الگوی مقاومت دوران دفاع مقدس در ایران باقیست

استمرار خطای محاسباتی دشمن

حسین ساختمانیان 
 تنها یک روز پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، نهال نوپای جمهوری اسلامی با موجی از تهدیدات متنوع مواجه شد که توان براندازی هر کشوری را داشت. در ۱۸ ماه نخست پس از انقلاب، کشور با بحران‌های متوالی نظیر قائله‌های کردستان، گنبد، خلق عرب، خلق بلوچ و خلق ترک، وقایع سال ۶۰، کودتای نافرجام نوژه (نقاب)، حمله آمریکا به طبس و در نهایت جنگ تحمیلی عراق روبه‌رو شد.
مطالعه رفتارشناسی این وقایع، حقیقتی بنیادین را آشکار می‌سازد: الگویی مشترک در بطن تمامی توطئه‌ها و تهاجمات دشمنان به وضوح قابل مشاهده است. این الگو به‌ویژه در دو واقعه کلیدی، یعنی تحمیل جنگ توسط صدام در سال ۱۳۵۹ و جنگ ۱۲ روزه اسرائیل علیه ایران، برجسته‌تر می‌شود.
شاخصه‌های منظومه تهاجمی دشمن: نقشه راه مشترک
ردپای این الگو، که ماهیت عملیات‌های دشمن را رمزگشایی می‌کند، از چندین شاخصه مشترک پیروی می‌کند:
• طراح اصلی: مشاهده واضح رد پای مستقیم یا غیرمستقیم آمریکا به عنوان آمر و طراح تمامی توطئه‌ها، غائله‌ها، جنگ‌ها و حرکت‌های ضدامنیتی داخلی.
• بهانه‌تراشی و اتهام‌زنی: استفاده مکرر از سناریوهایی مانند «صدور انقلاب»، «نقض حقوق بشر»، «حمایت از تروریسم» و 
«تهدیدات نظامی» به عنوان پوششی برای اهداف اصلی.
• انتخاب فرمانده میدانی: یافتن یک «فرد یا جریان»برای رهبری عملیات‌ها؛ از صدام حسین در جنگ هشت ساله و رجوی در سازمان منافقین گرفته تا نتانیاهو در عملیات‌های اخیر.
• القای ضعف سیستماتیک: پروپاگاندای مداوم برای القای ضعف نظام در ابعاد سیاسی، اقتصادی و نظامی، هم در داخل و هم در عرصه بین‌المللی.
• استفاده از عوامل داخلی: تحریک فریب‌خوردگان، ورشکستگان سیاسی، یا اعضای گروه‌های ضدانقلابی برای ایجاد شکاف داخلی.
• جنگ رسانه‌ای و ائتلاف‌سازی: راه‌اندازی جنگ روانی گسترده با شبکه‌سازی رسانه‌ای برای بهره‌برداری در «جنگ‌های ترکیبی»، همراه با تشکیل ائتلاف‌های به اصطلاح جهانی شامل غرب و برخی کشورهای عربی.
• فشار همه‌جانبه: اعمال فشارهای سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی با هدف فلج ساختن قوه محرکه کشور.
بررسی موردی: جنگ ایران و عراق؛ خطای محاسباتی تاریخی
پس از تلاش‌های ناموفق برای انحراف مسیر انقلاب از طریق اختلافات داخلی (مانند جریان بنی‌صدر و منافقین)، آمریکا صدام حسین را به عنوان کاندیدای اجرای این الگو انتخاب کرد. مقامات آمریکایی با وعده پشتیبانی همه‌جانبه غرب و کشورهای عربی، صدام را برای آغاز جنگ آماده ساختند. صدام، که خود را در قبال پذیرش معاهده ۱۹۷۵ الجزایر تحقیرشده می‌دید، با طرح ادعاهای ارضی علیه اروند رود و جزایر سه‌گانه، فرصت را غنیمت شمرد. او با تحریک «خلق عرب» در خرمشهر، آشوب‌های خیابانی و بمب‌گذاری‌ها را برای دامن زدن به اختلافات قومی در جنوب آغاز کرد.
در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹، صدام با پاره کردن رسمی معاهده الجزایر، جنگ را آغاز و با ده‌ها فروند جنگنده، بیمارستان‌ها و تأسیسات شهری را هدف قرار داد؛ حملاتی که هیچ محکومیت جدی بین‌المللی از سوی غرب یا سازمان ملل در پی نداشت. ارتش بعث با پیشروی در برخی مناطق و ارتکاب جنایات فجیع علیه غیرنظامیان، به این باور غلط بود که با استقبال روبه‌رو خواهد شد. اما اشتباه محاسباتی بزرگ دشمن، نادیده گرفتن رهبری الهی نظام و عزم مقاومت شهادت‌طلب مردم ایران بود.
تکاوران نیروی دریایی ارتش، پاسداران، نیروهای داوطلب و گروه‌هایی چون ستاد جنگ‌های نامنظم شهید چمران در برابر این هجوم ایستادند. صدام با خیال تصرف خرمشهر با سه گردان زرهی، در همان روزهای ابتدایی با انهدام نیروهایش مواجه شد و نهایتا مجبور به اعزام چندین لشکر شد. مقاومت ۳۴ روزه در خرمشهر، آن شهر را به گورستان تانک‌های بعثی تبدیل کرد.
 حمایت جهانی از متجاوز
برای نجات صدام از فروپاشی، دنیای غرب و اعراب به صورت تمام‌عیار وارد عمل شدند. در طول ۸ سال جنگ، جهان از هیچ 
کمکی -انسانی، تسلیحاتی، اقتصادی و تبلیغاتی- دریغ نکرد. این حمایت تا حدی پیش رفت که قوانین بین‌المللی نقض شدند: فرانسه
هواپیماهای جنگنده و اژدرهای اگزوسه را برای هدف قرار دادن نفتکش‌های ایران در اختیار عراق قرار داد و آلمان نه تنها سلاح‌های شیمیایی ممنوعه را تجهیز کرد، بلکه تأسیسات تولید آن‌ها را نیز در عراق برپا نمود.
اینجاست که پرسش تاریخی مطرح می‌شود: اگر آلمان خود مسئول «هولوکاست» است، چرا ملت‌های جهان، به‌ویژه مسلمانان، باید تاوان آن را با جان و مال خود و با اعمال بی‌سابقه اسرائیل در فلسطین بپردازند؟ این طنزی تلخ است که آلمان، خود حامی اصلی رژیم صهیونیستی است. سلاح‌های شیمیایی که حتی در جنگ جهانی دوم توسط طرفین اصلی استفاده نشد، در مقیاسی وسیع علیه مردم ایران به کار رفت و خسارات جبران‌ناپذیری بر منطقه تحمیل کرد. در مقابل، ایران دست خالی و بدون پشتوانه، تنها با تکیه بر قدرت رزمندگان خود، در برابر اجماع جهانی ایستاد و در پایان جنگ، حتی یک وجب از خاک خود را از دست نداد. ایران هرگز در برابر قدرت سیاسی، نظامی، اقتصادی و تبلیغاتی جهان تسلیم نشد و به عنوان یک قدرت نوظهور خود را اثبات کرد.
 نتیجه‌گیری: تداوم اراده در برابر توطئه
آنچه در دوران دفاع مقدس گذشت، الگو و معیار روشنی برای دفاع ایرانیان از وجب به وجب خاک کشور در برابر تجاوز بیگانگان فراهم کرد. ماهیت و هویت این الگو، امروز نیز در تار و پود جامعه ایرانی جاری است. دشمنان باید این تصور باطل را از سر بیرون کنند که می‌توانند با نظام قدرتمند و ملت غیور ایران مقابله کنند. با گذشت سال‌ها از پایان جنگ تحمیلی، اراده، توانایی و عزم ایرانیان برای صیانت از خاک پاک و مقدس خود، نه تنها کاهش نیافته، بلکه عمیق‌تر و مستحکم‌تر شده است. الگوی مقاومت، همچنان نقشه راه دشمنان را به شکست می‌کشاند.آنچه دوران دفاع مقدس را به امروز پیوند می دهد ، همان
 عزم و اراده ای‌است که دستگاه‌های فکری و محاسباتی غرب و رژیم صهیونیستی قادر به محاسبه و کمی سازی آن نبوده و در آینده نیز نخواهند بود. مقاومت ملت ایران در جریان جنگ 12 روزه اخیر بار دیگر یاد و خاطره دوران رشادت و ایثارگری های دفاع مقدس را زنده ساخت و درس بزرگی به اتاق‌های فکر و دستگاه‌های اطلاعاتی دشمنان قسم خورده این مرز و بوم داد. 
 استمرار خطای محاسباتی دشمن