داغ مظلوم از هر انسان یک پیامبر میسازد
راهپیمایی اربعین رونمایی از مهمترین برگبرنده شیعه
جواد شاملو
زیارت اربعین به عنوان یک منسک دینی، پدیده جدیدی نیست. یک سال پس از شهادت سالار شهیدان و یا در همان سال، زیارتی توسط خاندان آن حضرت و یا دو عالم جلیلالقدر به نام جابر بن عبدالله انصاری و عطیه عوفی ثبت شده است که میتواند نقطه شروع این آیین باشد. همچنین حدیث امام حسن عسکری علیهالسلام در مورد علامات مؤمن پایه محکم و متقن دیگری برای این زیارت است. دیگر روایات وارده در مورد این روز هم آن را به عنوان یک سنت شیعی ریشهدار تأیید میکند. در طی قرنها علمای شیعه و آحاد مردم این مراسم را به انحای گوناگون زنده نگاه داشتند.
با این همه زیارت اربعین به عنوان یک راهپیمایی بینالمللی عظیم 20 میلیونی یک پدیده معاصر است. بعد از فروپاشی دولت صدام و برقراری نظامی نسبتا شیعه در عراق، ظرفیتی در این کشور ایجاد شد که به حفرهای بر فراز آتشفشان میمانست. مکتب عاشورا و عشق حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام در گذر قرنها در میان شیعیان نهادینه شده بود اما هرگز فرصت چنین بروز و ظهوری نداشت. زیارت اربعین فریاد فروخفته شیعهای است که عمری است روضه شنیده است.
سالها پیش یکی از تحلیلگران سیاسی ایران که بردن نامش در اینجا ضرورتی ندارد خطاب به دخترش که عازم زیارت اربعین بود نوشت: «به دخترم سارا که عازم کربلا بود گفتم ان شاء الله زیارتت مقبول، اما در بین راه این پرسش را هم از خودت بکن که چه شد بعد از ۱۴۰۰سال، ما ایرانیها سه، چهار سال است که دفعتاً به فکر راهپیمایی اربعین افتادهایم (البته با تشویق و حمایت تمام و کمال نظام)». این شبهه به خودی خود آنچنان ضعیف و بیپایه است که اصلا ارزش پرداخت ندارد. سودای کربلا در فرهنگ مداحی و سوگواری ما سبقهای بیش از چهار سال دارد.
اما اگر بخواهیم در مورد اقبال جوششی شیعیان جهان به زیارت سالار شهیدان در کنگرهای پرشکوه سخن بگوییم؛ باید از همین فریاد فروخفته سخن بگوییم. شیعه به ستوه آمده بود از اینکه برای شهادت فرزند آخرین پیامبر خدا در کوچه و خیابانهای شهر خودش گریه کند، یا سینه بزند، یا طبل بکوبد یا نوا سر دهد. این عزا شایسته عزایی است در صحن علنی جهان، پیش چشم همه مردم. داغ مظلوم از هر انسان یک پیامبر میسازد. کسانی که بار اندوه شهادت مظلومی را به دوش میکشند، تشنه آنند که حکایت آن مظلوم را به گوش دیگران برسانند.
راهپیمایی اربعین برای شیعه حکم انتقام خون ثارالله علیهالسلام را دارد. جدای از این، اربعین یک فرصت برای ابراز هویت است. شیعه، یعنی همان اسلام ناب محمدی و این مکتب کامل تا پیش از برگزاری راهپیمایی اربعین فرصتی برای ابراز وجود نداشت. او در این مراسم از مهمترین برگ برنده معرفتی خود رونمایی میکند: ولایت. گوهری که میتواند مهمترین نظمدهنده به جامعه بشری، قویترین پیوند اجتماعی، اکسیر محبت و اعتماد بین آحاد مردم، تضمین برقراری برادری و برابری و همچنین برپاکننده عدالت عمومی از راه مواسات مؤمنانه باشد. ولایت، همان آخرین راهکاری است که بشر در جستجوی آن بین مکاتب گوناگون سرگردان است؛ گرفتار جهالت و حیرت ضلالت! به نظر میرسد تا این مفهوم در جهان به درستی معرفی نشود؛ زمینه برای ظهور آخرین حجت خدا فراهم نخواهد بود. تا ولایت شناخته نشود؛ مردم چگونه تشنه ولی شوند؟ ولیخواهی بدون ولایتخواهی سرنوشتی جز محراب مسجد کوفه یا گودال قتلگاه ندارد.
زیارت اربعین به عنوان یک منسک دینی، پدیده جدیدی نیست. یک سال پس از شهادت سالار شهیدان و یا در همان سال، زیارتی توسط خاندان آن حضرت و یا دو عالم جلیلالقدر به نام جابر بن عبدالله انصاری و عطیه عوفی ثبت شده است که میتواند نقطه شروع این آیین باشد. همچنین حدیث امام حسن عسکری علیهالسلام در مورد علامات مؤمن پایه محکم و متقن دیگری برای این زیارت است. دیگر روایات وارده در مورد این روز هم آن را به عنوان یک سنت شیعی ریشهدار تأیید میکند. در طی قرنها علمای شیعه و آحاد مردم این مراسم را به انحای گوناگون زنده نگاه داشتند.
با این همه زیارت اربعین به عنوان یک راهپیمایی بینالمللی عظیم 20 میلیونی یک پدیده معاصر است. بعد از فروپاشی دولت صدام و برقراری نظامی نسبتا شیعه در عراق، ظرفیتی در این کشور ایجاد شد که به حفرهای بر فراز آتشفشان میمانست. مکتب عاشورا و عشق حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام در گذر قرنها در میان شیعیان نهادینه شده بود اما هرگز فرصت چنین بروز و ظهوری نداشت. زیارت اربعین فریاد فروخفته شیعهای است که عمری است روضه شنیده است.
سالها پیش یکی از تحلیلگران سیاسی ایران که بردن نامش در اینجا ضرورتی ندارد خطاب به دخترش که عازم زیارت اربعین بود نوشت: «به دخترم سارا که عازم کربلا بود گفتم ان شاء الله زیارتت مقبول، اما در بین راه این پرسش را هم از خودت بکن که چه شد بعد از ۱۴۰۰سال، ما ایرانیها سه، چهار سال است که دفعتاً به فکر راهپیمایی اربعین افتادهایم (البته با تشویق و حمایت تمام و کمال نظام)». این شبهه به خودی خود آنچنان ضعیف و بیپایه است که اصلا ارزش پرداخت ندارد. سودای کربلا در فرهنگ مداحی و سوگواری ما سبقهای بیش از چهار سال دارد.
اما اگر بخواهیم در مورد اقبال جوششی شیعیان جهان به زیارت سالار شهیدان در کنگرهای پرشکوه سخن بگوییم؛ باید از همین فریاد فروخفته سخن بگوییم. شیعه به ستوه آمده بود از اینکه برای شهادت فرزند آخرین پیامبر خدا در کوچه و خیابانهای شهر خودش گریه کند، یا سینه بزند، یا طبل بکوبد یا نوا سر دهد. این عزا شایسته عزایی است در صحن علنی جهان، پیش چشم همه مردم. داغ مظلوم از هر انسان یک پیامبر میسازد. کسانی که بار اندوه شهادت مظلومی را به دوش میکشند، تشنه آنند که حکایت آن مظلوم را به گوش دیگران برسانند.
راهپیمایی اربعین برای شیعه حکم انتقام خون ثارالله علیهالسلام را دارد. جدای از این، اربعین یک فرصت برای ابراز هویت است. شیعه، یعنی همان اسلام ناب محمدی و این مکتب کامل تا پیش از برگزاری راهپیمایی اربعین فرصتی برای ابراز وجود نداشت. او در این مراسم از مهمترین برگ برنده معرفتی خود رونمایی میکند: ولایت. گوهری که میتواند مهمترین نظمدهنده به جامعه بشری، قویترین پیوند اجتماعی، اکسیر محبت و اعتماد بین آحاد مردم، تضمین برقراری برادری و برابری و همچنین برپاکننده عدالت عمومی از راه مواسات مؤمنانه باشد. ولایت، همان آخرین راهکاری است که بشر در جستجوی آن بین مکاتب گوناگون سرگردان است؛ گرفتار جهالت و حیرت ضلالت! به نظر میرسد تا این مفهوم در جهان به درستی معرفی نشود؛ زمینه برای ظهور آخرین حجت خدا فراهم نخواهد بود. تا ولایت شناخته نشود؛ مردم چگونه تشنه ولی شوند؟ ولیخواهی بدون ولایتخواهی سرنوشتی جز محراب مسجد کوفه یا گودال قتلگاه ندارد.
تیتر خبرها
تیترهای روزنامه