رمزگشایی از تصمیم استراتژیک روسیه در افغانستان

روسیه در قبال طالبان، رویکردی عملگرایانه، فرصت‌طلبانه و مبتنی بر منافع ملی اتخاذ کرده است. به رسمیت شناختن این گروه، علی‌رغم سابقه طولانی در فهرست سازمان‌های تروریستی روسیه، یک اقدام سنجیده و با اهداف بلندمدت است.
دلایل به رسمیت شناختن طالبان متعدد است. اولا، اولویت امنیتی برای مقابله با تهدید گروه‌های جهادی، به ویژه داعش، مهم‌ترین و فوری‌ترین انگیزه روسیه است. مسکو به شدت نگران گسترش فعالیت‌های داعش در افغانستان و سرایت آن به آسیای مرکزی و خاک روسیه است. گزارش‌های اطلاعاتی روسیه، از جمله اظهارات اخیر وزیر دفاع این کشور مبنی بر حضور بیش از ۲۰ گروه رادیکال و تروریستی در افغانستان، نشان از عمق این نگرانی دارد. روسیه معتقد است طالبان، به عنوان نیروی مسلط و سازمان‌یافته در افغانستان، تنها گروهی است که توانایی و انگیزه لازم برای مقابله با داعش را دارد. بنابراین، به رسمیت شناختن طالبان به روسیه امکان می‌دهد تا همکاری‌های اطلاعاتی و امنیتی خود را علیه این «دشمن مشترک» تقویت کند. حمله تروریستی به سالن کنسرت مسکو که مسئولیت آن را داعش بر عهده گرفت، این نیاز را بیش از پیش پررنگ کرد. دوما، مقابله با قاچاق مواد مخدر نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. افغانستان همچنان بزرگترین تولیدکننده مواد مخدر جهان است و روسیه مقصد اصلی این مواد در اوراسیا محسوب می‌شود. همکاری با طالبان می‌تواند به کنترل نسبی تولید و قاچاق مواد مخدر کمک کند. سوما، اهداف ژئوپلیتیکی و افزایش نفوذ منطقه‌ای، از دیگر انگیزه‌هاست. پس از خروج آمریکا، خلأ  قدرت در افغانستان و منطقه ایجاد شد. روسیه از این فرصت برای گسترش نفوذ خود در آسیای مرکزی، که  حیاط خلوت  سنتی آن محسوب می‌شود، استفاده می‌کند. به رسمیت شناختن طالبان، روسیه را به عنوان یک بازیگر کلیدی و بانفوذ در افغانستان معرفی می‌کند و به آن اجازه می‌دهد تا نقش رهبری در تعامل با این کشور را در میان قدرت‌های منطقه‌ای (مانند سازمان همکاری شانگهای) ایفا کند. چهارما، به چالش کشیدن هژمونی و سیاست‌های غرب نیز از اهداف پنهان‌تر مسکو است. این اقدام روسیه، در تقابل آشکار با سیاست آمریکا و متحدان غربی است که از به رسمیت شناختن طالبان خودداری کرده‌اند. روسیه با این حرکت نشان می‌دهد که می‌تواند در خلاف جهت جریان غربی حرکت کند و مشروعیت بین‌المللی برای طالبان به ارمغان آورد. این به تضعیف نفوذ آمریکا در منطقه و تقویت روایت روسیه از یک نظم جهانی چندقطبی کمک می‌کند. این رویکرد بخشی از استراتژی گسترده‌تر روسیه برای مقابله با غرب در بستر جنگ اوکراین است.
تأخیر استراتژیک و هوشمندانه در به رسمیت شناختن طالبان، از نکات مهم است. اقدام روسیه در به رسمیت شناختن طالبان، پس از نزدیک به چهار سال از به قدرت رسیدن آن‌ها، یک تصمیم بسیار استراتژیک و هوشمندانه بود. این تأخیر دلایل کلیدی داشت. ابتدا، ارزیابی ثبات و توانایی‌های طالبان صورت گرفت. مسکو در ابتدا به دنبال اطمینان از پایداری و توانایی طالبان در کنترل کامل افغانستان و مقابله با گروه‌های تروریستی رقیب (به‌ویژه داعش) بود. روسیه در این دوره، عملکرد طالبان را رصد کرد و به این نتیجه رسید که آن‌ها تنها نیروی مؤثر بر روی زمین هستند. این ارزیابی از صداقت نیت طالبان در زمینه عدم تجاوز خارجی و مبارزه با داعش، برای مسکو حیاتی بود. در گام بعدی، خارج کردن طالبان از فهرست گروه‌های تروریستی روسیه به عنوان پیش‌زمینه ضروری بود. روسیه نمی‌توانست گروهی را که خود در لیست  سازمان‌های تروریستی  خود قرار داده بود، به رسمیت بشناسد. این فرآیند حقوقی و سیاسی (که در آوریل ۲۰۲۵ با درخواست دادستانی کل و تأیید دیوان عالی روسیه محقق شد) زمان‌بر بود و پیش‌زمینه‌ای ضروری برای به رسمیت شناختن رسمی فراهم آورد. سپس، بهره‌برداری از خلأ و ضعف دیپلماتیک غرب در دستور کار قرار گرفت. در طول این سال‌ها، رویکرد عدم به رسمیت شناختن غرب نتوانست طالبان را به تغییر رفتار وادار کند. روسیه با مشاهده این وضعیت، فرصت را مناسب دید تا خود را به عنوان یک بازیگر  واقع‌بین  و  مؤثر  در قبال افغانستان معرفی کند و از این طریق، فشار دیپلماتیک بر غرب را نیز افزایش دهد. در نهایت، تثبیت روابط غیررسمی موجود نیز هدف بود.
رمزگشایی از تصمیم استراتژیک روسیه  در افغانستان