ماجرای حامیان مخفی ترامپ در انتخابات 2024
ابوالفضل ولایتی
با وجود نزدیکی آمار منتشره از سوی موسسات نظرسنجی در طول هفتههای منتهی به انتخابات، شماری از تحلیلگران بر اهمیت نظریه «حامیان مخفی ترامپ» در انتخابات فوقالذکر مکررا تاکید میکردند؛ اشاره به آن گروه از حامیان ترامپ که به دلیل ادله غیرمنطقی خویش نظیر تمایلات زنستیزانه، برتری نژادی، اتکا به خشونت در برابر مهاجران یا باورهای آخرالزمانی از بیان نظر خود در پرسشهای موسسات نظرسنجی طفره رفتند و در پاسخ به سوال حمایتشان از کدام نامزد، به پاسخی مبهم و مردد اکتفا کردند؛ حامیانی که دل در گرو ترامپ داشتند، اما استدلالی منسجم و متقن برای بیان این حمایت نداشتند. اکنون با خاتمه انتخابات و رای بیش از تصور ترامپ بویژه در ایالتهای چرخشی، راحتتر میتوان به تجزیه و تحلیل چرایی پیروزی وی پرداخت.
ورود ایالات متحده به جنگ دوم جهانی را میتوان آغازگر دوره خروج این کشور از سیاست انزواجویانه مونروئه قلمداد کرد. جنگی که با پیروزی دولتهای متفق، واشنگتن را به قدرت اول جامعه بینالمللی مبدل کرد. با این اوصاف به موازات پیروزی باراک اوباما و سیاست خروج از غرب آسیا و تمایل روزافزون به تحرک در منطقه هندوپاسفیک، تدریجا دولتمردان ایالات متحده به بازگشت بیش از پیش به سیاست مونروئه و توجه صرف به اولویتهای داخلی و پرهیز از مداخله بیثمر در امور بینالمللی متمایل شدند. دونالد ترامپ و شعار محوری وی مبنی بر «اول آمریکا» را میتوان نقطه عطفی در تحقق این روند قلمداد کرد. بیمیلی شخص ترامپ و رهبران برجسته جمهوریخواه به وعده و وعیدهای حقوق بشری، تحقق دموکراسی، پلورالیسم و بسط و نشر فرهنگ آمریکایی در جامعه بینالمللی و تمرکز روزافزون وی بر تحقق منافع ملی آمریکا فارغ از دغدغههای یادشده، توأمان با افزایش روزافزون تمایلات ملیگرایانه و عبور از اندیشههای چپگرایانه و جهانوطنی در سطح جامعه، بستر مساعدی را برای رشد و نمو ترامپ و حامیانش در ایالات متحده فراهم کرد. به واقع پیروزی وی بر هریس به منزله پیروزی ملیگرایی و راستگرایان آمریکایی بر ایدههای جهانگرایانه و چپگرایانه در محافل بین المللی ارزیابی میشود.
برآیند تمام نظرسنجیها در آمریکا در خلال ۳ ماه منتهی به انتخابات حکایت از نارضایتی فزاینده شهروندان آمریکایی از سیاستهای بایدن - هریس در حوزه اقتصاد داشت. افزایش قیمت مسکن و اجارهنشینی، عدم تناسب دستمزد با تورم و کاهش روزافزون ایجاد اشتغال در آمریکا به نحوی که در اکتبر ۲۰۲۴ تنها ۱۲ هزار شغل در سراسر کشور ایجاد شد، موجبات نارضایتی شهروندان آمریکایی از سیاستهای بایدن و دور شدن آنان از رویای آمریکایی خویش را فراهم کرد.
پایبندی عمیق دموکراتها به سیاستهای سازگار با محیطزیست و زمینهسازی جهت تحقق اهداف پیمان پاریس نیز در این میان بر تشدید سردرگمی و نارضایتی جامعه کارگری آمریکا افزود. عدم اکتشاف نفت و ممانعت از برداشت زغال سنگ در برخی ایالتهای کلیدی به دلیل ناسازگاری آن با مباحث زیستمحیطی و اتخاذ سیاستهای سختگیرانه در این زمینه، موجب روگردانی آمریکاییها از هریس و تمایل آنان به ترامپ شد.
بیتعهدی ترامپ به مباحثی، چون گرمایش زمین، تحقق اهداف پیمان پاریس، نابودی جنگلها و پافشاری وی بر افزایش درآمدها و کاهش دریافت مالیات از شهروندان آمریکا و حمایت از وضع شدیدترین تعرفهها بر کالاهای چینی به منظور حمایت از کالاهای تولید داخل با گذر زمان بیش از پیش به مذاق آمریکاییها خوش آمد و در نهایت به غلبه رای توده شهروندان بر نامزد مورد علاقه روشنفکران، دانشگاهیان و سلبریتیها منتهی شد و موجبات حضور مجدد ترامپ در کاخ سفید را رقم زد.
با وجود نزدیکی آمار منتشره از سوی موسسات نظرسنجی در طول هفتههای منتهی به انتخابات، شماری از تحلیلگران بر اهمیت نظریه «حامیان مخفی ترامپ» در انتخابات فوقالذکر مکررا تاکید میکردند؛ اشاره به آن گروه از حامیان ترامپ که به دلیل ادله غیرمنطقی خویش نظیر تمایلات زنستیزانه، برتری نژادی، اتکا به خشونت در برابر مهاجران یا باورهای آخرالزمانی از بیان نظر خود در پرسشهای موسسات نظرسنجی طفره رفتند و در پاسخ به سوال حمایتشان از کدام نامزد، به پاسخی مبهم و مردد اکتفا کردند؛ حامیانی که دل در گرو ترامپ داشتند، اما استدلالی منسجم و متقن برای بیان این حمایت نداشتند. اکنون با خاتمه انتخابات و رای بیش از تصور ترامپ بویژه در ایالتهای چرخشی، راحتتر میتوان به تجزیه و تحلیل چرایی پیروزی وی پرداخت.
ورود ایالات متحده به جنگ دوم جهانی را میتوان آغازگر دوره خروج این کشور از سیاست انزواجویانه مونروئه قلمداد کرد. جنگی که با پیروزی دولتهای متفق، واشنگتن را به قدرت اول جامعه بینالمللی مبدل کرد. با این اوصاف به موازات پیروزی باراک اوباما و سیاست خروج از غرب آسیا و تمایل روزافزون به تحرک در منطقه هندوپاسفیک، تدریجا دولتمردان ایالات متحده به بازگشت بیش از پیش به سیاست مونروئه و توجه صرف به اولویتهای داخلی و پرهیز از مداخله بیثمر در امور بینالمللی متمایل شدند. دونالد ترامپ و شعار محوری وی مبنی بر «اول آمریکا» را میتوان نقطه عطفی در تحقق این روند قلمداد کرد. بیمیلی شخص ترامپ و رهبران برجسته جمهوریخواه به وعده و وعیدهای حقوق بشری، تحقق دموکراسی، پلورالیسم و بسط و نشر فرهنگ آمریکایی در جامعه بینالمللی و تمرکز روزافزون وی بر تحقق منافع ملی آمریکا فارغ از دغدغههای یادشده، توأمان با افزایش روزافزون تمایلات ملیگرایانه و عبور از اندیشههای چپگرایانه و جهانوطنی در سطح جامعه، بستر مساعدی را برای رشد و نمو ترامپ و حامیانش در ایالات متحده فراهم کرد. به واقع پیروزی وی بر هریس به منزله پیروزی ملیگرایی و راستگرایان آمریکایی بر ایدههای جهانگرایانه و چپگرایانه در محافل بین المللی ارزیابی میشود.
برآیند تمام نظرسنجیها در آمریکا در خلال ۳ ماه منتهی به انتخابات حکایت از نارضایتی فزاینده شهروندان آمریکایی از سیاستهای بایدن - هریس در حوزه اقتصاد داشت. افزایش قیمت مسکن و اجارهنشینی، عدم تناسب دستمزد با تورم و کاهش روزافزون ایجاد اشتغال در آمریکا به نحوی که در اکتبر ۲۰۲۴ تنها ۱۲ هزار شغل در سراسر کشور ایجاد شد، موجبات نارضایتی شهروندان آمریکایی از سیاستهای بایدن و دور شدن آنان از رویای آمریکایی خویش را فراهم کرد.
پایبندی عمیق دموکراتها به سیاستهای سازگار با محیطزیست و زمینهسازی جهت تحقق اهداف پیمان پاریس نیز در این میان بر تشدید سردرگمی و نارضایتی جامعه کارگری آمریکا افزود. عدم اکتشاف نفت و ممانعت از برداشت زغال سنگ در برخی ایالتهای کلیدی به دلیل ناسازگاری آن با مباحث زیستمحیطی و اتخاذ سیاستهای سختگیرانه در این زمینه، موجب روگردانی آمریکاییها از هریس و تمایل آنان به ترامپ شد.
بیتعهدی ترامپ به مباحثی، چون گرمایش زمین، تحقق اهداف پیمان پاریس، نابودی جنگلها و پافشاری وی بر افزایش درآمدها و کاهش دریافت مالیات از شهروندان آمریکا و حمایت از وضع شدیدترین تعرفهها بر کالاهای چینی به منظور حمایت از کالاهای تولید داخل با گذر زمان بیش از پیش به مذاق آمریکاییها خوش آمد و در نهایت به غلبه رای توده شهروندان بر نامزد مورد علاقه روشنفکران، دانشگاهیان و سلبریتیها منتهی شد و موجبات حضور مجدد ترامپ در کاخ سفید را رقم زد.
تیتر خبرها
تیترهای روزنامه