کنگرهای برای آینده
جواد شاملو
عزاداری محرم تنها سوگ یک حادثه نیست؛ تمرین نوعی سبک زندگی است. قیام سیدالشهدا از ابتدایش که مدینه باشد، پر از داستان است و گویی بهطور فشرده، نظام کاملی از یک زندگی را به ما نمایش میدهد. نظامی که در آن برای تمام پرسشهای بنیادین بشر پاسخی وجود دارد. پرسشهایی از قبیل اینکه زندگی چیست؟ مرگ چیست؟ جوانی چیست؟ ارزش چیست؟ آزادی چیست؟ عشق چیست؟
یکی از رموز ماندگاری عزاداری برای سالار شهیدان همین عبرت خیزی و فکرت آفرینی است؛ همین داستانمندی. ما در کربلا بیش از آنکه بخواهیم بدانیم چه شد، چگونگی را دنبال میکنیم. چی شد؟ فرزند رسول خدا چند دهه پس از ارتحال او توسط امت او به شهادت رسید. این بهاندازه کافی حزنانگیز است اما چگونگی این شهادت به عزاداری برای آن رنگ و بوی معجزه میبخشد.
امام حسین علیهالسلام زیر بار ظلم نرفت و مقتدرانه در برابر دستگاه طاغوت ایستاد؛ همین قائم دلیر، باری برای نجات جان شیرخوارهاش به لشکر دشمن رو زد. همین امیر بیباک پس از شهادت این تشنه کوچک، مستأصل بود از بازگشت به خیمه. امام حسین تشنه شهید شد، اما پسازآنکه بخش عظیمی از ذخیره آب خود را به سپاهیان حر بخشید. او هنوز تشنه بود وقتیکه حر را بخشید. یکی از آن مؤلفههایی که کربلا را با همه وقایع عالم متفاوت میسازد همین مسیر طی شده است. آری؛ در کربلا نوجوانی کشته شد. بسیار غمانگیز است اما آنچه این غم را تاکنون و ازاینپس تا ابد تداوم میبخشد این است که نوجوان مذکور، نه تصادفی کشته شد، نه از سر هیجان و احساس، نه از سر حس خویشاوندی و دفاع از خانواده. او چنین مرگی را شیرینتر از عسل میدید؛ یعنی در قله عرفان نشسته بود. مرگش حماسی بود، حماسهاش مقدس. او برای این مرگ به عمویش التماس کرده بود. آری؛ در کربلا پسر ارشد اباعبدالله به شهادت رسید. اما او برای به میدان رفتن التماس نکرد! چون پدرش ابراهیموار با جان او تعامل کرده بود. او به شهادت رسید؛ اما پدرش در وداع با او تا دم مرگ رفت.
سوگواری برای امام حسین علیهالسلام بزرگداشت و پاسداشت و گرامی داشت عمیقترین عواطف، خالصترین ایثارها، مقدسترین شجاعتها و حماسیترین غیرتهاست. صرفا سوگواری برای عزیزانی درگذشته نیست؛ التماس ارزشهایی است که هنوز در میان طایفه بشر غریباند.
آن روی سکه «مکن ای صبح طلوع»، دعوت از صبحی است که در آن بهراستی میشود تنفس کرد. سر جاودانگی این عزاداریها، آیندهگرا بودن آنهاست از اساس و تلاش برای تحقق ارزشهایی که هنوز محقق نشدهاند و تا قیام قیامت باید برای برپایی آنها جنگید. کربلا داستان جنگی در گذشته نیست؛ بلکه آموزههای آن در جنگی که امروز با خودمان و با تمام ظالمان خرد و کلان داریم به دادمان میرسد.
عزاداری محرم تنها سوگ یک حادثه نیست؛ تمرین نوعی سبک زندگی است. قیام سیدالشهدا از ابتدایش که مدینه باشد، پر از داستان است و گویی بهطور فشرده، نظام کاملی از یک زندگی را به ما نمایش میدهد. نظامی که در آن برای تمام پرسشهای بنیادین بشر پاسخی وجود دارد. پرسشهایی از قبیل اینکه زندگی چیست؟ مرگ چیست؟ جوانی چیست؟ ارزش چیست؟ آزادی چیست؟ عشق چیست؟
یکی از رموز ماندگاری عزاداری برای سالار شهیدان همین عبرت خیزی و فکرت آفرینی است؛ همین داستانمندی. ما در کربلا بیش از آنکه بخواهیم بدانیم چه شد، چگونگی را دنبال میکنیم. چی شد؟ فرزند رسول خدا چند دهه پس از ارتحال او توسط امت او به شهادت رسید. این بهاندازه کافی حزنانگیز است اما چگونگی این شهادت به عزاداری برای آن رنگ و بوی معجزه میبخشد.
امام حسین علیهالسلام زیر بار ظلم نرفت و مقتدرانه در برابر دستگاه طاغوت ایستاد؛ همین قائم دلیر، باری برای نجات جان شیرخوارهاش به لشکر دشمن رو زد. همین امیر بیباک پس از شهادت این تشنه کوچک، مستأصل بود از بازگشت به خیمه. امام حسین تشنه شهید شد، اما پسازآنکه بخش عظیمی از ذخیره آب خود را به سپاهیان حر بخشید. او هنوز تشنه بود وقتیکه حر را بخشید. یکی از آن مؤلفههایی که کربلا را با همه وقایع عالم متفاوت میسازد همین مسیر طی شده است. آری؛ در کربلا نوجوانی کشته شد. بسیار غمانگیز است اما آنچه این غم را تاکنون و ازاینپس تا ابد تداوم میبخشد این است که نوجوان مذکور، نه تصادفی کشته شد، نه از سر هیجان و احساس، نه از سر حس خویشاوندی و دفاع از خانواده. او چنین مرگی را شیرینتر از عسل میدید؛ یعنی در قله عرفان نشسته بود. مرگش حماسی بود، حماسهاش مقدس. او برای این مرگ به عمویش التماس کرده بود. آری؛ در کربلا پسر ارشد اباعبدالله به شهادت رسید. اما او برای به میدان رفتن التماس نکرد! چون پدرش ابراهیموار با جان او تعامل کرده بود. او به شهادت رسید؛ اما پدرش در وداع با او تا دم مرگ رفت.
سوگواری برای امام حسین علیهالسلام بزرگداشت و پاسداشت و گرامی داشت عمیقترین عواطف، خالصترین ایثارها، مقدسترین شجاعتها و حماسیترین غیرتهاست. صرفا سوگواری برای عزیزانی درگذشته نیست؛ التماس ارزشهایی است که هنوز در میان طایفه بشر غریباند.
آن روی سکه «مکن ای صبح طلوع»، دعوت از صبحی است که در آن بهراستی میشود تنفس کرد. سر جاودانگی این عزاداریها، آیندهگرا بودن آنهاست از اساس و تلاش برای تحقق ارزشهایی که هنوز محقق نشدهاند و تا قیام قیامت باید برای برپایی آنها جنگید. کربلا داستان جنگی در گذشته نیست؛ بلکه آموزههای آن در جنگی که امروز با خودمان و با تمام ظالمان خرد و کلان داریم به دادمان میرسد.
تیتر خبرها
تیترهای روزنامه
-
توسعه تعاملات با کشورهای عضو بریکس سبب ایجاد ظرفیتهای تجاری خواهد شد
-
کنگرهای برای آینده
-
مقابله با یکجانبهگرایی
-
حضور پارلمانی در بریکس به قانونگذاری و اجرا ختم میشود
-
رئیسجمهور متعلق به تمام مردم است
-
زمزمههای بحران اقتصادی در آمریکا
-
مرگ ناگهانی مکرونیسم
-
سودای جانشینی بایدن
-
نگاهی به سفر رئیس مجلس به روسیه
-
راه اشتغال از دانشگاه نمیگذرد!