سلام بر بانویی که خدا اهل بیت رسولش را با نام او معرفی کرد
مادر آفرینش
گروه فرهنگی
مادری، قانون این جهان است. مادری، آبروی زنانگی است و به بیان ادق، آبروی انسانیت. مادری چکیده همه عشقها و محبتهاست و قله آنها. هر عشقی که بخواهد به کمال برسد، مقصدی جز ذات مادرانگی ندارد. جهان هستی بر پایه مادری است که قوام دارد. خورشید را ببین! علیالدوام میسوزد تا روزی که به خاموشی بگراید. میسوزد تا به منظومهاش گرما ببخشد و فرزندانش را در یک شبکه حفظ کند. هرجا که اثری از یک نظم هدفمند باشد، عنصری میبینیم که دارد با فنا دادن خود، فرزندانش را سامان میدهد.
جز اهمیت مادرانگی، نمیتوانیم دلیلی پیدا کنیم بر این حقیقت که بر زبان شاعری مصفا، اینچنین منظوم گشته است:
در آل عبا محور شخصیتهاست
ما بین أب و بعل و بنیها زهرا...
چگونه است که صدیقه طاهره در میان خمسه طیبه، شخصیت اصلی، محوری و انتظامبخش معرفی میشود و قطب آسیاب را تداعی میکند؟ چگونه است که خدا وقتی میخواهد اهل بیت نبوت را به جبرئیل امین معرفی کند، ابتدا از نام فاطمه آغاز میکند؟ و عجیبتر آنکه اسمی از دیگران نمیآورد، بلکه نسبت آنها با حضرت صدیقه را بیان میکند: فَقالَ عَزَّوَجَلَّ هُمْ اَهْلُ بَیْتِ النُّبُوَّةِ وَمَعْدِنُ الرِّسالَةِ، هُمْ فاطِمَةُ وَاَبُوها وَبَعْلُها وَبَنُوها.
اهل بیت کیستاند؟ فاطمه و خانوادهاش! نه تنها نام صدیقه اطهر با تقدم ذکر میشود، بلکه فقط نام او ذکر میشود. در مقام بیان ذوقی، شاید بتوان این فراز از حدیث شریف کسا را اینگونه تفسیر کرد که فاطمه مادر چهار عضو دیگر این خمسه طیبه است. نه تنها به طور طبیعی مادر حسنین است، بلکه بهگونهای اسرارآمیز ام ابیهاست و چون نبی و وصی نفس یکدیگرند، مادر حیدر هم است.
این نقش محوری، برآمده از نورانیت و نیروی مادری است و مادری همان جاذبه و کششی است که این جهان را میگرداند. جهانی که در همین حدیث شریف کسا، به بهانه خلقت اهل بیت پدید آمد. اینگونه زهرای اطهر را خورشیدی مییابیم که سرتاسر خلقت به دور او میگردد و مادری میکند بر هر آنچه جز خدا. خورشیدی که سوخت، اما نور او خاموش نشد.
مادری، قانون این جهان است. مادری، آبروی زنانگی است و به بیان ادق، آبروی انسانیت. مادری چکیده همه عشقها و محبتهاست و قله آنها. هر عشقی که بخواهد به کمال برسد، مقصدی جز ذات مادرانگی ندارد. جهان هستی بر پایه مادری است که قوام دارد. خورشید را ببین! علیالدوام میسوزد تا روزی که به خاموشی بگراید. میسوزد تا به منظومهاش گرما ببخشد و فرزندانش را در یک شبکه حفظ کند. هرجا که اثری از یک نظم هدفمند باشد، عنصری میبینیم که دارد با فنا دادن خود، فرزندانش را سامان میدهد.
جز اهمیت مادرانگی، نمیتوانیم دلیلی پیدا کنیم بر این حقیقت که بر زبان شاعری مصفا، اینچنین منظوم گشته است:
در آل عبا محور شخصیتهاست
ما بین أب و بعل و بنیها زهرا...
چگونه است که صدیقه طاهره در میان خمسه طیبه، شخصیت اصلی، محوری و انتظامبخش معرفی میشود و قطب آسیاب را تداعی میکند؟ چگونه است که خدا وقتی میخواهد اهل بیت نبوت را به جبرئیل امین معرفی کند، ابتدا از نام فاطمه آغاز میکند؟ و عجیبتر آنکه اسمی از دیگران نمیآورد، بلکه نسبت آنها با حضرت صدیقه را بیان میکند: فَقالَ عَزَّوَجَلَّ هُمْ اَهْلُ بَیْتِ النُّبُوَّةِ وَمَعْدِنُ الرِّسالَةِ، هُمْ فاطِمَةُ وَاَبُوها وَبَعْلُها وَبَنُوها.
اهل بیت کیستاند؟ فاطمه و خانوادهاش! نه تنها نام صدیقه اطهر با تقدم ذکر میشود، بلکه فقط نام او ذکر میشود. در مقام بیان ذوقی، شاید بتوان این فراز از حدیث شریف کسا را اینگونه تفسیر کرد که فاطمه مادر چهار عضو دیگر این خمسه طیبه است. نه تنها به طور طبیعی مادر حسنین است، بلکه بهگونهای اسرارآمیز ام ابیهاست و چون نبی و وصی نفس یکدیگرند، مادر حیدر هم است.
این نقش محوری، برآمده از نورانیت و نیروی مادری است و مادری همان جاذبه و کششی است که این جهان را میگرداند. جهانی که در همین حدیث شریف کسا، به بهانه خلقت اهل بیت پدید آمد. اینگونه زهرای اطهر را خورشیدی مییابیم که سرتاسر خلقت به دور او میگردد و مادری میکند بر هر آنچه جز خدا. خورشیدی که سوخت، اما نور او خاموش نشد.