منهای نفتا!
حنیف غفاری
انتشار پیام تبریک سال نوی میلادی توسط دونالد ترامپ و موضع گیری های اخیر وی در خصوص تحولات آمریکای شمالی، مولد نگرانی هایی عمیق در دو کشور کانادا و مکزیک بوده است.
این مسئله جایی اهمیت پیدا می کند که بر روی پیمان نفتا( پیمان تجارت آزاد میان سه کشور آمریکای شمالی) متمرکز شویم:پیمانی که در سال 1994 میان آمریکا، کانادا و مکزیک منعقد شد و طبق آن، محدودیتهای تجارت و سرمایهگذاری میان کانادا، مکزیک و آمریکا در مدت ۱۵ سال از بین رفت.با این حال در الگوریتم ذهنی ترامپ، نفتا عملا پیمانی مضر، هزینه ساز و غیرقابل استناد محسوب می شود! بی دلیل نبود که ترامپ بین سال های 2017 تا 2021 میلادی، این پیمان را بارها مورد هجمه قرار داد.
اما اکنون، در آستانه سال 2025 میلادی معادله به طور کلی تغییر کرده و از نگاه انتقادی به نفتا، به نگاه مالکانه بر کانادا و مکزیک تغییر کرده است! ترامپ در پیام کریسمس خود، جاستین ترودو را "فرماندار کانادا" نامید و نوشت: «اگر کانادا به پنجاه و یکمین ایالت آمریکا بدل شود، مالیاتها به میزان بیش از ۶۰ درصد کاهش یافته و شمار بزرگترین شرکتهای آن دو برابر خواهد شد.»
علاوه بر آن، ترامپ بارها از طرح خود برای حمله به مکزیک به بهانه مبارزه با قاچاقچیان مواد مخدر خبر داده است. همان گونه که محرز است، رئیس جمهور جدید آمریکا نه تنها ساختار و ماهیت پیمان نفتا را به صورت بنیادین هدف قرار داده، بلکه این بار خواستار ترسیم مناسباتی یک طرفه و تنش زا در آمریکای شمالی ( بر اساس سلطه مطلق آمریکا بر آمریکای شمالی) است.در چنین معادله ای، ترامپ از اصل وابستگی اقتصادی نیز عبور کرده و تنها راه تثبیت و تقویت اوضاع اقتصادی در آمریکای شمالی را تن دادن مکزیکو سیتی و اتاوا بر حاکمیت واشنگتن دانسته است.
بنابراین یکی از حوزه های ژئو پلیتیک مهم در جهان، تبدیل به کانون تنش های تازه در روابط بین الملل خواهد شد.
برخی مدعی هستند ترامپ قصد دارد با طرح موضوع الحاق کانادا به آمریکا و جنگ با مکزیک، به دنبال کسب امتیازات یک طرفه بیشتر از دو کشور همسایه است اما زمانی که این فرضیه را در پارادایم ذهنی جمهوریخواهان افراطی تشکیل دهنده تیم سیاست خارجی ترامپ تفسیر کنیم، به گزاره ای جدی تری دست پیدا می کنیم! فراموش نکنیم که اصل پیمان نفتا با حمایت جمهوریخواهان، خصوصا طیف نومحافظه کار دولت جرج واکر بوش به تکامل نهایی رسید.با این حال ترامپ در صدد گذار از فرامتنی است که هم حزبی های وی در سال های گذشته جهت تنظیم مناسبات تجاری-سیاسی با دو کشور مهم حوزه آمریکای شمالی منعقد ساخته بودند. این گذار را نباید ساختاری تلقی کرد، بلکه جنس آن ماهوی و عوارض آن نیز به مراتب نسبت به تغییرات ساختاری برای مکزیک و کانادا بیشتر خواهد بود. مکزیکو سیتی و اتاوا به طور طبیعی، از سال 2025 تا 2029 میلادی و حتی پس از آن،وارد فاز بحرانی و متعاقبا مدیریت بحران های پایدار و سخت با واشنگتن خواهند شد. این بدترین سناریوی واقعی و غیرقابل تصوری است که آمریکای شمالی را به کانون منازعات نوین مبدل می سازد.
انتشار پیام تبریک سال نوی میلادی توسط دونالد ترامپ و موضع گیری های اخیر وی در خصوص تحولات آمریکای شمالی، مولد نگرانی هایی عمیق در دو کشور کانادا و مکزیک بوده است.
این مسئله جایی اهمیت پیدا می کند که بر روی پیمان نفتا( پیمان تجارت آزاد میان سه کشور آمریکای شمالی) متمرکز شویم:پیمانی که در سال 1994 میان آمریکا، کانادا و مکزیک منعقد شد و طبق آن، محدودیتهای تجارت و سرمایهگذاری میان کانادا، مکزیک و آمریکا در مدت ۱۵ سال از بین رفت.با این حال در الگوریتم ذهنی ترامپ، نفتا عملا پیمانی مضر، هزینه ساز و غیرقابل استناد محسوب می شود! بی دلیل نبود که ترامپ بین سال های 2017 تا 2021 میلادی، این پیمان را بارها مورد هجمه قرار داد.
اما اکنون، در آستانه سال 2025 میلادی معادله به طور کلی تغییر کرده و از نگاه انتقادی به نفتا، به نگاه مالکانه بر کانادا و مکزیک تغییر کرده است! ترامپ در پیام کریسمس خود، جاستین ترودو را "فرماندار کانادا" نامید و نوشت: «اگر کانادا به پنجاه و یکمین ایالت آمریکا بدل شود، مالیاتها به میزان بیش از ۶۰ درصد کاهش یافته و شمار بزرگترین شرکتهای آن دو برابر خواهد شد.»
علاوه بر آن، ترامپ بارها از طرح خود برای حمله به مکزیک به بهانه مبارزه با قاچاقچیان مواد مخدر خبر داده است. همان گونه که محرز است، رئیس جمهور جدید آمریکا نه تنها ساختار و ماهیت پیمان نفتا را به صورت بنیادین هدف قرار داده، بلکه این بار خواستار ترسیم مناسباتی یک طرفه و تنش زا در آمریکای شمالی ( بر اساس سلطه مطلق آمریکا بر آمریکای شمالی) است.در چنین معادله ای، ترامپ از اصل وابستگی اقتصادی نیز عبور کرده و تنها راه تثبیت و تقویت اوضاع اقتصادی در آمریکای شمالی را تن دادن مکزیکو سیتی و اتاوا بر حاکمیت واشنگتن دانسته است.
بنابراین یکی از حوزه های ژئو پلیتیک مهم در جهان، تبدیل به کانون تنش های تازه در روابط بین الملل خواهد شد.
برخی مدعی هستند ترامپ قصد دارد با طرح موضوع الحاق کانادا به آمریکا و جنگ با مکزیک، به دنبال کسب امتیازات یک طرفه بیشتر از دو کشور همسایه است اما زمانی که این فرضیه را در پارادایم ذهنی جمهوریخواهان افراطی تشکیل دهنده تیم سیاست خارجی ترامپ تفسیر کنیم، به گزاره ای جدی تری دست پیدا می کنیم! فراموش نکنیم که اصل پیمان نفتا با حمایت جمهوریخواهان، خصوصا طیف نومحافظه کار دولت جرج واکر بوش به تکامل نهایی رسید.با این حال ترامپ در صدد گذار از فرامتنی است که هم حزبی های وی در سال های گذشته جهت تنظیم مناسبات تجاری-سیاسی با دو کشور مهم حوزه آمریکای شمالی منعقد ساخته بودند. این گذار را نباید ساختاری تلقی کرد، بلکه جنس آن ماهوی و عوارض آن نیز به مراتب نسبت به تغییرات ساختاری برای مکزیک و کانادا بیشتر خواهد بود. مکزیکو سیتی و اتاوا به طور طبیعی، از سال 2025 تا 2029 میلادی و حتی پس از آن،وارد فاز بحرانی و متعاقبا مدیریت بحران های پایدار و سخت با واشنگتن خواهند شد. این بدترین سناریوی واقعی و غیرقابل تصوری است که آمریکای شمالی را به کانون منازعات نوین مبدل می سازد.
تیتر خبرها
تیترهای روزنامه
-
توسعه و رشد واحدهای تولیدی در گرو افزایش ارتباط با منطقه و جهان است
-
دولت فضای بهرهگیری از ظرفیت توافقات تجاری را تسهیل کند
-
خط قرمز اعراب دقیقا کجاست؟!
-
سیاستهای منطقهگرایی و رشد تولید داخلی
-
منهای نفتا!
-
دانشگاه کانونی معتمد برای حل مشکلات است
-
برنامه ۲۵ ساله مبنای محکم توسعه مناسبات ایران و چین است
-
رنج ابدی حیوانات در باغوحشها
-
روحیه پایین نظامیان اوکراینی در میدان جنگ
-
معادله پردازی به سبک صهیونیست ها
-
بنـــــــادر شاهراه توسعه تجارت بینالمللی