چرا افراد بهجای فالگیر به روانشناس مراجعه نمیکنند؟
رونق بیشتر خرافه از دانش روان
گروه اجتماعی
روانشناسان و روانکاوها، همان کارآگاهانی هستند که با چراغقوه در روح و مغزمان به دنبال گره و منشأ کسالت روانمان میگردند و با کمک آنها پس از مدتی میتوان همهچیز را جور دیگر دید. بااینحال شواهد و برآوردها نشان میدهد درصد بالایی از مردم از دریافت خدمات روانشناسی سربازمیزنند. شاید به این دلیل که جامعه همچنان با زدن برچسبهایی مانند دیوانه بر روی افرادی که از بیماریهای روان یا حتی افسردگی رنج میبرند؛ این گروه را از دیگران جدا کرده، به حاشیه میراند و سرکوب میکند. شاید هم بهاینعلت که جایگاه روانشناس و روانپزشک هنوز در جامعه بهدرستی تعریف و پذیرفته نشده است. براین اساس گروهی از افراد جامعه برای برطرف کردن بیماریهای روانی و یا مشکلات شخصی بهجای مراجعه به روانپزشک و روانشناس، بدون نگرانی از برچسب خوردن دست به دامان فالگیرها میشوند تا با یافتن راهحلهای فوری و تسکیندهنده، به احساس آرامش کاذب و خوشبینی بیپایه دست یابند.
انسان بنا به غریزه، در شرایط ابهام و ترس و گاهی برای غلبه بر ناتوانی از تغییر در مسیر زندگی خود یا کاهش اضطراب، تلاش میکند تا هراس و ابهام را با استفاده از شیوههای مختلف کاهش دهد. فالگیری و کفبینی نیز یکی از همین روشها است. تمایل به دریافت پاسخ سریع برای دستیابی به نتیجه دلخواه، دلیل استفاده از رمال و فالگیر و طالعبین بهجای روانشناس و مشاوره گرفتن است. اما پرواضح است که این مسئله افراد را از درمانهای مؤثر محروم کرده و با دریافت راهحلهای سطحی نهتنها مشکلاتشان حل نمیشود، بلکه در مسیر اشتباهی قرار گرفته و از هرگونه کمک علمی دور میمانند.
«تمایل به فالگیری پدیدهای فرهنگی-اجتماعی است با قدمتی طولانی که خاص کشور ایران هم نیست و مردم کشورهای دیگر نیز با آن سروکار دارند.» ندا برزویی در قامت روانشناس بابیان این عبارت میگوید: «واقعیت این است که در جامعه ما علیرغم اینکه فالگیری امری پنهان و زیرزمینی است اما مردم از این موضوع بیش از مراجعه به روانشناس یا روانپزشک آگاهی و اطلاعات دارند و حتی در گپ و گفتهای دوستانه و خانوادگی یکدیگر را بهجای مراجعه به روانشناس، به رفتن نزد فالگیر تشویق و توصیه میکنند. حال اینکه هر انسانی در هر مرحله از زیست خود نیاز به یک مشاور و روانشناس دارد. اگرچه درمان مشکلات روانی زمانبر است. چراکه تمامی طرحوارههای ذهنی ما ریشه در کودکی دارند و ما با آنها خو گرفته و بزرگ شدهایم. کاملا مشخص است که یکشبه رفتار هیچ انسانی عوض نخواهد شد. پس برای درمان به زمان نیاز است. برخی از افراد در میانه درمان ناامید و خسته میشوند و یکباره مشاورههای خود را قطع کرده و به فالگیر مراجعه میکنند.»
آموزش و فرهنگسازی برای مراجعه به مشاور، تراپیست و روانشناس
این روانشناس عنوان میکند: «یکی از پررنگترین و مهمترین موضوعات رایج در سطح جامعه بحث روابط عاطفی و ازدواج است و اغلب افراد بهویژه قشر تحصیلکرده تمایل دارند با مراجعه به فالگیر دریابند که آیا رابطه عاشقانه جدید یا ازدواجی پیشرو دارند و یا اینکه باید بهزودی خود را برای گسست رابطه عاطفی و طلاق و جدایی آماده کنند. از سوی دیگر، آنها برای کسب آگاهی از پایداری یا ناپایداری رابطه فعلی خود به سراغ فالگير میروند تا به یک نوعی از سرمایهگذاری عاطفی خود اطمینان کسب کنند. نکته جالبتوجه دیگری که وجود دارد، این است که افراد تصور میکنند، فالگيرها این توانمندی را دارند که مسائل مخفی معشوق و نیتهای پنهانی او را برای مراجعهکننده آشکار و برملا کنند؛ بهعبارتدیگر این تصور وجود دارد که از طریق فال میتوان به واقعیتهای ناپیدای روابط عاطفی دست پیدا کرد و از آنها آگاه شد و حتی ممکن است هشدارهایی را دراینباره دریافت کنند. شایانذکر است که گاهی مراجعهکننده بهمنظور حل اختلافات و مشکلات رابطه عاطفی یا زناشویی خود بهجای بهرهمندی از خدمات مشاوره و روانشناسی به فالگيرها رجوع میکنند تا از راهنمایی آنان بهره ببرند. امیدبخشی واهی به مراجعهکننده یکی دیگر از نقشهای مهم فال است. به این شکل که فالگير به فرد این نوید را میدهد که وضعیت نامطلوب، یکنواخت و راکد فعلی بهزودی تغییر میکند و اوضاع بر وفق مراد میشود. در حقیقت، افراد خیال میکنند، فالگيری میتواند راهی برای برونرفت از روزمرگیهای ملالآور باشد. این موضوع آشکار میکند که افراد جامعه ما به دنبال حل ریشهای مسائل خود نیستند، چون در این زمینه فرهنگسازیای نیز صورت نپذیرفته است.»
برزویی خاطرنشان میکند: «مراجعه به مشاور، تراپیست، روانشناس و روانکاو، یک فرهنگ است که باید آموزش داده شود، چون در کنار سایر تابوهای مرتبط با بیماریهای روانی، این را هم میبینیم که اگر مثلا به کسی توصیه کنیم که برای حل مسئلهات به روانشناس مراجعه کن ممکن است شخص ناراحت شود و حتی بگوید که من مگر دیوانه هستم؟ اما همین افراد بهراحتی به فالگيرها مراجعه میکنند. درحالیکه بیماریهای خیلی سنگین روانی در حقیقت اختلالهای شیمیایی است که دارد در مغز به وجود میآید و این دقیقا قسمتی از وجود ماست که تصمیمگیرنده برای کل زندگی ماست و درنتیجه وقتیکه اختلالی در این ارگان به وجود میآید تقریبا اختلال در کل زندگی به وجود میآید و من فکر نمیکنم این مسئله با مراجعه به فالگيرها حلوفصل شود. طبیعتا بیماریهای روانی خیلی گسترش دارند (طیف وسیعی هستند) و بهجز یکی دو درصد از مسائل حاد، ۹۸ درصد آن بسیار راحت ممکن است با رواندرمانی و روانپزشکی حل شود اما با رجوع به فالگيرها تشدید خواهد شد. فارغ از مسائل و اختلالات روانی، عمق مسائل شخصی هر فرد نیز با مراجعه به پیشگوها و فالگيرها بیشتر میشود و در اینجا نیز نقش مشاوران و روانشناسان بسیار مهم و سازنده است.»
از کمبود دارو و رعایت نکردنِ تعرفهها، زمینهساز مراجعه به فالگيرها
آمار دقیقی از میزان اختلالات روان در ایران موجود نیست. نخستین و آخرین پیمایش ملی سلامت روان که جزئیاتش بهطور عمومی منتشر شد، به پیمایش سال ۱۳۹۰-۱۳۸۹ برمیگردد که نشان میدهد۲۳/۶درصد افراد دستکم از یک اختلال روانپزشکی رنج میبرند.
در همین رابطه، وحید شریعت، رئیس انجمن روانپزشکان ایران گفته است: «نتایج آخرین پیمایش غربالگری سلامت روان نشان میدهد حدود ۳۰ درصد از مردم ایران به اختلالات روانی مبتلا شدهاند.» طبق آخرین مطالعات منتشر شده، ۶۰ درصد
از افراد مبتلا به یک اختلال روان در ایران، از وجود اختلال روانی در خود اطلاع ندارند. از میان انواع اختلالات روان، «اضطراب و افسردگی» با دامنه شیوع بین ۱۵ تا ۲۵ درصد، از شایعترین اختلالات روانی در ایران محسوب میشوند. اما هستند کسانی که به مشکل خود آگاهاند و به دلیل اختلال شدید و بیماریهای مزمن ناچارند با صرف هزینه چارهای برای رفع آن جستوجو کنند. استفاده از داروهای اعصاب و روان در کنار مراقبتهای مداوم پزشکی از عمدهترین راههایی است که بیماران برای رفع اختلالات روانی خود به آن پناه میآورند.
اما مریم امیری، روانشناس بالینی دراینباره عنوان میکند: «وضعیت تهیه دارو، با چالشهای عمدهای روبهرواست. در این میان درصد قابلتوجهی از بیماران و داروهای مربوط به اعصاب و روان تحت پوشش بیمه قرار ندارند، بنابراین هزینههای زیادی را برای مصرفکننده به همراه دارد و گاهی نیز برخی اقلام موردنیاز کمیاب یا نایاب میشود. از سوی دیگر، «دستورالعمل خرید راهبردی خدمات رواندرمانی» که در اسفندماه ۱۴۰۱ به تصویب وزیر بهداشت رسید، شامل تمامی خدمات روانشناسی و همه مراکز درمانی نمیشود. طبق این مصوبه فقط دو گرایش روانشناسی بالینی و روانشناسی سلامت، آنهم تنها در مراکز دولتی ـ دانشگاهی، زیرپوشش بیمههای پایه و تکمیلی قرار میگیرند. چالش دیگر، رعایت نکردنِ تعرفه خدمات روانشناسی و مشاوره است. اگرچه سالانه این تعرفهها از سوی هئیت وزیران تصویب و برای اجرا به مراکز درمانی ابلاغ میشوند، اما عموما تعرفهها از سوی کلینیکهای روانشناسی رعایت نمیشود و هزینه یک جلسه رواندرمانی پزشک دارای مدرک دکترای تخصصی گاها به پرداختهای میلیونی میرسد. حال اینکه رواندرمانی نیاز به جلسات مکرر دارد و پرداخت این هزینهها از عهده بسیاری از افراد برنمیآید. از طرفی مراکز دولتی بیمه هستند، ولی متخصص خوب ندارند، کلینیکهای خصوصی نیز هزینه بالایی دارند و این موارد در ترغیب افراد برای مراجعه به فالگير مؤثر است.»
این روانشناس در ادامه صرفنظر از جنبه مادی و عدم توان بسیاری از خانوادهها در پرداخت این هزینهها میگوید: «ازجمله کارکردهای فالگيری تبدیل آن به پاتوقهای گروهی است که حتی کارکرد تفریحی نیز پیدا کرده است. نوعی تفریح فرهنگی که برخی افراد آن را در زمره تفریحات منظم خود قرار دادهاند. فال قهوه در این زمینه دست بالاتری دارد، چراکه به دلیل خصلت رمزآلودی که فالگير با تماشا در قهوه و نقش و نگارهای آن به فرد متقاضی فال میگوید، فضایی از انتظار و اشتیاق را در افراد دامن میزند و بهنوعی کنجکاوی فرد را درباره آینده نیز ارضا میکند. این فالها عموما باورهای مثبتنگر را به فرد تزریق میکنند که به آرامش روحی و احساس امنیت روانی موقتشان میانجامد اما گاهی اوقات برخی از افراد باورمند جدی فالگيری هستند و بر اساس اظهارات فالگير برنامه زندگیشان را تنظیم و یا بر آن اساس تصمیمگیری میکنند. معمولا افرادی که به شکل افراطی به دنبال فال و فالگیری هستند، احساس میکنند از درون کنترلی بر زندگی خود ندارند و همین نقطهضعف میتواند منبع و انگیزهای قوی باشد که فرد را وادار کند تا به فال و یا شانس باور داشته باشد. افرادی با چنین ویژگیهایی از فال و یا فالگير بهعنوان نیروی بیرونی و غیر استفاده میکنند که میتواند به آنها در کنترل زندگی و آنچه که آرزو دارند کمک کند.»
برخی از افراد تفاوت بین روانشناس، مشاور و روانپزشک را نمیدانند
این روانشناس معتقد است افرادی که به فال تمایل دارند و به فالگير رجوع میکنند ازنظر احساسی و هیجانی افرادی ضعیفاند و به تواناییهاشان اعتمادی ندارند و در ترس و نگرانی زندگی میکنند. این مسئله سبب میشود که به تصمیمات خود شک کنند و فالگير در اینجا نقشی را ایفا میکند که راحتتر شک و تردیدشان را برطرف کنند. از سوی دیگر، زمانی که فرد از درون احساس امنیت روانی نداشته باشد، دچار ترس و اضطراب شده، میترسد و احساس میکند که در مشکلاتش غرق شده است، در این مواقع فرد تصمیمات شتابزده میگیرد و سادهترین و سریعترین مسیر را برای به دست آوردن آرامش موقتی انتخاب میکند.
امیری، یکی از دلایل عدم مراجعه به روانشناس را فقدان درک و آگاهی کافی درباره اختلالات روحی و روانی دانسته و میگوید: «این عدم آگاهی و شناخت از اختلالات روانی سبب میشود که فرد مشکلات شایعی چون استرس و افسردگی را بهعنوان مشکلی عمومی چون ضعف بدن تفسیر کند. علت دیگر میتواند احساس ننگ و شرم (استیگما) باشد که در کشورهای خاورمیانه، بهخصوص در ایران، این احساس نسبت به اختلالات روحی و روانی وجود دارد و افراد از اینکه به آنها برچسب مشکل روحی و روانی بخورد، به روانشناس مراجعه نمیکنند. از طرف دیگر فرد با مراجعه به روانشناس با دردهای روحی، درونی و تعارضاتش مواجه میشود و با کمک روانشناس به سمتی میرود که افکار و عقاید نامعقول را تغییر دهد. اما ازآنجاییکه برخی از افراد توان روبرویی با مشکلات درونیشان و از آن مهمتر اعتمادی به توان خود ندارند، ترجیح میدهند به فالگير مراجعه کنند. علت دیگر این است که جایگاه روانشناس و روانپزشک هنوز در جامعه بهدرستی پذیرفته نشده است و حتی برخی از افراد تفاوت بین روانشناس، مشاور و روانپزشک را نمیدانند. در این زمینه باید توضیح داد، هیچ روانشناس و مشاوری اجازه تجویز دارو ندارد و فقط روانپزشک است که دارو تجویز میکند. افراد برای درمان مشکلات خود ابتدا باید به مشاور و روانشناس مراجعه کنند که درمان در این مرحله بالینی خواهد بود و فقط از طریق صحبت و تمرین، جلسات سپری خواهد شد. اگر مشاور نیاز به دارو را تشخیص دهد، فرد به روانپزشک ارجاع داده خواهد شد. این نکته را هم باید اضافه کرد که اگر فرد در مراحل ابتدایی، درمان را آغاز کند نیازی به مصرف دارو نخواهد داشت.»
این روانشناس در خاتمه باتوجه به نتایج تحقیقات انجام شده دلایل اصلی مراجعه به فالگير و تمایل به فال را در این موارد خلاصه میکند: «فشار اجتماعی، فقدان حمایت اجتماعی، کلیشههای رایج، احساس روزمرگی، ناامیدی اجتماعی، تمایل به آیندهنگری، مشکلگشایی، تفریح و عدم توزیع ناعادلانه روانشناسان مجرب و متخصص در کشور.» این موارد گاه بهصورت توأمان و گاه در قالب تک عامل بسترهایی را فراهم میکنند که موجب مراجعه و یا بهرهگیری فرد از فال میشود.
روانشناسان و روانکاوها، همان کارآگاهانی هستند که با چراغقوه در روح و مغزمان به دنبال گره و منشأ کسالت روانمان میگردند و با کمک آنها پس از مدتی میتوان همهچیز را جور دیگر دید. بااینحال شواهد و برآوردها نشان میدهد درصد بالایی از مردم از دریافت خدمات روانشناسی سربازمیزنند. شاید به این دلیل که جامعه همچنان با زدن برچسبهایی مانند دیوانه بر روی افرادی که از بیماریهای روان یا حتی افسردگی رنج میبرند؛ این گروه را از دیگران جدا کرده، به حاشیه میراند و سرکوب میکند. شاید هم بهاینعلت که جایگاه روانشناس و روانپزشک هنوز در جامعه بهدرستی تعریف و پذیرفته نشده است. براین اساس گروهی از افراد جامعه برای برطرف کردن بیماریهای روانی و یا مشکلات شخصی بهجای مراجعه به روانپزشک و روانشناس، بدون نگرانی از برچسب خوردن دست به دامان فالگیرها میشوند تا با یافتن راهحلهای فوری و تسکیندهنده، به احساس آرامش کاذب و خوشبینی بیپایه دست یابند.
انسان بنا به غریزه، در شرایط ابهام و ترس و گاهی برای غلبه بر ناتوانی از تغییر در مسیر زندگی خود یا کاهش اضطراب، تلاش میکند تا هراس و ابهام را با استفاده از شیوههای مختلف کاهش دهد. فالگیری و کفبینی نیز یکی از همین روشها است. تمایل به دریافت پاسخ سریع برای دستیابی به نتیجه دلخواه، دلیل استفاده از رمال و فالگیر و طالعبین بهجای روانشناس و مشاوره گرفتن است. اما پرواضح است که این مسئله افراد را از درمانهای مؤثر محروم کرده و با دریافت راهحلهای سطحی نهتنها مشکلاتشان حل نمیشود، بلکه در مسیر اشتباهی قرار گرفته و از هرگونه کمک علمی دور میمانند.
«تمایل به فالگیری پدیدهای فرهنگی-اجتماعی است با قدمتی طولانی که خاص کشور ایران هم نیست و مردم کشورهای دیگر نیز با آن سروکار دارند.» ندا برزویی در قامت روانشناس بابیان این عبارت میگوید: «واقعیت این است که در جامعه ما علیرغم اینکه فالگیری امری پنهان و زیرزمینی است اما مردم از این موضوع بیش از مراجعه به روانشناس یا روانپزشک آگاهی و اطلاعات دارند و حتی در گپ و گفتهای دوستانه و خانوادگی یکدیگر را بهجای مراجعه به روانشناس، به رفتن نزد فالگیر تشویق و توصیه میکنند. حال اینکه هر انسانی در هر مرحله از زیست خود نیاز به یک مشاور و روانشناس دارد. اگرچه درمان مشکلات روانی زمانبر است. چراکه تمامی طرحوارههای ذهنی ما ریشه در کودکی دارند و ما با آنها خو گرفته و بزرگ شدهایم. کاملا مشخص است که یکشبه رفتار هیچ انسانی عوض نخواهد شد. پس برای درمان به زمان نیاز است. برخی از افراد در میانه درمان ناامید و خسته میشوند و یکباره مشاورههای خود را قطع کرده و به فالگیر مراجعه میکنند.»
آموزش و فرهنگسازی برای مراجعه به مشاور، تراپیست و روانشناس
این روانشناس عنوان میکند: «یکی از پررنگترین و مهمترین موضوعات رایج در سطح جامعه بحث روابط عاطفی و ازدواج است و اغلب افراد بهویژه قشر تحصیلکرده تمایل دارند با مراجعه به فالگیر دریابند که آیا رابطه عاشقانه جدید یا ازدواجی پیشرو دارند و یا اینکه باید بهزودی خود را برای گسست رابطه عاطفی و طلاق و جدایی آماده کنند. از سوی دیگر، آنها برای کسب آگاهی از پایداری یا ناپایداری رابطه فعلی خود به سراغ فالگير میروند تا به یک نوعی از سرمایهگذاری عاطفی خود اطمینان کسب کنند. نکته جالبتوجه دیگری که وجود دارد، این است که افراد تصور میکنند، فالگيرها این توانمندی را دارند که مسائل مخفی معشوق و نیتهای پنهانی او را برای مراجعهکننده آشکار و برملا کنند؛ بهعبارتدیگر این تصور وجود دارد که از طریق فال میتوان به واقعیتهای ناپیدای روابط عاطفی دست پیدا کرد و از آنها آگاه شد و حتی ممکن است هشدارهایی را دراینباره دریافت کنند. شایانذکر است که گاهی مراجعهکننده بهمنظور حل اختلافات و مشکلات رابطه عاطفی یا زناشویی خود بهجای بهرهمندی از خدمات مشاوره و روانشناسی به فالگيرها رجوع میکنند تا از راهنمایی آنان بهره ببرند. امیدبخشی واهی به مراجعهکننده یکی دیگر از نقشهای مهم فال است. به این شکل که فالگير به فرد این نوید را میدهد که وضعیت نامطلوب، یکنواخت و راکد فعلی بهزودی تغییر میکند و اوضاع بر وفق مراد میشود. در حقیقت، افراد خیال میکنند، فالگيری میتواند راهی برای برونرفت از روزمرگیهای ملالآور باشد. این موضوع آشکار میکند که افراد جامعه ما به دنبال حل ریشهای مسائل خود نیستند، چون در این زمینه فرهنگسازیای نیز صورت نپذیرفته است.»
برزویی خاطرنشان میکند: «مراجعه به مشاور، تراپیست، روانشناس و روانکاو، یک فرهنگ است که باید آموزش داده شود، چون در کنار سایر تابوهای مرتبط با بیماریهای روانی، این را هم میبینیم که اگر مثلا به کسی توصیه کنیم که برای حل مسئلهات به روانشناس مراجعه کن ممکن است شخص ناراحت شود و حتی بگوید که من مگر دیوانه هستم؟ اما همین افراد بهراحتی به فالگيرها مراجعه میکنند. درحالیکه بیماریهای خیلی سنگین روانی در حقیقت اختلالهای شیمیایی است که دارد در مغز به وجود میآید و این دقیقا قسمتی از وجود ماست که تصمیمگیرنده برای کل زندگی ماست و درنتیجه وقتیکه اختلالی در این ارگان به وجود میآید تقریبا اختلال در کل زندگی به وجود میآید و من فکر نمیکنم این مسئله با مراجعه به فالگيرها حلوفصل شود. طبیعتا بیماریهای روانی خیلی گسترش دارند (طیف وسیعی هستند) و بهجز یکی دو درصد از مسائل حاد، ۹۸ درصد آن بسیار راحت ممکن است با رواندرمانی و روانپزشکی حل شود اما با رجوع به فالگيرها تشدید خواهد شد. فارغ از مسائل و اختلالات روانی، عمق مسائل شخصی هر فرد نیز با مراجعه به پیشگوها و فالگيرها بیشتر میشود و در اینجا نیز نقش مشاوران و روانشناسان بسیار مهم و سازنده است.»
از کمبود دارو و رعایت نکردنِ تعرفهها، زمینهساز مراجعه به فالگيرها
آمار دقیقی از میزان اختلالات روان در ایران موجود نیست. نخستین و آخرین پیمایش ملی سلامت روان که جزئیاتش بهطور عمومی منتشر شد، به پیمایش سال ۱۳۹۰-۱۳۸۹ برمیگردد که نشان میدهد۲۳/۶درصد افراد دستکم از یک اختلال روانپزشکی رنج میبرند.
در همین رابطه، وحید شریعت، رئیس انجمن روانپزشکان ایران گفته است: «نتایج آخرین پیمایش غربالگری سلامت روان نشان میدهد حدود ۳۰ درصد از مردم ایران به اختلالات روانی مبتلا شدهاند.» طبق آخرین مطالعات منتشر شده، ۶۰ درصد
از افراد مبتلا به یک اختلال روان در ایران، از وجود اختلال روانی در خود اطلاع ندارند. از میان انواع اختلالات روان، «اضطراب و افسردگی» با دامنه شیوع بین ۱۵ تا ۲۵ درصد، از شایعترین اختلالات روانی در ایران محسوب میشوند. اما هستند کسانی که به مشکل خود آگاهاند و به دلیل اختلال شدید و بیماریهای مزمن ناچارند با صرف هزینه چارهای برای رفع آن جستوجو کنند. استفاده از داروهای اعصاب و روان در کنار مراقبتهای مداوم پزشکی از عمدهترین راههایی است که بیماران برای رفع اختلالات روانی خود به آن پناه میآورند.
اما مریم امیری، روانشناس بالینی دراینباره عنوان میکند: «وضعیت تهیه دارو، با چالشهای عمدهای روبهرواست. در این میان درصد قابلتوجهی از بیماران و داروهای مربوط به اعصاب و روان تحت پوشش بیمه قرار ندارند، بنابراین هزینههای زیادی را برای مصرفکننده به همراه دارد و گاهی نیز برخی اقلام موردنیاز کمیاب یا نایاب میشود. از سوی دیگر، «دستورالعمل خرید راهبردی خدمات رواندرمانی» که در اسفندماه ۱۴۰۱ به تصویب وزیر بهداشت رسید، شامل تمامی خدمات روانشناسی و همه مراکز درمانی نمیشود. طبق این مصوبه فقط دو گرایش روانشناسی بالینی و روانشناسی سلامت، آنهم تنها در مراکز دولتی ـ دانشگاهی، زیرپوشش بیمههای پایه و تکمیلی قرار میگیرند. چالش دیگر، رعایت نکردنِ تعرفه خدمات روانشناسی و مشاوره است. اگرچه سالانه این تعرفهها از سوی هئیت وزیران تصویب و برای اجرا به مراکز درمانی ابلاغ میشوند، اما عموما تعرفهها از سوی کلینیکهای روانشناسی رعایت نمیشود و هزینه یک جلسه رواندرمانی پزشک دارای مدرک دکترای تخصصی گاها به پرداختهای میلیونی میرسد. حال اینکه رواندرمانی نیاز به جلسات مکرر دارد و پرداخت این هزینهها از عهده بسیاری از افراد برنمیآید. از طرفی مراکز دولتی بیمه هستند، ولی متخصص خوب ندارند، کلینیکهای خصوصی نیز هزینه بالایی دارند و این موارد در ترغیب افراد برای مراجعه به فالگير مؤثر است.»
این روانشناس در ادامه صرفنظر از جنبه مادی و عدم توان بسیاری از خانوادهها در پرداخت این هزینهها میگوید: «ازجمله کارکردهای فالگيری تبدیل آن به پاتوقهای گروهی است که حتی کارکرد تفریحی نیز پیدا کرده است. نوعی تفریح فرهنگی که برخی افراد آن را در زمره تفریحات منظم خود قرار دادهاند. فال قهوه در این زمینه دست بالاتری دارد، چراکه به دلیل خصلت رمزآلودی که فالگير با تماشا در قهوه و نقش و نگارهای آن به فرد متقاضی فال میگوید، فضایی از انتظار و اشتیاق را در افراد دامن میزند و بهنوعی کنجکاوی فرد را درباره آینده نیز ارضا میکند. این فالها عموما باورهای مثبتنگر را به فرد تزریق میکنند که به آرامش روحی و احساس امنیت روانی موقتشان میانجامد اما گاهی اوقات برخی از افراد باورمند جدی فالگيری هستند و بر اساس اظهارات فالگير برنامه زندگیشان را تنظیم و یا بر آن اساس تصمیمگیری میکنند. معمولا افرادی که به شکل افراطی به دنبال فال و فالگیری هستند، احساس میکنند از درون کنترلی بر زندگی خود ندارند و همین نقطهضعف میتواند منبع و انگیزهای قوی باشد که فرد را وادار کند تا به فال و یا شانس باور داشته باشد. افرادی با چنین ویژگیهایی از فال و یا فالگير بهعنوان نیروی بیرونی و غیر استفاده میکنند که میتواند به آنها در کنترل زندگی و آنچه که آرزو دارند کمک کند.»
برخی از افراد تفاوت بین روانشناس، مشاور و روانپزشک را نمیدانند
این روانشناس معتقد است افرادی که به فال تمایل دارند و به فالگير رجوع میکنند ازنظر احساسی و هیجانی افرادی ضعیفاند و به تواناییهاشان اعتمادی ندارند و در ترس و نگرانی زندگی میکنند. این مسئله سبب میشود که به تصمیمات خود شک کنند و فالگير در اینجا نقشی را ایفا میکند که راحتتر شک و تردیدشان را برطرف کنند. از سوی دیگر، زمانی که فرد از درون احساس امنیت روانی نداشته باشد، دچار ترس و اضطراب شده، میترسد و احساس میکند که در مشکلاتش غرق شده است، در این مواقع فرد تصمیمات شتابزده میگیرد و سادهترین و سریعترین مسیر را برای به دست آوردن آرامش موقتی انتخاب میکند.
امیری، یکی از دلایل عدم مراجعه به روانشناس را فقدان درک و آگاهی کافی درباره اختلالات روحی و روانی دانسته و میگوید: «این عدم آگاهی و شناخت از اختلالات روانی سبب میشود که فرد مشکلات شایعی چون استرس و افسردگی را بهعنوان مشکلی عمومی چون ضعف بدن تفسیر کند. علت دیگر میتواند احساس ننگ و شرم (استیگما) باشد که در کشورهای خاورمیانه، بهخصوص در ایران، این احساس نسبت به اختلالات روحی و روانی وجود دارد و افراد از اینکه به آنها برچسب مشکل روحی و روانی بخورد، به روانشناس مراجعه نمیکنند. از طرف دیگر فرد با مراجعه به روانشناس با دردهای روحی، درونی و تعارضاتش مواجه میشود و با کمک روانشناس به سمتی میرود که افکار و عقاید نامعقول را تغییر دهد. اما ازآنجاییکه برخی از افراد توان روبرویی با مشکلات درونیشان و از آن مهمتر اعتمادی به توان خود ندارند، ترجیح میدهند به فالگير مراجعه کنند. علت دیگر این است که جایگاه روانشناس و روانپزشک هنوز در جامعه بهدرستی پذیرفته نشده است و حتی برخی از افراد تفاوت بین روانشناس، مشاور و روانپزشک را نمیدانند. در این زمینه باید توضیح داد، هیچ روانشناس و مشاوری اجازه تجویز دارو ندارد و فقط روانپزشک است که دارو تجویز میکند. افراد برای درمان مشکلات خود ابتدا باید به مشاور و روانشناس مراجعه کنند که درمان در این مرحله بالینی خواهد بود و فقط از طریق صحبت و تمرین، جلسات سپری خواهد شد. اگر مشاور نیاز به دارو را تشخیص دهد، فرد به روانپزشک ارجاع داده خواهد شد. این نکته را هم باید اضافه کرد که اگر فرد در مراحل ابتدایی، درمان را آغاز کند نیازی به مصرف دارو نخواهد داشت.»
این روانشناس در خاتمه باتوجه به نتایج تحقیقات انجام شده دلایل اصلی مراجعه به فالگير و تمایل به فال را در این موارد خلاصه میکند: «فشار اجتماعی، فقدان حمایت اجتماعی، کلیشههای رایج، احساس روزمرگی، ناامیدی اجتماعی، تمایل به آیندهنگری، مشکلگشایی، تفریح و عدم توزیع ناعادلانه روانشناسان مجرب و متخصص در کشور.» این موارد گاه بهصورت توأمان و گاه در قالب تک عامل بسترهایی را فراهم میکنند که موجب مراجعه و یا بهرهگیری فرد از فال میشود.

تیتر خبرها
تیترهای روزنامه
-
غزه بینان و جهان بیانسان
-
ملت غزه با صبر و ایمان ایستادهاند
-
اشتباهات صهیونیستها آنها را به فروپاشی نزدیک کرد
-
جنایت صهیونیستها ادامه دارد
-
محمدباقر قالیباف: حفظ انسجام مردم مستلزم برنامه اقتصادی است
-
مرگ غیرت در دنیای امروز
-
رونق بیشتر خرافه از دانش روان
-
ارزش مسلمان ماندن در سرزمین الحاد
-
جورج عبدالله؛ نماد جهانی از آزادی و آزادگی
-
تولید فناورانه، پیششرط رونق صادرات