وقتی ماکرون خود را مدعی مبارزه با تروریسم میخواند!
طلبکاری کاسب جنگ غزه !
گروه بینالملل
امانوئل ماکرون و دیگر مقامات کاخ الیزه بار دیگر تلاش کردهاند خود را تبدیل به قهرمانان ذهنی و ساختگی کسانی کنند که برگزاری مسابقات ورزشی گسترده در بحبوحه جنگ غزه ، جنگ اوکراین و تهدیدات تروریستی داعش و جریانهای نژادپرست را یک دستاورد بزرگ و مثالزدنی قلمداد می کنند. بااینحال روایت سازیهای متعدد کاخ الیزه از قدرت خود ، همواره با مثالهای نقض ابطالشده است. این بار اما کار به مثالهای نقض نیز نمیکشد زیرا فرانسویها در شکلگیری هر چهار بحران بالقوه و بالفعلی که ادعای مواجهه با آن رادارند، نقش به سزایی ایفا کردهاند.
روایتگری خاص فرانسویها از المپیک پاریس
یکی از مهمترین معضلات امنیتی در المپیک پاریس، احتمال عملیات تروریستی داعش در محل برگزاری مسابقات یا میادین مهم فرانسه است. سؤال اصلی اینجاست که نقش فرانسه در اعزام بیش از سه هزار تروریست داعشی دارای تابعیت این کشور اروپایی به منطقه غرب آسیا در بین سالهای 2014 تا 2018 میلادی و متعاقبا، ناتوانی دستگاه امنیتی این کشور از مدیریت تروریستهای تکفیری بازگشته از جنگ در سوریه و عراق چگونه قابل توجیه است؟ هیچکس از یاد نمیبرد که حامیان تروریسم تکفیری در سالهای جنگ و ارعاب در سوریه و عراق، چگونه آزادانه در شهرهای گوناگون فرانسه تبلیغ و یارگیری میکردند. اکنون فرانسه در مقابل همان تروریستهایی قرارگرفته که روزگاری آنها را مهرههای متحرک خود و شرکایش در برهم زدن نظم منطقه غرب آسیا تلقی میکرد. دیگر معضل امنیتی جاری در فرانسه، معطوف به جریانهای افراطی و نژادپرستی است که حتی حضور حداقلی مهاجرین و مسافرین دیگر کشورها در خاک خود را برنتافته و خواستار خالصسازی نژادی در کشورشان هستند. بهتر است در اینجا نیز دستگاه اطلاعات داخلی فرانسه لب به اعتراف گشوده و به افکار عمومی این کشور و دنیا بگوید که تروریسم مبتنی بر نژادپرستی، محصول نگاه خوشبینانه و محاسبات خطرناک پاریس در قبال بازتعریف نئوفاشیسم و نئونازیسم در فرانسه ( باهدف واهی مدیریت این گروههای افراطی) بوده است.
فرانسویها بدهکار هستند نه طلبکار!
در خصوص جنگ اوکراین و سایه آن بر المپیک پاریس نیز فرانسویها به امنیت عمومی جهان بدهکار و نه طلبکار هستند.امانوئل ماکرون همان سیاستمداری است که نهتنها بارها مانع از چینش میز مذاکرات مستقیم کی یف -مسکو در راستای ایجاد صلح شد، بلکه طی ماههای اخیر از احتمال اعزام نظامیان فرانسوی برای حضور مستقیم و علنی در جنگ اوکراین سخن گفت.کار بهجایی رسید که برخی اعضای ناتو و مقامات ارشد اروپایی اظهارات وی را نسنجیده و غیرعاقلانه قلمداد کردند. حال چنین سیاستمداری از سایه جنگ اوکراین بر سر المپیک پاریس هراسان است!
در خصوص جنگ غزه نیز مواضع دولت فرانسه بهاندازهای آشکار است که جایی برای فرار ماکرون و احزاب فرانسوی در دادگاه افکار عمومی دنیا باقی نمیگذارد. لابیهای سوسیال -صهیونیسم و سوسیال -محافظهکار در پاریس دست به هرگونه اقدامی در دفاع از نسلکشی فلسطینیان مظلوم و بیدفاع زدهاند:از محکومیت برگزاری تظاهرات در دفاع از کودکان فلسطینی تا جرم انگاری هرگونه انتقاد از رژیم سفاک و متوحش صهیونیستی به بهانه یهودستیزی! فرانسه همان کشوری است که در جریان جنگ غزه، دهها قرارداد همکاری تسلیحاتی و امنیتی با رژیم اشغالگر قدس به امضا رساند و توان اطلاعاتی خود در منطقه غرب آسیا را بهصورت مطلق در اختیار موساد و نتانیاهو قرارداد. بر هیچکس پوشیده نیست که گرای برخی مناطق غیرنظامی که بمباران آنها منجر به شهادت صدها کودک و زن بیگناه در غزه شده، توسط فرانسویها به ارتش رژیم اشغالگر قدس دادهشده است. نقش منفی فرانسویها در مذاکرات قاهره نیز بارزتر از آن است که بخواهیم شاهد مثالی در اثبات آن بیاوریم.پاریس نیز مانند واشنگتن، وقوع آتشبس دائمی در غزه در برهه کنونی را به سبب شکست مطلق صهیونیستها دررسیدن به سه هدف خود یعنی تسلط بر نوار غزه، نابودی حماس و آزادی اسرای اسرائیلی نمیپذیرد ، هرچند که در مواضع ظاهری خود ناچار به ابراز ناخرسندی از استمرار نسلکشی در غزه نموده است.
نقش فرانسه در تشدید بحرانهای امنیتی در جهان
همانگونه که مشاهده میشود، فرانسه بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم ، در هر چهار بحران امنیتی امروز در نظام بینالملل نقش دارد.درچنین شرایطی کاخ الیزه ادعای مبارزه با ناامنی و بحرانی را دارد که خود یکی از مصادر اصلی آن محسوب میشود. این پارادوکس و تناقض صرفا در غرب قابلمشاهده است و نمونه آن در کمتر جای دیگری در دنیا قابل رصد و کشف است.بهتر است ماکرون و همراهانش بدانند که شوی امنیت در فرانسه مانع از تمرکز افکار عمومی دنیا بر وقاحت این کشور در خلق و استمرار کشتار، نسلکشی، جنگ و تروریسم در جهان امروز نمیشود. بیداری افکار عمومی جهان و خصوصا غرب، بهمراتب عمیقتر و سریعتر از حد تصور سیاستمداران فرانسوی و آمریکایی رخ میدهد.بدون شک دولت فرانسه در آینده باید پاسخگوی افشای اسناد اطلاعاتی باشد که بیانگر عمق مداخله امنیتی آنها در جنگ غزه و دیگر بحرانهای بینالمللی است. ماکرون در این معادله، یک متهم و به عبارتی گویاتر ، مجرم تمامعیار محسوب میشود و نمیتواند از عواقب و تبعات جنایات خود در همراهی با واشنگتن و تلآویو بگریزد. البته این قاعده، در خصوص دیگر روسای جمهور فرانسه مانند سارکوزی و اولاند نیز صادق است. ما اکنون با کشوری در اروپا مواجه هستیم که بهواسطه پیروی از صهیونیسم ، خود تبدیل به یکی از نمادهای بحرانسازی در نظام بینالملل شده و نمایشهای صوری و ساختگی کاخ الیزه با کمک رسانههای وابسته به لابیهای قدرت در پاریس، نمیتواند این واقعیت را معکوس جلوه دهد.
امانوئل ماکرون و دیگر مقامات کاخ الیزه بار دیگر تلاش کردهاند خود را تبدیل به قهرمانان ذهنی و ساختگی کسانی کنند که برگزاری مسابقات ورزشی گسترده در بحبوحه جنگ غزه ، جنگ اوکراین و تهدیدات تروریستی داعش و جریانهای نژادپرست را یک دستاورد بزرگ و مثالزدنی قلمداد می کنند. بااینحال روایت سازیهای متعدد کاخ الیزه از قدرت خود ، همواره با مثالهای نقض ابطالشده است. این بار اما کار به مثالهای نقض نیز نمیکشد زیرا فرانسویها در شکلگیری هر چهار بحران بالقوه و بالفعلی که ادعای مواجهه با آن رادارند، نقش به سزایی ایفا کردهاند.
روایتگری خاص فرانسویها از المپیک پاریس
یکی از مهمترین معضلات امنیتی در المپیک پاریس، احتمال عملیات تروریستی داعش در محل برگزاری مسابقات یا میادین مهم فرانسه است. سؤال اصلی اینجاست که نقش فرانسه در اعزام بیش از سه هزار تروریست داعشی دارای تابعیت این کشور اروپایی به منطقه غرب آسیا در بین سالهای 2014 تا 2018 میلادی و متعاقبا، ناتوانی دستگاه امنیتی این کشور از مدیریت تروریستهای تکفیری بازگشته از جنگ در سوریه و عراق چگونه قابل توجیه است؟ هیچکس از یاد نمیبرد که حامیان تروریسم تکفیری در سالهای جنگ و ارعاب در سوریه و عراق، چگونه آزادانه در شهرهای گوناگون فرانسه تبلیغ و یارگیری میکردند. اکنون فرانسه در مقابل همان تروریستهایی قرارگرفته که روزگاری آنها را مهرههای متحرک خود و شرکایش در برهم زدن نظم منطقه غرب آسیا تلقی میکرد. دیگر معضل امنیتی جاری در فرانسه، معطوف به جریانهای افراطی و نژادپرستی است که حتی حضور حداقلی مهاجرین و مسافرین دیگر کشورها در خاک خود را برنتافته و خواستار خالصسازی نژادی در کشورشان هستند. بهتر است در اینجا نیز دستگاه اطلاعات داخلی فرانسه لب به اعتراف گشوده و به افکار عمومی این کشور و دنیا بگوید که تروریسم مبتنی بر نژادپرستی، محصول نگاه خوشبینانه و محاسبات خطرناک پاریس در قبال بازتعریف نئوفاشیسم و نئونازیسم در فرانسه ( باهدف واهی مدیریت این گروههای افراطی) بوده است.
فرانسویها بدهکار هستند نه طلبکار!
در خصوص جنگ اوکراین و سایه آن بر المپیک پاریس نیز فرانسویها به امنیت عمومی جهان بدهکار و نه طلبکار هستند.امانوئل ماکرون همان سیاستمداری است که نهتنها بارها مانع از چینش میز مذاکرات مستقیم کی یف -مسکو در راستای ایجاد صلح شد، بلکه طی ماههای اخیر از احتمال اعزام نظامیان فرانسوی برای حضور مستقیم و علنی در جنگ اوکراین سخن گفت.کار بهجایی رسید که برخی اعضای ناتو و مقامات ارشد اروپایی اظهارات وی را نسنجیده و غیرعاقلانه قلمداد کردند. حال چنین سیاستمداری از سایه جنگ اوکراین بر سر المپیک پاریس هراسان است!
در خصوص جنگ غزه نیز مواضع دولت فرانسه بهاندازهای آشکار است که جایی برای فرار ماکرون و احزاب فرانسوی در دادگاه افکار عمومی دنیا باقی نمیگذارد. لابیهای سوسیال -صهیونیسم و سوسیال -محافظهکار در پاریس دست به هرگونه اقدامی در دفاع از نسلکشی فلسطینیان مظلوم و بیدفاع زدهاند:از محکومیت برگزاری تظاهرات در دفاع از کودکان فلسطینی تا جرم انگاری هرگونه انتقاد از رژیم سفاک و متوحش صهیونیستی به بهانه یهودستیزی! فرانسه همان کشوری است که در جریان جنگ غزه، دهها قرارداد همکاری تسلیحاتی و امنیتی با رژیم اشغالگر قدس به امضا رساند و توان اطلاعاتی خود در منطقه غرب آسیا را بهصورت مطلق در اختیار موساد و نتانیاهو قرارداد. بر هیچکس پوشیده نیست که گرای برخی مناطق غیرنظامی که بمباران آنها منجر به شهادت صدها کودک و زن بیگناه در غزه شده، توسط فرانسویها به ارتش رژیم اشغالگر قدس دادهشده است. نقش منفی فرانسویها در مذاکرات قاهره نیز بارزتر از آن است که بخواهیم شاهد مثالی در اثبات آن بیاوریم.پاریس نیز مانند واشنگتن، وقوع آتشبس دائمی در غزه در برهه کنونی را به سبب شکست مطلق صهیونیستها دررسیدن به سه هدف خود یعنی تسلط بر نوار غزه، نابودی حماس و آزادی اسرای اسرائیلی نمیپذیرد ، هرچند که در مواضع ظاهری خود ناچار به ابراز ناخرسندی از استمرار نسلکشی در غزه نموده است.
نقش فرانسه در تشدید بحرانهای امنیتی در جهان
همانگونه که مشاهده میشود، فرانسه بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم ، در هر چهار بحران امنیتی امروز در نظام بینالملل نقش دارد.درچنین شرایطی کاخ الیزه ادعای مبارزه با ناامنی و بحرانی را دارد که خود یکی از مصادر اصلی آن محسوب میشود. این پارادوکس و تناقض صرفا در غرب قابلمشاهده است و نمونه آن در کمتر جای دیگری در دنیا قابل رصد و کشف است.بهتر است ماکرون و همراهانش بدانند که شوی امنیت در فرانسه مانع از تمرکز افکار عمومی دنیا بر وقاحت این کشور در خلق و استمرار کشتار، نسلکشی، جنگ و تروریسم در جهان امروز نمیشود. بیداری افکار عمومی جهان و خصوصا غرب، بهمراتب عمیقتر و سریعتر از حد تصور سیاستمداران فرانسوی و آمریکایی رخ میدهد.بدون شک دولت فرانسه در آینده باید پاسخگوی افشای اسناد اطلاعاتی باشد که بیانگر عمق مداخله امنیتی آنها در جنگ غزه و دیگر بحرانهای بینالمللی است. ماکرون در این معادله، یک متهم و به عبارتی گویاتر ، مجرم تمامعیار محسوب میشود و نمیتواند از عواقب و تبعات جنایات خود در همراهی با واشنگتن و تلآویو بگریزد. البته این قاعده، در خصوص دیگر روسای جمهور فرانسه مانند سارکوزی و اولاند نیز صادق است. ما اکنون با کشوری در اروپا مواجه هستیم که بهواسطه پیروی از صهیونیسم ، خود تبدیل به یکی از نمادهای بحرانسازی در نظام بینالملل شده و نمایشهای صوری و ساختگی کاخ الیزه با کمک رسانههای وابسته به لابیهای قدرت در پاریس، نمیتواند این واقعیت را معکوس جلوه دهد.
تیتر خبرها
تیترهای روزنامه
-
پویایی صنعت و رشد اشتغال نیازمند راهیابی به بازارهای بینالمللی است
-
اربعین برائت
-
اولویتهای تجاری دولت جدید
-
اصل اول در سیاستهای پولی و مالی پیشبینی پذیری است
-
دبیر شورای عالی امنیت ملی روسیه به تهران سفر کرد
-
تأثیر مهم زبان مادری بر فرآیند یادگیری زبان دوم
-
طلبکاری کاسب جنگ غزه !
-
بحران در عمق استراتژیک اراضی اشغالی
-
اتحاد تاریخی شیعه و سنی بعد از شهادت «هنیه»
-
نگاه تازه به واقعه عاشورا در تئاتر «سراب»