رهبر معظم انقلاب در دیدار با دست‌اندرکاران کنگره ۲۴ هزار شهید تهران بزرگ که در تاریخ سوم بهمن‌ماه برگزار شد، مطرح فرمودند:

انقلاب؛ نجات‌بخش هویت ملت

رهبر انقلاب روز سوم بهمن‌ماه با دست‌اندرکاران کنگره ۲۴ هزار شهید تهران بزرگ دیدار کرده بودند که مشروح بیانات ایشان به شرح زیر است:
خوشامد عرض می‌کنم به همه  برادران و خواهران عزیز. تبریک عرض می‌کنم ولادت مولای متقیان (علیه الصلاة و السلام) و ولادت حضرت جوادالائمه (علیه السلام) را، و تعظیم و تمجید می‌کنیم در برابر ارواح طیبه‌ شهیدان و خانواده‌های مکرم آن‌ها، و همچنین تشکر می‌کنیم از دست‌اندرکاران این بزرگداشت و این یادبود بزرگ. بنده این نمایشگاهی را که اینجا دوستان ترتیب دادند، دیدم؛ کارهایی که انجام‌گرفته کارهای خوبی است و آن نکاتی هم که این برادر عزیزمان درباره تهران و درباره‌ شهدای تهران و خانواده‌های شهدای تهران بیان کردند، مطالب کاملاً درست و متقنی است. بنده هم چند کلمه درباره‌ تهران عرض می‌کنم، یک مطلب هم درباره‌ شهیدان.
در مورد تهران، کمتر صحبت شده. درباره‌ شهرهای مختلف کشور، به مناسبت‌های مختلف، بنده یا دیگران صحبت کرده‌ایم؛ درباره‌ تهران، متأسفانه کم صحبت شده، درحالی‌که تهران را باید نماد بسیاری از خصوصیات ملت ایران دانست؛ واقعاً این‌جور است. ازجمله‌ خصوصیاتی که از ملت ایران در قضایای انقلاب و آنچه مربوط به انقلاب است آشکار شد، شجاعت ملت ایران، غیرت ملت ایران، دین‌داری ملت ایران، استقلال‌طلبی ملت ایران، دشمن‌ستیزی ملت ایران و غیر این‌ها است؛ به نظر من، نماد همه‌ این خصوصیات تهران است؛ یعنی اگر بخواهیم این خصوصیات را در یک جمعی به‌طور مشخص و با سند مطالعه کنیم، تهران را باید مطالعه کنیم؛ همه‌ این خصوصیات در اینجا جمع است.
حالا حوادث مربوط به انقلاب یک‌فصل مُشبعی است، من هم یک اشاره‌ای عرض خواهم کرد؛ لکن قبل از مسائل انقلاب و پیشامدهای انقلاب، حداقل در این ۱۵۰ سال اخیر ــ قبلش هم همین‌جور است، لکن حالا من بیشترْ قضایای همین یک قرن و نیم اخیر را عرض می‌کنم ــ وقتی مرور می‌کنیم این قضایا را، برجستگی مردم تهران را به‌روشنی می‌بینیم. مثلاً فرض بفرمایید قرارداد رویتر که مرحوم حاج ملا علی کنی تهرانی، جلودار مردم، جلوی این قرارداد خائنانه را گرفتند. یا قضیه  تنباکو و قرارداد خائنانه‌ رژی ــ آن‌هم یک قرارداد خائنانه‌ای بود ــ که در تهران، مرحوم میرزا محمدحسن آشتیانی، ملای بزرگ و درجه  یک تهران، به پیروی از میرزای شیرازی و [فتوای] تحریم ایشان، غوغایی راه انداختند؛ کاری کردند که داخل خانواده  شاه، کلفَتها و نوکرها قلیان‌ها را شکستند، تحت تأثیر فتوای [میرزای شیرازی]؛ یعنی حضور مردم تهران پشت سر علما این‌جوری بود. یا بعد از آن‌ها، مسئله‌ مشروطیت؛ در قضیه  مشروطیت، نقش مردم تهران غالباً گفته نمی‌شود؛ [تنها] همان قضیه‌ پلوی سفارت و مانند این‌ها گفته می‌شود، درحالی‌که این‌ها مسائل بعدی بود؛ اصل مسئله، مطالبه‌ عدالتخانه بود که مردم تهران در این مسجدجامع و جاهای دیگر جمع شدند، اجتماعات کردند و دنبال عدالتخانه بودند که زحمت هم کشیدند، مشقت هم کشیدند، کتک هم خوردند، لکن بعد بالاخره منتهی شد به مسئله‌ مشروطیت. بعد هم آنجایی که مشروطیت داشت دچار انحراف می‌شد ــ که شد ــ قیام مرحوم شیخ فضل‌الله و مردم و رفتن در [حرم] حضرت عبدالعظیم و تحصن در آنجا و مانند این‌ها، همه کار مردم تهران بود. تا قرارداد ننگین وثوق‌الدوله، تا نهضت ملی نفت در [سال] ۱۳۳۰ و تا پانزدهم خرداد و بعد از پانزدهم خرداد تا امروز، هر جا شما قضایای مهمی و مبارزات اساسی‌ای را در تاریخ ایران در این ۱۵۰ سال تا امروز مشاهده می‌کنید، نمادش مردم تهران‌اند. یک‌جاهایی فقط تهران واردشده است، یک جاهایی دیگران هم وارد شدند، [ولی] تهران پیشرو بوده است، پیشگام بوده است. این‌ها خیلی مهم است؛ شناسنامه‌ یک شهر را این‌جوری باید تنظیم کرد؛ کارنامه  یک شهر را این‌جور باید فهمید و دید.
اغلب این قضایایی که عرض کردیم، مربوط به قبل از انقلاب اسلامی است. در قضایای انقلاب اسلامی، البته شهرهای مختلف نقش‌آفرینی‌های مهمی کردند ــ مثل قم، مثل تبریز، مثل اصفهان، مثل مشهد ــ لکن اولاً در همه  این قضایا تهران جزو پیشگامان بود، بعد هم در آن نقطه  تعیین‌کننده، یعنی سال ۵۷ که نهضت تبدیل شد به انقلاب، اینجا دیگر هرچه بود تهران بود و الهام‌بخش همه  کشور مردم تهران بودند. در سال ۵۷، شما نماز عید [فطر] قیطریه را در نظر بگیرید که باتدبیر مرحوم شهید بهشتی و مانند او، آن نماز عید راه افتاد
 ـ  ـ و شهید مفتح امام جماعت این نماز بود ــ که انعکاسش در کشور انعکاس عظیمی بود؛ یعنی ما مشهد بودیم، قضایای تهران منعکس می‌شد و هر قضیه‌ای که منعکس می‌شد، یک غوغایی در مناطق گوناگون دیگر به وجود می‌آورد؛ پیشقدمی تهران این‌جوری بود. نماز عید فطر قیطریه، حماسه  هفدهم شهریور در میدان شهدا، راه‌پیمایی تاسوعا، راه‌پیمایی عاشورا؛ این راه‌پیمایی‌ها درجاهای دیگر هم انجام گرفت، اما این را از تهران هدایت می‌کردند؛ از تهران با خود ما در مشهد تماس گرفتند و گفتند که تاسوعا راه‌پیمایی است، عاشورا راه‌پیمایی است، آن‌وقت ما آنجا در مشهد آن سازمان‌دهی را ترتیب دادیم؛ [لذا] تهران پیشگام بود.
در همه  این قضایا، در همان ۱۵۰ سال که گفتم و همچنین در قضایای سال ۵۷، جلوی جمعیت هم علمای دین بودند؛ از امثال حاج ملا علی کنی که اسم آوردم و مرحوم میرزا محمدحسن آشتیانی و آشیخ فضل‌الله نوری و مانند این‌ها، تا شهید بهشتی و شهید باهنر و شهید مفتح و شهید مطهری؛ علما جلو بودند و انبوه اقشار مختلف مردم ــ از همه جور ــ پشت سرشان در حال حرکت. حتی دانشگاه تهران؛ دانشگاه تهران محل تحصن علما شد. ما رفتیم نشستیم بحث کردیم که کجا تحصن بکنیم، چند جای مختلف گفته شد، یک نفر گفت دانشگاه تهران؛ همه تصدیق کردند، بلند شدیم آمدیم چند روز در دانشگاه تهران تحصن کردیم، تا وقت آمدن امام (رضوان‌الله علیه)؛ یعنی دانشگاه در خدمت همین حرکت قرار گرفت، باز با مرکزیت علما و پیشگامی علمای دینی.
نکته  مهم در اینجا این است که این کارها در تهران انجام‌گرفته، اما تهران کجا است؟ تهران چیست؟ تهران همان شهری است که بیشترین تلاش برای تغییر هویت ملی و اسلامی در آن انجام‌گرفته. در دوره  پهلوی‌ها ــ البته قبل از پهلوی‌ها هم بود که من بعداً اشاره می‌کنم ــ سعی شد که تهران یک نسخه‌بدلی از شهرهای اروپایی بشود، البته منهای پیشرفت‌ها؛ ازلحاظ رهاشدگی و لااُبالی گری
 جنسی بگیرید، تا افزایش روزبه‌روز فروشگاه‌های مشروبات الکلی، تا وضع پوشش و آرایش زن و مرد، تا کاباره‌ها و کافه‌های آن‌چنانی، تا مراکز جمعیتی فاسد و مفسدی مثل کاخ جوانان آن روز؛ اصلاً تهران مرکز یک چنین فعالیت هایی از سوی دستگاه‌ها بود. دستگاه‌ها این کار را با جدیت هدایت می‌کردند و دنبال می‌کردند که این کار انجام بگیرد و تهران را با این چیزها متمایز کنند؛ این تلاشی بود که در تهران انجام می‌گرفت و در هیچ شهر دیگری انجام نمی‌گرفت. حالا مثلاً در جشن هنر شیراز، یک کارهایی انجام گرفت، اما یک مقطعی بود؛ در تهران، مستمراً این کارها انجام می‌گرفت، اما آنچه آن‌ها می‌خواستند نشد. آن‌ها می‌خواستند هویت دینی را، هویت اسلامی را، هویت مذهبی را، هویت ملی را از تهران بگیرند و [آن را] تبدیل کنند به یک‌ چنین نسخه  معیوب یا رونوشت غلطی از شهرهای اروپایی، اما آنچه آن‌ها می‌خواستند نشد.
چطور نشد؟ بله، مظاهر غلط غربی در یکجاهایی در تهران رواج پیدا کرد ــ ما از نزدیک دیده بودیم، وضع تهران را می‌دانستیم ــ اما متقابلاً کارهایی که در جهت فکر اسلامی و معنوی و مذهبی در تهران انجام گرفت، در هیچ شهری از شهرهای کشور انجام نگرفت؛ جریانِ فعالِ مذهبیِ روشن‌بین و روشنفکر و دارای حرف نو، در تهران بیش از همه‌جای کشور رواج پیدا کرد و پیشرفت پیدا کرد: مساجدِ آباد، روحانیتِ مبارز و روشنفکر، مجالس دینیِ پُرجمعیت ــ البته «پُرجمعیت» نسبت به آن روزها، نه نسبت به امروز که جمعیت ده‌ها برابر بیشتر از آن‌وقت‌ها در مجالس اجتماع می‌کنند؛ اما نسبت به آن روزها، مجالس تهران جزو پُرجمعیت‌ترین مجالس بود؛ هم مجالس عزاداری‌اش، هم مجالس گوناگون مذهبی‌اش ــ گفتارهای مذهبیِ تحول‌آفرین در بخش‌های مختلف تهران؛ اسلام سیاسی‌ای که در سخنرانی‌ها و در منابر گوناگون در تهران، در مساجد مختلف یا در هیئت‌های مذهبی مختلف ترویج می‌شد؛ نمودارهای مذهبی‌ای که برای جوان‌ها جذاب بود؛ در هیئت‌هایی که در خانه‌ها تشکیل می‌شد ــ این [مطلبی] که عرض می‌کنم، اطلاعات نزدیک من است که به چشم خودم دیدم ــ در هیئت‌های مذهبیِ خانه‌به‌خانه، جوان دانشگاهی شرکت می‌کرد؛ از کلاسش می‌زد برای اینکه بتواند در این هیئت شرکت بکند. یک چنین وضعیتی در تهران وجود داشت که این، درست نقطه  مقابل آن وضعیتی بود که دستگاه منحرف پهلوی‌ها می‌خواستند در ایران و بخصوص در تهران که پایتخت بود، به وجود بیاورند.
لذا سال ۵۷، تهران الهام‌بخشِ دیگرِ شهرها شد؛ هم در راه‌پیمایی‌ها، هم در تولید شعارها. این شعارهای هماهنگی که می‌دیدید در همه‌جای کشور پخش می‌شود، از تهران الهام داده می‌شد. این تکبیر روی پشت‌بام را تهرانی‌ها ابتکار کردند و به‌جاهای دیگر خبر دادند. بنده خودم در مشهد نشسته بودم، شب یکی از دوستان تهرانی که جزو مبارزین بود ــ خدا رحمتش کند ــ تلفن کرد گفت «بشنو»؛ تلفن را گرفت به سمت صدا، من دیدم صدای «الله‌اکبر» می‌آید؛ گفت [شما هم] «الله‌اکبر» بگویید، بنده هم با بچه‌هایمان ــ کوچک بودند ــ رفتیم بالای پشت‌بام و شروع کردیم «الله‌اکبر» گفتن. این چیزها از تهران منتشر می‌شد در همه  اطراف کشور. بعد از شروع نهضت هم تا پیروزی انقلاب همین‌جور بود؛ از مسائل پانزدهم خرداد، هفدهم شهریور، فتنه  منافقین در سی‌ام خرداد سال ۶۰، نمازجمعه‌های تکان‌دهنده  تهران، تا حرکت‌های بسیجی، آن جمعیت صدهزار‌نفری ورزشگاه آزادی در سال ۶۵ و اجتماعات گوناگون تا امروز، مردم تهران انصافاً سنگ تمام گذاشته‌اند. بنابراین، یادبود شهدای تهران باید همراه باشد با تدوین شناسنامه  انقلابی تهران، مثل دیگر شهرها؛ یعنی این شناسنامه  انقلابی تهران باید برای جوان‌ها روشن بشود. اغلب شماها که اینجا هستید این حوادث را ندیده‌اید، ماها هم در تدوین این حوادث کم‌کاری داشتیم، خیلی‌ها ازآنچه اتفاق افتاده خبر هم ندارند. این‌ها بایستی تبیین بشود. در کنار یادبود بلندقامتان شهید ــ که چهره‌های این‌ها مثل نور می‌درخشد و روشن می‌کند زندگی را و دل‌ها را ــ باید یاد تلاش‌ها و فعالیت های عموم مردم هم تبیین بشود و بیان بشود. حالا این در مورد تهران.
یک کلمه در مورد شهیدان عرض بکنیم. درباره  شهیدان، سخنان پُرمغز و گهربار زیادی از ائمه  هدیٰ (علیهم السلام)،
 بعد هم از بزرگان، بزرگان انقلاب، امام بزرگوار و دیگران گفته‌شده؛ درباره  شهیدان خیلی صحبت شده، [اما] در رأس همه، فرمایش قرآن کریم و پروردگار متعال درباره  شهدا است که قابل‌مقایسه  با هیچ بیان دیگری نیست. اینکه می‌فرماید «اِنَ اللَهَ اشتَرىٰ مِنَ المُؤمِنینَ اَنفُسَهُم وَ اَموالَهُم بِاَنَ لَهُمُ الجَنَةَ یُقاتِلونَ فی سَبیلِ اللَهِ فَیَقتُلونَ وَ یُقتَلون»، «اِنَ اللَهَ اشتَرىٰ» [یعنی] خدا معامله می‌کند؛ این چیزِ خیلی مهمی است. بنده کجا، خدا کجا! آن‌وقت، خدا معامله می‌کند! جان ما را با بزرگ‌ترین هدیه‌ای که می‌تواند به یک انسان داده بشود، یعنی بهشت
 ــ بهشت رضای الهی ــ عوض می‌کند. بعد هم این‌جور تصریح می‌کند که «یُقاتِلونَ فی سَبیلِ اللَه»، بروند درراه خدا مبارزه کنند، بجنگند، «فَیَقتُلونَ وَ یُقتَلون». مخصوص دوران اسلام هم نیست: وَعدًا عَلَیهِ حَقًا فی التَوراةِ وَ الاِنجیلِ وَ القُرآن؛(۳) در تورات هم همین‌جور است، در انجیل هم همین‌جور است. این آیه‌ای که این قاری عزیزمان تلاوت کردند ــ وَ کَاَیِن مِن نَبِیٍ قاتَلَ مَعَهُ رِبِیونَ کَثیر(۴) ــ [نشان میدهد که] این قضیه مال همه  انبیا است. یا آن آیه  شریفه  «وَ لا تَحسَبَنَ الَذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَهِ اَمواتًا بَل اَحیاءٌ عِندَ رَبِهِم یُرزَقون»؛(۵) این‌ها بیانات درباره  شهدا است و درباره  فضیلت شهادت، بیانی بالاتر از این‌ها وجود ندارد؛ انسان چه بگوید؟
من فقط یک نکته را عرض می‌کنم و آن، اینکه شهدا همه رتبه  عالی‌ای دارند، منتها رتبه  شهدا یکسان نیست؛ مثلاً شهدای کربلا از همه  شهدا بالاترند؛ درباره  بعضی از شهدا، در کلمات ائمه (علیهم السلام) نقل‌شده که این‌ها در روز قیامت، از روی دوشِ دیگرِ شهدا عبور می‌کنند می‌روند بهشت؛ درباره  بعضی از شهدا گفته‌شده است که این‌ها هریکی‌شان اجر دو شهید دارد، [اجرش] مضاعف است. پس شهدا یک‌جور نیستند؛ ارزش شهید، با تفاوت هدف‌ها، با تفاوت نحوه  شهادت‌ها، تفاوت پیدا می‌کند. من می‌خواهم عرض بکنم انواع شهدایی که در انقلاب اسلامی شهید شدند ــ مجموع شهدا؛ چه آن شهدایی که در حوادث انقلاب شهید شدند، چه آن شهدایی که در دفاع مقدس شهید شدند، چه آن شهدایی که در فتنه‌ها شهید شدند، چه آن شهدایی که در باب امنیت یا سلامت شهید شدند، چه شهدایی که در دفاع از حرم شهید شدند ــ این‌ها جزو برترین‌ها هستند، جزو شهدای برترِ نزد خداوند متعال محسوب می‌شوند؛ چرا؟ برای خاطر اینکه این‌ها از یک جریانی دفاع کردند و در یک حادثه‌ای به شهادت رسیدند که این حادثه در رأس بسیاری از حوادث دوران اسلام و دوران همه  ادیان است؛ و آن چیست؟ آن، حادثه  نجات کشور اسلامی و نجات دنیای اسلام از وابستگی و اضمحلال و ذوب شدن در فرهنگ کفر و فرهنگ استکبار است که این اتفاق در انقلاب اسلامی رخ داد. انقلاب اسلامی، در درجه  اول، ایران را از حل شدن و ذوب شدن و هضم شدن در فرهنگ کفر و استکبار ــ که همان فرهنگ غربی است ــ خارج کرد و نجات داد، بعد هم تأثیراتش در دنیای اسلام را شما دارید مشاهده می‌کنید. ما البته به هیچ‌کس دستورالعمل نداده‌ایم، [بلکه] تأثیر انقلاب این است. بنده بارها گفته‌ام(۶) انقلاب مثل هوای بهاری است، مثل هوای خوش است، نمی‌شود جلویش را گرفت؛ در هوای لطیف بهاری، هوای خوش و بوی گل از داخل بوستان بیرون می‌آید و درجاهای دیگر پخش می‌شود، جلویش را نمی‌شود گرفت. لازم هم نیست که کسی بخواهد آن هوا را صادر کند، [بلکه] به‌طور طبیعی صادر می‌شود. امروز شما دارید نشانه‌هایش را در دنیای اسلام مشاهده می‌کنید.
هضم شدن و حل شدن در فرهنگ کفر و استکبار، قبل از پهلوی‌ها شروع شد، از دوران قاجار شروع شد، شروع‌کننده هم همین وابستگان دربار و پادشاهان و شاهزاده‌های فاسد و مفت‌خور و تنبل و بیکاره و فاسدالاخلاق بودند؛ این‌ها فرهنگ غربی را گرفتند و بانفوذی که در جامعه داشتند ــ یعنی نفوذ مالی و قدرتی و پولی و مانند این‌ها ــ به‌تدریج [آن را] در بین مردم رایج کردند. نوبت به پهلوی‌ها که رسید، به اوج رساندند این فساد را، این بیماری مسری را، برای اینکه بتوانند کشور را به معنای واقعی کلمه به قدرت‌های غربی وابسته و آویزان بکنند. انگلیس‌ها از مدت‌ها قبل وارد ایران شده بودند، زمینه‌چینی کرده بودند، کارهایی انجام می‌دادند، بعد دیدند نمی‌شود. حالا کسانی که با تاریخ آشنا هستند، می‌دانند من چه می گویم. قرارداد وثوق‌الدوله فروش ایران بود؛ مرحوم مدرس قرص و محکم ایستاد و نگذاشت، دیدند نمی‌شود، قرارداد را باطل کردند؛ یا قرارداد تنباکو یک‌جور دیگر، و امثال این‌ها. دیدند این‌جوری نمی‌شود، باید مستقیم وارد بشوند؛ مستقیم وارد شدند و رضاخان را که یک روزی جزو قزاق های محافظ سفارت انگلیس بوده ــ او را ازآنجا می‌شناختند ــ برداشتند آوردند بزرگش کردند، بلندش کردند، به او قدرت دادند، اطرافش یک تعدادی روشنفکر وابسته را نشاندند و کاشتند و این وضعی را که در دوره  رضاخان پیش آمد ــ ضدیت با دین، ضدیت با اسلام، ضدیت با استقلال، ضدیت با حجاب، ضدیت با مجالس عزاداری، ضدیت با روحانیت ــ 
راه انداختند. در دوره  رضاخان یک‌جور، در دوره  بعد از رضاخان هم یک‌جور دیگر؛ حرکت این بود.
واقعاً خدا به ملت ایران رحم کرد که این انقلاب رخ داد؛ وَالا با آن وضعی که این‌ها داشتند پیش می‌رفتند، وضع کشور ما خیلی‌خیلی بدتر از همه  کشورهای وابسته‌ای که ما می‌شناسیم می‌شد. انقلاب آمد جلوی این را گرفت؛ انقلاب اسلامی، با یک اقدام قاطع، جلوی این حرکت به سمت سقوط مطلق را گرفت و کشور را نجات داد. مبارزه‌ای که با(۷) انقلاب انجام گرفت مبارزه  هویتی بود، مبارزه  موجودیتی بود؛ هویت ملت ایران، موجودیت ملت ایران، تاریخ ملت ایران داشت نابود می‌شد و جلویش گرفته شد. این‌هایی که در این راه کشته شدند، در این راه کشته‌شده‌اند؛ آن‌هایی که در انقلاب اسلامی شهید شدند ــ به هر نوع شهادتی ــ در این راه شهید شده‌اند، این‌جور به شهادت رسیده‌اند؛ این چیز کوچکی نیست.
بنابراین، شهدای ما جزو برترین‌ها هستند. ۲۴ هزار شهید در تهران! البته سال‌ها پیش برای [شهدای] استان تهران هم بزرگداشتی گرفته شد، ۳۶ هزار شهید مال استان تهران است و شهدای دیگر جاهای کشور. چه شهدای جنگ تحمیلی، چه دفاع از حرم و چه بقیه  شهدایی که اسم بردیم، همه جزو برترین شهدا هستند. خون این شهیدان توانست ثبات این انقلاب را تضمین کند. من بارها گفته‌ام که شهیدان، امروز هم ما را در این راه نگه‌داشته‌اند. یک مقدار که سست شدیم، نام یک شهید، حرکت یک شهید، قیام یک شهید، شهادت یک شهید دوباره ما را سرپا کرد، سرحال کرد. وقتی شهید سلیمانی شهید می‌شود، ملت را تجدیدقوا می‌کند،‌ انقلاب را دوباره زنده می‌کند. بنابراین، کاری که شما کردید ــ بزرگداشت شهدا ــ کار بزرگی است، کار مهمی است و این بزرگداشت‌ها باید بتواند راهی را که شهدا رفته‌اند هموار کند و تداوم این راه را برای جوان‌های ما، برای نسل‌های نو‌به‌نویی که در میدان حاضر می‌شوند، تضمین کند.
یک جمله در مورد مسئله  بسیار مهم غزه عرض بکنم. مسئولان کشورهای اسلامی گاهی اجتماع می‌کنند حرفی می‌زنند، گاهی مصاحبه‌ای می‌کنند یک‌چیزی می گویند، [اما] کاری که باید بکنند انجام نمی‌گیرد. اعلان می‌کنند که باید آتش‌بس انجام بگیرد؛ خب آتش‌بس دست شما که نیست، آتش‌بس دست آن خبیث است، دست آن دشمن است، و نمی‌کند. شما می‌نشینید چیزی را تصویب می‌کنید که در اختیار شما نیست. چیزهایی هست که در اختیار شما است، آن‌ها را تصویب نمی‌کنید؛ آن چیست؟ قطع شریان‌های حیاتی رژیم صهیونیستی؛ این در اختیار شما است. شما می‌توانید کمک نکنید، پشتیبانی نکنید، ارتباط سیاسی و اقتصادی را قطع کنید؛ این کارها را می‌توانید بکنید. این، آن دشمن را تضعیف خواهد کرد، او را از میدان خارج خواهد کرد؛ این کار دست شما است؛ این را تصویب کنید. متعرضِ این نمی‌شوند، یک‌چیزی را تصویب می‌کنند که در اختیارشان نیست!
ولی درعین‌حال، با همه  این‌ها، همان‌طور که خدای متعال فرموده: اِنَ اللَهَ مَعَ الَذینَ اتَقَوا وَ الَذینَ هُم مُحسِنون‌؛ خدا با مردمِ مؤمن است؛ هر جا خدا باشد، پیروزی هست. البته سختی‌ها وجود دارد. خدای متعال درباره  پیغمبر هم می‌گوید اگر ما تو را زنده نگه‌داریم یا از دارِ دنیا ببریم، عاقبتِ دشمنانت این خواهد شد؛ شرطش زنده ماندن من و شما نیست، اما پیروزی قطعی است. ان‌شاء‌الله خدای متعال این پیروزی را به همه  امت اسلامی، در آینده  نه‌چندان دوری، نشان خواهد داد و دل‌ها را خرسند خواهد کرد و ملت فلسطین را و مردم مظلوم غزه را هم در رأس همه  این‌ها ان‌شاء‌الله خرسند و خوشحال خواهد کرد. امیدواریم خداوند متعال این دعا را مستجاب کند و ما را در این ماه مبارک رجب، ماه دعا، ماه استغفار، هرچه بیشتر آماده  برای تجلی انوار الهی در دل‌هایمان قرار بدهد.
انقلاب؛ نجات‌بخش هویت ملت