هشدار درباره یک پدیده اجتماعی
تأملی بر نقشپذیری جنسیتی
گروه اجتماعی- حسن طباطبایی
مطابق هشدار آسیب شناسان اجتماعی، جابهجایی هویت جنسی و بروز رفتار پسرانه از سوی دختران و بالعکس پدیدهای است که باید آن را جدی تلقی کرد. این پدیده آثار خود را به اشکال گوناگون در نوع پوشش و آرایش ظاهری و پذیرش مسئولیتها نمایان کرده است. البته جابهجایی هویت جنسی فقط مربوط به ایران نیست و در سایر کشورها چه بسا این تغییرات از سالیان قبل با قدرت بیشتری رخ عیان کرده است.
یکی از عوامل ایجاد این اختلال «ابراز نیازهای هوشیار و ناهوشیار والدین» است. بنابراین نگرشها و رفتارهای والدین نقش مهمی در شکلگیری هویت جنسیتی کودکان ایفا می کند. در خانوادههایی که باورهای غلط و کلیشههای جنسیتی رواج دارد، کودکان ممکن است احساس کنند که باید به هویت جنسیتی دیگری تغییر کنند تا مورد پذیرش قرار گیرند. این اختلال هویتی با ترنسکشوالها متفاوت است، چراکه هویت جنسیتی ترنسکشوالها با جنسیت انتسابی آنها هنگام تولد تفاوت دارد و اغلب تمایل به تغییر جنسیت دارند، اما اغلب دخترانی که ظاهر خود را به شکل پسرانه درمیآورند، صرفا ظاهر پسرانه را دوست دارند و تصور میکنند با این نوع پوشش و رفتار، میتوانند رفتارهای هیجانی بیشتری از خود بروز دهند. «در بعضی خانوادهها نیز به پسرها اهمیت بیشتری داده میشود؛ به همین خاطر گاهی دختران برای جلب محبت و اعتماد خود را به شکل پسرانه درمیآورند. از طرفی نوجوانان اغلب دچار سردرگمی در هویت جنسیتی میشوند به همین دلیل است که در مرحله بلوغ، برای برخی از نوجوانان کاملا رایج است که در مورد هویت جنسی خود سؤال بپرسند. مرحله سردرگمی هویت باید با شناخت یا تثبیت هویت که به معنای شناخت ترجیح جنسیت واقعی است، انجام شود. اگر نوجوان این مرحله را با موفقیت پشت سر نگذارد یا در شناخت هویت جنسی گیج شود، ممکن است در آینده مشکلاتی پدید آید.» این عبارت چکیده ای از اظهارات مهری نجات، روانپزشک، مؤسس و رئیس انجمن سلامت جنسی در گفت و گو با خبرگزاری ایرناست.
این روانپزشک معتقد است فضای مجازی و همچنین برنامههایی ازجمله فیلمها و آهنگهای کرهای که متأسفانه در بین نوجوانان شایع شده، ممکن است نوجوان را تحریک کند تا دستبهکارهای مختلف بزند و از رفتارهای جنس مخالف خود، تبعیت و تقلید کند.
آگاهی جنسی از حدود 3 سالگی به بعد اتفاق میافتد
تحلیل های متعددی در این باب مطرح شده است و فاطمه رنجبر، متخصص اعصاب و روان و فلوشیپ روانپزشکی کودک و نوجوان در ریشه یابی این موضوع ابتدا اشاره دارد به اینکه در مسئله جنسیت دو موضوع آگاهی جنسی و نقش جنسی مطرح است: «آگاهی جنسی معمولا از حدود 3 سالگی به بعد اتفاق میافتد؛ برای مثال یک پسربچه میفهمد که پسر است و به تدریج متوجه تفاوتهای دو جنس میشود. تقریبا از 4 یا 5 سالگی نیز مسئله کنجکاوی جنسی پیش میآید و کودک میخواهد بداند تفاوتهای بین دختر و پسر چیست. به موازات آگاهی جنسی، فرد نقش جنسی هم میپذیرد. برای مثال اگر دختر است تمایل دارد لباسهای دخترانه بپوشد یا عروسکبازی کند یا اگر پسر است دوست دارد ماشینبازی کند.»
شاید مشکل از هورمونها باشد
این روانپزشک کودک و نوجوان در ادامه توضیح می دهد که «در دوران دبستان معمولا دوستیابیها به سمت جنس موافق است. سپس با رسیدن به دوره نوجوانی مسئله تمایلات جنسی پیش میآید و فرد به طور طبیعی به سمت جنس مخالف کشیده میشود. منتها گاهی اوقات آگاهی جنسی فرد متناسب با فیزیولوژیک بدنش نیست؛ احتمال دارد از لحاظ فیزیولوژیک، آناتومی و هورمونها پسر باشد اما در عین حال دخترانه رفتار کند. یا ممکن است یک دختر نوجوان خیلی دوست نداشته باشد در قید و بند رفتارهای دخترانه قرار بگیرد به همین دلیل سعی میکند مثل پسرها رفتار کند اما درحقیقت از جنس خودش بدش نمیآید و قبول دارد که دختر است بنابراین فقط برای داشتن آزادی بیشتر آگاهی جنسیاش را به طور کاذب و دورهای تغییر میدهد. یا ممکن است میزان هورمونهای زنانه یا مردانه در بدن بالا و پایین شده باشد و تمایلات طبیعی فرد با درمانهای هورمونی بازگردد. وقتی چنین کودکانی بزرگ میشوند و به سن نوجوانی میرسند کمکم با مخالفتهای خانواده و جامعه روبهرو میشوند. از دوران نوجوانی است که مشکلات برای این افراد شروع میشود زیرا این رفتارها در جامعه پذیرفته نیست و از این رو فرد دچار افسردگی میشود و احتمال سر زدن کارهای خطرناک در او بالا میرود.»
کی نگران شویم؟
نقش جنسیتی تا حد زیادی تابع محیط است و پسران معمولا از پدر الگو میگیرند و دوست دارند همانند او باشند و دختران از مادر الگوبرداری میکنند اما آنطور که رنجبر بیان می کند: «اگر تربیت جنسی به درستی صورت نگرفته باشد، پسران دوست دارند بیشتر رفتارهای مادر را تقلید کنند و تمایلی به دوستی با گروه همسالان پسر ندارند. تا زمانی که سن کودک پایین است این رفتارها خیلی برای اطرافیان عجیب نیست اما وقتی پسری یا دختری به دوره نوجوانی میرسند و هویتیابی جنسیتی آنان هماهنگی و یکپارچگی ذهنی عاطفی با تمامی جنبههای مرتبط با جنسیت شان ندارد نگران کننده خواهد بود، پسری را تصور کنید که خودش را دختر فرض میکند و خیلی ظریف صحبت کرده و لباس زنانه می پوشد، این یعنی جنسیت کودک هماهنگی ذهنی عاطفی با پسر بودنش ندارد و بالعکس. در کودکان باید تا پایان دوره کودکیشان ثبات جنسیتی شکل بگیرد. طبیعتا پدر اولین مرد زندگی دخترش و اولین مردی است که پسرش به عنوان الگو او را میبیند. اگر نقشهایشان را نتوانند درست ایفا کنند- برای مثال پدر نسبت به پسرش خشونت ورز باشد یا با مادرش خشن باشد- در آن خانواده پسر دیگر دوست ندارد بابا و مرد خانه بشود. یا مادری که با درک مقصر و مظلوم به همه چیز نگاه میکند و میگوید من چقدر بدبختم، مدام درحال شستن و پختن و... هستم، باعث میشود دختر آن خانه از جنس زن خوشش نیاید. پس رفتار غلط پدر و مادر منجر به عدم رضایت از جنسیت فرزند میشود. یکی از مشکلات فعلی این است که پدرها به علت مشکلات اقتصادی کمتر در خانه حضور دارند و زمانی که حضور دارند هم نقش فعالی ندارند. همچنین مادرها، اکثرا به کارهای خود میپردازند و تعامل کمی با کودک دارند و به همین دلیل نقشهای مردانه و زنانه از جلوی دید کودکان حذف میشود و در نتیجه خودباوری جنسیتی رخ نمیدهد و این از قصور والدین است.»
شاید مقصر پدر و مادر باشند!
رنجبر با اشاره به دیگر قصور والدین می گوید: «گاهی اوقات بعضی خانوادهها دوست دارند فرزند پسر داشته باشند اما دختردار میشوند و سعی میکنند دخترشان را مثل پسرها تربیت کنند؛ ممکن است حتی لباسهای پسرانه تن او کنند و او را در بازیهای پسرانه شرکت دهند. یا بالعکس، بعضی خانوادهها دوست دارند دختردار شوند اما پسردار میشوند و او را مثل دخترها تربیت میکنند. موضوع اینجاست که وقتی کودک به سنین نوجوانی میرسد و رفتارهای جنس مخالف را ادامه میدهد پدر و مادر تازه پی میبرند که زیادهروی کردهاند و تصمیم میگیرند دوباره او را به جنس خودش بازگردانند که این موضوع بسیار دشوار است. گاهی اوقات هم کودکان در شرایط خاص ترجیح میدهند مانند جنس مخالف رفتار کنند برای مثال اگر پدربزرگ نوه دختری را بیشتر دوست داشته باشد، پسر خانواده سعی میکند مانند دخترها رفتار کند تا توجه پدربزرگ را به خود جلب کند یا برای مثال ممکن است کودک پسر در خانواده فقط خواهر، دخترخاله، دخترعمه و ... داشته باشد و این موضوع باعث شود کمی رفتارهای زنانه پیدا کند.»
بدریالسادات بهرامی، مشاور خانواده هم بر این مهم تأکید دارد که «نقش خانواده در پیدایش اختلالهای هویت جنسی بسیار مؤثر است. بعضی از خانوادهها علاقه عجیبی به فعالیتهای جنسیتی مخالف دارند. مثال واضح آن، خانوادههایی است که پسر خود را شبیه به دختران آرایش میکنند. تصور کودک از جنسیت خود و همانندسازی او با والد همجنساش به نوع نگرش او و رفتارهای ما به عنوان والد بستگی دارد. پس باید دقت کرد.»
این مشاور خانواده معتقد است «هویت جنسی یک کودک با توجه به کارهایی که ما از کودکی برای او انجام میدهیم، شکل میگیرد. مقصود این است که وقتی ما برای کودک خود اسباببازیهایی چون عروسک، قابلمه و کاسه و از این قبیل تهیه میکنیم یا برای او ماشین و هواپیما و امثال آن میخریم، داریم هویت جنسی او را میسازیم. اگر برای دخترمان رنگهای صورتی و دخترانه انتخاب میکنیم، داریم به او هویت جنسی میدهیم. علاوه بر این ها، رفتار ما با کودک دختر و پسرمان در شکلگیری هویت جنسی او مؤثر است. والدینی که با دختر خود همانند یک پسر رفتار میکنند یا هستند كسانی كه پسر خود را همچون دختربچهها میآرایند، دامن میپوشانند، موهایش را بلند میکنند و دلشان میخواهد به قولی این پسر آخری را کمی دردانه و لوس کنند تا به آرامش برسند، خطای تربیتی را مرتکب شده اند. زوجی را میشناسم که چهار پسر دارند و باز هم به امید داشتن دختر اقدام به بچهدار شدن میکنند و حالا که پنجمی هم پسر شده با او درست مثل دختربچهها رفتار میکنند و میگویند زیبایی او مثل دخترهاست و با پوشاندن لباس دخترانه به این پسر 2، 3 ساله حس میکنیم دختردار شدهایم! آنها از این موضوع غافلند که دارند به شکلگیری هویت جنسی پسرشان صدمه وارد میکنند.»
اهمیت باورهای والدین در شکل گیری هویت جنسی کودک
بهرامی خاطرنشان می کند: «همه این باورها و رفتارها یعنی اینکه ما هستیم که هویت جنسی بچهها را میسازیم. ما هستیم که با رفتارهای درست میتوانیم به پسرمان بیاموزیم درست مانند یک مرد رفتار کند، هیجانات خود را بروز دهد، احساسات خود را به روش صحیح ابراز کند. این نکته مهم است که اگر با یک دختر مثل پسر رفتار شود یا برعکس با یک پسر همانند دختر رفتار شود هویت جنسیتی جنس مخالف خود را یاد میگیرد. بچهها از3 سالگی با والد همجنس خود همانندسازی میکنند و نقش جنسیتی والد همجنس خود را درونی میکنند، به این معنی که دخترها با مادر و پسرها با پدرشان همانندسازی میکنند. اینجاست که اگر مادری دارای روحیه سرد و خشن و مردانهای باشد و از لطافتهای زنانه بیبهره باشد، دختر همچون مادرش رفتار و منش خشن و مردانه را میگیرد. این حالت در مورد مردهایی که رفتارها و شیوه برخورد زنانه دارند نیز صادق است. این مردان وقتی پدر میشوند باید بدانند اگر خود را اصلاح نکنند و کودکشان به 3 سالگی برسد چون پدر خود را با این حالتهای زنانه میبیند امکان دارد پسری شود که همانند یک مرد بار نمیآید و مردم به او هشدار خواهند داد که چرا مثل زنها رفتار میکنی؟ پدر و مادرها باید آگاهانه عمل کنند. مادر باید طوری عمل کند که دخترش از اینکه او هم مانند مادر، یک جنس لطیف و زنانه دارد احساس رضایت کند. مادری که به دلیل شغلش یا محیط خانوادهاش طوری تربیت شده که خلق و خوی مردانه در او غالب است نمیتواند انتظار داشته باشد دخترش هویت جنسی کاملا زنانه کسب کند و از آن لذت ببرد.»
با روانپزشک مشورت کنید
توصیه این مشاور به خانوادهها این است که «از همان اوایل کودکی سعی کنند نقشی که به فرزندشان میدهند با آگاهی جنسی، آناتومی و فیزیولوژی بدنش هماهنگ باشد، حتی بازیها و ورزشهای کودک باید متناسب با جنس خودش باشد. برای مثال اگر دختر است از او بخواهند گاهی اوقات آشپزی یا خالهبازی کند. اگر پدر و مادر احساس کردند با وجود تربیت صحیح جنسی، رفتار فرزندشان موافق جنسیتی که دارد نیست حتما باید به روانپزشک مراجعه کنند.»
اختلال هویت جنسیتی، یک اختلال زودگذر نیست
«کودکان الگوپذیر هستند و در سنین قبل از دبستان آنچه را که از اطرافیان خود میآموزند انجام میدهند، و این همان فرآیند الگوپذیری است.» دکتر مهدی بیاتی، روانشناس کودک با بیان این عبارت تأکید می کند که نوع نگاه والد در نحوه رفتار کودک بسیار مؤثر است. اگر پسر یا دختر شاهد توجه بیش از حد والدین به فرزند جنس مخالف خود باشند، به انجام رفتارهای دخترانه یا پسرانه متمایل میِشوند. یا زمانی که یک فعل غلط تنها برای یک جنس محرومیت ایجاد کند، شخص را به سمت نارضایتی از جنسیت خود و بروز رفتارهای اغراقآمیز پیشمیبرد. به طور کلی هرگاه در محیط خانواده نسبت به جنسیتی خاص تحقیر صورت گیرد و یا مورد توجه والدین نباشد طبیعتا کودک از آن جنسیت و رفتارها و ویژگیهای مربوط به آن فاصله میگیرد. زمانی که تنها ملاک نقص، جنسیت باشد، جنسیت از مسیر درست خارج شده و وارد نبایدها میشود و به طور کلی مسائل تربیتی، محیطی و خوب و بد کردن جنسیت پسر یا دختر، موجب ناکامیهای پیدرپی، محرومیتهای پشت سر هم و پرخاشگری و نفی خود و بروز رفتارهای پرخطر خواهد شد.»
این روانشناس کودک تصریح می کند: «اختلال هویت جنسیتی، یک اختلال زودگذر نیست، این اختلال به شرایط و علل پیشآمده بستگی دارد و برای درمان آن نباید وارد کلیشه شویم، ابتدا باید به سمت تشخیص پیش رفته و به روانپزشک یا روانشناس مراجعه کنیم. طبیعتا سرزنش برای رفع این اختلال جوابگو نخواهد بود، باید در رفتارهای خطا، جنسیتزدایی شود، در این امر نیازمند یک فرهنگ و آموزش جمعی هستیم، اگر آموزش به درستی صورت گرفته و از جنسیت به عنوان نقطه تحقیر استفاده نشود و ارزشگذاری درستی داشته باشیم، بسیاری از این مسائل و گرایشات خطا از بین خواهند رفت.»
این روزها حضور مردان به علت مشغلههای شغلی در خانواده کمرنگ شده و مدت زمان کمی در خانه حضور دارند و این موضوع در جابهجایی هویت جنسی سهم اثرگذاری دارد، بیاتی با اشاره به این موضوع عنوان می کند: «نوع ادبیات، رفتار، گفتار و تیپ پسران به دلیل حضور کمرنگ مردان در خانه، بیشتر زنانه شده است. واقعیتی که باید آن را بپذیریم این است که در دوران گذر از سنت به مدرنیته، زنان اقتدار زیادی پیدا کرده و نگرش آنها تغییر کرده است. به دنبال کمرنگ شدن حضور مردان در خانواده تمام تصمیمهای مهم را مادران اتخاذ میکنند و از آنجایی که پسران به ایفای نقشهای دارای اقتدار تمایل دارند از نقش مادر الگو گرفته و تقلید میکنند. بنابراین مادامی که بار زندگی بر دوش مادر خانواده است و نقش پدر در خانواده بسیار کمرنگ است و قاطعیتی ندارد، این شرایط سبب میشود اعضای خانواده نسبت به جنسیت خود احساس نارضایتی پیدا کنند.»
بیاتی از دیگر علل جابهجایی هویت جنسی را عدم حضور مردان در مهدهای کودک دانسته و اظهار می کند: «مردان اصلا در مهدها اجازه فعالیت ندارند و این یکی از ایرادات بزرگ است، چرا مردان نمیتوانند مربی مهد باشند؟ حضور آنان به عنوان مربی باعث میشود که در فرآیند رشد کودک حاضر باشند و به این ترتیب طبق فرآیند الگو پذیری، رفتارهای مردانه در کودکان پسر شکل می گیرد. البته در موضوع اختلال یا جابهجایی هویت جنسی گاه زیادی حساسیت نشان می دهیم. به عنوان مثال اگر میبینیم فرزند پسرمان لاک میزند، به او فرصت دهیم تا چنین رفتارهایی در او ماندگار نشود.این طرز فکر که اگر فرزند پسر در کودکی رفتارهای دخترانه انجام دهد ممکن است در آینده نیز اینگونه رفتارها در او نهادینه شود بسیار اشتباه است. چنانچه به کودکان فرصت دهیم و تبعیض جنسیتی قائل نشویم، مسئله حل میشود ولی اگر حساسیتهایمان بیمورد باشد و بین دختر و پسر فرق بگذاریم، آن مسئله ماندگار خواهد شد و ممکن است در آینده باعث بروز اختلالات روانی گوناگون و یا رفتارهایی مانند ناخن جویدن، پرخاشگری، شب ادراری، وسواس و غیره شود.»
مطابق هشدار آسیب شناسان اجتماعی، جابهجایی هویت جنسی و بروز رفتار پسرانه از سوی دختران و بالعکس پدیدهای است که باید آن را جدی تلقی کرد. این پدیده آثار خود را به اشکال گوناگون در نوع پوشش و آرایش ظاهری و پذیرش مسئولیتها نمایان کرده است. البته جابهجایی هویت جنسی فقط مربوط به ایران نیست و در سایر کشورها چه بسا این تغییرات از سالیان قبل با قدرت بیشتری رخ عیان کرده است.
یکی از عوامل ایجاد این اختلال «ابراز نیازهای هوشیار و ناهوشیار والدین» است. بنابراین نگرشها و رفتارهای والدین نقش مهمی در شکلگیری هویت جنسیتی کودکان ایفا می کند. در خانوادههایی که باورهای غلط و کلیشههای جنسیتی رواج دارد، کودکان ممکن است احساس کنند که باید به هویت جنسیتی دیگری تغییر کنند تا مورد پذیرش قرار گیرند. این اختلال هویتی با ترنسکشوالها متفاوت است، چراکه هویت جنسیتی ترنسکشوالها با جنسیت انتسابی آنها هنگام تولد تفاوت دارد و اغلب تمایل به تغییر جنسیت دارند، اما اغلب دخترانی که ظاهر خود را به شکل پسرانه درمیآورند، صرفا ظاهر پسرانه را دوست دارند و تصور میکنند با این نوع پوشش و رفتار، میتوانند رفتارهای هیجانی بیشتری از خود بروز دهند. «در بعضی خانوادهها نیز به پسرها اهمیت بیشتری داده میشود؛ به همین خاطر گاهی دختران برای جلب محبت و اعتماد خود را به شکل پسرانه درمیآورند. از طرفی نوجوانان اغلب دچار سردرگمی در هویت جنسیتی میشوند به همین دلیل است که در مرحله بلوغ، برای برخی از نوجوانان کاملا رایج است که در مورد هویت جنسی خود سؤال بپرسند. مرحله سردرگمی هویت باید با شناخت یا تثبیت هویت که به معنای شناخت ترجیح جنسیت واقعی است، انجام شود. اگر نوجوان این مرحله را با موفقیت پشت سر نگذارد یا در شناخت هویت جنسی گیج شود، ممکن است در آینده مشکلاتی پدید آید.» این عبارت چکیده ای از اظهارات مهری نجات، روانپزشک، مؤسس و رئیس انجمن سلامت جنسی در گفت و گو با خبرگزاری ایرناست.
این روانپزشک معتقد است فضای مجازی و همچنین برنامههایی ازجمله فیلمها و آهنگهای کرهای که متأسفانه در بین نوجوانان شایع شده، ممکن است نوجوان را تحریک کند تا دستبهکارهای مختلف بزند و از رفتارهای جنس مخالف خود، تبعیت و تقلید کند.
آگاهی جنسی از حدود 3 سالگی به بعد اتفاق میافتد
تحلیل های متعددی در این باب مطرح شده است و فاطمه رنجبر، متخصص اعصاب و روان و فلوشیپ روانپزشکی کودک و نوجوان در ریشه یابی این موضوع ابتدا اشاره دارد به اینکه در مسئله جنسیت دو موضوع آگاهی جنسی و نقش جنسی مطرح است: «آگاهی جنسی معمولا از حدود 3 سالگی به بعد اتفاق میافتد؛ برای مثال یک پسربچه میفهمد که پسر است و به تدریج متوجه تفاوتهای دو جنس میشود. تقریبا از 4 یا 5 سالگی نیز مسئله کنجکاوی جنسی پیش میآید و کودک میخواهد بداند تفاوتهای بین دختر و پسر چیست. به موازات آگاهی جنسی، فرد نقش جنسی هم میپذیرد. برای مثال اگر دختر است تمایل دارد لباسهای دخترانه بپوشد یا عروسکبازی کند یا اگر پسر است دوست دارد ماشینبازی کند.»
شاید مشکل از هورمونها باشد
این روانپزشک کودک و نوجوان در ادامه توضیح می دهد که «در دوران دبستان معمولا دوستیابیها به سمت جنس موافق است. سپس با رسیدن به دوره نوجوانی مسئله تمایلات جنسی پیش میآید و فرد به طور طبیعی به سمت جنس مخالف کشیده میشود. منتها گاهی اوقات آگاهی جنسی فرد متناسب با فیزیولوژیک بدنش نیست؛ احتمال دارد از لحاظ فیزیولوژیک، آناتومی و هورمونها پسر باشد اما در عین حال دخترانه رفتار کند. یا ممکن است یک دختر نوجوان خیلی دوست نداشته باشد در قید و بند رفتارهای دخترانه قرار بگیرد به همین دلیل سعی میکند مثل پسرها رفتار کند اما درحقیقت از جنس خودش بدش نمیآید و قبول دارد که دختر است بنابراین فقط برای داشتن آزادی بیشتر آگاهی جنسیاش را به طور کاذب و دورهای تغییر میدهد. یا ممکن است میزان هورمونهای زنانه یا مردانه در بدن بالا و پایین شده باشد و تمایلات طبیعی فرد با درمانهای هورمونی بازگردد. وقتی چنین کودکانی بزرگ میشوند و به سن نوجوانی میرسند کمکم با مخالفتهای خانواده و جامعه روبهرو میشوند. از دوران نوجوانی است که مشکلات برای این افراد شروع میشود زیرا این رفتارها در جامعه پذیرفته نیست و از این رو فرد دچار افسردگی میشود و احتمال سر زدن کارهای خطرناک در او بالا میرود.»
کی نگران شویم؟
نقش جنسیتی تا حد زیادی تابع محیط است و پسران معمولا از پدر الگو میگیرند و دوست دارند همانند او باشند و دختران از مادر الگوبرداری میکنند اما آنطور که رنجبر بیان می کند: «اگر تربیت جنسی به درستی صورت نگرفته باشد، پسران دوست دارند بیشتر رفتارهای مادر را تقلید کنند و تمایلی به دوستی با گروه همسالان پسر ندارند. تا زمانی که سن کودک پایین است این رفتارها خیلی برای اطرافیان عجیب نیست اما وقتی پسری یا دختری به دوره نوجوانی میرسند و هویتیابی جنسیتی آنان هماهنگی و یکپارچگی ذهنی عاطفی با تمامی جنبههای مرتبط با جنسیت شان ندارد نگران کننده خواهد بود، پسری را تصور کنید که خودش را دختر فرض میکند و خیلی ظریف صحبت کرده و لباس زنانه می پوشد، این یعنی جنسیت کودک هماهنگی ذهنی عاطفی با پسر بودنش ندارد و بالعکس. در کودکان باید تا پایان دوره کودکیشان ثبات جنسیتی شکل بگیرد. طبیعتا پدر اولین مرد زندگی دخترش و اولین مردی است که پسرش به عنوان الگو او را میبیند. اگر نقشهایشان را نتوانند درست ایفا کنند- برای مثال پدر نسبت به پسرش خشونت ورز باشد یا با مادرش خشن باشد- در آن خانواده پسر دیگر دوست ندارد بابا و مرد خانه بشود. یا مادری که با درک مقصر و مظلوم به همه چیز نگاه میکند و میگوید من چقدر بدبختم، مدام درحال شستن و پختن و... هستم، باعث میشود دختر آن خانه از جنس زن خوشش نیاید. پس رفتار غلط پدر و مادر منجر به عدم رضایت از جنسیت فرزند میشود. یکی از مشکلات فعلی این است که پدرها به علت مشکلات اقتصادی کمتر در خانه حضور دارند و زمانی که حضور دارند هم نقش فعالی ندارند. همچنین مادرها، اکثرا به کارهای خود میپردازند و تعامل کمی با کودک دارند و به همین دلیل نقشهای مردانه و زنانه از جلوی دید کودکان حذف میشود و در نتیجه خودباوری جنسیتی رخ نمیدهد و این از قصور والدین است.»
شاید مقصر پدر و مادر باشند!
رنجبر با اشاره به دیگر قصور والدین می گوید: «گاهی اوقات بعضی خانوادهها دوست دارند فرزند پسر داشته باشند اما دختردار میشوند و سعی میکنند دخترشان را مثل پسرها تربیت کنند؛ ممکن است حتی لباسهای پسرانه تن او کنند و او را در بازیهای پسرانه شرکت دهند. یا بالعکس، بعضی خانوادهها دوست دارند دختردار شوند اما پسردار میشوند و او را مثل دخترها تربیت میکنند. موضوع اینجاست که وقتی کودک به سنین نوجوانی میرسد و رفتارهای جنس مخالف را ادامه میدهد پدر و مادر تازه پی میبرند که زیادهروی کردهاند و تصمیم میگیرند دوباره او را به جنس خودش بازگردانند که این موضوع بسیار دشوار است. گاهی اوقات هم کودکان در شرایط خاص ترجیح میدهند مانند جنس مخالف رفتار کنند برای مثال اگر پدربزرگ نوه دختری را بیشتر دوست داشته باشد، پسر خانواده سعی میکند مانند دخترها رفتار کند تا توجه پدربزرگ را به خود جلب کند یا برای مثال ممکن است کودک پسر در خانواده فقط خواهر، دخترخاله، دخترعمه و ... داشته باشد و این موضوع باعث شود کمی رفتارهای زنانه پیدا کند.»
بدریالسادات بهرامی، مشاور خانواده هم بر این مهم تأکید دارد که «نقش خانواده در پیدایش اختلالهای هویت جنسی بسیار مؤثر است. بعضی از خانوادهها علاقه عجیبی به فعالیتهای جنسیتی مخالف دارند. مثال واضح آن، خانوادههایی است که پسر خود را شبیه به دختران آرایش میکنند. تصور کودک از جنسیت خود و همانندسازی او با والد همجنساش به نوع نگرش او و رفتارهای ما به عنوان والد بستگی دارد. پس باید دقت کرد.»
این مشاور خانواده معتقد است «هویت جنسی یک کودک با توجه به کارهایی که ما از کودکی برای او انجام میدهیم، شکل میگیرد. مقصود این است که وقتی ما برای کودک خود اسباببازیهایی چون عروسک، قابلمه و کاسه و از این قبیل تهیه میکنیم یا برای او ماشین و هواپیما و امثال آن میخریم، داریم هویت جنسی او را میسازیم. اگر برای دخترمان رنگهای صورتی و دخترانه انتخاب میکنیم، داریم به او هویت جنسی میدهیم. علاوه بر این ها، رفتار ما با کودک دختر و پسرمان در شکلگیری هویت جنسی او مؤثر است. والدینی که با دختر خود همانند یک پسر رفتار میکنند یا هستند كسانی كه پسر خود را همچون دختربچهها میآرایند، دامن میپوشانند، موهایش را بلند میکنند و دلشان میخواهد به قولی این پسر آخری را کمی دردانه و لوس کنند تا به آرامش برسند، خطای تربیتی را مرتکب شده اند. زوجی را میشناسم که چهار پسر دارند و باز هم به امید داشتن دختر اقدام به بچهدار شدن میکنند و حالا که پنجمی هم پسر شده با او درست مثل دختربچهها رفتار میکنند و میگویند زیبایی او مثل دخترهاست و با پوشاندن لباس دخترانه به این پسر 2، 3 ساله حس میکنیم دختردار شدهایم! آنها از این موضوع غافلند که دارند به شکلگیری هویت جنسی پسرشان صدمه وارد میکنند.»
اهمیت باورهای والدین در شکل گیری هویت جنسی کودک
بهرامی خاطرنشان می کند: «همه این باورها و رفتارها یعنی اینکه ما هستیم که هویت جنسی بچهها را میسازیم. ما هستیم که با رفتارهای درست میتوانیم به پسرمان بیاموزیم درست مانند یک مرد رفتار کند، هیجانات خود را بروز دهد، احساسات خود را به روش صحیح ابراز کند. این نکته مهم است که اگر با یک دختر مثل پسر رفتار شود یا برعکس با یک پسر همانند دختر رفتار شود هویت جنسیتی جنس مخالف خود را یاد میگیرد. بچهها از3 سالگی با والد همجنس خود همانندسازی میکنند و نقش جنسیتی والد همجنس خود را درونی میکنند، به این معنی که دخترها با مادر و پسرها با پدرشان همانندسازی میکنند. اینجاست که اگر مادری دارای روحیه سرد و خشن و مردانهای باشد و از لطافتهای زنانه بیبهره باشد، دختر همچون مادرش رفتار و منش خشن و مردانه را میگیرد. این حالت در مورد مردهایی که رفتارها و شیوه برخورد زنانه دارند نیز صادق است. این مردان وقتی پدر میشوند باید بدانند اگر خود را اصلاح نکنند و کودکشان به 3 سالگی برسد چون پدر خود را با این حالتهای زنانه میبیند امکان دارد پسری شود که همانند یک مرد بار نمیآید و مردم به او هشدار خواهند داد که چرا مثل زنها رفتار میکنی؟ پدر و مادرها باید آگاهانه عمل کنند. مادر باید طوری عمل کند که دخترش از اینکه او هم مانند مادر، یک جنس لطیف و زنانه دارد احساس رضایت کند. مادری که به دلیل شغلش یا محیط خانوادهاش طوری تربیت شده که خلق و خوی مردانه در او غالب است نمیتواند انتظار داشته باشد دخترش هویت جنسی کاملا زنانه کسب کند و از آن لذت ببرد.»
با روانپزشک مشورت کنید
توصیه این مشاور به خانوادهها این است که «از همان اوایل کودکی سعی کنند نقشی که به فرزندشان میدهند با آگاهی جنسی، آناتومی و فیزیولوژی بدنش هماهنگ باشد، حتی بازیها و ورزشهای کودک باید متناسب با جنس خودش باشد. برای مثال اگر دختر است از او بخواهند گاهی اوقات آشپزی یا خالهبازی کند. اگر پدر و مادر احساس کردند با وجود تربیت صحیح جنسی، رفتار فرزندشان موافق جنسیتی که دارد نیست حتما باید به روانپزشک مراجعه کنند.»
اختلال هویت جنسیتی، یک اختلال زودگذر نیست
«کودکان الگوپذیر هستند و در سنین قبل از دبستان آنچه را که از اطرافیان خود میآموزند انجام میدهند، و این همان فرآیند الگوپذیری است.» دکتر مهدی بیاتی، روانشناس کودک با بیان این عبارت تأکید می کند که نوع نگاه والد در نحوه رفتار کودک بسیار مؤثر است. اگر پسر یا دختر شاهد توجه بیش از حد والدین به فرزند جنس مخالف خود باشند، به انجام رفتارهای دخترانه یا پسرانه متمایل میِشوند. یا زمانی که یک فعل غلط تنها برای یک جنس محرومیت ایجاد کند، شخص را به سمت نارضایتی از جنسیت خود و بروز رفتارهای اغراقآمیز پیشمیبرد. به طور کلی هرگاه در محیط خانواده نسبت به جنسیتی خاص تحقیر صورت گیرد و یا مورد توجه والدین نباشد طبیعتا کودک از آن جنسیت و رفتارها و ویژگیهای مربوط به آن فاصله میگیرد. زمانی که تنها ملاک نقص، جنسیت باشد، جنسیت از مسیر درست خارج شده و وارد نبایدها میشود و به طور کلی مسائل تربیتی، محیطی و خوب و بد کردن جنسیت پسر یا دختر، موجب ناکامیهای پیدرپی، محرومیتهای پشت سر هم و پرخاشگری و نفی خود و بروز رفتارهای پرخطر خواهد شد.»
این روانشناس کودک تصریح می کند: «اختلال هویت جنسیتی، یک اختلال زودگذر نیست، این اختلال به شرایط و علل پیشآمده بستگی دارد و برای درمان آن نباید وارد کلیشه شویم، ابتدا باید به سمت تشخیص پیش رفته و به روانپزشک یا روانشناس مراجعه کنیم. طبیعتا سرزنش برای رفع این اختلال جوابگو نخواهد بود، باید در رفتارهای خطا، جنسیتزدایی شود، در این امر نیازمند یک فرهنگ و آموزش جمعی هستیم، اگر آموزش به درستی صورت گرفته و از جنسیت به عنوان نقطه تحقیر استفاده نشود و ارزشگذاری درستی داشته باشیم، بسیاری از این مسائل و گرایشات خطا از بین خواهند رفت.»
این روزها حضور مردان به علت مشغلههای شغلی در خانواده کمرنگ شده و مدت زمان کمی در خانه حضور دارند و این موضوع در جابهجایی هویت جنسی سهم اثرگذاری دارد، بیاتی با اشاره به این موضوع عنوان می کند: «نوع ادبیات، رفتار، گفتار و تیپ پسران به دلیل حضور کمرنگ مردان در خانه، بیشتر زنانه شده است. واقعیتی که باید آن را بپذیریم این است که در دوران گذر از سنت به مدرنیته، زنان اقتدار زیادی پیدا کرده و نگرش آنها تغییر کرده است. به دنبال کمرنگ شدن حضور مردان در خانواده تمام تصمیمهای مهم را مادران اتخاذ میکنند و از آنجایی که پسران به ایفای نقشهای دارای اقتدار تمایل دارند از نقش مادر الگو گرفته و تقلید میکنند. بنابراین مادامی که بار زندگی بر دوش مادر خانواده است و نقش پدر در خانواده بسیار کمرنگ است و قاطعیتی ندارد، این شرایط سبب میشود اعضای خانواده نسبت به جنسیت خود احساس نارضایتی پیدا کنند.»
بیاتی از دیگر علل جابهجایی هویت جنسی را عدم حضور مردان در مهدهای کودک دانسته و اظهار می کند: «مردان اصلا در مهدها اجازه فعالیت ندارند و این یکی از ایرادات بزرگ است، چرا مردان نمیتوانند مربی مهد باشند؟ حضور آنان به عنوان مربی باعث میشود که در فرآیند رشد کودک حاضر باشند و به این ترتیب طبق فرآیند الگو پذیری، رفتارهای مردانه در کودکان پسر شکل می گیرد. البته در موضوع اختلال یا جابهجایی هویت جنسی گاه زیادی حساسیت نشان می دهیم. به عنوان مثال اگر میبینیم فرزند پسرمان لاک میزند، به او فرصت دهیم تا چنین رفتارهایی در او ماندگار نشود.این طرز فکر که اگر فرزند پسر در کودکی رفتارهای دخترانه انجام دهد ممکن است در آینده نیز اینگونه رفتارها در او نهادینه شود بسیار اشتباه است. چنانچه به کودکان فرصت دهیم و تبعیض جنسیتی قائل نشویم، مسئله حل میشود ولی اگر حساسیتهایمان بیمورد باشد و بین دختر و پسر فرق بگذاریم، آن مسئله ماندگار خواهد شد و ممکن است در آینده باعث بروز اختلالات روانی گوناگون و یا رفتارهایی مانند ناخن جویدن، پرخاشگری، شب ادراری، وسواس و غیره شود.»
تیتر خبرها
تیترهای روزنامه
-
جمهوری اسلامی در خونخواهی شهیدالقدس کوتاهی نخواهد کرد
-
رژیم صهیونیستی منتظر ضربه هولناک بر پیکره خود باشد
-
بدرقه مرد مقاومت
-
قوام مقاومت بیش از قبل است
-
دشمن منتظر خشم آزادگان امت باشد
-
آدرس غلط آمریکا در حادثه ترور شهید هنیه
-
تأملی بر نقشپذیری جنسیتی
-
همه ما یار و یاور رئیسجمهور جدید خواهیم بود
-
خیانت استرالیا به ساکنان غزه
-
راهپیمایی اربعین رونمایی از مهمترین برگبرنده شیعه