صبر خدا تا کجاست؟
جواد شاملو
صبور بودی. از همان روز که خون پاک هابیل بیگناه روی خاک جریان یافت. آنقدر صبور بودی که کلاغی بیاید و قابیل را راه و رسم تدفین بیاموزد تا جسد هابیل زیر آفتاب نماند. صبور بودی، از همان روز که نوحههای نوح در شکوه از قومش تا نهصد سال به درازا کشید. صبور بودی، از همان روز که یوسف صدیق را، پیامبر خوش سیرت و خوش صورت را به قعر چاه انداختند، سپس او را در بازار بردگان به نمایش گذاشتند تا اشراف مصر او را به دیده خریدار بنگرند و سپس پیامبرت را به ثمن بخس، به یک قران و دوهزار فروختند. سپس عاشق تو، معشوق زن عزیز شد، به پیامبرت تهمت زدند و او را به زندان انداختند تا همبند قاتلان و جانیان شود و در تمام این سالها چشم پیامبر دیگرت ذره ذره سفید میشد. صبور بودی، از همان زمان که یونس را توبیخ کرده، سرِ عدم صبرش، او را در تاریکی محبوس کردی، چون او صبر تو را نداشت. صبور بودی، آنجا که قوم موسی، بعد از دیدن حیرتانگیزترین معجزات، مجسمه گوسالهای را سجده کردند و در غیبت موسی، سامری را به هارون ترجیح دادند.
صبور بودی، حتی وقتی صبر ایوب تمام شد، حتی آنجا که سر یحیی جلوی پای زن بدکار غلتید. فردای آن روز نه تنها خورشید دوباره سر بر آورد، که جماعت سر کار و بارشان رفتند. تو حتی آن روز هم صبور بودی. صبورتر از همیشه. منظورم، آن روز سرخ است.
آن عصر اسرارآمیز. اینبار، پیکر شهید کربلا روی خاکها ماند. صبر تو در کربلا بیشتر بود از صبرت روز قتل هابیل و یحیی، حتی بیشتر بود از صبرت در روز شهادت جوادالائمه. آن روز پیکر جوان امام رضا را زیر آفتاب نپسندیدی.
راز صبر خدا در عاشورا و قضیه سیدالشهداء چه بود؟ چرا خدا همان جا که انتقام شدیدتری انتظار میرفت، صبر بیشتری نشان داد؟ مگر شهادت حضرت اباعبدالله سلام الله علیه، اعظم مصائب ارض و سما نبود؟ این گمان نمیرود که هر جا صبر بیشتری در کار است، انتقام اساسیتر هم در انتظار ظالمان است؟
این سؤالها از آنجا نشأت میگیرد که در این روزگار، راز صبر خدا در برابر جنایات غیرقابل هضم صهیونیسم را نمیفهمیم. گیریم که جهان جرأت ندارد در دفاع از مشتی کودک، جلوی جباران جیکی بزند. صبر خدا کجاست؟ این دختربچه که حیرتزده در میان آتش راه فراری میجوید، چرا باعث نمیشود تازیانه الهی ضجه خونخواران را در بیاورد؟
در پاسخ به این سؤال است که درونمان خطاب به آسمان میگوید صبر در قاموس تو مطلب جدیدی نیست. اتفاقا هر جا صبر بیشتر، انتقام شدیدتر. اگر صبح کربلا به شام رسید و سرادق گردون نگون نشد، از آن بود که انتقام خون حسین جز با قیام مهدی محقق نمیشود؛ پاسخ قتل حسین علیهالسلام، قتل ظلم است نه قتل ظالم.
پاسخ جنایات امروز رژیم اشغالگر در غزه نیز شکست یا حتی نابودی نتانیاهو نیست، این بار تازیانه خدا بر پشت مجرم فرو نمیآید، بلکه از جنس شمشیر است و گردن مفهومی به نام صهیونیسم را قطع خواهد کرد.
صبور بودی. از همان روز که خون پاک هابیل بیگناه روی خاک جریان یافت. آنقدر صبور بودی که کلاغی بیاید و قابیل را راه و رسم تدفین بیاموزد تا جسد هابیل زیر آفتاب نماند. صبور بودی، از همان روز که نوحههای نوح در شکوه از قومش تا نهصد سال به درازا کشید. صبور بودی، از همان روز که یوسف صدیق را، پیامبر خوش سیرت و خوش صورت را به قعر چاه انداختند، سپس او را در بازار بردگان به نمایش گذاشتند تا اشراف مصر او را به دیده خریدار بنگرند و سپس پیامبرت را به ثمن بخس، به یک قران و دوهزار فروختند. سپس عاشق تو، معشوق زن عزیز شد، به پیامبرت تهمت زدند و او را به زندان انداختند تا همبند قاتلان و جانیان شود و در تمام این سالها چشم پیامبر دیگرت ذره ذره سفید میشد. صبور بودی، از همان زمان که یونس را توبیخ کرده، سرِ عدم صبرش، او را در تاریکی محبوس کردی، چون او صبر تو را نداشت. صبور بودی، آنجا که قوم موسی، بعد از دیدن حیرتانگیزترین معجزات، مجسمه گوسالهای را سجده کردند و در غیبت موسی، سامری را به هارون ترجیح دادند.
صبور بودی، حتی وقتی صبر ایوب تمام شد، حتی آنجا که سر یحیی جلوی پای زن بدکار غلتید. فردای آن روز نه تنها خورشید دوباره سر بر آورد، که جماعت سر کار و بارشان رفتند. تو حتی آن روز هم صبور بودی. صبورتر از همیشه. منظورم، آن روز سرخ است.
آن عصر اسرارآمیز. اینبار، پیکر شهید کربلا روی خاکها ماند. صبر تو در کربلا بیشتر بود از صبرت روز قتل هابیل و یحیی، حتی بیشتر بود از صبرت در روز شهادت جوادالائمه. آن روز پیکر جوان امام رضا را زیر آفتاب نپسندیدی.
راز صبر خدا در عاشورا و قضیه سیدالشهداء چه بود؟ چرا خدا همان جا که انتقام شدیدتری انتظار میرفت، صبر بیشتری نشان داد؟ مگر شهادت حضرت اباعبدالله سلام الله علیه، اعظم مصائب ارض و سما نبود؟ این گمان نمیرود که هر جا صبر بیشتری در کار است، انتقام اساسیتر هم در انتظار ظالمان است؟
این سؤالها از آنجا نشأت میگیرد که در این روزگار، راز صبر خدا در برابر جنایات غیرقابل هضم صهیونیسم را نمیفهمیم. گیریم که جهان جرأت ندارد در دفاع از مشتی کودک، جلوی جباران جیکی بزند. صبر خدا کجاست؟ این دختربچه که حیرتزده در میان آتش راه فراری میجوید، چرا باعث نمیشود تازیانه الهی ضجه خونخواران را در بیاورد؟
در پاسخ به این سؤال است که درونمان خطاب به آسمان میگوید صبر در قاموس تو مطلب جدیدی نیست. اتفاقا هر جا صبر بیشتر، انتقام شدیدتر. اگر صبح کربلا به شام رسید و سرادق گردون نگون نشد، از آن بود که انتقام خون حسین جز با قیام مهدی محقق نمیشود؛ پاسخ قتل حسین علیهالسلام، قتل ظلم است نه قتل ظالم.
پاسخ جنایات امروز رژیم اشغالگر در غزه نیز شکست یا حتی نابودی نتانیاهو نیست، این بار تازیانه خدا بر پشت مجرم فرو نمیآید، بلکه از جنس شمشیر است و گردن مفهومی به نام صهیونیسم را قطع خواهد کرد.
تیتر خبرها
تیترهای روزنامه
-
جنون نظامی نتانیاهو و سکوت مدعیان حقوق بشر
-
صبر خدا تا کجاست؟
-
صهیونیستها در مرحله ناپایداری و فروپاشی تدریجی
-
بیمارستانهای غزه در آتش و خون
-
پویایی بیشتر در زنجیره ارزش محلی
-
مدعیان دروغین حقوق زنان در فرانسه
-
سازوکارهای وزارت آموزشوپرورش برای تعیین شهریه مدارس
-
سایه دائمی جنگ بر سر اروپای مدرن
-
ادامه باجگیری کاخ سفید از اروپائیان
-
صدها راه برای برون رفت از مشکلات وجود دارد



