افسردگی نومادران و ضرورتهای درمانی و حمایتی بررسی شد
مادران در روزهای پس از زایمان
تولد فرزند تجربهای است که زندگی را متحول میکند و میتواند احساسات مختلفی با خود به همراه داشته باشد، ازجمله «افسردگی پس از زایمان» که مطابق آمارها از هر هفت تازهوالد، برای یک نفر پیش میآید.
این عارضه دلیل واحدی ندارد و تحقیقات نشان داده است که تغییر سطح هورمونها پس از بارداری میتواند بر احساسات و خلقیات اثر بگذارد. سطح هورمونهای استروژن و پروژسترون بدن در دوران بارداری بالاتر میرود اما به گفته سازمان بهداشت جهانی، سطح هورمونها در ۲۴ ساعت نخست بعد از زایمان بهسرعت به میزان عادی بازمیگردد. سطح هورمون تیروئید هم ممکن است بعد از زایمان افت کند. داشتن سابقه شخصی یا خانوادگی افسردگی هم میتواند ازجمله علل ممکن در بروز افسردگی پس از زایمان باشد. زنانی که در بارداری قبلی افسردگی پس از زایمان داشتهاند، بیشتر درخطر ابتلا به آن قرار دارند.
معمولا برخی از زنانی که بهتازگی مادر شدهاند دارای علائمی چون نوسانات خلقی، گریههای ناگهانی، اضطراب و اختلال خواب هستند. این علائم طی دو یا سه روز بعد از زایمان بروز پیدا میکند و معمولا پس از چند هفته فروکش خواهند کرد. اگر این حالت شدیدتر و طولانیتر شود آن را بهعنوان افسردگی پس از زایمان شناسایی میکنند.
افسردگی پس از زایمان یک اختلال خلقی شایع در بسیاری از زنان است که تجربه آن برای آنها با تولد فرزندشان گرهخورده است. اعتقاد بر این است که افسردگی پس از زایمان تا حدودی به تغییرات شدید هورمونی مرتبط است. شروع آن عموما در طول ۱۲ هفته اول بارداری است، بااینحال این نوع از افسردگی میتواند تا یک سال پس از زایمان هم ایجاد شود. مطالعات نشان دادهاند که شریک زندگی مادر هم میتواند دچار افسردگی شود.
افسردگی پس از زایمان در صورت درماننشدن ممکن است تا ماهها یا حتی سالها ادامه پیدا کند؛ بنابراین برای تشخیص و درمان آن باید در اولین فرصت اقدام کرد. متأسفانه افسردگی پس از زایمان در نیمی از زنانِ مبتلا تشخیص داده نمیشود؛ به همین دلیل وخامت آن بیشتر شده و در مواردی حتی ممکن است به خودکشی یا آزار نوزاد منجر شود.
علائم اصلی افسردگی پس از زایمان
علائم و شدت آن میتواند در هر فردی متفاوت باشد. برخی از زنان ممکن است تنها چند مورد از علائم را تجربه کنند، درحالیکه بقیه احتمال دارد بیشتر علائم را داشته باشند.
مادر در برخی موارد به دلیل ناتوانی در انجام کارها و وظایفش نسبت به نوزاد، همسر یا سایر اعضای خانواده احساس گناه میکند: نرگس میگوید: درد شدیدی را پس از زایمان تجربه کردم و نمیتوانستم به بچهام شیر بدهم. دوست هم نداشتم شیر خشک بخورد، اطرافیان هم میگفتند این کار را نکن. خودت شیرش بدهی بهتر است. احساس گناه شدیدی داشتم که فرزندم سیر نمیشود و به خاطر گرسنگی گریه میکند.
حبیبه میگوید: احساس میکردم آن حسی را که باید به بچههایم ندارم، حتی به پسر بزرگم که دو سالش بود. تا قبل زایمانم آنقدر عاشقش بودم که نگو. ولی تا چند ماه بعد از زایمان حس میکردم دیگر آن حس قبلی را ندارم. این خیلی عذابم میداد. به همهچیز حس بدی پیداکرده بودم، به همهچیز حساس شده بودم.
ثریا میگوید: جای بخیههایم درد میکرد و نمیتوانستم تکان بخورم، به همین خاطر هم از پسکارهای خودم برنمیآمدم و اطرافیان باید کمکم میکردند، همین باعث ناراحتیم میشد و توی لاک خودم فرومیرفتم و احساس گناه میکردم.
کاهش علاقه به فعالیتهایی که قبلا لذتبخش بودند
مادر ممکن است از فعالیتهایی که قبلا برایش لذتبخش بودهاند مانند گذراندن وقت با دوستان، خواندن کتاب، گوش دادن به موسیقی و... دیگر لذت نبرد. ستایش میگوید: من خیلی اهل گشتوگذار بودم. یک جا بند نمیشدم. اصلا توی سفر با همسرم آشنا شدم. قبل از زایمان حداقل ماهی یکبار با سینا میرفتیم سفر، میرفتیم کمپ میکردیم توی طبیعت یا میرفتیم هتل. الان همسرم میگوید برویم سفر، من ناراحت میشوم. میگویم آخر با یک بچه کوچک کجا پا شم بیایم. میترسم پسرم را از خانه ببرم بیرون مریض بشود، حال بیرون رفتن را هم ندارم. اصلا جایی نمیروم. بست نشستهام توی خانه. سینا گاهی با دوستانش میرود سفر.
سحر میگوید: من تا آخر ماه هشتم حاملگی، مرتب ورزش میکردم هرروز. بهزور دکتر ماه آخر را ورزش نکردم. ولی بعد از زایمان کلا ورزش را گذاشتم کنار. دلودماغش را نداشتم اصلا...
احساس غمگینی و ناامیدی شدید
این احساسات ممکن است بهصورت مداوم و شدید وجود داشته باشد و باعث شود مادر احساس پوچی و بیارزشی کند. نرگس میگوید: فکر میکنم مادر خوبی نیستم که شیر ندارم. احساس میکنم بیمصرف هستم. مدام به این فکر میکنم که اندامم و چهرهام بههمریخته و پیر و زشت شدهام. این فکرها دست از سرم برنمیدارد. هر شب آنقدر گریه میکنم که نفسم بند میآید.
اضطراب و تحریکپذیری
نگرانی بیشازحد در مورد سلامتی نوزاد، آینده و سایر مسائل زندگی میتواند باعث اضطراب و تحریکپذیری مادر شود. سحر میگوید: تا شوهرم بچه را بغل میکرد میترسیدم بلایی سر بچه بیاید. از طرفی هم به همسرم غر میزدم که کمکم نمیکند. وسواس فکری شدیدی پیداکرده بودم. میترسیدم با نوزادم جایی بروم درصورتیکه توی فامیل همه با نوزادشان همهجا میروند.
مرضیه میگوید: یادم هست پسرم تب کرده بود و بالا میآورد و یک روز در بیمارستان بستری بود. چند تا آزمایش ازش گرفتند که معلوم شد چیزیاش نیست. ولی از آن موقع نگذاشتم کسی بهجز مامانم و همسرم به بچهام دست بزنند.
نوسانات خلقی
مادران مبتلا به افسردگی پس از زایمان ممکن است تغییرات ناگهانی خلقوخو را تجربه کنند. «نوسانات خلقی» اصطلاح رایجی است که برای توصیف تغییرات سریع و شدید احساسات در افراد به کار میرود. آن را غالبا با عنوان «الاکلنگ احساسات» توصیف میکنند. حبیبه میگوید: من همهاش فکر میکردم باوجود دو تا بچه آدم نمیتواند کاری برای خودش انجام بدهد. زودرنج و پرخاشگر شده بودم. شدیدا بچههایم را دعوا میکردم و مدام سرشان داد میزدم، بعد هم گریهام میگرفت. آن روزها اشکم دم مشکم بود. همسرم هم درکم نمیکرد و حوصلهاش را نداشتم.
ستایش میگوید: همیشه عصبانی بودم مثل اسفند روی آتش، میخواستم با همه بحث کنم باوجوداین به خودم میگفتم همه اینها میگذرد و اوضاع درست میشود. من باید درستش کنم، درحالیکه باور هم نمیکردم بتوانم. یکبار با همسرم بدجوری دعوا کردم، حتی زدمش. بعد از دعوا خیلی ناراحت شدم، نشستم باهاش حرف زدم، درباره مشکلم و حالم به او گفتم. گفتم چه چیزهایی آزارم میدهد و توی چه موقعیتهایی حالم بدتر میشود. بهش گفتم که لازم است کمکم کند و درکم کند.
تغییرات در اشتها
کاهش یا افزایش شدید اشتها از علائم افسردگی پس از زایمان است که میتواند بر وزن و سلامت مادر تأثیر بگذارد. مرضیه میگوید: غذا که میخوردم میگفتم الان است که توی گلویم گیر کند برای همین لب به چیزی نمیزدم. این قضیه آنقدر پیش رفت که بیست کیلو کم کردم.
اختلالات خواب
کمخوابی یا پرخوابی زیاد ازجمله مشکلاتی است که مادران مبتلا با آن دستبهگریبان هستند. لیلا میگوید: شب که میشد شروع میکردم هقهق گریه کردن، زار میزدم. از شب میترسیدم؛ چون احساس میکردم تمام شب بچه بیخ ریشام است و باید ازش مراقبت کنم. از بچه میترسیدم. کلافه بودم. بچه تا صبح نمیخوابید، وقتهایی هم که میخوابید من از استرس و فکرهای عجیبوغریب خوابم نمیبرد. کارم شده بود گریه.
احساس خستگی دائمی حتی پس از استراحت کافی، یکی دیگر از علائم شایع افسردگی پس از زایمان است.
فرزانه میگوید: توی طول روز کلی میخوابیدم، بیدار که میشدم دو ساعت بعدش انگار کوه کنده باشم خسته بودم. همهاش خوابم میآمد. از خودم سیرشده بودم. انجام دادن کوچکترین کارها برایم سخت شده بود. همهاش بیحال و کسل بودم.
دردهای جسمانی
برخی از مادران ممکن است دردهای جسمانی نامشخصی را تجربه کنند. نرگس میگوید: دستوپام همهاش بیحس میشد. تپش قلب و گاهی تاری دید هم داشتم. شبها کابوس میدیدم.
بهاره میگوید: من معده درد و سردرد شدید داشتم. بعضی مواقع نفستنگی داشتم، جوری که انگار یکی نشسته روی سینهام.
علائم رفتاری، انزواطلبی
تمایل به دوری از دیگران و کاهش تعاملات اجتماعی از علائم شایع افسردگی پس از زایمان است. ستایش میگوید: از همه فراری شدهام. با همه قطع رابطه کردهام حتی خانوادهام. احساس میکنم همه با من دشمن هستند.
مشکل در ایجاد ارتباط با نوزاد
مادری که درگیر افسردگی پس از زایمان است ممکن است در ایجاد پیوند عاطفی با نوزاد دچار مشکل شود و از مراقبت از او لذتی نبرد. لیلا میگوید: هنوز هم افسردگی دارم؛ چون همه آن علائم پوچی و حس مادر لایق نبودن را دارم. اصلا به بچهام، به تغذیهاش یا لباسهایش نمیرسم. وقت نمیگذارم برایش. همه هم میگویند به خودت بیا، اما دست خودم که نیست. خیلی بیحال و حوصلهام. تلاشم را کردم جواب نداد. میترسم بروم دکتر. میترسم دارو بخورم. ولی بیماریام هنوز درماننشده و روزگارم را سیاه کرده. یکبار به همسرم گفتم من حالم واقعا بد است، مرا ببر پیش روانپزشک، خندید گفت تو از من هم سالمتری! گاهی از بچهام متنفر میشوم و از اینکه به دنیا آمده ناراحت و پشیمانم.
علائم شناختی، مشکلات تمرکز
حواسپرتی، گیجی، دشواری در تمرکز و فراموشی مکرر از دیگر علائم این اختلال است. مادران مبتلا اغلب در تصمیمگیری و انجام کارهای روزمره دچار مشکل میشوند. فرزانه میگوید: نمیتوانستم روی سادهترین کارها تمرکز کنم. همهاش گیج و منگ بودم. به هیچ کاری نمیتوانستم درست برسم، در حدی که موقع غذا درست کردن هم دچار مشکل بودم.
افکار خودکشی
در موارد شدید، افکار خودکشی یا آسیب رساندن به خود یا نوزاد ممکن است در مادر ایجاد شود. سیما میگوید: افسردگی من خیلی حاد بود. جوری شده بودم که دعا میکردم بچهام بمیرد. گاهی هم توی خیالم خودم داشتم یک بلایی سرش میآوردم. خیلی وحشتناک بود. از خودم بدم میآمد. دستآخر رفتم پیش دکتر که گفت افسردگی خیلی شدید داری. شروع کردم به خودم رسیدن. تغذیهام را بهتر کردم، ورزش را شروع کردم. شنا یاد گرفتم. برای انجام کارهای خانه کمک گرفتم. از آن روزها نزدیک چهار سال میگذرد و الان حالم واقعا خوب است.
فرزانه میگوید: هیچکس درکم نمیکرد و اطرافیانم بیشتر نمک روی زخمم میپاشیدند و میگفتند بهجای گریه و زاری باید خوشحال باشی که مادر شدهای، ناشکری نکن و از این حرفها. جوری شده بود که هرلحظه ممکن بود بلایی سر خودم یا بچهام بیاورم.
بهاره میگوید: من دائم فکر میکردم دیگر نه میتوانم بخوابم، نه میتوانم بگردم یا تفریح کنم. همهاش یک موجود اضافی پیشم است. گاهی فکرهای خطرناکی به سرم میزد. میخواستم کاری کنم که بچه دیگر نباشد.
اگر افسردگی پس از زایمان را تجربه میکنیم چه کنیم؟
روانشناسان میگویند: «اگر افسردگی پس از زایمان را تجربه میکنید با ایجاد تغییراتی کوچک در شیوه زندگی خویش میتوانید تا حد بسیاری افسردگیتان را بهبود ببخشید: شروع به تحرک کنید، بدنتان را حرکت بدهید. اگر توان داشتید کمی ورزش کنید. ورزش نهتنها سروتونین و اندورفین را افزایش میدهد، بلکه درست مانند داروهای ضدافسردگی باعث رشد سلولهای جدید مغزی و اتصالات آن میشود. ورزش و تحرک بدنی اعتمادبهنفس را افزایش میدهد و به بهبود خواب کمک میکند. حتی روزانه ۳۰ دقیقه پیادهروی میتواند تأثیرات مفیدی داشته باشد. در برابر تمایل به انزوا مقاومت کنید، غذاهای سالم مصرف کنید، وعدههای کوچک و مغذی در طول روز برای حفظ انرژیتان به شما کمک میکند و نوسانات خلقی شما را به حداقل میرساند. شب هشت ساعت بخوابید. افسردگی بهطورمعمول باعث اختلالات خواب میشود. کمخوابی یا پرخوابی هر دو میتواند بر خلقوخوی شما اثر بگذارد. با یادگیری عادات خواب سالم، برنامه مناسبتری برای خواب خود بریزید. روزانه حداقل ۱۵ دقیقه در معرض نور خورشید قرار بگیرید. نور خورشید میتواند به بهبود خلقوخوی شما کمک کند. خارج از منزل قدم بزنید، نوشیدنی خود را در هوای آزاد بنوشید، به پیکنیک بروید، یا بر روی نیمکتی در پارک بنشینید و از منظره لذت ببرید. از تکنیکهای تمدد اعصاب استفاده کنید. انجام روزانه ریلکسیشن میتواند به تسکین نشانههای افسردگی کمک شایانی کند، استرس را کاهش داده، احساس شادی را افزایش دهد. تنفس عمیق، و اگر توان شما به شما اجازه میداد حرکاتی مانند تمرینهای یوگا و تمرکز و مراقبه میتوانند مفید باشند.»
کمک بگیرید
نباید فراموش کرد که در بیشتر مواقع شما بهتنهایی نمیتوانید از پس افسردگی پس از زایمان بربیایید و نیاز به کمک دارید. دریافت سریع روشهای درمانی به این معنی است که میتوانید به بهترین شکل به عشق و مراقبت از نوزاد خود ادامه دهید. بنابراین در مورد احساسات خود با شخصی که مورد اعتمادتان است صحبت کنید. آنچه را که در حالت افسردگی تجربه میکنید با عزیزانتان در میان بگذارید. ممکن است به دلیل افسردگی بعضی از ارتباطات ارزشمندتان را محدود کرده باشید، اما دوستان و آشنایان شما میتوانند شما را در این دوران دشوار همراهی کنند. اگر احساس میکنید کسی را ندارید که محرم صحبتهای شما باشد و بتوانید به او اعتماد کنید به دنبال یافتن دوستانی جدید باشید. برای شروع میتوانید به یک گروه حمایتی بپیوندید. سعی کنید وارد فعالیتهای اجتماعی شوید، حتی اگر احساس میکنید به این کار علاقهای ندارید. وقتیکه افسرده هستید راحتتر است که در لاک خود فروبروید، اما بودن در کنار دیگران افسردگی شما را کاهش خواهد داد.
از یک مشاور کمک بگیرید، حتی میتوانید به مشاوره آنلاین فکر کنید. این روزها پزشکان و متخصصان زیادی، امکان مشاوره آنلاین را فراهم میکنند و میتوانید از راه دور و از طریق اینترنت با آنها در تماس باشید.
موارد خفیف افسردگی پس از زایمان معمولا با اجرای تکنیکهای روزانه، مشاوره و رواندرمانی بهبود پیدا میکنند. برای موارد شدیدتر، پزشک و درمانگر ممکن است داروهای ضدافسردگی تجویز کنند و یا توصیههای دیگری داشته باشند. به همین دلیل حتما باید از پزشک کمک بگیرید. اگر شیردهی میکنید پزشک داروهایی تجویز خواهد کرد که با شیردهی تداخلی نداشته باشد.
مادر شدن، تجربهای پیچیده و چندوجهی
نباید فراموش کنید که افسردگی پس از زایمان، یک تجربه شایع و درمانپذیر است که بسیاری از زنان را درگیر میکند. فشارهای اجتماعی و انتظارهای ناعادلانه از مادران، میتواند اوضاع را برای مادران وخیمتر کند و باعث شود بسیاری از زنان از طلب کمک و حمایتهای تخصصی سر باز بزنند.
مهم است بدانیم که احساس غم، خستگی یا بیحوصلگی پس از زایمان طبیعی است، اما اگر این احساسات شدید و طولانیمدت شدند باید به دنبال کمک حرفهای بود. گفتوگو درمانی یا رفتاردرمانی شناختی که درمانهای توصیهای معمول برای افسردگیاند، ازجمله این کمکها به شمار میرود. درمانگر یا روانشناس در تدوین راهبردهای دستوپنجه نرم کردن با احساس افسردگی و آموزش چگونگی نشان دادن واکنش مثبت در وضعیتهای مختلف به فرد کمک میکند.
این عارضه دلیل واحدی ندارد و تحقیقات نشان داده است که تغییر سطح هورمونها پس از بارداری میتواند بر احساسات و خلقیات اثر بگذارد. سطح هورمونهای استروژن و پروژسترون بدن در دوران بارداری بالاتر میرود اما به گفته سازمان بهداشت جهانی، سطح هورمونها در ۲۴ ساعت نخست بعد از زایمان بهسرعت به میزان عادی بازمیگردد. سطح هورمون تیروئید هم ممکن است بعد از زایمان افت کند. داشتن سابقه شخصی یا خانوادگی افسردگی هم میتواند ازجمله علل ممکن در بروز افسردگی پس از زایمان باشد. زنانی که در بارداری قبلی افسردگی پس از زایمان داشتهاند، بیشتر درخطر ابتلا به آن قرار دارند.
معمولا برخی از زنانی که بهتازگی مادر شدهاند دارای علائمی چون نوسانات خلقی، گریههای ناگهانی، اضطراب و اختلال خواب هستند. این علائم طی دو یا سه روز بعد از زایمان بروز پیدا میکند و معمولا پس از چند هفته فروکش خواهند کرد. اگر این حالت شدیدتر و طولانیتر شود آن را بهعنوان افسردگی پس از زایمان شناسایی میکنند.
افسردگی پس از زایمان یک اختلال خلقی شایع در بسیاری از زنان است که تجربه آن برای آنها با تولد فرزندشان گرهخورده است. اعتقاد بر این است که افسردگی پس از زایمان تا حدودی به تغییرات شدید هورمونی مرتبط است. شروع آن عموما در طول ۱۲ هفته اول بارداری است، بااینحال این نوع از افسردگی میتواند تا یک سال پس از زایمان هم ایجاد شود. مطالعات نشان دادهاند که شریک زندگی مادر هم میتواند دچار افسردگی شود.
افسردگی پس از زایمان در صورت درماننشدن ممکن است تا ماهها یا حتی سالها ادامه پیدا کند؛ بنابراین برای تشخیص و درمان آن باید در اولین فرصت اقدام کرد. متأسفانه افسردگی پس از زایمان در نیمی از زنانِ مبتلا تشخیص داده نمیشود؛ به همین دلیل وخامت آن بیشتر شده و در مواردی حتی ممکن است به خودکشی یا آزار نوزاد منجر شود.
علائم اصلی افسردگی پس از زایمان
علائم و شدت آن میتواند در هر فردی متفاوت باشد. برخی از زنان ممکن است تنها چند مورد از علائم را تجربه کنند، درحالیکه بقیه احتمال دارد بیشتر علائم را داشته باشند.
مادر در برخی موارد به دلیل ناتوانی در انجام کارها و وظایفش نسبت به نوزاد، همسر یا سایر اعضای خانواده احساس گناه میکند: نرگس میگوید: درد شدیدی را پس از زایمان تجربه کردم و نمیتوانستم به بچهام شیر بدهم. دوست هم نداشتم شیر خشک بخورد، اطرافیان هم میگفتند این کار را نکن. خودت شیرش بدهی بهتر است. احساس گناه شدیدی داشتم که فرزندم سیر نمیشود و به خاطر گرسنگی گریه میکند.
حبیبه میگوید: احساس میکردم آن حسی را که باید به بچههایم ندارم، حتی به پسر بزرگم که دو سالش بود. تا قبل زایمانم آنقدر عاشقش بودم که نگو. ولی تا چند ماه بعد از زایمان حس میکردم دیگر آن حس قبلی را ندارم. این خیلی عذابم میداد. به همهچیز حس بدی پیداکرده بودم، به همهچیز حساس شده بودم.
ثریا میگوید: جای بخیههایم درد میکرد و نمیتوانستم تکان بخورم، به همین خاطر هم از پسکارهای خودم برنمیآمدم و اطرافیان باید کمکم میکردند، همین باعث ناراحتیم میشد و توی لاک خودم فرومیرفتم و احساس گناه میکردم.
کاهش علاقه به فعالیتهایی که قبلا لذتبخش بودند
مادر ممکن است از فعالیتهایی که قبلا برایش لذتبخش بودهاند مانند گذراندن وقت با دوستان، خواندن کتاب، گوش دادن به موسیقی و... دیگر لذت نبرد. ستایش میگوید: من خیلی اهل گشتوگذار بودم. یک جا بند نمیشدم. اصلا توی سفر با همسرم آشنا شدم. قبل از زایمان حداقل ماهی یکبار با سینا میرفتیم سفر، میرفتیم کمپ میکردیم توی طبیعت یا میرفتیم هتل. الان همسرم میگوید برویم سفر، من ناراحت میشوم. میگویم آخر با یک بچه کوچک کجا پا شم بیایم. میترسم پسرم را از خانه ببرم بیرون مریض بشود، حال بیرون رفتن را هم ندارم. اصلا جایی نمیروم. بست نشستهام توی خانه. سینا گاهی با دوستانش میرود سفر.
سحر میگوید: من تا آخر ماه هشتم حاملگی، مرتب ورزش میکردم هرروز. بهزور دکتر ماه آخر را ورزش نکردم. ولی بعد از زایمان کلا ورزش را گذاشتم کنار. دلودماغش را نداشتم اصلا...
احساس غمگینی و ناامیدی شدید
این احساسات ممکن است بهصورت مداوم و شدید وجود داشته باشد و باعث شود مادر احساس پوچی و بیارزشی کند. نرگس میگوید: فکر میکنم مادر خوبی نیستم که شیر ندارم. احساس میکنم بیمصرف هستم. مدام به این فکر میکنم که اندامم و چهرهام بههمریخته و پیر و زشت شدهام. این فکرها دست از سرم برنمیدارد. هر شب آنقدر گریه میکنم که نفسم بند میآید.
اضطراب و تحریکپذیری
نگرانی بیشازحد در مورد سلامتی نوزاد، آینده و سایر مسائل زندگی میتواند باعث اضطراب و تحریکپذیری مادر شود. سحر میگوید: تا شوهرم بچه را بغل میکرد میترسیدم بلایی سر بچه بیاید. از طرفی هم به همسرم غر میزدم که کمکم نمیکند. وسواس فکری شدیدی پیداکرده بودم. میترسیدم با نوزادم جایی بروم درصورتیکه توی فامیل همه با نوزادشان همهجا میروند.
مرضیه میگوید: یادم هست پسرم تب کرده بود و بالا میآورد و یک روز در بیمارستان بستری بود. چند تا آزمایش ازش گرفتند که معلوم شد چیزیاش نیست. ولی از آن موقع نگذاشتم کسی بهجز مامانم و همسرم به بچهام دست بزنند.
نوسانات خلقی
مادران مبتلا به افسردگی پس از زایمان ممکن است تغییرات ناگهانی خلقوخو را تجربه کنند. «نوسانات خلقی» اصطلاح رایجی است که برای توصیف تغییرات سریع و شدید احساسات در افراد به کار میرود. آن را غالبا با عنوان «الاکلنگ احساسات» توصیف میکنند. حبیبه میگوید: من همهاش فکر میکردم باوجود دو تا بچه آدم نمیتواند کاری برای خودش انجام بدهد. زودرنج و پرخاشگر شده بودم. شدیدا بچههایم را دعوا میکردم و مدام سرشان داد میزدم، بعد هم گریهام میگرفت. آن روزها اشکم دم مشکم بود. همسرم هم درکم نمیکرد و حوصلهاش را نداشتم.
ستایش میگوید: همیشه عصبانی بودم مثل اسفند روی آتش، میخواستم با همه بحث کنم باوجوداین به خودم میگفتم همه اینها میگذرد و اوضاع درست میشود. من باید درستش کنم، درحالیکه باور هم نمیکردم بتوانم. یکبار با همسرم بدجوری دعوا کردم، حتی زدمش. بعد از دعوا خیلی ناراحت شدم، نشستم باهاش حرف زدم، درباره مشکلم و حالم به او گفتم. گفتم چه چیزهایی آزارم میدهد و توی چه موقعیتهایی حالم بدتر میشود. بهش گفتم که لازم است کمکم کند و درکم کند.
تغییرات در اشتها
کاهش یا افزایش شدید اشتها از علائم افسردگی پس از زایمان است که میتواند بر وزن و سلامت مادر تأثیر بگذارد. مرضیه میگوید: غذا که میخوردم میگفتم الان است که توی گلویم گیر کند برای همین لب به چیزی نمیزدم. این قضیه آنقدر پیش رفت که بیست کیلو کم کردم.
اختلالات خواب
کمخوابی یا پرخوابی زیاد ازجمله مشکلاتی است که مادران مبتلا با آن دستبهگریبان هستند. لیلا میگوید: شب که میشد شروع میکردم هقهق گریه کردن، زار میزدم. از شب میترسیدم؛ چون احساس میکردم تمام شب بچه بیخ ریشام است و باید ازش مراقبت کنم. از بچه میترسیدم. کلافه بودم. بچه تا صبح نمیخوابید، وقتهایی هم که میخوابید من از استرس و فکرهای عجیبوغریب خوابم نمیبرد. کارم شده بود گریه.
احساس خستگی دائمی حتی پس از استراحت کافی، یکی دیگر از علائم شایع افسردگی پس از زایمان است.
فرزانه میگوید: توی طول روز کلی میخوابیدم، بیدار که میشدم دو ساعت بعدش انگار کوه کنده باشم خسته بودم. همهاش خوابم میآمد. از خودم سیرشده بودم. انجام دادن کوچکترین کارها برایم سخت شده بود. همهاش بیحال و کسل بودم.
دردهای جسمانی
برخی از مادران ممکن است دردهای جسمانی نامشخصی را تجربه کنند. نرگس میگوید: دستوپام همهاش بیحس میشد. تپش قلب و گاهی تاری دید هم داشتم. شبها کابوس میدیدم.
بهاره میگوید: من معده درد و سردرد شدید داشتم. بعضی مواقع نفستنگی داشتم، جوری که انگار یکی نشسته روی سینهام.
علائم رفتاری، انزواطلبی
تمایل به دوری از دیگران و کاهش تعاملات اجتماعی از علائم شایع افسردگی پس از زایمان است. ستایش میگوید: از همه فراری شدهام. با همه قطع رابطه کردهام حتی خانوادهام. احساس میکنم همه با من دشمن هستند.
مشکل در ایجاد ارتباط با نوزاد
مادری که درگیر افسردگی پس از زایمان است ممکن است در ایجاد پیوند عاطفی با نوزاد دچار مشکل شود و از مراقبت از او لذتی نبرد. لیلا میگوید: هنوز هم افسردگی دارم؛ چون همه آن علائم پوچی و حس مادر لایق نبودن را دارم. اصلا به بچهام، به تغذیهاش یا لباسهایش نمیرسم. وقت نمیگذارم برایش. همه هم میگویند به خودت بیا، اما دست خودم که نیست. خیلی بیحال و حوصلهام. تلاشم را کردم جواب نداد. میترسم بروم دکتر. میترسم دارو بخورم. ولی بیماریام هنوز درماننشده و روزگارم را سیاه کرده. یکبار به همسرم گفتم من حالم واقعا بد است، مرا ببر پیش روانپزشک، خندید گفت تو از من هم سالمتری! گاهی از بچهام متنفر میشوم و از اینکه به دنیا آمده ناراحت و پشیمانم.
علائم شناختی، مشکلات تمرکز
حواسپرتی، گیجی، دشواری در تمرکز و فراموشی مکرر از دیگر علائم این اختلال است. مادران مبتلا اغلب در تصمیمگیری و انجام کارهای روزمره دچار مشکل میشوند. فرزانه میگوید: نمیتوانستم روی سادهترین کارها تمرکز کنم. همهاش گیج و منگ بودم. به هیچ کاری نمیتوانستم درست برسم، در حدی که موقع غذا درست کردن هم دچار مشکل بودم.
افکار خودکشی
در موارد شدید، افکار خودکشی یا آسیب رساندن به خود یا نوزاد ممکن است در مادر ایجاد شود. سیما میگوید: افسردگی من خیلی حاد بود. جوری شده بودم که دعا میکردم بچهام بمیرد. گاهی هم توی خیالم خودم داشتم یک بلایی سرش میآوردم. خیلی وحشتناک بود. از خودم بدم میآمد. دستآخر رفتم پیش دکتر که گفت افسردگی خیلی شدید داری. شروع کردم به خودم رسیدن. تغذیهام را بهتر کردم، ورزش را شروع کردم. شنا یاد گرفتم. برای انجام کارهای خانه کمک گرفتم. از آن روزها نزدیک چهار سال میگذرد و الان حالم واقعا خوب است.
فرزانه میگوید: هیچکس درکم نمیکرد و اطرافیانم بیشتر نمک روی زخمم میپاشیدند و میگفتند بهجای گریه و زاری باید خوشحال باشی که مادر شدهای، ناشکری نکن و از این حرفها. جوری شده بود که هرلحظه ممکن بود بلایی سر خودم یا بچهام بیاورم.
بهاره میگوید: من دائم فکر میکردم دیگر نه میتوانم بخوابم، نه میتوانم بگردم یا تفریح کنم. همهاش یک موجود اضافی پیشم است. گاهی فکرهای خطرناکی به سرم میزد. میخواستم کاری کنم که بچه دیگر نباشد.
اگر افسردگی پس از زایمان را تجربه میکنیم چه کنیم؟
روانشناسان میگویند: «اگر افسردگی پس از زایمان را تجربه میکنید با ایجاد تغییراتی کوچک در شیوه زندگی خویش میتوانید تا حد بسیاری افسردگیتان را بهبود ببخشید: شروع به تحرک کنید، بدنتان را حرکت بدهید. اگر توان داشتید کمی ورزش کنید. ورزش نهتنها سروتونین و اندورفین را افزایش میدهد، بلکه درست مانند داروهای ضدافسردگی باعث رشد سلولهای جدید مغزی و اتصالات آن میشود. ورزش و تحرک بدنی اعتمادبهنفس را افزایش میدهد و به بهبود خواب کمک میکند. حتی روزانه ۳۰ دقیقه پیادهروی میتواند تأثیرات مفیدی داشته باشد. در برابر تمایل به انزوا مقاومت کنید، غذاهای سالم مصرف کنید، وعدههای کوچک و مغذی در طول روز برای حفظ انرژیتان به شما کمک میکند و نوسانات خلقی شما را به حداقل میرساند. شب هشت ساعت بخوابید. افسردگی بهطورمعمول باعث اختلالات خواب میشود. کمخوابی یا پرخوابی هر دو میتواند بر خلقوخوی شما اثر بگذارد. با یادگیری عادات خواب سالم، برنامه مناسبتری برای خواب خود بریزید. روزانه حداقل ۱۵ دقیقه در معرض نور خورشید قرار بگیرید. نور خورشید میتواند به بهبود خلقوخوی شما کمک کند. خارج از منزل قدم بزنید، نوشیدنی خود را در هوای آزاد بنوشید، به پیکنیک بروید، یا بر روی نیمکتی در پارک بنشینید و از منظره لذت ببرید. از تکنیکهای تمدد اعصاب استفاده کنید. انجام روزانه ریلکسیشن میتواند به تسکین نشانههای افسردگی کمک شایانی کند، استرس را کاهش داده، احساس شادی را افزایش دهد. تنفس عمیق، و اگر توان شما به شما اجازه میداد حرکاتی مانند تمرینهای یوگا و تمرکز و مراقبه میتوانند مفید باشند.»
کمک بگیرید
نباید فراموش کرد که در بیشتر مواقع شما بهتنهایی نمیتوانید از پس افسردگی پس از زایمان بربیایید و نیاز به کمک دارید. دریافت سریع روشهای درمانی به این معنی است که میتوانید به بهترین شکل به عشق و مراقبت از نوزاد خود ادامه دهید. بنابراین در مورد احساسات خود با شخصی که مورد اعتمادتان است صحبت کنید. آنچه را که در حالت افسردگی تجربه میکنید با عزیزانتان در میان بگذارید. ممکن است به دلیل افسردگی بعضی از ارتباطات ارزشمندتان را محدود کرده باشید، اما دوستان و آشنایان شما میتوانند شما را در این دوران دشوار همراهی کنند. اگر احساس میکنید کسی را ندارید که محرم صحبتهای شما باشد و بتوانید به او اعتماد کنید به دنبال یافتن دوستانی جدید باشید. برای شروع میتوانید به یک گروه حمایتی بپیوندید. سعی کنید وارد فعالیتهای اجتماعی شوید، حتی اگر احساس میکنید به این کار علاقهای ندارید. وقتیکه افسرده هستید راحتتر است که در لاک خود فروبروید، اما بودن در کنار دیگران افسردگی شما را کاهش خواهد داد.
از یک مشاور کمک بگیرید، حتی میتوانید به مشاوره آنلاین فکر کنید. این روزها پزشکان و متخصصان زیادی، امکان مشاوره آنلاین را فراهم میکنند و میتوانید از راه دور و از طریق اینترنت با آنها در تماس باشید.
موارد خفیف افسردگی پس از زایمان معمولا با اجرای تکنیکهای روزانه، مشاوره و رواندرمانی بهبود پیدا میکنند. برای موارد شدیدتر، پزشک و درمانگر ممکن است داروهای ضدافسردگی تجویز کنند و یا توصیههای دیگری داشته باشند. به همین دلیل حتما باید از پزشک کمک بگیرید. اگر شیردهی میکنید پزشک داروهایی تجویز خواهد کرد که با شیردهی تداخلی نداشته باشد.
مادر شدن، تجربهای پیچیده و چندوجهی
نباید فراموش کنید که افسردگی پس از زایمان، یک تجربه شایع و درمانپذیر است که بسیاری از زنان را درگیر میکند. فشارهای اجتماعی و انتظارهای ناعادلانه از مادران، میتواند اوضاع را برای مادران وخیمتر کند و باعث شود بسیاری از زنان از طلب کمک و حمایتهای تخصصی سر باز بزنند.
مهم است بدانیم که احساس غم، خستگی یا بیحوصلگی پس از زایمان طبیعی است، اما اگر این احساسات شدید و طولانیمدت شدند باید به دنبال کمک حرفهای بود. گفتوگو درمانی یا رفتاردرمانی شناختی که درمانهای توصیهای معمول برای افسردگیاند، ازجمله این کمکها به شمار میرود. درمانگر یا روانشناس در تدوین راهبردهای دستوپنجه نرم کردن با احساس افسردگی و آموزش چگونگی نشان دادن واکنش مثبت در وضعیتهای مختلف به فرد کمک میکند.

تیتر خبرها
تیترهای روزنامه
-
انباشت قوانین مانع ساماندهی مسائل میشود
-
تعدد قوانین برخلاف اهداف قانون است
-
عدم اتحاد امت؛ ریشه فجایع غزه و یمن
-
مادران در روزهای پس از زایمان
-
استراتژی ضد لبنانی آمریکا در بیروت
-
کابینه ترامپ در دومینوی ناکامی
-
انباشت قوانین مانع قانونمندی
-
مسیر غیرنفتی با صنایعدستی
-
چه کسی جانشین پاپ فرانسیس میشود؟
-
مبانی و راهبردهای وفاق ملی