رژیم صهیونی در سومالی‌لند به دنبال چیست؟

گریز ناگزیر شیطان

قاسم غفوری
 در اقدامی که دخالتی آشکار در امور داخلی سایر کشورها بامحوریت تجزیه طلبی و همراهی با جدایی‌طلبان و تروریست‌هاست، دفتر نخست‌وزیری رژیم صهیونیستی روز جمعه اعلام کرد که بنیامین نتانیاهو ،نخست‌وزیر این رژیم «جمهوری سومالی‌لند» را به‌عنوان یک کشور مستقل و دارای حاکمیت به رسمیت شناخت. دفتر نخست‌وزیری رژیم صهیونیستی افزود: توافق با سومالی‌لند در چارچوب توافقات موسوم به «پیمان ابراهیم» صورت گرفته است. این اقدام در حالی صورت گرفته است که سومالی‌لند بخشی از خاک سومالی در شمال این کشور است و سال‌هاست به دنبال جدایی از سومالی است و در سطح بین‌الملل، تنها به‌عنوان یک منطقه خودمختار از سومالی شناخته می‌شود و تاکنون رژیم صهیونی است که ادعای کشور بودن آن را مطرح کرده است. این ادعای صهیونیست‌ها بااعتراض‌های گسترده‌ای در سومالی، منطقه و جهان همراه شده است. این اقدام از سوی رژیم صهیونی در حالی صورت گرفته که در باب چرایی آن چند نکته قابل توجه است: 
 بحران سازی خارجی، حربه‌ای تکراری
این اقدام با بازتاب‌های گسترده در شرایطی روی داده که نگاهی به کارنامه نتانیاهو ،نخست‌وزیر صهیونیست‌ها نشان می‌دهد که او هر زمان با تشدید بحران‌ها و بازخواست‌های داخلی مواجه شده به بحران‌سازی و جنگ‌افروزی بیرونی روی آورده است. ادعاهای او مبنی بر اینکه این رژیم در چند جبهه در حال جنگ است، داستان‌سرایی‌های نتانیاهو درباره ایران و مقاومت، اقدام به پذیرش سومالی لند و... را در چارچوب این فرافکنی‌ها برای فرار از مجازات داخلی و البته انحراف افکار عمومی از فاجعه انسانی در غزه می‌توان ارزیابی کرد. نکته مهم آنکه نتانیاهو در حالی راهی آمریکا می‌شود که شواهد از اختلافات شدید میان دیدگاه ترامپ با افرادی همچون ویتکاف که نگاه نزدیک‌تری به رژیم صهیونی در باب مرحله دوم آتش‌بس دارد، حکایت دارد. به نظر می‌رسد نتانیاهو با حاشیه‌سازی به دنبال کم‌رنگ سازی این اختلافات و درنهایت دستاوردسازی برای اهداف شخصی خود از سفر به آمریکا می‌باشد. 
اقدام صهیونیست‌ها علیه سومالی را باید بخشی از طرح مشترک آن‌ها با غرب برای سایس پیکوی جدید یا همان تجزیه کشورها دانست که در غرب آسیا و آفریقا جریان دارد.
فشار بر سومالی برای سازش
رژیم صهیونیستی با محوریت نفوذ به شاخ آفریقا و نیز تسلط بر دریای سرخ و همجواری با یمن، مدت‌هاست که به دنبال رابطه با سومالی است و چندین مرتبه نیز به‌صورت یک‌جانبه ادعای برقراری روابط میان طرفین را مطرح کرده است. این ادعاها البته با واکنش تند و قاطع سومالی مبنی بر عدم همراهی با این رژیم مواجه شده است. پذیرش سومالی لند را می‌توان بخشی از اعمال فشار بر سومالی برای پذیرش رابطه با تل‌آویو ارزیابی کرد که البته بازهم با واکنش تند موگادیشو مواجه شده، چنانکه وزارت امور خارجه سومالی تأکید کرده است که جمهوری فدرال سومالی کشوری واحد، مستقل و غیرقابل تجزیه است و هرگونه اقدامی که این واقعیت را نقض کند، «باطل و ملغی» به شمار می‌رود. نکته دیگر در باب اقدام صهیونیست‌ها اقدام علیه ترکیه است. شواهد حکایت از آن دارد که رژیم صهیونی تحرکات گسترده‌ای را علیه ترکیه آغاز کرده است، چنانکه حتی با سران قبرس و یونان نیز دیدار داشته‌اند. با توجه به حضور نیروهای ترکیه در سومالی این سناریو مطرح است که صهیونیست‌ها با این اقدام به دنبال اعمال فشار بر ترکیه باشند.
 تقلا برای فرار از انزوای جهانی
نکته مهم دیگر آنکه طوفان الاقصی و ابعاد گسترده جنایات صهیونیست‌ها در غزه و منطقه، انزجار جهانی علیه این رژیم را تشدید کرده است، هرچند که سران رژیم صهیونی با آتش‌بس غزه و نیز ارتقای روابط کشورهای اروپایی با این رژیم و نیز تقلای آمریکا برای احیای روابط برخی کشورهای آمریکای لاتین همچون بولیوی به دنبال کاهش این انزوا بوده‌اند، اما شواهد نشان می‌دهد که این انزوا همچنان ادامه دارد. در این شرایط رژیم صهیونی با تحرکاتی همچون به رسمیت شناختن سومالی لند، در لوای طرح آبراهام از یک‌سو به دنبال نمایش خروج از انزوای جهانی است و از سوی دیگر به دنبال باج‌خواهی از اتحادیه آفریقایی است که به‌شدت پرونده این رژیم در دادگاه لاهه را پیگیری می‌کند. البته این طرح صهیونیست‌ها با واکنش منفی جهانی همراه شد که خود سندی بر انزوای ماندگار جهانی این رژیم است که رسوایی برای نتانیاهو به همراه داشته است. 
 اسرائیل مجری غرب در سایس پیکوی جدید
اقدام صهیونیست ها علیه سومالی را باید بخشی از طرح مشترک آن‌ها با غرب برای سایس پیکوی جدید یا همان تجزیه کشورها دانست که در غرب آسیا و آفریقا جریان دارد. در حوزه غرب آسیا رژیم صهیونی عملا با اشغال بخش‌هایی از غزه، کرانه باختری، جنوب لبنان و خاک سوریه بخشی از این طراحی را اجرا می‌کند در حالی آمریکا نیز در لوای طرح صلح بُعد دیگر آن را آغاز کرده که سخنان باراک، نماینده آمریکا در امور سوریه و لبنان در باب سایس پیکو و تجزیه کشورهای منطقه نمودی از آن است. اسناد و مدارک نشان می‌دهد که هدف آمریکا و رژیم صهیونیستی از تجاوز نظامی به ایران در کنار مسائل موشکی و هسته‌ای، تجزیه ایران بوده که ایستادگی و اقتدار ایرانیان در طول جنگ 12 روزه این طراحی را با شکست مواجه ساخت. اخیرا در یمن نیز جدایی‌طلبان رسما با حمایت امارات و اعلام رابطه و جلب حمایت رژیم صهیونی بر تجزیه این کشور تأکید کرده‌اند. 
در حوزه آفریقا نیز امروز با تحریک غرب، صهیونیست‌ها و برخی کشورهای عربی همچون امارات، کشوری همچون سودان بار دیگر درگیر جنگ داخلی برای تجزیه‌ای دیگر شده است. از مجموع ۱۸ ایالت سودان، نیروهای پشتیبانی سریع کنترل کامل پنج ایالت دارفور به‌جز بخش‌هایی از شمال دارفور که همچنان تحت کنترل ارتش است را در اختیار دارند. ارتش سودان نیز بر ۱۳ ایالت دیگر ازجمله خارطوم پایتخت این کشور تسلط دارد. مجموع این تحولات نشان می‌دهد که هرچند آمریکا در راهبرد امنیت ملی جدید خود ادعای رویکرد تعاملی و کاهش نظامی‌گری را سر داده اما در عمل همان رویه گذشته یعنی تجزیه کشورها را دنبال می‌کند که از بازیگران این طراحی را رژیم صهیونی تشکیل می‌دهد. پیوندی میان صهیونیست‌ها و غرب که برای حفظ یک‌جانبه‌گرایی نظام سلطه و برهم زدن نظم نوین جهانی به هر جنایتی ازجمله حمایت از تروریسم و تحریک گسل‌های جدایی‌طلبی دامن می‌زنند. وضعیتی که بار دیگر حقانیت مواضع جبهه مقاومت مبنی بر لزوم مقابله جهان با رژیم صهیونی و حامیانش به‌عنوان برهم زنندگان نظم جهانی را بیش‌ازپیش آشکار می‌سازد.
 گریز ناگزیر شیطان