندگی در کشور همسایه مجدد پر آب شود آیا نزدیک به ۵٠٠ حلقه چاهی که در حال حاضر برای آب شرب مشهد برداشت انجام می‌دهند از مدار تولید خارج خواهند شد؟
آیا پر شدن سد‌های احداث شده بر رودخانه‌های حوزه دریاچه‌ ارومیه دردی از تن رنجیده و خشک دریاچه دوا خواهد کرد؟ حتی اگر دریچه‌های سد‌های حوزه‌ ارومیه را برای امسال باز بگذاریم آیا سرجمع برداشت‌های صورت گرفته در طی سال‌های مختلف از حقابه‌ی دریاچه در عرض یک سال قابل جبران است؟
چرا همواره خشکسالی و کم‌آبی‌ای که ایران سالهاست به آن دچار است، به موضوع بارش‌ها گره می‌خورد، یعنی مسئولان به مردم این‌گونه القاء کرده و می‌کنند که مشکل صرفا از آسمان و بارش هاست و نمی‌گویند ما طی دو دهه گذشته ازمنابع آب زیرزمینی به شکل بی‌رویه برداشت کرده‌ایم و به دلیل عدم مدیریت تقاضا وضعیت کنونی را رقم‌زده‌ایم، فکر می‌کنید چرا واقعیت به‌درستی و به شکل شفاف با مردم در میان گذاشته نمی‌شود؟
ببینید وابسته کردن شرایط آبی به میزان بارندگی‌ها فرافکنی بزرگی است که حاکمیت بخش آب سال‌های متمادی در حال انجام آن بوده و از طریق آن به‌دنبال عدم پذیرش اشتباهات و شانه‌خالی‌کردن از سنگینی بار اصلاح مسیر و جبران خطا‌های گذشته است. گرچه با عمق یافتن بحران آب، برای نخستین بار شاهد اعتراف مقامات اجرایی نظیر رئیس‌جمهور محترم در‌رابطه‌با مسیر اشتباه توسعه در سالیان گذشته هستیم اما با نبود نظارت و سیستم پاسخگویی قوی و از سمت دیگر فشار فزاینده تحریم‌های اقتصادی کماکان تغییر رفتاری در مدل مدیریت منابع آبی در کشور نمی‌توان انتظار داشت. حاکمیت آب در شرایطی از مواجه ساختن مردم با واقعیات وضعیت آب و ناکامی‌ها و اشتباهات صورت گرفته پرهیز دارد که تغییر مسیر و اصلاح رویه‌های مصرفی تنها با آگاه‌سازی، اقناع و همراه‌سازی مردم ممکن است.
گروهی از کارشناسان تاکید کرده‌اند که کمبود آب ناشی از خشکسالی با بارش‌های اخیر جبران نمی‌شود اما اگر رخداد‌های استثنایی مانند بارش‌های سنگین اسفند ۹۷ و فروردین ۹۸ تکرار شود چه، بازهم جبران نخواهد شد؟
با مدل و الگوی مصرف موجود، در خوشبینانه‌ترین حالت، بارش‌های بیش از نرمال می‌تواند بیلان منابع و مصارف برای همان دوره را بهبود ببخشد، کما اینکه تجربه نشان داده که در شرایط فراهمی موقت آب، متاسفانه مجدد چرخ‌های توسعه به راه افتاده و با تخصیص منابع به مصارف جدید (به جای تخصیص آن‌ها به احیا و تعادل بخشی دشت‌ها) عملا وخامت اوضاع تشدید می‌گردد.
چه عواملی در شکل‌گیری و تشدید کم‌ آبی های اخیر نقش داشته‌اند؟ به‌ویژه نقش سوءمصرف منابع آب، تغییرات اقلیمی، توسعه ناپایدار و فشار جمعیتی در برخی کلانشهرها را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
در‌واقعیت گرچه با ترکیبی از همه‌ عوامل مواجه بودیم اما باید بپذیریم که مشکل اصلی از سیاستگذاری‌های نادرست از دهه‌ ٣٠  
شمسی آغاز شد. زمانی که با پیاده‌سازی برنامه‌های اصل چهارم ترومن و اصلاحات ارضی، مدل کشاورزی و زراعت و الگوی مدیریت آب دچار دگرگونی شد و ساختار مدیریت آب‌و‌خاک به کلی تغییر یافت. در طی سال‌های گذشته هم عملا همچنان همان مسیر و نگاه توسعه‌ای دارد دنبال می‌شود. بی‌جا نبوده است که از قدیم گفته شده است که: «خشت اول گرنهد معمار کج، تا ثریا می‌رود دیوار کج»
با گذر زمان و به روز شدن و وسعت یافتن چالش‌ها، ناکارآمدی سیاست‌های گذشته کامل آشکار شده است اما کماکان به نظر مدل توسعه‌ای کشور ثابت مانده است.
بر اساس تجارب تاریخی، چه راهکارهایی می‌توانند تاب‌آوری ایران را در برابر کم آبی افزایش دهند؟ چه اصلاحاتی در مدیریت آب، سیاست‌گذاری و حکمرانی لازم است؟
همچنان که پیش‌تر هم اشاره شد، گریزی از بازتعریف مصارف متناسب با منابع آبی موجود نیست. امری که در پارادایم «سازگاری با کم‌آبی» در بدنه‌ مدیریتی آب کشور از آن صحبت می‌شود اما عملا از سطح طرح و برنامه جلو‌تر نرفته و در مقام عمل فاصله زیادی تا اجرایی شدن داریم. پیاده‌سازی هر طرح و برنامه‌ای نیازمند فضا و بستری باثبات و جلب مشارکت و همراهی مردم است و شرایط بی‌ثباتی حاکم بر کشور، عملا فضای لازم را برای تعریف و پیشبرد برنامه‌های جدید محدود کرده و بسته است. در چنین شرایطی، هزینه‌های اقدام از عدم اقدام برای حاکمیت بیشتر است و به‌جای تغییرات بنیادی به تداوم فضای پوپولیزم در این عرصه بسنده می‌شود.
باران و برف نوید پایان خشکسالی نیست!