چگونه می‌توان صنایع‌دستی را به فرصت پایدار اقتصادی تبدیل کرد؟

مسیر غیرنفتی با صنایع‌دستی

گروه اقتصادی 
در روزگاری که کشورها در پی یافتن منابع جدید درآمدی، تقویت دیپلماسی اقتصادی و تنوع‌بخشی به سبد صادراتی خود هستند، بازنگری در ظرفیت‌های بومی و فرهنگی می‌تواند راهگشای مسیرهای تازه‌ای در اقتصاد باشد. در این میان، صنایع‌دستی نه‌فقط به‌عنوان یک نماد فرهنگی، بلکه به‌مثابه یکی از ستون‌های بالقوه اقتصاد غیرنفتی مطرح است؛ حوزه‌ای که با ترکیب هنر، مهارت و اصالت، می‌تواند گره‌گشای برخی چالش‌های توسعه‌ای کشور نیز باشد. جمهوری اسلامی ایران با پیشینه‌ای درخشان در تولید صنایع‌دستی و رتبه‌های برتر جهانی ازنظر تنوع و گستره رشته‌های این حوزه، درواقع گنجینه‌ای ارزشمند در اختیار دارد که در صورت بهره‌برداری اصولی، می‌تواند به یک مزیت رقابتی پایدار در سطح بین‌المللی تبدیل شود. آنچه تاکنون باعث شده است این سرمایه عظیم کمتر مورداستفاده قرار گیرد، نه فقدان توانمندی، بلکه نبود نگاه راهبردی به این بخش از اقتصاد است. صنایع‌دستی، به‌واسطه‌ ارزش‌افزوده بالا، استفاده از منابع بومی، وابستگی حداقلی به واردات، اشتغال‌زایی گسترده و نقش مهم در ایجاد عدالت منطقه‌ای، می‌تواند مکملی مؤثر برای سیاست‌های توسعه صادرات غیرنفتی باشد. در شرایطی که اقتصاد کشور نیازمند محرک‌های جدید رشد، اشتغال و ارزآوری است، صنایع‌دستی می‌تواند به یکی از موتورهای پیشران این روند بدل شود؛ به‌ویژه در استان‌هایی که از منابع صنعتی و معدنی کمتری برخوردارند اما دارای هنرمندان خلاق و میراث فرهنگی زنده هستند. از سوی دیگر، در جهان امروز که بازارهای جهانی به‌دنبال اصالت، خاص بودن و داستان‌محوری در محصول‌اند، صنایع‌دستی کشور از هر نظر واجد ویژگی‌هایی ا‌ست که می‌تواند آن را به یک برند جهانی تبدیل کند. افزون بر این، توسعه زیرساخت‌های دیجیتال و بازارهای آنلاین، مسیر تازه‌ای برای صادرات صنایع‌دستی گشوده است که فرصت طلایی برای فعال‌سازی این بخش از اقتصاد محسوب می‌شود. اگرچه چالش‌هایی مانند بسته‌بندی، بازاریابی جهانی، نبود برند و دشواری‌های صادراتی در برابر فعالان این حوزه قرار دارد اما این موانع با اصلاح سیاست‌ها و هم‌افزایی میان دولت، بخش خصوصی و نهادهای فرهنگی قابل‌رفع است. اکنون‌که کشور در مسیر تقویت اقتصاد غیرنفتی گام برمی‌دارد، شاید زمان آن رسیده باشد که صنایع‌دستی، این گنج پنهان و سرمایه ملی در جایگاه شایسته خود در نقشه راه توسعه اقتصادی قرار گیرد. توسعه هدفمند این حوزه نه‌تنها به تقویت صادرات و ارزآوری کمک می‌کند، بلکه در تحقق عدالت اقتصادی و توسعه فرهنگی نیز نقشی مؤثر ایفا خواهد کرد. 
صنایع‌دستی؛ آمیخته‌ای از هنر، مهارت و اقتصاد
جمهوری اسلامی ایران با برخورداری از بیش ۳۰۰ رشته فعال صنایع‌دستی، در زمره سه کشور نخست جهان ازنظر تنوع قرار دارد. این ظرفیت نه‌تنها نشان از قدمت هنر و مهارت مردمان دارد، بلکه پتانسیلی کم‌نظیر برای اشتغال‌زایی در مناطق محروم، تقویت برند ملی و توسعه صادرات فرهنگی کشور است. فرش دستباف، گلیم، میناکاری، سفال، خاتم، قلم‌زنی، معرق، پته، زیورآلات سنتی، کاشی هفت‌رنگ، محصولات چرمی و ده‌ها هنر دیگر، هرکدام به‌تنهایی می‌توانند نماینده‌ای از تمدن و خلاقیت کشور در بازارهای جهانی باشند.
 صنایع‌دستی؛ حلقه‌ای از زنجیره صادرات غیرنفتی
توسعه صادرات غیرنفتی امروز ازجمله اهداف راهبردی اقتصادی است اما برای تنوع‌بخشی به سبد صادراتی، باید به بخش‌هایی توجه کرد که ارزش‌افزوده بالا، سرمایه‌گذاری کم و اشتغال‌زایی وسیع دارند. صنایع‌دستی به طوردقیق چنین ویژگی‌هایی را دارد. این حوزه برخلاف برخی بخش‌های صنعتی، به منابع اولیه پیچیده و وارداتی نیاز ندارد؛ بلکه بر پایه دانش بومی، نیروی انسانی ماهر و هنر محلی بنا شده است. بنابراین با ایجاد زیرساخت‌های صادراتی، حمایت از زنجیره تأمین، توسعه بازاریابی جهانی و ایجاد مشوق‌های صادراتی، می‌توان از صنایع‌دستی یک برند ملی ساخت و آن را به سکوی پرتابی برای حضور مستمر در بازارهای جهانی تبدیل کرد.
 موانع قابل‌حل اما نیازمند اراده
علیرغم ظرفیت بالای صنایع‌دستی، برخی موانع باعث شده تا این حوزه نتواند سهمی شایسته از صادرات کشور داشته باشد. ازجمله این موانع می‌توان به مواردی همچون  نبود بازاریابی هدفمند و بین‌المللی،فقدان بسته‌بندی حرفه‌ای و طراحی روزآمد، دشواری‌های صادراتی و گمرکی، عدم دسترسی هنرمندان به بازار جهانی، ناپایداری حمایت‌های بیمه‌ای، مالی و بانکی و ضعف در شناسایی سلیقه مشتریان جهانی اشاره کرد. البته خوشبختانه این چالش‌ها، به طورکل از جنس مشکلات قابل‌حل‌اند و بااراده سیاست‌گذاران، همراهی نهادهای اقتصادی و نقش‌آفرینی بخش خصوصی، می‌توان به‌تدریج این موانع را برطرف و مسیر را هموار کرد.
 اقدامات پیشنهادی برای توسعه صادرات صنایع‌دستی
برای شکوفایی اقتصاد صنایع‌دستی و بهره‌گیری از آن در افزایش صادرات غیرنفتی، می‌توان مجموعه‌ای از راهکارها را ازجمله ایجاد برند ملی صنایع‌دستی دردستورکار قرار داد. به طورحتم برندسازی ملی با مشارکت دولت و بخش خصوصی، موجب ارتقاء اعتماد مشتریان جهانی می‌شود. از سوی دیگر توسعه زیرساخت‌های صادراتی و نمایشگاهی نیز گامی حائزاهمیت است. درحقیقت حضور هدفمند در نمایشگاه‌های بین‌المللی و ایجاد فضاهای نمایش و فروش دائمی محصولات داخلی در خارج از کشور ضروری است. توسعه پلتفرم‌های دیجیتال صادراتی، ایجاد بسته‌های تشویقی صادرات‌محور برای هنرمندان، آموزش بازاریابی و برندینگ به هنرمندان نیز از دیگر اقدامات پیشنسهادی است. همچنین تجمیع تولیدکنندگان و فعالان این حوزه، موجب هم‌افزایی و قدرت چانه‌زنی بیشتر در بازارهای جهانی خواهد شد.
بازآفرینی اقتصاد بومی
در شرایطی که اقتصاد جهانی به‌سمت تنوع، نوآوری و احیای عناصر بومی پیش می‌رود، صنایع‌دستی نه‌تنها یک فرصت اقتصادی، بلکه ابزاری برای توسعه دیپلماسی فرهنگی و حضور عزتمندانه در بازارهای جهانی است. تجربه کشورهای موفق در حوزه برندینگ فرهنگی و صادرات محصولات بومی نشان می‌دهد که سرمایه‌گذاری بر ظرفیت‌های سنتی و هنرمندانه نه یک انتخاب بلکه راهبرد توسعه پایدار است. همانطور که پیش‌تر نیز اشاره گشت؛ جمهوری اسلامی ایران با بیش از ۳۰۰ رشته فعال صنایع‌دستی، نیروی انسانی متخصص، منابع طبیعی متنوع و تاریخ غنی فرهنگی، تمامی شرایط لازم برای پیشگامی در این عرصه را دارد اما بهره‌گیری از این ظرفیت درگرو سیاست‌گذاری دقیق، حمایت مادی و معنوی از هنرمندان، اصلاح ساختارهای صادراتی، تسهیل مسیر بازاریابی جهانی و حضور مؤثر در نمایشگاه‌ها و بسترهای دیجیتال بین‌المللی است. از سوی دیگر، فعال‌سازی اقتصاد صنایع‌دستی به‌طور مستقیم به توسعه شهرها و روستاها، ایجاد مشاغل خانگی و کاهش مهاجرت از روستاها کمک خواهد کرد. درواقع، این حوزه می‌تواند پیوندی میان فرهنگ، تولید و معیشت برقرار سازد؛ پیوندی که هم موجب افتخار است و هم نفع اقتصادی به‌دنبال دارد. اکنون‌که نمایشگاه‌ها، بازارهای آنلاین و شبکه‌های ارتباطی جهانی بستری نو برای معرفی هنر فراهم کرده‌اند، بیش از هر زمان دیگر نیاز به عزم جدی برای احیای این سرمایه مغفول حس می‌شود. درنهایت نیز مطلوب است تا عنوان بداریم که صنایع‌دستی نه‌فقط یک محصول فرهنگی، بلکه یک مدل اقتصادی قابل‌اتکا برای آینده‌ای متنوع، پایدار و درخشان است. بنابراین باید با نگاه فرصت‌محور، این ظرفیت را به بخشی جدی از برنامه‌ریزی اقتصادی بدل کرد؛ ظرفیتی که می‌تواند هم‌افق جدیدی برای صادرات غیرنفتی بگشاید و هم زمینه‌ساز خودباوری در سایه‌ اقتصاد فرهنگ‌محور باشد. ازهمین رو، تقویت اقتصاد صنایع‌دستی نه‌تنها یک انتخاب فرهنگی یا اقتصادی، بلکه ضرورتی برای حرکت در مسیر توسعه پایدار و مردمی‌سازی اقتصاد است. درپایان نیز باید گفت که توسعه صنایع‌دستی می‌تواند زبان مشترک فرهنگ داخلی با بازارهای جهانی باشد. زبان گفت‌وگوی اصیل و ریشه‌دار که نه‌تنها ارزش اقتصادی، بلکه پیام فرهنگی کشور را نیز منتقل می‌کند. بنابراین اکنون زمان آن رسیده است که با تقویت سیاست‌های حمایتی، ایجاد زیرساخت‌های نوین بازاریابی، تسهیل فرآیند صادرات و سرمایه‌گذاری هدفمند و همچنین رفع موانع موجود از این ظرفیت مغفول به‌عنوان یکی از ستون‌های صادرات غیرنفتی بهره‌گیری شود. بی‌شک آینده اقتصاد درگرو تنوع‌بخشی و خلاقیت است و یکی از مسیر‌های موجود و روشن؛ بازآفرینی ریشه‌های فرهنگی و توسعه صنایع‌دستی است. 
مسیر غیرنفتی با صنایع‌دستی
دریافت همه صفحات
دانلود این صفحه
آرشیو